انتخابات ایران و درس هایی برای آمریکا

1- تحولات جاری در تهران طی چند روز گذشته و به دنبال اعلام نتایج انتخابات باعث شده تا مواضع دولتهای اروپایی و آمریکا که در ماههای اخیر راه کار تازه ای برای مذاکره و حرکت به سمت آغاز گفتگوهای مستقیم را جستجو می کردند دستخوش تغییر شده و این کشورها در چرخش سنگین تبلیغی تلاش می کنند تا چهره ای کاملا مخدوش از نتایج انتخابات را ارایه و کشور را درگیر یک بحران درونی داخلی معرفی نمایند. در این میان علاوه بر کشورهای عمده اروپایی نظیر آلمان، ایتالیا، انگلیس و فرانسه که از طریق دولتهای خود اقدام به زیر سوال بردن نتیجه انتخابات کردند، سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز بیانیه هایی در زمینه واردسازی اتهامات به ایران منتشر کرده و به مخدوش سازی فضای سیاسی به وجود آمده برای مبادله دیدگاهها و مذاکرات مستقیم بین ایران و غرب منتشر ساختند. علاوه بر این معاون رییس جمهور آمریکا نیز در اظهارنظری غیرمسئولانه اعلام کرد که پرسشهای بسیاری در زمینه نحوه انتخاب در ایران وجود دارد. وی همانند اسلاف خود در 30 سال گذشته بدون ذکر دلایل روشن و بدون آشنایی با فضای سیاسی و شناخت نسبت به فضای جاری در ایران اضافه کرد که «هفتاد درصد آرای انتخابات در مناطق شهری به صندوق ریخته شده است که در آنجا احمدی نژاد پایگاه های محکمی نداشته است.» این نوع استدلالها مانند حرفهایی است که برخی حامیان نامزدهای شکست خورده در انتخابات اخیر در بیانیه ها و سخنرانی ها مطرح می سازند.

2- دولتهای آمریکایی در طول سه دهه گذشته از دو نگاه در مقابل انقلاب اسلامی تبعیت کرده اند.
نخست نگاه واکنشی و خصمانه در مقابل تحقیر تاریخی در برابر انقلابی که بساط آنان را از ایران برچید و مهمترین پایگاه استراتژیک آنها در خاورمیانه را مضمحل ساخت و دوم تبعیت از تحلیلهای غلط و ناشی از دشمنی و رویاهای نافرجام برخی افراد که همان تحلیل ها را ارایه می کردند که آمریکایی ها دوست داشتند بشنوند.
این رویه 30 سال آنها را از درک واقعیتهای ایران بازداشت و به همین دلیل هزینه های بسیاری بر پیکره سیاسی و ایدئولوژیک غرب وارد شد. متاسفانه سایه این نگاه همچنان بر سیاست خارجی آمریکا و اروپا در قبال ایران سنگینی می کند.

3- تدوام چنین نگاهی دولت آمریکا و سیاست خارجی غرب در مقابل ایران را همچنان در توهم و فریب تاریخی که تا به امروز در جریان است نگاه خواهد داشت. در این صورت تکرارسیاستهای گذشته نه تنها گشایش در اوضاع پیچیده خاورمیانه ایجاد نخواهد کرد بلکه امیدهای کم فروغ آنان برای درک و اقعیت های موجود در این منطقه را خاموش خواهد ساخت.

4- تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران تابعی است از متغیرهای متنوعی که در طول حیات اقوام ساکن در این سرزمین شکل گرفته و به صورت نمادی از یک مملکت پیچیده و با ویژگی های منحصر به فرد در جهان رخ نموده است.
بنابراین به قول آن تحلیلگر غربی که ایرانیان را مخترع بازی استراتژیک شطرنج معرفی می کند و دولتهای غربی را به دقت و هوشیاری در انجام حرکات در این عرصه دعوت می کند لازم است دولت آمریکا حرکتی نکند که در شرایط متورم و بحرانی حاکم بر منطقه ناگزیر از واگذاری بازی گردد.

5- آثار تحلیل تحولات داخلی ایران از زاویه نگاه کسانی که با سلایق خود اوضاع را رصد و از دیدن واقعیتها عاجزند، برای سیاست خارجی آمریکا تا به امروز مانند ساختن کلبه کاغذی در مقابل طوفان بوده است.
دولت جدید آمریکا چنانچه خواهان حل مشکلات خود با ایران است نباید وارد جریانات ناشی از احساسات زودگذر و انبوهی باشد که عمق و اثرگذاری آن اندک است.
همراهی با موج رنگین در ایران برای دولتهای اروپایی و آمریکا مانند سم مهلکی است که ظرفیت ها و تلقی آنان از اتفاقات و آینده حوادث جاری در ایران را به اندازه گروه ها و جریانات متعصب و برانداز که 30سال است سیاست خارجی آمریکا و غرب را به بازی گرفته اند تنزل خواهد داد.
بنابراین بزرگترین و مهمترین درس برای دولت آمریکا در برابر نتایج انتخابات و اوضاع جاری در ایران پرهیز از همراهی با جریانات ناپایدار و امواج ناشی از هیجانات کم عمق سیاسی است.
مسلما ذوق زدگی بیش از اندازه، شعارهای ماه های اخیر دولت آمریکا را بی ارزش و پلهای در حال احداث برای بازسازی مناسبات را تخریب خواهد کرد. آنچه که قطعی و مسلم است اینکه آینده به زودی از راه خواهد رسید.