اگر آمريکا به ايران حمله کند چه مي‌شود؟

در طول تاريخ، ايران چه قبل از اسلام و چه بعد از آن هميشه به عنوان يکي از محوري ترين تمدن‌هاي جهان بوده است. همين محوريت ايران باعث شده است که در بسياري از کتب‌هاي قديمي و جديد ايران به عنوان يکي از کشورهاي تاثير گذار در معادلات جهاني نام برده شده است.
از زمانهاي دور در کتبهايي چون کتاب عهد قديم و عهد جديد انجيل و حتي کتاب پيش گويي‌هاي نستراداموس، ايران به عنوان کشوري که در سرنوشت جهان در آخرالزمان تاثير گذار خواهد بود، نام برده شده. در احاديث و روايت متعدد از پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) بارها از ايران به عنوان يکي آخرين پايگاهاي مومنين شيعه در دوران ظهور نام برده شده است و از آن تمدني که در دوران ظهور بسياري از وقايع در آن رخ مي‌دهد، ياد شده است.
اما ايران در طول تاريخ چند هزار ساله خود بارها مورد هجوم کشورهاي گوناگون قرار گرفته است و هميشه اين مرز و بوم شاهد تاخت و تاز بيگانگان بر خود بوده است. بسياري از اين کشورها شايد سالها بر ايران حکومت کرده باشند و ويراني‌هاي بسياري را از خود به جاي گذاشته باشند، ولي اين کشور پهناور هيچگاه در تسلط کامل يک تمدن ديگر نبوده است و جالب آنکه بررسي آينده اين تمدنهاي متجاوز نشان مي‌دهد، اين کشورها خيلي زود دچار فروپاشي و يا به گونه‌اي اضمحلال شده اند.
حال در ذيل به بررسي سرنوشت چند کشور پس از تجاوز به اين خاک مقدس، مي‌پردازيم:
يونان: تمدن يونان که زماني بسيار باشکوه بود، توسط اسکندر به انحطاط کشيده شد. اسکندر مقدوني پس از حمله به ايران و آتش زدن تخت جمشيد و جنايات بزرگي که توسط سربازانش صورت گرفت به سمت هند حرکت کرد، ولي ديري نپاييد که شکست خورد و کم کم آن تمدن بزرگ رو به زوال رفت و اينک در قرن 21 و در سال 2010 از يونان جز کشوري کوچک و بي تاثير در عرصه جهاني، باقي نماده است. کشوري که پس از بحران مالي يکي از وخيم ترين اوضاع اقتصادي را دارد و چند ماهي است به همين دليل دائماً با اغتشاشات زيادي روبرو است و در حال حاضر در يک قدمي ورشکستگي قرار دارد.
روم: امپراطوري روم به همراه ايران و چين سه تمدن دوران باستان بودند که سرزمينهاي آنها بسيار وسيع بود. رومي‌ها بارها به خاک ايران متجاوز شدند و در حقيقت نبرد‌هاي تارخي ايران و روم به عنوان جنگ‌هاي رشته‌اي و زنجيره‌اي ياد مي‌شوند. جنگ ميلان اين دو تمدن با يورش کراسوس سياست‌مدار و سردار رومي به ايران در زمان پادشاهي فرهاد سوماشکاني آغاز و تا پايان دوران ساسانيان ادامه يافت. اين نبرد‌ها بارها اتفاق افتاد تا اينکه سرانجام پس از سالها جنگ، آخرين نبرد ميان اين دو تمدن صورت گرفت که سه روز به طول انجاميد و در نهايت با پيروزي پارسيان پايان يافت و روميان وادار به پرداخت 200ميليون سيسرون يا 50 ميليون دينار غرامت شدند. و اينک در قرن 21 و در سال 2010 ديگر از آن تمدن بزرگ جز کشوري که بسيار کوچک تر ايران است، باقي نمانده است. اينک ايتاليا صاحب نخست وزيري است که مهمترين کارش خوش گذراني با زنها است و شرايط اقتصادي ايتاليا بسسيار بغرنج است و شايد جز فوتبالش آن هم به طور نصفه و نيمه، در هيچ مقوله ديگري در سطح جهان مطرح نباشد.
مغولستان: شايد يکي از خونبارترين زمانها در تاريخ ايران، حمله وحشيانه مغول‌ها به سرزمين ما باشد.
هجوم آنها با نابودي بسياري از کتب خطي و منابع کشورما همراه بود. آنها به هيچ جنبنده‌اي رحم نکردند و بسياري از زنان و کودکان و مردان اين سرزمين را از لبه تيغ گذراندند. آنها حتي حيوانات را هم مي‌کشتند و بدين شکل يکي خوفناک ترين و سياه ترين زمانها در تاريخ کشورمان هجوم دد منشانه قوم مغول به ايران بود که به گفته “ابن اثير”، از بدو آفرينش آدم تاكنون … همانندش نيامده است. اما سرانجام چنگيز خان رهبر مغولان نيز چيزي جز مرگ و از دست دادن تمام اندوخته‌هاي که بدست آورده بود نبود. و اينک در قرن 21 و در سال 2010 مغولستان نه تنها آن ابهت گذشته را ندارد بلکه دائماً دچار فراز و نشيب‌هاي سياسي و اقتصادي مي‌شود، بطوريکه مغولستان عملاً به دو قسمت تقسيم شده است، يک منطقه خودمختار در جمهوري خلق چين موسوم به «مغولستان داخلي» و ديگر جمهوري خلق مغولستان موسوم به «مغولستان خارجي» که در 1946 به‌وسيله دولت چين به‌رسميت شناخته شد. اوضاع اقتصادي اين کشور هم به حدي بغرنج است که صادرات آنها بيشتر گاو و اسب!!! است. در حقيقت ديگر از مغولستان جز نقشه‌اي در جهان چيزي باقي نمانده است و يکي از بي تاثير گذارترين کشورها در عرصه جهاني است و تقريباً هيچ نامي از اين کشور در هيچ زمينه‌اي شنيده نمي‌شود.
افغانستان: افغانها هر چند در بيشتر زمانها جزئي از خاک ايران بودند، اما آنها در دوره‌اي با سرکردگي محمود افغان اصفهان را تصرف کرده بودند و شاه سلطان حسين صفوي را به قتل رساندند. آنها حدود هفت سال بر نواحي از ايران(اصفهان و چند شهر اطراف) حکومت کردند تا اينکه نادر شاه افشار، با افغانها وارد جنگ شد. در 1729 رئيس افغانها يعني اشرف افغان را در مهماندوست در نزديکي دامغان(طي نبرد دامغان) و سپس در مورچه خورت اصفهان و براي بار سوم در زرقان فارس شکست داد و سپس در تعقيب وي، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبايل اين ديار را مطيع نمود. بدين ترتيب پس از هفت سال شورش افغان‌ها به پايان رسيد. و اينک در قرن 21 و در سال 2010 افغانستان جز کشوري جنگ زده چيزي باقي نمانده است و در حال حاضر به سختي بتوان باور کرد که اين کشور زماني به عنوان متجاوز به خاک ايران شناخته مي‌شد. البته هر چند اين کشور شايد به نوعي تاوان حمله به ايران را پس مي‌دهد اما نبايد از اشغال گري آمريکاييها که با جنايات بسياري همراه است حمايت کرد و اين موضوع يعني حمله افغانها به ايران در گذشته هرگز باعث نمي‌شود که رحم و عطوفت ايرانيان که خاص مردم ما است، نسبت به مردم بي پناه افغان سلب شود.
عثمانيان: عثمانيان در چهار مرحله به ايران حمله کردند که اغلب بوسيله کشور‌هاي ديگر از جمله ازبک‌ها کمک مي‌شدند. اما عثمانيان در هر چهار مرحله توسط ايرانيان به عقب رانده شدند و در آخرين جنگ ميان شاه طهماسب پادشاه دلير ايراني و سلطان سليمان مزدور عثمانيها، اين ايرانيان بودند که با هوش و زکابت پادشاه خود تواستند عثمانيها را وادار به عقب نشيني و سرانجام بازگشت به خاک عثماني کنند. و اينک در قرن 21 و در سال 2010 ديگر هيچ اثري از کشوري به نام عثماني وجود ندارد.
عثمانيها در حقيقت با فريب انگليسي‌ها کشورشان دچار فروپاشي شد و در حاضر ديگر نامي از عثماني جز در تاريخ ديده نمي‌شود.
شوروي: جنگ ميان شوروي و ايران در دو مرحله صورت گرفت. در جنگ نخست گوداوويچ در سال‎ ‎‏1223‏‎ ‎ه. ق به صورت ناغافل به ايروان حمله برد. اما شکت خورد و برگشت‎. ايرانيان با رهبري سردار شجاع خود عباس ميرزا در چند مرحله جنگ با روس‌ها موفق شدند آنها را شکست بدهند و اسراي زيادي را به تهران منتقل کنند. اما بي کفايتي شاه قاجار و وابستگي شديدي وي به انگليسي‌ها باعث شد، ايرانيان دچار اختلافات دروني شوند. اين اختلافات توسط انگليسي‌ها که پيروزي‌هاي عباس ميرزا باعث متضرر شدن آنها مي‌شد، صورت گرفت و سرانجام منجر به عهد نامه ننگين گلستان شد که سياه ترين نقطه در تاريخ ايران است. با عقد اين صلح نامه ايران سرزمينهاي بسياري از جمله گرجستان، داغستان، باکو و... را از دست داد. اما در مرحله دوم ايرانيان که از ننگ چنين عهد نامه‌اي به تنگ آمده بودند، دست به تشکيل سپاهي زدند و مجدداً با رهبري عباس ميرزا به سمت روسيه حرکت کردند و در ابتدا فتوحاتي نيز بدست آوردند اما باز هم اختلافات دروني باعث شد ايرانيان شکست بخورند و در نهايت منجر به امضاي عهد نامه ترکمنچاي شود که باز هم سرزمين‌هاي بسياري از جمله ايوران و نخجوان به روسيه واگذار شد. همچنين در اين عهد نامه چند بند ننگين ديگر نيز آمده است که از آن جمله موارد زير مي‌باشند: 1- پرداخت ده کرور تومان (پنج ميليون تومان) به طور اقساط از طرف ايران به روسيه به عنوان غرامت جنگي. 2- اجازه عبور و مرور آزاد به کشتي‌هاي تجاري روسي در درياي مازندران. 3- رضايت به انعقاد يک عهدنامه تجاري بين ايران و روسيه و حق اعزام کنسول و نمايندگان تجاري به هر منطقه از مناطق ايران که روس‌ها لازم بدانند. 4- اعطاي حق قضاوت کنسولي به اتباع روسيه. و اينک در قرن 21 و در سال 2010 روسيه ديگر آن سرزمين‌هايي را که بدست آورد در اختيار ندارد و در سال 1990 با فروپاشي شوروي نه تنها تمامي آن سرزمين‌ها را از دست داد، بلکه بخش‌هاي ديگري از خاک روسيه نيز از آن جدا شدند و ديگر هيچ کدام از مفاد آن قرار داد اجرا نمي‌شود.
عراق: عراقيها در سال 1359 و پس از آنکه صدام حسين قرار داد منعقد شده بين ايرانيان و عراقيها را که مرزهاي دو کشور را مشخص مي‌کرد، در مقابل تلويزيون عراق پاره کرد، جنگ هشت ساله‌اي را عليه ايران بپا کرد. جنگي که پس از جنگ ويتنام دومين جنگ طولاني قرن است. در اين جنگ صدها هزار نفر شهيد و ميليون‌ها نفر مجروح شدند. اين جنگ در نهايت با قرارداد صلحي به پايان رسيد که در مورد آن حرف و حديث‌هاي بسياري وجود دارد. و اينک در قرن 21 و در سال 2010 هيچ چيز از صدام حسن و حزب بعث وجود ندارد و عراق نيز همچنان از وجود نظاميان آمريکايي متضرر مي‌شود. البته ايران اسلامي و رهبر بزگمان امام خميني بارها اعلام کرد که هيچ دشمني بين مردم شيعه عراق و ايران وجود ندارد و ما صدام و حرب بعث عراق را مسئول اين جنگ مي‌دانيم. کمااينکه در کشتار شيعيان عراق توسط صدام، ايران با آغوش باز آنها را پذيرا شد.
جنگ‌هايي که در بالا به آن اشاره شد تنها گوشه‌اي از موجهاي پر تلاطمي بود که ايران در تاريخ خود پشت سر گذاشته است و حوادثي چون آن بسيار بوده است. حال در زمان کنوني که بعضي کشورهاي به اصطلاح ابر قدرت به خود جرات داده و ايران و ايراني را تهديد به حمله مي‌کنند تا به خيال خود از مسير رو به پيشرفت منحرف کنند، بدانند که پارس سرزمين مقدسي است که نظر پروردگار و امام زمان به آن است و اگر روزي آمريکا و يا هر کشور ديگر چنين اشتباهي را بکند، مطمئن باشد به همان سرنوشتي دچار خواهند شد که کشورهاي پيشين به آن دچار شدند و جز ويراني براي آنها چيزي نخواهد ماند و آن جنگ، آخرين جنگ زمين خواهد بود.