تحلیل اسرائیلی استراتژی هسته ای ایران

میانه روها در سازمانهای امنیتی و مذهبی ایران حمایت خود را از بازرسی سر زده برنامه هسته ای این کشور اعلام کردند. اما تند روها با این استدلال که این رفتار به معنای نقض حاکمیت ایران است، این گونه بازرسی را به معنای تسلیم دانستند
برنامه هسته ای ایران ریشه در دوران شاه دارد اما پس از انقلاب در سال ۱۹۷۹ همه چیز برای مدت یک دهه متوقف ماند. سپس در چهارده سال بعدی ایران برای توسعه مواد شکافتنی برنامه مخفیانه ای را هدایت کرد که این کشور را در تولید سلاحهای هسته ای توانمند می ساخت. این خلاصه گزارشی است که از سوی رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی، محمد البرادعی در نوامبر ۲۰۰۳ ارائه شد. در ضمن در این گزارش آمده است که ایران پذیرفته است که بین سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ در تولید پلوتونیم موفقیت حاصل کرده است.
گزارش البرادعی نکات برجسته سیستم پنهان کارانه، فریب کارانه و گمراه کننده ای را که به خوبی سازمان یافته است، مشخص می کند . ایرانیان در ارائه گزارش از بسیاری از فعالیتهای هسته ای خود( از جمله، خرید مواد هسته ای، ساخت پایگاه های هسته ای مخفی، حتی غنی سازی اورانیوم با سانتریفوژها) کوتاهی کرده است. همه اینها با وجود این حقیقت که ایران مجبور است به عنوان یک امضا کننده پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای NPT تمامی فعالیت های هسته ای خود را گزارش بدهد، انجام می گیرد.
در طول این ۱۴ سال، هیچ نقطه اختلافی بین اصلاح طلبان و محافظه کاران بر سر این مسئله استراتژیک و کلیدی گزارش نشده بود. اما زمانی که سیاست پنهان کارانه ایران آشکار شد و فشار بین المللی تحت رهبری ایالات متحده، ایران را مجبور ساخت که توانمندیهای خود را آشکار سازد و حتی تعدادی از آنها را برچیند، بین اصلاح طلبان و محافظه کاران اختلاف حاصل شد. سخنگوی وزارت خارجه، حمید رضا آصفی در اواخر سپتامبر اعلام کرد که تهران از برنامه هسته ای خود یا تولید اورانیوم غنی شده دست نکشیده است، هر چند که وزیر امور خارجه کمال خرازی، در مصاحبه ای با BBC اعلام کرد که ایران به هیچ وجه هیچ گونه برنامه ای برای تولید سلاحهای کشتار جمعی نداشته است. رئیس جمهور خاتمی تأکید کرد که ایران هیچ قصدی برای توسعه سلاحهای هسته ای ندارد و به اعتقاد وی درک این مطلب توسط سازمان ملل حاصل خواهد شد.
در نیمه دوم ماه اکتبر یک هیئت عالیرتبه اروپایی مرکب از وزیران امور خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان (جک استراو، دومینیک دوویلپن و یوشکا فیشر) دیدار بی سابقه ای را از تهران به عمل آوردند. هدف آنان این بود که از ایران بخواهند تا هدف برنامه هسته ای خویش را روشن سازد و به تعهد خود مبنی بر توقف تمامی اقدامات مربوط به تولید بمب هسته ای پایبند باشد. همچنین وزرای خارجه سه کشور، میزبان خویش را تحت فشار قرار دادند تا تاریخ ۳۱ اکتبر به التیماتوم آژانس جهت پاسخگویی به اتهامات وارد شده مبنی بر اینکه ایران در حال اجرای یک برنامه سلاحهای هسته ای بطور مخفیانه است، عمل نماید. بنابر اعلام منابع دیپلماتیک، وزرای خارجه از ایران خواستند تا پروتکل الحاقی پیمان NPT را که امکان بازرسی تأسیسات هسته ای را به آژانس می دهد، امضا نماید و برای ایجاد انگیزه لازم بمنظور همکاری کامل این کشور با آژانس آنها پیشنهاد ارائه همکاری تکنولوژیک به ایران جهت توسعه برنامه هسته ای غیر نظامی اش دادند.میانه روها در سازمانهای امنیتی و مذهبی ایران حمایت خود را از بازرسی سر زده برنامه هسته ای این کشور اعلام کردند. اما تند روها با این استدلال که این رفتار به معنای نقض حاکمیت ایران است، این گونه بازرسی را به معنای تسلیم دانستند.
با وجود این دوگانگی، کسانی هم بودند که اعتقاد داشتند ایران نقش دوگانه ای را بازی می کند. از نظر داخلی آنها به اروپائیها قول دادند که با بازرسی سرزده تنها به طور موقت موافقت کنند، نه اینکه از کل برنامه های هسته ایشان برای همیشه صرفنظر کنند. در حقیقت به آن معنی است که هیچ تغییر ماهوی در برنامه هسته ای ایران ایجاد نشده است .
نیوزویک گزارش داد که مشاوران رئیس جمهور بوش مشکوکند به اینکه آیا آندسته از رهبران ایران که با اروپائیها مذاکره کردند، عملا توانستند موفقیتی بدست آورند .
با نزدیک شدن زمان برگزاری اجلاس شورای حکام سازمان انرژی اتمی در ماه نوامبر در وین که موضوع بحث آن برنامه هسته ای ایران بود، آمریکا، اروپا، ایران و آژانس، سخنان تندی را با یکدیگر رد و بدل کردند.
موضوع جلسه قطعنامه اتحادیه اروپا بود که ایران را به دلیل «عدم پایبندی به تعهداتش» سرزنش می کرد. ایالات متحده معتقد بود که لحن قطعنامه بسیار ملایم است و از آژانس بین المللی انرژی اتمی خواست اعلام کند «ایران تعهداتش را نقض کرده است. این لحن بیان مسئله را به شورای امنیت سوق می داد.»
کالین پاول وزیر امور خارجه دولت آمریکا اعلام کرد که تصمیم اخیر ایران مبنی بر همکاری با آژانس و امضای پروتکل الحاقی «قدمی در جهت درست» بوده است. اما وی افزود هرگونه تصمیم گیری بر سر مسئله هسته ای ایران باید مکانیزمهای اجرایی را در بر گیرد تا باعث ادامه همکاری ایران شود. ایران، به نوبه خود اعلام کرد که اینگونه تند سخن گفتن باعث می شود که ایران در همکاری با آژانس تجدید نظر کند. حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ایران هشدار داد که ایران قطعنامه ای را که این کشور را از نظر حقوقی مجبور به توقف فعالیتهای مربوط به غنی سازی اورانیوم کند، تحمل نخواهد کرد و تأکید کرد که تصمیم گیری در مورد توقف موقت برنامه ها آزادانه اتخاذ شده وعلاوه بر این هیچ عامل خارجی حق ندارد به ایران سیاستی را دیکته کند.
در آغاز ماه فوریه ایران و آژانس مجددا با یکدیگر اختلاف پیدا کردند. اختلاف این بار بر سر مفهوم تعهد ایران مبنی بر توقف برنامه غنی سازی اورانیوم بود، ایرانیان مدعی بودند که هر چند تعهد آنان عملا غنی سازی اورانیوم را منع می کند، اما این اجازه را به آنها می دهد که استقرار سانتریفوژها را برای غنی سازی اورانیوم در سایت (پایگاه) نطنز را ادامه دهند. هر چند آژانس بین المللی انرژی اتمی معتقد بود براساس توافق بدست آمده در اواخر سال ۲۰۰۳، ایران باید تمامی فعالیت های مربوط به برنامه هسته ای خویش را متوقف کند. اعتقاد هیأت حاکمه آمریکا نیز چنین بود. چیزی که در اواخر ژانویه آمریکا از آن به عنوان «مانور طفره روی ایران » یاد می کرد.
البرادعی چندی پیش گزارش دیگری در مورد برنامه هسته ای ایران به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ارائه کرد.
براساس یافته های وی که نشان می دهد ایران نقش دوگانه ای را بازی می کند شورای حکام در اوایل تابستان تشکیل جلسه خواهند داد تا درباره این که آیا ایران به تعهداتش عمل کرده یا نه تصمیم گیری کند.
به گفته منابع آژانس، تصمیم گیری آنها به میزان زیادی بستگی به نظر کشورهای فرانسه، آلمان و انگلیس خواهد داشت. اگر آنها از موضع آمریکا حمایت کنند، این به معنای تحت فشار قرار دادن ایران و حتی ارجاع موضوع به شورای امنیت خواهد بود. »inteligx» معتقد است که موضع آمریکا نظر اعلام شده از سوی رئیس جمهور بوش بتاریخ سیزده فوریه را منعکس خواهد کرد. بوش گفته بود که «می بایست از عمل کردن به تعهدات از سوی ایران و عدم توسعه سلاحهای هسته ای از سوی این کشور اطمینان حاصل کرد.»