معرفت عرفانی از دیدگاه امام خمینی(ره)

 امام خمینی (ره)، ضمن آنکه مقید به عرفان عملی و سیر و سلوک الهی بودند، در حوزه عرفان نظری، آثار قابل توجه و تاملی دارند که از آن جمله می توان به تفسیر سوره حمد، شرح دعای سحر، چهل حدیث، سرالصلوه و... اشاره کرد.
برداشتی که حضرت امام از عرفان دارد، مبتنی بر سیره ائمه هدی علیهم السلام و منش عقلانی است و به تبع آن، عرفان حضرت امام بر رویگردانی و احتراز از دنیا، اجتماع و سیاست نیست. “خیال کرده اند، یک دسته زیادی که معنای عرفان، عبارت از این است که برای انسان یک محلی پیدا بشود و یک ذکری بگوید و یک سری حرکت دهد و یک رقصی بکند، اینها معنای عرفان است. خیال کرده اند، کسی عارف است که کناره بگیرد، یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تفنی کند”. امام ادامه می دهد که این کار مطابق با سیره و روش ائمه هدی و اولیای الهی نیست.
عرفان حضرت امام ضمن داشتن ذوقی شهودی و اخلاقی، مبتنی بر عقل نیز بوده و درست از همین منظر است که ایشان کسانی را که به “گوشه گیری صوفیانه” می پردازند، مذمت می کنند. چه اینکه “عقل” ایجاب می کند، انسان در جامعه و عرصه اجتماع و سیاست حضور داشته باشد و به اصلاح و سامان دادن نظام اجتماعی بپردازد. امام خمینی (ره)، ضمن انتقاد از برخی عارف نماها، معتقد است که ائمه در عین داشتن عرفان وارد سیاست و کار خلق نیز شده اند و بر این استدلال در نامه ای خطاب به فرزندش، مرحوم حاج سید احمد خمینی، چنین می نگارند: “سیره انبیای عظام صلی الله علی نبینا و علیهم اجمعین و ائمه اطهار علیهم السلام که سرآمد عارفان بالله و رستگان از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهی بودند، در قیام علیه همه حکومت های طاغوتی و فرعون های زمان بوده و در اجرای عدالت در جهان رنجها برده و کوشش ها کرده اند... چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزه الهی به معدن قرب حق نایل می شود، چون داوود نبی و سلیمان پیامبر علیهما السلام و بالاتر و والاتر چون نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خلیفه بر حقش علی بن ابیطالب علیه السلام و چون حضرت مهدی ارواحنا لمقدمه الفدا در عصر حکومت جهانیش”.
امام خمینی به شیوه عقلانی، عرفان و سیاست و حضور در اجتماع را پیوند می دهد و در این راه به شیوه ای کلامی از سیره و روش ائمه هدی و نبی مکرم اسلام علیهم السلام بهره می گیرد. ایشان می فرماید: “در سیره الهی لازم نیست، انسان یک گوشه بنشیند و بگوید من می خواهم سیر الهی داشته باشم، سیر الی الله همان سیره و روش انبیا خصوصا پیامبر اسلام و ائمه معصومین است که در عین حالی که در جنگ وارد می شدند و می کشتند و کشته می دادند و حکومت می کردند، هر چیز سیر الی الله بود. این طور نبود آن روز که حضرت امیر مشغول است، سیر الی الله نباشد، فقط هنگامی که نماز می خواند، سیر الی الله باشد، هر دویش سیر الی الله بود. لذا پیغمبر می فرماید ضربت حضرت علی در روز خندق افضل از عبادت ثقلین است”.
بنابراین حضور عنصر عقل در جهت تبیین تکالیف انسان عارف قابل مشاهده است، به صورتی که حضرت امام با استناد به سنت معصومین علیهم السلام و به شیوه ای کلامی، عرفانی که منجر به انزوا و دوری از جامعه باشد را رد می کند و معتقد است که انسان عارف ضمن سیر و سلوک الهی، بایستی در عرصه های مختلف اجتماع و از جمله در حوزه های سیاسی حاضر باشد و به فرزندش تاکید می کند که از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن و ادامه می دهد که میزان در کارهای انفرادی و اجتماعی قیام لله است و کناره گیری و عزلت، بر خلاف سیره انبیاء است.