عالی‌ترین مرحله روابط امپریالیستی

پیام و محتوای جهانی شدن، بیش از آن که: اولاً، برای جهانیان مفید باشد، زیان‌آور است؛ ثانیاً در پی پذیرش تنوع فرهنگی و اقتصادی باشد، درصدد تحمیل ارزش‌های آمریکایی است. به همین دلیل، جهانی شدن بر ایران نیز، آثار تخریبی به دنبال دارد که عدم چاره‌جویی جهت مقابله با آن، حیات سیاسی ایران اسلامی را در معرض خطر جدی قرار دهد. طبیعی است، مقابله با جهانی شدن، بدون آگاهی از آن، میسر نیست. مقاله حاضر می‌کوشد، جهانی شدن را بشناساند، جنبه‌های آمریکایی بودن آن را مشخص سازد.

تعریف جهانی شدن
تاکنون، تعریف روشنی از جهانی شدن ارائه نشده، به آن دلیل که، این پدیده، هم چنان سیال و هنوز، دستخوش تحول است، لذا، هر روزه وجه تازه و تعریف جدیدی از جهانی شدن به میان می‌آید، ولی با مراجعه به دو کتابی که در دهه 1970 / 1350 منتشر شد و در آن دو، برای نخستین بار از کلمه‌ی جهانی شدن استفاده شد، می‌توان به تعریفی از جهانی شدن دست یافت. کتاب اول تألیف مک لوهان، و کتاب دوم اثر برژینسکی است. بر پایه این دو کتاب، جهانی شدن یعنی: یک ـ در هم ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه‌های تجارت، سرمایه‌گذاری، انتقال سرمایه در چارچوب سرمایه‌داری و بازار آزاد است که حاصل آن، اولاً سر فرود آوردن همگان، در برابر قدرت‌های اقتصادی جهانی خواهد بود؛ ثانیاً، از بین رفتن مرزهای ملی و کاسته شدن حاکمیت دولت‌های ملی است. ابزار و عنصر اصلی و اساسی در جهان شدن همه‌ی دنیا، شرکت‌های بزرگ و چندملیتی است. دو ـ حاکم شدن دولت‌های نیرومند غربی بر جهان و تسلط عالی‌ترین مرحله روابط امپریالیستی بر جهان است. به مفهوم دیگر، جهانی شدن، اوج پیروزی سرمایه‌داری جهانی بر عالم است. در این روند، دولت‌ها به تولید خود ادامه می‌دهند، ولی سود آن و سلطه بر تولید در اختیار کشورهای بزرگ اقتصادی غربی قرار می‌گیرد. سه ـ رقابت بی‌قید و شرط در سطح جهان، رقابتی که برای کشورهای غنی اقتصادی، درآمد بیشتر و برای کشورهای فقیر، فقر بیشتر به همراه می‌آورد. به طور دقیق‌تر، آثار جهانی شدن بر جهان عبارتند از: الف ـ دولت‌های ملی در جهام سوم با بحران مواجه می‌شوند، زیرا، در فرآیند جهانی شدن، دولت‌های جهان سومی بر منابع خود، مسلط و حاکم نیستند، بلکه شرکت‌های چندملیتی، به نیابت از دولت‌های ملی و به نفع دول استعماری، به ایفای نقش می‌پردازند؛ ب ـ دولت‌ها در جهان سوم، بر اثر وقوع پدیده جهانی شدن، با بحران‌های مالی مواجه می‌شوند. یکی از نخستین این بحران‌ها، بحران مالی مکزیک در 1994/1373 بود. بحران مالی در کشورهای جنوب شرقی آسیا، مثال دیگری در این باره است؛ ج ـ پیامدهای اجتماعی جهانی شدن برای مردم جنوب، گسترده خواهد بود. به بیان دیگر، به علت اصلاحات ساختاری اقتصادی که همه کشورهای جهان سوم در فرآیند جهانی شدن، باید به آن بپردازند، فقر و بیکاری تشدید می‌شود؛ د‌ـ جهانی شدن به سلطه فرهنگ غربی بر فرهنگ‌های شرقی و دیگر کشورهای جهان سوم می‌انجامد. جهانی‌سازان می‌کوشند با مسخ هویت ملی و دینی و جهان سومی‌ها، فرهنگ غربی را به عنوان بهترین گزینه، جایگزین آن نمایند. ه ـ تحمیل قراردادهای استعماری از دیگر آثار زیان‌بار جهانی شدن است. به معنای دیگر، تحمیل قراردادهایی چون آزادی سرمایه‌گذاری خارجی، تسلط و غلبه کشورهای غربی را در پی دارد. چون، کشورهای جهان سومی از لحاظ اقتصادی، مالی و تکنولوژیکی، هم‌وزن دول غربی نیستند، لذا، به سلطه آنان درمی‌آیند.(1)

جهانی شدن و جهان سوم
درباره‌ی جهانی شدن و جهان سوم، به نکات مهم‌تری می‌توان اشاره کرد: اول: در دو دهه‌ی اخیر، شاهد گسترش تصاعدی روابط اقتصادی و توسعه هم‌گرایی اقتصاد جهانی بوده‌ایم. یعنی این که، در این دو دهه، جابه‌جایی کالاها بیشتر شده و ارائه خدمات افزایش یافته که حاصل آن: اولاً، اوج‌گیری پیوندهای اقتصادی در جهان و ثانیاً، از بین رفتن مرزهای سنتی تجارت است. البته، روند رو به رشد بین‌المللی شدن فعالیت‌های اقتصادی، پدیده‌ تازه‌ای نیست، ولی این مسأله، پس از سال 1945/1324، شدت یافته است و پروسه‌ی تجارت را پیچیده‌تر از گذشته کرده است.
دوم: فرآیند هم‌گرایی اقتصاد بین‌المللی، هم تحت عنوان جهانی شدن و هم تحت عنوان منطقه‌ای شدن نامیده شده، ولی برخی، جهانی شدن و منطقه‌ای شدن را از هم جدا می‌کنند، ولی واقعیت آن است که، هر دو فرآیند، در جهت دستیابی به یک الگوی رشد اقتصادی غرب‌پسند قرار دارند. جهانی شدن و منطقه‌ای شدن مدعی‌اند، هم‌گرایی اقتصادی منتهی به کاربرد مؤثر منابع و نهایتاً، دسترسی به رشد اقتصادی سریع خواهد شد. به این ادعا، کشورهای در حال توسعه یا جهان سوم به دیده تردید می‌نگرند، و بی‌اعتمادی قابل توجهی نسبت به تأثیر آن بر رشد و توسعه آینده کشورهای جهان سوم وجود دارد. سوم: جهانی شدن، طیف وسیعی از موضوعات را دربرمی‌گیرد، مانند چگونگی بقای تجارت جهانی، ضرورت هم‌گرایی سیاسی بین‌المللی، نیاز به کاهش ظاهری استقلال اقتصادی، نحوه و میزان تأثیر انقلاب تکنولوژی و منابع رشد اقتصادی، اهمیت تغییر در نظام‌های مدیریت سازمان‌های صنعتی، تقویت بنیه قوی رقابتی کشورها، همچنین، تبعات ظهور جهان چندقطبی، روابط سیال و متغیر شمال و جنوب، ناهمگونی در بین کشورهای در حال توسعه، فقر و ترس از انزوا برای بخش عمده‌ای از مردم، مسائل متعدد بیکاری و ناهماهنگی در دستمزدها و درآمد، از جمله موضوعات مربوط به بحث جهانی شدن است که باید به آن چگونگی نقش دولت و ماهیت روابط دولت ـ بازار، به علاوه، بروز رقابت‌های بین‌المللی را هم، اضافه کرد. از این رو، ریچ به عنوان یک کارشناس بین‌المللی می‌گوید: در عصر جهانی شدن، تولیدات، تکنولوژی، شرکت‌ها و صنایع ملی جهان سومی وجود نخواهد داشت، اقتصاد ملی، حداقل تا جایی که اکنون با آن مواجه‌ایم، فراتر نخواهد رفت. چهار: رشد هم‌گرایی اقتصاد بین‌المللی، به رشد ثروت کشورهای چندملیتی و به زیان کشورهای جهان سوم انجامیده است. زیرا، طبق گزارش‌های موجود، در دو دهه گذشته، سود حاصل از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چندملیتی‌ها، اغلب به کشورهای ثروت‌مند غرب سرازیر شده است. به بیانی دقیق‌تر، رشد تجارت و جریان سرمایه‌گذاری، بیش از هر جا، در مثلث آمریکای شمالی، اروپای غربی و شرقی آسیا مشهوده بوده، چه از لحاظ تجارت و چه از جهت سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم. حتی مبادلات داخلی این مثلث از میزان مبادلات مجموعه جهانی فراتر رفته است. یعنی این که، عملیات شرکت‌های چندملیتی در رشد یک سویه جهانی شدن و منطقه‌ای شدن نقش محوری دارد. سهم سرمایه‌گذاری مستقیم از سوی آنها، طی دهه 1980 / 1360 به سرعت رشد کرده، از این رو، در سال 1992 / 1371 کل سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی آنها در جهان، تقریباً، حدود 2 تریلیون دلار تخمین زده شد و حدود 5/5 تریلیون دلار نیز، از فروش اقمار خارجی این شرکت‌ها، به دست آمد. همچنین، تعداد چندملیتی‌ها، پیوسته در حال افزایش بوده، به گونه‌ای که در شروع دهه 1990/1370، شمار شرکت‌های چندملیتی مادر، 37000 مورد بود که چیزی حدود 170000 شرکت فرعی و البته خارج از کشورهای غربی را در کنترل خود داشتند.(2)

جهانی شدن و ایران
برخلاف تصور عمومی، جهانی شدن، نه پدیده‌ای صرفاً اقتصادی است و نه این که، صرفاً تنها کشورهای خاصی از جهان را دربرمی‌گیرد. از این رو، مارتین آلبرو، جهانی شدن را به فرآیندی که بر اساس آن، تمام مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به ناچار به هم می‌پیوندد، تعریف می‌کند. بنابراین، جهانی شدن پدیده‌ای خواهد بود که بر اثر وقوع آن، در تصمیم‌گیری‌ها و فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انسان‌ها، نقش مرزهای جغرافیایی به حداقل کاهش می‌یابد و منافع تک تک مردم و کشورهای جهان، از جمله ایران، در هم تنیده می‌شود. در دنیای جهانی شده، واژه‌های ملی جای خود را به واژه بین‌المللی خواهد داد، کالا، خدمات و سرمایه به آسانی به گردش درمی‌آید و افکار و دانش بشری نیز آسان‌تر مبادله می‌شود. در واقع، جهانی شدن، محیط یگانه و واحدی برای کلیه کشورهای جهان سوم به وجود می‌آورد که در آن، پیوندهای بین‌المللی به حداکثرخواهد رسید. در این محیط، قوانین، جهان‌شمول است و همه از جمله ایرانیان باید از آن تبعیت کنند. البته مهم‌ترین اثر جهانی شدن بر کشورهای جهان سومی چون ایران، در بعد اقتصادی است. مانند: 1ـ جهانی شدن اقتصاد شرایط جدیدی را برای اقتصاد ایران به وجود می‌آورد که در پی آن، سهم ایران از اقتصاد جهانی کاهش می‌یابد. البته اگرچه، در فرآیند جهانی شدن اقتصاد، رقابت اقتصادی افزایش پیدا می‌کند، ولی کشورهایی چون ایران به علت مخالفت جهانی‌سازان با رشد اقتصادی آن، سهم کمی در این رقابت خواهند داشت. از این رو، هر چه رقابت بنگاه‌های اقتصادی چندملیتی و کشورهای غربی بیشتر شود، وابستگی ایران به اقتصاد بلوک غرب افزوده می‌گردد. 2ـ با بروز و تحقق جهانی شدن، موانع تجاری و تعرفه‌های گمرکی برداشته می‌شود، لذا نقل و انتقال سرمایه و منابع مالی سریع‌تر انجام می‌یابد و در پی آن، تقسیم کار بین‌المللی گسترش خواهد یافت. گسترش تقسیم کار بین‌المللی، به زیان ایران تمام می‌شود، چون در این تقسیم کار، کار صنعتی در دست غرب باقی می‌ماند و ایران، همچون گذشته و البته بیش از آن به تولید مواد خام مجبور می‌گردد. به بیان دیگر، جهانی شدن اگر موجب افزایش رقابت‌ها می‌شود، تقسیم کار بین‌المللی را گسترش می‌دهد، ولی بی‌شک، منفعت برندگان درجه اول این تغییر، کشورهای پیشرفته‌اند. 3ـ ایران و سایر کشورهای جهان در شرایط جدیدی که جهانی شدن اقتصاد پدید می‌آورد، سهمی برای خود نمی‌بینند، چرا که ضعیف هستند و ضعیف نگاه داشته می‌شوند، لذا قدرت لازم برای رویارویی با رقیبان قدرتمند را در خود مشاهده نمی‌کنند. البته کشورهای جهان سوم به این روند اعتراض می‌کنند، اعتراضی که راه به جایی نمی‌برد، مصداق این اعتراضات، در اجلاس سیاتل سازمان تجارت جهانی مشاهده می‌شود. همچنین، چندی پیش فیدل کاسترو، رهبر کوبا در این باره گفت: درست است که ما همگی سوار بر کشتی هستیم، اما آنها در این کشتی، در کابین‌های مجهز و شیک اسکان دارند و کشورهای در حال توسعه را به این کابین‌ها راهی نیست.(3)

جهانی شدن و شهرها
جهانی شدن به روند مهاجرت روستائیان به شهرها، چه در کشورهای جهان سوم و چه در ایران می‌افزاید. به نمونه‌ای از رشد مهاجرت توجه کنید: جمعیت شهری جنوب از 287 میلیون نفر در 1950 / 1329 به حدود 2000 میلیون نفر در 2000/1379 رسید. از این رو، می‌توان گفت که 90 درصد رشد جمعیت شهری جهان در طول دهه گذشته، در کشورهای جنوب رخ داد. این شهرنشینی شتابان، الگویی نامتوازن داشته که حاصل آن، افزایش سهم شهرهای میلیونی است. برای مثال در 1970 / 1349 از 20 کلان‌شهر با جمعیت بیش از 5 میلیون نفر، 11 مورد آن در جنوب بوده، ولی در 2000/1379 از 45 کلان شهر از این دست، 34 مورد در جنوب قرار گرفته است. به بیانی دیگر، 23 مورد از 25 کلان شهر اضافه شده در این 30 سال متعلق جنوب بوده. جهانی شدن موجب دگرگونی‌های ساختاری در شهرنشینی و شهرسازی جنوب شده است. البته، پدیده‌هایی هم در بسترسازی جهانی شدن مؤثر بوده‌اند، مانند: تحولات جهشی فناوری‌های ارتباطی رایانه‌ای، منجر به ایجاد فضای تازه در جهان شده است. به علاوه، جهانی شدن جغرافیایی، مناطق کلان شهر را به عنوان کانون فروش محصولات خود انتخاب می‌کند و آنها را در شبکه جهانی یکپارچه می‌سازد. به این صورت، کلان شهرها مرکز اطلاعات، تولید اندیشه و ستاد مدیریت جهانی‌سازان می‌گردد. پژوهش‌های انجام شده درباره جهانی شدن شهرها، بر افزوده شدن مشکلات این شهرها تأکید دارد. در حالی که فرصت‌های کمی برای توسعه جدی و واقعی برای آنها ایجاد شده است. در حقیقت، فضای لازم برای جهانی شدن شهرها، محدود، ولی جهش کمی و کیفی شهرها، صرفاً برای قشر کوچکی از مردم این شهرها، یعنی برای ثروتمندان خواهد بود. به این وسیله، دوگانگی اقتصادی فاحش بین مردم کلان شهرها اتفاق می‌افتد، که یکی از آنها، سطحی شدن در زندگی شهری تجلی فراوان می‌یابد. به هر روی، در عصری که جهانی شدن با شتاب ادامه دارد، بدون خواست و تمایل ما، جهانی شدن شهرها نیز، شتابان به پیش می‌رود. فرآیندی که بیم‌ها و امیدهای بسیاری برمی‌انگیزد، از این رو، پیامدهای متضادی را به بار می‌آورد. شاید گفته شود که جهانی شدن فرصتی تاریخی در اختیار دولت‌ها، مدیران داخلی و برنامه‌ریزان شهری قرار می‌دهد تا برای تحقق عدالت اجتماعی و توسعه صنعتی شهری گام بردارند، ولی عملاً، دستاورد کمی در این عرصه‌ها نصیب شهروندان و بومی‌نشینان در شهرهای کوچک و بزرگ می‌گردد.(4)

جهانی شدن یعنی آمریکایی‌سازی
در جهانی که متکی بر اصول عدالت، صلح و برابری باشد و در آن، منشور ملل متحد و قوانین بین‌المللی، محترم شناخته شود، فرهنگ‌ها، هم‌زیستی و تعامل داشته باشند، جهانی شدن می‌توانست و می‌تواند نقش مهمی در مبارزه علیه فقر، بیماری‌، آلودگی، اعتیاد، تروریسم و غیره ایفا کند، زیرا، انقلاب علمی و گسترش فناوری، امکان نیل به هدف‌های فوق را فراهم می‌آورد، یا می‌آورد. اما در جهانی که ما امروزه در آن زندگی می‌کنیم، یعنی جهان تک قطبی، این تصویری ساده‌لوحانه است. در واقع، هم اینک، جهانی شدن را می‌توان به عنوان بزرگ‌ترین چالش فرا روی انسان در همه جا، به ویژه، به عنوان پدیده‌ای وخیم برای مردم جهان سوم تلقی کرد. از این روست که باید گفت: جهانی‌سازی، نظام سرمایه‌داری ویژه‌ای است که آمریکا آن را پدید آورده و هدایت می‌کند، لذا باید آن را آمریکاسازی جهان قلمداد کرد. به بیان دیگر، جهانی شدن راهبرد مشخصی است که توسط دولت آمریکا تدوین و بر جهان دیکته می‌شود تا منافع شرکت‌های فراملیتی سرمایه‌داران بزرگ آمریکایی را تأمین کند. هدف این راهبرد، گشودن مرزهای کشورهای جهان و در اختیار قرار دادن منابع طبیعی و ثروت این کشورها به نفع شرکت‌های چندملیتی، بدون هر گونه محدودیت، مانع یا شرط است. جهانی شدن، هماهنگی در تولید، طراحی، بازاریابی با هدف به انحصار درآوردن بازارهای بین‌المللی در سراسر دنیا به سود سرمایه‌داران آمریکایی است. حاصل این تلاش، مالکیت منابع و تجهیزات فراوان است که گاه بیشتر از منابع و امکانات کشورهای جهان سومی خواهد بود. آمریکا برای تبلیغ و تحکیم جهانی شدن، بانک جهانی، بانک بین‌المللی و پول اعطای کمک‌های خارجی این بانک‌ها را به زیان جهان سومی‌ها به کار گرفته است. افزون بر آن، با ایجاد جنگ‌های داخلی، پدید آوردن نزاع‌های قومی، دامن زدن به تروریسم، برقراری تحریم‌های اقتصادی، می‌کوشد، همگان را به اطاعت از خود وادارد. این کشور، با گسترش ناوگان‌های دریایی، تولید هواپیماهای جنگی، ساخت موشک‌های بالستیک قاره‌پیما، درصدد ایجاد ترس و تسلیم در بین مخالفان جهانی شدن است. به علاوه، آمریکا محصولات کشاورزی را مسموم می‌کند، آفات زراعی را از طریق روش‌های ژنتیکی می‌پراکند، تا گله‌های دامی مردم معترض به جهانی شدن را از بین برده و مردم کشورهای خواهان استقلال را گرسنه نگه دارد. برخی از آمریکایی‌ها در آمریکایی‌ کردن جهان، از ابزارهای فرهنگی هم سود می‌جوید، مثلاً، مارک‌های تجاری آمریکایی را می‌شناسانند، فیلم‌های آمریکایی را به نمایش می‌گذارند، موسیقی آمریکایی را ترویج می‌کنند، زبان انگلیسی به لهجه‌ی آمریکایی را گسترش می‌دهند، لباس جین، کوکاکولا، پپسی، عطر و غذاهای آمریکایی را تبلیغ می‌کنند. حاصل این فرآیند، فقر اقتصادی جهانیان است، از این روست که: بر طبق آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، میانگین درآمد 3/1 میلیارد نفر از مردم که یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، کمتر از یک دلار در روز است. آنها آب آشامیدنی سالم، در اختیار ندارند، صدها میلیون نفر از مردم در آستانه سقوط به زیر خط فقر مطلق هستند، یک سوم کودکان دچار سوءتغذیه‌اند، نیمی از این جمعیت از داروهای ضروری محروم‌اند. همچنین، 30 درصد نیروی کار جهان بیکارند و میلیون‌ها نفر دیگر، به لحاظ عدم شرکت در رقابت شدید و غیرعادلانه اقتصادی به زودی به آنها ملحق خواهند شد. بیش از 10 درصد از کشورهای جنوب، درآمد کمتر از میزان درآمد دو سال پیش دارند، این در حالی است که تعداد میلیاردهای جهانی به رقم 385 رسیده که ثروت آنها، بیشتر از ثروت 5/2 میلیارد نفر از مردم جهان است، این به معنای آن است که امروزه 20 درصد جمعیت جهان، صاحب بیش از 70 درصد ثروت جهان‌اند. آمارها نشان می‌دهد که 800 هزار نفر از مردم جهان دچار گرسنگی‌اند، یا در فقر مفرط به سر می‌برند و هیچ کس از آنها، در مقابل ثروتمندان حمایت نمی‌کند، بسیاری نیز، فاقد زمین جهت کشت و برداشت هستند، کشاورزان کوچک هم قادر به خرید ماشین‌آلات نبوده، در نتیجه، نمی‌توانند زمین‌های خود را حفظ کنند، شاید از این جهت است که از هر 10 کودک در کشورهای جهان سوم، 8 نفر به سوءتغذیه دچارند، حتی در برزیل، یعنی کشوری که مواد غذایی صادر می‌کند، سالانه 100 هزار کودک از گرسنگی می‌میرند، علیرغم مرگ صدها هزار مرد، زن و کودک اتیوپی، بهترین زمین‌های این کشور، برای کشت علوفه مورد نیاز بریتانیا، متحد آمریکا در جهانی‌سازی اختصاص یافته است.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1ـ عادل عبدالحمید علی، «جهانی شدن و آثار آن بر کشورهای جهان سوم»، ترجمه‌ی اصغر قریشی، دو ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره‌ 156 و 155، ص 152.
2ـ پائول کوک و کیرک پاتریک، «جهانی شدن، منطقه‌ای شدن و توسعه جهان سوم»، ترجمه‌ی ناصر بیات، ماهنامه مناطق آزاد، شماره 87، ص 147.
3ـ محمدرضا سیدنورانی، «جهانی شدن، کشورهای در حال توسعه و ایران»، دو ماهنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 156 و 155، ص 158.
4ـ مظفر صرافی، «شهری شدن جهان، جهانی شدن شهرها، طرح مسأله‌ای برای جنوب»، دو ماهنامه اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 156 و 155، ص 164.
5ـ علی بغدادی، «جهانی شدن، تهاجم جدید علیه جهان سوم»، ترجمه‌ی حمید تقوی‌پور، نامه فرهنگ، شماره 42، ص 185.