مطهری و آسیب شناسی فرهنگی

اصطلاح آسیب شناسی در رشته های مختلف علوم کاربرد دارد. اما در عرصه فرهنگ به بررسی آفات و آسیب هایی می پردازد که رنگ و لعاب فرهنگی دارند و عناصر تشکیل دهنده و سازنده عادات، رفتار و کنشهای اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار می دهد. از آنجایی که اگر جلوی این آسیب ها گرفته نشود آنها رفته رفته در فرهنگ اصیل جامعه نفوذ می کنند بازشناسی این آسیب ها مهم می نماید.

این آسیب ها که از کانال مطبوعات، کتب، سینما، تلویزیون و آموزش وارد جامعه ایران قبل از انقلاب شده بود، فرهنگ بومی را آماج تهاجمات خود قرار داده بودو نیاز بود تا نیروی فرهنگی غنی ای هنجارهای صحیح را تقویت نموده و جلوی استحاله فرهنگی را بگیرد. استاد مطهری به عنوان یک اسلام شناسی که دغدغه دین داشتند برای بازشناسی این آسیب ها و کمک به نهادینه شدن فرهنگ بومی ایران اسلامی خدمات شایانی به جامعه نمودند و با ریشه یابی این انحرافات نه تنها جلوی این چالشها را گرفتند بلکه راهکارهای عملی نیز ارائه دادند.

آسیب شناسی فرهنگی
اصطلاح آسیب شناسی در رشته های مختلف علوم کاربرد خاص خود را دارد.اصطلاح آسیب شناسی به عنوان معادل دقیق واژه انگلیسی خود یعنی Pathology به کار می رود و به طور کلی موقعیتی نابهنجار و یا حالتی زیست شناختی را به تصویر می کشد که در آن یک ارگانیزم از عملکرد صحیح خود باز مانده است.در اصطلاح فرهنگی آسیب شناسی فرهنگی به بررسی آفات و آسیب هایی می پردازد که رنگ و لعاب فرهنگی دارند و عناصر تشکیل دهنده و سازنده عادات، رفتارها و کنشهای اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار می دهند در صورتی که جلوی این آسیبها گرفته نشود آنها رفته رفته در فرهنگ اصیل جامعه رسوخ می کنند و از درون مقاومت افراد را در برابر مفاسد و ناهنجاریهای فرهنگی ضعیف می سازند و به مرور زمان این قبیل کنشها رفته رفته نهادینه شده، حکم آداب و سنن حاکم بر جامعه را پیدا می کند و در نتیجه به استحاله فرهنگی و سرانجام به شکل گیری فرهنگی از نوع جدید می انجامد که با فرهنگ اولیه تفاوت بارز دارد.1 در این فرآیند است که شخص با آنچه که به عنوان الگو انتخاب کرده یگانه می شود و از طریق این رابطه است که این ارزشها را خودی تلقی کرده و پایبند به آنها می شود و به نسلهای آینده منتقل می کند. با توجه به اهمیت همین مسئله است که استعمارگران می کوشند فرهنگ خود را به کشورهای دیگر صادر نمایند تا بتوانند در واقع به طور آرام این کشورها را تحت سلطه خود در آورده و استعمار نمایند و یا اینکه از منابع و امکانات آن به نحو احسن به سود خود بهره بردارند.در این راستا ایران از کشورهایی بود که با توجه به اهمیت ژئوپولو تیک و استراتژیک آن و منابع طبیعی و انسانی اش توجه کشورهای استعماری را به خود جلب کرد و به عنوان کانون تهاجم فرهنگی غرب مد نظر آنان قرار گرفت.البته در دوران پهلوی که حکومت حاکم خود دست نشانده بیگانگان بود روند استحاله فرهنگی با شدت و حدت بیشتری دنبال شده که می توان آن را در عرصه های مختلف بررسی کرد:

1- آموزشی
در این روند برنامه ریزی آموزشی دقیقی در جهت اهداف استعمارگران به منظور تربیت و پرورش نسلی که دارای گرایش مثبت به ارزشهای جدید و احساس حقارت نسبت به ارزشهای فرهنگی و دین خویش باشد آغاز شد. متاسفانه دامنه این حرکت تمام سیستم آموزشی از دبستان تا دبیرستان و دانشگاه را فرا گرفت و از آنجا که انحراف دانشگاه موجب انحراف و عقب ماندگی و بدبختی یک ملت و اسارت و بردگی آن در مقابل استعمارگران و موجب از بین رفتن سرمایه های انسانی به ویژه جوانان و عدم شکوفایی استعدادها و وابستگی به غرب و شرق و اشاعه فساد و منکرات می شود و سرانجام موجب از بین رفتن نسلهای حاضر و آینده دین و مذهب و ارزشها است عمده برنامه ریزی آنها بر روی دانشگاه بود. آنان در این میدان در سه بعد مختلف برنامه ریزی نموده و کار کردند:
الف - وارونه معرفی کردن اسلام و جا انداختن این مسئله که دین مخدر توده هاست.
ب - بدبین کردن مردم نسبت به روحانیت و تبلیغ اینکه روحانیون مردم کهنه پرستی هستند.
ج - ایجاد وابستگی فکری و ازبین بردن روحیه خودباوری.
بطوریکه در برنامه های آموزشی کمتر دیده می شد به فکر و عقلانیت توجه شود.از نظر علمی روحیه خودباوری بین جوانان و دانشجویان از بین رفته بود و در هر مسئله ای به دنبال نظریا سخنی از دانشمندان غربی بودند بطوریکه تعداد مقالات علمی در سطح پایین باقی ماند و رشد و رونق در نظریه پردازی های علمی کمتر دیده می شد.
از دیگر مسائل گسترش روحیه سطحی نگری در بین افراد جامعه بود. بی سوادی و عدم آگاهی گروه زیادی از مردم نیز به این مساله دامن می زد چنانکه بر اساس آمار سال 1335 هـ ش نسبت باسوادان در کل کشور تنها 4/15 در صد بود.2 بنابراین لازم بود تا اشخاص روشن بینی که درد دین نیز داشتند برای اصلاح افکار دامن همت بر کمر زنند و چهره واقعی دین را ارائه نمایند و خرافات و پیرایه ها را که افکار مغرض به دین نسبت می دهند از آن بزدایند. استاد مطهری در کتاب تکامل اجتماعی انسان به همین مساله اشاره می نماید و با افسوس دورشدن از فقه و منابع اسلامی را یادآور می شود.
«قرن ما یعنی قرن 14 هـ از نظر فقه و مقررات قرن فاجعه است.یک فاجعه کم نظیر. در این قرن ما شاهد قربانی شدن مقررات اسلامی در مقابل مقررات اروپایی می باشیم سنگرها را پی در پی از دست فقه اسلامی می گیرند در مسائل قضایی، در مسائل مدنی، در مسائل خانوادگی، در مسائل جزائی و در سایر مسائل تدریجا مقررات ناقص اروپایی جانشین مقررات اسلامی می گردد. امروز عملا جز مقررات عبادی چیزی در انحصار اسلام نمانده است سایر مقررات یا انحصارا غیر اسلامی است و یا مخلوطی است از مقررات اسلامی و غیر اسلامی»3

2- هنرو مطبوعات
از دیگر مواردی که ابتذال فرهنگی را بین مردم افزایش می داد جشنهای مختلفی بود که با حمایت دستگاه حاکم بر پا می شد. از جمله این جشنها، جشن هنر شیراز بود. در این جشنها مبتذل ترین اعمال اخلاقی به نمایش گذاشته شد بطوریکه آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران همان موقع به شاه گفته بود اگر چنین نمایشی در شهر وینچستر انگلستان اجرا می شد کارگردان و هنر پیشگان آن از دست مردم جان سالم بدر نمی بردند و شاه در پاسخ او فقط مدتی به علامت غرور و مستی خندیده بود.4
سوء استفاده عده ای از روشنفکران از آموزه های مذهبی و به سخریه گرفتن اعتقادات و ارزشهای اجتماع بوسیله رمانهای سخیف از دیگر ویژگیهای این عصر بود. کسانی چون صادق هدایت که در واقع دین زدایی را در جامعه تزریق می کردند با استفاده از جهل مردم آنجه خود می خواستند ترویج می نمودند. نیز عده ای از روشنفکران ملی گرایی و ناسیونالیسم را در فضای مبارزاتی علیه اسلام مطرح کردند بطوریکه از دوران باستان به عنوان دوران تمدن و عظمت ایران یاد می نمودند و حسرت سقوط دولت ساسانیان توسط مسلمین را در دلها می کاشتند. در این راستا آنان به هر شیوه ممکن از درج مقاله در روزنامه تا تالیف کتاب و تدوین نمایشنامه در صدد بر آمدند که فرهنگ اسلامی مردم را به فرهنگ ملی – میهنی استحاله کنند. از جمله جلال الدین میرزا کتاب خسروان را در تمجید از پادشاهان ایران نوشت و حسن پیرنیا کتاب ایران باستان و پرویز ناتل خانلری فرهنگ پهلوی را نگاشت. وجه مشترک تمامی این آثار بزرگنمایی آثار حکومتهای پیش از اسلام در ایران و تاسف از سقوط دولت ساسانی به دست مسلمین می باشد.5

3- رسانه های داخلی پیش از انقلاب
در مورد رسانه های پیش از انقلاب و نقش آن در تضعیف فرهنگ ملی و دینی سخن بسیار است چنانکه بسیاری از مشکلات کنونی فرهنگی، ملی و دینی ناشی از رسانه های جمعی پیش از انقلاب به ویژه تلویزیون، سینما می باشد که در اینجا هر کدام به طور مختصر مورد بحث قرار می گیرد:

الف – تلویزیون:
هر چند تنها حدود دو دهه از تاسیس تلویزیون در ایران گذشته بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ولی تلویزیون توانست در این مدت جای خود را در جامعه باز کند. در فضایی که حکومت ازهر نظر وابسته و مجری استعمار خارجی بود و مستشاران خارجی نیز در صحنه های فرهنگی و اقتصادی حضور فعال داشتند طبیعی بود که رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون، نقش مهمی در ترویج و اشاعه فرهنگ بیگانه و تضعیف فرهنگ ملی و دینی ایفا نماید.در جامعه بسته آن روز ظهور یکباره تلویزیون انفجار عظیمی در جامعه سنتی ایجاد نمود و نظام سنتی جامعه و خانواده و تعلیم و تربیت را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد.برنامه های تلویزیونی پیش از انقلاب دو هدف عمده را تعقیب می کردند.
1- برخی از برنامه های تلویزیونی پیش از انقلاب به نحو اغراق آمیزی صحنه های عصیان گری، کشتار، ضرب و شتم، بی بندو باری و رقص های محلی و غربی را نمایش می دادند و زمینه های فکری جوانان را آماده پذیرش هر گونه فساد می کردند.
2- ترویج و اشاعه ارزشهای غیر ملی و دینی و گاهی اوقات هنجارهای ضد دینی که موجب می گردید فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی اهمیت خود را نزد جوانان از دست بدهد و علاقه به فرهنگهای بیگانه را بین آنها ترویج دهد.
با گسترش ارزشهای فرهنگی بیگانه:که در جامعه سنتی و بسته ایران آن روز، عناصر نو و متجدد تلقی می شد افراد به ویژه جوانان به آسانی آنها را می پذیرفتند و عناصر فرهنگ دینی و ملی به دلیل عدم حمایت مقاومت خود را به شدت از دست می داد و در فرهنگ بیگانه هضم می گردید.6 چنانکه گسترش پخش برنامه های تلویزیونی غربی اوج تهاجم فرهنگی را می رساند بطوریکه در سال 56 از 10463 ساعت برنامه 3886 ساعت را برنامه های تولید تشکیل می داد و مابقی وارداتی بود.7

ب- سینما:
وضعیت سینمای قبل از انقلاب به مراتب بدتر از تلویزیون بود. سینما به عنوان یک وسیله سرگرمی و تفریحی از بازار گرمی برخوردار بود و سالانه صدها فیلم مبتذل خارجی به بازار ایران وارد می شد و در ازای فساد جامعه میلیون ها دلار از سرمایه ملی کشور خارج می گردید. فیلم های خارجی که به وسیله شرکتهای صهیونیستی منتشر می گردید محور اصلی تلاش خود را ارائه آخرین مدها و الگوهای مبتذل رقاصان و متولیان آلودگی غرب قرار داده بودند. فیلم سازان داخلی نیز دقیقا در همان مسیر حرکت می کردند در بیشتر فیلم ها عریان پیکری، میگساری، قمار، چاقوکشی، سرقت و تجاوز محور اساسی بود.8
از سوی دیگر این فیلم ها به نوعی جلوی خودباوری ملی را می گرفت. اختصاص ساعتها برنامه تلویزیونی به چگونگی فرود سفینه در ماه توسط فضانوردان خارجی این القائات را نیز در پی داشت که قافله سالار فرهنگ و تمدن غربیان هستند و جهت رسیدن به ترقی باید آنها را الگوی زندگی خویش قرار داد واز آنها تقلید نمود.
با بررسی موارد فوق در می یابیم جامعه ایران آن دوران در واقع دچار آفات و آسیب هایی شده بود که فرهنگ اصیل اسلامی را هدف تهاجم خود قرار داده بود و نیروهایی کار آمد و متخصص را می طلبید تا جلوی این بحران عظیم را بگیرند و زمینه را برای احیای تفکر دینی و بازیابی هویت انسانی فرد فرد جامعه فراهم نمایند. هر چند که عده ای از دانشمندان و خبرگان جامعه آن روز ایران برای از بین بردن این چالش قیام نمودند اما تلاش مطهری برای مبارزه آسیبهای فرهنگی نمودی دیگر داشت در واقع مطهری در جامعه ای که آسیب های فرهنگی از طرق مختلف فرهنگ آن را تحت تاثیر قرار داده بود، با احاطه ای که نسبت به علوم مختلف داشت موضوعات اسلامی را با دیدی وسیع مورد تحقیق و تحلیل قرار داد و همین جامعیت فکری و علمی استاد او را وا می داشت تا یک سو نگری ها و برداشتهای ناقص و نادرست از اسلام را مورد نقد قرار دهد و با بینش عمیق و باریک اندیشی جریانات مختلف فکری را تجزیه و تحلیل نماید. بطوریکه نقد افکار مارکسیستی، فمینیستی، لیبرالیستی، ناسیونالیستی و اومانیسم از مسائلی بود که محتوای بسیاری از سخنرانیها و کتابهای استاد را در بر می گرفت. او نه تنها در این سخنرانیها با این انحرافات و افکار الحادی مبارزه می کرد بلکه چهره واقعی اسلام را نیز برای جامعه روشن می ساخت.
شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم استاد و کتاب علل گرایش به مادیگری نقش موثری در اثبات بی پایگی فلسفه مادی داشت و در واقع ناکارآمدی و ضعف تفکر مادی و مارکسیستی را به وضوح نمایان ساخت مطهری خوب دریافته بود که علل گرایش جوانان به مکاتب مادی ظواهر فریبنده و الفاظ و وعده های پر زرق و برق مبلغین این مکاتب است و در صورتی که مبانی اعتقادی جوانان مستحکم شود ریشه این انحرافات نیز بر چیده می گردد به همین دلیل همواره بر این نکته تاکید داشت که تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حل مشکلات و پاسخ گویی به سوالاتی است که در زمینه مسائل عصر ما مطرح است»9
ایشان در کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام نظریه اقتصادی مارکس و مالکیت و مارکسیسم را نسبت به مالکیت در اسلام مورد مقایسه و بررسی قرار داد. و از این طریق ضربه کاری بر افکار مارکسیسم وارد نمودند.نیز در کتابهایی چون انسان و ایمان به نقد افکار اومانیستی پرداختند.
استاد مطهری به عنوان یک دین شناسی به این نتیجه رسیده بود که مبارزه با ظواهر تمدن غرب مانند تجمل پرستی و فرهنگ مصرف و تقلید کورکورانه از غرب مستلزم آن است که ریشه های اعتقادی و فکری آن جهان بینی که منجر به این رفتار اجتماعی می شود را قطع کرد به همین دلیل نیز در کنار نقد مکاتب غربی سعی نمود مناسب ترین الگوها را ارائه دهد.
آشنا کردن جوانان با الگوهای اسلامی از دو کانال مهم، پایه ریزی مبانی اعتقادی صحیح و سپس به تصویر کشیدن الگوهای صحیح از جمله مناسب ترین راهکارهای او بود.از جمله ارائه چهره صحیح از علی (علیه السلام)10، امام حسین (علیه السلام)11 و حضرت مهدی (علیه السلام)12 به عنوان پرچم داران مبارزه با ظلم و ستم، جمودی، رخوت و احیا کنندگان دین نقش سترگ در بازشناسی ائمه در بین قشر جوان، دانشگاهی و حوزوی داشت و در واقع باعث تشدید علائق نسبت به ائمه (علیهم السلام) گردید و جوانان را از الگو پذیری از هنرپیشگان غربی به سوی الگوهای اصیل اسلامی رهنمون گردید.
علاوه بر این کوشید تا زمینه رشد احساسات و عواطف دینی را از کودکی در بین نوجوانان فراهم آورد. او به خوبی درک کرد که در صورتی یک هنجار درونی می شود که نسبت به آن علاقه و نیاز در بین افراد احساس گردد.
کتاب داستان راستان که در واقع داستانهایی از زندگی ائمه (علیه السلام)و یا داستانهایی با محتوای اسلامی بود را در واقع برای پاسخگویی به این نیاز نگاشت.
مطهری جهت مبارزه با افکار ناسیونالیستی که خصوصا در دوران پهلوی دوم جهت احیای جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران، اسلام را بعنوان یک دین مزاحم برای ایرانیان توصیف می کردند به مبارزه پرداخت و کتاب خدمات متقابل اسلام وایران را که ابتدا به صورت سخنرانی ایراد شد را تالیف نمود و به تاثیر به سزای اسلام در رشد و ترقی ایران و نیز خدمات ایرانیان به اسلام و تمدن اسلامی پرداخت.و زمینه رد و غواصات ملی و مذهبی را در کنار هم در بین نسل جوان فراهم کرد بطوریکه براساس مدارک موجود استقبال جوانان و دانشجویان از این سخنرانیها بسیار زیاد بود بطوریکه ازشهرهای مختلف برای شرکت در این مجلس به تهران می آمدند.13
حضور گرم و صمیمی مطهری در بین جوانان و اختلاط علمی با آنان سبب گشت تا نسل جوان از نزدیک با روحانیت آشنا گردد و در واقع برداشتهای نادرستی که از روحانیت در اذهان آنان نقش بسته بود پاک گردد و آنان را نسبت به دین و علمای دین دلبسته تر نماید.مطهری درک کرد تنها جامعه ای می تواند موفق باشد که فرهنگ سنتی و نظام اخلاقی پرتوانی داشته باشد.
به همین دلیل و بخاطر دغدغه مطهری در هدایت نسل جوان، ساعتها از برنامه کاری استاد به جوانان اختصاص یافت تدریس در دانشگاه، و اختصاص جلسات مشاوره با دانشجویان از جمله این موارد است. اما جالب اینکه مطهری نیک دریافته بود که همواره لازم است بین حوزه و دانشگاه ارتباط برقرار باشد تا از این طریق دانشگاه از حض معنوی حوزه استفاده نمایند و حوزه نیز از تکنولوژی بدست آمده از دانشگاه برای پیشبرد کارها سود جوید بر همین اساس همواره ارتباط تنگاتنگ مطهری با هر دو مرکز علمی را می بینیم که همچون پله ارتباط بین این دو کانون را فراهم نمود ودرواقع زمینه را برای آشنایی بیشتر این دو مرکز و زدودن غبارهای توهمات نادرست از اذهلان را، در برداشت از این مراکز فراهم ساخت.
مطهری درک کرده بود که جامعه نیاز به مراکز فرهنگی غنی و توانا دارد بنابراین تلاش نمود تا چنین مراکزی را در سطح اجتماع بر پا نماید. تاسیس حسینیه ارشاد از جمله اقداماتی بود که او در این روند از خود بروز داد.تشکلیل جلسات سخنرانی در بین مهندسان، پزشکان، فارغ التحصیلان از دیگر اقدامات مطهری بود.
از دیگر ویژگیهای او نکته سنجی و تیزبینی او برای رفع شبهات از اذهان بود. در جلسات سخنرانی همواره سعی می کرد دو نکته را محور اصلی بحث خود قرار دهد اینکه مورد نیاز باشد و دوم اینکه تکراری نباشد در عین حال می کوشید تا از نظر دیگران نیز بهره مند گردد به همین دلیل در برنامه های مختلف در آغاز بحث عنوان موضوعاتش را تعریف و تبیین می کرد و در صورت تمایل مستمعین بحث را ادامه می داد. استفاده از فن ساده در بیان مطالب، و ارتباط مطالب با نیازهای جامعه از دیگر ویژگیهای او بود. در واقع او می کوشید افکار انحرافی موجود در جامعه را پالایش نماید و تلاش استعمارگران ا در پوک کردن فرهنگ کشور و ترویج مصرف گرایی و تشدید بحران هویت را نقش بر آب کند به همین دلیل او نه تنها نقادی عالی در بررسی افکار و عقاید بود بلکه راهنمایی ورزیده جهت ارائه بهترین راه حلها.

پی نوشتها:
1- رهنمائی، احمد: آسیب شناسی فرهنگی، نشریه معرفت، شماره 30، ص 26
2- سارو خانی، باقر: مقدمه بر جامعه شناسی خانواده، ص 173
3- مطهری، مرتضی: تکامل اجتماعی انسان، ص189
4- مهدی ابراهیمی: در آمدی برریشه های فرهنگی انقلاب، ص 90
5- حصاری، علی اکبر: تاریخ فرهنگی – سیاسی معاصر ایران، ص139
6- محمد فولادی، محمد عزیز بختیاری:عوامل تضعیف خودباوری فرهنگی، معرفت، شماره 31، ص 117
7- طغرانگار، حسن: حقوق سیاسی – اجتماعی زنان،ص131
8- محمد فولادی، محمد عزیز بختیاری: پیشین، ص 117
9- مطهری، مرتضی: عدل الهی،ص8
10-......................: جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)
11-......................: حماسه حسینی
12-......................: قیام و انقلاب حضرت مهدی (علیه السلام)
13-.....................: خدمات متقابل اسلام و ایران،ص14