تسخير لانه جاسوسي، شكست هيمنه پوشالي آمريكا

مقدمه:
 با گذشت سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي، غبار كهنگي نتوانسته به چهره برخي حوادث بنشيند و آنان را از مركز توجهات دور كند. بعد از انقلاب، حوادث گوناگوني رخ داد كه هر كدام با شدت و ضعفي خاص، نهال نوپاي انقلاب را آبياري، بيمه و موجبات حفظ و تداوم آن را فراهم مي كرد. در ميان اين حوادث تسخير لانه‌ جاسوسي توسط دانشجويان كه از سوي امام راحل «انقلاب دوم» لقب گرفت، جايگاهي ويژه دارد و همچنان كانون توجه بسياري از متخصصان، كارشناسان و انديشمندان را به خود اختصاص داده است.
  سفارت آمريكا در 13 آبان ماه 1358 به سبب حركت هاي توطبه آميزي كه از سوي آمريكا در طول 9 ماه پس از انقلاب در نقاط مختلفي از ايران صورت داده بود، توسط دانشجويان پيرو خط امام به تسخير در آمد و كارمندان آن پس از 444 روز در اثر قرار داد الجزاير آزاد و غائله ختم پيدا كرد.
  حادثه سيزده‌ آبان را از زواياي مختلفي مورد بررسي قرار داده اند. زمينه، فرايند، آثار و نتايج تسخير لانه جاسوسي از جمله محورهاي اساسي است كه اكنون با سپري شدن بيش از ربع قرن از عمر انقلاب راحت تر خود را در آينه تاريخ و اسناد نشان ميدهد.
  بديهي است كه پرداختن به محورهاي فوق در يك مقال، نه مطلوب و نه شدني است، به همين جهت سعي نويسنده بر آنست كه با تمركز بر يك محور يعني نقش آمريكا در شكل گيري اين حادثه و  نحوه عملكرد  آن  در قبال اين حادثه بپردازد.
تسخير سفارت:
  با پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 57 دولت آمريكا دست از مداخله در امور ايران برنداشت و تمام امكانات و ارتباطات خود را به كار گرفت تا انقلاب نوپاي ايران را شكست داده و يا حداقل در آن انحرافي ايجاد كند. لذا در طول 9 ماه يعني از 22 بهمن 57 تا 13 آبان 58  حركت هاي توطئه آميزي در جاي جاي كشور همچون خوزستان، كردستان،[1] گنبد، آذربايجان و ... تحت عناويني نظير: «خلق عرب»، «خلق كرد»، «خلق تركمن» و «خلق ترك» به راه انداختند. از آنجايي كه در اين وقايع دست آمريكا به گونه اي كاملا آشكار ديده مي شد، دانشجويان پيرو خط امام(ره) با الهام از اعلام مواضع و سخنان امام(ره)[2] كه در ماه ها و هفته هاي منتهي به سيزده آبان طلاب و دانشجويان را به هوشياري در برابر آمريكا فرا ميخواند، در اقدامي بزرگ و بي نظير به تسخير جايي دست زدند كه كانون نشر تمامي پارازيت هاي منفي اي بود كه در آن مقطع زماني به فضاي سياسي و اجتماعي افكنده مي شد.
  پس از آنكه عوامل متعددي در كنار هم منجر به تسخير سفارت مذكور گرديد، امام آنرا انقلاب دوم ناميدند و و به دنبال كشف اسناد و مدارك قطعي بدست آمده از سفارت كه حاكي از فعاليت هاي خرابكارانه وسيع دولت آمريكا بود،‌ اين اقدام به عنوان تسخير لانه جاسوسي نام گرفت.
  اقدام دانشجويان به تسخير لانه جاسوسي و گروگان گيري 444 روزه بيش از 50 نفر از كاركنان سفارت آمريكا آثار و پيامدهاي مهمي نظير تقويت وحدت و همگرايي، شفاف شدن مواضع گروهها و نيروهاي داخلي انقلاب، سقوط دولت موقت، تزريق روحيه خودباوري به مردم ايران و نشر روح اميد به ملت هاي آزاديخواه از خود به جاي گذاشت.
  در اين ميان مواضع و عملكرد رهبران انقلاب در قبال تبليغات و ترفندهاي سياسي، نظامي، اقتصادي غرب، نه تنها از مسير اصلي خود كه بيانگر روح عزت و اقتدار براي ملت ايران بود، منحرف نشد بلكه پوشالي و دروغين بودن هيمنه قدرت هاي بزرگي همچون آمريكا را به تمامي دنيا نشان داد.
 
آمريكا و راه حل نظامي:
  از همان نخستين روزهاي تسخير سفارت آمريكا و زير سوال رفتن ابهت سياسي آمريكا، انديشه اجراي حمله نظامي براي آزاد سازي جاسوسان آمريكايي در ذهن آمريكاييان بود. به گونه اي كه "برژينسكي"، يكي از تندرو ترين همكاران كارتر ،رئيس جمهور وقت آمريكا، در اين باره مي گويد: «من پيشنهاد كردم كه ضمن تعقيب اقدامات ديپلماتيك، طرح هاي احتياطي براي دست زدن به اقدامات نظامي در صورت صدمه زدن به گروگان ها يا وخامت اوضاع در ايران نيز پيش بيني شود.»[3]وي در سومين روز گروگان گيري، پيشنهاد بررسي سه طرح نظامي را مطرح مي كند كه عبارت بودند از: عمليات نجات گروگان ها، اقدامات تلافي جويانه در صورتي كه يك يا چند گروگان آمريكايي كشته شوند و در صورتي كه ايران در خطر سقوط قرار گيرد، عمليات وسيع نظامي براي حفظ منابع نفتي در جنوب ايران صورت گيرد.[4]
  همزمان با تلاش آمريكا براي آغاز اقدام نظامي عليه ايران، تلاش هاي فراواني چه در سطح داخلي و چه در سطح خارجي براي مشغول كردن تمام انرژي نيروهاي انقلابي و انحراف ذهن آنان از مسئله اصلي صورت گرفت كه مي توان از جنجال هاي تبليغاتي آمريكا و اروپا و همچنين تجاوز نيروهاي عراقي به مرزهاي ايران به عنوان تلاش هاي خارجي ياد كرد.
  آمريكايي ها براي مخفي ماندن طرح حمله به ايران، دست به اقداماتي انحرافي زدند تا هيچ كس تصور حمله ي آمريكا به ايران را در ذهن خود ندهد و افكار عمومي نيز حتي الامكان از ماجراي اصلي دور باشند. به همين منظور به اقداماتي نظير شايعه پراكني در ارتباط با احتمال نرم كردن رهبران جمهوري اسلامي، پخش اخبار و مذاكرات آمريكا و كشورهاي اروپايي براي اعمال مجازات هاي اقتصادي و سياسي عليه ايران، صدور اعلاميه هاي مكرر كاخ سفيد مبني بر پشتيباني از حركت هاي اسلامي در افغانستان و همچنين هشدار به ايران پيرامون خطر شوروي و تهديد تماميت ارضي ايران از سوي شوري و ... دست زدند.
  علاوه بر اين تلاش ها، فرداي روز قطع روابط آمريكا با ايران،‌ تجاوزاتي از سوي نيروهاي عراقي به مرزهاي ايران در جنوب و غرب كشور صورت گرفت كه اين نيز به سهم خود فكر مسئولين ايراني را به خود مشغول كرد.
  در سطح داخلي غوغاسالاري گروهك هاي داخلي و جريان هاي تجزيه طلب در استانهاي خوزستان و كردستان[5] نيز در اين راستا تحليل مي شوند.
فرجام حادثه و نتيجه گيري:
  سرانجام پس از كش و قوس هاي فراوان در مخفي سازي عمليات و منحرف ساختن ذهن مسئولين ايراني از طرح نظامي، اين نقشه حالت عملي و اجرايي به خود گرفت و در لباس عمليات هايي نظير عمليات نجات[6] يعني طرح حمله نظامي آمريكا به طبس،  عمليات كودتاي نوژه[7] و سرانجام تشويق رژيم بعثي در حمله به ايران[8] عملي شد كه در همه اين عمليات ها چيزي جز شكست عائد كاخ سفيد نشد. كارتر و همكارانش علي رغم به راه انداختن شبكه عظيمي از تبليغ، تطميع و تهديد و بهره گيري از ساز و كارهاي مختلف نظامي، سياسي و اقتصادي موفق به آزادي گروگان ها نشدند و نتوانستند با به راه اندازي اين گونه عمليات ها براي خود وجهه اي كسب بكنند و در انتخابات رياست جمهوري به موفقيت برسند. نهايتا اين قرارداد الجزاير بود كه توانست به اين جريان 444 روزه پايان دهد، نه تهديدات نظامي يا تبليغات عليه نظام و يا كارشكني هاي افراد و عناصر داخلي نظير بني صدر. قراردادي كه به موجب آن بايد تمام سرمايه هاي ايران آزاد گذاشته مي شدند و تمامي ادعاهاي آمريكا عليه ايران لغو مي شدند و آمريكا متعهد مي شد كه هيچگونه دخالت سياسي و نظامي در ايران نداشته باشد و اموال شاه هم به ايران باز پس داده مي شدند.[9]

پي نوشت :
[1] . ر.ك: تقديمي، محمد مهدي، «شكست چند جانبه»، روزنامه ابرار، 8/8/79
[2] . ر.ك: انصاري، حميد، (گفت و گو با)، صداي عدالت، 20/11/81، همچنين ر.ك: موسوي خوئيني ها، متن سخنراني، »لانه جاسوسي چگونه تسخير شد؟» روزنامه ابرار، 9/8/79.
[3] . سايروس ونس و زبينگو برژينسكي، توطئه در ايران، ترجمه محمود مشرقي، انتشارات هفته، تهران، 1362، ص 175.
[4] . ر.ك: همان، ص 181.
[5] . واعظي، حسن، ايران و آمريكا، بررسي سياست هاي آمريكا در ايران، انتشارات سروش، تهران، 1378، ص 101.
[6] بكويت، چارلي، نيروي دلتا، از پلي مي تا طبس، ترجمه فاضل زرندي،‌نشر سپهر، تهران، 1368، ص 302.
[7] . ر.ك: سايروس ونس، همان، ص 195.
[8] . ر.ك: شاه علي، احمد رضا،‌انقلاب دوم(تسخير لانه جاسوسي آمريكا، آثار و پيامدها)، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1385، تهران، ص 295.
[9] . ر.ك: همان، ص 241.