ایالات متحده و نو کمونیست ها علیه ایران
نوشتار حاضر تحلیلی است بر سیاستهای معاصر امریکا در رابه با ایران. نویسنده سعی دارد که نشان دهد امریکا گروههای چپ گرا و کمونیسم مآب را به عنوان متحدی جدید علیه نظام اسلامی برگزیده است. گر چه تلقی او از “کمونیست بودن” در جو سیاسی ایران بیشتر به “چپ گرا بودن” تعبیر می شود، لذا برخی تعابیر تند او نیز به نرمش قلم، جامه تعدیل پوشیده است. با این وجود تحلیل های نسبتا نو نویسنده ، انگیزه کافی برای برگردان این نوشته به فارسی و درج آن را ایجاد نمود.
ایالات متحده که از بنیادگراهای اسلامی علیه افغانستان در سال 1980 بهره میجست، عملیاتی را برای بکارگیری کمونیستها برای خاتمه دادن به حکومت اسلامی در ایران ترتیب داده است.
تعداد کثیری از گروههای تبعیدی ایرانی سکولار که به حمایت غرب علیه رژیم اسلامی حاکم در تهران وارد عمل شدهاند، به طور گستردهای در فهرست دستهبندی زیر قرار میگیرند:
- مجاهدین خلق به عنوان جناح چپ به همراه عناصر هم پیمانش در شورای ملی مقاومت ایران. آنها عمدتاً از غرب اروپا وارد عمل میشوند. سران آنها در فرانسه به سر میبرند.
- سلطنتطلبها به کمک گروههای لابی یهودی و نومحافظهکار که در آمریکا به فعالیت خود ادامه میدهند.
- طرفداران حزب تازه بنیاد شده از کمونیستهای قدیمی سابق ایران مشهور به حزب توده و سایر گروههای کمونیستی که عمدتاً در انگلیس فعالیت میکنند.
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در گذشته به عنوان گروه تروریستی در داخل ایران فعالیت میکردند و توسط رژیم صدام حسین در عراق شکل گرفتند به عنوان یک سازمان تروریست خارجی در قانون آمریکا شناخته شدهاند.
تاکنون این اقدام موجب اجتناب هر گونه ارتباط سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (سیا) با آنها شده است. اگر چه، این گونه به نظر میرسد که بعد از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، سیا و وزارت دفاع امکان برقراری ارتباط با عناصرمجاهدین خلق در عراق و اروپای غربی را علیه رژیم تهران یافتند. این تصمیم برای خارج کردن ایرانیان و جلوگیری از دخالتهای آنها درعراق اخذ شد.
سازمان مجاهدین، سابقاً توان سازمان دهی به حرکت تروریستی در ترورهای شکل گرفته علیه ایرانیان را داشتند که عمدتاً به خاطر کمکهایی بود که سازمان جاسوسی عراق در اختیار آنها میگذاشت. تا به حال، سیا قابلیت و توانایی انجام اعمال مشابهی را در داخل ایران نداشته است، به علاوه، حکومت آقای بوش تمایل به برجای گذاشتن رد پایی به عنوان حامی تروریسم در ایران ندارد. رشد و تکامل کنونی سازمان مجاهدین بیشتر از طریق بکارگیری فشارهای روانی بر رژیم تهران و تلاش گذشته امریکا برای حفظ سلطه بر ایران و فکر تغییر رژیم آن در روزگاری به نظر میرسد. فعالیتهای فرانسه در اوایل هفتههای اخیر برای جمعآوری رهبران و همفکران سازمان مجاهدین خلق در فرانسه به معنای خروج و کنار زدن پوشش تروریستی سیا و تعداد کثیری از ایرانیان تبعیدی به آن کشور جهت بیثبات کردن اوضاع ایران میباشد.
سلطنتطلبهای ایرانی مستقر در آمریکا که به عنوان عمدهترین حامی مالی بر ضد رژیم تهران محسوب میشوند، کمترین طرفدار را در ایران دارند. تاکنون، آنها به عنوان بیشترین دریافت کننده حمایتهالی مالی از سازمان جاسوسی امریکا به شمار میروند.
آشوبهای دانشجویی پس از سال 1999 در ایران، سیا را بر آن داشت که سازمان مجاهدین خلق و سلطنت طلبها را به تکاپو در آورد اما اغلب موارد غیر قابل اثبات در مورد پیرزویهای آنها در داخل ایران وجود دارد، حزب کمونیست بصورت سری و موثر در داخل ایران فعالیت میکند و از گروهکهای سری زیادی از طرفداران مخلص و متعصب سکولاریسم، تشکیل شده است. اینها همان گروهکهایی هستند که بیشترین مسئولیت را در رشد آشوبهای دانشجویی در ایران در سال 1999 و موج جاری تظاهرات دانشجویی، بر عهده دارند که نه تنها تهران بلکه سایر شهرهای ایران را به مدت 10 روز در بر گرفت.
ابتدا تظاهرات با شکایت و نارضایتی در مورد خصوصی سازی دانشگاهها آغاز شد و دانشجویان متعلق به قشر متوسط و پایین جامعه از شهریهای شدن دانشگاهها به وحشت افتادند و فواید آن را مردود دانستند. آنها برنامه وسیعی را اتخاذ کردند که آن را خاتمه دادن به قوانین دینی معرفی سکولاریزم و احقاق دموکراسی واقعی در ایران، نام نهادهاند. شمار دانشجویان شرکت کننده در این تظاهرات بسیار زیاد نمیباشد، میانگین حدود 3000 نفر در شهرهای بزرگ، اما آنچه مهم است، ارتباطات سری و غیرقانونی آنها و استواری در هدفشان! میباشد. سلطنت طلبها و سازمان مجاهدین خلق هیچکدام در گذشته قابلیتی از خود نشان ندادهاند. اگر چه سلطنت طلبها تلاش خود را برای بدست آوردن اعتبار در اتفاقهای اخیر بکار بستهاند، اما شواهد موجود اینگونه نشان میدهد که حرکات سکولاریستی توسط گروههای کمونیست و چپ گرا از اعتبار خاصی برخوردار است.
بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاهها و سایر موسسات آموزشی برای نظارت بر فعالیتهای دانشجویان تاسیس شد. دانشجویان ایرانی نقش فعالی را علیه رژیم دیکتاتوری شاه و به پیروزی رساندن انقلاب توسط آیت الله خمینی ایفا کردند. آنها همچنین از پیشتازان مخالفت با آمریکا بوده و نقش فعالی در تهاجم به سفارت آمریکا در تهران و گروگان گیری دیپلماتهای امریکایی – دقیقاً بعد از قدرت گرفتن روحانیون ایفا کردند.
تا سال 1998 انجمنهای اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت اسلامی به فعالیت خود در همه جا میپرداختند و گروهکهای کمونیستی قادر به راهیابی در این حوزه نبودند. این وضعیت به دست کمونیستها از سال 1999 به خاطر افزایش نارضایتی در میان دانشجویان و قوانین منع رشد و فعالیت آنها توسط حکومت، شروع به تغییر نمود. گروهکهای کمونیستی فعالیتهای خود را در حیطه افزایش آزادی بیان، اقدام برای حقوق بشر در زمینه زندانیان سیاسی، پایان دهی به زندانی نمودن سیاسی، رسیدن به دموکراسی واقعی، سکولاریزم و حق استخدام و ... سازماندهی نمودند.
کمونیستها خواهان وحدت دانشجویان خواهان ترقی تحت لوای سوسیالیزم و کمونیسم هستند پخش نوشتههای منصور حکومت از عمدهترین فعالیتهای آنها در این راستاست.
منصور حکمت، ایدئولوگ دانشجویان کمونیست بود. او نوشته است که در یک حکومت استبدادی کاپیتالیستی مذهبی، دانشگاه محیط طبیعی برای رشد کمونیست به شمار میرود. یکی از مقالاتی که توسط آنها در خوابگاهها و کمپهای دانشجویی توزیع شد؛ حاکی از این مطلب بود که هر چه شعارها واضحتر، روشنتر و ممیزتر باشد موجب گسترش جنبشها برای براندازی جمهوری اسلامی است و جمعیت بیشتری از کارگران، معلمان و اقشار مختلف مردم این موج گسترده را حمایت خواهند کرد. دانشجویان کمونیستی باید این شرایط را شناخته و از قابلیتهای آن آگاه باشند.
در میان سازمانهای کمونیستی سابق که فعالیت خود را در دانشگاهها آغاز کردند میتوان به مجمع تحکیم وحدت به سرکردگی حشمتالله طبرزدی که بنیانگذار مجله پیام دانشجو بود اشاره کرد. یک سازمان دیگر دانشگاهی، دفتر تحکیم وحدت است که خواهان آزادی کامل سیاسی است اما از کنار گذاشتن روحانیون از صحنه قدرت سخن نمیگویند.
همه شاهد یک شیوع تازه دانشجویی در تهران و سایر نقاط در نوامبر سال 2002 بودند که شامل قابلیت سازمان دهی گروهکهای مخفی و ضد روحانی و حتی ضد خاتمی بود. در 18 نوامبر، 5000 دانشجوی دانشگاه شریف جلسه اعتراضآمیزی را برپا کردند که با پیوستن کارگران کارخانه ماشین سازی ملی ایران و ایران سایپا موتور همراه بود! در حدود 1500 دانشجو از دانشگاه اصفهان نیز تظاهراتی بر پا داشتند.
تاکنون هیچ شواهدی دال بر این موضوع که سازمان جاسوسی امریکا در پشت پرده این ماجراها باشد، وجود ندارد. اگر چه، این موضوع صحیح به نظر میرسد که بعد از مشاهده نیروی بالقوه و قابلیتهای اجرایی دانشجویان کمونیستی سابق در دانشگاهها، سیا نظر خود را از پیروزی سلطنتطلبها و مجاهدین خلق برای برکنار سازی حکومت به دانشجویان کمونیستی تغییر داد.
در گذشته، سازمانهای دانشجویی، بر پایه تفکرات غربی توسط عوامل سیا تغذیه میشدند اما امروزه افزایش این کمکها، مستقیماً به طرف سازمانهای دانشجویی کمونیستی باز گشته است.
کمکهای سیا به عناصر ضد روحانی در ایران حتی از زمان حکومت کلینتون آغاز شد که شامل تبلیغات گسترده رادیویی و اینترنتی بود. حتی امروزه، کمکهای سیا در این زمینهها تائید میشود. تا به امروز هیچ گونه شواهدی دال بر تحریکات نظامی این احزاب در هیچ نقطهای از دنیا دیده نشده است.
در 19 ماه می، سناتور کانزاس، آقای “براوان بک“ در یک کنفرانس خبری این نکته را متذکر شد که بودجه 50 میلیون دلاری برای برقراری دموکراسی در ایران را به گروههای مخالف خواهد سپرد.
بحث و مناظرهای بر سر تقبل کمکهای مالی از آمریکا در میان گروههای مخالف ایرانی مخصوصاً گروه چپگرا وجود دارد. بسیاری از نظرات دال بر این است که قبول این کمکها، باعث احساس تنفر و از دست دادن اعتبار آنها در چشم ایرانیان میشود.
نظر آنها بر این است که تقبل هر گونه کمک از جانب رئیس جمهور امریکا و سایر رهبران آن کشور، برای حرکات این احزاب مضر است.
هم اکنون هیچ گونه اقدام نظامی در ایران شکل نگرفته است. امیدواریم که ایران نتایج دخالت نظامی و ابعاد آن را در افغانستان و عراق و سایر کشورهای اسلامی برای دستیابی به امنیت ملی، در نظر گرفته باشد. به علاوه، نیاز به اجتناب از تنشهای بین سران کشور در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده برای جلوگیری از تهاجم نظامی آمریکا به ایران محسوس است. نه تنها سران امریکایی بلکه افکار عمومی مردم امریکا حاکی از نگرانی جدی آنها در مورد حکومت مذهبیون و روحانیون است که آن را مانع ثبات و امنیت کشور میدانند! از نگاه آمریکا، یک عمل مؤثر حتی اگر قیام کمونیستی در ایران باشد، انتخاب خوب و مناسب برای از میان بردن حکومت مذهبی میباشد.
در این میان پوشش وسیع و موثر رسانههای خبری و تصویری برای آگاهی از وقایع داخل ایران، اهمیت به سزایی دارند. سیا امیدوار بود که بتواند از سرزمینهای پاکستان و عراق برای رسیدن به این هدف استفاده نماید. و خامت اوضاع امنیتی داخل عراق، استفاده از این سرزمین را برای رسیدن آمریکا به اهدافش غیر ممکن ساخته است.
در نتیجه، اهمیت پاکستان از دید سیا افزایش یافته است. به این علت بود که سیا قویاً خواستار پذیرفتن ژنرال پرویز مشرف در کمپ دیوید در طول سفرش توسط دولت گردید. این پذیرایی به گونه منحصر به فردی انجام گرفت به نحوی که در مورد هیچ کدام از رهبران دیگر پاکستان حتی ژنرال ضیاءالحق تحقق نیافت.
مشرف پس از دومین دیدار خود از آمریکا در سال گذشته، دستوری مبنی بر همکاری بین سرویسهای امنیتی داخلی پاکستان و سرویس امنیت امریکا در مورد ایران را صادر نمود، اما این طرح بعلت برکناری عبدالستار از پست وزارت خارجه معوق ماند. در خلال دیدار اخیر ژنرال احسانالحق که سمت مدیریت اجرایی سرویس امنیت داخلی پاکستان را بر عهده دارد، از طریق واشنگتن موضوع گسترش همکاری فوق دوباره بررسی گردید. براساس گزارشات غیررسمی، جیمز وولسی، مدیر اجرایی سیا، در زمان کلینتون که نقش مشاور برای سلطنت طلبان ایران را نیز ایفا مینماید، با ژنرال احسانالحق وعده ملاقاتی داشت و انتظار میرود که این موضوع مهمترین بحث گفتگوی بوش و ژنرال مشرف باشد.
این طور گفته میشود که ایالات متحده، خواهان دوباره فعال گشتن سنیهای بلوچ علیه رژیم ایران میباشد و همینطور خواستار فرستادن باقی ماندههای اعضای مجاهدین خلق از عراق به بلوچستان پاکستان میباشد تا آنها بتوانند بدون وارد آوردن هر گونه صدمهای به سرزمین اشغالی عراق، عملیات خویش را آغاز نمایند.
مقامات پاکستانی ادعا میکنند که ممکن است مشرف اجازه تبلیغات را در خاک خود بدهد، اما با دوباره فعال شدن بلوچهای پاکستانی بخاطر تاثیرات احتمالی بر دولتش مخالف میباشد.
حکومت ایالات متحده وام شیرین دیگری به همراه هواپیمای اف 16 به شرط حضور پاکستان در خط مقدم علیه ایران، به آن کشور هدیه خواهد کرد. وزارت امور خارجه پاکستان با موضع ژنرال مشرف در خصوص همکاری با امریکا علیه ایران موفق نمیباشد. بعضی از رجال ارتش از جمله ژنرال محمد عزیز یکی از افسران بنیادگرای کشمیری متعلق به قبیله سودان قسمت اشغال شده کشمیر- در جلسهای که در مقر فرماندهی ژنرال تشکیل دادند، خشنودی خود را از این عمل ابراز داشت. ژنرال عزیز به عنوان مدیر این انجمن نام برده میشود. آنها همچنین به حرکتی اشاره کردند که باعث بروز ناراحتی بین افسران شیعه و ارتش میگردید. خصوصاً نیروی هوایی پاکستان تعداد زیادی از تکنسینهای رده بالا و متوسط شیعه را در خود جای داده است. این طور گزارش داده شده است که مشرف آنها را متقاعد ساخته است که همکاری او با امریکا بر علیه اقدامات تروریستی انجام شده از خاک ایران است نه بر علیه رژیم ایران. او اولین همکاری را قسمتی از همکاری پاکستان علیه تروریست بینالمللی تحت نظارت سازمان ملل، با توجه به قطعنامه 1373 بیان داشت. او به طور قطعی اظهار داشت که تحت هیچ شرایطی حاضر به همکاری با امریکا علیه رژیم روحانیون ایران نیست. پس از سفر اخیر مشرف به امریکا، تمایل پاکستان به انتقال خط لوله گاز ایران به هند از طریق خاک پاکستان کاهش یافته است.
مشرف خواستار آن است که نامش در تاریخ پاکستان به عنوان کسی که در مناظره جامو و کشمیر موثر بوده است، ثبت گردد. زمانی که مشرف به این نتیجه برسد که با همکاری با آمریکا در سرنگونی رژیم ایران به این هدف خواهد رسید به طور قطع از انجام آن مضایقه نمیکند. حکومت هند و ایران میبایست خود را برای این وضع غافلگیر کننده آماده سازند.