مفهوم کارآمدي سياسي در اندیشۀ متفکران اسلامی

اندیشه‌ورزی عالمان دین مقوله‌ای در خور تأمل در تحلیل‌های سیاسی به شمار می‌رود. بررسی چگونگی تفکر و فرایند دشوار حل مسأله نزد ایشان به جهت تأثیرگذاری آرا و نظریاتشان در حیات سیاسی ــ اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت فراوان است. نکتۀ مغفول و مهم در تحلیل‌ها، همانا ‌توجه به همسانی چارچوب‌های فکری و اندیشه‌ای علمای دین می‌باشد. هرچند تفاوت‌های ناشی از ادراک و زندگی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، زمینه‌ساز اختلاف رأس و نظر می‌گردد، استواری چارچوب‌های اندیشه‌ورزی علمای دین، موجب می‌گردد که به لحاظ مبنایی تفرّقی وجود نداشته باشد. توجه به این مهم نکته‌ای راهگشا در تحلیل‌های سیاسی در این زمینه است. مقایسۀ آرا مؤیدی بر این مدعاست. مقالۀ پیش‌رو، موضوع کارآمدی سیاسی را نزد حاج‌آقا نورالله اصفهانی(ره) و امام‌خمینی(ره) مقایسه کرده است.
                                                                              
يكي از مباحث بسيار مهم و بحث‌برانگيز در انديشۀ سياسي، بحث كارآمدي سياسي است. اين بحث ازآنجاكه در مورد جنبه‌هاي عيني و عملي موفقيت يك نظام در تحقق اهداف و برنامه‌هايش و رسيدگي به وضعيت مادي و معنوي مردم مي‌باشد، اهميت فراواني پيدا كرده است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نظام سياسي حاكم در ايران بر اساس تعالیم اسلامي شكل گرفت و در حقيقت نیروهای انقلابي از همان ابتداي شروع نهضت نيز در پي تحقق نظام سياسي اسلام در ايران بودند، به همین دلیل از همان زمان يكي از سؤالات اساسي مطرح در ميان نخبگان داخلي و خارجي، بحث كارآمدي نظام سياسي اسلام بود. امام (ره) نيز يكي از دو تذكر مهمي كه در ابتداي وصيت‌نامۀ خود مطرح مي‌كنند اشاره به همين مسأله و همين دغدغه است و پاسخ به كساني است كه مي‌گويند تعالیم اسلامي به سال‌ها پيش مربوط است و براي امروز كارآيي ندارد. هم‌اكنون نيز با گذشت يك ربع قرن از حاكميت نظام جمهوري اسلامي ايران و ظهور برخي مشكلات و نارسايي‌ها و ایجاد موانع و تنگنا‌هاي مختلف توسط مخالفان انقلاب،‌ اين بحث به طور جدي‌تر و در قالب‌ها و اَشكال مختلف مطرح شده است.
وقوع انقلاب اسلامي ايران و تشكيل نظام جمهوري اسلامي به عنوان نمونۀ عيني يك حكومت اسلامي در  زمان غيبت (عج) ريشه در حوادث بسياري در تاريخ معاصر ايران دارد. بدون ترديد اگر حكومت صفوي در ايران تشكيل نمي‌شد و تشيع اين‌گونه در عمق جان و فكر و ذهن مردم ايران شكل نمي‌گرفت ــ به گونه‌اي كه به تعبير نيكي كدي، ايران‌شناس معروف امريكايي، هويت شيعي جزئي از هويت ايراني شده است و اين دو تفكيك‌شدنی نيستند[1] ــ در ايران انقلاب اسلامي رخ نمي‌داد؛ چرا كه به اعتراف بسياري از نظريه‌پردازان انقلاب، يكي از علل اصلي پيروزي انقلاب در ايران ایدئولوژی شيعي بود.
بدون ترديد مي‌توان گفت حكومت استبدادي رضاخان، تحقق اهداف و نيات نيروهاي سكولار فعال در مشروطه، و انقلاب اسلامي ايران، تحقق اهداف و نيات حقيقي نيروهاي مذهبي مشروطه بود. بنابراين مي‌توان گفت به نوعي همان چيزي را كه نيروهاي مذهبي مشروطه دنبال مي‌كردند، امام خميني (ره) در این نهضت دنبال مي‌كرد و آن چيزي نبود جز حاكميت اسلام و اجراي قوانين اسلامي در حد ممكن و مقدور در هر زمان. لذا در دوران نهضت مشروطيت نيز به نوعي اين موضوع مطرح بوده ‌است و علماي آن دوره در قالب رساله‌هاي مختلف آن را بازگو کرده‌اند. يكي از كساني كه هم در مقام نظر و هم در مقام عمل به اين مسأله توجه نموده حاج آقا نورالله اصفهاني(ره) است. ايشان شخصيتي است كه قطعاً مبارزاتشان در زمان رضاخان در افكار و روحيات مبارزاتي امام‌خمینی (ره) مؤثر بوده است.
امام‌خمینی(ره‌) در سخنانش به قيام حاج‌آقا‌ نورالله‌ و حضور خودشان در  اين واقعه اشاره كرده و ايشان را جزء پيشتازان روحانيت در سنگر جهاد عليه استبداد دانسته است: «چند قيامي كه در ايران از جانب روحانيون شد كه يكي از آن‌ها از اصفهان بود كه به يك دايرة وسيعي كه تقريباً از همۀ شهرهاي ايران اتصال پيدا شد و در قم مجتمع شدند و  حاج‌آقا نورالله رأسشان بود و مخالفت با رضاخان كردند.»[2]
حاج‌آقا نورالله با پذيرش انديشۀ تفكيك‌ناپذيري دين و سياست، نه تنها اين انديشه را تفسیر شرعی و اصولی کرد، بلكه در صحنۀ عمل سياسي و اجتماعي در نواحي وسيعي از اصفهان، بختياري و مركز ايران، حكومتي مطابق آنچه در نظر داشت برپا نمود. از آنجا كه وي چند سال حكومت عملي داشت و به خوبي بر بسياري از موارد ريز و جزئي ولي مهم وقوف حاصل كرده، نوشتۀ او دراين زمينه، كه در دورۀ فترت مشروطيت تألیف شده، حائز اهميت است. اين نوشته ناظر به عمل و فارغ از قلم‌فرسايي و آرمان‌گرايي است؛ لذا مي‌توان گفت به طور عيني بحث كارآمدي را مطرح و بررسی کرده است.
با توجه به مطالب فوق در مقالۀ حاضر سعی شده است بحث كارآمدي سياسي از منظر حاج‌آقا نورالله اصفهاني(ره)، یکی از علماي فعال عصر مشروطه، و از نگاه امام خميني‌(ره) بررسي شود تا اشتراك اين دو حركت اصيل مذهبي آشکار گردد.
 
مفهوم كارآمدي
از نظر لغوي، كلمۀ كارآمدي معادل واژۀ لاتين اِفِکتیونس (effectiveness) مي‌باشد و در متون انگليسي با اين تعبير از آن بحث مي‌كنند. اين اصطلاح در زبان فارسي به تأثير، سودمندي، اثر بخشي، كارآيي و فايده ترجمه شده است.[3] 
اصطلاح كارآمدي بيشتر در سه قلمرو مديريت، اقتصاد و سياست كاربرد دارد. در فرهنگ علوم سياسي اين اصطلاح به اثربخشي، تأثير، توانايي نفوذ، كفايت،‌ قابليت و لياقت معنا شده است. در تعريف ديگري كارآمدي با كارآيي مترادف گرفته شده و اين گونه تعريف گردیده است: ‌قابليت و توانايي رسيدن به هدف‌هاي تعيين‌شده و مشخص. سنجش مقدار كارآيي از طريق مقايسۀ مقدار استاندارد با هدف يا مقدار كيفيتي كه عملاً به‌دست آمده است انجام می‌شود.[4] در فرهنگ اقتصادي، كارآمدي و كارآيي، مترادف گرفته شده و چنين تعريف گردیده است:‌ استفادۀ مطلوب از منابع يا عوامل توليد يا قابليت و توانايي رسيدن به اهداف از پيش تعيين‌شده.[5] در مديريت، كارآمدي به درجه و مقداري كه يك اقدام يا فعاليت به هدف پيش‌بيني‌شده نايل مي‌شود،[6] يا به نسبت ستاده‌‌ها به نهاده‌ها، تعريف شده است.[7]
براي تعيين ملاك و فاكتور لازم براي ارزيابي كارآمدي يك حكومت، بايد عوامل مختلفي را مد نظر قرار داد و بر اساس اين عوامل كارآمدي و ناكارآمدي يك حكومت را تعيين كرد. با ملاحظۀ تمام تعاريف فوق مي‌توان در يك جمع‌بندي تعريفي ارائه داد كه به طور كلي حاوي روح همه اين تعاريف باشد و در عين حال مشكلات آن‌ها را نداشته باشد، لذا مي‌توان گفت:
«كارآمدي عبارت است از موفقيت در تحقق اهداف با توجه به امكانات و موانع.»[8]
اهداف در بحث کارآمدي تابع نظام ارزشي است. نظام ارزشي نيز به طور کلي تابع نظام جهان‌شناسي است. علاوه بر اهداف، نظام ارزشي بر بعضي امکانات و موانع نيز تأثيرگذار است. بنابراين کارآمدي هر نظام با توجه به جهان‌بيني و نظام ارزشي آن مشخص مي‌گردد.[9] اهداف به طور کلي به دو دستۀ غايي و متوسط تقسيم مي‌شوند. امکانات نيز به دو دستۀ كلي مادي ــ يعني آنچه كه به طور طبيعي دراختيار يك نظام قرار دارد، مثل:‌ منابع طبيعي، موقعيت جغرافيايي، وضعيت آب و هوايي، ضريب هوشي و استعدادهاي طبيعي و ... ــ و معنوي مثل مشروعيت، قواعد و مقررات مناسب، مباني انديشه‌اي، تعهد و تخصص نيروي انساني، نظارت و كنترل، مديريت و ... تقسيم مي‌شوند. موانع نيز به دو دستۀ کلي موانع داخلي و خارجي يک نظام تقسيم مي‌شوند.
 
رابطۀ مشروعيت و كارآمدي
دو ركن مهم در هر نظام سياسي، كارآمدي و مشروعيت است. لذا يكي از مباحث مهم در كارآمدي، بحث رابطۀ میان این دو است.[10] توجه به معناي مشروعيت و كارآمدي، و جايگاه آن‌ها در ساختار يك نظام سياسي در درك اين نسبت مؤثر است. مشروعيت در انديشۀ سياسي يعني «حق فرمان راندن و اعمال حكومت حاكم و تكليف فرمانبري مردم»؛‌ لذا بحث از مشروعيت در حقيقت بحث از توجيه چنين حق و تكليفي است. به عبارت ديگر هر حاكمي از ابتدای حکومت به حق فرمان دادن و اعمال سياست و حكمراني نیازمند است و بدون اين حق، دستورها و كارهاي او نامشروع تلقی می‌گردد. مردم نيز براي اطاعت و فرمان‌برداري از حاكم از همان ابتدا نيازمند دليلی موجه‌اند، ‌در غير اين صورت اطاعت آنان نامشروع می‌باشد.[11] همان‌گونه که ذکر شد، كارآمدي مربوط به مقدار تحقق اهداف با توجه به امكانات و موانع است، و تحقق اهداف مستلزم قوانين، روش‌هاي درست و افراد و نيروهاي كاراست. روشن است كه اين گونه امور متأخر از مشروعيت هستند. ازاين‌رو كارآمدي يك نظام نمي‌‌تواند عامل پيدايش مشروعيت اوليه آن باشد. اما اينكه مي‌تواند بر مشروعيت تأثيرگذار باشد يا نه؟ و نیز وجوه اختلاف آن‌ها بحث ديگري است كه در ذیل مطرح شده است.
 
الف‌ــ تأثير كارآمدي بر مشروعيت:
پاسخ به این پرسش را که آیا كارآمدي بر مشروعيت تأثیر می‌گذارد یا خیر، باید در ملاك و خاستگاه مشروعيت جستجو کرد. به طور كلي مي‌توان دو نوع خاستگاه برای مشروعيت قائل شد:‌
1ــ مشروعيت مردمي: مراد از مشروعيت مردمي اين است كه مبناي مشروعيت را اموري چون قرارداد اجتماعي،‌ خواست و رضايت و پذيرش مردم بدانيم. در اين صورت مي‌توان گفت كه مقدار كارآمدي مي‌تواند بر مشروعيت تأثيرگذار باشد.[12] حتي مي‌تواند به دسته‌ای از نظام‌هاي فاقد مشروعيت اوليه، مانند نظام‌هاي كودتايي، مشروعيت ثانويه ببخشد. بنابراين ملاك، ناكارآمدي نظام، كاهش مشروعيت، و كارآمدي آن، افزايش مشروعيت را موجب مي‌شود.
2ــ مشروعيت الهي: مراد از مشروعيت الهي اين است كه ملاك مشروعيت را مستقل از نظر مردم و اموري چون قرارداد اجتماعي،‌ خواست و رضايت و پذيرش مردم، و وابسته به اذن و خواست الهي بدانيم. در اين صورت كارآمدي يا ناكارآمدي هيچ تأثيري بر مشروعيت نمی‌گذارد؛ چنان‌كه خواست و رضايت مردم نسبت به فردي نالايق براي حكومت ذره‌اي به او مشروعيت نمي‌بخشد و نارضایتی مردم نسبت به فرد صالح و لايق، اندكي از مشروعيت او نمي‌كاهد. البته بديهي است كه صالح‌ترين فرد نیز بدون حمايت و اقبال مردم نمي‌تواند حكومت كند و نظامي كه از مقبوليت مردم برخوردار نيست،‌ كارآمدي لازم را ندارد و نظامي كه كارآمد نباشد،‌ مقبول واقع نمي‌شود.[13] اما كارآمدي بر مشروعيت الهي تأثیر نمی‌گذارد.
 
ب‌ــ تمايزات:
به طور كلي مي‌توان سه تمايز كلي بين مشروعيت و كارآمدي قائل شد: 1ــ مشروعيت مفهومي فلسفي و محور بحث در فلسفه سياسي است. كارآمدي مفهومي علمي و محور بحث در علم سياست است. لذا اين دو تمايزي ماهوي دارند؛ 2ــ مشروعيت تشكيك‌بردار نيست، اما كارآمدي تشكيك‌بردار است؛ 3ــ مشروعيت بحث از حقانيت نظام است، كارآمدي بحث از درستي ساختار، قواعد و مقررات آن.
 
كارآمدي سياسي از نظر حاج‌آقا نورالله(ره) و امام‌خمینی‌(ره)
در الگوهايي که عمدتاً‌ نظريه‌پردازان غربي طرح کرده‌اند يا بحث هدف اساساً جزء‌ عوامل کارآمدي حکومت نيست ــ مثل تئوري رضايت که هدف حکومت مطرح نيست، بلکه مهم جلب رضايت مردم است ولو اينکه حکومت به اهداف خود هم نرسيده باشد ــ یا اگر هم هست، راه رسیدن به آن اصلاً مهم نیست، مهم رسيدن به هدف است ــ مثل تئوري توفيق ــ یا اینکه به راه رسيدن به هدف هم توجه شده است، ولي مهم نيست که هدف چيست؛ مثل تئوری سیستمی و تئوری نسبیت. براساس این نظریات اگر حکومت اهداف غير انساني داشته باشد و از طرق متناسب با اهداف، به آن‌ها دست یابد، اين حکومت کارآمد خواهد بود. از همين روی در بحث كارآمدي سياسي از نظر حاج‌آقانورالله و امام‌(ره)، با توجه به الگوي فوق، در اين مقاله سعی شده است که نکات زیر تبیین گردد که از نظر ايشان يك نظام سياسي مطلوب و كارآمد بايد چه اهدافي را دنبال كند و از چه امكانات و ظرفيت‌هايي (اصول، ابزار، منابع و ...) براي رسيدن به اين اهداف بهره ببرد؟[14] به این منظور از دو نوع سخنان و آثار اين بزرگواران استفاده شده است:
1ــ مطالبي كه امام قبل و بعد از انقلاب به عنوان اهداف و امكانات لازم براي رسيدن به حكومت اسلامي كارآمد، و حاج‌آقا نورالله به عنوان اهداف و امكانات لازم براي رسيدن به حكومت مشروطه به عنوان حكومت مطلوب آن زمان مطرح مي‌كردند. 
2ــ نقايص و مشكلاتي كه امام‌(ره) در نقد حكومت پهلوي به عنوان يك حكومت ناكارآمد مطرح مي‌كردند و نشان از اين دارد كه يك حكومت كارآمد بايد اين نقايص را رفع كند و چنين مشكلاتي نداشته باشد. همچنين مطالبي كه حاج‌آقا نورالله به عنوان اشكالات و نقايص حكومت  استبدادي به عنوان يك حكومت ناكارآمد مطرح مي‌كردند. لذا در اين بحث نيز در هريك از موارد از هر دو نمونه براي بيان ویژگی‌های لازم برای كارآمدي حكومت استفاده شده است.
 
الف‌ــ اهداف
1ــ هدف غايي‌:
امام خميني‌(ره) ضمن تقسيم سياست به حيواني و انساني، سياست در اسلام را تعریف کرده و هدف غايي سياست را در اسلام هدایت جامعه به سوی صراط مستقیم دانسته است.[15]
هدف حكومت اسلامي از منظر ایشان تأمين سعادت بشر است[16] كه همان رسيدن به قرب الهي است.
حاج‌آقا نورالله نيز هدف اصلي حكومت را حفظ اساس اسلام و رساندن مسلمانان به بالاترين مراتب رشد مادي و معنوي مي‌داند. لذا در بحث از علت اقدام عملي براي تحقق مشروطه در آن زمان و انجام نشدن چنين اقدامي در زمان‌هاي قبل نوشته است: «علت آن بود كه هرچند ظلم از سلاطين اعصار در دربار بسيار بود، لكن اصل اساس اسلام محفوظ و به واسطۀ قدرتي كه سلاطين اسلام داشتند، هجوم اجانب و تسلط خارجه و اضمحلال محكمۀ اسلام بالكليه نمي‌شد،‌ اما اين اوقات كه سلاطين بيت‌المال مسلمين را خرج شهوتراني و مصارف مضره به اسلام و تضعيف مسلمين نمودند ... ناچار به جهت حفظ اسلام در مقام احياي قانون مشروطه و... برآمد كه به اين وسيله اسلام را محفوظ و مسلمين را قوي و به فوايد دينيه و دنيويه محفوظ دارد.»[17]
بنابر آنچه گذشت بر اساس نظر هر دو بزرگوار، هدف غايي در يك حكومت مطلوب و كارآمد رساندن بشر به سعادت حقيقي است و سعادت حقيقي با گام نهادن در صراط مستقيم و عمل به دستورات شرع مقدس حاصل مي‌شود. لذا وظيفۀ اصلي حكومت فراهم ساختن زمينه‌هاي رشد و تعالي انسان‌ها براي رسيدن به اين مرحله است.
 
2ــ اهداف متوسط:
با مطالعۀ آثار مكتوب و شفاهي امام‌خمینی(ره) و در آثار حاج‌آقا نورالله و نیز با توجه به اقدامات عملي ايشان، می‌توان موارد ديگري را نيز به عنوان اهداف و وظايف حكومت مطرح کرد كه در حقيقت همان اهداف متوسط و مياني حكومت به حساب مي‌آيد. اين اهداف عبارت‌اند از:
1ــ2ــ تعليم و تربيت: يكي از اموري كه حضرت امام(ره) از جمله وظايف و اهداف حكومت اسلامي دانسته است تعليم و تربيت، تزكيه جامعه و فراهم كردن زمينۀ رشد و تعالي معنوي افراد آن است. ايشان در كتاب «ولايت فقيه» در خصوص اين موضوع چنین نوشته است: «ما موظفيم آثار شرك را از جامعۀ مسلمانان و از حيات آنان دور كنيم و از بين ببريم و باز به اين دليل موظفيم شرايط اجتماعي مساعدي را براي تربيت افراد مؤمن و بافضيلت فراهم سازيم.»[18]
يكي از اعتراضاتي كه ايشان نسبت به حكومت پهلوي به عنوان يك حكومت ناكارآمد داشتند، فقدان تعليم و تربيت اسلامي و نبود زمينة لازم برای رسيدن به تزكيه و صلاح بود. ايشان اعتقاد داشت اوضاع اجتماعي و سياسي دوران پهلوي به گونه‌ای بود که انسان مؤمن و متقي و عادل نمي‌توانست بر ايمان و رفتار صالحش باقي بماند.[19] به اعتقاد ايشان، اگر دانشگاه‌ها و مراكز تعليم و تربيت ديگر با برنامه‌هاي اسلامي و ملّي در راه منافع كشور به تعليم، تهذيب و تربيت كودكان، نوجوانان و جوانان اقدام می‌کردند، هرگز ميهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امريكا و شوروي فرو نمي‌رفت.[20] حاج‌آقا نورالله نيز يكي از اهداف مياني حكومت را ترويج علم و معارف و تعليم و تربيت دانسته و معتقد است: «بايد در مملكت ترويج علم و معارف كرد، ‌بايد در تمام شهرها مدارس علميه داير كرد و مدارس ابتداييه و متوسطه و عاليه كه تمام اطفال مردم را به تعليم و تعلم گذارد كه همه صاحب علم و ثروت شوند. اولاً خواندن و نوشتن را همه كس بداند و بتواند و آداب دين و اسلام را به قاعده به آن‌ها ياد بدهند.»[21]
ايشان همچنان يكي از مشكلات دولت استبدادي وقت و يكي از  علائم ناكارآمدي آن را در اين مي‌دانست كه اكثر مردم از سواد ابتدايي و قدرت خواندن و نوشتن محروم بودند و توانايي خواندن كتاب مذهبي خود، يعني قرآن، را نداشتند. ايشان علت اين امر را هم در اين مي‌دانست كه اساساً صلاح دولت مستبد در اين است كه رعايا بي‌علم و سواد باشند و عارف به حقوق خود نشوند.[22] ايشان در اين خصوص، اقدامات عملي مهمي نيز انجام داد كه از آن جمله مي‌توان به تأسيس مدارس عام و مدرسۀ خاص ايتام اشاره كرد.[23]
2ــ2ــ آزادي: يكي از اهداف مهم و مياني حكومت اسلامي و نظام سياسي اسلام كه معمولاً‌ در تمام نظام‌هاي سياسي، حركت‌ها و جنبش‌هاي انقلابي بر آن بسيار تأكيد مي‌شود، بحث آزادي است. اين هدف در شعارهاي مردم در زمان نهضت اسلامي در دوران حكومت پهلوي كاملاً مشهود است. به گونه‌اي كه شعار اصلي و هميشگي راهپيمايي‌ها «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» بود كه بر آزادي به عنوان يكي از اهداف اصلي انقلاب تأكيد مي‌كرد و تحقق آن را در چارچوب اسلام و شرع مقدس مطرح می‌ساخت. امام خميني (ره) در اين باره فرموده است: «هدف ما برقراري جمهوري اسلامي است، و برنامۀ ما تحصيل آزادي و استقلال است.»[24] «ما اسلام را مي‌خواهيم كه اسلام، آزادي به ما بدهد نه آزادي منهاي اسلام.»[25] «آزادي معنايش اين نيست كه بنشينيد برخلاف اسلام صحبت كنيد، آزادي در حدود قانون است، دين كشور ما اسلام است، آزادي در حدود اين است كه به اسلام ضرر نخورد، قانون اساسي ما دين را اسلام مي‌داند.»[26]
يكي از مشكلات اصلي حكومت نامشروع و شاهنشاهي پهلوي كه امام(ره) بر آن تأكيد داشتند و آن را نشانۀ ناكارآمدي حكومت پهلوي مي‌دانستند، فقدان آزادي بود.[27]
حضرت امام‌(ره) هنگامي كه در پاريس بود، در مصاحبه‌هاي مطبوعاتي خودشان در پاسخ به سؤالات خبرنگاران دربارۀ آزادي در حكومت مورد نظر ايشان، به انواع آزادي مثل آزادي عقيده و ابراز آن، آزادي مطبوعات، زنان، اقليت‌هاي مذهبي، و اصناف و احزاب اشاره، و تأكيد ‌كرد در حكومت اسلامي تمام اين آزادي‌ها با رعايت قيود خاص خود وجود دارد. ايشان مهم‌ترين قيود آزادي را قانون اسلام و رعايت مصالح عمومي ملّت و وابسته نبودن به بيگانگان ذكر ‌كرده است.[28] حاج‌آقا نورالله نيز يكي از مسائل مهمي را كه حكومت بايد به دنبال تأمين آن باشد، آزادي دانسته و بر لزوم آن تأكيد کرده است. از نظر ايشان يكي از مشكلات مهم حكومت‌ استبدادي اين است كه مي‌خواهد اين آزادي را از مردم سلب كند، به گونه‌ای که همه بنده و چاكِر دست به سينۀ سلطان باشند. نكتۀ مهم اين است كه آزادي مد نظر ايشان نيز آزادي در چارچوب شرع مقدس و دين مبين اسلام است: «تمام خلق در غير آنچه قانون كتاب و سنّت آن‌ها را مقيد نموده، بايد آزاد باشند؛ نه آزادي به اين معني كه بعضي از جهال خيال كرده و مي‌گويند كه مرادشان آزادي در مذهب باشد؛ بلكه همان حريت و آزادي مقصود است كه خداوند در كتاب و سنّت فرموده و آن‌ها را آزاد فرموده در مقابل بندگي.»[29]
بنابر نظر ایشان، اين آزادي بايد به گونه‌اي باشد كه آزادي احدي مزاحم آزادي ديگري نباشد. ايشان با استناد به روايت  «الناس كلهم احرار ولكن فضل الله بعضكم بعضاً» معتقد است كه به‌رغم وجود آزادي، بايد مقامات و شئونات هركس نيز به جاي خود محفوظ باشد و از كسي سلب شرف و عزت نشود. يكي از موارد بحث آزادي كه در اقدامات عملي حاج‌آقانورالله و برادرشان آيت‌الله آقانجفي اصفهاني مشاهده شده، آزادي بيان است. در سال 1320.ق جمعي از مبلغان عيسوي كه از اروپا به هندوستان رفته و زبان فارسي را آموخته بودند، ‌كتب متعددي در رد اسلام نوشتند و در هند چاپ مي‌كنند. گروهي از اين مبلغان به ايران ‌آمدند كه سردستۀ آن‌ها شخصي انگليسي به نام تيزدال بود كه در محله جلفاي اصفهان ساكن شده و علماي اصفهان را به مباحثه دربارۀ مذهب مسيح دعوت ‌نمود و كتاب خود در رد  اسلام تحت عنوان «ينابيع الاسلام» را منتشر ‌كرد.[30] حاج‌آقا نورالله و آیت‌الله آقانجفي، با همراهي ركن‌الملك شيرازي و با همت و علاقۀ مرحوم داعي‌الاسلام، انجمني در محلۀ جلفاي اصفهان تشكيل دادند و روزنامه‌اي هم به نام «الاسلام» براي بيان مقاصد و طرح مناظرات هر دو گروه منتشر ‌كردند. علماي دو مذهب، تا مدت‌ها در محيطي آزاد و علمي، با هم بحث و احتجاج مي‌نمودند و نسخه‌هاي اين روزنامه به ساير بلاد نيز راه يافته و بحث‌هاي آن مورد استناد ساير مسلمانان قرار گرفته بود.[31] 
3ــ2ــ حاكميت قانون اسلام: يكي ديگر از اهداف مياني حكومت كه تقريباً مهم‌ترين آن‌ها نيز مي‌باشد، حاكميت قانون اسلام است. امام(ره) همواره بر اين مسأله تأكيد داشتند كه اولاً بايد در حكومت، قانون حاكم باشد و همه چيز بر اساس قانون اجرا شود، بين حاكم و مردم در اجراي قانون هيچ فرقي نباشد و قانون بدون هيچ كم‌وكاستي و بي‌توجه به مصلحت‌‌انديشي‌هاي ظاهري در مورد همه اعمال شود؛ ثانياً اين قانون حاكم بايد قانون اسلام باشد يا حداقل منافاتي با اسلام نداشته باشد.[32]
از جمله اعتراضات ايشان به حكومت پادشاهي و غير اسلامي پهلوي ــ كه حاكي از ناكارآمدي آن بود ــ اجرانشدن صحيح قانون و منطبق نبودن آن بر موازين اسلامي بود.[33]
حاج آقا نورالله‌ نيز همواره بر حاکميت قانون اسلامي و اجرای آن براي همۀ افراد از شاه تا گدا تأکيد داشتند.[34]
از جمله اعتراضات ايشان به حكومت استبدادي قاجاريه كه از ناكارآمدي آن حكومت حکایت می‌کرد، اختيار بي‌حد و حصر شاه، حاکم نبودن قانون، فقدان هرگونه حد و حدودي براي سران مملكت و حاكمان محلي و اجرانشدن احكام الهي بود. مشكل حکومت‌های استبدادی اين است كه اساساً در اين نوع حكومت‌ها تعيين حدود و تشخيص تكليف معنا ندارد.[35]
4ــ2ــ عدالت و مساوات: يكي از اهداف مهم حكومت اسلامي از نظر امام(ره) تحقق عدالت و اجراي عدل اسلامي و عدالت اجتماعي در جامعه است. ايشان با اشاره به حكومت پيامبر (ص) و جمهوري اسلامي به عنوان مصاديق حكومت اسلامي فرموده است:‌ «پيغمبر اسلام تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومت‌هاي جهان لكن با انگيزۀ بسط عدالت اجتماعي.»[36]
حاج‌آقا نورالله‌ يكي از چشم‌اندازهاي حكومت مطلوب و كارآمد را ايجاد عدالت و تحقق آن در تمام زمينه‌ها و ريشه‌كن كردن ظلم و ستم و بي‌عدالتي دانسته و معتقد است که در مملكت بايد قانون عدل مجري باشد، هيچ‌كس بر ديگري ظلم و ستم نكند، كسي را به‌ناحق حبس نكنند، صدمه و اذيت و زنجير ننمايند و هتك عرض و فحاشي نكنند. ايشان معتقد است وجوهي كه به عنوان ماليات گرفته مي‌شود باید به طور عدل و انصاف و صحت باشد و ضعيف و قوي يكسان تلقی گردند.[37] از نظر ايشان، مطابق حكم الهي در تمام حدود و مجازات بايد تمام افراد مساوي باشند و احكام الهي در مورد همه اجرا شود. كسي كه مرتكب خلافي شد خواه حاكم باشد يا محكوم، امير باشد يا مأمور، بايد بر اساس قانون، حدود خاص آن بر وي اجرا شود. اگر كسي از دست حاكم يا ضابط يا يكي از اعيان شاكي شود بايد به شكايت او رسيدگي گردد و اگر صدق ادعاي او ثابت شد، بايد احقاق حق شود و حاكم يا ضابط يا هركس ديگر كه باشد مجازات گردد.[38]
5ــ2ــ امنيت و رفاه: يكي از نكات بسيار مهمي كه امام(ره) از همان ابتداي حركتشان مدنظر قرار دادند برقراري امنيت و رفاه در جامعه بود. به عبارت ديگر مي‌توان گفت يكي از اهداف مياني حكومت براي كارآمد بودن همين نکته است. ايشان معتقد بودند که بايد عدالت اسلامي اجرا شود تا همه به استقلال و رفاه برسند.[39] حاج‌آقا نورالله نیز يكي از چشم‌اندازهاي دولت كارآمد را تأمين رفاه مردم مي‌دانست. درخصوص تأمين مسائل رفاهي، يكي از موارد مهمی كه ايشان بر آن بسیار تأکید می‌کردند اين است كه حكومت بايد زمينۀ اشتغال و رونق کسب و کار مردم را فراهم نمايد.[40]
يكي ديگر از تأكيدات شديد ايشان در بحث امكانات رفاهي، مسائل بهداشتي و پزشكي و تأسيس مريض‌خانه است. خود ايشان در اصفهان از مؤسسين و حاميان مالي مريض‌خانه‌اي اسلامي در اصفهان بودند و پس از تأسيس اين مريض‌خانه طي اعلاميه‌اي از همه قشرهای مردم دعوت ‌كرد كه در تأسيس چنين مراكزي پيش‌قدم شوند و در محافل و مجالس مختلف، با زباني شيوا و بياني زيبا ديگران را به چنين كارهايي تشويق و ترغيب نمايند. ايشان در مورد ضرورت تأسيس مريض‌خانه ‌نوشته است: «بايد در تمام شهرها مريض‌خانه باز كرد كه فقرا براي آن‌كه تمكن حالي و مالي براي علاج امراض خود ندارند، به مريض‌خانه بروند كه غذا و پرستاري مجاني داشته باشند و محتاج نشوند كه فقرا و مسلمانان در مريض‌خانه خارجه بروند.»[41]
بحث امنيت نيز مورد توجه خاص حاج‌آقا نورالله‌ بوده و براي تحصيل آن پيگيري‌ها و تلاش‌هاي فراواني داشته‌ است. زماني به علت شكايات فراواني كه از ناامنی می‌شد ايشان مسأله را از مأموران دولتي جويا ‌شد و با پيگيري‌هاي فراوان و یک سلسله اقدامات مالي اين مشكل را حل ‌كرد.
6ــ2ــ استقلال و خودكفايي: از نظر امام‌(ره) يكي از اهداف مياني مهم حكومت كارآمد اسلامي، رسيدن به استقلال و خودكفايي در  ابعاد مختلف است. امام (ره) مهم‌ترين مشكل حكومت‌ پهلوي را وابستگي به كشورهاي بيگانه به ويژه امريكا مي‌دانست و به راستي معتقد بود كه بسياري از اقدامات شاه در ايران، تحت فشار و بر اساس خواست امريكا انجام می‌شود؛ لذا بسياري از اين اقدامات را به جهت امريكايي بودن آن مورد انتقاد قرار مي‌دادند؛ چرا كه مي‌دانست امريكا و ساير كشورهاي بيگانه فقط منافع و مصالح خود را مد نظر قرار مي‌دهند و هيچ‌گاه به منفعت كشورهاي تحت سلطۀ خود مثل ايران فكر نمي‌كنند. ايشان يكي از برنامه‌هاي مهم خود را رسيدن به استقلال مي‌دانست: «هدف ما برقراري جمهوري اسلامي است و برنامۀ ما تحصيل آزادي و استقلال است.»[42]
امام‌خمینی(ره)، در نوشته‌ها و سخنراني‌هاي خود، بر دو امر استقلال و خودكفايي تأکید فراوان کرده و خودكفايي را مقدمۀ استقلال دانسته است. از نظر ايشان، وابستگي اقتصادي به وابستگي سياسي و نظامي مي‌انجامد؛ لذا بايد به خودكفايي و استقلال اقتصادي رسيد تا در ساير موارد فوق نيز از وابستگي رهايي پيدا كرد.[43] البته امام بر این مسأله تاکید کرده است كه در صورت كسب استقلال فكري هيچ قدرتي نمي‌تواند به ما ضربه بزند.
حاج‌آقا نورالله نيز به ضرورت كوتاه‌ كردن دست اجانب از مملكت و رسيدن به استقلال سياسي و اقتصادي تأكيد فراوان کرده است.[44]
پس از قيام عظيم مردمي و مذهبي ملت ايران عليه قرارداد امتياز انحصاري توتون و تنباكو و تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي، حاج‌آقا نورالله به فكر توسعۀ اين تحريم به ساير كالاهاي خارجي افتاد؛ لذا براي رسيدن به اين هدف، تلاش‌هايي در جهت سازندگي و خودكفايي داخلي نمود. يكي از اقدامات مهم ايشان تأسيس «شركت اسلاميه و شركت شرافت» بود. اين شركت به گونه‌اي گسترش يافت كه در همۀ شهرها و حتي در بعضي از كشورهاي خارجي نيز دفاتري ايجاد نمود. توليدات و منسوجات اين شركت در سراسر كشور پخش می‌گرديد و مردم با عشق و علاقه لباس‌هايي كه پارچه خارجي داشت از تن درمی‌آوردند و از محصولات اين شركت استفاده مي‌كردند.[45] تأسیس این شرکت و نیز صدور اعلاميه‌ها، نطق‌هاي مهيّج کردن، تشويق مردم به پرهيز از كالاهاي خارجي تا مرز تحريم اين كالاها، و استفاده از توليدات محدود ملّي، اقدامات مختلف ايشان در جهت رسيدن به استقلال و خودكفايي بود.
 
ب‌ــ امكانات
دومين عاملي كه بايد در بحث كارآمدي مدّ نظر قرار گيرد بحث امكانات است. امكانات اصول و ابزارهاي مورد نياز شامل می‌شود؛ لذا امكاناتي كه امام(ره) و حاج‌آقا نورالله براي كارآمدي حكومت اسلامي لازم مي‌دانستند در دو بخش اصول و ابزارها مطرح شده است.
1ــ اصول:
مراد از اين بخش، اصول فكري حاكم بر رفتار حكومت است كه اين اصول كاملاً از جهان‌بيني و نظام ارزشي حاكم بر جامعه متأثر می‌باشد. اصولي كه در نظام سياسي اسلام بايد حاكم باشد تا كارآمدي آن را موجب شود عبارت است از:‌
1ــ1ــ مشروعيت: از جمله عوامل بسيار مؤثر در كارآمدي يك نظام، حقانيت و مشروعيت آن است. در جاي خود ثابت شده است كه از ميان ملاك‌هاي حقانيت و مشروعيت،‌ ملاك حقانيت و مشروعيت الهي پذيرفتني است و هيچ يك از ملاك‌هاي زور و غلبه، وراثت، توافق جمعي، اكثريت و ... نمي‌تواند ملاك مشروعيت واقعي باشد.[46] مشروعيت الهي، حس رضايتمندي، اطمينان، فداكاري و مسئوليت در حاكمان و مردم را بالا مي‌برد و از اين طريق بر كارآمدي نظام مي‌افزايد.[47] امام خميني(ره) در كتاب «ولايت فقيه» با اشاره به نيابت فقها از ائمه معصومين(ع) به اين نكته اشاره کرده است كه ولي فقيه مشروعيتي الهي در حق حاكميت دارد.[48]
حاج‌آقا نورالله يكي از اشكالات حكومت پادشاهي را نداشتن مشروعيت می‌دانست و معتقد بود كه سلطنت پادشاه را به هيچ عنوان نمي‌توان مشروع شمرد. به همين دلیل، ايشان دستورات و فرامين پادشاه را واجب‌الاطاعه نمي‌دانست. ايشان، توافق جمعي، رضايت عمومي و رأي اكثريت را نيز ملاك مشروعيت قلمداد نمی‌کرد و معتقد بود قوانين و دستوراتي از مجلس شورا لازم‌الاجراست كه بر اساس كتاب و سنت الهي صادر شده باشد. بر همين اساس اصل نظارت فقها بر قوانين مجلس را مي‌پذيرفت و بر لزوم اجراي آن تأكيد می‌کرد. ایشان در نامه‌اي كه همراه ساير علماي اصفهان در زمان تحصن شيخ‌فضل‌الله نوري در حرم عبدالعظيم(ع) خطاب به مجلس نوشته‌ نیز بر اين مسأله تأكيد فراوان کرده و اجراي فوري اين قانون را خواستار شده است: «حضور امناي مجلس شوراي ملي دامت بركاتهم ... جزء نشدن فصل نظارت علما كه مرجع تقليد ناس باشند، بدون عضويت به مجلس و بدون تقيد به علم به اقتضاي وقت در قانون اساسي، كه جزء شدن اين فصل باعث بقاي اساس اسلام است، مهيج علما و متشرعين و طلاب غيور در دين شد. از امناي مجلس دامت بركاتهم رفع مراتب منظور را فوراً مستدعي هستيم، والا خوف حدوث فتنه و اينكه زحمت كاملة يك ساله هدر رود هست. (علماي اصفهان)
داعي شيخ محمد تقي نجفي، داعي شيخ نوراللّه، الاحقر شيخ مرتضي و ... ساير علما و طلاب»[49]
بنابراين ايشان اساس مشروعيت را وراثت، غلبه، رضايت عمومي و رأي اكثريت نمی‌دانست، بلکه تنها مبناي مشروعيتي كه مي‌توان در نظر و عمل ايشان ديد، مشروعيت الهي است. حاج آقا نورالله در عمل به مشروعيت الهي اعتقاد داشت و حكومت ايشان در اصفهان، نمونۀ يك حكومت مشروع الهي بود؛ زيرا بزرگان فقها و استوانه‌هاي فقاهت و زهاد علماي حوزه بزرگ اصفهان اطاعت وي را واجب دانسته و در  مقام تأييد وي بوده‌‌اند. لذا بايد گفت: «حكومتي كه به رياست سياسي حاج‌آقا نورالله در اصفهان پياده و اجرا شده بود، از نظر عقيدتي و ديدگاه شرعي بر مبناي مشروعيت و ولايت فقيه و مجتهد سياسي و آگاه به زمان استوار بوده است.»[50]
2ــ1ــ مباني اعتقادي: يكي از اصول مهم و مؤثر در كارآمدي نظام سياسي، مباني اعتقادي و انديشه‌اي است. مباني انديشه‌اي حكومت مطلوب از نظر امام خميني‌(ره) و حاج‌آقا نورالله، مباني اسلامي به طور عام و شيعي به طور خاص است؛ زيرا هر دو بزرگوار، تشكيل حكومت بر اساس مباني اسلامي به معناي خاص شيعي آن را خواستار بودند. مباني انديشه شيعه نيز اموري هستند كه هر كدام عامل بسيار مؤثري در افزايش كارآمدي سياسي می‌باشند. اولين مبناي انديشۀ شيعه خدامحوري و وحي‌گرايي است. اعتقاد به خداوند و وحي‌گرايي يكي از اموري است كه احساس مسئوليت در برابر خداوند را موجب مي‌شود و اين خود تأثیر بسزایی در اجرای مسئوليت حكومتي در حاكمان دارد. يكي از مواردی كه امام(ره) در كارآيي حكومت اسلامي بر آن تأكيد دارند همين خدايي بودن و اعتقاد به وحي و تمسك به آن است. يكي ديگر از مباني مهم انديشۀ تشيع امامت و ولايت‌مداري است. ولايت‌مداري موجب مي‌شود كه عالم‌ترين و عادل‌ترين در جایگاه حاكم قرار گیرد و رهبر جامعه، الگوي جامعه و در صف مقدم عمل باشد. محور سوم در اين مباني اعتقاد به معاد است. چنين اعتقادي موجب خواهد شد در رفتار و گفتار به دليل لزوم پاسخگويي در قيامت دقت شود. يكي ديگر از اين مباني، عدالت‌محوري است كه قبلاً از آن بحث شد. مبناي مهم ديگر در انديشۀ شيعه عقل‌گرايي است. عقل‌گرايي، انعطاف‌پذيري و مطابقت احكام با شرايط زمان و مكان را موجب مي‌شود و خود عامل مهمي در كارآمدي حكومت است.[51]
3ــ1ــ رعايت مصلحت عمومي: يكي از اصول مهم حاكم بر نظام سياسي اسلام كه همان نظام سياسي مطلوب امام‌‌(ره) مي‌باشد، بحث رعايت مصلحت عمومي و منافع عامه است. امام(ره) بسيار تأكيد می‌کردند که در مسائل حكومتي بايد منافع عامۀ مردم و مصالح اسلامي لحاظ شود و جهات و عواطف شخصي مد نظر قرار نگيرد.[52] تأكيد ایشان بر اين مسأله تا حدي بوده كه دراین‌باره فرموده است: «حكومت مي‏تواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است، در موقعي كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد يك‌جانبه لغو كند و مي‏تواند هر امري را چه عبادي و يا غيرعبادي است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامي كه چنين است جلوگيري كند. حكومت مي‏تواند از حج كه از فرايض مهم الهي است در مواقعي كه مخالف صلاح كشور اسلامي دانست موقتاً جلوگيري كند.»[53]
حاج‌آقا نورالله اصفهاني نيز معتقد بودند كه در تصميم‌گيري‌هاي مملكتي بايد صلاح ملّت و مملكت، و اسلام و مسلمانان، در نظر گرفته شود؛ نه اميال و هوس‌هاي شخصي يك فرد حاكم. ايشان در مورد وظيفۀ نمايندگان مجلس نوشته است: «در مجلس بنشينند به هر قسم صلاح ملّت و مملكت را دانسته و رأي دادند، رفتار نمايند ... و هر نوعي كه صلاح اسلام و مسلمين را مشخص نموده، مجرا دارند ... [نه اينكه] شخص جاهل و بي‌علم و صاحب قواي نفساني و شهواني و غضباني باشد كه به هر قسم ميل و رضا و شهوت‌پرستي او اقتضا نمايد، تمام افراد مملكت بدون چون و چرا اطاعت و انقياد او را نمايند.»[54]
4ــ1ــ خدمتگزاري: يكي از اصول مهم در نظام سياسي مطلوب امام(ره) اعتقاد به خدمتگزاري مسئولان نسبت به مردم است. واضح است كه در حكومتي كه مسئولان خود را خدمتگزار مردم بدانند قطعاً در جهت منافع و مصالح آن‌ها قدم برخواهند داشت و اين خود كارآمدي حكومت را به شدت افزايش مي‌بخشد. امام‌(ره) در موارد بسياري بر اين اصل تأكيد کرده است.[55]
در وصيت‌نامه نيز ايشان ضمن بحث ضرورت خدمت به مستضعفان، از آن‌ها به عنوان نورچشمان و ولي‌‌نعمتان مسئولان ياد کرده[56] و همواره خود را خدمتگزار ملّت دانسته و تأكيد کرده است كه مردم نيز باید چنين ديدي نسبت به ايشان داشته باشند: «اگر به من بگوييد خدمتگزار بهتر از اين است كه بگوييد رهبر، رهبري مطرح نيست، خدمتگزاري مطرح است، اسلام ما را موظف كرده است كه خدمت كنيم.»[57]
حاج‌آقا نورالله نيز بر اين مسأله و لزوم خدمتگزاري مسئولان نسبت به مردم تأكيد فراوان کرده و ضمن استفاده از تعبير راعي و رعيت، معتقد است كه راعي عنوان و مسئوليتي برای حفظ رعيت می‌باشد، نه رعيت وسيله‌اي براي خوش‌گذراني راعي. لذا به تعبيري شبيه تعبير امام(ره) مردم را ولي‌نعمت حاكمان دانسته است: «پادشه پاسبان درويش است. دولت به فرّ نعمت اوست... پادشاه بايد شب و روز در فكر آسايش رعيت باشد ... نه اينكه از آن‌ها منتفع شود و آن‌ها را به دست گرگان آدمي‌خوار بسپارد و خود شب و روز مشغول عيش گردد و خلقت خلق را از پرتو وجود خود داند و آن‌ها را جهت آسايش و عيش و كامراني خود پندارد.»[58]
ايشان معتقد بود كه يكي از علل ناكارآمدي حكومت‌هاي استبدادي اين است كه در اين نوع حكومت‌ها اعتقاد بر اين می‌باشد كه خلقت خلق برای آسايش، عيش و كامراني پادشاه است و رعيت بايد شب و روز زحمت بكشد و حاصل زحمت و دسترنج خود را تقديم حضور پادشاه نمايد و پادشاه هميشه مشغول عيش و كامراني باشد.[59]
2ــ ابزار:
1ــ2ــ نظارت و كنترل همگاني: يكي از امكاناتي كه مي‌توان براي تحقق كارآمدي از آن بهره گرفت بحث نظارت و كنترل است؛ خصوصاً نظارت و كنترل عمومي كه از ناحيه مردم در قالب امر به معروف و نهي از منكر اعمال مي‌شود، عاملی بسيار نیرومند و مهم براي كنترل تمام افراد موجود در حاكميت و حركت به سوي كارآمدي است. در اين باره حضرت امام(ره) معتقد بود هر فردي از افراد ملّت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمامدار مسلمانان را استيضاح كند و از او انتقاد نمايد و او بايد جواب قانع‌كننده بدهد و در غير اين صورت اگر بر خلاف وظايف اسلامي خود عمل كرده باشد، خودبه‌خود از مقام زمامداري معزول است.[60]  ايشان در مورد وظيفۀ ملّت در اين خصوص گفته است: «همه ملّت موظف‌اند كه نظارت كنند. بر اين امور نظارت كنند. اگر من يك پايم را كج گذاشتم، ملّت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي خودت را حفظ كن، مسأله، مسألۀ مهمي است.»[61]
بر همين اساس ايشان آگاهي مردم و مشاركت و همگامي آن‌ها با حكومت منتخب خودشان و نظارت بر آن را بزرگ‌ترين ضامن حفظ امنيت در جامعه دانسته است.[62] حاج آقا نورالله نيز به بحث كنترل و نظارت همگاني به عنوان يكي از اركان مهم يك نظام سياسي كارآمد اشاره کرده و معتقد است بايد از طريق نمايندگان مردم در مجلس شورا بر تصميمات مملكتي نظارت شود تا اين تصميمات خارج از محدودۀ شرع نباشد و قوانين نسبت به همه اجرا شود.[63]
يكي از اشكالاتي كه ايشان نسبت به حكومت ناكارآمد زمان خودشان دارند بی‌اطلاعی مردم و نظارت نداشتن آن‌ها بر مسائل مملكتي به‌ويژه در بحث ماليات‌‌ها و نحوۀ دخل و خرج آن‌هاست. ايشان معتقد است در زمان سلطنت استبدادي قاجاريه در ايران، نه تنها مردم و رعيت از اينكه ماليات مملكت به كجا مي‌رفت بي‌خبر بودند، بلكه امر به گونه‌اي بود كه بزرگان مملكت هم می‌بایست از صورت دخل و خرج دولت ابداً اطلاعي نمی‌داشتند.[64] يكي از اقدامات مهم عملي حاج آقا نورالله در جهت افزايش نظارت بر امور دولتي، تأسيس «انجمن مقدس ملّي اصفهان» بود كه همواره بر امور مختلف دولتي نظارت می‌کرد و نسبت به آن‌ها اظهار نظر مي‌نمود.[65]
حاج آقا نورالله‌ غير از اين اقدام عملي در جهت نظارت بر عملكرد دولت، فعاليت‌های دیگری نیز انجام داد كه زمينه‌ها و بسترهاي مقدماتي براي افزايش آگاهي و اطلاعات مردم و نظارت آن‌ها بر امور عمومي را ايجاد كرد. يكي از اين اقدامات ايجاد خانۀ مطبوعات بود كه تحت عنوان قرائت‌خانه از آن ياد ‌شده است. قرائت‌‌خانه مكاني بود كه در آنجا جرايد و ساير اخبار و اطلاعات وجود داشت و كساني كه مايل بودند در اين زمينه‌ها آگاهی‌هایی کسب کنند به آنجا مراجعه مي‌كردند.[66]
2ــ2ــ نيروي انساني متعهد و متخصص: يكي از امكانات و ابزار مهم براي كارآمد شدن حكومت استفاده از نيروهاي متعهد و متخصص است. امام‌(ره) همواره بر تعهد و تخصص به عنوان دو بال مهم براي كارمندان و كارگزاران دولت به منظور كارآيي مفيد و تحقق كارآمدي تأكيد کرده است.‌[67]
‌امام‌خمینی(ره) يكي از وظايف دولت برای رسيدن به خودكفايي را قدرداني و استفاده از متخصصان و فرهيختگان جامعه ‌دانسته است.[68] حاج‌آقا نورالله نيز استفاده از افراد متعهد و آگاه را يكي از ابزارهاي مهم كارآمدي مي‌دانست. ايشان براي تحقق تفكر اصيل و حفظ شعاير اوليه مداخلۀ روحانيان، علماي صالح و مردمي و رجال خوشنام و ملّي را بهترين و مورد اعتماد‌ترين راه براي حفظ منظور خود مي‌شناخت. ايشان به خوبي مي‌دانست كه اگر رهبران اصيل و دلسوز جامعه منزوي و مطرود شوند و حاكميت به دست افراد غيرصالح بيفتد، نهضت به تدريج به شكست خواهد انجاميد.[69] در خصوص انجمن مقدس ملّي اصفهان نيز از آنجا كه ايشان مي‌‌دانست اگر اين نهاد در دست افرادي فاقد صلاحيت و بي‌تعهد يا ساده‌انديش و ضعيف بيفتد، موجب می‌شود نهضت منحرف گردد، با هوشياري توانست دست اشخاص فاقد صلاحيت و نيز مدعي سرسخت و دشمن اصلي، يعني ظل‌السلطان، را از اين نهاد مهم كوتاه كند و بدین‌ترتیب خود و افرادي چون مدرس كنترل آن را برعهده گرفتند.[70]
3ــ2ــ شورا، مشاركت و همكاري: امروزه مشاركت و همياري در زمينه‌هاي گوناگون اجتماعي از ملاك‌هاي توسعه، پيشرفت و كارآمدي نظام به حساب مي‌آيد. هر اندازه مردم در تصميم‌سازي‌ها و به عهده گرفتن مسئوليت‌ها سهم بيشتري داشته باشند، توسعه،‌ پيشرفت و كارآمدي بيشتر خواهد بود. امام(ره) نيز همواره بر مشاركت و همكاري مردم با حكومت تأكيد می‌کرد و آن را ضامن امنيت جامعه مي‌دانست.[71] حاج‌آقا نورالله نيز بر لزوم مشورت با مردم و جلب ديدگاه‌هاي آن‌ها در مسائل حكومتي تأكيد فراوان می‌کرد. ايشان معتقد بود بحث شورا و مشورت مسأله‌اي نيست كه از خارج آمده باشد و اولين‌بار غربي‌ها به چنين كاري دست زده باشند. از نظر وی مشورت و شورا از اموري می‌باشد كه از اول خلقت آدم و عالم وجود داشته است و شخص پيامبر اكرم (ص) نيز در موارد بسياري در مسائل حكومتي با مردم مشورت مي‌كرد. البته ايشان بر اين نكته تأكيد می‌کند كه همۀ امور حكومتي قابليت مشورت ندارد. از نظر ايشان: «مطالب بر دو قسم است: يك امري كه خداوند در آن امر فرموده ... در اين قبيل احكام، احدي را حق سؤال و جواب و ... نيست ... يك امري است كه حكم و قانون معيّني در كتاب و سنّت نوشته نشده ... خداوند عالم اين امور را به مشورت ارجاع فرموده كه مسلمانان مشورت و مصلحت‌بيني كنند و هر قسم صلاح دانند رفتار نمايند.»[72]
ايشان معتقد بود كه تمام امور دولتي كه در محدودۀ فوق مي‌باشد بايد بدون استثنا توسط وكلاي مجلس و در مجلس شورا بررسي گردد و در آنجا راجع به آن تصميم‌گيري شود و در نهايت به امضاي فقهاي ناظر بر مصوبات مجلس برسد.[73]
4ــ2ــ قواعد و مقررات مناسب: يكي دیگر از عوامل مهم كارآمدي يك نظام سياسي، وجود قواعد و مقررات مناسب در آن نظام است. امام(ره) همواره بر دين اسلام به عنوان دينی جامع، كامل و جاوداني تأكيد می‌کرد و اعتقاد داشت كه دستورات، قواعد و احكام اسلامي اموري كهنه‌شدني نيست، بلكه به دليل واگذاري تشخيص موضوعات احکام بر عرف متشرعه و لحاظ شرايطي چون احکام ثانويه و حکومتي، و قابليت منطبق شدن بر شرايط زمان و مكان، بهترين و كامل‌ترين قواعد و مقررات را دارد. بر همين اساس امام(ره) معتقد بود: «اسلام اگر آن طور كه هست، موفق بشويم كه احكام آن را اجرا بكنيم، براي همۀ شما سعادت ايجاد مي‌شود، براي همۀ ملّت سعادت ايجاد مي‌شود. اسلام دين آزادي و استقلال است، اسلام ديني است كه همه كس به حقوق خودش مي‌رسد و مراعات همۀ حقوق را مي‌كند.»[74]
حاج‌آقا نورالله نيز بر اين مطلب تأكيد کرده است كه قوانين و مقررات مورد تصويب مجلس كه حل مشكلات مردم را موجب خواهد شد، بايد بر اساس احكام و دستورات دين مبين اسلام باشد. ايشان اجرای قانون اسلامي را عامل فراهم‌کنندۀ صلاح، فلاح، رفاه و آسايش مسلمانان دانسته است.
5ــ2ــ حسن تدبير و مديريت: همچنين يكي از شرايط و شاخص‌هاي مهم يك حكومت‏ شايسته و كارآمد، تدبير نيك و مديريت صحيح و مطلوب است كه گاه از آن تحت عنوان حسن‌التدبير، حسن‌السياسه و يا حسن مديريت‏ ياد شده است. امام‌(ره) بر اين ويژگي تأكيد کرده و گاه نيز اين خصلت را ذيل عقل يا علم مطرح ساخته ‏است.[75] حاج‌آقا نورالله نيز معتقد بود افرادي كه قرار است وكالت مردم را بر عهده بگيرند و در مورد امور مملكتي تصميم‌گيري نمايند، بايد از حسن تدبير و عقلانيت لازم برخوردار باشند.[76]
ايشان همچنين در تقبيح حكومت استبدادي به عنوان يك حكومت ناكارآمد به بحث نبود علم و عقل در حاكم اشاره کرده و معتقد است وقتي قرار باشد يك نفر به عنوان پادشاه تمام امور را رتق و فتق، و تصميم‌گيري نمايد و اختيار كامل در دست او باشد، از آنجا كه هميشه آن يك نفر عادل، عاقل و كامل نمي‌شود و گاهي ممكن است شخص جاهل و بي‌علم در مصدر امور باشد، حكومت كارآمدي لازم را ندارد و در موارد مختلف دچار مشكل خواهد شد.[77]
6ــ2ــ جلب اعتماد مردم: از نظر امام(ره) يكي از ابزارهاي لازم براي رسيدن به كارآمدي، به ويژه در بعد اقتصادي، جلب اعتماد مردم برای سرمايه‌گذاري در داخل كشور و به كار انداختن سرمايه‌هاي داخلي در راه رسيدن به خودكفايي است. ايشان در اين باره خطاب به مسئولان دولتي فرموده است: «به مالكيت و سرمايه‌هاي مشروع با حدود اسلامي احترام گذاريد و به ملّت اطمينان دهيد تا سرمايه‌ها و فعاليت‌هاي سازنده به كار افتد و دولت و كشور را به خودكفايي و صنايع سبك و سنگين برساند.»[78]
حاج‌آقا نورالله نيز دقيقاَ به همين مطلب اشاره کرده و معتقد است بايد به رعايا اطمينان داد كه پول‌هاي خودشان را به كار بيندازند و اشخاصي كه به خارج رفته‌اند، و تجارت و صناعت مي‌نمايند به مهماني و امنيت تامه به مملكت آورد و آن‌ها را تشويق كرد تا فوايد تجارت و صناعت آن‌ها عايد مملكت شود. ... بايد طوري اطمينان داد كه رعايا به دولت قرض بدهند.[79]
 
نتیجه:
بررسي‌هاي فوق نشان مي‌دهد كه تفكر حاج‌آقا نورالله(ره) و امام‌خمینی(ره)، به‌ويژه در بحث كارآمدي سياسي، تفكري مشابه و يكسان است، به گونه‌اي كه در اهداف و امكانات لازم براي كارآمدي حكومت، هر دو بر اموري يكسان و هماهنگ تأكيد کرده‌اند و اين مسأله حاكي از اين است که جوهر انديشۀ سياسي علماي شيعه در زمان‌ها و ادوار مختلف يکي است و آنچه در اين ميان تفاوت دارد نظام سياسي مورد نظر علما در هر دوره می‌باشد كه بر اساس امكانات، شرايط و مقدورات زمان و دورۀ خاصِ هريك از آن‌ها تعيين شده است.
بنابر آنچه گذشت در مدلي كه براي تبيين كارآمدي ارائه شد، ‌عوامل اصلي (اهداف، ‌امكانات و موانع) كه بايد با در نظر گرفتن مجموعۀ آن‌ها كارآمدي يك نظام سياسي را سنجيد، به ويژه اهداف، همواره مبتني بر يك نظام ارزشي خاص هستند كه اين نظام ارزشي برآمده از يك جهان‌بيني مشخص است. بنابراين مي‌توان گفت كه تفاوت اصلي نظريۀ شيعه با تئوري‌هاي رايج غربي در همين جهان‌بيني ظاهر مي‌شود. در جهان‌بيني اسلامي و به‌خصوص شيعي محور هستي خداست و انسان و عالم هستي بر مدار و محوريت او تعريف مي‌شوند. بر همين اساس نظام ارزشي برآمده از اين جهان‌بيني، نظامی الهي است، اما مبناي تئوري‌هاي غربي جهان‌بيني جديدي است كه پس از رنسانس با نگاه جديد انسان به خود، خدا و عالم پديد آمده است. در اين جهان‌بيني محور هستي انسان است (اومانيسم) و همه چيز بر اساس خواست و ارادۀ او تعريف مي‌شود.
در جهان‌بيني الهي جلب رضايت خداوند و اجراي احكام و دستورات او يكي از هدف‌‌هاي مهم حكومت است و خواست مردم و رضايت آن‌ها در طول رضايت الهي سنجيده مي‌شود. اما در نظام سياسي مبتني بر جهان‌بيني اومانيستي وجود مقوله‌اي به نام جلب رضايت خداوند معنا ندارد؛ زيرا در اينجا خداوند محور نيست، بلكه انسان محور است. بنابراين در حكومت‌هاي غربي هم در بحث مشروعيت، رأي و خواست مردم، رضايت و قرارداد اجتماعي ملاك و معيار است و هم در بحث كارآمدي، محوري‌ترين هدف، تأمين رضايت مردم می‌باشد. به همين دلیل حكومت‌هايي كه بتوانند امنيت و رفاه را براي مردم به ارمغان آورند و بيشترين امكان آزادي و تحقق خواست مردم (فقط با قيد محدود نشدن آزادي ديگران) را فراهم آورند كارآمدترين حكومت‌ها محسوب مي‌شوند ولو اينكه اين خواست‌ها بر خلاف خواست الهي و دستورات ديني باشد، در حالي كه در نظام سياسي اسلامي، اصل اولي اجراي دستورات الهي است كه البته اجراي صحيح اين دستورات، تأمين رفاه و سعادت دنيوي و اخروي مردم و عمدتاً جلب رضايت آن‌ها را موجب خواهد شد. اما اگر زماني مردم خواستي برخلاف خواست الهي داشتند و به اين دلیل نارضایتی خود را از حكومت اعلام كردند، از نظر مباني شيعي اين حكومت، ناكارآمد نخواهد بود. به تعبير ديگر جلب رضايت مردم يكي از عوامل كارآمدي حكومت مي‌باشد، ولي با اين قيد كه رضايت مردم در طول رضايت الهي سنجيده شود. به اين معنا كه حكومتي كه نتواند رضايت مردم را جلب نمايد، در صورتي ناكارآمد است كه اين جلب رضايت بر خلاف رضايت نکردن و دستورات الهي باشد.
 
پی‌نوشت‌ها

 
________________________________________
* دانش‌آموخته حوزه علميه و دانشجوي دکتراي علوم سياسي
[1]ــ رك: نيكي كدي، ريشه‌هاي انقلاب ايران، ترجمۀ عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ3، 1381، ص  51
[2]ــ امام خميني، صحيفه نور، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره)، سخنراني تاريخ 8/8/1358
[3]ــ محمدرضا جعفري، فرهنگ نشر نو،‌ تهران، تنویر،‌‌ 1377، ج 1
[4]ــ علی آقابخشي، فرهنگ علوم سياسي،‌ تهران، چاپار، 1379، ص 446
[5]ــ حسن گلريز، فرهنگ توصيفي لغات و اصطلاحات علوم اقتصادي، تهران، مركز آموزش بانكداري، ‌چاپ اول،‌ 1368
[6]ــ درک فرنج، فرهنگ توصيفي مديريت، ترجمۀ محمد صائبي، تهران، مركز آموزش مديريت دولتي، 1371، ص 211
[7]ــ شمس‌السادات زاهدي، فرهنگ جامع مديريت، تهران، چاپ سپهر، 1376، ص 111 و 112
[8]ــ اين تعريف را جناب آقاي محمود فتحعلي با در نظر گرفتن تعاريف مختلفي كه در مورد كارآمدي وجود دارد،‌ به عنوان جمع بين تعاريف مختلف مطرح كرده است. (رك: محمود فتحعلي، مباحثي در باب كارآمدي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382
[9]ــ سیدضیاء مرتضوي، «كارآمدي نظام جمهوري اسلامي»، مندرج در: مجله حكومت اسلامي، ش 14، ص  10
[10]ــ براي مطالعۀ بيشتر رك: عبدالحميد ابوالحمد، مباني سياست، صص 250 ــ 240
[11]ــ محمدتقی مصباح يزدي، «حكومت و مشروعيت»، مندرج در: كتاب نقد، ش 7، صص 44 و 43
[12]ــ محمدجواد لاريجاني، حکومت، مباحثی در مشروعیت و کارآمدی، تهران، سروش، 1372، صص 33 ــ 27
[13]ــ عبدالعلی قوام،‌ چالش‌هاي توسعه سياسي، تهران، قومس، 1378، ص 53
[14]ــ از آنجا كه موانع موجود در هر نظام سياسي بسته به موقعيت زماني و مكاني آن نظام حاكم است و نمي‌توان دستورالعمل كلي به عنوان موانع ارائه كرد، در اين بخش به اين بحث اشار نشده است.
[15]ــ امام خميني، همان، ج13، صص 217 و 218
[16]ــ همان،  ج 4، ص190
[17]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني،‌ رساله مقيم و مسافر،‌ مندرج در: موسي نجفي، انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چ2، 1378، ص 356
[18]ــ امام خميني، ولايت فقيه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره)، چ9، 1378، ص 40
[19]ــ همانجا.
[20]ــ نگرشي موضوعي بر وصيتنامه سياسي الهي امام خميني (س)، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، ص 127.
[21]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 369
[22]ــ همانجا.
[23]ــ روزنامه جهاد اكبر، 12 رجب  1325.ق.
[24]ــ علی داستاني بيركي، آزادي در انديشه امام خميني‌(ره)، تبيان، دفتر بيست و هفتم، ص 28
[25]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 1، ص 270
[26]ــ علی داستاني بيركي، همان، ص 12
[27]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان،  ج 6، ص 233؛ علی داستاني بيركي، همان، ص 13
[28]ــ رك: علی داستانی بیرکی، همان، صص 77 ــ60، 153 و 115
[29]ــ حاج آقانورالله اصفهاني،‌ همان، ص 365
[30]ــ محمد صدر هاشمي، تاريخ جرايد و مجلات ايران، اصفهان، نشر کمال، ج 1، ص 238
[31]ــ رک: موسي نجفي، همان، صص 75 ــ 74
[32]ــ امام خميني،  ولايت فقيه، همان، صص 81 ــ 80؛ امام‌خمینی، صحیفه نور، همان، ج 10، ص 53
[33]ــ امام خميني، ولايت فقيه، همان، صص 20 ــ 14
[34]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، صص 355 ــ 354
[35]ــ همان، صص 384 و 368
[36]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 13، صص 217 و 218
[37]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 361 و 365
[38]ــ همان، ص 360
[39]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 6، ص 77
[40]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، صص 369 و 368
[41]ــ موسي نجفي، همان، ص 97
[42]ــ علی داستاني بيركي، همان، ص 28
[43]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 8، ص 199
[44]ــ موسی نجفي، همان، صص 17 و 16
[45]ــ همانجا.
[46]ــ محمدتقی مصباح يزدي، همان، ص 43
[47]ــ محمدعلی صنيعي منفرد، تثبيت و كارآمدي نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران، تهران، دانشگاه الزهرا، 1380، ص 105
[48]ــ رك: امام خميني، ولايت فقيه، همان، ص 80
[49]ــ محمد تركمان، «نظارت مجتهدين طراز اول: سير تطور اصل دوم متمم قانون اساسي در دوره اول تقنينيه»، مندرج در: تاريخ معاصر ايران، كتاب اول، س1، ش1، ص 33
[50]ــ موسی نجفي، همان، ص 182
[51]ــ رك: محمود فتحعلي، كارآمدي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382
[52]ــ امام خميني، ولايت فقيه، همان، ‌ص 99
[53]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 20، ص 180
[54]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 360
[55]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان،‌ ج‏3، صص71 و 70
[56]ــ نگرشي موضوعي بر وصيتنامه سياسي الهي امام خميني (ره)، همان، صص 26 و 27
[57]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان،  ج 10، ص 126
[58]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 367
[59]ــ همانجا.
[60]ــ امام‌خمینی، صحیفه نور، همان، ج 4، ص 190. ب
[61]ــ همان، ج 7، ص 33. ب
[62]ــ همان، ج 2،  صص 258 ــ 257
[63]ــ حاج آقانورالله اصفهاني، همان، ص 360
[64]ــ همان، ص 379
[65]ــ رک: روزنامه انجمن مقدس ملّي اصفهان، رمضان سنه 1325، به نقل از: موسي نجفي، همان، ص 106
[66]ــ رک: روزنامه جهاد اكبر، 1326.ق، به نقل از: موسي نجفي، همان، ص 99
[67]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 15، صص 193 و 192؛ و ج 19، صص 193، 187، 142
[68]ــ محمد شفيعي مازندراني، درس‌هايي از وصيتنامه امام خميني (ره)، ص 60
[69]ــ موسی نجفي، همان، صص 173 ــ 172
[70]ــ همان، ص 84
[71]ــ امام خميني، صحيفه نور، همان، ج 2، صص 258 و 257
[72]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 358
[73]ــ همان، ص 368
[74]ــ علی داستاني بيركي، همان، ص 20
[75]ــ فیروز دولت‏آبادي، «امام خميني منادي حكومت مطلوب و سياستمدار مطلوب»، مجله حضور، ش 15
[76]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 360
[77]ــ همانجا.
[78]ــ نگرشي موضوعي بر وصيتنامه سياسي الهي امام خميني (س)، همان، ص 136
[79]ــ حاج آقا نورالله اصفهاني، همان، ص 369