امریکا – ایران؛ سیاست مرگ / گفت و گو با نوام چامسکی

آورام نوام چامسکی در سال 1928 در فیلادلفیای امریکا به دنیا آمد. او یکی از بزرگ ترین فیلسوفان چپ نو است، همچنین یک زبان شناس قدر است که در این عرصه صاحب نظریه یی تحول ساز به شمار می آید. مقالات متعددی در زمینه نقد سیاست های خارجی دولت ایالات متحده امریکا دارد. وی استاد بازنشسته دپارتمان فلسفه و زبان شناسی موسسه تکنولوژی ماساچوست است. درک و توانایی همیشگی او برای فهم دورنمای کلی سیاست های امریکا به مخالفت او با دخالت نظامی امریکا در کوزوو، افغانستان و عراق و همچنین جنگ بوش ضدتروریسم منجر شده است. آنچه در زیر می آید ترجمه یکی از مصاحبه های وی است در زمینه سیاست خارجی امریکا در قبال مساله هسته یی ایران که در 15 آوریل 2009 انجام گرفته است.




- پروفسور چامسکی شما بارها اظهار کرده اید بیشتر کشورهای دنیا شامل کشورهای غیرمتعهد تلاش های ایران را برای پیشبرد برنامه صلح آمیز هسته یی اش حمایت کرده اند، اما صداهایی در ایالات متحده هنوز تفاسیری جنگ طلبانه از قضیه ارائه می دهند، علت این امر چیست؟
نه تنها جنبش غیرمتعهد بلکه اکثریت بزرگی از امریکایی ها معتقدند ایران حق دارد برنامه هسته یی اش را پیش ببرد. اما تقریباً هیچ کس در ایالات متحده از این باخبر نیست. این شامل آنهایی است که رای داده اند و احتمالاً فکر می کنند آنها تنها کسانی هستند که به این شکل فکر می کنند. هرگز چیزی در این مورد منتشر نشده است. آنچه مداوم در رسانه ها انعکاس داده می شود این است که «جامعه بین الملل» می خواهد ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد. نه تنها در این مساله بلکه به طور عام در هیچ جایی روشن نشده است منظور از «جامعه بین الملل» عموماً واشنگتن است و هر آن که با آن همراهی می کند.

- ایالات متحده آشکارا استانداردهای دوگانه یی را در سیاست خارجی اش دنبال می کند. در حالی که از حق اسرائیل برای حصول یک زرادخانه هسته یی حمایت می کند، به طور سرسختانه یی ایران را تحت فشار قرار می دهد که برنامه صلح آمیز هسته یی اش را متوقف سازد. نظر شما در این مورد چیست، آیا آژانس بین المللی انرژی اتمی اقتدار آن را دارد که در این زمینه تحقیق به عمل آورد؟
نکته اساسی توسط هنری کیسینجر به طور خیلی واضح گفته شد. او از سوی واشنگتن پست مورد پرسش قرار گرفت که چرا در حال حاضر وی ادعا می کند ایران انرژی هسته یی نیاز ندارد، بنابراین حتماً آن کشور روی ساختن بمب کار می کند در حالی که در دهه 1970 او پافشاری می کرد ایران به انرژی هسته یی نیاز دارد و ایالات متحده باید وسایل ساخت آن را برای شاه فراهم آورد. جواب کیسینجر صریح بود؛ آنها یک کشور متحد بودند بنابراین به انرژی هسته یی احتیاج داشتند، حال آنها یک کشور متحد نیستند بنابراین به انرژی هسته یی نیازی ندارند. همچنین در مورد اسرائیل آنها یک متحد هستند. به طور واضح تر می توان گفت یک دست پرورده هستند. بنابراین این حق را از جانب ارباب شان دارند که هرگونه که دل شان خواست رفتار کنند. آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) این اختیار را دارد اما ایالات متحده هرگز به آنها این اجازه را نخواهد داد که آن را عملی کنند. دولت جدید ایالات متحده هیچ نشانه یی از خود بروز نداده است که گویای تغییر در آن سیاست باشد.

- چهار کشور بزرگ دارای سلاح هسته یی، خارج از چارچوب ان پی تی هستند. سه تای آنها هرگز به ان پی تی نپیوسته اند و چهارمی از پیمان خارج شد. ایران می تواند فشارهای بی پایانی را که بر این کشور وارد می شود با خارج شدن از ان پی تی برطرف کند؟
خیر، به سادگی می توان گفت خارج شدن از ان پی تی فشارها را افزایش می دهد. صرف نظر از کره شمالی تمامی این کشورها از حمایت گسترده امریکا برخوردار هستند. دولت ریگان وانمود می کرد خبر ندارد متحدش پاکستان مشغول ساختن سلاح های هسته یی است. پس یک دیکتاتوری می توانست از حمایت های گسترده ایالات متحده برخوردار باشد. امریکا توافق کرده بود هند را در توسعه تاسیسات هسته یی اش کمک کند. اسرائیل که یک مورد ویژه است.

- موانع گفت وگوی مستقیم ایران و امریکا چیست، آیا واقعاً لابی اسرائیل آنچنان نفوذ عمیقی بر ایالات متحده دارد؟
لابی اسرائیل قدری نفوذ دارد اما محدود است. یک بار دیگر تابستان گذشته در رابطه با ایران این امر نمایان شد. در خلال مبارزات انتخاباتی، زمانی که نفوذ لابی ها در اوج خودش است، لابی اسرائیل می خواست در کنگره قانونی را از تصویب بگذراند که نزدیک بود به تحریم ایران منجر شود، یعنی یک اقدام جنگی. حمایت از آن به حد قابل توجهی رسید اما ناگهان حمایت ها ناپدید شد، شاید به این خاطر که کاخ سفید در خفا آن را رد کرده بود با آن مخالفت شد. به عنوان یک فاکتور ما هنوز به اسناد معتبر داخلی دسترسی نداریم، پس ناچاریم به حدس و گمانه زنی دست بزنیم. می دانیم که اکثریت بزرگی از امریکایی ها خواهان آن هستند که با ایران روابط عادی داشته باشند. اما افکار عمومی کمتر بر سیاستگذاری ها اثرگذار است. شرکت های بزرگ امریکایی، شامل شرکت های قدرتمند انرژی دوست دارند بتوانند منابع نفتی ایران را استخراج کنند، اما دولت بر چیز دیگری اصرار دارد. تصور من بر این است که عمده ترین دلیل آن است که ایران بسیار مستقل و نافرمان است. قدرت های بزرگ در آنچه آنها حوزه نفوذ خود قلمداد می کنند، حضور دیگران را تحمل نمی کنند و مناطق اصلی تولید انرژی از دیرباز در دست متحدان انگلو امریکن بوده است، در حال حاضر بریتانیا به جایگاه شریک کهتر تنزل یافته است.

- آیا شما معتقدید ما شاهد تجدید نظری تاکتیکی یا اساسی در رویکرد رسانه های اصلی جریان ساز نسبت به ایران در طول دوره کاری باراک اوباما هستیم؛ این مجاری رسانه یی تبلیغات ضدایرانی خود را متوقف می سازند؟
رسانه ها به طور کلی با بدنه اصلی سیاست های دولت هم نوا هستند، اگرچه سیاستگذاری ها گاه به صورت تاکتیکی مورد انتقاد قرار می گیرند. پس می توان گفت تا حد زیادی بر موضعی که دولت اوباما خواهد گرفت، متکی هستند.

- در پایان آیا شما معتقد هستید رئیس جمهور امریکا باید از ایران معذرت خواهی کند به خاطر جنایاتی که امریکا طی قرن گذشته علیه ایران مرتکب شده است، آنچنان که ایران مدعی است؟
من فکر می کنم به گونه یی معقولانه بهتر است پیوسته از گناهان شان چشم پوشی کرد و از قربانیان پوزش طلبید، در واقع باید پیشتر رفت و به آنها خسارت پرداخت. متاسفانه جهان به طور کلی به مانند این ضرب المثل یونانی اداره می شود؛ اقویا آنچنان که دل شان می خواهد رفتار می کنند و ضعفا رنج می برند آنچنان که در عذابند. به طور کلی با گذشت زمان جهان آهسته آهسته متمدن تر می شود اما تا رسیدن به آنجا راه درازی در پیش داریم.