رضاشاه : از هر چه زن چادری است بدم مي آيد !

رضاشاه : از هر چه زن چادری است بدم مي آيد !


«ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم از دیدن عابرین خجالت می‌‏کشیدیم... اوایل کلاه پوست سرمان می‏گذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند می‌‏پوشیدیم»
عبارت فوق بخشی از خاطرات دولتشاهی آخرین همسر رضاشاه از شبی است که رضا شاه تصمیم گرفت برای اولین بار با همسرش بی حجاب در مراسم جشن فارغ‌التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضوریابد وشهبانو تمام ساعات مهمانی در پالتوی خود فرور فته بود و از همسرش می شنید که «باید خیاط‌ها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میله‌های زندان راشکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد.»
 واقعه کشف حجاب در ایران را به دوران قاجار و در میان درباریان نسبت می دهند. براساس شواهد تاریخی اولین نشانه‌های کشف حجاب از دربار ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد.این وضعیت کم و بیش تا پایان دوره قاجار ادامه داشت. میل حکام قاجار به کشف حجاب و مقاومت خانواده‌ها سبب شد تا پدیده کشف حجاب به غیر از دربار و محافل نزدیک به شاه، رشد چندانی نیابد. هر چند در اواخر دوره قاجار و در جریان نهضت مشروطه و پس از آن، سیاسیون «نوگرا» و «منور‌الفکر» گام هایی در حذف پوشش بانوان برداشتند و نویسندگان و شعرایی در این زمینه‌ها قلم فرسایی کردند. آنان مشروطه را به معنای تجدد خواهی خوانده و بی‌حجابی را از مظاهر این تجددخواهی می دانستند.
با آغاز سلطنت رضاشاه، تبلیغ در مورد "آزادی زنان" در مطبوعات ادامه یافت و به تدریج از صراحت بیشتری برخوردار شد آن گونه که در سال 1306 روزنامة حبل‌‏المتین دلایلی بر وجوب رفع حجاب نوشت.اما این همه کافی نبود.


 
 
 بدین منظور و برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در 4 ماده و 8 تبصره در جلسه 6 دی 1307 و در سومین سال پادشاهی رضاخان به تصویب رسید. گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتی‌های اهل سنت و ... از این مقررات مستثنی شدند، امّا اجرای این قانون با مقاومت‌ گسترده‌ای در تهران و چند شهر دیگر روبرو شد.
3 سال بعد رضاخان اعلام کرد « زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بی‌حجاب حمایت کند.»
تشکیل «کنگره زنان شرق» در 1311 ش. در تهران و دعوت از زنان بی‌حجابِ کشورهای دیگر از دیگر گام های رضاخان برای مبارزه با حجاب بانوان بود. در این کنگره که به ریاست «شمس پهلوی» برگزار شد، از بی‌حجابی به عنوان مظهری از تمدن یاد شد ودر مورد آن تبلیغات فراوان به عمل آمد.
مخبرالسلطنه نخست وزیری شریعت مدار بود و شاه به راحتی نمی توانست پروژه کشف حجاب را دردوره او آغاز کند پس با انتخاب مجدد محمدعلی فروغی، از 21 شهریور 1312 سیاستهای تجددمآبانه شدت یافت. نه ماه پس از آن، سفر رضاشاه به ترکیه (از 12 خرداد تا 14 تیر 1313) نقطة عطفی در قضیة کشف حجاب بود.
 با ‎آغاز سال 1314 روند فعالیت دولت برای کشف حجاب به اوج رسید. در فروردین 1314مطابق طرح علی‌‏اصغر حکمت، در مجلس جشنی در یکی از مدارس شیراز دختران به صف ایستاده پس از خواندن دکلمه و سرود به ورزش ژیمناستیک مشغول شدند. به طوری که گفته شده دو تن از روحانیان شیراز، محمدعلی حکیم و میرزا صدرالدین محلاتی، در اعتراض به این اقدام مجلس مذکور را ترک گفتند و پس از آن سید حسام‌الدین فال ‏اسیری، از روحانیان سرشناس شیراز، در یک سخنرانی به این اقدام اعتراض نمود که به دنبال آن دستگیر و تبعید شد.رضا شاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» گفت: «ما عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم.»چند ماه بعداز آن هم هم به محمود جم رئیس‌‌الوزرا گفت: «نزدیک دو سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.»
حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی آن در 17 دی 1314، به ولایت ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومت های خونینی روبرو شد و قیام در مسجد گوهر شاد در تیر 1314 از نمونه‌های آن است.
آیت‌ الله قمی، آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، آیت‌الله سید یونس اردبیلی، آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری، آیت‌الله حجت کوه‌کمره‌ای و آیت‌الله میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع وعلمای سرشناس بودند که نسبت به اقدامات رضاخان شدیداً اعتراض کردند. چند ماه بعد در 17 دی 1314 رضاشاه با همسر و دختران کشف ‌حجاب کرده خود، در مراسم جشن فارغ‌التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت. طبق یک برنامه از پیش طراحی شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند.این مراسم درواقع رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس از آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بی‌حجابی را آزادی زن، تجدد او و همتایی‌اش باپیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند.
پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد، وتعداد بسیاری از زنان که در دورة رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دوره پهلوی دوم و در پی آزادی‌های نسبی سال‌های اول پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود بازگشتند.