مواضع امام خمینی(ره)درموردبرنامه اصلاحات ارضی

برنامه اصلاحات ارضی از سالهای بعد ازجنگ جهانی دوم درایران مطرح شد. حضرت امام خمینی(ره) از پیامدهای اجرای برنامه اصلاحات ارضی انتقاد می كرد، اما اصل برنامه را نه تنها مورد تعرض قرارنداد بلكه باحضوردولتی مشروع نیزازاجرای آن حمایت می كرد.
________________________________________
مسیراجرای اصلاحات ارضی:هرچندحل مسئله زمین داری وتحدید مالكیت بزرگ مالكان ازدوره قبل ازپهلوی همواره مطرح بوده است، بصورت خاص، طرح برنامه اصلاحات ارضی دركشور از سالهای بعد از جنگ جهانی دوم درایران مطرح شد.هیئت های كارشناسی آمریكا در اواخر دهه بیست طی گزارشی انجام این اصلاحات را یكی ازمهمترین قدمها به منظورتحول در اقتصاد سنتی ایران دانستند.امادرآن سالهابه دلیل شرایط سیاسی – اجتماعی خاص به اجرا در نیامد.


درسالهای 1331 دولت اقدامات ناقصی را برای فروش یا واگذاری زمین های دولتی انجام داد و تصویب نامه های دیگری نیز به منظور تغییر مناسبات زمین داری مطرح كردكه براساس آن مالكان وادارمی شدندكه ده درصد ازسهم مالكان خودرا به رعایا واگذاركنند و ده درصد را به صندوقی، كه به منظورتوسعه روستایی به وجودآمده بود،واریزنمایند.البته این تصویب نامه ها در سال 1334 به نفع مالكان اصلاح شد.


درسال 1338،دولت لایحه ای به مجلس عرضه كردكه باوجودمخالف گروه های متنفذ ومالكان،این لایحه ازتصویب مجلس گذشت.این قانون،كه به نام "قانون تحدیدمالكیت" بود وسعت ارضی مالكان رامحدود ساخت.اما این قانون آنچنان مملوازاستثنائات وتبصره های گوناگون بودكه عملاً آن را بی معنا می ساخت.اعلامیه ای هم كه آیت الله بروجردی برضد آن دادآن راعملاً به یك كاغذ پاره تبدیل كرد. درسال 1340 دوعامل مهم خارجی وداخلی (روی كارآمدن كندی درآمریكاوفوت آیت الله بروجردی درداخل كشور) باعث شدكه اصلاحات ارضی مجدداً مطرح گردد.به این منظوردولت امینی،كه باحمایت دموكرات های آمریكادرایران روی كارآمده بود، قانونی را تحت عنوان الحاقیه به قانون اصلاحات ارضی دربهمن 1340 به مجلس ارائه داد كه درواقع قانون كاملاً جدیدی بود(1) وازتصویب مجلس شورای ملی گذشت.
این قانون درسال1342 به عنوان مهمترین و اولین اصل برنامه اصلاحاتی شاه تحت عنوان" انقلاب سفید" مطرح شد و طی سه مرحله بین سالهای 48-1341 به اجرادرآمد ودرنهایت باعث تحولات سیاسی درساختارجوامع روستایی كشورشد.
نحوه برخورد امام: دربررسی نحوه برخوردامام خمینی(ره) با برنامه اصلاحات ارضی دو نظر اصلی وجوددارد.
امام می افزاید:« اگرماموریت این شكلی است خوب این رابگویید.اگركه نه واقعاً دلتان می خواهد خدمتی به طبقه زحمتكش و دهقان كرده باشیدمن به عنوان حاكم شرع اكثراین مالكین دهات رامالك نمی دانم.»
نظریه اول: برخی دراثبات این ادعاكه امام با اصلاحات ارضی مخالف بوده است به نقش وی درزمان حیات آیت الله بروجردی، ومخالفت آیت الله بروجردی با قانون تحدید مالكیت درسال 1339، اشاره دارند. آیت الله صافی گلپایگانی درخاطراتش دراین باره می نویسد:
« درجریان اصلاحات ارضی، شاه وحضرت آیت الله بروجردی جلسه ای تشكیل دادندكه درآن امام خمینی(ره) وآیت الله گلپایگانی وعده ای دیگرنیزحضورداشتند.دراین جلسه مطالبی مطرح شد. درنتیجه ایشان(آیت الله بروجردی) نامه نوشتندومخالفت خودرااعلام كردند ومسئله متوقف شد.»(2) 
این گروه ازنویسندگان عمدتاً معتقدندكه مراجع وعلماموضعی واحددرقبال اصلاحات ارضی اتخاذكردند وامام نیزازآنها مستثنا نبود. به نظراین گروه علما عمدتاً با رویكردی فقهی با مسئله اصلاحات ارضی برخوردمی كردند وآن را رد می نمودند وبراساس اصل " الناس مسلطون علی اموالهم وانفسهم... " یا اصل" شبهه محصوره " (كه براساس آن به دلیل اینكه معلوم نیست كدامیك از زمینها غصبی وكدامیك غیرغصبی است باید توقف كرد و از تصرف در زمینها اجتناب كرد) ازتایید اصلاحات خودداری می كردند.
برخی ازتحلیگران غربی وسیاستمداران دوره پهلوی وهم چنین خود شاه نیزازموضعی متفاوت این نظر را مورد تاكید قرارمی دهند ومعتقدند كه امام خمینی (ره)یكی ازمخالفین اصلی اصلاحات ارضی بوده است شاه وقایع 15خرداد را ناشی ازاتحاد ارتجاع سرخ وسیاه می دانست ومعتقد بود در این واقعه بیگانگان با پول دسته ای ازمالكین مشمول قانون اصلاحات ارضی راخریده وبه اعتراض واداشته اند.
وی معتقداست ازهمان ابتدا ارتجاع سیاه(كه عمدتاً وی برای نامیدن روحانیت از آن استفاده می كرد)مانع اصلی اصلاحات ارضی بود.وی بعدها امام خمینی(ره) راعامل اصلی مخالفت با اصلاحات ارضی معرفی كرد.


نظریه دوم: عده دیگری ازمورخین وصاحبنظران معتقدندكه امام اصولاً مخالف اصلاحات ارضی نبودبلكه مخالفت وی دلایل سیاسی داشت وازموضعی متفاوت با سایرعلما با اصلاحات ارضی شاه برخورد می كرد. ازجمله این تحلیل گران مهدی عراقی، اسداله بادامچیان وهاشمی رفسنجانی(سه تن از نزدیكان امام خمینی(ره)) می باشند.
دراین باره مهدی عراقی، به بررسی دیدگاه امام خمینی (ره)پیرامون اصلاحات ارضی پرداخته است. وی درخاطراتش به ملاقات پاكروان رئیس ساواك با امام دررابطه بااصلاحات ارضی اشاره كرده است ومی نویسد :
«امام ازحسن نیت شاه درانجام اصلاحات برای افزایش تولید ودرآمدمردم شك وتردید داشت وخطاب به پاكروان گفته بود: نمی دانیم ازاین تقسیم اراضی كه شمامی خواهید صحبت بكنید منظورتان است كه درجامعه اصلاحاتی به وجود بیاید یا اختیاراتی می خواهد به وجود بیاید. وی می افزاید: این كاری كه شما می خواهید بكنید نتیجه اش این است كه دوسال دیگر ما دست گدایی پیش آمریكا درازكنیم.»(3)
برخی ازتحلیگران غربی وسیاستمداران دوره پهلوی وهم چنین خود شاه نیزازموضعی متفاوت این نظر را مورد تاكید قرارمی دهند ومعتقدند كه امام خمینی (ره)یكی ازمخالفین اصلی اصلاحات ارضی بوده است
امام می افزاید:« اگرماموریت این شكلی است خوب این رابگویید.اگركه نه واقعاً دلتان می خواهد خدمتی به طبقه زحمتكش و دهقان كرده باشیدمن به عنوان حاكم شرع اكثراین مالكین دهات رامالك نمی دانم.» یعنی امام درعمل به عنوان حاكم شرع باخود اصلاحات ارضی وسلب مالكیت زمین داران بزرگ وتقسیم آنها بین رعیت مخالفتی نداشت وحتی راهكارهای درست عملی شدن اصلاحات رابه پاكروان ارائه داد ومعتقد بودبدون اینكه پولی از رعیت گرفته شود زمینها بین آنهاتقسیم شود.
اسدالله بادامچیان نیزتحلیل مشابهی ارائه داده و بر این باوراست كه امام نه تنها با اصلاحات ارضی مخالفت نكردبلكه حتی سعی داشت ازمخالفت های احتمالی علماممانعت كند؛زیرامعتقدبود كه موضع گیری مخالفت آمیزبه دست رژیم برای تضعیف موقعیت روحانیت بهانه ای خواهد داد و رژیم روحانیون رامتهم به حمایت ازمالكین خواهدكرد.وی گواه وسند ارائه چنین تحلیلی را،رفتارامام خمینی(ره)باآیت الله سیداحمد خوانساری در زمان موضع گیری تندومخالفت آمیزایشان درقبال اصلاحات ارضی ذكرمی كند. گویاآیت الله خوانساری باتمسك به این روایت كه "حلال محمدحلال الی یوم القیامه وحرامه حرام الی یوم القیامه"،نتیجه گرفته بود كه اصلاحات ارضی مخالف اسلام است.
بادامچیان معتقداست كه امام درمقابل چنین موضع گیری بشدت ناراحت شد وبه مرحوم آقای خوانساری این تذكر رادادند كه اینها به دنبال بهانه اندكه ما را متهم كنندكه ماقصد حمایت ازمالكین را داریم.درمقابل،ایشان ازشخص شاه به عنوان مخالف اصلی اصلاحات نام می بردودلیل اصلی این تحلیل را از یك سو بزرگ مالكی شاه ازسوی دیگر تزلزل وضعفی كه به واسطه این عمل متوجه چهارچوب حكومت شاه می شد، می داند.(4)
آقای هاشمی رفسنجانی نیزدرقسمتی ازخاطرات خود دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)رانسبت به مالكین عمده و در مورد موضوع اصلاحات ارضی چنین بیان كرده اند:
«درهمان روزها كسانی با ساده اندیشی خواستند در مورد اصلاحات ارضی از ایشان سوالی بكنندامام فرمودند: من هردوبعداین مسئله را باید بگوییم – نه مالكیت بزرگ شرعی است ونه اقدامات رژیم- مالكین بزرگ كه به مردم ظلم كرده اند امامبارزه با این ظلم راه های درستی دارد. رژیم نه حسن نیت دارد ونه راه درستی انتخاب كرده است.دراین مورد می توان ازراه حلهای اسلامی استفاده كرد.»(5)
جمع بندی: بررسی اسناد و موضعگیریهای امام نشان می دهدكه دراین بررسی ها،دیدگاه دوم ازقوت بیشتری برخورداراست؛زیرا اصولاً موضع گیری مشخصی از امام كه بتوانداصل اصلاحات ارضی را زیر سوال ببرد دیده نمی شود.بلكه تنها مورد در زمان آیت الله بروجردی است كه موضع امام بخوبی نشان دهنده آن است كه وی با اقدام خودسرانه شاه برای اصلاحات مخالف بوده ومعتقداست كه هرنوع برنامه اصلاحات باید روند قانونی خودیعنی تاییدتوسط نمایندگان مردم را با خود داشته باشدومغایرقانون اساسی نباشدوبه همین دلیل درجلسه مشاوره آیت الله بروجردی می گویدانجام اصلاحات براساس دستورشاه خلاف قانون اساسی است؛ زیراكشورمشروطه است ومجلس دارد.
دربهمن ماه سال1341كه شاه برای تصویب اصول ششگانه ازجمله اصلاحات ارضی تصمیم به برگزاری رفراندم گرفت امام به مخالفت بارفراندم برخواست وآن راغیرقانونی دانست ومعتقد بودكه شاه بارفراندم قصد توجیه ومشروعیت بخشیدن به برنامه ای راداردكه معلوم نیست به مصلحت ملت باشد؛ زیرابرنامه ای تحمیلی است.وی می گوید: «او(شاه)ماموراست كه این برنامه رابه هرقیمتی است به اجرابگذارد.»(6)
درمجموع امام خمینی(ره) درسالهای بعدازاجرای برنامه اصلاحات ارضی ازپیامدهای آن مانندبه هم ریختن سامان روستاها، نابودی كشاورزی، تشدید مهاجرتها،ووابستگی به خارج و... انتقاد می كنند.امااصل اصلاحات ارضی رانه تنها مورد تعرض قرارنداد بلكه باحضوردولتی مشروع نیزازاجرای آن حمایت كردكه بهترین مصداق آن حمایت ازاصلاحات ارضی بعدازانقلاب است.
پی نوشت ها :
1- نیكی كدی،ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران:دفترنشرفرهنگ اسلامی، 1357،ص271.
2- مصاحبه باآیت اله صافی گلپایگانی، مجله حوزه، شماره 44-43(تیرماه 1370)،ص116.
3- مهدی عراقی، ناگفته ها، به كوشش محمود مقدسی ودیگران،‌تهران:موسسه خدمات فرهنگی رسا،1370،ص153.
4- حاتم قادری، بادامچیان،باقی(میزگرد) درآمدی به تاریخ نگاری انقلاب اسلامی، تهران، مزامیر، 1376،ص93.
5- هاشمی رفسنجانی،دوران مبارزه،خاطرات، تهران:دفترنشرمعارف انقلاب،1376،ص132
6- حمیدروحانی، بررسی وتحلیلی ازنهضت امام خمینی(ره)،ج1،بی جا، بی نا،1356،ص227.