قيام 19 دي

محمدرضا پهلوي مانند پدرش بدون هيچ پشتوانه مردمي و با حمايت قدرتهاي خارجي به حكومت رسيد. ماهيت ديكتاتوري وي نيز مانع از بدست آوردن پايگاهي مردمي شده بود، از همينرو براي بقاي خويش همواره چشم به بيگانگان دوخته بود. چرخش قدرت امريكا در ماوراي بحار رويهاش را دستخوش تغيير قرار داد. روي كار آمدن دمكراتها در آمريكا شاه را بر آن داشت تا براي حفظ منافع آمريكائيان برنامة اصلاحي كِنِدي را به اجرا گذارد.
اجراي «دكترين كِنِدي» در ايران احتياج به مقدماتي داشت، از آن جمله تشديد انزواي اسلام، طرد بيشتر عناصر مذهبي و بكارگيري عناصر غيرمسلمان و تغييراتي كه بتواند اقشاري از مردم را به نفع خود همراه كند. لذا با تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي توسط دولت غيرقانوني علم (دولت علم در غياب مجلس سركار آمد) علما دريافتند كه آمريكا براي سلطه هرچه بيشتر خود مصمم به انزواي اسلام است. لذا با آموزة مبارزاتي خود يعني جلوگيري از سلطه بيگانه و عظمت كيان اسلام به مبارزهاي جدّي عليه دولت شاه پرداختند. رويارويي مراجع با پيشتازي امام خميني عليه رژيم بيوقفه به پيش ميرفت و نهضت را گستردهتر و مخالفت را عميقتر ميكرد. رژيم با تمام توان به ميدان آمد تا به خيال خود رأس هرم مبارزه را نابود كند، از اينرو امام خميني را دستگير كرد، اما مردم مسلمان كه هميشه زندگي ديني خود را با رهنمودهاي مراجع تطبيق ميدادند و عشق به رهبري ديني در طول تاريخ تشيع با جان آنان آميخته بود، سر از پا نشناخته به ميدان آمدند. شاه غافلگير شد و وحشتزده دستور سركوب خونيني را صادر كرد. گرچه قيام 15 خرداد به خاك و خون كشيده شد اما مشعلي را برافروخت كه در پانزده سال بعد، انفجاري از نور را بوجود آورد.
هنوز مدت زيادي از اين واقعه نگذشته بود كه پيشبيني امام تحقق يافت. آمريكا قراردادي را به مردم ايران توسط رژيم شاه تحميل كرد كه عزت امت اسلامي را بازيچه نخوت استكباري خود قرار ميداد. اين بار نيز امام خميني كه هيچگاه در اين مدت سكوت نكرده بود فريادي رساتر سر داد؛ همگان را به ياري طلبيد و مردم را به مبارزه فراخواند. تمام گرفتاريها را از آمريكا دانست و رئيسجمهور امريكا را منفورترين افراد دنيا نزد مردم ايران معرفي كرد.
رژيم شاه تصور كرد كه با دور كردن امام از كشور، در روند مبارزات ضد رژيم فترت بوجود ميآورد لذا معظمله را در 13 آبان 1343 دستگير و بدون محاكمه (حتي ظاهري) تبعيد كرد. گرچه دوري امام از امت ضربه جبرانناپذيري را به مبارزه وارد ساخت ولي رژيم هرگز نتوانست مشعلي را كه او برافروخته بود خاموش كند.
امام مبتكر انديشهاي شد كه در حوزههاي ديني ريشه زد و از اين فرايند، شجرة طيبهاي بوجود آمد كه در سرتاسر ايران شاخ و برگ نمود. متعاقب قيام امام، گروههاي سياسي اسلامي به وجود آمدند، عالماني مجاهد رشد كردند و طلاب و دانشجوياني پرورش يافتند كه مشعل مبارزه و جهاد را همچنان برافروخته نگاه داشتند.
در آبان سال 1356 واقعهاي رخ داد كه امام آنرا «عطيه خداوندي» نام نهادند و آن رحلت مشكوك آيتالله آقا سيد مصطفي خميني فرزند مبارز امام بود. مردم با سوابقي كه از رژيم داشتند آن اقدام را از جانب شاه دانستند. اين حادثه موجي از انزجار در بين مردم برانگيخت و به پاس احترام به رهبر تبعيديشان در سرتاسر ايران ـ بخصوص تهران و قم ـ مجالس عزاداري برپا كردند. اكثر قريب به اتفاق اين مجالس تبديل به صحنه نمايش حمايت از امام و مخالفت با رژيم شد. در جريان همين مجالس مردم به پاس مجاهدتها و قدرت ويژه آيتالله العظمي خميني، به او لقب «امام» دادند. اين عنوان، نمادي از مبارزة حق عليه باطل بود كه در طول تاريخ تشيع به عنوان يك استراتژي دائمي جزو فرهنگ شيعيان قرار گرفته بود.
امام خميني با درك عميق مخصوص بخود دريافت كه ثمرة نهضتي كه برپا كرده است به بار نشسته است، لذا از فرصت بدست آمده كمال استفاده را نمود و با سخنان و پيامهاي خود مشعل انقلاب را فروزانتر كرد. استقبال مردم از امام بخاطر نفوذ سنتي مرجعيت و همچنين استقامت، سازشناپذيري، تيزبيني و شجاعت وي بود. لذا در آن مدت كوتاه به عنوان رهبري بيبديل و بلامنازع درآمد كه مورد توافق همه گروهها قرار گرفت. رژيم شاه از اقبال مردم به امام خميني حيرتزده شد و دست به حركت نسنجيدهاي زد تا به گمان خويش، امام را بياعتبار نمايد و در ضمن از قدرت روحانيت ارزيابي مجددي بنمايد. از اينرو در 17 دي ماه 1356 (سالروز كشف حجاب) در روزنامه اطلاعات به چاپ مقالهاي مبادرت ورزيد كه هتاكي و بياحترامي را نسبت به امام به اوج رساند.
مردم قم به رهبري علما و طلاب حوزه، دست به اعتراض گسترده عليه رژيم زدند، در منازل مراجع، علما و مدرسان تجمع كرده و آنان نيز براي مردم سخنراني كردند و پاسخي درخور به حكومت دادند. راهپيمايان در روز دوم تظاهرات (19 دي) در حالي كه به آرامي تظاهرات ميكردند ناگهان مورد تهاجم نيروهاي رژيم قرار گرفتند كه اين زد و خورد تا ساعتها به طول انجاميد. بر اثر اين هجوم، دهها نفر شهيد و مجروح شدند و نقطه عطف ديگري در تاريخ انقلاب بوجود آمد.
قيام 19 دي 1356 در مقايسه با حماسه 15 خرداد 1342 از جنبه سازماندهي و پيامدها تفاوتهاي عمدهاي داشت. امام با دميدن روح اعتماد به نفس و شجاعت در مردم، و تربيت نسلي از روحانيان كارآزموده و انقلابي نسلي جديد از مبارزان مجاهد بوجود آورده بود. قيام 15 خرداد، حركتي خودجوش و سازماندهي نشده بود و تظاهركنندگان هيچ برنامهاي جز اعتراض به دستگيري رهبرشان و اظهار مخالفت نداشتند. ولي قيام 19 دي به دليل سازماندهي و برنامهريزي عدهاي از شاگردان امام بود كه كولهباري از تجربة پانزده سالة مبارزه را به همراه داشتند. واقعه 15 خرداد 42 هرچند اعتراض علما و مراجع را به دنبال داشت اما آنها را همانند قيام 19 دي 56 متحد و متشكل و همگام نساخته بود. در حركت اخير، آنها نه تنها به صدور اعلاميه و ابراز انزجار از عملكرد رژيم و محكوم ساختن اقدامهاي ضد انساني آن پرداختند، بلكه به تداوم مخالفت و اعتراضها پاي فشردند. دليل عمدة اين نوع واكنش، رهبري امام خميني در مبارزه با رژيم شاه بود. شخصيت علمي، انعطافناپذيري، نظريهپردازي سياسي و استكبارستيزي امام، از او مرجع و رهبري قدرتمند ساخته بود كه روحانيت و مردم، همة آرمانهاي خود را يكجا در او ميديدند.
آنچه در بررسي قيام 19 دي ماه حائز اهميت است خاستگاه و عناصر شركتكننده در آن قيام است. اولين گروه شركتكننده تعدادي از استادان و مدرسان حوزه علميه بودند كه درسها را به عنوان اعتراض تعطيل كردند، و دسته ديگر طلاب جوان مدارس مذهبي قم (مانند مدارس: حقاني، غديري، خان، حجتيه، رسالت و فيضيه) بودند كه با سازماندهي تظاهرات، آن را به يك اعتراض عمومي تبديل كردند. ميانگين سني (19 تا 20 سال) شهدا، مؤيد حضور فعال و پيشگام طلاب جوان در اين قيام بود. حركت اعتراضآميز اين دو گروه در روز 18 دي ماه با رفتن به منزل مراجع تقليد و علما بدون درگيري آغاز شد، اما با ورود ساير اقشار ملت در فرداي آن روز، تظاهرات از حالت اعتراض صنفي به مبارزهاي مردمي تبديل شد. از جمله گروهها و اقشار شركتكننده در قيام 19 دي، بازاريان و پيشهوران بودند كه در تأمين نيازهاي مالي انقلاب نقش بسزايي بر عهده داشتند. همچنين دانشجويان، دانشآموزان، زنان و كارگران نيز به صورت گسترده در راهپيمايي شركت كردند. پس ميتوان قيام 19 دي را نمايش شركت همه جانبه اقشار مختلف مردم قم تلقي كرد. اين مهم در سخنراني علما به خوبي نمايان است.
به هر حال، قيام «19 دي» مشعل انقلاب را شعلهور ساخت و به يمن فرهنگ شيعي، «چهلم»ي بعد از «چهلم» ديگر پديد آورد؛ پديدهاي كه در فاصله زماني آن (چهل)، مكان برگزاري آن (مساجد)، گويندگان آن (علما)، شركتكنندگان در آن (مؤمنان) و شعارها و حال و هواي آن، ديني بودن نهضت را جزء لايتجزاي آن ساخت.
قيام 19 دي ماه مردم مسلمان و انقلابي قم، نقطه عطف نهضت اسلامي مردم ايران بود كه در طول فراز و فرود خود هرگز از حركت بازنايستاد و در تداوم حركت خويش، بر دشمن يورش برد و قُلل پيروزي را يكي پس از ديگري فتح كرد.