شكست تجاوز نظامى به امريكا در صحراى طبس

الم تر كيف فعل ربك باصحاب بالفيل ، الم يجعل كيدهم فى تضليل و اءرسل عليهم طيرا ابابيل ، ترميهم بحجارة من سجيل فجعلهم كعصفف ماءكول .
آيا نديدى كه پروردگارت با صاحبان فيل چه كرد؟ آيا كيد و تدبيرى كه براى خرابى كعبه انديشيدند خراب نكرد؟- و بر هلاك آنها مرغان ابابيل را فرستاد تا آن سپاه را به سنگهاى سجيل (دوزخى ) سنگباران كردند و تنشان را چون برگهاى خرد شده گردانيد.
براستى كه انقلاب اسلامى گسترده شگرفى از تاريخ است كه در بستر آن سنتهاى الهى تاريخ با اعجازى خاص تجلى مى يابند و قانونهاى تاريخى در آن عرصه ، نمود و نمايش مى يابند. تا همگان به چشم دل دريابند كه هرگز براى سنت خداوندى تبديل و تغييرى نيست .
براستى عبرت گرفتن از تاريخ كه در قرآن به آن توصيه و تاءكيد شده است يك ضرورت است ؛ اما اين امر در ذهن تحليلگران غرب كه قدرت راه ، محور حركات سياسى خويش قرار داده اند و در محاسبات خويش توازن اسباب مادى را در پديده هاى هستى اصل مى دانند نمى گنجد. تاريخ عرصه پيروزى حق بر باطل است . به مصداق آيه مكروا و مكرا و مكرنا مكرا و هم لا يشعرون تمامى كيد و فريبها به سوى خود آنان برمى گردد. چرا كه همه جريانات به طرفى واحد حركت مى كند، و اين جهت واحد جهت حق است . عدم درك حقانيت حق مثل سرنوشت ياران فيل است كه به سنگهاى سجيل گرفتار آمدند و چوبان برگهاى خرد شده بر زمين افتادند.
قرآن هدف از بيان سرگذشت پيشينيان را اين مى داند كه نتايج آنها مورد تفكر و جمعبندى قرار گيرد (فاقصص القصص لعلهم يتفكرون ) . لذا واقعه طبس مى تواند عظمت الهى و امدادهاى غيبى را براى مردم آشكار كند و درس عبرتى براى آيندگان تاريخ شود. ماجراى طبس يكى از رسواترين و مفتضحانه ترين توطئه هاى شكست امپرياليسم آمريكا عليه انقلاب اسلامى ايران است . بدون شك ماجرايى كه در طبس به وقوع پيوست و با شكست مزدوران آمريكايى مواجه شد، يكى از معجزات بزرگ قرن به حساب مى آيد. زيرا شيطان بزرگ آمريكا با تمامى توان و با سود بردن از دقيق ترين و پيچيده ترين امكانات نظامى و با تدارك همه جانبه و هماهنگى كليه عوامل داخلى و خارجى به بهانه آزادى جاسوسان خود در ايران ، اما در حقيقت به قصد درهم شكستن انقلاب و نابود ساختن نظام جمهورى اسلامى ايران ، تهاجم خود را آغاز كرد.
سران كاخ سفيد و مقامات پنتاگون از موفقيت اين عمليات كمال اطمينان را داشتند، چرا كه به زعم باطل خود هيچ عامل و نيرويى را در شكست عمليات خود دخيل نمى دانستند؛اما از آنجايى كه خداوند همواره حافظ اين ملت و انقلاب بوده است ، در طبس نيز امدادهاى غيبى او عينيت يافت تا بار ديگر بر طاغوتيان زمان ثابت شود كه اراده الهى بر هر چيزى تعلق بگيرد، شدنى است .
انگيزه و زمينه هاى تجاوز آمريكا:
1 - پس از انقلاب دوم (فتح لانه جاسوسى ) و شكست توطئه هاى مزورانه آمريكا در نفوذ و رسوخ و نهايتا مسخ انقلاب اسلامى از درون و افشاء دستهاى خيانتبار همساز با شيطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهديدات نظامى و تحريم اقتصادى از ابتدايى ترين اقدامات جهت غلبه بر اين پيروزى بزرگ و شكست دادن اين نصر الهى بود. تمام همپايگى هاى شيطان بزرگ در اين توطئه ها با آمريكا همدلى و همكارى داشتند.
تبليغات در جهت اين دو توطئه ابتدا بر روى مداخله نظامى تمركز يافت و به اوج خود رسيد و چون دشمن از اين توطئه نتيجه اى نگرفت ، به تشديد تبليغات بر مساءله تحريم اقتصادى و بسط آن در تمامى كشورهاى هم پيمانش پرداخت و اين ، دو به علت بود: اول آنكه آخرين حيلت دشمن بود، دوم انحراف اذهان و افكار عمومى از احتمال حمله نظامى . تا اينكه زمينه ذهنى مردم از مساءله منحرف و دشمن خارجى فراموش گردد به مشكلات داخلى و مسائل اقتصادى معطوف شود.
2 - از اهم زمينه هايى كه موجبات اين تهاجم را فراهم ساخت مى توان شكست كوششهاى ديپلماتيك و طرحهاى آمريكا جهت آزاد سازى جاسوسان خود را نام برد(ماءموريت افرادى چون رمز كلارك ، هانس ، حبيب شطى ، بنى صدر و قطب زاده ).
3 - در خلال تلاشهاى دشمن و عوامل و ايادى آمريكا، يعنى گروهكهاى چپ و راست و منافق ، اين بار نيز به خاطر حفظ سنگر دانشگاه و مخالفت با تعطيل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگى ، با راه انداختن هياهوى بسيار به جنگ و جدال و خونريزى و سنگربندى مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند كه گويى اين بخش نيز جزيى از طرح كلى تجاوز نظامى بوده است .
4 - آتش افروزهاى رژيم بعث عراق در مرزهاى خود با ايران و غائله كردستان .
شگفتى ماجراى تجاوز وقتى روشن مى شود كه بدانيم دولت تجاوزگر آمريكا در رابطه با چنين ماءموريتى متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهاى آريزونا (جايى كه تقريبا كوير ايران را داراست ) تعليمات پيچيده و فشرده اى را به كماندوهاى خود داده بود و از پيچيده ترين تكنيكهاى نظامى اعم از تسليحات نظامى و دفاعى تا صنايع مدرن هواپيمايى استفاده كرده و بودجه نامحدودى را براى اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى آمريكا وضع جوى ايران بخصوص منطقه فرود در صحراى طبس ، را كاملا مورد پيش بينى علمى قرار داده بود و به علت اين كه هواى آن شب مهتابى بود، ورد هر نوع هواى غيرمطلوب و وقوع طوفان بعيد به نظر مى رسيده است .
شرح ماجرا
تسخير لانه جاسوسى امريكا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و به اسارت گرفتن 53 نفر آمريكايى در 13 آبان كه به تعبير حضرت امام رضوان الله تعالى عليه ، انقلاب دوم ، يكى از بزرگترين اقداماتى بود كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى عليه شيطان بزرگ انجام پذيرفت .
مهمترين نتيجه اين اقدام انقلابى و شجاعانه اين بود كه تمام محرومان و مستضعفان سراسر جهان كه جراءت نفس كشيدن نداشتند و خيال نمى كردند و مى شود با امريكا درافتاد، جراءت پيدا كردند عليه منافع استكبارى و ضد انسانى شيطان بزرگ بپاخيزند. گوياترين تعبير در اين باره فرمايش حضرت امام ره است كه فرمودند:
عمده اين است كه اين خوفهايى كه اينجا ايجاد كردند در دل ملتها، اين شكسته شود...ارزش اين عمل اين است كه شكسته شد آن بت بزرگى كه براى ملتها تراشيده بودند.
از آنجايى كه اين عمل شجاعانه و بزرگ حيثيت ابرقدرتى امريكا را زير سؤ ال برد، و ابهت اين بت بزرگ شكسته شد، سردمداران كاخ سفيد بلافاصله پس از اطلاع از تسخير لانه جاسوسى ، به موازات كوششهاى ديپلماتيك ، مساءله تجاوز نظامى به جمهورى اسلامى ايران را در دستور كار خود قرار دادند.
برژيسكى كه در آن زمان مشاور امنيت ملى جيمى كارتر رييس جمهور وقت آمريكا بود، در اين باره گفته است :
اگر چه از ابتداى گروگانگيرى افرادمان ، تا اتخاذ تصميم نهايى براى نجات آنها، حدود پنج ماه به طول انجاميد، اما برنامه ريزى جهت انجام يك عمليات نجات ، بزودى پس از ماجرا آغاز شد. درست 2 روز بعد از واقعه ، مرحله اول ، عمليات با تلفنى كه من به هارولد براون وزير دفاع كردم ، شروع گرديد، من از او خواستم كه به رييس ستاد مشترك ارتش دستور دهد، تا يك برنامه جهت عمليات نجات طرحريزى كند.
در راستاى پياده شدن دستور ياد شده ، يك ماه پس از فتح جاسوسى ، نود نفر از كماندوهاى امريكايى به ايالت آريزوناى آمريكا اعزام شدند تا آخرين مرحله تمرين و آموزش خود را تحت شرايط موقعيت مشابه ايران بگذرانند.
از سوى ديگر گروههاى ويژه سرى كه براى پشتيبانى و تدارك وسايل تكميلى طرح ، در نظر گرفته شده بودند، مخفيانه وارد ايران شدند و با گروهكهاى ضد انقلاب اسلامى تماس گرفتند.
نظاميان آموزش ديده آمريكايى ، در اواخر آذر ماه 1358 عازم كشور مصر شدند و در پايگاهى در نزديكى قاهره استقرار يافتند.
برژيسكى مى گويد:
روز 11 آوريل (22 فروردين ) ماه بوده جيمى كارتر به من گفت كه وى خواستار تشكيل يك جلسه اضطرارى شوراى امنيت ملى است . او در پاسخ سئوال من كه دليل تشكيل آن جلسه را پرسيدم ، گفت كه به نظر وى زمان اقدام فرا رسيده است .
كارتر جلسه ياد شده را با اين سخنان آغاز كرد؛ كه به نظرم امكان خلاصى گروگانها بسيار بعيد به نظر مى رسد و ما بايستى حاكميت خود را اعمال كنيم و حالا وقت آن است كه عمل مناسب انجام پذيرد و جدول زمانى آن هم تهيه شود.
رييس جمهور در دنباله سخنانش ادامه داد ما مى بايستى براى آزادى گروگانها وارد عمل شويم و عمليات مى بايستى در اولين فرصت ممكن آغاز شود.
رييس ستاد مشترك ارتش ژنرال جونز، تاريخ 4 ارديبهشت را مناسبترين زمان شروع عمليات اعلام كرد.
بدين ترتيب غروب روز سه شنبه 4 ارديبهشت 1359 تعداد شش فروند هواپيماى 130 - C امريكايى ، نود نفر كماندوى اين عمليات را كه امريكاييها نام آن را نور سبز يا دلتا انتخاب كرده بودند، از قاهره به نام هواپيمابر نيميتز NIMITZ در درياى عمان و نزديك آبهاى ايران منتقل كردند.
نيمه شب پنجشنبه 4 ارديبهشت ماه مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن هواپيماهاى مذكور و هشت فروند هلى كوپتر نفربر از عرشه ناو هواپيمابر نيميتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع كم راهى ايران شدند.
طبق نقشه مى بايست هواپيماها و هلى كوپترها در فرودگاه شماره 1 واقع در صحراى طبس فرود آيند، سپس هلى كوپترها، كوماندوها را به اطراف تهران منتقل كنند تا از آنجا با كاميونها و خودروهايى كه از قبل توسط عمال داخلى و نفوذى امريكا آماده شده بودند، به اطراف جاسوسخانه انتقال يابند.
پس از ورود به حريم ايران اسلامى ، يكى از هلى كوپترها در 120 كيلومترى شهر راور كرمان دچار نقص شد و ناگزير فرود آمد. سرنشينان اين هلى كوپتر ديگرى منتقل شدند كه پس از طى مسافتى دستگاه هيدروليك اين هلى كوپتر نيز از كار افتاد، اما توانست خود را به نام هواپيمابر نيميتز برساند.
در هر صورت ، شش فروند هواپيماى 130 - C و شش فروند هلى كوپتر در محل مورد نظر واقع در صحراى طبس در تاريكى شب فرود آمدند. در حال سوختگيرى هلى كوپترها براى اجراى مرحله بعدى عمليات ، يكى ديگر از آنها دچار نقص فنى شد. با از كار افتادن اين هلى كوپتر، تمام برنامه هاى امريكاييها به هم خورد زيرا آنها با محاسباتى كه انجام داده بودند، براى انجام مرحله بعدى عمليات حداقل به شش فروند هلى كوپتر نياز داشتند. موقعيت به ناو نيميتز و از آنجا به كاخ سفيد گزارش شد و از رييس جمهور كسب تكليف شد كارتر دستور توقف عمليات و عقب نشينى را صادر كرد؛ اما سپاه شيطان در چنگال عذاب الهى گرفتار شد. آن هنگام كه آمريكاييها قصد بازگشت كردند توفانى از شن برخاست ، هواپيماها و هلى كوپترهاى آمريكايى ، در حال برخاستن از زمين دچار مشكل شدند، يك هواپيما و يك فروند هلى كوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفتند. در اثر حادثه ، هشت تن از امريكاييها در آتش عذاب الهى سوختند و بقيه پنج فروند هواپيماى 130 - C نيز از خاك ايران اسلامى فرار كردند.
برژيسكى حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عمليات و عقب نشينى و آتش گرفتن هواپيما و هلى كوپتر امريكايى چنين توصيف كرده است :
وى بعدا سرش را ميان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانيه روى ميز گذاشت . من فوق العاده اى دلم براى وى سوخت ! همين طور براى كشورم ! ساعت 15، 5 (پنج و پانزده دقيقه ) بود كه كارتر خبر ديگرى مبنى بر خورد يك هلى كوپتر با يك هواپيماى 130 - C و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دريافت كرد. اين برخورد همراه با تلفات جانى بوده است . كارتر با شنيدن اين خبر به مانند مار زخمى به خود پيچيد و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشكار شد.
 صدور فرمان بمباران هلى كوپترهاى به جا مانده توسط بنى صدر
پس از فرار امريكاييها از ايران ، كاخ سفيد اعلام كرد كه امريكا در عملياتى در صحراى طبس جهت آزادى جان گروگانهاى اسير در ايران ، با شكست روبرو شده است . اعلاميه كاخ سفيد حاكى از آن بود كه اسناد سرى و مهمى در درون هلى كوپترها به جاى مانده است . پس از گذشت مدت زمانى كوتاه از پخش اين اعلاميه از جانب كاخ سفيد، به دستور مستقيم بنى صدر كه در آن زمان سمت فرماندهى كل قوا را داشت ، هلى كوپترهاى به جا مانده بمباران شدند و اسناد سرى و مهم باقى مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى يزد نيز كه در منطقه از هلى كوپترها حفاظت مى كرد، به شهادت رسيد.
بهانه بنى صدر براى انهدام هلى كوپترها اين بود كه ديگر امريكاي ها فرصت مجدد جهت استفاده از آنها را به دست نياورند! در حالى كه حتى اگر چنين احتمالى مى رفت ، باز كردن وسايل و قطعات حساس پروازى كافى بود كه آنها را از پرواز باز دارد.
از بين بردن اسناد و مدارك به جا مانده كه به طور قطع شامل اسناد و مدارك مربوط به ادامه طرح و برنامه هاى امريكاييها پس از انجام مرحله اول عمليات بود و همچنين اسامى عوامل مزدور داخلى و جاسوسانى كه مى بايست طى اين عمليات با امريكاييها همكارى كنند، خود واقعه مهمى است .
نكات برجسته ديگر درباره حمله نظامى امريكا
نكات مهم ديگرى كه از مطالعه اسناد و مدارك به دست آمده و گزارشها و مقالات نوشته شده حاصل شده است به شرح زير مى باشد:
1 - امريكا در واقعه طبس از آخرين امكانات نظامى و تكنيكهاى جنگى استفاده كرد به طورى كه براى يك چنين عملياتى از طرف كنگره امريكا بودجه هنگفتى در نظر گرفته شده بود.
2 - هلى كوپترهايى كه براى آزادى جاسوسان امريكايى در نظر گرفته شده بودند، طبق ارزيابى متخصصان امريكايى از بهترين نوع هلى كوپترها و از آخرين مدل آنها بود. بنابراين مساءله از كار افتادن آنها در جريان عمليات كاملا غيرمترقبه بوده است .
3 - شبى كه عمليات نجات در آن به وقوع پيوست مهتابى بود و معمولا در اين شبها از توفان و بادهاى تند خبرى نيست و علاوه بر اين ، بر اساس ‍ پيش بينى هاى علمى اداره هواشناسى امريكا، در شب عمليات ، هواى كوير بالا پيش بينى شده بود.
4 - تهيه كننده وسايل نقليه اى كه مى بايست امريكاييها را از اطراف تهران به لانه جاسوسى جابجا كند، يك مزدور خود فروخته به نام على اسلامى وابسته به حزب منحله مسلمان بوده است .
5 - كشورهاى مصر، عربستان سعودى تركيه ، عمان و پاكستان در طى اين عمليات امكانات خود را در اختيار امريكا قرار داده بودند.
6 - با توجه به حساسيت شوروى (سابق ) درباره تحركات امريكاييها و زير نظر داشتن دائم آنها، بدون شك اين عمليات با توافق و هماهنگى شوروى (سابق ) انجام شده بود.
7 - جهت فرود اضطرارى هلى كوپترها و هواپيماهاى 130 C، 14 منطقه در تهران و حوالى آن در نظر گرفته شده بود.
8- در شب حادثه طبس ، چراغهاى ورزشگاه شهيد شيرودى روشن بوده است .
9 - على اسلامى تهيه كننده اصلى كاميونها جهت حمل امريكاييها به تهران ، قبل از اشغال لانه جاسوسى در رابطه با به راه اندازى تظاهرات عليه امام ره و انقلاب اسلامى با سفارت امريكا همكارى نزديك داشته است .
10 - مزدوران رژيم صهيونيستى در جريان طراحى حمله به طبس نقش ‍ بسيار فعالى داشته اند. به طورى كه از تجربيات طراحان نقشه حمله به فرودگاه انتبه در اوگاندا از جمله شيمون پرز، استفاده فراوانى شده بود.
به هر حال آنچه در طبس واقع شد، بدون شك مصداقى ديگر بر سوره فيل بود و 5 ارديبهشت 1359 عام الفيل ديگر و كارتر مظهر استكبار جهانى ابرهه اى ديگر، و عنايت و لطف و مرحمت خداوندى بر مؤ منان گسترده . آنچه گذشت نه تنها يك واقعه ساده و زودگذر و فراموش شدنى نبود، بلكه تمثيلى و ذكرى است هميشگى و ماندنى براى كسانى كه با چشم دل خويش جز آنچه هست مى بينند و تذكار ديگرى است بر اثبات قدرت فائقه و تامه الهى و بر وهن و سستى كيد و مكر دشمنان خدا.