سیاست خارجی ایران و ماجرای سلمان رشدی

چکیده: «روحانیون و مردم عزیز حزب‌الله و خانواده‌های محترم شهدا حواسشان را جمع كنند كه با این تحلیل‌ها و افكار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است كه تحلیل‌گران امروز ده سال دیگر بر كرسی قضاوت بنشینند و بگویند كه باید دید فتوای اسلامی و حكم اعدام سلمان رشدی مطابق قوانین و اصول دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه‌گیری كنند كه چون بیان حكم خود آثار و تبلیغاتی داشته است و بازار مشترك وكشورهای غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نكنیم و از كنار اهانت‌كنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مكتب بگذریم»
با پایان جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه‌ی 598 شاید گروهی تصور می‌كردند می‌بایست جهت‌گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی به سوی واقع‌گرایی و تصور واقعی از صحنه‌ی روابط بین‌الملل سوق یابد؛ ولی اهانت سلمان رشدی به مقدسات اسلام و شخص پیامبر اسلام (ص) و واكنش شدید امام خمینی نسبت به وی، ثابت كرد كه در هر شرایطی امام اجازه نمی‌دهد تا خللی در اصول سیاست خارجی ایجاد شودو مبارزه با جهان كفرو شركت تعطیل نخواهد شد. امام خمینی در ماه‌های آخر عمر شریفشان نه تنها از اصول و ارزش‌های انقلابی دست نكشیدند،بلكه در راه مبارزه با غرب و شرق برای اعتلای ارزش‌های اسلامی مصمم‌تر نیز شدند.
بعد از توهین و اهانت سلمان رشدی به پیامبر (ص) و قران، امام خمینی، در تاریخ 25/11/1367 در پیامی درباره‌ی سلمان رشدی فرمودند:
«انا لله و انا الیه راجعون:
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانیم مؤلف كتاب «آیات شیطانی»‌كه علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محكوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه كه آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر كسی جرأت نكند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر كسی در این راه كشته شود شهید است. انشاءالله
ضمنا اگر كسی دسترسی به مؤلف كتاب را دارد، ولی قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد»
از فردای صدور حكم، یعنی 26/11/1367 تظاهرات وسیعی در ایران و جهان به حمایت از حكم امام به وقوع پیوست. در ایران دولت عزای عمومی اعلام كرد و از هسته‌های مقاومت حزب‌الله در سراسر جهان خواست كه در مقابل این حركت استكبار بایستد. مسلمانان كشورهای دیگر با انجام حركت‌هایی از حكم امام حمایت كردند.
آمریكا از انتشار كتاب دفاع نمود و انگلیس تأسف خویش را از فتوای امام اعلام كرد. وزارت امور خارجه، سفیر و كاردار چند كشور اروپایی را كه نسبت به فتوای امام موضع غیرمنطقی اتخاذ كرده بودند احضار كرد و به موضع‌گیری دولت‌های آنها شدیدا اعتراض كرد. كشورهای اروپایی ابتدا آلمان و بعد كشورهای بازار مشترك اروپا در اول اسفند 1367 تصمیم جمعی بر فراخوانی سفرا و كارداران خویش از تهران گرفتند.(1)دولت انگلیس كه حامی اصلی سلمان رشدی در این ماجرا بود همواره مواضع غیر اصولی در این خصوص اتخاذ می‌كرد؛ لذا مجلس شورای اسلامی ، وزارت امور خارجه‌ی ایران را موظف كرد در صورتی كه دولت انگلستان حداكثر ظرف مدت یك هفته مخالفت خود را با موضع‌گیری‌های غیر اصولی در مقابل جهان اسلام و جمهوری اسلامی و مطالب كتاب ضد اسلامی «آیات شیطانی» رسما اعلام نكند، روابط سیاسی فی‌مابین را قطع نماید.(2) دولت انگلیس اظهار تأسف كرد، ولی به طور رسمی عذرخواهی ننمود؛ از این رو جمهوری اسلامی ایران نیز بر اساس مصوبه‌ی مجلس شورای اسلامی در 16 اسفند 1367 رسما روابط سیاسی خود را با انگلیس قطع كرد.
وزارت امور خارجه‌ی ایران هم در خصوص قطع رابطه انگلیس اطلاعیه‌ی زیر را صادر كرد:
«وزارت امور خارجه نه تنها به عنوان مجری سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران، بلكه در افقی وسیع‌تر خود را مجری و حامی سیاست‌ خارجی اسلام علیه كفر دانسته و در این رابطه دفاع از اسلام عزیز و ارزش‌های آن را وظیفه الهی و قانونی خویش می‌داند؛ لذا هر گونه توهین و توطئه علیه اسلام را از جانب هر كشوری كه باشد تحمل ننموده و احترام به مقدسات اسلام را به عنوان جزیی از اصل احترام متقابل در چارچوب روابط خود با كشورهای جهان می‌داند. وزارت امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران ضمن تأیید و حمایت از مصوبه‌ی قانونی مجلس شورای اسلامی در مورد قطع رابطه‌ی سیاسی با دولت انگلستان و از آنجا كه در فرصت یك هفته‌ای مجلس تلاش این دولت در تصحیح مواضع غلط گذشته‌ی خود كافی نبوده و علی رغم اعتراف به توهین‌آمیز بودن این كتاب اقدامی در ممانعت از توهین به اسلام و مقدسات اسلام به عمل نیاورده، همچنان در مورد حكم صریح اسلام در مورد اهانت كننده به پیامبر، مواضع خصمانه‌ی خود را حفظ كرده است، معتقد است كه شرایط تعیین شده از سوی مجلس شورای اسلامی تأمین نشده و لذا قطع كلیه‌ی روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با دولت انگلستان اعلام می‌شود»(3)
در همان اسفند 1367 دولت جمهوری اسلامی ایران خواستار آن شد كه موضوع كتاب «آیات شیطانی» در دستور كار وزرای امور خارجه و سران كشورهای عضو كنفرانس اسلامی قرار گیرد. از آنجا كه فشار مسلمانان بر سلمان رشدی زیاد شده بود و او هر لحظه خود را در برابر مرگ می‌دید، شایعه شد اگر رشدی عذرخواهی نماید و توبه كند حكم اعدام وی لغو می‌شود، ولی امام خمینی فرمودند:
«اگر رشدی توبه كند و زاهد زمان هم بشود، حكم قتلش واجب است».(4)
شاید كسی بگوید این همه مقاومت و پرداخت هزینه برای كتاب «آیات شیطانی»‌ به چه منظور بوده است؟ آیا جمهوری اسلامی نمی‌توانست از طریق نهادهای بین‌المللی و دیپلماسی اهداف خود را دنبال كند؟ پاسخ به این سؤالات است كه تفاوت مكتب سیاسی امام خمینی را با دیگر مكاتب نظری غرب آشكار می‌سازد. واقعیت آن است كه امام خمینی به نظام بین‌الملل برای حمایت از مستضعفان هیچ اعتمادی نداشت و همانند آرمان‌گرایان، یك نظام جهانی عادلانه و صلح‌آمیز را انتظار نداشت و به اصل خودیاری و اتكا به خویش توجه می‌كرد و انجام تكلیف را بر همه چیز مقدم می‌دانست و از مركز قدرت واهمه‌ای نداشت و از ترس واقعیت‌های مادی از حقیقت چشم نمی‌پوشید و قدرت خداوند را بالاتر از همه می‌دانست.
امام خمینی در همین زمینه چند ماه قبل از رحلت خود می‌فرماید:
«امروز خداوند ما را مسئول كرده است، نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سكون و سكوت باید مبارزه كرد و شور و حال حركت انقلاب را پابرجا داشت. من باز هم می‌گویم همه‌ی مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند كه غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‌تان به خیال خام خودشان بیرون نبرند آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور ... باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره‌ی هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست كه آنها را از اهداف عظیم انقلاب كه ایجاد حكومت جهانی اسلام است منصرف كند ....
من بار دیگر از مسئولان بالای نظامی جمهوری اسلامی می‌خواهم كه از هیچ كس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‌داری غرب و پوچی و تجاوز كمونیسم نكشند كه هنوز در قدم‌های اول مبارزه‌ی جهانی علیه غرب و شرقیم. مگر بیش از این است كه ما ظاهر از جهان‌خواران شكست می‌خوریم و نابود می‌شویم؟ مگر بیش از این است كه ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‌كنند؟ مگر بیش از این است كه با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایكوب می‌كنند؟ مگر بیش از این است كه فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌ی دار می‌روند؟ مگر بیش از این است كه زنان و فرزندان خردسال حزب‌الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین كند، ولی ما به وظیفه‌ی اسلامی خود عمل كنیم».(5)
بر اساس همین نگارش ، امام خمینی در برابر ماجرای سلمان رشدی هرگز عقب ننشست و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پیامبر (ص) و اسلام نگذشت. ایشان تحلیل‌های واقع‌گرایانه‌ و مادی را كه مرعوب مراكز قدرت بین‌المللی بود برنمی‌تافت و به امت حزب الله تأكید فرمود:
«روحانیون و مردم عزیز حزب‌الله و خانواده‌های محترم شهدا حواسشان را جمع كنند كه با این تحلیل‌ها و افكار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است كه تحلیل‌گران امروز ده سال دیگر بر كرسی قضاوت بنشینند و بگویند كه باید دید فتوای اسلامی و حكم اعدام سلمان رشدی مطابق قوانین و اصول دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه‌گیری كنند كه چون بیان حكم خود آثار و تبلیغاتی داشته است و بازار مشترك وكشورهای غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نكنیم و از كنار اهانت‌كنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مكتب بگذریم».(6)
البته تصمیم امام خمینی در قضیه‌ی سلمان رشدی خالی از درایت و عقلانیت نبوده است و بر اساس شناخت ایشان از غرب صورت گرفته است. امام خمینی می‌خواست ثابت كند كه تمامی واقعیت آن نیست كه تحلیل‌گران مرعوب بیان می‌دارند، بلكه اگر ایستادگی و مقاومت به وجود آید واقعیت‌ها تغییر خواهد كرد؛ لذا در همین خصوص می‌فرمایند:
«همه‌ی ترس استكبار از همین مسئله است كه فقه و اجتهاد جنبه‌ی عینی و عملی پیدا كند. راستی به چه علت است كه در پی اعلام حكم شرعی و اسلامی مورد اتفاق همه‌ی علما در مورد یك مزدور بیگانه این قدر جهانخواران برافروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك و امثال آن به تكاپو و تلاش مذبوحانه افتاده‌اند؟ غیر از این نیست كه آنان اسلام امروز مسلمانان را یك مكتب بالنده و متحرك و پرحماسه می‌دانند و از اینكه فضای شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمی‌توانند علیه مقدسات قلم فرسایی كنند مضطرب شده‌اند ... استكبار غرب شاید تصور كرده است از اینكه اسم بازار مشترك و حصر اقتصادی را به میان بیاورد ما در جا می‌زنیم و از اجرای حكم خداوند بزرگ صرف نظر می‌نماییم. ما كینه‌ی دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت، از همین نكته‌ها به دست می‌آوریم. قضیه‌ی آنان قضیه‌ی دفاع از یك فرد نیست؛ قضیه‌ی آنان حمایت از جریان ضد اسلامی و ضد ارزش است ... آنان كه هنوز بر این باورند و تحلیل می‌كنند كه باید در سیاست و اصول دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی كرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تكرار كنیم و معتقدند كه شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتا انزوای كشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل كنیم آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌كنند و احترام متقابل به ملت‌ها و اسلام و مسلمین می‌گذارند، این یك نمونه است كه خدا می‌خواست پس از انتشار كتاب كفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استكبار و بربریت چهره‌ی واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام بر ملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به در آییم».(7)
در مكتب سیاسی امام خمینی رئالیسم سیاسی كه تنها با ارزیابی مادی منابع قدرت می‌پردازد مطرود است و در جهت‌گیری سیاست خارجی نقشی ندارد؛ زیرا اگر تحلیل‌گران بر اساس نظریه‌ی واقع‌گرایی به اندازه‌گیری قدرت بپردازد، همواره باید نظام سلطه‌ی جهانی را پذیرفت و به اندازه‌ی قدرت مادی خود به دنبال منافع ملی بود. آیا با این نگاه، مستضعفان جهان می‌توانند در برابر مراكز قدرت و ثروت جهان صف‌آرایی نمایند و یا از طریق نهادهای بین‌المللی كه خود وابسته به این مراكز هستند به دنبال احقاق حقوق خود باشند؟ در مكتب سیاسی امام خمینی اعتماد به ابرقدرت‌های جهان ساده‌اندیشی است و توجه به توده‌های انقلابی و عدالتخواه در سراسر جهان عقلانی است. این مفاهیم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوره‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای موج می‌زند.
(برگرفته از کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغاز تا سال 1368 تالیف: آقای ابوالفضل صدقی، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

پی نوشت:

1 - مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، آیات شیطانی بارزترین جلوه‌ی دشمنی استكبار جهانی با اسلام ناب محمدی، صص 13-16
2- روزنامه‌ی اطلاعات ، 9/12/1376 ، ص 2
3 - همان ، 16/12/1367، ص 18
4 - مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، پیشین
5 - به نقل از روزنامه اطلاعات ، 5/1/1368 ، ص 9
6 - به نقل از مؤسسه قدر ولایت ،‌پیشین، ص 58
7 - به نقل روزنامه‌ی اطلاعات ، 4/12/1367، ص 2