منشور حكومت از ديدگاه آيت الله نائينى

بسم الله الرحمن الرحيم
با عرض سلام خدمت شما گراميان و عرض تبريك به مناسبت ميلاد پر بركت امام جواد(ع) ان شاءالله كه ايام پربركتى را در ماه مبارك رجب داشته باشيد و سلام به پيشگاه همه شهداى اسلام از آغاز تاكنون كه همچنان ادامه دارد.
عنوان مقاله من منشور حكومت از ديدگاه آيت اللّه نائينى مى باشد.
كتاب تنبيه الامة و تنزيه الملة, كه نگارش ميرزاى نائينى است, كتابى بسيار با ارزش است كه من گرچه اين كتاب را براى چندمين بار براى اين مقاله مطالعه مى كردم مشاهده كردم حقيقتاً اين كتاب به مطالعاتِ دقيق نيازمند است. اين كتاب به حقيقت براى همه زمانها, همه ملتهاى خداپرست و موحد و پيرو اسلام و مكتب اميرالمؤمنين(ع) نگاشته شده است. كتابى كه فكر مى كنم هيچ وقت كهنه نمى شود و همه ملتهايى كه خواستار عدالت و حكومت اسلامى هستند, بايد اين كتاب را, كه منشور حكومتى است, سرلوحه خودشان قرار بدهند. البته من در جايگاهى نيستم كه بتوانم از اين كتاب تعريف بكنم, ولى آن چه را كه از اين كتاب خدمت شما عرض مى كنم از گفتار آيت اللّه محمد كاظم خراسانى و آيت اللّه عبداللّه مازندرانى گرفته ام.
آيت اللّه آخوند خراسانى مى نويسد:
( رساله شريفه تنبيه الأمة و تنزيه الملّة كه از افاضات جناب مستطاب شريعتمدار صفوة الفقهاء و المجتهدين ثقةالاسلام والمسلمين, العالم العامل آقا ميرزا محمد حسين نائينى غروى ـ دامت افاضاته ـ است, اجل از تمجيد و سزاوار است كه ان شاالله به تعليم و تعلم و تفهيم تفهّم آن, مأخوذ بودن اصول مشروطيت را از شريعت محقّه استفاده و حقيقت كلمه مباركه (بموالاتكم عَلَّمنا اللّهُ مَعالِمَ دينِنا و اَصلَح ما كان فَسَدَ من دنيانا) را به عين اليقين ادراك نمايند. ان شاءاللّه تعالى. )
و آيت اللّه عبداللّه مازندرانى مى نويسد:
( بحمداللّه تعالى و حسن تأييده, رساله شريفه ( تنبيه الأمة و تنزيه الملّة) چنان كه مرقوم فرموده اند, اجّل از تمجيد و براى تكميل عقايد و تصديق وجدانى مسلمين به مأخوذ بودن تمام اصول و مبانى سياسيّه از دين قويم اسلام كافى و فوق مأمول است… )
نكته مهمى را كه اين بزرگان تأكيد مى كنند تعليم و تعلم و تفهيم تفهّم اين كتاب است.
نكته ديگر اين بزرگواران اين است كه رساله شريفه تنبيه الامة و تنزيه الملة اجل از تمجيد و براى تكميل عقايد و تصديق وجدانى مسلمين به مأخوذ بودن تمام اصول و مبانى سياسيه از دين اسلام كافى و فوق مأمول است.
بنابراين, حقيقتاً اين كتاب علاوه بر خواندن و نتيجه گرفتن, لازم است كه تدريس بشود, بويژه در رشته هاى علوم سياسى و به آيندگان آموخته بشود.
در اين كتاب ميرزاى نائينى نكات مهمى را مطرح مى كند:
1. با اين كه ايشان در عراق زندگى مى كرده و وقايع مشروطه در ايران بروز مى يافته و على رغم اين كه در آن دوران مسائل ارتباط جمعى و مسائل ارتباطات بسيار كند بوده كه شايد با امكاناتى كه امروزه ما داريم, نتوانيم تصور آن را بكنيم, با اين حال, نوشته هاى ميرزاى نائينى نهايت اشراف ايشان را در شرايط و اوضاع ايران نشان مى دهد.
2. ارتباط اين عالم بزرگوار با علماى ديگر, علماى عراق علماى خارج از عراق, ايران خارج از كشورهاى اسلامى, كاملاً نشان مى دهد كه ميرزاى نائينى باتمام بزرگان آن عصر در تعامل بوده است.
3. نكته مهم ديگرى كه در اين كتاب مشاهده مى شود, شرايط زمان, اوضاع كشور و بيان وظيفه مسلمانان است.
ميرزاى نائينى در اين كتاب, ابتدا شرايط و اوضاع ايران را روشن مى كند و از اوضاع مملكت سخن به ميان مى آورد و بعد مى گويد كه وظيفه مسلمانان چيست؟
اين مسأله يكى از نكته هاى مهمى است كه در هر دوره ما بايد به آن توجه بكنيم.
مى دانيم تاريخ تكرار شدنى است. البته من رشته ام تاريخ نيست, نه تاريخ است و نه علوم سياسى; اما جرأت پيدا كردم كه در اين زمينه مطالبى بنويسم.
4. ميرزاى نائينى, تمام اين منثور را با استناد بر كلام ائمه(ع) بويژه سخنان اميرالمؤمنين(ع) از نهج البلاغه نوشته است.
در هر نكته اى كه گفته, هشدارى كه داده و مطلبى را كه ارائه داده, قسمتى از كلام مولا اميرالمؤمنين(ع) را متذكر شده است. و جالب تر براى من اين بود كه: هر بار دنبال هر كدام از اين سخنان در منابع اصلى مى گشتم, متوجه مى شدم كه مطلبى كه در كتاب ذكر شده, با استفاده از حافظه بوده است. زيرا گاهى يك كلمه, گاهى دو كلمه, گاهى چند كلمه جابه جا شده است كه معلوم مى كند ميرزا اشراف بر منابع داشته است. البته در شرح حال زندگى ايشان هم هست. خود ايشان هم آورده كه اين رسم ميرزاى بزرگ بود كه درس خويش را هميشه با خطبه اى از نهج البلاغه آغاز مى كرد. ميرزاى نائينى هم كه زمانى در آن مكتب در كنار ميرزاى بزرگ بوده به اين روش خو كرده بود و بر نهج البلاغه تسلط كامل داشت.
5. نكته ديگرى كه در اين كتاب نظر من را جلب كرد, انتخاب نام كتاب بود. واقعاً گزينش اين نام نشانه فراست و كياست علامه نائينى است. اين كه تنبيه الامة و تنزيه الملة براى آگاهى دادن به امت و تنزيه ملت از زندقه و بدعت است. تنزيه امت از مسيرى كه در آن قرار گرفته بود, از آن شرايطى كه براى آن به وجود آمده بود. ملت و امت اسلامى بود, منتهى در تحت شرايط حكومتى قرار گرفته بود كه بى شباهت به زمان معاويه نبود. بارها خود ميرزا در اين كتاب اين مقايسه را انجام مى دهد و مى گويد كه امروز ملت اسلامى, بسيار شباهت به دوران معاويه دارد.
ايشان با هدف بيدار كردن امت اسلامى در برابر آموزشهاى غلط, غرب زدگى, افكار روشنفكرمآبانه تحصيل كرده هاى غربى آن زمان و اين كه ملت را از حكومت استبدادى و غاصب پاك كند, اين كتاب را نگاشت.
6. پس از اعلان شرايط زمان و اوضاع كشور و وظيفه مسلمانان, وظيفه علما را مطرح مى كند. وقتى كه مى خواهد وظيفه علما را مطرح بكند, به حديث شريف پيامبر گرامى اسلام(ص) اشاره مى كند كه مى فرمايد:
( هنگامى كه بدعت ظاهر شد, بر عالم دين است كه حقيقت را آشكار كند. اگر چنين نكند, لعنت خدا بر اوست. )
اين حديث شريف كه در كتاب كافى (ج 1/94) آمده است, دقيقاً وظيفه علما را در هر شرايط زمانى معين مى كند.
كتاب تنبيه الامة, به نظر من در هر عصرى و در هر مكانى, براى مسلمانها و خداجويان و كسانى كه به دنبال عدالت و حكومت الهى هستند, سرلوحه است.
براى اين كه صحبتهاى ميرزا خارج از سخنان رسول خدا(ص), سخنان اميرالمؤمنين و ائمه معصومين(ع) نيست و وظيفه علما را اين طور تعيين مى كند: نه سكوت كردن نه نشستن و نه فقط در فكر حفظ نام خود بودن. ميرزا, سكوت در برابر زندقه, بدعت, الحاد و بازى با دين و براى دفع آنها كمك دين نكردن را خلاف تكليف, بلكه يارى ظلم و ظالم مى داند.
7. ميرزاى نائينى در ابتداى كتاب خود به بيان علت پايدارى يك حكومت اشاره مى كند و بعد از يك سرى مقدمه هايى, يادآور مى شود: در شريعتِ مطهّره, حفظ دين اسلام از مهم ترين تكاليف و سلطنت اسلامى از وظايف و شؤون امامت مقرر شده است و حفظ شرف قوميت هر قومى به امارت نوع خودشان به دو اصل بر مى گردد:
اول. حفظ نظام داخلى مملكت و تربيت مردم و به عدالت رفتار كردن و به حقوق يكديگر تعدى نكردن.
دوم. ممانعت از مداخله بيگانگان و قومى كردن نيروها و قواى حفاظتى و ابزار جنگى است كه دو نكته مهم و اصلى را ايشان مطرح مى كنند. در اين مسأله, در ضمن بيانات خودشان, شرايط زمان را, زمان ما مسلمانان را, كه البته منظورشان ايرانى ها بوده, باز مى گويد و مسائل مختلفى را مطرح مى كند. ضرر سيستم استبدادى را شرح مى دهد. و به روشنى بازگو مى كند كه سيستم استبدادى حاكم بر مملكت, چه اثرات و ضررهايى دارد. ممكن است كه ما فقط به مسائلى مثل بى عدالتى, يا مسائل ظاهرى بپردازيم; اما ميرزا علاوه بر اين كه به مسائل سياسى و مسائل ظاهرى و اقتصادى اشاره مى كند, مسائل اخلاقى و ضررهاى اخلاقى اين نوع حكومت را هم متذكر مى شود.
مى گويد: وقتى كه حاكم مستبد باشد اين خلق و خو, در رعيت و در مردم هم اثر مى كند. به حق كه حرف درستى است. و بعد هم باز استناد مى كند به اين كه: ( الناسُ على دين ملوكهم) هنگامى كه حكومت استبدادى باشد, مردم هم به اين شرايط خُو مى گيرند.
ميرزاى نائينى, در زمانى اين كتاب را مى نويسد كه قرنها از حكومت اميرالمؤمنين(ع) گذشته بود. خلافتى كه ديگر براى هيچ امامى تكرار نشد. اما ميرزاى نائينى با استفاده از سخنان اميرالمؤمنين(ع) مشى اميرالمؤمنين(ع) كلمات اميرالمؤمنين(ع) براى فرماندارانش, قدم به قدم استفاده مى كند و شرايط حكومت را منظم مى كند.
ميرزا نائينى, به بحث از مشروعيت مشروطه مى پردازد. يعنى پس از طرح مسأله استبداد, و بيان ضررهاى آن. حكومت جايگزين را معرفى مى كند, خصوصيات آن را مى گويد, مشروعيت آن را هم به گونه اى بيان مى كند و اين نكته را يادآور مى شود كه با چه شرايطى, مشروطه مشروعيت مى يابد.
ميرزاى نائينى اين كتاب راوقتى به تحرير در مى آورد كه زمانى از جريانات مشروطه گذشته بود. ميرزا براى آگاه كردن مردم, براى آگاه كردن علمايى كه اين احاديث و احكام را شنيده بودند, ولى به آنها عمل نمى كردند, براى بيدار كردن آنهايى كه هرگز اين سخنان اميرالمؤمنين(ع) و كلمات ائمه را نشنيده بودند, مطالب را گوشزد كرده است. براى آگاه كردن تحصيلكردگان خارج از كشور, روشنفكران, آنان كه فكر مى كردند مسيرى را كه دارند مى پيمايند, مسير درستى است.
ميرزا, سخنان خود را متوجه همه مى كند, روحانى, غير روحانى, تحصيلكرده غرب, تحصيلكرده داخل, مردم معمولى كوچه و بازار و غيره را مورد خطاب قرار مى دهد. بين عالم و كسى كه لباس روحانيت پوشيده است, فرق قائل مى شود. متأسفانه ما هميشه در طول تاريخ خودمان داشتيم. ما تهاجم فرهنگى را از زمان خود پيامبر اكرم(ص) داشتيم, از همان زمان وقتى كه به پيامبر اكرم(ص) مطالبى را به دروغ نسبت مى دادند, كه خود رسول اللّه(ص) فرمودند. تا به امروز, به شكل هاى مختلف, دين اسلام شاهد قضيه بوده است.
ميرزاى نائينى هم اينها را دارد براى همه مشخص مى كند. همه را مى خواهد آگاه بكند كه بدانند, راه غلط نروند. بدانند مسيرهاى اشتباهى كه قبلاً طى شده است, نروند. مسائل گول زدنى و كلمات خوش و بيانهاى زيبايى كه برخى از تحصيلكرده ها ادا مى كنند, باعث فريب نشود.
ايشان در بخشى ديگر از كتاب خود, به رفع شبهه هايى مى پردازد. كه خودباخته ها و غرب زده ها در جامعه ايرانى القا كرده بودند.
اين نكته هم بسيار مهم است كه ما هميشه محتاج هستيم مرتب خودمان را هشدار بدهيم و حواسمان را جمع بكنيم, تا آن چه كه مى شنويم, احسنه باشد. احسنه را پيروى كنيم.
ميرزاى نائينى هم براى هشدار و بيدارى ملت اين مطالب را نوشت و ذكر كرد. او, يك يك شبهات و ايراداتى كه به خود ايشان و علماى ديگر گرفته شده, پاسخ مى دهد. دليل ها را مى گويد, مسأله را مطرح مى كند كه چرا ما مشروطه را مطرح كرديم. به كتاب تنبيه الامة و تنزيه الملة, همه گروه ها, و همه دانشمندان ايرانى و غير ايرانى توجه دارند, حالا هر كسى به مشرب و ديدگاه خودش.
ميرزا به شبهه ها جواب مى دهد, تا ذهن ها را بيدار بكند, تا زنگارها را از روى ذهنها محو بكند, تا حقيقت را آشكار سازد. تاريخ هميشه تكرار شدنى است. ما بايد از تاريخ پند بگيريم, تا ان شاءاللّه از خطاها, از تفرقه ها و از روشنفكرمآبهايى كه باعث مى شود ما از راه دين و ولايت فاصله بگيريم دور باشيم.
علامه نائينى, مطلب ديگرى را كه ترسيم مى كند ضرورت وجود شوراى فقهاست. وقتى راجع به مشروطه صحبت مى كند, مملكت را در شرايطى مى بيند كه اگر شاه از سلطنت برداشته شود, جا خالى شود, بلافاصله دشمنان, زمام امور را در دست مى گيرند. بنابراين, طرحى نمى ريزد كه سلطنت از بين برود و مشروطه به وجود بيايد, حكومت جمهورى به وجود بيايد. چون دقيقاً عالم به شرايط زمان است. پنجه روس و انگليس را آنچنان بر ايران مسلط مى بيند كه اگر جاى حكومت خالى بشود, مى داند كه آنها بلافاصله نيروهاى خودشان را مى نشانند, همان طور هم كه كردند.
به طور كلى, ميرزاى نائينى, در منشور حكومت اسلامى, حكومت را از آنِ خدا مى داند كه به دست ولى او بايد باشد. در زمان غيبت او, بايد به دست نواب عام او پياده بشود. يعنى حكومت جمهورى اسلامى و انقلابى كه به دست امام(ره) در فاصله زمانى بعد از ميرزاى نائينى رخ داد, منشور اين حكومت دقيقاً همان بود كه ميرزاى نائينى در كتاب تنبيه الامة آن را پياده كرده بود. حتى شوراى فقهايى كه بايد بر مشروطه, بر قوانين آن, همه نظارت داشته باشند, همه نيروهاى لازم را ميرزاى نائينى در كتاب خودشان مى بينند, معرفى مى كنند در همه جا تكيه ايشان بر آگاهانِ از علماى مملكت است كه علاوه بر اين كه عالم به علم دين هستند, عالم به مسأله حكومت, شرايط زمان و همه مسائل هستند.
اين ميراثى كه از بزرگان به دست ما رسيده و با خون بسيارى از شهداى ما عجين شده, بايد پاسدارى بكنيم و اين امانت را درست به آيندگان تحويل بدهيم.
والسلام