عبور از ایران - نگاهي به گزارش کمیسیون تحقیق 11 سپتامبر

رویداد
هيأت مستقلی که از سوی دولت آمريکا مأمور تحقيق درباره حادثه يازدهم سپتامبر شده بود، در گزارش نهايی خود که به رئيس‌جمهور آمريکا تسليم کرد، شواهدی از ارتباط ميان ايران و شبکه القاعده ارائه داده است.[1]
در بخشی از اين گزارش 585 صفحه‌ای آمده است که در اواخر سال 1991 يا 1992 ميلادی، عوامل ايرانی در سودان مذاکراتی با القاعده انجام داده و توافقی غيررسمی ميان دوطرف حاصل شد که بنا بر آن، ايران آموزش اعضای القاعده را برای دست زدن به حملاتی عليه اسرائيل و آمريکا به عهده گرفت.
براساس اين گزارش، مدت کوتاهی پس از حصول اين توافق، عوامل رده بالا و مربيانی از القاعده به ايران سفر کردند تا در زمينه انفجار و تخريب آموزش ببينند.
تدوين‌کنندگان گزارش، آنچه را که همکاری ايران با القاعده خوانده‌اند دليلی بر اين دانسته‌اند که اختلاف ميان شيعه و سنی مانع همکاری ميان حکومت شيعی جمهوری اسلامی در ايران و بنيادگرايان افراطی سنی‌مذهب نيست.
در اين گزارش همچنين به کيفرخواستی اشاره شده است که دادستانی جنوب نيويورک در چهارم نوامبر 1998، پس از بمبگذاری در سفارتخانه‌های آمريکا در کنيا و تانزانيا، برای اسامه بن‌لادن صادر کرده و در آن، شبکه تحت رهبری او را به همکاری با ايران، سودان و همچنين سازمان حزب‌الله لبنان متهم کرده است.
تهيه‌کنندگان گزارش با استناد به منابع اطلاعاتی مدعی شده‌اند؛ تا زمانی‌که رهبری شبکه القاعده در سودان متمرکز بود، اعضای رده بالای اين شبکه برای آموزش و مشاوره با حزب‌الله لبنان ارتباط داشتند که از حمايت مستقيم ايران برخوردار است و پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان که رهبری القاعده به آن کشور منتقل می‌شود، تماس دائم ميان مقامات امنيتی ايران و اعضای رده بالای القاعده برقرار بوده است.
در اين گزارش آمده است که خالد شيخ محمد، طراح حملات يازده سپتامبر که اکنون در آمريکا در بازداشت به‌سر می‌برد اعتراف کرده است که از اکتبر سال 2000 که عوامل القاعده به ناو آمريکايی «کول» در يمن حمله کردند، ايران تلاش می‌کرد روابط خود را با القاعده مستحکم‌تر کند اما بن‌لادن برای اين‌که پشتيبانی حاميانش را در عربستان سعودی از دست ندهد، دست رد به سينه ايران می‌زند.
خالد شيخ محمد و ديگر بازداشت‌شدگان القاعده همچنين ادعا کرده‌اند که مقامات ايرانی رفت‌وآمد آنان به داخل و خارج از افغانستان از طريق خاک خود را تسهيل می‌کرده‌اند و برای مثال، مأموران مرزی در گذرنامه آنان رواديد عبور از ايران را ثبت نمی‌کرده‌اند تا مشخص نشود که به افغانستان سفر کرده‌اند.
بنا بر اعتراف اين افراد، هشت تا ده تن از چهارده تبعه سعودی که در حملات يازدهم سپتامبر نقش داشته‌اند، بين اکتبر 2000 تا فوريه 2001 از خاک ايران عبور کرده‌اند، هر چند اعتراف‌کنندگان هرگونه ارتباط ميان عوامل حادثه يازدهم سپتامبر، ايران و حزب‌الله لبنان را رد می‌کنند.
آن‌گونه که در گزارش آمده است، در اکتبر سال 2000 يکی از مقام‌های ارشد حزب‌الله لبنان به عربستان سعودی سفر کرده بود تا اقداماتی برای تسهيل رفت‌وآمد عوامل القاعده از طريق خاک ايران انجام دهد.
در این گزارش همچنين از رفت‌وآمد چند تن از عوامل حادثه يازدهم سپتامبر ميان ايران، لبنان و عربستان سعودی خبر داده شده است.
تهيه‌کنندگان گزارش ادعا کرده‌اند که حزب‌الله لبنان، رفت‌وآمد عوامل حادثه يازدهم سپتامبر از طريق خاک ايران را به‌دقت دنبال می‌کرده است اما درعين‌حال اذعان کرده‌اند که هيچ مدرکی در دست ندارند که نشان دهد حزب‌الله روی اين افراد نظر خاصی داشته است.
در گزارش مذکور همچنين تأکيد شده است که هيچ مدرکی نيست که نشان دهد ايران يا حزب‌الله لبنان از طرح‌ريزی حملات يازدهم سپتامبر باخبر بوده‌اند، حتی ممکن است که خود عوامل اين حملات نيز هنگام عبور از خاک ايران از عملياتی که برای انجام آن عازم بوده‌اند، خبر نداشته‌اند.
در اين گزارش ادعا شده که ايران و حزب‌الله لبنان پس از وقوع حملات يازدهم سپتامبر هرگونه ارتباط با القاعده را پنهان و تکذيب کرده‌اند، ولی از دولت آمريکا خواسته شده که بر روی ارتباط ايران و حزب‌الله با القاعده بررسی بيشتری انجام دهد.
جورج بوش، رئيس‌جمهور آمريکا به هيأت مستقل تحقيق درباره حملات يازدهم سپتامبر که اين گزارش را تنظيم کرده گفته است که بلافاصله پس از خبردار شدن از حملات، به ايران نيز به‌عنوان يکی از کشورهايی که ممکن است در پس اين حمله قرار داشته باشد، فکر کرده بود.

ديدگاه‌ها و نظريات
الف‌ـ بازتاب‌هاي خارجي
جورج بوش گفت: «ما به بررسي اين مسئله كه ايران با حملات 11 سپتامبر مرتبط بوده است يا خير ادامه مي‌دهيم».[2]
جورج بوش، رئيس‌جمهور آمريكا در مراسم استقبال از رئيس‌جمهور شيلي در كاخ‌سفيد در پاسخ به خبرنگاري كه از وي در خصوص احتمال رابطه ايران و حملات 11 سپتامبر پرسيده بود، گفت: «ما مي‌خواهيم تمام واقعيات را بدانيم. مك لاگلين، مدير موقت سازمان سيا گفته است هيچ رابطه مستقيمي ميان ايران و حملات 11 سپتامبر وجود ندارد و ما به تحقيقات در خصوص اين‌كه آيا ايراني‌ها (در اين حادثه) دخيل بوده‌اند يا خير ادامه مي‌دهيم».
رئيس‌جمهور آمريكا در ادامه افزود؛ «من در بلندمدت نگراني‌هايم را درباره ايران مطرح كرده‌ام».
وي در ادامه با بیان این‌که «ايران جامعه‌اي استبدادي» است، ادعا كرد: «مردم آزادي‌خواه ایران اجازه ندارند از حقوقشان به‌عنوان انسان بهره‌مند شوند».
بوش با بيان اين‌كه من آشكارا بيان كرده‌ام كه اگر ايراني‌ها مي‌خواهند روابط بهتري با آمريكا داشته باشند، مواردي هست كه بايد انجام دهند؛ به‌عنوان مثال آنها اعضاي القاعده را پناه مي‌دهند و ما خواسته‌ايم كه آنها به كشورهاي متبوعشان تسليم شوند.
رئيس‌جمهور آمريكا همچنين با متهم كردن ايران به داشتن برنامه تسلیحات هسته‌اي ادعا كرد: «آنها برنامه تسلیحات هسته‌اي دارند كه لازم است آن را كنار بگذارند و براي ترغيب آنها به انجام اين كار با ديگر كشورها همكاري مي‌كنيم».
بوش همچنين با تروريست خواندن گروه‌هاي مقاومت و ابراز اين ادعا كه ايران از اين گروه‌ها حمايت مالي به‌عمل مي‌آورد، افزود؛ «آنها بايد حمايت مالي از گروه‌هاي تروريستي نظير حزب‌الله كه خطرات بزرگي را در دنيا ايجاد مي‌كند. متوقف كنند».
وي ادامه داد: «اين مسئله‌اي است كه من از زماني ریاست‌جمهوری خود نسبت به آن نگران بودم».
سخنگوي كاخ‌سفيد نیز با بيان اين ادعا كه آمريكا با تهديداتي از سوي ايران مقابله كرده است، گفت: «ما به حفظ فشار بر ايران ادامه مي‌دهيم».[3]
اسكات مك كللان، سخنگوي كاخ‌سفيد در جمع خبرنگاران با متهم كردن ايران به پناه دادن به تروريست‌ها و تروريست خواندن حزب‌الله لبنان اظهار داشت: «ما لزوم توقف پناه دادن و حمايت از تروريست‌ها مشخصاً حزب‌الله را برای ایران تصريح كرده‌ايم».
وي در ادامه اظهارات مداخله جويانه‌اش ابراز داشت: «ما تصريح كرده‌ايم كه ايران مسئول هر اقدامي كه آنها مرتكب شوند، خواهد بود».
اين مقام كاخ‌سفيد در ادامه گفت: «ما همچنين از لزوم اين امر سخن گفته‌ايم كه ايران به برنامه تسليحات هسته‌اي‌اش پايان دهد، ما اين مسئله را به‌صورت چندجانبه‌گرايانه دنبال مي‌كنيم».
مك كللان ادامه داد: «ما پيشرفت‌هايي در اين خصوص داشته‌ايم، اما فشار را بر ايران حفظ مي‌كنيم و مي‌گوييم كه اين راه اشتباهي است كه در آن گام برمی‌دارند».
وي همچنين ادعا كرد كه آمريكا در كنار مردم ايران ايستاده و از خواست آنها براي آزادي‌هاي بيشتر حمايت مي‌كند».
سخنگوي كاخ‌سفيد در ادامه درباره ادعاي اخير كميته تحقيق 11 سپتامبر كه ارتباط ميان القاعده و ايران را مطرح كرده بود، تصريح كرد: «همان‌طور كه رئيس‌جمهور و مدير اجرايي موقت سيا گفته‌اند هيچ مدركي دال بر آن‌كه ارتباطي رسمي ميان ايران و حملات 11 سپتامبر باشد، وجود ندارد».
مدير اجرايي سازمان سيا تصريح كرد: «ما هيچ‌گونه مدركي مبني بر اين‌كه نوعي ارتباط رسمي ميان ايران و حادثه 11 سپتامبر وجود داشته باشد، در دست نداريم».[4]
جان مك لافلين، مدير اجرايي سازمان سيا در گفت‌وگو با شبكه خبري فاكس نيوز در پاسخ به اين سؤال كه آيا اين‌كه در گزارش كميسيون تحقيقات 11 سپتامبر آمده است رابطه القاعده با ايران قوي‌تر از رابطه اين سازمان با عراق بوده و اين‌كه هشت تن از 10 هواپيمارباي حادثه 11 سپتامبر از طريق ايران به غرب رفته‌اند، صحت دارد يا خير؟ ادعا كرد: «ما مي‌دانيم كه هشت هواپيمارباي اين حادثه در مسير مأموريت‌شان توانسته‌اند توقفي كوتاه در ايران داشته باشند».
مدير اجرايي سازمان سيا مدعي شد: «ما شواهد زيادي از افرادي داريم كه قادر بوده‌اند به ايران رفت‌وآمد داشته باشند. با اين وجود بايد بگويم كه هيچ‌گونه مدركي مبني بر اين‌كه نوعي اقدام رسمي از سوي دولت ايران در خصوص اين فعاليت‌ انجام شده باشد، در دست نداريم».
وي با بيان اين‌كه ما همچنين هيچ‌گونه مدركي مبني از ارتباط رسمي ميان ايران و حادثه 11 سپتامبر در دست نداريم، بر ادعاهاي مقامات آمريكايي كه سعي بر مرتبط نشان دادن ايران با حوادث 11 سپتامبر دارند، خط بطلان كشيد.
ريچارد بوچر نيز گفت: «هدف از گزارش كميسيون تحقيقات 11 سپتامبر تبرئه و يا محكوم كردن كسي نبوده است».[5]
ريچارد بوچر، سخنگوي وزارت امورخارجه آمريكا كه در واشنگتن درباره گزارش كميسيون تحقيقات 11 سپتامبر صحبت مي‌كرد، اظهار داشت: «فكر نمي‌كنم اين گزارش با هدف تبرئه و يا محكوم كردن كسي تهيه شده باشد».
وي افزود؛ «اين گزارش براي اين نوشته شده كه واقعيات درك شود».
بوچر ادامه داد: «ما از اين گزارش به‌عنوان گزارشي بسيار روشن از آنچه كه روي داده است، تغييراتي كه انجام گرفته و تغييرات بيشتري كه لازم است انجام شود، استقبال مي‌كنيم».
ريچارد كلارك، مسئول سابق كميته ضدتروريسم كاخ‌‏سفيد ادعا كرد: «هر چند مدركي از همدستي عراق با القاعده در دست نيست اما دلايل زيادي وجود دارد كه نشان مي‌‏دهد اعضاي القاعده توسط مأموران امنيتي ايران حمايت شده‌‏اند».[6]
تامس کين، رئيس اين کميسيون مستقل گفت: «تشکيلات حکومتی آمريکا دچار ضعف سياست، مديريت و قوه تخيل بودند».[7]
اما اين گزارش درعين‌حال، تقصير را متوجه نهاد خاصی نکرده و همچنين نتيجه نگرفت که می‌شود از حملات يازده سپتامبر جلوگيری کرد.
تامس کين گفت که هدف اين گزارش، جلوگيری از حملات مشابه 11 سپتامبر است.
کين گفت که مردم آمريکا بايد خود را برای مبارزه‌ای سخت و طولانی عليه يک دشمن مصمم آماده کنند. او گفت که کميسيون هنوز انتظار حملات بيشتری را به آمريکا دارد.
لی هميلتون، از اعضای ارشد اين کميسيون نيز گفت که آمريکا بايد استراتژی تازه‌ای برای محافظت از خود در پيش بگيرد.
او افزود؛ «سرويس‌های اطلاعاتی آمريکا و همچنين پليس فدرال اين کشور (FBI) بايد دگرگون شوند».
روزنامه واشنگتن‌پست پس از انتشار گزارش کمیسیون تحقیق 11 سپتامبر در گزارش مفصلی به تجزيه و تحليل نحوه برخورد آمريکا با ايران پرداخته و دولت آمريکا را اساساً فاقد يک سياست خارجی مشخص و ثابت در قبال ايران می‌داند. در اين گزارش به اقدامات تازه و چشمگير کنگره آمريکا در قبال ايران نيز اشاره شده است.[8]
رابين رايت، نويسنده اين گزارش واشنگتن‌پست، معتقد است که دولت بوش برای اقدام عليه ايران و پايان دادن به يک سياست خارجی سيال که مشخصه رويکرد آمريکا طی سه سال گذشته در قبال ايران بوده است تحت فشار فزاينده‌ای قرار دارد.
بنا به اين گزارش کنگره آمريکا از ماه مه، بدون جلب توجه زياد، در پی اتخاذ قطعنامه مشترکی بوده است که در صورت خودداری ايران از فاش کردن «جزئيات برنامه تسليحات اتمی» خود خواستار مجازات آن کشور می‌شود.
به نوشته واشنگتن‌پست مجلس نمايندگان کنگره آمريکا اخيراً با اتخاذ قطعنامه‌ای که عبارت‌بندی آن به قطعنامه پيش از جنگ درباره عراق شباهت داشت، استفاده از «کليه راه‌های مناسب» برای منصرف کردن و جلوگيری از دستيابی ايران به سلاح‌های اتمی را مجاز شمرده است.
به‌عقيده اين روزنامه بهره‌گيری از چنين زبانی معمولاً به‌معنی اقدام پيشگيرانه نظامی است و تصويب آن با 376 رأی در مقابل 3 رأی، اضطراب فزاينده در کنگره نسبت به ايران را منعکس می‌کند.
بنا به اين گزارش اين در حالی است که دو نهاد از برجسته‌ترين گروه‌های سياست خارجی در واشنگتن از دولت آمريکا خواسته‌اند به روابط خصمانه خود با ايران پايان داده و علي‌رغم اختلاف‌نظرهای گسترده با ايران حرکات آشتی‌جويانه ديپلماتيک نسبت به آن کشور را آغاز کند.
واشنگتن‌پست نوشت: «اين پيشنهادهای غيرمتجانس مؤيد خلأ تقريبی موجود در سياست خارجی آمريکا نسبت به ايران است».
«دولت بوش درحالی‌که تنها شش ماه به پايان نخستين دوره رياست‌جمهوری وی باقیمانده است، هنوز استراتژی خود در قبال ايران را که مرور آن در سال 2001 آغاز شد رسماً امضا نکرده است».
از سوي ديگر، وزير خارجه انگلیس نيز ادعاها در خصوص ارتباط ايران با القاعده در جريان واقعه تروريستى ۱۱ سپتامبر را رد كرد و گفت: «من شواهدى كه ايران را به القاعده ارتباط دهد، نديده‌ام».[9]
جك استراو اين نكته را هم اضافه كرد كه البته ممكن است برخى عناصر شبكه القاعده از ايران عبور كرده باشند، ولى اين موضوع تنها به ايران محدود نمى‌شود، چراكه ممكن است آنها از كشورهاى ديگرى هم در آن زمان عبور كرده باشند.
استراو گفت: «هر انتقادى هم كه از حكومت ايران وجود داشته باشد، كاملاً واضح است كه حوادث يازدهم سپتامبر مثل ديگر كشورها براى آنها هم غيرمنتظره و ناگوار بود، ضمن اين‌كه كمك كردن و پناه دادن به اعضاى شبكه القاعده به نفع ايران نخواهد بود».
آدام زاگورين، نويسنده مقاله تايم نیز در گزارش خود مدعى شده است: «يكى از مقامات رسمى آمريكا به تايم گفته كه مداركى در دست است كه نشان مى‌دهد بين ۸ تا ۱۰ نفر از ۱۴ عضو اصلى هواپيماربايى كه وظيفه ربودن چهار هواپيماى عامل حوادث يازدهم سپتامبر، بين اكتبر ۲۰۰۰ تا فوريه ۲۰۰۱ را داشته‌اند از ايران عبور كرده‌اند».[10]
اين منبع همچنين اعلام كرده مداركى در دست است كه نشان مى‌دهد ايران تاريخچه‌ای طولانى در اجازه عبور به اعضاى القاعده در كشور خود از مرز افغانستان دارد. هر چند در اين گزارش هيچ مدركى دال بر اطلاع ايران از حوادث يازدهم سپتامبر به‌دست نيامده است. حتى در اين گزارش ادعاشده كه ايران بعد از انفجار كشتى «يواس‌اس‌كول» توسط القاعده به اعضاى اين گروه نزديك‌شده ولى بن‌لادن در آن زمان به‌دليل اين‌كه نمى‌خواسته حاميان خود در عربستان سعودى را از دست دهد، به اين پيشنهاد جواب منفى داده است. موضوع ايران و القاعده در اين گزارش در حالى بررسى شده كه بيش از يك سال است كميته تحقيق حوادث يازدهم سپتامبر مشغول بررسى شواهد و مدارك می‌باشد.
بيشتر اين اطلاعات پس از دستگيرى و بازجويى از مظنونان القاعده توسط نيروهاى آمريكايى به‌دست آمده است. يكى از اين منابع، مردى يمنى به نام «وليد محمدبن عطش» است كه مأمور اجراى حمله القاعده به ناو «يواس‌اس‌كول» بوده و حدود بيش از ۱۰۰ مدرك الكترونيكى و ارتباطى از وى به‌دست آمده كه هفته پيش به كاخ‌سفيد فرستاده شد. اعضاى كميسيون چنين اعلام كردند كه ممكن است گزارش نهايى آنها چند مورد غافلگيركننده داشته باشد.
هفته‌نامه نيوزويك نيز در گزارش خود به بحث و بررسى اطلاعات منتشرشده از سوى يكى از اعضاى كميسيون تحقيق يازدهم سپتامبر پرداخته و به‌عنوان مدرك به «پاك بودن گذرنامه اعضاى القاعده» در هنگام خروج از ايران، اشاره كرده است.[11]
ريچارد كلارك، مسئول رسيدگى به حملات مقابله با تروريسم در كاخ‌سفيد به نيوزويك گفت كه بوش با ديدن مدارك، درخواست كرده كه هرگونه ارتباط بين القاعده و صدام بررسى شود و روز ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۰۱ دستور داده كه پرونده تمام دشمنان آمريكا در خصوص اين حمله مورد بررسى واقع شود.
كلارك مدعى شده است: «هرقدر بيشتر در مورد ارتباط عراق و القاعده تحقيق كرديم، چنين دريافتيم كه مدارك زيادى مبنى بر موضوع ايران و القاعده منتشر شده است. در آن زمان ما به رئيس‌جمهور آمريكا نيز گفتيم كه ارتباط بين مأموران اطلاعاتى و امنيتى ايران با القاعده بيش از ديگر كشورهاست و بيشترين مدارك به همين موضوع برمى‌گردد».
مقامات امنيتى آمريكا معتقدند ممكن است در آن زمان سياست خارجى ایران آن بوده که گذرنامه‌هاى عربستانى مهر نخورد ولى به هر حال مسئله مجهول هنوز به قوت خود باقى است. اين دو زندانى القاعده نيز به اين موضوع اشاره كرده‌اند و چون در آن زمان ايران گذرنامه اتباع عربستان را مهر نمى‌كرده، آنها نيز از اين فرصت استفاده كرده‌اند. اين بخش از گزارش بسيار آشفته و مغشوش است و هيچ اطلاع دقيق و صريحى نتيجه‌گيرى نشده و فقط به ذكر شواهد و فرضيات بسنده شده است. برخى از منابع اطلاعاتى آمريكا اين‌طور اعلام كرده‌اند كه شايد ايران در آن زمان سياست كمك به اصول‌گرايان جهادى را در دستور كار داشته و چنين كارى را با هدف قبلى انجام داده است. نيوزويك نيز با اشاره به سخنان «توفيق‌بن عطش» كه به نام «خالد» نيز معروف است، اشاره كرده و چنين نتيجه‌گيرى می‌کند كه در مقطع زمانى حمله القاعده به ناو «يو‌اس‌اس‌كول» ايران علاقه‌مند به نزديكى به القاعده با توجه به اهداف نزديك بين آنها بود. ولى اين بن‌لادن بود كه در آن زمان از اين همكارى حذر كرد.
در بخش ديگرى از اين گزارش به سال‌هاي ميانى دهه 90 و همكارى ايران با القاعده اشاره شده و چنين آمده است: «نمايندگان بن‌لادن و مقامات ايرانى با هم صحبت كردند تا اختلاف شيعه و سنى را كنار گذاشته و به‌عنوان متحد با دشمن مشترك خود مبارزه كنند. يك گروه كوچك از القاعده نيز در زمان‌هاى متناوب به اردوگاه‌هاى حزب‌الله در لبنان رفته و در رشته‌هايى چون مواد انفجارى، حفاظت اطلاعات و امنيت آموزش ديده‌اند. بن‌لادن آن زمان از تاكتيك حزب‌الله در انفجار سال ۱۹۸۳ در لبنان كه به كشته شدن ۲۴۱ آمريكايى منتهى شد، خشنود و راضى بود و به همين علت همكارى آنها ادامه يافت».
اينديپندنت نيز در گزارش تحليلى خود چنين آورده است: «بوش (پدر) همان كسى است كه در پرونده ايران ـ كنترا دست داشت و از دل آن پرونده، القاعده متولد شد. سعودى‌ها بودند كه شركت انرژى «اركن» متعلق به بوش را حمايت كردند و حالا زمانى است كه بوش قصد دارد خود را در چهره‌اى ديگر نشان دهد. سخنان معاونان جورج بوش نشان از تغييرهايى است كه آمريكا به آن مى‌انديشد. سياست‌هايى متغير كه پس از انتخابات نتيجه آن معلوم و مشخص خواهد شد».
پيش‌تر گفته مى‌شد كه در داخل آمريكا دو گروه متفاوت درباره سياست آمريكا در خصوص ايران وجود دارند اما با حضور جدى نومحافظه‌كاران در قدرت فضا متفاوت شده و اعلام‌نظر بوش حاكى از اين است كه برخى اتفاق نظرها در اين ميان به‌دست آمده كه هنوز ماهيت آن روشن نيست.
روزنامه لس‌آنجلس تايمز نیز با اشاره به اين‌كه دولت بوش هر روز براي حمله به عراق و افغانستان تحت فشار است و نيز به جهت شكست در آمادگي و مقابله با تراژدي 11 سپتامبر مورد انتقاد قرار مي‌گيرد نوشت: «در نتيجه، اين دولت دستاويز امتحان شده‌اي را براي گل‌آلود كردن آب و منحرف كردن فشارها دنبال مي‌كند و آن، سرزنش كردن ايران به هر علتي است».[13]
اين روزنامه آمريكايي ادامه داد كه جورج بوش، رئيس‌جمهور آمريكا گفته است: «اگرچه سازمان سيا ارتباط مستقيمي ميان ايران و حملات 11 سپتامبر نيافته است، با اين وجود ما به تحقيقاتمان ادامه مي‌دهيم تا ببينيم آيا ايراني‌ها در اين مسئله دخالت داشته‌اند يا خير».
اين روزنامه در ادامه با طرح اين پرسش كه چرا به‌رغم آن‌كه كميسيون 11 سپتامبر هيچ مدركي مبني بر اين‌كه مقامات ايراني در توطئه 11 سپتامبر نقش داشته‌اند به‌دست نياورده است، برخي تحليل‌گران نومحافظه‌كار در مؤسسه آمريكن اينترپرايز و ديگر مؤسسات مشابه تلاش كرده‌اند كه ايران را براي ارائه اطلاعات دروغين كه بهانه حمله بوش به عراق بود، مقصر جلوه دهند.
روزنامه يادشده در ادامه از موارد اتهامي عليه رابطه ‌ايران و احمد چلبي و نيز فعاليت‌هاي مقتدي صدر به‌عنوان مصاديق اين تلاش‌هاي بي‌پايه و اساس ياد مي‌كند و مي‌افزايد: «به اين علت كه ايران در ميان كشورهاي محور شرارت معرفي شده، آمريكا اميد دارد در خصوص هرگونه اتهامي عليه اين كشور به شكلي كه گويي واقعي است عمل شود و احتمالاً اين مفهوم با تكرار استحكام بخشيده مي‌شود».
اين روزنامه آمريكايي مي‌افزايد: «بيانيه رياست‌جمهوري مبني بر اين‌كه درباره ايران بايد تحقيقات صورت گيرد، بدون شك به‌وسيله سخنگويان دولت به‌طور غيررسمي در مصاحبه‌ها و كنفرانس‌هاي خبري دنبال خواهد شد. از يك‌سو به‌نظر مي‌رسد دولت بوش به جعل اتهامات عليه ايران مي‌پردازد؛ اكنون واضح است كه هرگونه نظر درباره اقدام نظامي به‌عنوان اقدامي غيرعملي كه در واقع هم همين‌طور است كنار گذاشته مي‌شود. اين دور جديد حمله به ايران پيش‌درآمد حمله ديگري به يك كشور در خليج‌فارس نيست؛ اما دستاويزي سياسي براي يك سال انتخاباتي است. روشن است كه چنين اتهاماتي مي‌تواند به برانگيختن انتخابات آمريكا كمك كند و نمايشي ديگر از راه‌حل بوش براي مقاومت در جهان را ارائه دهد؛ قطعاً آنها هيچ تأثيري بر ايران ندارند؛ به غير از اين‌كه خصومت اين كشور در قبال آمريكا را افزايش خواهد داد».
لس‌آنجلس تايمز ادامه داد: «اما آمريكا امكان دارد قادر نباشد اين بازي را به‌طور نامحدود ادامه دهد؛ شوراي روابط خارجي با صدور گزارشي با عنوان «ايران: زماني براي رويكردي جديد» در خصوص تنش‌ها ميان آمريكا و ايران ايجاد ترديد كرد. اين گزارش ايران را به‌عنوان عاملي مهم از تحولات بعد از جنگ در افغانستان و عراق و بازيگري غيرقابل اجتناب در اقتصاد جهاني خوانده و اين‌طور برآورد كرد كه ايران و آمريكا منافع دوجانبه مهمي دارند كه بايد به شكلي قاعده‌مند با آن روبه‌رو شد».
در پايان اين مطلب آمده است: «ناديده گرفتن اين گزارش به‌وسيله بوش بي‌مسئوليتي خواهد بود؛ اما براي وي مشكل است كه پيشنهاد مذاكره را تحقق بخشد؛ درحالي‌كه خود و حاميانش با بهانه‌هاي كوچك به ايران حمله مي‌كنند. بگذاريد اميدوار باشيم كه گزارش شوراي روابط خارجي آمريكا براي كاخ‌سفيد فرصتي خواهد بود تا در جهت ايجاد روابطي مفيد و سازنده با ايران اقدام كند».

ب) بازتاب‌هاي داخلی
دكتر هرميداس باوند در اين خصوص گفت: «ما هيچ نفعي از حضور نيروهاي القاعده در ايران نمي‌بريم، ادعاي اخير كميته 11 سپتامبر درباره ارتباط ايران و القاعده تنها يك بازي سياسي و تبليغاتي است».[14]
هرميداس باوند با اشاره به گزارش كميته تحقيق 11 سپتامبر سنا در مورد ايران گفت: «در مجموعه نيروهاي القاعده از كشورهاي مختلف افرادي وجود دارند، اما حتي يك ايراني هم در اين گروه عضو نيست و در پاسخ به ادعاي همكاري ايران با القاعده بايد گفت حضور نيروهاي القاعده در ايران هيچ منافعي براي ما ندارد».
وي افزود؛ «بحث حضور عده‌اي از نيروهاي القاعده در ايران اقدام زيركانه پاكستان و عربستان براي رفع مسئله‌ از سر خود بوده است. آنها هم از اين مسئله استفاده مي‌كنند تا مسئله‌اي را كه وجود ندارد به ما نسبت دهند».
اين استاد دانشگاه با تأكيد بر اين‌كه ايران از همكاري با القاعده به هيچ منافعي دست نمي‌يابد، گفت: «اين يك بازي سياسي و تبليغاتي از سوي ديگران است».
دكتر باوند تصريح كرد: «ممكن است افرادي از كشوري عبور كنند و به كشور ديگر بروند و اين امر طبيعي است و دليلي بر اين نيست كه ما مطلع بوده‌ايم آنها به چه قصدي از ايران عبور كرده‌اند».
علاءالدين بروجردي، رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي اظهار داشت: «ادعاهاي اخير كميسيون تحقيق 11 سپتامبر، ادعاي جديدي از طرف غربي‌ها و آمريكايي‌ها نيست».[15]
وي افزود؛ «آنها از آغاز رويداد 11 سپتامبر، بنيادگرايي اسلامي را عامل اين حادثه دانستند و براساس همين تفكر هم فشار فراواني را به كشورهايي مانند عربستان حتي در جهت تغيير ساختار كتاب‌هاي درسي اين كشور وارد کرده‌اند، با اين تفكر كه ديدگاه‌هاي اسلامي كه دانش‌آموزان در مدارس مي‌آموزند يك عامل اساسي براي تفكري است كه به تعارض با غرب و در نتيجه حوادثي همانند 11 سپتامبر منتهي مي‌شود».
بروجردي ادامه داد: «در اينجا دو نكته وجود دارد؛ يكي اين‌كه اسلام ديني است كه در عين صلح‌طلبي ضدسلطه‌گر نيز است و قطعاً ظلم و فشار ظالمان بر مظلومان و نظام سلطه را نمي‌پذيرد و در مقابل آن مي‌ايستد و مسلمانان نيز از چنين تفكري حمايت مي‌كنند و درعين‌حال دستورات اسلامي بر مبناي صلح‌طلبي و تفكر هم‌زيستي مسالمت‌آميز حتي با كساني است كه مسلمان نيستند و ديدگاه اسلامي هم ندارند».
وي در ادامه خاطرنشان كرد: «آمريكايي‌ها در صحنه عمل معتقد به نظام سلطه‌گر هستند و به همين دليل هم از سلطه صهيونيسم عليه مسلمانان حمايت مي‌كنند كه اين به معني سلطه‌گري آمريكاست كه با چنين سياستي به‌طور طبيعي آمريكايي‌ها نبايد انتظار داشته باشند كه در كل جهان عليه سياست‌هاي اسلامي مقابله به مثل وجود نداشته باشد».
بروجردي تأكيد كرد: «اسلام دين صلح و دوستي است و به هيچ‌وجه سلطه‌گري را بر صحنه اسلامي نمي‌پذيرد».
رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس در پاسخ به اين‌كه پاسخ ايران در خصوص اتهام ارتباط القاعده و ايران چه بايد باشد، گفت: «خود مقامات آمريكايي و شخص بوش به اين اظهارات پاسخ دادند و در بياناتشان چنين ارتباطي را قائل نشدند».
وي يادآور شد: «از آنجايي‌كه موضع ايران از آغاز حادثه 11 سپتامبر تا بحران افغانستان در مقاطع مختلف در ارتباط با القاعده و نيروهاي آنها مشخص بوده و مواضع صريح خودش را اعلام كرده؛ بنابراين چنين اتهامي به هيچ‌وجه صحيح نيست و هيچ‌كس آن را نمي‌پذيرد؛ چراكه خود ايران هم با نيروهاي القاعده برخورد داشته و سياست‌هاي ايران در اين زمينه كاملاً مشخص است».

ارزيابي
شايد براي‌ بسياري‌ گزارش‌ اخير كميته‌ تحقيق‌ و تفحص‌ در مورد حوادث‌ يازدهم‌ سپتامبر 2001 كه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در آن‌ به‌ حمايت‌ از القاعده‌ متهم‌ شده‌، خبري‌ تازه‌ و غيرقابل‌ تصور باشد اما واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ تلاش‌ها براي‌ متهم‌ ساختن‌ ايران‌ به‌ حمايت‌ از القاعده‌ و رژيم‌ پيشين‌ عراق‌ در آخرين‌ ماه‌هاي‌ پيش‌ از سقوط‌ حاكميت‌ صدام‌ آغاز شده‌ بود.
تنها چهار ماه‌ پس‌ از حملات‌ يازدهم‌ سپتامبر 2001 نشريه‌ insight با انتشار گزارشي‌ مدعي‌ شد دو تن‌ از نوزده‌ هواپيمارباي‌ سه‌شنبه‌ سياه‌ آمريكا مدتي‌ قبل‌ از وقوع‌ اين‌ حملات‌ به‌ همراه‌ رابط‌هاي‌ ارشد القاعده‌ چند روزي‌ را ميهمان‌ سفارت‌ ايران‌ در مالزي‌ بودند. براساس‌ اين‌ گزارش‌ خالد المظهر و نواف‌ الهضمي‌ در ديدار رابط‌هاي‌ القاعده‌ آخرين‌ هماهنگي‌ها در مورد حملات‌ يازدهم‌ سپتامبر را انجام‌ داده‌ بودند.
اگرچه‌ ديدار دو عضو گروه‌ هواپيماربايان‌ يازدهم‌ سپتامبر با رابط‌هاي‌ خود در القاعده‌ موضوعي‌ نيست‌ كه‌ چندان‌ تعجب‌برانگيز باشد اما به‌ ادعاي‌ گزارش‌ مذكور اين‌ افراد با يكديگر در اقامتگاه‌ سفير ايران‌ در مالزي‌ ديدار كردند. در همين‌ گزارش‌ از وجود پرونده‌اي‌ فوق‌محرمانه‌ در سازمان‌ سيا خبر داده‌ شد كه‌ در سال‌ 1997 از زمره‌ اسناد محرمانه‌ خارج‌ شده‌ و در آن‌ ادعا شده‌ برخي‌ عوامل‌ رده‌ بالاي‌ طالبان‌ در نشستي‌ خصوصي‌ كه‌ يكي‌ از نفوذي‌هاي‌ سيا در آن‌ حضور داشت‌، گفته‌ بودند ايران‌ و عراق‌ در تلاش‌ هستند با اين‌ گروه‌ ارتباط‌ برقرار كنند اما اسامه بن‌لادن‌ با شكل‌گيري‌ چنين‌ ارتباط‌هايي‌ مخالف‌ است‌.
اين‌ ادعا كه‌ تقريباً با همين‌ شكل‌ و محتوا در گزارش‌ كميسيون‌ تحقيق‌ يازدهم‌ سپتامبر گنجانده‌ شده‌ تنها بخشي‌ از اتهاماتي‌ است‌ كه‌ در رابطه‌ با حمايت‌ از القاعده‌ متوجه‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ شده‌ است‌.
در گزارش‌ ديگري‌ كه‌ توسط‌ كميسيون‌ ويژه‌ بررسي‌ تهديدهاي‌ امنيتي‌ در حدود شش‌ ماه‌ پيش‌ منتشر شد ادعا شده‌ بود ايران‌ هسته‌هاي‌ اطلاعاتي‌ بي‌شماري‌ در عراق‌ به‌وجود آورده‌ است‌ و در ماه‌هاي‌ اوت‌ و سپتامبر سال‌ گذشته‌ ميلادي‌ ده‌ها مورد تلاش‌ عوامل‌ اطلاعاتي‌ ايران‌ براي‌ بمبگذاري‌ در نزديكي‌ اماكن‌ متعلق‌ به‌ نيروهاي‌ ائتلاف‌ تحت‌ رهبري‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا ناكام‌ مانده‌ است‌. در همين‌ گزارش‌ به‌ عبور آزادانه‌ 1200 عضو القاعده‌ از طريق‌ خاك‌ ايران‌ و رسوخ‌ آنان‌ به‌ عراق‌ اشاره‌ شده‌ بود كه‌ اين‌ گزارش‌ نيز با بي‌توجهي‌ و سكوت‌ مقامات‌ تهران‌ مواجه‌ شد.
با اين‌حال، هر چند طي‌ سه‌ سال‌ گذشته‌ اخبار و گزارش‌هاي‌ متعددي‌ در مورد پناه‌ دادن‌ ايران‌ به‌ اعضاي‌ القاعده‌ و مداخله‌ تهران‌ در امور عراق‌ منتشر شده‌ بود اما اين‌ اتهامات‌ هيچ‌گاه‌ به‌ اندازه‌ روزهاي‌ اخير پررنگ‌ نبود. خصوصا آنكه‌ مقامات‌ آمريكايي‌ در اكثر موارد تهران‌ را به‌ خودداري‌ از استرداد مجرمان‌ القاعده‌، كه‌ به‌ ادعاي‌ آنان‌ در بازداشت‌ مقامات‌ ايراني‌ هستند و نه‌ همكاري‌ ديرينه‌ با القاعده‌ متهم‌ مي‌كردند. در مورد عراق‌ هم‌ وضع‌ به‌ همين‌ منوال‌ بود و اگرچه‌ پل‌ برمر، حاكم‌ آمريكايي‌ عراق‌ به‌ كرات‌ تهران‌ را به‌ نقش‌آفريني‌ در تداوم‌ روند ناآرامي‌هاي‌ عراق‌ متهم‌ كرده‌ بود اما جمهوري‌ اسلامي‌ هيچ‌گاه‌ به‌ مداخله‌ هدفمند و مستقيم‌ در امور عراق‌ متهم‌ نشد.
رسانه‌هاي‌ آمريكايي‌ از حدود سه‌ سال‌ قبل‌ تمركز بر احتمال‌ ارتباط‌ صدام‌ و القاعده‌ را آغاز كردند. اعتقاد 69 درصد اتباع‌ ايالات‌‌متحده‌ به‌دست‌ داشتن‌ صدام‌ در حوادث‌ يازدهم‌ سپتامبر بهانه‌ كافي‌ را براي‌ پيگيري‌ اين‌ داستان‌ و دامن‌ زدن‌ به‌ آن‌ در اختيار رسانه‌هاي‌ غربي‌ قرار داده‌ بود.
اين‌ واقعيت‌ كه‌ يكي‌ از عاملان‌ بمبگذاري سال‌ 1993 در برج‌هاي‌ مركز تجارت‌ جهاني‌ نيويورك‌ عراقي‌ بود به‌ دستاويزي‌ براي‌ اتهامات‌ متعدد عليه‌ مقامات‌ عراقي‌ و شخص‌ صدام‌ حسين‌ تبديل‌ شده‌ بود. ديك چني‌، معاون‌ رئيس‌جمهور و رئيس‌ سناي‌ ايالات‌متحده‌ يكي‌ از اولين‌ مقامات‌ آمريكايي‌ بود كه‌ احتمال‌ همكاري‌ و پشتيباني‌ صدام‌ از القاعده‌ و به‌ويژه‌ حملات‌ يازدهم‌ سپتامبر را مطرح‌ كرد.
او در اوايل‌ سال‌ 2002 در گفت‌وگويي‌ با شبكه‌ خبري‌ CNN مدعي‌ شد عراق‌ به‌ خانه‌ امن‌ اعضاي‌ القاعده‌ تبديل‌ شده‌ است‌. آنچه‌ آمريكايي‌ها از آن‌ به‌عنوان‌ سند و گواه‌ همكاري‌ احتمالي‌ صدام‌ با القاعده‌ ياد مي‌كردند كتابي‌ تحت‌ عنوان‌ STUDY THE REVENGE بود كه‌ در آن‌ ادعا شده‌ بود فردي‌ به‌ نام‌ عبدالرحمن‌ ياسين‌، طراح‌ و توليدكننده‌ بمب‌ نسبتاً پيشرفته‌اي‌ بوده‌ كه‌ براي‌ حمله‌ سال 1993 به‌ برج‌هاي‌ تجارت‌ جهاني‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ بود.
گفته‌ مي‌شد ياسين‌ كه‌ عراقي‌تبار است‌ مدتي‌ قبل‌ از وقوع‌ اين‌ حمله‌ به‌ ايالات‌متحده‌ عزيمت‌ كرده‌ بود و پس‌ از حمله‌ به‌ برج‌هاي‌ تجارت‌ جهاني‌ با خروج‌ از آمريكا به‌طور پنهاني‌ و با اسناد جعلي‌ به‌ عراق‌ بازگشته‌ بود.
نكته‌ جالب‌ اين‌كه‌ در چاپ‌هاي‌ بعدي‌ اين‌ كتاب‌ ادعا شده‌ پس‌ از اشغال‌ عراق‌ توسط‌ ائتلاف‌ تحت‌ رهبري‌ آمريكا در سال‌ گذشته‌ ميلادي‌ و فتح‌ تكريت‌، اسناد و مداركي‌ در آنجا به‌دست‌ آمده‌ كه‌ مؤيد صحت‌ اين‌ فرضيه‌ است‌. در ادامه‌ اين‌ نظريه‌پردازي‌ها همچنين‌ ادعا شده‌ اين‌ اسناد مبين‌ اين‌ واقعيت‌ است‌ كه‌ رژيم‌ صدام‌ حمايت‌ گسترده‌ از گروه‌هاي‌ افراطي‌ چون‌ القاعده‌، سازمان‌هاي‌ شبه‌نظامي‌ پاكستاني‌ و گروه‌هاي‌ مبارز فلسطيني‌ را با هدف‌ اعمال‌ فشار به‌ ايالات‌‌متحده‌ در دستور كار خود قرار داده‌ است‌.
در سال‌ 2002 ميلادي‌ روزنامه‌ آمريكايي‌ نيويورك‌‌سان‌ گزارشي‌ منتشر كرد كه‌ در آن‌ ادعا شده‌ بود يكي‌ از خبرنگاران‌ اين‌ روزنامه‌ به‌ اسناد محرمانه‌ سيا در مورد عراق‌ دست‌ يافته‌ است‌. اين‌ گزارش‌ با توجه‌ به‌ اين‌كه‌ هنوز موج‌ نهايي‌ تبليغات‌ رسانه‌اي‌ در آمريكا عليه‌ صدام‌ آغاز نشده‌ بود تا بهانه‌ اعمال‌ فشار آمريكا به‌ صدام‌ و تلاش‌ براي‌ سرنگوني‌ او باشد، جالب‌ توجه‌ است‌.
نيويورك‌‌سان‌ ادعا كرد: «سيا اطلاع‌يافته‌ صدام‌ حسين‌ در سال‌ 1998 به‌ ايمن‌الظواهري‌، كه‌ در آن‌ زمان‌ رهبري‌ جهاد اسلامي‌ مصر را بر عهده‌ داشت‌ و به تازگي‌ ادغام‌ اين‌ گروه‌ در القاعده‌ را اعلام‌ و به‌‌دست‌ راست‌ بن‌‌لادن‌ تبديل‌ شده‌ بود سيصد هزار دلار پرداخته‌ است‌.
تنها چهار روز پس‌ از انتشار اين‌ گزارش‌ ايمن‌ الظواهري‌ فتوايي‌ صادر كرد و در آن‌ تلاش‌ براي‌ جلوگيري‌ از تهاجم‌ ائتلاف‌ تحت‌ رهبري‌ ايالات‌متحده‌ به‌ عراق‌ را بر همه‌ مسلمانان‌ واجب‌ دانست‌.
يك‌ماه‌ پس‌ از انتشار اين‌ گزارش‌ جورج‌ تنت‌، رئيس‌ وقت‌ سيا مدعي‌ وجود شواهدي‌ در مورد روابط‌ احتمالي‌ القاعده‌ و صدام‌ شد. به‌ گفته‌ تنت‌ دوطرف‌ به‌ توافقاتي‌ دست‌ يافته بودند كه‌ پناه‌ دادن‌ به‌ اعضاي‌ القاعده‌ و خودداري‌ از اقدام‌ عليه‌ طرف‌ مقابل‌ در بين‌ مفاد آن‌ بود.
براساس‌ اين‌ ادعاها بغداد متعهد شده‌ بود از تلاش‌هاي‌ القاعده‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ تسليحات‌ غیرمتعارف‌ حمايت‌ كرده‌ و اين‌ گروه‌ را در راه‌ دستيابي‌ به‌ تسليحات‌ شيميايي‌ ياري‌ دهد.
گفته‌ مي‌شود سنگ‌ بناي‌ همكاري‌ گسترده‌ عراق‌ با القاعده‌ در سال‌ 1998 و در پي‌ ديدار عدي‌ حسين‌، پسر صدام‌ و مقامات‌ ارشد القاعده‌ در بغداد گذاشته‌ شده‌ بود. عدي‌ به‌ مناسبت‌ روز تولد صدام‌ در سال‌ 1999 شكل‌گيري‌ واحد 999 كه‌ واحدي‌ از نيروهاي‌ ويژه‌ بود كه‌ مسئوليت‌ حمايت‌ از گروه‌هاي‌ تروريستي‌ بين‌المللي‌ براي‌ انجام‌ عمليات‌ عليه‌ منافع‌ آمريكا را بر عهده‌ داشت‌، اعلام‌ كرد. البته‌ اين‌ تنها آمريكايي‌ها نبودند كه‌ اعتقاد داشتند صدام‌ از القاعده‌ حمايت‌ مي‌كند. فيليپيني‌ها كه‌ از حدود يك‌ دهه‌ قبل‌ با گروهي‌ از شورشيان‌ موسوم‌ به‌ گروه‌ ابوسياف‌ درگير هستند از حدود پنج‌ سال‌ قبل‌ مدعي‌ حمايت‌ صدام‌ از اين‌ گروه‌ بودند كه‌ تحت‌ الحمايه‌ القاعده‌ قرار دارد.
اخراج‌ 13 فوريه‌ هشام‌ الحسين،‌ از كاركنان‌ سفارت‌ عراق‌ در مانيل‌ كه‌ گفته‌ مي‌شد از اعضاي‌ سازمان اطلاعاتی عراق بوده و ارتباطاتي‌ با القاعده‌ دارد در همين‌ راستا انجام‌ شد. فيليپيني‌ها بعدها ادعا كردند حمله‌ اواسط‌ سال‌ 2002 به‌ منافع‌ ايالات‌‌متحده‌ در اين‌ كشور كه‌ موجب‌ كشته‌ شدن‌ يك‌ افسر نيروهاي‌ ويژه‌ آمريكا موسوم‌ به‌ دلتا شد نيز در نتيجه‌ همكاري‌ هشام‌ با ابوسياف‌ بوده‌ و از وجود مداركي‌ مستدل‌ در اين‌ زمينه‌ خبر دادند. آنچه‌ در اين‌ ميان‌ بي‌‌پاسخ‌ ماند اين‌كه‌ چرا مقامات‌ مانيل‌ به‌رغم‌ وجود اين‌ مدارك‌ به‌ هشام‌ الحسين‌ اجازه‌ داده‌ بودند اين‌ كشور را ترك‌ كند.
از سوي ديگر، به‌ ادعاي‌ آمريكايي‌ها پيشينه‌ ارتباط‌ ايران‌ و القاعده‌ نيز به‌ اوايل‌ دهه‌ ۹۰ ميلادي‌ بازمي‌گردد. بر اين‌ اساس‌ در كنفرانس‌ وحدت‌ اسلامي‌ سودان‌ كه‌ در سال‌ 1991 در خارطوم‌ برگزار شد جهاد اسلامي‌ مصر كه‌ تحت‌ رهبري‌ ايمن‌ الظواهري‌ فعاليت‌ مي‌كرد، با بسياري‌ از جنبش‌هاي‌ اسلامي‌ ارتباط‌ برقرار كرد.
سيا ادعا دارد ايمن‌ الظواهري‌ در ژوئيه‌ سال‌ 1992 ميلادي‌ و به‌ توصيه‌ مقامات‌ سودان‌ به‌ تهران‌ سفر كرده‌ است‌. به‌ ادعاي‌ سيا او كه‌ در آن‌ زمان‌ يكي‌ از شاخص‌ترين‌ چهره‌ها در بين‌ رهبران‌ گروه‌هاي‌ مبارز اسلامي‌ بود از سفر به‌ تهران‌ بررسي‌ راه‌هاي‌ هماهنگي‌ فعاليت‌هاي‌ گروه‌هاي‌ اسلام‌گرا را دنبال‌ مي‌كرد. در پي‌ اين‌ سفر و با آغاز سال‌ 1992 توافقي‌ بين‌ ايران‌ و ايمن‌الظواهري‌ به‌‌دست‌ آمد. تهران‌ با پناه دادن‌ به‌ اعضاي‌ جهاد اسلامي‌ مصر و فراهم آوردن‌ امكان‌ آموزش‌ 800 تن‌ از اعضاي‌ اين‌ گروه‌ در پادگاني‌ در مشهد موافقت‌ كرد و مقرر شد نيروهاي‌ طرفدار ايران‌ در سودان‌ تمامي‌ توان‌ خود را براي‌ حمايت‌ از اقدامات‌ جهاد اسلامي‌ مصر در همه‌ عرصه‌ها به‌كار گيرند.
در مقابل‌ ايمن الظواهري‌ با عضويت‌ جهاد اسلامي‌ مصر در گردان‌هاي‌ آزادي‌بخش‌ عربي‌ كه‌ متشكل‌ از گروه‌هاي‌ متعدد اسلام‌گرا بود، موافقت‌ كرد و پيش‌ از آن‌كه‌ سال‌ 1992 به‌ پايان‌ برسد جهاد اسلامي‌ و گروه‌هاي‌ مبارز فلسطيني‌ و حزب‌الله‌ لبنان‌ روابط‌ نزديكي‌ برقرار كرده‌ بودند.
مقامات‌ اطلاعاتي‌ آمريكا ادعا دارند همكاري‌هاي‌ ايران‌ با القاعده‌ در اكتبر سال‌ 1994 به‌ نقطه‌ عطف‌ خود رسيد. در آن‌ سال‌ كنفرانسي‌ با حمايت‌ ايران‌ در خارطوم‌، پايتخت‌ سودان‌ برگزار شد كه‌ در آن‌ نمايندگاني‌ از ايران‌، سودان‌، اسامه‌ بن‌لادن‌، حزب‌الله‌ لبنان‌ و گروه‌هاي‌ زيرمجموعه‌ اخوان‌‌المسلمين‌ حضور داشتند. اكثر مباحثات‌ اين‌ كنفرانس‌ در مورد روند حوادث‌ در شبه‌جزيره‌ عرب‌ بوده‌ است‌. نشست‌ مشابهي‌ در نوامبر همان‌ سال‌ در قبرس‌ برگزار شد كه‌ نمايندگاني‌ از سوريه‌ و سازمان‌هاي‌ مبارز فلسطيني‌ نيز در آن‌ حضور داشتند و موضوع‌ مذاكرات‌ ضربه زدن‌ به‌ منافع‌ ايالات‌‌متحده‌ بود.
براساس‌ ادعاهاي‌ سيا، ايران‌ در سال‌ 1996 و با هدف‌ هماهنگ‌سازي‌ فعاليت‌ گروه‌هاي‌ اسلام‌گرا شوراي‌ عالي‌ امور اطلاعاتي‌ را بنا نهاد كه‌ در يكي‌ از نشست‌هاي‌ اين‌ شورا كه‌ با حضور نمايندگان‌ گروه‌هاي‌ متعدد اسلام‌گرا از جمله‌ ايمن‌ الظواهري‌ و يكي‌ از فرماندهان‌ ارشد القاعده‌ از 20 تا 23 سپتامبر 1997 برگزار شد حمله‌ به‌ منافع‌ اسرائيل‌، آمريكا و تركيه‌ در سراسر جهان‌ در دستور كار قرار گرفت‌.
به‌ ادعاي‌ سيا گفته‌ مي‌شود يك‌ ماه‌ پس‌ از اين‌ نشست‌، بن‌لادن‌ تصميم‌ گرفت‌ براي‌ متمركز كردن‌ عمليات‌ القاعده‌ بخش‌ اعظم‌ نيروهاي‌ القاعده‌ و تمامي‌ فعاليت‌هاي‌ آموزشي‌ اين‌ گروه‌ را به‌ افغانستان‌ منتقل‌ كند و طي‌ همين‌ مدت‌ هزاران‌ نفر از اعضاي‌ القاعده‌ با مساعدت‌ سازمان‌ اطلاعات‌ پاكستان‌ از سودان‌، عربستان‌ سعودي‌ و پاكستان‌ به‌ افغانستان‌ منتقل‌ شدند.
نمايندگان‌ تقريباً تمامي‌ گروه‌هاي‌ زيرمجموعه‌ القاعده‌ در اواخر سال‌ 1997 در نشستي‌ حضور به‌ هم‌ رساندند كه‌ در آن‌ آخرين‌ هماهنگي‌ها براي‌ انجام‌ طيفي‌ از اقدامات‌ خصمانه‌ عليه‌ ايالات‌‌متحده‌ و اسرائيل‌ انجام‌ شد. در پي‌ اين‌ نشست‌ نيروهاي‌ تحت‌ امر ايمن‌ الظواهري‌ در هفدهم‌ نوامبر 1997 با تهاجم‌ به‌ محل‌ اقامت‌ توريست‌هاي‌ خارجي‌ در لوكزور مصر 70 توريست‌ خارجي‌ را به‌ قتل‌ رساندند.
يوسف‌ بودانسكي‌، كسي‌ كه‌ در حال‌ حاضر مدير گروه‌ عملياتي‌ تحقيق‌ در مورد تروريسم‌ و تسليحات‌ غیرمتعارف‌ در كنگره‌ آمريكا است‌ و چند كتاب‌ در مورد القاعده‌ منتشر كرده‌ مدعي‌ است‌ تهران‌ در سال‌ 1997 با ايجاد دو پايگاه‌ پيشرفته‌ آموزش‌ تاكتيك‌ جنگ‌هاي‌ نامتقارن‌ و هواپيماربايي‌ موافقت‌ كرد.
بودانسکی ادعا می‌کند در يكي‌ از اين‌ پايگاه‌ها سه‌ هواپيماي‌ بوئينگ‌ 707، 727 و 747 وجود داشت‌ كه‌ خلبانان‌ زبده‌ و مربي‌هاي‌ خلباني‌ ايراني‌، كه‌ برخي‌ حتي‌ از دانش‌آموختگان‌ مدارس‌ پرواز آمريكا هستند نحوه‌ كنترل‌ هواپيماهاي‌ مسافربري‌ و روش‌هاي‌ هواپيماربايي‌ را به‌ كارآموزان‌ درس‌ مي‌دادند.
پس‌ از دوره‌اي‌ يك‌ساله‌ كارآموزان‌ به‌ پايگاه‌ هوايي‌ ون‌سان‌ كره‌ شمالي‌ فرستاده‌ شدند تا آموزش‌هاي‌ عملي‌ را پشت‌سر بگذارند. در اين‌ پايگاه‌ اصول‌ تدريس‌ بر آموزش‌ روش‌هاي‌ انتحاري‌ همانند‌ خلبانان‌ هواپيماهاي‌ كاميكازه‌ استوار بود. مدتي‌ بعد صدام‌ نيز با ايجاد پايگاهي‌ آموزشي‌ در سلمان‌ پاك‌ واقع‌ در حومه‌ بغداد به‌ آموزش‌ عوامل‌ القاعده‌ رغبت‌ نشان‌ داد.
رابرت‌ بائر، از عوامل‌ ارشد سيا در خاورميانه‌ ادعا دارد يكي‌ از دستياران‌ ارشد بن‌لادن‌ در اوايل‌ سال‌ 1995 به‌ تهران‌ سفر كرده‌ و در ديدار با مقامات‌ اطلاعاتي‌ ايران‌ خواستار مساعدت‌ ايران‌ براي‌ تقويت‌ بنيه‌ نظامي‌ القاعده‌ شد. در ژوئيه‌ همان‌ سال‌ نماينده‌اي‌ به‌ افغانستان‌ اعزام‌ شد تا راهكارهاي‌ ايجاد هماهنگي‌ بيشتر در زمينه‌ مقابله‌ با ايالات‌‌متحده‌ را با بن‌لادن‌ بررسي‌ كند. او ادعا دارد بن‌لادن‌ در اين‌ ديدار خواستار تلاش‌ براي‌ برهم زدن‌ ثبات‌ آسياي‌ مرکزی‌ با هدف‌ به‌ چالش‌ كشاندن‌ منافع‌ آمريكا در منطقه‌ شده‌ بود.
در راستاي‌ ايراد اتهام‌ حمايت‌ ايران‌ از القاعده‌ ادعا مي‌شود اكثر مراودات‌ ايران‌ با القاعده‌ از طريق‌ ايمن‌ الظواهري‌ بوده‌ است‌.او مدعي‌ است‌‌ گلبدين‌ حكمتيار حلقه‌ واسط‌ همكاري‌هاي‌ ايران‌ و القاعده‌ بوده‌ است‌. اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ در تمامي‌ دوران‌ حاكميت‌ طالبان‌ و حضور گسترده‌ القاعده‌ در افغانستان‌، حكمتيار با خروج‌ از افغانستان‌ به‌ ايران‌ پناه‌ آورده‌ بود.

پی‌نوشت‌ها
1.    http://www.bbc.co.uk, July 22,2004
2.    http://www.reuters.com, July 21,2004
3.    http://www.cnn.com, July 21,2004
4.    http://www.foxnews.com, July 19,2004
5.    http://www.ap.com, July 21,2004
6.    http://www.reuters.com, July 17,2004
7.    http://www.bbc.co.uk, July 22,2004
8.    http://www.washingtonpost.com, July 23,2004
9.    http://www.bbc.co.uk, July 23,2004
10.    http://www.time.com, July 17,2004
11.    http://www.newsweek.com, July 17,2004
12.    http://www.voanews.com, July 19,2004
13.    http://www.latimes.com, July 23,2004
14.    http://www.isna.ir, July 19,2004
15.    http://www.isna.ir, July 23,2004