روزهاى انتظار و نگرانی
سیرى در خاطرات در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، من و آیتالله خامنهای، درمکه بودیم که خبر تصرف سفارت آمریکا را شبهنگام، در پشت بام محل اقامتمان، هنگامیکه آماده خواب میشدیم، از رادیو شنیدیم، تعجب کردیم زیرا انتظار چنین حادثهای را نداشتیم.
روزهای بعد، روزهای انتظار و نگرانی بود; تا اینکه به تهران آمدیم و در جریان جزییات قرار گرفته و مشخص شد که گروهی از دانشجویان معترض بدون اطلاع و هماهنگی با مسئولان، به سفارت حمله کردهاند و آن را به اشغال درآوردهاند. اکنون ما، در مقابل یک عمل انجام شده، قرار گرفته بودیم که امام نیز، بعد از رویت اسناد و مدارک دخالتهای آمریکا در اوضاع داخلی ایران، آن را تائید کرده بودند و طی سخنانی فرموده بودند: آن مرکزی هم که جوانهای ما رفتند گرفتند آن طور که اطلاع دادند مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است… جوانهای ما باید با تمام توجه و با دقت، این توطئهها را از بین ببرند. آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا، مشغول توطئه باشد و پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و ملت ما و جوانهای ما و جوانهای دانشگاهی ما و جوانهای روحانی ما بنشینند، تماشا کنند تا خون صد هزار نفر تقریبا بیشتر یا کمتر هدر برود.
این سخنان امام که در آن، آمریکا را مقصر اصلی این حادثه معرفی کرده بودند، نه تنها آمریکاییها را بلکه برخی از افرادی را هم که از همان روزهای اول برای پایان بخشیدن به این حادثه به میدان امده بودند، به کلی ناامید کرد و همه آنها را به امید اتفاق دیگری، در انتظار روزهای آینده گذاشت.
در این میان تایید حرکت دانشجویان، توسط حضرت امام و این بیان که امروز در ایران، باز انقلاب است، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول موج ضدآمریکایی عظیمی را به همراه حمایتهای گسترده مردمی، در کشور به راهانداخت. ادامه اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان، دولت آمریکا را با شدیدترین بحران سیاسی چند دهه اخیر، روبه رو کرد. آنها از یک طرف، با بازتاب گسترده این مسئله درجهان، روبه رو بودند و از طرف دیگر در جلب و جذب نظر مقامات ایران برای حل و فصل مسئله، عاجز و ناتوان به نظر میرسیدند. حتی وقتی رییس جمهور آمریکا تلاش کرد نمایندگان ویژهای را برای مذاکره به ایران بفرستند. امام در پیامیقاطعانه آن را رد و اعلام کردند: ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان ویژه ممکن نیست و مقرر فرمودند: اعضای شورای انقلاب اسلامیبه هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند و هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند. مخالفت امام برای مذاکره با نماینده ویژه آمریکا، آنها را به این سمت برد که از یک طرف به تهدید و تحریم ایران بپردازند و از طرف دیگر، شاه مخلوع را از آمریکا خارج و طرف ثالثی برای مذاکره به ایران پیدا کنند، به این امید که انجام این کارها، آنها را به مقصود خود در عبور از بحران سیاسی موجود، نزدیکتر کند.
در این میان فرمان امام، برای آزادی زنان و سیاهپوستان گروگان گرفته شدهای که جاسوسی آنها ثابت نشده باشد (در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۵۸)، با این استدلال که اسلام برای زنها حقوق ویژهای قائل است و سیاهپوستان نیز عمری را تحت فشار و ظلم آمریکا به سر بردهاند. اقدام مبنایی بود که در هیاهوی تبلیغاتی آمریکاییها، چندان به چشم نیامد.
آمریکا نمیتواند غلطی بکند
بعد از اشغال این جاسوسخانه و حوادث که بعد از آن پیش آمد، دو نظر کاملا رودررو و مقابل در محیط خودمان و دردنیا میبینیم. یک نظر از سوی مخالفانی بود مثل لیبرالها، غربزدهها و کسانی که قبلهگاهشان تمدن آلوده غرب است، اینها این نظر را داشتند که این حرکت را کی حرکت مضر، در تضعیف کشور و مایه عقبماندگی در امور مادی تلقی میکردند.
در مقابل اینها یک تفکر دیگری بود که مایه اصلی آن خط امام است که حضرت امام همان روزها فرمودند که این انقلاب دوم است و انقلابی است که از انقلاب دوم بالاتر است و در همین رابطهها، مطالبی گفتند که مثلا آمریکا چه غلطی میتواند بکند و ما رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم؟
بحران گروگانگری
وضع دشواری که در پی گروگانگیری و افشای اسناد موجود در سفارت آمریکا پدید آمده بود، کمکم بحرانی همهگیرو جهانی شد; به طوریکه علاوه بر تاثیرات گسترده خود در رویدادهای داخلی، بسیاری از روابط بینالملل را نیز تحت شعاع خود گرفت. با درخواست امام از نماینده ویژه پاپ برای استیضاح رییسجمهور آمریکا و موافقت شورای انقلاب با قطع صدور نفت ایران به آمریکا و بستن حریم فضایی و دریایی بر روی هواپیماها و کشتیهای آمریکایی که همزمان با مسدود کردن حسابهای ایران در بانکهای آمریکایی و تهدیدهای شدید و غلیظ آنها، برای مقابله با ملت ما صورت گرفت بحران گروگانگیری اوج دیگری گرفت.
در این میان بنیصدر به عنوان سرپرست وزارت خارجه درنامهای از دبیرکل سازمان ملل درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به خواستهای ایران را کرد اما چندی بعد و به رغم این درخواست ما دیدیم، شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که جلسه فوقالعادهای به درخواست آمریکا تشکیل میدهد و از ایران هم خواسته بود وزیر خارجه یا نمایندهای را برای پاسخگویی و تشریح مواضع خود به این جلسه اعزام کند.ما در شورای انقلاب معتقد بودیم که این کار برای جلوگیری ازمواضع تند شورای امنیت، بهتر است که انجام شود، اما امام مخالفت کردند و استدلالهای ما را نپذیرفتند و فرمودند که آنها رای، علیه شما خواهند داد. بعد هم در پیامی(به تاریخ ۶آذر ۱۳۸۵) اعلام کردند: «هرشورایی یا محاکمهای که تحت نفوذ مستقیم آمریکا تشکیل شود، از اول رای آنان دیکته شده است ومحکومیت ملت مظلوم ما مورد استقبال آنان است.» وتایید کردند: «ملت ما با شورای امنیت فرمایشی که ازاول تکلیف آن معلوم شده، موافق نیست.» شورای امنیت (در تاریخ ۱۵آذر۱۳۵۸) وبه دنبال آن دادگاه لاهه (در تاریخ ۲۵آذر۱۳۵۸) ایران را محکوم کردند وسپس آمریکا با تهدید و فشار، متحدان خود را به تحریم اقتصادی ایران مجبور کرد وحتی تا صدور قطعنامه تحریم از سوی سازمان ملل هم پیش رفت، هر چند در این کار موفق نشد. این اقدامات آمریکا خشم مردم را برانگیخت، به طوری که رفتن شاه از آمریکا به پاناما نتوانست مشکل گروگانها را حل کند و بحث را تا ضرورت محاکمه آنها پیش برد.
امام حل مسئله گروگانها را
به مجلس واگذار کردند
امام به این نتیجه رسیدند که این مسئله باید حل شود وقضیه را به مجلس محول کردند که من رییس آن بودم. در مجلس هم، نیروهای تند انقلابی سختگیری میکردند وشرطهای سختی میگذاشتند; مثلا میخواستند آمریکا عواقب کودتای ۲۸مرداد ومسائل پس ازآن را بپذیرد. به هر حال شرایط سخت بود، بخشی از نیروهای انقلابی نمیخواستند مسئله تمام شود وما هم میدانستیم امام مایل هستند قضیه حل شود و راهحل آن را به مجلس محول کرده بودند. سختگیری بعضیها با کمک حضرت امام رفع شد و مجلس با بحثهایی که انجام داد، در نهایت، راه حل را مشخص کرد.
کمیسیون تحقیق درباره جنایات شاه وآمریکا
آغاز فعالیت کمیسیون بین المللی تحقیق بررسی جنایات شاه ودخالتهای آمریکا در ایران، که مورد نظر سازمان ملل بود. با تصویب شورای انقلاب پیگیری وزارت امور خارجه حاصل شده بود، علاوه بر جریان انتخابات مجلس شورا، از مهمترین بحثهای آخرین ماه سال ۸۵ بود.
طبق گزارش صادق قطب زاده( سرپرست وقت وزارت امور خارجه)، کمیسون مزبور به خاطر بررسی سه مسئله نقض حقوق بشر توسط آمریکادر ایران«جنایات شاه در ایران » و« ملاقات با گروگانها برای کسب اطمینان از سلامتی آنها»، با حضور چند شخصیت معتبر بین المللی که همه آنها به انتخاب دولت ایران بود، شکل گرفته و به ایران آمده بود. امام تشکیل این کمیسیون را قبول داشتند، به همین دلیل شورای انقلاب نیز، فعالیت و حضور آنها را در ایران تصویب و مقرر کرد، جلسه ای با دانشجویان برای هماهنگی بیشتر تشکیل شود. در این جلسه که با حضور بنی صدر(در تاریخ۱۵اسفند۱۳۵۸) تشکیل شد وآقایان موسوی اردبیلی، مهندس سحابی، قطب زاده و من به نمایندگی از شورای انقلاب، در آن حضور داشتیم، ازدانشجویان خواسته که برای بستن راههای سو استفاده آمریکاییها و نیز گرفتن ابتکار عمل از دست آنها، با این هیئت همکاری کنند. دانشجویان شرطهایی برای این کار گذاشتند وچندان مایل به این همکاری نبودند، آنها به ویژه میخواستندکه بین قضیه بررسی جنایات شاه وآمریکا در ایران با مسئله ملاقات با گروگانها، تفکیکی ایجاد شود، تا هم ملت ایران به حق خود برسد و هم از سو استفادههای احتمالی جلوگیری شود.
بنی صدر و قطب زاده، نظریات دانشجویان را نپذیرفتند و آن را رد کردند. ما تاکید داشتیم که باید کاری کرد که کمیسیون بدون نتیجه باز نگردد، ودولت ایران نیز تضعیف نشود. سرانجام چیزی عاید نشد وقرار شد مذاکره ادامه یابد. من با دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در دو جلسه طولانی دیگرهم صحبت کردم، آنها به ما گفتند که حاضریم جمعی از گروگانها را به عنوان شاهد جنایات شاه نشان دهیم، ولی دیدن تمامیگروگانها ضرورتی ندارد. اما در این طرف هم، مخالفتهایی با این طرح دانشجویان خصوصا از طرف بنی صدر وقطب زاده بود که سرانجام آنها را مجبور به اتخاذ تصمیم دیگری کرد، تصمیمی که به دنبال مصاحبه بنی صدر، نمود عینی یافت.
بنی صدر پس از ناکامیدر جلب نظر دانشجویان، در مصاحبه ای از آنان خواست که گروگانها را به دولت و شورای انقلاب تحویل دهند ومدعی شد که امام نیز با این طرح موافقت دارند. دانشجویان هم، که از پیش چنین طرحی داشتند، بلا فاصله نامه ای به امام نوشتند و ضمن اشاره به موضعگیریهای رئیس جمهور و برخی از مقامات دولتی علیه آنها، در خواست کردند که گروگانها را از آنها تحویل بگیرند. امام هم با این پیشنهاد موافقت کردند و در حکمی خطاب به آقای (سید محمد) موسوی خوئینیها، فرمودند: «مقتضی است تا( تعیین) تکلیف قطعی که به عهده مجلس شورای اسلامیاست، حفاظت جاسوسان آمریکایی را به عهده شورای انقلاب قرار داده و به خدمت خودتان در این امر خاتمه دهید.» و بعد هم از شورای انقلاب خواستند که گروگانها را تحویل بگیرد.
در این میان، چون حکم امام انتشار عمومینیافته بود، تحویل گروگانها به شورای انقلاب، با مخالفتهای شدید مردم و برخی از سیاسیون همراه شد، تا جایی که کار به اعتصابها و تحصنهای اعتراضی نیز کشیده شد و گروهی هم خواستار استعفای صادق قطبزاده از وزارت امور خارجه شدند. من شخصا با تحویل گروگانها مخالف بودم، زیرا معتقد بودم که اصولا مقامات رسمی نمیتوانند، نگهدار گروگانها باشند و حق نیست که آنها به شورای انقلاب تحویل شوند.
سرانجام شورای انقلاب (در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۵۸)، در حضور امام تشکیل جلسه داد و به دنبال بحث و بررسیهای صورت گرفته، امام پیامیصادر کردند که بر مبنای آن قرار شد کلیه مدارک مربوط به دخالت آمریکا و شاه در هیئت بررسی و تحقیق جنایات دولت آمریکا و شاه قرار و هیئتبرای بازجویی از گروگانها و ملاقات با آنهایی که در پرونده جنایات آمریکا و شاه دخالت دارند، آزاد باشد. همچنین قرار شد اگر هیئت بررسی، نظر خود را در تهران درباره جنایات شاه مخلوع و دخالتهای آمریکای متجاوز ابراز داشت، ملاقات با تمامیگروگانها، برایشان بلامانع است.
در زمینه تحویل گروگانها هم اکثر اعضای شورای انقلاب گفتند که ما نمیخواهیم چنین کاری صورت بگیرد و آنها باید همچنان در اختیار دانشجویان باشند. امام هم، نظر دیگری ندادند و برایشان این مهم بود که جنایات شاه و آمریکا، مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه آن در ایران اعلام شود.به این ترتیب، شورای انقلاب هم گروگانها را تحویل نگرفت.
این مسئله به سود دانشجویان خاتمه یافت و آمریکاییها از حل و فصل سریع مسئله، کلا ناامید شدند و به فکر کارهای دیگری از جمله اعمال تحریمهای اقتصادی و فشارهای بینالمللی بیشتر و نیز قطع رابطه با ایران افتادند. اعضای کمیسیون نیز، ایران را (در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۵۸)، بدون دستیابی به نتیجهای خاص، ترک کردند.
آنها مدعی بودند اجرای شرایط تعیین شده از سوی امام، ادامه کار کمیسیون را غیر ممکن کرده است.