ناگفته‌های فرمانده سابق بسیج آمل از واقعه ششم بهمن ۶۰

در بررسی دلایل وقوع حادثه ششم بهمن، مهدی خانی فرمانده بسیج آمل در سال 60 سخنان شنیدنی و ناگفته‌هایی دارد که واکاوی مناسبی از دلایل و زمینه‌های وقوع این حماسه را شرح می‌دهد.
 
باید اشاره کرد که کمونیست‌ها در سال 60 به دنبال این بودند که از شهر آمل به عنوان جبهه سوم علیه انقلاب اسلامی استفاده کنند تا ضربه‌ای بزرگ به انقلاب وارد کرده باشند. حضور کمونیست‌ها سال 60 در شهرستان آمل زمینه‌هایی داشت که منجر به وقوع حماسه شش بهمن همان سال شد، سالی که مردم آمل تمام برنامه‌ریزی‌ها و داشته‌های این گروه را از هم پاشیدند و تاریخ جدیدی در فصل انقلابی این ملت رقم زند.
 
بررسی روند ورود کمونیست‌ها به جنگل‌های آمل و تدارک آنها برای حمله به شهر آمل، در این سال که به نظر می‌رسید نقشه‌هایی از پیش برای یک قیام از سوی منافقین و گروه‌های پس زده شده از سوی مردم تدارک دیده شده بود عقبه‌هایی داشت که برای نخستین بار از زبان مهدی خانی، فرمانده بسیج آمل در سال 60 می‌خوانید:
 
 
قیام سربداران براساس طرح قیام فوری پایه‌ریزی شد
 
فرمانده بسیج آمل در سال 60 گفت: ‌در ابتدا قرار بود برابر طرحی که کمونیست‌ها داشتند و طرح اسمش تز قیام فوری بود صورت گیرد، طرح تز قیام فوری توسط سیامک یکی از افراد کادر مرکزی که تئوریسین اتحادیه کمونیست‌ها هم بود یعنی مسئولیت شاخه سیاسی اتحادیه کمونیست‌ها را داشت ارائه شده بود.
 
‌خانی ادامه داد: سیامک خیلی هم نفوذ کلام داشت و طرح‌هایی که از جانب وی مطرح می‌شد عمدتا کادر مرکزی طرحشان را می‌پذیرفت، طرح قیام فوری این بود که وقتی جریان 30 خرداد اتفاق افتاد و بنی‌صدر را به لحاظ سیاسی کنار گذاشتند گفتند که حالا یک کودتایی در کشور رخ داد، امام کودتایی کردند بنی‌صدر را کنار گذاشتند و گروه‌های خط سه که گروه‌های چپ بودند و مقابل نظام می‌ایستادند، همه گروه‌های خط سه به این جمع بندی رسیدند که حالا که کودتا انجام شد باید از فاز سیاسی وارد فاز نظامی شویم. وی افزود: برخی که از قبل در فاز سیاسی بودند و برخی هم که از قبل نبودند مثل این اتحادیه کمونیست‌ها از این تاریخ به بعد وارد خط نظامی شدند. در طرح قیام فوری بنا بر این داشتند که در تهران عمل کنند یعنی هدف شهرستانی و موضوع جنگل و آمل نبود.
 
‌خانی بیان داشت: در تهران وقتی نشستند جلسه تشکیل دادند به این نتیجه رسیدند که الان در تهران زمینه چنین کاری فراهم نیست چون در تهران منافقین بمب‌گذاری و ترور مشغول بودند و اتحادیه کمونیست‌ها هم با بمب‌گذاری و ترور منافقان مخالف بود؛ گفتند در مقابل کودتا نمی‌شود با بمب و ترور مقابله کرد و چون کودتا انجام شده باید یک حرکت مردمی انجام گیرد یعنی جنبش توده‌ای و کل مردم باید علیه نظام حرکت کرده و کار انجام دهند.
 
فرمانده بسیج آمل در سال 60 گفت: تحلیلشان این بود که الان که کودتا انجام شد زمانی است که مردم آمادگی دارند با نظام برخورد و مقابله کنند و فقط کافی است که جنبش به حرکت در بیاید و این یک جرقه می‌خواهند و تز قیام فوری می‌تواند این جرقه را ایجاد کند، اگر ما این جرقه را ایجاد کنیم مردم خودشان علیه نظام می‌ایستند و قیام می‌کنند.
 
 
بعد از بنی‌صدر تهران برای کمونیست‌ها امن نبود
 
وی ادامه داد: کمونیست‌ها در تهران به این جمع‌بندی رسیدند که چنین زمینه‌ای فراهم نیست مردم تهران آمادگی ندارند خود اینها هم در تهران دچار مشکلاتی بودند، از جمله مشکلاتشان این بود که اینها باید در خانه‌های تیمی فعالیت می‌کردند اما عملا بعد از 30 خرداد رسما نمی‌توانستند فعالیت داشته باشند باید مخفیانه فعالیت می‌کردند.
 
فرمانده بسیج آمل در سال 60 گفت: اینها باید خانه‌های تیمی مختلفی داشتند و نمی‌توانستند در یک خانه مستقر باشند و برنامه‌ریزی کنند، از طرفی هم طرح آن موقع دولت این بود که هر صاحب‌خانه‌ای که می‌خواهد خانه‌ای را اجاره بدهد باید اطلاعاتش را به کمیته انقلاب آن موقع بدهد و از این طریق افرادی که در خانه تیمی بودند شناسایی می‌شدند.
 
خانی خاطرنشان کرد: اینها دیدند که با این وضعیت نمی‌شود کار انجام داد از آن طرف هم باید حتما چنین کاری را انجام داد؛ حتما می‌گفتند چون گفتند کودتا شده دیگر زمانی نیست که ساکت بنشینیم موقعیت بسیار مناسبی است چون نیروهای نظامی و پاسدارها در جنگ با عراق مشغول‌اند عده‌ای هم در کردستان با کوموله و دموکرات‌ها می‌جنگند اگر ما یک جبهه دیگر و سومی ایجاد کنیم دیگر پاسدارها و نظام در جبهه سوم آمادگی ندارند چون در دو جبهه می‌جنگند و جبهه سوم را ایجاد کنیم مردم هم با ما هستند و به راحتی می‌توانیم به راحتی با نظام مقابله کنیم.
 
 
کمونیست‌ها جنگل را جبهه سوم جنگ علیه انقلاب می‌دیدند
 
فرمانده بسیج آمل در سال 60 افزود: گفتند جهبه سوم را باید در کجا تشکیل دهیم حالا که در تهران زمینه فراهم نیست؛ این جبهه براساس تئوری مائو که در چین پیاده شد، جنگل انتخاب شد و جنگل را جبهه سوم خط سه در برابر نظام تصور می‌کردند. وی گفت: جنگل‌ها را مطالعه کردند دیدند جنگل آمل از هر جهت بهتر از جنگل‌های دیگر است؛ یکی به دلیل اینکه جاده هراز که در آمل هست به لحاظ دسترسی بسیار راحت‌تر است چون باید نیروهای خود را از سراسر کشور جمع می‌کردند نیروهایی که فراخوان کردند به راحتی می‌توانستند رفت و آمد کنند. این نیروها عمده‌اش از کردستان هستند مثل کاک اسماعیل، کاک محمد و کاک رشید که فرماندهان کمپ‌های سه گانه جنگل بودند که اینها در راس این کمپ‌ها بودند و کاک اسماعیل فرمانده کل اینها بود. این‌ها آدم‌های کرد، نظامی و جنگ‌دیده در راس این کمپ‌ها بودند، یک عده‌ای از خوزستان آمدند از آقاجاری و آبادان که در زمان جنگ عراق و ایران در جبهه جنگ بودند و عمده‌ این نیروها هم از خود تهران به جنگل‌های شمال آمدند. زمانی که هم که آمدند آمل تعدادی نیرو نیز در آمل و بابل هم به آنان اضافه شدند.
 
خانی یادآور شد: دسترسی به جنگل آمل از تهران راحت‌تر بود چون کسانی که از شهرستان می‌آمدند به راحتی سوار ماشین‌های خط آمل می‌شدند و در جنگل‌های آمل پیاده می‌شدند و بعد هم کسانی که در داخل جنگل بودند با کسانی که در اتحادیه کمونیست‌ها در تهران بودند با هم ارتباط داشتند می‌توانستند به راحتی رفت و آمد کنند. از طرفی مطالعه کردند روی مردم آمل که آمل شهری است که مردم آن آمادگی بیشتری نسبت به جاهای دیگر برای یاری گروه‌های منافق دارند.
 
فرمانده بسیج آمل در سال 60 گفت: دلیل دیگر آنکه و مهم‌تر از همه اینکه جنگل آمل هم جنگل است هم کوهستان کسانی که بخواهند عقب‌نشینی کنند ارتفاعات جنگل آمل به واسطه قله دماوند خیلی مرتفع‌تر از بقیه شهرهای استان است. جنگل آمل عقبه‌ای کوهستانی دارد که اگر تا انتها بروی راحت به تهران می‌رسی و این مجموع عواملی بود که به ویژه همراه بودن مردم از دلایل انتخاب آمل برای قیام کمونیست‌ها بود به طوری که برخی از این افراد در اعترافات خود می‌گویند که 90 درصد مردم آمل با ما هستند این آنها را کشاند به این شهر.
 
 
نخستین حمله سربداران آمل در 18 آبان سال 60 رخ داد
 
وی ادامه داد: در آن زمان دستگاه اطلاعاتی به این صورت وجود نداشت، قوی‌ترین تشکیلات اطلاعاتی تشکیلات سپاه بود، تا قبل از اینکه این گروه بیایند و جاده هراز را ببندند یک حمله اولیه صورت گرفته بود. خانی بیان داشت: در 18 آبان ماه همان سال گروهی که بالای 230 نفر بودند می‌خواستند از طریق امامزاده عبدالله (ع) حمله کنند که مواجه با نیروهای سپاهی شدند و دوباره به جنگل بازگشتند یعنی طرح اولیه‌اشان این بود که آبان ماه حمله کنند. این گروه از اواسط تیرماه 60 در جنگل مستقر شدند کم کم افراد خود را در جنگل فراخواندند، تا زمانی که مستقر شدند؛ گروه آخرشان اواخر شهریور به آنان ملحق شد. پس از دو ماه نیروهای خود را به صورت کامل مستقر کردند در این مدت دو ماه هم مستقر می شدند هم کارهای اولیه چگونگی زندگی در جنگل را تمرین می‌کردند.


فرمانده بسیج آمل در سال 60 گفت: اصل حرکتشان 18 آبان انجام شد تقریباً 230 نفری وقتی آموزش دیدند آماده شدند حمله کردند از داخل جنگل آمدند رسیدند به نزدیک جنگل امامزاده عبدالله(ع) تا به داخل شهر حمله کنند با تقریبا دو برابر جمعیتی که شش بهمن آمدند. یک اتفاقی افتاد یکی از بسیجی‌های آمل متوجه می‌شود و با دو نفر دیگر با اسحله ژ-3 با گروه پیشران مواجه می‌شود، با اکبر سحابی و دو سه نفر دیگر درگیر می‌شود و سحابی را می‌کشد و خود شهید می‌شود. خبر می‌رسد به نیروهای اصلی آنها تصمیمشان عوض می‌شود چون می‌خواستند مخفیانه وارد آمل شوند و حمله کنند و چون لو رفت تصمیمات خود را عوض می‌کنند تا برای وقتی دیگر به شهر حمله کنند. 230 نفر تا روز شش بهمن شدند 110نفر یعنی 50درصد نیروهایشان پراکنده شدند.
 
 
در 5 بهمن سپاه به تعقیب کمونیست‌ها در جنگل رفته بود
 
فرمانده بسیج آمل در سال 60 گفت: اتفاقی در این زمان افتاد به این صورت که کسانی که در روز دوم بهمن از جنگل حرکت می‌کنند به سمت آمل دو سه روز در راه بودند یعنی دوم، سوم و چهارم بهمن در راه بودند تا پنج بهمن در یکی از خانه‌های آمل مخفی بودند. اینها سه چهار روز در راه بودند، در این مدت برادران پاسدار آملی برنامه‌ریزی می‌کنند تا این افراد در جنگل با توجه به پی بردن به حضور این افراد در جنگل آنها را تعقیب کنند. وی افزود: پاسدارها آماده شدند روز چهارم از سپاه حرکت می‌کنند به سمت جنگل به تعقیب این گروه آنها از آن طرف می‌آیند داخل شهر یعنی در زمانی که اینها حرکت کردند سمت آمل که اکثر پاسداران ما از شهر خارج شده بودند.
 
خانی ادامه داد: در شب شش بهمن دستور این بود که شب نیروهای سپاه بیرون نیایند چون کمونیست‌ها با لباس مبدل حمله کرده بودند ما هم با لباس سپاه می رفتیم بیرون. آنها می‌دانستند بچه‌های ما سپاهی هستند و اکثر شهدایی که ما آن شب دادیم به همین دلیل بود. فرمانده بسیج آمل در سال 60 تصریح کرد: حدود یک سوم این کمونیست‌ها آن روز کشته شدند یک سوم دیگر دستگیر شدند توسط مردم و بقیه که زخمی و سالم بودند به داخل جنگل فرار کردند یک سال دیگر بعد از شش بهمن سال 60 با این گروه درگیر بودیم که عده‌ای دستگیر و عده دیگری فرار کردند. فراری‌ها به تهران و بعد به کشور آلمان رفتند و هم‌اکنون در این کشور مقداری فعالیت دارند.