جبهه فعال سایبری در جنگ نرم علیه ایران / گزارشی از نبرد سایبری علیه ایران
این روزها جنگ سایبری و مشتقات آن جایگاهی خاص در ادبیات سیاسی و رسانهای ایران پیدا کرده است. پیشینه پیدایش و زایش افزایشی این مفهوم نیز بیشتر به تابستان گذشته و رسانهای شدن ویروس استاکس نت در تاسیسات هستهای نطنز و بوشهر و دور دیگری از ترور دانشمندان هستهای در خیابانهای تهران برمیگردد.
به واقع پس از این رویدادها بود که افکار عمومی و رسانههای گروهی بیش از پیش سخن از جنگ سایبری علیه ایران به میان آوردند. به باورقاطبه ناظران و تحلیلگران این جنگ سایبری ادامهای از پروژه مهار ایران و جلوه ای از مقابله و جنگ نرمی است که از سوی منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران حمایت و هدایت میشود.
جنگ نرم، عملیات روانی، فضای مجازی، جنگ سایبری
سازههای نبرد سایبری
تبیین و تکوین جنگ اطلاعاتی در نتیجه پیشرفتهای شتابناک در تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی نوپدید همانند شبکههای الکترونیک و ظهور جامعه اطلاعاتی حاصل آمده است؛ در جوامع اطلاعاتی و ارتباطی معمولا مبادلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ماهیتی دیجیتالی و الکترونیکی دارد. از اینرو و در یک تعریف ساده جنگ اطلاعاتی عبارت است از استفاده از شبکههای الکترونیکی برای تخریب یا از کار انداختن اطلاعات دیجیتالی و غیرعملیاتی کردن زیرساختهای اطلاعاتی که میتواند علیه یک ساختار اجتماعی و نظامی باشد.
جنگ سایبری (Cyber warfare) یا (Cyber war) نیز ـ که در عرض جنگ اطلاعاتی مطرح میشود ـ از جمله عرصههای نوظهور نبرد است که پس از جنگ سرد از سوی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی به شکل ویژه پیگیری شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. سربازان عرصه نبرد سایبری ویروسها، کرمها، اسبهای تروا، بمبهای منطقی و درهای پشتی و… هستند.
با وجود تمامی شاخصهای بارز این نبرد نوبنیاد، ویژگی متمایز جنگ سایبری در محرمانه و قابل انکار بودن آن است. در یک نبرد سایبری بسیاری از ساختارها مورد هدف قرار میگیرد، ولی به دلیل غیرعلنی بودن آن بسیاری از مواقع خسارات وارده مورد انکار و تردید قرار میگیرد. با این وجود و اگر چه جنگ سایبری به اندازه جنگ نظامی و حتی هستهای مرگبار و کشنده نیست و اثرات آن هم آشکار نخواهد بود، اما به گفته مایک مک کانل، رئیس سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا اگر تنها بانک بزرگ آمریکا با موفقیت مورد حمله قرار بگیرد، اثرات مخرب بسیار بزرگتری بر اقتصاد جهان خواهد داشت که از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هم مهمتر خواهد بود. شاید این پیامدهای مرگبار و ویرانگر جنگ سایبری باعث شده است تا از این گونه نبرد به نام نبرد هزاره سوم نام برده شود.
امروزه بسیاری از کشورها سرمایهگذاری بسیاری روی این عرصه نوپدید کردهاند. ازجمله این کشورها ایران است که طبق گزارش مرکز تکنولیتیکس، چهارمین ارتش سایبری بزرگ دنیا را در اختیار دارد، البته کشورهایی چون چین و روسیه در این عرصه سرمایهگذاریهای زیادی کردهاند. مانور وسیع روسیه بر جنگ سایبری باعث شده است تا در سالهای اخیر آمریکا با انتشار گزارشهایی نگرانی خود را از جاسوسی سایبری روسیه از تاسیسات مختلف خود اعلام کند. در ادامه این فهرست رژیم صهیونیستی در جایگاه ششم قرار دارد.
حملات سایبری اسرائیل علیه ایران
در طول یک سال اخیر و خصوصا پس از رسانهای شدن ویروس استاکس نت، موضوع حملات سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران مطرح شده است. در این چارچوب روزنامه دیلی تلگراف نوشت که یک واحد حملات سایبری در ارتش اسرائیل مستقر در صحرای نقب در نزدیکی تاسیسات هستهای دیمونا احتمالا کرم اینترنتی استاکس نت را به هدف تخریب و ایجاد مانع در برنامههای هستهای ایران تولید کرده است. این روزنامه مینویسد که احتمالا واحد اطلاعاتی ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل، ویروس استاکس نت را به هدف تخریب و ایجاد اختلال در فعالیتهای هستهای ایران وارد سیستم رایانهای نیروگاه اتمی بوشهر کرده است. اسرائیل چند سالی است که در برنامه یونیت ۸۲۰۰ یا عملیات جنگ سایبری، سرمایهگذاری کرده است.
این گزارش که البته از خروجی دیگر رسانهها نیز تکرار و با تکذیب رژیم صهیونیستی نیز مواجه نشد، گمانهها را درباره دست داشتن این کشور در تهاجم استاکس نتی علیه ایران افزایش داد. این کشاندن و گشودن مواجهه با برنامه هستهای ایران از تحریم به ترور و تخریب نشان از شکلگیری فضایی جدید از تقابل ایران و رژیم صهیونیستی دارد. اسرائیل که همواره با توجیهاتی مخالف سرسخت برنامه هستهای ایران بوده است، با آگاهی از هزینههای تصاعدی نبرد فیزیکی روی به نبرد سایبری علیه ایران آورده است. ضرورتهای این مهم نیز در اظهارنظرهای مقامات تلآویو بارها تکرار شده است. چنان که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم همراستا با این پروژه، به مقامات آمریکا توصیه کرده بود که برای از بین بردن مشروعیت حاکمیت در ایران از سایتهای اجتماعی استفاده کرده و با ارائه اطلاعات خاص آشوبهای داخلی را هدایت کنند.
در این چارچوب و از ابتدای سال گذشته نیز حملاتی در قالب جنگ سایبری علیه تاسیسات هستهای ایران در بوشهر و نطنز صورت گرفته است که شناختهشدهترین نمونه آن ویروس استاکس نت است. ویروس استاکس نت محرکهای ساخت شرکت زیمنس را که سرعتی در حدود ۸۰۷ تا ۱۲۱۰ هرتز داشتهاند، هدف قرار داده است. این محرکها جزئی از هزاران دستگاه سانتریفیوژی است که عملیات غنیسازی اورانیوم در نیروگاه هستهای نطنز را انجام میدهند. هدف نهایی ویروس استاکس نت تخریب در نیروگاه بوشهر و نطنز و اختلال در فعالیتهای هستهای ایران بود.
این تنها اقدام سایبری رژیم اشغالگر قدس علیه ایران نبوده است؛ چنان که برخی گزارشها نیز حکایت از پروژهای مشابه استاکس نت برای تولید کرمی جهت حمله سایبری به سامانه دفاع هوایی ایران دارد که بتواند سامانه دفاع هوایی ایران را مختل کرده و قفل کند تا از این طریق نفوذ و حمله هوایی رژیم صهیونیستیها را مشابه حمله هوایی سال ۲۰۰۷ به سوریه فراهم سازد. حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای سوریه بعد از آن صورت گرفت که اسرائیل سیستم رادارها و ضدهواییهای سوریه را با عملیات الکترونیکی از کار انداخته بود. جیمز ریسن، خبرنگار نیویورک تایمز در کتاب شرایط جنگی مینویسد که سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل برنامهای را برای قطع شبکه برق نیروگاه هستهای ایران در دست تهیه دارند که برای این منظور میخواهند یک دستگاه الکترومغناطیس را وارد شبکه اطلاعاتی ایران کنند.
عرصههای جنگ سایبری علیه ایران
تمام این اقدامات پنهانی و غیرعلنی اسرائیل علیه ایران سبب شده تا بسیاری مجموعه این اقدامات را آغاز یک جنگ سایبری از سوی این رژیم علیه تهران بدانند. چنان که سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا در گزارشهای خود سخن از شروع جنگ پنهان بین ایران و اسرائیل گفتهاند. این گزارشها میگوید که اسرائیل برای حمله مستقیم نظامی به تاسیسات هستهای ایران جنگی مخفیانه علیه این کشور ترتیب داده است. طبق این گزارشها عملیاتی خرابکارانه در جهت برخورد با آنچه پروژههای تسلیحات هستهای ایران عنوان شده در حال انجام است. روزنامه دیلی تلگراف مهمترین عنصر این جنگ پنهان را پروژه «سربریدن» نام نهاده است. به نوشته این روزنامه در این پروژه ترور شخصیتهای برجسته در زمینه پروژهها و برنامههای هستهای ایران در دستور کار است.
در این زمینه نیز آمریکا و رژیم صهیونیستی با همکاری تنگاتنگ با یکدیگر بر ۲ مورد تمرکز کردهاند؛ یکی از این دو عنصر تخریب داراییها و سرمایههایی که در ارتباط با برنامههای هستهای هستند و هزینه آنها را تامین میکنند و دیگری تخریب اشخاص یا کشورهایی که ایران را در پیشبرد این امر یاری میرسانند.
تمرکز رژیم صهیونیستی روی این مساله صرفاً به گمانه زنی رسانهای و گزارشهای اطلاعاتی نهادهای دیگر محدود نشده، بلکه مورد اذعان و اعتراف مقامات این کشور نیز قرار گرفته است. مئیرداگان، رئیس سازمان موساد که ماه گذشته پس از ۸ سال جای خود را به تامیر پاردو داد، همواره از طرح جنگ پنهان دفاع کرده و آن را دستاورد دوران ریاست خود میداند. ترور دانشمندان هستهای نظیر اردشیر حسنپور، مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری و فریدون عباسی دوانی وجه متمایز این طرح بوده است.
البته پیش از اسرائیل کشورهای غربی نظیر آمریکا و انگلیس رویکردشان در قبال گروهکهای تروریستی که به اقدامات خرابکارانه علیه ایران اقدام میکنند، همراه با حمایتهای مالی و سیاسی وسیع بوده است. بازخوانی موضع گیریهای این کشورها در قبال اقدامات تروریستی گروهکهایی چون منافقین، جندالله، پژاک، تندر و… نشان میدهد که این جنایتها همواره با استقبال آنان همراه شده است؛ گستره این استقبال هم همواره طیف وسیعی از بستههای حمایتی و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی و رسانهای و سیاسی را شامل میشده است. در یک نمونه آن و در نوامبر ۲۰۰۷ برای اولین بار دادگاهی در انگلیس با این ادعا که گروهک منافقین از سال ۲۰۰۱ تاکنون فعالیت تروریستی نداشته نام آن را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد. بدنبال آن نیز در اکتبر ۲۰۰۹ چنین حکمی از سوی دادگاه اتحادیه اروپا به تبعیت از انگلیس صادر شد؛ با این حکم مصادره اموال این سازمان تروریستی در اروپا به حالت تعلیق درآمد. البته انگلیس علاوه بر حمایت و تامین مالی از گروههای تروریستی اقدام به انجام عملیات جاسوسی و تروریستی در ایران نیز میکند. چنانکه چندی پیش رئیس سازمان ضدجاسوسی انگلیس اعلام کرده بود که این سازمان در حال انجام عملیات جاسوسی با هدف توقف برنامه هستهای ایران است. چند هفته پس از اظهارات جان سائرز، رئیس سازمان ۶ MI انگلیس، ۲ تن از دانشمندان هستهای ایران ترور شدند که تهران مسوولیت آن را متوجه آمریکا، اسرائیل و البته انگلیس دانست.
با این همه و با وجود متمایز کردن و برجستهسازی این اقدامات، اما موفقیت و کسب دستاوردهای رژیم صهیونیستی در جنگ سایبری علیه ایران با تردیدهای زیادی همراه شده است. چنان که وینس کاناسترارو، مسوول سابق بخش ضد ترور سازمان سیا سودمند بودن عملیات ضدایرانی از سوی اسرائیل را مورد شک قرار داده و گفته است که شما نمیتوانید اهداف سیاست خارجی را از طریق عملیات مخفی انجام دهید. شما نمیتوانید با جدا کردن مردم از هم امیدوار باشید که این جریان بر توانایی هستهای ایران تاثیر بگذارد.
موساد سازمانی اطلاعاتی باسابقه بالا و فعالیت بهصورت سلولی است و کشف یک سلول به کشف بقیه سلولها منجر نمیشود اما دستگیری شبکهای از جاسوسان آن توسط ایران نشاندهنده نفوذ جمهوری اسلامی در مغز موساد است
با وجود این رژیم صهیونیستی در دامنه نرم این جنگ پنهان اطلاعاتی، روی به ارتباط برقرار کردن با برخی از افراد داخل کشور تحت عنوان پروژههای تحقیقاتی و پژوهشی آورده است. گفته میشود بر این مبنا پروژهای موسوم به «براین دراین» در سازمان اطلاعات اسرائیل تعریف شده است که بر اساس آن با دانشمندان ایرانی و شماری از درجهداران ارشد نظامی ایرانی از طریق تماس با نزدیکانشان در خارج در از کشور و شهرهایی نظیر لسآنجلس، دبی، پاریس و تورنتو تماس برقرار میشود. البته در این پروژه نیز سیا همراه و همکار موساد است و با تهیه فهرستی از اسامی افرادی که قابلیت همکاری دارند، شرایط عزیمت آنها را به خارج از کشور فراهم میکند.
در کنار این مساله، نهادهای بینالمللی مانند شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد تحت نفوذ آمریکا و متحدان اروپاییاش نیز به نوعی به یکی از اهرمهای تسهیلکننده این نبرد سایبری برای رژیم صهیونیستی تبدیل شدهاند. انتشار فهرست دانشمندان هستهای ایران از سوی شورای امنیت در قالب قطعنامههای تحریمی، توانسته است برای شناسایی شخصیتهای مرتبط با برنامه هستهای ایران توسط اسرائیل راهگشا باشد. گنجاندن نام دانشمندانی چون فریدون عباسی دوانی در قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت باعث شده تا این لیست تحریم شورای امنیت به لیست ترور رژیم صهیونیستی تبدیل شود. این مساله را تلویحا خود مقامات صهیونیستی نیز میپذیرند. چنان که در روز ۲۷ نوامبر ۲۰۱۰ که شهید مجید شهریاری و فریدون عباسی ترور شدند، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد که مئیر داگان پس از ۸ سال مدیریت و فعالیت در سازمان جاسوسی اسرائیل موساد و انجام عملیات ویژه علیه ایران برکنار شد. همان روز نیز روزنامه معاریو چاپ تل آویو با اشاره به ترور ۲ دانشمند هستهای ایران در خیابانهای تهران نوشت: آخرین شلیک داگان.
این سکوت و ادبیات معنادار مقامات صهیونیستی را البته مقامات ایرانی به معنای مباشرت و مشارکت آنان در چنین ترورهایی میدانند. چنان که عصر همان روز محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری اسلامی ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی به صراحت اعلام کرد که بدون شک رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی در این حمله تروریستی دست دارند.
آمریکا همراه و همکار اسرائیل
هراس رژیم صهیونیستی از وجود یک ایران هستهای باعث شده است تا این رژیم عملیاتهای پرهزینهای نظیر پروژه ویروس استاکسنت را کلید بزند. در گزارش رسانههای غربی آمده است که ویروس استاکسنت توسط دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل ساخته شد و آنان کارایی آن را در تاسیسات اتمی دیمونا در صحرای نقب در جنوب فلسطین اشغالی آزمایش کردند. نیوزویک جنگ سایبری و عملیاتهای تروریستی علیه ایران را جنگی پنهان برای مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران توصیف میکند و مینویسد که آمریکا و اسرائیل که منافع خود را با هستهای شدن ایران بشدت در خطر میبینند با صرف میلیونها دلار و به کارگیری سیستمهای پیچیده به دنبال ایجاد اختلال و مانعتراشی در حرکت هستهای ایران هستند. البته سطح و حجم عملیاتهای خرابکارانه از سوی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران نیز نشان میدهد که این کشور به تنهایی دست به چنین اقداماتی نمیزند.
ریچارد کلارک، مشاور کاخ سفید در مبارزه با تروریسم و جنگ سایبری با تایید این مساله میگوید که حداقل ۲ دولت به صورت همزمان عملیاتهایی را علیه ایران انجام میدهند که به نظر میرسد یکی از آنها مسوول انجام ترور و دیگری مامور جنگ سایبری و خرابکاریهای کامپیوتری است. این دو دولت، ایالات متحده آمریکا و اسرائیل هستند. البته فرانسه، انگلیس و آلمان هم در طرحهای آنان همکاری دارند.
با این همه همکاری و همراهی آمریکا با اسرائیل علیه ایران به زمانی برمیگردد که جورج بوش پسر چند ماه پیش از ترک کاخ سفید فرمان آغاز طرح عملیاتی مخفی را برای ضربه زدن به تاسیسات نطنز صادر کرد. این طرح پس از پیروزی دموکراتها و ریاست جمهوری باراک اوباما در دستور کار سیاست خارجی کاخ سفید قرار گرفت.
پروژه بیثباتسازی
با وجود همکاری اطلاعاتی و امنیتی آمریکا با اسرائیل در جنگ سایبری علیه ایران، اما این کشور تنها به این مساله اکتفا نکرده است. در این راستا پروژه سازمان سیا با اختصاص بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری کنگره آمریکا و با دستور بوش ابلاغ و عملیاتی شد، در این جهت راهاندازی نبرد سایبری با استفاده از عوامل گروهکهای ضدانقلاب منافقین، سلطنتطلبان، انجمن پادشاهی، فرقه بهاییت و گروههای حقوق بشری در دستور کار قرار گرفت.
این پروژه که با هدف بیثبات سازی و در قالب شبکهسازی گسترده در فضای مجازی و سایبری کلید خورد اهدافی چون جمعآوری اطلاعات، جریانسازی و جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، تاسیس سایتهای مبتذل، حمایت خبری و رسانهای از گروهکهای تروریستی، اقدامات ایذایی و هکری و نفوذ به سرورهای دولتی، برنامهریزی برای اخلال در سیستم مدیریت شهری از جمله سامانه سوخترسانی و تهییج و تشویق به تجمعات غیرقانونی و اغتشاش در حوادث پس از انتخابات را دنبال میکرد.
سازمان سیا با ایجاد این سرویس سایبری، تنها در حوادث اخیر با تولید و انتشار بیش از ۷۰ میلیون فیلترشکن، جنگ روانی پردامنهای را علیه جمهوری اسلامی سازماندهی کرد. چنان که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز طی سخنانی در اجلاسیه نهم خبرگان رهبری گفت که اخیراً ۸۷۴ سایت اینترنتی علیه جمهوری اسلامی راه اندازی شده است.
راهکارهای مقابلهای ایران
با تمامی اقدامات و مانورهای اسرائیل و آمریکا علیه ایران در عرصه نبرد سایبری به نظر میرسد که به مانند دیگر عرصههای تقابل، این بار نیز دستاوردهای ملموسی نصیب آنان نشده است. دی ماه امسال وزارت اطلاعات اعلام کرد که با انهدام شبکهای از جاسوسان و تروریستهای اسرائیل، موفق به دستگیری عوامل اصلی ترور شهید مسعود علیمحمدی شده است. مجید جمالی فشی عامل اصلی ترور در اعترافات تلویزیونی خود توضیح داد که برای نخستین بار در ترکیه با عوامل اسرائیل آشنا شده و پس از آن به فلسطین اشغالی سفر کرده و در پادگانی در نزدیکی تلآویو تحت آموزشهای لازم قرار گرفته است.
سعدالله زارعی، کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به عملیات موفق دستگیری عوامل ترور شهید علی محمدی، این دستاورد اطلاعاتی در کشف شبکه جاسوسی و ترور رژیم صهیونیستی را دستاورد بسیار بزرگی میداند و میگوید که موساد سازمانی اطلاعاتی با سابقه بالا و فعالیت به صورت سلولی است. به طوری که در این شبکه هر عنصر مستقیماً با موساد ارتباط دارد و کشف یک سلول به کشف بقیه سلولها منجر نمیشود. لذا وارد شدن در این سیستم بدون نفوذ به خود موساد ممکن نبود که ایران توانست به این کار دست یابد. دستگیری شبکهای از جاسوسان سلولی موساد، نشاندهنده نفوذ جمهوری اسلامی در مغز موساد است که این کار دارای ارزش اطلاعاتی بسیار بالایی است.
البته ناکارآمدی سرویس جاسوسی موساد در طول دوره ریاست داگان بارها خود را نشان داده است. ناتوانی اطلاعاتی و امنیتی موساد در طول جنگ ۳۳ روزه با حزب الله و ۲۲ روزه با حماس، بارها در غافلگیری تیپ کماندویی گولانی و انهدام تانکهای مرکاوا به اثبات رسید. این سرویس بهرغم بهرهمندی از سامانههای اطلاعاتی وسیع و سیستم جاسوسی گسترده حتی نتوانسته است پس از ۴ سال از زنده بودن گیلعاد شالیت، سرباز اسرائیلی گزارشی قابل اعتنا ارائه دهد.
حشمتالله فلاحت پیشه، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس شورای اسلامی نیز با اشاره به این گفته وزیر اطلاعات که در قبال اقدام موساد با رژیم صهیونیستی مقابله اطلاعاتی میکنیم، تاکید میکند که تقابل اطلاعاتی ایران و موساد از دهههای گذشته شکل گرفته است، اما به میزانی که آنها به تجهیزات روز جاسوسی و اطلاعاتی مجهز میشوند به همان میزان کیفیت مقابله در ایران پیش میرود و به طور معمول ایران در این زمینه موفق عمل میکند.
در کنار این اقدامات مقابلهای اطلاعاتی و امنیتی، جمهوری اسلامی ایران توانسته است با رویکردی تهاجمی به مقابله با این جنگ سایبری برود. چنان که درز اطلاعاتی از درون دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل نظیر سرویس اطلاعاتی ارتش (امان)، سرویس امنیت داخلی (شاباک) و سرویس اطلاعات خارجی (موساد) طی ماههای اخیر دامنهای از نگرانیها را در نزد مقامات این کشور شکل بخشیده است. البته رخنه و نفوذ اطلاعاتی ایران به هرم سازمانهای امنیتی اسرائیل به رسانههای این رژیم نیز کشیده شده است. چنان که روزنامه هاآرتص در این باره به انتشار یک گزارش طبقهبندی شده در رسانههای ایران اشاره میکند و مینویسد که رسانههای ایرانی اواخر سال ۸۸ یک گزارش کاملا طبقهبندی شده از شاباک را منتشر کردند که تحقیقات درباره چگونگی درز آن هنوز به هیچ سرانجامی نرسیده است. آن گزارش «برآورد امنیتی اسرائیل برای سال ۲۰۱۰» نام داشت و مشترکا توسط مرکز تحقیقات شاباک و سازمان تحقیقات و بررسیهای موساد نوشته شده بود.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نیز اخیرا اعلام کرد که نیروهای اطلاعاتی ایران موفق به رخنه در بدنه موساد شدهاند و عوامل ترور شهید مسعود علیمحمدی را شناسایی کردهاند.
همزمان با مقابله اطلاعاتی، ایران سعی داشته است تا عرصه جدیدی از مقابله حقوقی را نیز فراروی اسرائیل بگشاید. در این راستا علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه از وجود اسناد حقوقی مانند اسنادی که نشاندهنده ربوده شدن علیرضا عسگری، معاون سابق وزیر دفاع توسط عوامل موساد است و ارائه آن به سازمانهای بینالمللی خبر داده بود.