ایران و عرفات

در حالی که رسانه های خبری جهان طی دو هفته گذشته و به ویژه در روز تشییع و تدفین یاسر عرفات، رهبر فقید فلسطینیان، با قطع برنامه های خود، اقدام به انعکاس گسترده این مراسم نمودند، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، با نگاهی بی تفاوت این واقعه را دنبال کرد. بطوریکه به ندرت در تحلیلها و اخبار روز قدس ، از درگذشت عرفات و پخش مراسم تدفین باشکوه او یاد شد. این نگاه صداو سیما که تا حدودی موضع رسمی ایران نیز محسوب می شد، در معدودی از هموطنانمان نسبت به عرفات وجود دارد. دلیل آنان «سازشکار بودن عرفات» و یا «حمایت او از صدام طی جنگ تحمیلی» می باشد و به این بهانه سعی کرده اند طی این مدت، او و جایگاهش را در میان فلسطینیان نادیده انگاشته و انکار کنند.
نگارنده قصد ندارد تا در این نوشتار به دفاع از عرفات در قبال اتهامات فوق بپردازد. اما مقایسه ای کوتاه در این دو مورد می تواند «خلوص نیت» برخی را بیش از پیش آشکار سازد.

1- «عرفات سازشکار بود» ؛ یاسر عرفات با کناره گیری اعراب از مبارزه مسلحانه و تغییر شرایط بین الملل وادار به مذاکره شد. اما این مبارز نظامی که به مذاکره سیاسی روی آورد بعلت سرسختی در سالهای آخر عمر خویش در حصر اسراییل و انزوای آمریکا قرار گرفت. مرگ او خوشحالی بوش و شارون را به همراه داشت که شاهد کنار رفتن «مانع» صلح بودند.
در سوی دیگر و همزمان با مرگ عرفات، علیرغم شعارهای استقلال طلبانه مسئولان ایران، جمهوری اسلامی سرانجام پیشنهاد اروپاییان را درخصوص مسایل هسته ای پذیرفت.
اگر عرفات برای دستیابی به حقوق حقه ملت فلسطین و تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی دست به «مذاکره» و «سازش » زد، دیپلماتهای ایران برای چه با اروپا « مذاکره » و « سازش » کردند ؟ برای تداوم فعالیت های هسته ای کشور یا توقف دستیابی ایران به فنآوری هسته ای که نه تنها از حقوق طبیعی ما بلکه مبتنی بر پیمان NPT بوده است؟

2- «عرفات در طی جنگ تحمیلی حامی صدام بود» ؛ باید پرسید طی جنگ تحمیلی 8 ساله ایران و عراق، چه کسی بر ما نبود ؟
در سال 1981-سالهای آغازین جنگ- نماینده عراق -کشور متجاوز- از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ریاست مجمع انتخاب می شود. اروپاییان که در زمان جنگ همراه با ایالات متحده، عراق را با انواع سلاح های متعارف و غیرمتعارف مسلح کردند، امروز «میانجی» و از «دوستان» ما هستند . کویت، امارات، عربستان و حتی سازمان کنفرانس اسلامی با کنار گذاشتن بی طرفی در حد بضاعت خود ! به تقویت صدام کمک کردند. اما اکنون همه این کشورها دوست، برادر و... هستند و تنها عرفات که خود دریافت کننده کمک بود تا کمک کننده، علاوه بر «سازشکار» بودن «خائن» نیز معرفی می شود.
توجه به دو نکته می تواند به روشن شدن موضوع کمک کند.
اول اینکه هرگونه تصمیم گیری و عمل در عرصه بین المللی نیازمند درک و شناخت شرایط و مقتضیات زمانه است. شرایط نوین نظام بین الملل نه به عرفات اجازه می داد تا به مبارزه مسلحانه ادامه دهد و نه به ایران فرصت می دهد که فارغ از نگاه جهانیان، به تداوم فعالیت های هسته ای خود -هرچند صلح آمیز- سرگرم باشد. همانگونه که تصمیم اخیر دولتمردان در پذیرش پیشنهاد اروپا در شرایط فعلی و با توجه به تهدیدات موجود، عقلایی می نمایاند، عمل عرفات در آغاز دهه 90 نیز توجیه پذیر خواهد بود.
و دوم ؛ در عرصه سیاست، دوست و دشمن ثابتی وجود ندارد و تنها منافع ملی است که چراغ راهنمای سیاست خارجی کشورهاست. همانگونه که زمانی پس از پایان جنگ نه تنها رابطه ایران با حامیان گذشته صدام بلکه در برهه ای با دولت خود او نیز بهبود یافت. حتی جمهوری اسلامی ایران در زمان حمله مؤتلفین به عراق، با این اقدام که سرنگونی صدام را نیز به دنبال داشت مخالفت کرد. اما علیرغم آن، همچنان عرفات در نگاه ایران، چهره ای مطرود بود.
کارنامه عرفات مانند هر سیاستمدار دیگری حاوی موفقیت ها و ناکامی های بسیاری است. از بهره گیری از نبوغ و پیشبرد مبارزه نظامی و سیاسی تا اشتباهات استراتژیک در برخی از برهه های حساس. اما چیزی که قابل انکار نیست آنست که عرفات نماد مبارزه فلسطینیان و رهبر بلامنازع ایشان بوده و هست. چهره ای که جایگزینی برای او نیست و کسانی که مراسم تدفین او را و شمار عزادارانش را در رام الله -علیرغم محدودیت شدید اسراییل- دیده باشند می توانند گواهی دهند که نگاه ایران به او تا چه حد با واقعیات همخوانی داشته است؟
بهرحال انتظار می رفت بازتاب مرگ او در رسانه ی ملی و دستگاه های رسمی ایران، حداقل کمتر از اخبار و واکنش به شهادت شیخ احمدیاسین و عبدالعزیز رنتیسی -که علیرغم شکوه تشییع و تدفین آنان به هیچ وجه قابل مقایسه با عرفات نبود- نباشد. اما به یقین تاریخ در باره او و همگان به قضاوت خواهد نشست و ما نیز مصون از قضاوت تاریخ نخواهیم بود.