روحانیت و نهضت نفت

1 البته در همین زمان، غلام حسین رحیمیان، نماینده قوچان در مجلس شورای ملی، طرحی داد که براساس آن، امتیاز نفت جنوب که در آن زمان، در دست انگلیسی ها بود، به این علت که در زمان زمامداری رضاشاه داده شده است، ملغی اعلام شود. مصدق به این دلیل که این طرح، در زمره ایقاعات مجلس است (که طرف مقابل ندارد) و قابل تغییر است (به خلاف عقدها که طرف مقابل دارد و به راحتی قابل تغییر نیست)، آن را امضا نکرد. 2
در مجلس پانزدهم، در حالی که آیت الله کاشانی تبعید بود، 3 قراردادالحاقی (گس گلشائیان) جهت تنفیذ قرارداد 1933 (البته با پرداخت چند هزار لیره اضافی) مطرح شد4 که با مقاومت اقلیت مجلس (مکی، بقایی، حایری زاده، رحیمیان، آزاد و  ) و نیز به مدد نامه ای که مصدق 5تحت اصرار مکی 6 به نمایندگان مجلس می دهد، تصویب نمی شود. 7
با پایان گرفتن دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، مصدق که مدتی ازسیاست کناره گرفته بود، به دعوت اقلیت مجلس پانزدهم، وارد سیاست شد و در نخستین گام، به همراه 18 نفر دیگر، به عنوان اعتراض به دخالت دولت در انتخابات مجلس شانزدهم، در دربار متحصن شد. باابطال انتخابات تهران و تجدید آن، مصدق، کاشانی (که در این شرایط، در خارج از کشور تبعید بود8 و دیگر گروه متحصنان در دربار، به مجلس شانزدهم راه یافتند. گروه متحصن در دربار، در مجلس شانزدهم، نطفه جبهه ملی را تشکیل دادند و برنامه خود را به صورت رسمی در تاریخ 1328/12/25 اعلام کردند.
با استعفای منصور، سپهبد رزم آرا، به رغم میل شاه جوان، در1329/4/5 به نخست وزیری رسید. 9 دولت رزم آرا، لایحه گس گلشائیان را که در مجلس پانزدهم تصویب نشده بود، به مجلس شانزدهم (کمیسیون نفت به ریاست مصدق) داد و کمیسیون نفت، مدتی بعدنظرش را درباره رد لایحه رسما اعلام کرد. به رغم این، دولت رسماموافقت خود را با لایحه اعلام کرد؛ گر چه چند ماه بعد، در تاریخ 1329/9/19 گزارشی دایر بر رد لایحه الحاقی مذکور تقدیم مجلس کرد.
فردای این روز (یک روز پس از قتل رزم آرا)، کمیسیون نفت مجلس، به ملی شدن صنعت نفت به اتفاق آرا رای داد10 و این امر در تاریخ 1329/12/29، به تصویب نهایی مجلس شورای ملی رسید11 و به تبع آن، در تاریخ 1330/2/9، لایحه ای نه ماده ای 12 در مجلس سنا به تصویب رسید که بر اساس آن، هیاتی معروف به (هیات مختلط) مرکب از نمایندگان مجلسین سنا و شورا، به خلع ید از شرکت نفت انگلیس بپردازند و اساس نامه شرکت ملی نفت را تنظیم کنند. این اقدام مجلس، خشم انگلیس، روسیه و آمریکا را برانگیخت. در تاریخ 1330/3/10رییس جمهور آمریکا پیامی خطاب به دکتر مصدق فرستاد و ضمن اظهار نگرانی از اختلافات میان ایران و انگلیس، توصیه کرد که ایران درمسیر مجاهدت برای ملی کردن صنعت نفت، بنا را بر مذاکرات دوستانه با نمایندگان انگلیس بگذارد. 13

1. اقدامات آیت الله کاشانی برای ملی شدن صنعت نفت
در همه مراحلی که ملی شدن صنعت نفت طی کرده است، آیت الله کاشانی نقش محوری و رهبری داشته است. وی با فشارهای سیاسی ای که با پشتوانه قوی مردمی خود داشت، موجب می شد تا اولا سایرطرفداران ملی شدن صنعت نفت از مصدق و یارانش گرفته، تا مردم عادی از ادامه راه بازنمانند و استقامت ورزند و هم مخالفان ملی شدن صنعت نفت، چه رجال سیاسی داخلی و چه سفارت های بیگانه عنان نهضت را به دست خود بپیچانند و جهت دهند. آیت الله کاشانی، از تبیین مفاسد اقتصادی کارگزاران دولتی و وضعیت اسف بار اقتصادی جامعه شروع و کم کم طرح ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد.
برای مثال وی در تاریخ 1326/10/19، در یک مجلس عزاداری که به مناسبت اربعین حسینی (ع) برگزار شده بود، با گفتن مطالبی درخصوص وضعیت اسف بار اقتصاد، از قبیل (وضع فعلی ما غیرعادی است؛ مملکت رو به ویرانی می رود؛ ثروت مملکت را زمامداران مامی ربایند و . متاسفانه تجارت مسلمانان به دست چند نفر یهودی اجنبی افتاده است)، مردم را به شدت نسبت به وضعیت اقتصاد مملکت وفساد اقتصادی زمامداران، نفوذ یهودی ها و  تحریک کرد. پس از این تاریخ، تا زمان واقعه 1327/11/15 که از سوی ناصر فخرآرایی، خبرنگارروزنامه پرچم اسلام، به سوی شاه تیراندازی کرد و به تبعه آن آیت الله کاشانی به لبنان تبعید شد، به مناسبت های مختلف، آیت الله کاشانی علیه دولت، مفاسد اجتماعی، کارگزاران فاسد و بیگانگان به افشاگری می پرداخت.
وی مجددا در تاریخ 1329/3/29 در حالی که غیابا از جانب مردم تهران به نمایندگی مجلس شانزدهم رای آورده بود، وارد ایران شد ومورد استقبال بی نظیری قرار گرفت. 14 وی کمی بعد، بیانیه ای علیه قرارداد گس گلشائیان صادر کرد که در آن آمده بود: (نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد، نسبت به آن رفتار می کندو قراردادی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضایی ندارد). 15
هفت روز پس از ورود آیت الله کاشانی به ایران، منصور در تاریخ 1329/4/5 استعفا داد و رزم آرا روی کار آمد. آیت الله کاشانی درتاریخ های 1329/10/8 و 1329/11/6، سخنرانی هایی علیه رزم آرا که به این دلیل که ملت ایران شایستگی ساختن (لولهنگ) را هم ندارد، به شدت با ملی شدن صنعت نفت مخالف بود، برگزار کرد و در قطعنامه پایانی آنها، از (ملی کردن صنعت نفت به عنوان یک خواسته عمومی)یاد کرد. 16 وی حتی طی بیانیه ای مبسوط به شرح ذیل، اعلام کرد:

1. کشورهای اسلامی دریافته اند که میراث غرب برای آنها چیزی جز(بی دینی، نفاق، ظلم، فساد، فحشاء و  ) نبوده است، از این رو، دیگرادامه سلطه کشورهای غربی از طریق حمایت از خیانت کاران وطن فروش، انتخابات فرمایشی و تحمیلی، حکومت های نظامی و  برجهان اسلام ممکن نیست.

2. زعمای دینی به این نتیجه رسیده اند که باید نفت ایران ملی شود تامنافع آن به عموم مردم برسد. ملی کردن منابع، کاری است که خودکشورهای اروپایی، از جمله انگلیس، برای بهره برداری بیشتر آنها به نفع شهروندان شان انجام می دهند.

3. استعمارگران در برابر خواست ملی شدن صنعت نفت ما، هیچ مقاومتی نمی توانند بکنند، همچنان که در برابر آزادی طلبی های هندوستان، پاکستان، برمه، مصر، ایرلند و . (دولت جبار انگلیس ازظلم و ستمکاری خود اضطرارا دست برداشته و دریافته است که اگر به مظالم استعماری خود خاتمه ندهد، نتایج وخیم آن مستقیما عاید خود اوخواهد شد).

4. (به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به صلح جهانی، همه افراد مملکت بخواهند که صنعت نفت ایران در مناطق کشور، بدون استثنا ملی اعلام شود  و از آقایان نمایندگان وطن پرست  جز این انتظاری نیست که در وصول به این مقصود بذل وجود نمایند). 17
محتوای این اعلامیه از جانب دکتر بقایی، در قالب طرحی تقدیم به مجلس شد؛ اما چون دارای 11 امضا بود و به حد نصاب 15 امضا نرسید، مطرح نشد. در 1329/12/16 رزم آرا توسط خلیل طهماسبی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام ترور شد و آیت الله کاشانی، طی یک مصاحبه مطبوعاتی با دلمر، خبرنگار روزنامه دیلی اکسپرس، ضمن دفاع از قاتل رزم آرا، 18 در پاسخ به این سوال که (آیا این عمل ترور ادامه خواهدیافت ؟) اعلام کرد: (تا وقتی که خیانت کاری از طرف هیات حاکمه ادامه داشته باشد و کسانی در هیات حاکمه بخواهند، به نفع اجانب و به ضررملت ایران اقدام کنند، ملت ایران هم از تنبیه و مجازات خائنین قصورنخواهد ورزید).
آیت الله کاشانی، در این مصاحبه، در پاسخ به پرسش خبرنگار که (اگراعلی حضرت شاهنشاه در اعمال رزم آرا با جانشینان او شرکت و دخالت داشته باشند، نسبت به ایشان چگونه قضاوت می کنید و چه خواهیدکرد)، به صورت دو پهلو و کلی پاسخ می دهد: (به طور کلی، شاه درحکومت ملی مسئول نیست). آیت الله کاشانی با این پاسخ خود، برخوردمشابه با برخورد رزم آرا را در خصوص شاه منتفی نمی داند.
وی در پاسخ به این پرسش که (آیا در ضمن ملی شدن صنایع نفت جنوب، آن جناب موافقت دارند که مهندسان و کارمندان انگلیسی شرکت نفت، برای استخراج نفت جنوب با ایرانی ها همکاری کنند)، می گوید:
(سرچشمه اکثر بدبختی های ملت ایران از عمال شرکت نفت است که در شئون مختلف مملکت ما دخالت های ناروا می کنند. من معتقدم اگرانگلیسی ها حاضر شوند، دو برابر آنچه از نفت ایران می برند، به ما بدهند، باز هم باید دست آنها، حتما از صنایع نفت ایران قطع شود  ما با دولت انگلستان جنگ نداریم و اوضاع دنیا و موقعیت بین المللی هم به دولت انگلستان، دیگر فرصت و اجازه نخواهد داد که کشتی های جنگی خود رابه ایران بیاورد و مملکت ما را تهدید کند).
آیت الله کاشانی در خصوص ارجاع پرونده ایران به دیوان لاهه، امری که بعدها اتفاق افتاد، می گوید: مدتی است کاپیتولاسیون الغا شده است واگر در داخل کشور ایران، دعوا یا اختلافی میان خارجیان و ایرانی هاپیش آمد کند، آن دعوا باید در محاکم ایرانی مطرح شود و مورد قضاوت قرار گیرد. آنچه هم که در قرارداد 1933 آمده که در صورت دعوا، پرونده باید به دیوان لاهه ارجاع داده شود، به دلیل غیرقانونی بودن و تحمیلی بودن این قرارداد که هم صریح کلام امضا کننده آن که الان رییس مجلس سنا است (تقی زاده) و هم اعترافات مکرر خود انگلیسی ها درخصوص دیکتاتوری بودن رضاشاه بر این امر دلالت دارد، قابل اجرانخواهد بود.
آیت الله کاشانی در پاسخ به این پرسش که کمونیسم چقدر برای ایران خطرناک است، پاسخ می دهد: اگر خطر بلشویکی و کمونیزم هم متوجه مملکت ما بشود یا شده باشد، تقصیر انگلیسی هاست، برای اینکه عمال شرکت نفت در انتخابات دخالت می کنند و در تعیین و انتخاب اعضا وروسای موثر ادارات دولتی و پست های حساس دخالت دارند و از وزیران و زمامداران نفع طلب خائن حمایت می کنند و در نتیجه، روز به روزتحمیل و فشار به طبقات زحمت کش و اصناف و بازرگانان شریف زیادترمی شود و فقر و فساد اخلاقی توسعه می یابد و فقر و فساد اخلاق هم، زمینه را برای ایجاد رشد افکار و اعمال بلشویکی و کمونیستی مهیا وآماده می سازد. 19
در حقیقت، این مصاحبه آیت الله کاشانی، به ویژه حمایت قاطع وی ازقاتل رزم آرا، تیر خلاصی بود بر سر شرکت نفت انگلیس و آخرین حلقه ازسلسله عللی بود که به ملی شدن صنعت نفت منجر گردید.

2. اقدامات سایر علما برای ملی شدن صنعت نفت
بیشترین حضور علمای شیعه در نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربیانیه ها و اعلامیه هایی جلوه می کند که علمای شیعه حضور مردم درصحنه و دفاع از ایده ملی شدن صنعت نفت را تکلیف شرعی آنهادانسته اند؛ اما نکته این است که در آستانه نهضت نفت، دو تن از مرجع بزرگ شیعه، یعنی آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله آقاحسین قمی، به ترتیب در 1325/8/13 و 1325/11/17 دار فانی رابدرود گفتند و مراجع ثلاث وقت، آیات عظام سید محمدتقی خوانساری، حجت و سید صدرالدین صدر نیز، اگرچه در زمان نهضت نفت، در قیدحیات بودند؛ اما در شرایط کهولت سن قرار داشتند و کمتر توان حضور درعرصه سیاسی را داشتند. افزون بر این ایشان به ترتیب در تاریخ های 1331/6/7، بهمن 1331 و دی ماه 1332 به رحمت خدا رفتند.
به رغم این، از میان مراجع ثلاث، آیت الله سید محمدتقی خوانساری در نهضت نفت شرکت کرد. 20 قضیه از این قرار بود که پس از رد لایحه قرارداد الحاقی گس گلشائیان توسط مجلس شورای ملی، جنبش مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت اوج گرفت. در مقابل، دانشجویان توده ای، با شعار (الغای بی قید و شرط امتیاز نفت جنوب)، به تظاهرات وزدوخورد با دانشجویان طرفدار ملی شدن صنعت نفت پرداختند و به لحاظ سیاسی، خود را در کنار سپهبد رزم آرا قرار دادند. در این ایام، باپیش گامی آیت الله سید محمدتقی خوانساری که از مراجع تقلید وقت بود، فتوایی شرعی به ضرورت ملی شدن صنعت نفت، در سراسر کشور، به همراه فتاوای مراجع تقلیدی چون آیت الله صدر، آیت الله حجت وآیت الله فیض صادر و موجب شد، توده های وسیعی از مردم مذهبی کشور به حمایت از ملی شدن صنعت نفت قیام کنند). 21
آیت الله سید محمدتقی خوانساری، در پاسخ استفتایی که از وی، درخصوص همراهی یا عدم همراهی با نهضت ملی شدن صنعت نفت شده بود، بدین مضمون می نویسد: پیامبر اسلام در مورد مسلمانی که قبل از مرگش، همه اموالش را در راه آزاد کردن بردگان صرف کرده بود، می فرماید: (اگر این شخص دفن نشده بود، می گفتم در قبرستان مسلمانان او را دفن ننمایند  برای آنکه چند سر عائله را  بی مئونه گذارده و آنها را در امر معیشت) سرگردان رها کرده است، چگونه ممکن است اجازه دهیم، اجانب نفتی را که متعلق به میلیون ها مسلمان است، ببرند و اینها را در امر معیشت سرگردان کنند؟! (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین، فلیس بمومن و لا مسلم). آیا اهتمام به امور مسلمین مصداقی از این بهتر دارد که میلیون ها مسلمان به این فلاکت و با این وضعیت رقت بار نباشند. اگر سلب عواطف بشریت از ما نشده بود، می بایست خون گریه کنیم  دیگر، چه جای عذری برای ما باقی می ماند؛ خصوصا با اینکه مثل حضرت مستطاب آیت الله کاشانی  که مجتهدی عادل و با شهامت، دل سوز و فداکار برای مصالح دین و دنیای مردم ]است [ با این همه جدیت  مردم را بیدار می کنند، دیگر مجال عذری برای کسی نمی ماند. 22
از سوی دیگر، آیت الله بروجردی در نهضت نفت کم وارد شد. ایشان نهایت چیزی که در پاسخ دکتر مصدق نوشتند، این بود: (موفقیت جناب عالی را در تقویت اسلام و اصلاح امور عامه مسلمین، از خداوندتعالی مسئلت می نمایم). برخی علما هم به پیروی از ایشان، همین قبیل عبارات را نوشتند. 23 نکته مهم این است که از روحانیون و علما، هیچ کس عدم شرکت آیت الله بروجردی در نهضت ملی شدن صنعت نفت را به معنای نفی مشروعیت ورود به این ماجرا ندانست، به همین دلیل در تهران و بیشتر شهرستان ها، بسیاری آنها دعوت آیت الله کاشانی را لبیک گفتند و تا ماه های پایانی دولت دکتر مصدق، او راهمراهی کردند؛ اما با بروز اختلاف میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، روحانیون فعال در نهضت ملی شدن صنعت نفت، دو گروه شدند:
نخست دسته ای که پس از مشارکت اولیه، به تدریج جانب دکتر مصدق را گرفتند و طبعا و به خصوص در شهرستان ها، در اقلیت بودند. در این زمینه باید از برخی علمای تهران 24 از جمله اخوان سید ابوالفضل و سیدرضا زنجانی نام برد. کسانی از اتحادیه مسلمین هم، اگرچه با احتیاط، تاروزهای آخر، به حمایت دکتر مصدق ادامه دادند. دسته دوم کسانی بودندکه به حمایت از آیت الله کاشانی و مخالفت با دکتر مصدق درآمدند. این عده به همراه کسانی که از آغاز در این ماجرا وارد نشدند (آیت الله بروجردی و دیگر روحانیون ساکت)، بیشتر به دلیل روی کار آمدن کمونیست ها و نیز اختلافات گسترده آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، به مخالفت با وی پرداختند. روحانیون اصفهان در این دسته جای دارند. کنار کشیدن آنان، ضربه ای برای دکتر مصدق و فرصتی برای بازگشت شاه بود؛ گرچه آنچه برای این عده اهمیت داشت، نیامدن کمونیست هابود؛ نه بازگشت سلطنت. 25
در تهران، به جز آیت الله کاشانی که محور بود و نقش ویژه وی درنهضت ملی شدن صنعت نفت، به طور مبسوط خواهد آمد، میرزا خلیل کمره ای و میرزا محمدباقر کمره ای نیز از کسانی هستند که در این نهضت، فعالانه حضور داشتند. در شهرستان ها، بیشترین حضور علمای شیعه در نهضت ملی شدن صنعت نفت در بیانیه ها و اعلامیه هایی جلوه می کند که طی آنها حضور مردم در صحنه و دفاع از ایده ملی شدن صنعت نفت، تکلیف شرعی دانسته شده است. برخی این بیانیه ها و فتاواکه بعضی متعلق به علمای بزرگ و بعضی متعلق به علمای درجه دوم است، به شرح ذیل است:

1. آیت الله سید حسن چهارسوقی از علمای بزرگ اصفهان است که حدود سه هفته پس از اعلامیه آیت الله کاشانی، مبنی بر لزوم ملی کردن صنعت نفت، طی بیانیه ای حمایت خود از ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد:
حرمت تسلط اجانب و کفار بر مسلمین و اموال و نفوس و اعراض ونوامیس آنها، از بدیهیات و مسلمات اولیه و جای هیچ شبهه و تردیدنیست: (لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا). به حکم عقل قاطع و شرع مطاع، بر هر ذی حقی واجب و لازم و متحتم است، در حدودقدرت و توانایی حفظ حق مشروع خود را بنماید و از تعرض و مزاحمت غیر، به تمام قوا دفاع و جلوگیری نماید و اگر عدوانا احدی دست اندازی وتصرف غاصبانه نسبت به حق مشروع دیگری نموده باشد، بر صاحب حق لازم است، به وسایل مقتضیه، احقاق حق مغصوبه خود را نموده، ازید غاصب انتزاع کند، ضرر کشیدن، مثل ضرر زدن به غیر، حرام است. دراین موضوع، پیروی از حکم مطاع و فرمایش متبع حضرت آیت الله کاشانی (دامت برکاته) لازم است. با فرط استحقاقی که خود ملت ایران در این موقع که این طور گرفتاری فقر و فاقه و پریشانی هستند و دارند، هیچ منصفی نمی گوید که مایه حیات و زندگانی آنها را دیگری ببرد. چراغی که به خانه رواست، به بیگانه حرام است و فرقی نیست در این جهت، بین دولت و ملت، همه در نفع و ضرر شرکت دارند، بلکه دولت لازم است، جدیت در قطع ید اجانب و بیگانگان، از حقوق مسلمه ومشروعه ملت خود نموده، اموال و حقوق مغصوبه مسلمین را از ایادی غاصبین انتزاع و به ذوی الحقوق تسلیم نماید). 26

2. آیت الله میرزا کاظم طباطبایی نیز از آیات عظام آذربایجان است که فتوای ذیل را در حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت در تاریخ 27ذی الحجه 1370 ق صادر می کند:
(لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا)(نساء141/). در این هنگام تاریک و باریک که تمام ایران قیام کرده اند، برای استرداد حقوق حقه خودشان از کفار حربی ، به عموم برادران دینی لازم و واجب است، در پشتیبانی حضرت آیت الله کاشانی و جناب آقای دکتر مصدق که مجری امیال قاطبه ملت ایران هستند، کوشا بوده و به مبارزه خودشان ادامه دهند تا  دارالاسلام از شر کفار محفوظ بماند. 27

3. آیت الله بهاءالدین محلاتی از مراجع شیراز، در بیانیه حمایتی خوداز نهضت ملی شدن صنعت نفت، افزون بر غیرمشروع خواندن کلیه قرادادهایی که توسط حکومت های دیکتاتوری بر ما تحمیل شده، می نویسد:
یکی از مقررات دینی که برای جلوگیری از رخنه اجانب در حصارعظمت و شوکت اسلام، در قرآن مجید مکررا تاکید شده است، ترک دوستی و مراوده با کفار است: (یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا بطانه من دونکم لایالونکم خبالا ودوا ما عنتم * قد بدت البغضاء من افواههم و ماتخفی صدورهم اکبر  )(آل عمران / 118) یکی از مظاهر مخالف بامضمون این آیات شریفه، همین واگذار کردن معادن نفت که منابع مهم ثروت و سیادت در جهان امروز است، به دست اجانب می باشد  قراردادهای تحمیلی سابق بین کشور ایران و کمپانی نفت، چون  به دست حکومت های جابره که شرعا  ولایتی بر اهالی مسلمان  نداشته اند ]و [برخلاف مصالح مسلمانان بوده، لغو و بی اثر است و اکنون هم، تهیه وسایل برای کوتاه کردن دست اجانب از سوء مداخله در کارمسلمین و اعاده عظمت استقلال تام کشور  از اهم تکالیف هرمسلمانی است و همکاری با معظم له ]آیت الله کاشانی [در این مقصودشریف و هدف حیاتی، فریضه ذمه هر مسلمانی است. 28

4. در پاسخ به استفتائی که از طرف محترمین و معتمدین تهران و قم و سایر شهرستان ها، از آقایان حاج سید محمود حسینی روحانی قمی وآیت الله حاج شیخ عباس علی شاهرودی، 29 راجع به ملی شدن صنعت نفت به عمل آمده، می فرمایند:
معلوم است سوال در موضوع ملی شدن صنعت نفت، از جهت عناوین اولیه این موضوع نیست، زیرا نفت و معادن آن، ملک مسلمین و مال ایرانیان است  با توجه به اینکه حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم کاشانی که از اول عمر و زندگانی خود، اشتغال به اصلاح امور مسلمین وخیرخواهی مردم و مبارزه با دشمنان دین و دنیای مسلمین بوده اند و درمقام دفاع از حقوق حقه ایرانیان، از هیچ گونه فداکاری و مبارزه دریغ ننموده اند و با اطلاع کاملی که از سیاست دارند و در راس این نهضت مقدس قرار گرفته اند ، راهی برای شبهه باقی نمی ماند. بنابراین بر تمام مسلمین و هم وطنان عزیز حتم و لازم است که نهایت سعی و کوشش رامبذول دارند، تا گریبان خود را از چنگال جابرانه اجانب، خلاص نمایند. 30

5. آیت الله سید نورالدین هاشمی شیرازی 31 که در آستانه نهضت نفت، مرجع علمی دارالحکومه شیراز بوده است، در مسجد وکیل شیرازمنبر رفته و پس از حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت، جمله معروف (مصدق، مصدق است) را می گوید که پس از آن به صورت ضرب المثل در می آید. 32
حزب برادران آیت الله نورالدین در جریان نهضت ملی، نخست مانندهمه نیروهای دیگر به حمایت از دکتر مصدق پرداخت؛ اما به دلیل دشواری هایی که پیش آمد، در ادامه با دکتر مصدق به مخالفت برخاست و به همین جهت با مرحوم حسام الدین فال اسیری که در برابر حزب برادران، تشکل حزب الله را ایجاد کرده بود، 33 درگیر شد؛ به گونه ای که یکی به حمایت از مصدق، دستور بستن بازار را می داد و سید نورالدین دستور بازگشادن آن را. 34

6. آیت الله حاج شیخ باقر رسولی، عالم و پیشوای مردم گیلان، در پاسخ به استفتای عده ای از متدینین می نویسد:
لزوم استرداد حقوق مغصوبه از ستم کاران ضروری، و مجمع علیه جمیع دیانات و اقوام و ملل مختلفه می باشد  بنابراین، پیروی و همکاری باحضرت آیت الله کاشانی  و هر سازمانی که علیه ستم کاران تاسیس شده، لازم و متحتم است. 35

7. آیت الله حاج شیخ محمدرضا کلباسی، از علمای بزرگ مشهد، درپاسخ به استفتایی در مورد ملی شدن صنعت نفت می نویسد:
طلب حق و گرفتن آن، از وظایف اولیه هر مسلمانی است  معادن نفت ایران، حق اولیه ایرانیان است  زبونی و سستی خود ما باعث شده که این ثروت هنگفت ملی، سال ها به رایگان در اختیار دیگران باشد وغاصبانه حق مشروع ما را تاراج نمایند. امروز بر فرد فرد مسلمانان واجب است که از موقعیت استفاده و نسبت به استیفای حقوق حقه خود ازشرکت نفت و ملی شدن آن، مجاهدت و مساعی جمیله حضرت آیت الله کاشانی را پشتیبانی نمایید. 36

8. نگاه حضرت امام (ره) به نهضت ملی شدن صنعت نفت، نگاهی ویژه است. ایشان به هر دو رهبر ملی و مذهبی این نهضت، انتقاداتی دارند. وی، مصدق را به دلیل اینکه اولا در اوج قدرت بود و می توانست شاه را از بین ببرد و این کار را نکرد و ثانیا به دلیل اینکه مجلس هفدهم را به تعطیلی کشاند تا راه قانونی برای تعیین نخست وزیر از سوی شاه بازشود، مورد انتقاد قرار می دهد. حضرت امام نسبت به آیت الله کاشانی نیزبا اینکه در موردش فرموده است که (آقای کاشانی برای اسلام کارمی کرد)37 و حتی از سوابق مبارزاتی ایشان در عراق بر ضد انگلیسی هابه نیکی یاد می کرده اند38، انتقاداتی دارند. انتقاد حضرت امام از آیت الله کاشانی، این است که چرا بر جنبه های سیاسی نهضت بیش از جنبه دینی آن تکیه کرده است ؟39 این انتقادی بود که فدائیان اسلام نیز ازآیت الله کاشانی داشتند.
در مجموع، امام از جنبش ملی، ذهنیت خوبی نداشت، چرا که نه تنهادر اسلامیت که در ملی بودن واقعی آنان نیز تردید داشت. به همین دلیل می فرماید: (ما از این ملی ها هیچی ندیدیم، جز خراب کاری). 40
علاوه بر این بزرگواران، می توان به بیانیه های حجج اسلام حاج سیدحسین خادمی، آیت الله طالقانی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سید مصطفی سیدالعراقین و آیت الله حاج شیخ مهدی نجفی درباره ملی شدن صنعت نفت و فتوای لزوم خلع ید از شرکت نفت انگلیس، توسط آیت الله فقیه سبزواری از علمای مشهد نیز اشاره کرد. 41
در مشهد، برخی شخصیت های روحانی مثل محمدتقی شریعتی، علی اصغر عابدزاده، 42 محمود حلبی و  نیز سخت از نهضت ملی دفاع می کردند. 43
در اصفهان، هیات علمیه اصفهان، افزون بر آنکه طی سال های 29 ـ32 سهم عمده ای در فعالیت برای ملی شدن صنعت نفت و تبعات آن داشت، و حتی به معرفی کاندیدا برای مجلس می پرداخت؛ از آن جمله، اطلاعیه ای است که به مناسبت کاندیداتوری سید محمود دفتریان، مشهور به لسان الواعظین، برای شهرضا و لنجان معرفی کردند. هیات علمیه اصفهان، پس از درگذشت آیت الله چهارسوقی، با ریاست آیت الله خادمی به فعالیت خود ادامه داد. 44

3. اقدامات آیت الله کاشانی پس از ملی شدن صنعت نفت
بر هیچ محقق تاریخ معاصر پوشیده نیست که اگر فعالیت های آیت الله کاشانی نبود، مصدق و جبهه ملی نمی توانستند، در برابر فشارهای انگلیس و مخالفان داخلی ملی شدن صنعت نفت ایستادگی کنند؛ 45 وبر فرض مقاومت مصدق و طرفدارانش و ملی شدن صنعت نفت، امکان تثبیت و به ثمر رساندن نهایی آن منتفی بود. برخی فعالیت های آیت الله کاشانی برای تثبیت ملی شدن صنعت نفت، عبارت است از:

1ـ3. دعوت به همکاری با هیات خلع ید و پرهیز از اختلاف و تفرقه
وقتی ماموران انگلیسی از طریق تحریک کارکنان و کارگران شرکت نفت، در کار هیات خلع ید، کارشکنی و حتی آنها را به تحصن وادارمی کنند، آیت الله کاشانی پیام هایی به مضمون ذیل برای کارمندان وکارگران شرکت نفت خوزستان می فرستد:
ـ دویست سال ایران و ایرانیان در زیر یوغ و مظالم اجنبی، روز خوش ندیده و مخصوصا در پنجاه سال اخیر که مسلط به نفت جنوب و امرحیاتی ما گردیده، روز به روز ظلم و جور و فقر و فلاکت و بیچارگی و فساداخلاق و سیه روزی، فزون تر و عده نفوس کمتر شده.
ـ انتظار دارم بیش از پیش در اتحاد و اتفاق و حفظ انتظامات وپشتیبانی از دولت جناب آقای دکتر مصدق و هیات محترم خلع ید که ثمرات نیکوی آن عاید عموم ملت ایران می شود، جدیت خواهند کرد.
ـ برای قطع دست شرکت نفت در امور ایران، سال ها انواع مصائب ومشقت ها تحمل شده، تا به همت ملت و مجلسین شورا و سنا، قانون ملی شدن صنعت نفت تصویب شد. اجرا و عملی شدن آن و قطع کامل ایادی غاصبانه شرکت نفت انگلیس از این ماده حیاتی، موقوف به مجاهدت ملت است و مجاهدت ملت، خودداری از هرگونه اعتصاب وموجبات اغتشاش و پیروی نکردن از دسائس و حیله آنها و سایرمفسدان است.
همچنین وقتی ایادی شرکت نفت انگلیس تلاش کردند، تا میان مردم تخم نفاق و اختلاف بکارند و از این طریق، وحدت و همدلی آنها را درخصوص نهضت نفت از بین ببرند، آیت الله کاشانی اعلامیه ذیل را صادرکرد:
ـ قوای استعماری فاسد شرکت سابق نفت که از جمیع اقدامات خودبرای ایجاد تشنج و انقلاب مایوس شده، اخیرا برای انصراف افکار ملت ایران از مسئله نفت، دست به حربه زنگ زده استعماری دیگری زده وسعی دارد، به عنوان اختلافات مذهبی، نفاق و شقاق جدیدی برپانماید  مبارزه ما، مبارزه ملی بر ضد استعمار که ریشه همه مفاسددینی و دنیوی است، می باشد، در راه این مبارزه، همه ملت ایران لازم است، به اتحاد و یگانگی برای رسیدن بدین هدف مقدس فداکاری نمایند، پس واجب است، همه بیدار بوده و گول اظهارات فریبنده مغرضین و کارکنان اجنبی را نخورند. امر فوتی، قطع ید دشمنان ایران ازنفت و وطن عزیز است. آلت دست مغرضین نشوید و بالجمله بیدار وهشیار باشید و بدانید، هر نغمه ای که باعث اختلاف و تشتت باشد، در هرکجا و از هر کس ظاهر شود، به تحریک اجنبی و بر ضرر ملت و مملکت است. 46
افزون بر این، وقتی سفیر انگلیس طی بیانیه ای از دکتر مصدق خواست که (ایران باید از مخاطرات الغای یک طرفی قرارداد پرهیز کند وتوجه داشته باشد به اینکه حل اختلاف از طریق دوستانه، موجب جلب سرمایه خارجی و ایجاد اعتبار برای کشور خواهد بود)، آیت الله کاشانی در تاریخ 1330/2/31 از مردم خواست، تا در میدان بهارستان تجمع کنند. وی در این تجمع، ضمن اظهار تنفر از دخالت آمریکا در امورایران، بر قابل بازگشت نبودن عمل خلع ید از شرکت نفت انگلیس تاکیدکرد. البته یک روز پیش از این، وزیر امور خارجه ایران نیز، طی نامه ای رسمی به بیانیه دولت آمریکا، خلع ید از شرکت نفت انگلیس را حتمی ودخالت آمریکا را در امور ایران محکوم کرد. 47

پی نوشت ها:
1. روزنامه (ایران ما) در سرمقاله تاریخ 1323/9/19 می نویسد: این طرح آقای دکتر مصدق، فعلا خیال کمپانی نفت جنوب را از ورودرقیب های گردن کلفت به میدان نفت، کاملا راحت و آسوده می سازد.
2. قلم و سیاست در از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، ص 133، نقل از: نقش روشنفکران وابسته (دکتر محمد مصدق)، ج 7، ص 379. برای اطلاع از یک نمونه دیدگاه هایی که معتقدند دکتر مصدق در قضیه نفت به نفع انگلیسی ها عمل می کرده است، ر. ک: چهره حقیقی مصدق السلطنه، ص 48ـ56؛ 330ـ 336.
3. پس از جنگ جهانی دوم، نیروهای استعماری، آیت الله کاشانی رابهانه همکاری با آلمانی ها دستگیر و 28 ماه تمام در اراک و کرمانشاه ورشت زندانی نمودند. وی بار دیگر در خرداد 1324 دستگیر و 22 ماه تمام در بهجت آباد قزوین تبعید شد. (ر. ک: وقایع سی ام تیر 1331، ص 171)برای بار سوم، وی در دولت محمد ساعد در سال 1327 بازداشت شد وپس از چند روز که در قلعه فلک الافلاک خرم آباد زندانی بود، به کشورلبنان تبعید گردید. برای بار چهارم، در سال 1334 و پس از دستگیری فدائیان اسلام، به عنوان دخالت در قتل سپهبد رزم آرا دستگیر و درمعرض محاکمه و اعدام قرار گرفت که بر اثر دخالت مقامات روحانی به ویژه آیت الله بروجردی آزاد گردید.
علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 2، (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، 1377)، ص 457 ـ 458.
4. امضاء کننده این قرارداد، تقی زاده بوده است. برای اطلاع تفصیلی ازاصول قرارداد گس گلشائیان و ایراداتی که به قرارداد 1933 وارد است، ر. ک: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 362ـ366.
5. مصدق در این شرایط از سیاست برکنار بود.
6. مکی به مصدق می گوید: چون شما در قرارداد نفت شمال (قراردادقوام سادچیکف) مداخله تام داشتید و تحریم نفت شمال به دست ضماصورت قانونی گرفته، برای اینکه متهم به سیاست یک جانبه نشوید، عقیده خود را در مورد قرارداد الحاقی اظهار کنید.
تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 344.
7. البته شهید آیت معتقد است که دکتر مصدق به طور ضمنی با این قرارداد اعلام توافق کرده است.
چهره حقیقی مصدق السلطنه، ص 52 ـ 56.
8. وی در تاریخ 1329/3/29 پس از 18 ماه تبعید، وارد ایران شد وکمی بعد، بیانیه ای صادر کرد که در آن آمده بود: نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می کند وقراردادی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضایی ندارد.
روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 6، ص 49 ـ 50.
9. محمدرضا شاه به هیچ وجه با انتصاب رزم آرا به نخست وزیری موافق نبود. نفوذ و اعتبار روزافزون جبهه ملی در میان طبقات مردم وهمچنین ترور هژیر وزیر دربار به وسیله فدائیان اسلام وابسته به آیت الله کاشانی و  رد لایحه قرارداد الحاقی، او را ناگزیر به قبول زمامداری رزم آرا کرد، ولی همواره نسبت به او بیمناک بود؛ زیرا سپهبدجوان، باهوش، جاه طلب و آشنا به زدوبندهای سیاسی، تنها افسری بودکه اگر زنده می ماند و طوفان نفت را از سر می گذراند، برای از میان برداشتن شاه، تردید به خرج نمی داد.
روزنامه نیویورک تایمز، مورخ 8 مارس 1951، نقل از: جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، ص 130.
10. با اینکه اکثریت مجلس شانزدهم و حتی کمیسیون نفت آن، منتخب واقعی مردم نبودند و با ملی شدن صنعت نفت نیز مخالف بودند، فشار افکار عمومی از سویی، ترور رزم آرا به ویژه پس از مصاحبه مطبوعاتی آقای کاشانی که ادامه ترور کسانی که با ملی شدن نفت مخالف اند، از سوی دیگر، باعث شد تا کسی جرات نکند که ساز مخالف ملی شدن نفت بزند.
11. در تاریخ 29 اسفند 1329، رادیو بی. بی. سی. در تفسیری اعلام کرد:
امروز پارلمان ایران پیشنهاد ملی کردن نفت در سراسر کشور راتصویب کرد. این پیشنهاد از طرف عده معدودی از مرتجعین وثروتمندان و همچنین عده ای ملاهای متعصب که در راس آنان سیدابوالقاسم کاشانی قرار گرفته است، پشتیبانی می شود. چند نفر منفی باف که عده ای از جوانان ساده لوح از آنان پیروی می کردند فریاد می زدند: (نفت ایرانی برای ایرانی)، ولی هیچ کس نگفت چه طور ممکن است که ایران نفت خود را اداره کند؟ فقط کسانی از قبیل رزم آرا می دانستند اداره کردن نفت به دست ایرانی عملی نیست و با پیشنهاد ملی کردن مخالفت می کردند.
روزنامه شاهد، مورخ 1329/12/29، نقل از: جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، ص 127ـ 128.
12. برای اطلاع از اصل مواد نه گانه، ر. ک: تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 110 ـ 112.
13. تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 123.
14. برای اطلاع بیشتر از شرح این استقبال تاریخی، ر. ک: روحانیت ونهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 6، ص 49 ـ 50.
15. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 348.
16. تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 90.
17. گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران در اروپا، روحانیت ونهضت ملی شدن صنعت نفت، (پاریس، بی نا، 1358)، سند 8، ص 54 ـ55.
18. آیت الله کاشانی در دفاع از خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا می گوید:
این عمل به نفع ملت ایران بود و این گلوله وضربه عالی ترین ومفیدترین ضربه ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران واردآمد. قاتل رزم آرا باید آزاد شود؛ زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش عملی شده است. و چون در حکومت ملی، قضاوت افکار عمومی محترم است و رزم آرا را افکار عمومی ملت ایران محکوم کرده است. در حقیقت، حکم اعدام رزم آرا را افکار عمومی ملت ایران صادر کرده است. و شما می دانید که هیات حاکمه و قوانین اجتماعی هر کشور مولود افکار عمومی مردم آن کشور می باشد و خلیل طهماسبی مجری اراده قاطبه ملت ایران بوده است.
19. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 16، ص 65. حسنین هیکل که دو روز پس از ترور رزم آرا با آیت الله کاشانی ملاقات داشته است، می نویسد که آیت الله به وی گفته است:
ما می خواهیم انگلیسی های سگ مملکت ما را ترک کنند  سگ های انگلیسی استقلال را از ما گرفتند همان طور که قرآن را از ما گرفتند  به زودی یاران خیانت کار انگلیس می میرند و دست شان کوتاه می شود. همین دو روز پیش، دست یکی از آنها را کوتاه کردیم و بقیه باید منتظرباشند. قتل رزم آرا به توفیق و الهام از خداوند صورت گرفت  به زودی نفت ملی می شود.
حسنین هیکل، ایران؛ کوه آتشفشان، ترجمه سید محمد اصفیایی، ص 84 ـ 87، نقل از: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 355ـ356.
20. اساسا آیت الله خوانساری روحیه ای مبارز داشته است. وی نخستین بار در جنگ جهانی اول در حالی که 28 سال داشته در کنارهم رزم خود آیت الله کاشانی با انگلیسی ها می جنگد. اما در جریان جنگ، مجروح و از سوی نیروهای انگلیس به مدت چهار سال به هندوستان تبعید می شود.
علمای مجاهد، ص 198.
21. ر. ک: جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد1332، ص 117.
22. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 9، ص 56 ـ 57.
23. ر. ک: مصدق و حاکمیت ملی، ص 939، نقل از: نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، (تهران: موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی، چ 1، 1385)، ص 28.
24. اساسا هیات علمیه تهران جانبدار دکتر مصدق بود و اخوان زنجانی، روضوی قمی و فیروزآبادی از آن به شمار می رفتند.
25. نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص 29.
26. سید محمدعلی روضاتی، زندگانی آیت الله چهارسوقی، (اصفهان، بی نا، 1332)، ص 31؛ نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص 39 ـ 40؛ نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص 170.
27. خبرنامه شماره 2 همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد1382)، ص 6ـ7.
28. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 10، ص 58.
29. وی (1320ـ 1338 ق) در این زمان از علما و مراجع درجه دوم قم بودند.
30. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 11، ص 59.
31. وی در 18 سالگی به درجه اجتهاد نایل شده است و مفتخر به کسب حدود 20 اجازه اجتهاد از بزرگانی چون سید محمدکاظم یزدی، میرزا محمدتقی شیرازی، شریعت اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، علامه نایینی، سید ابوالحسن اصفهانی و  می باشد.
32. برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام سید معز حسینی شیرازی فرزند آیت الله سید نورالدین حسینی شیرازی در همایش همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 5.
33. ر. ک: بهروز طیرانی، اسناد احزاب سیاسی در ایران (13201330)، ج 1، (تهران: سازمان اسناد ملی ایران، چ 1، 1376)، ص 167ـ168.
34. جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص 65.
35. نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص 16.
36. نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص 16ـ17.
37. در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر پنجم، ص 23.
38. ر. ک: صحیفه نور، ج 18، ص 181.
39. در خلال نهضت کاشانی و دکتر مصدق که جنبه سیاسی نهضت قوی تر بود، در نامه ای به ]آیت الله [کاشانی نوشتم که لازم است برای جنبه دینی نهضت اهمیت قائل شود. او به جای این که جنبه مذهبی راتقویت کند و بر جنبه سیاسی چیرگی دهد به عکس رفتار کرد.
صحیفه امام، ج 18، ص 21.
40. صحیفه نور، ج 12، ص 347.
41. غلام رضا جلالی، تقویم تاریخ خراسان، ص 118، نقل از: نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص 17.
42. علی اصغر عابدزاده (1290ـ 1365 ش) در مشهد مهدیه راتاسیس کرد و رهبری بخشی از هیات های مذهبی را عهده دار شد. وی همچنین انجمن پیروان قرآن را تاسیس کرد که در آن سال ها رونق زیادی داشت و جمعیت جوانان زیادی را که حس سیاسی هم داشتند، به خود جذب کرد.
43. ر. ک: جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص 56ـ57.
44. جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص 60.
45. در اسناد و آرشیو انگلیس آمده است که: نفوذ کاشانی باعث شد که دکتر مصدق از راه مبارزه با انگلیسی ها منصرف نشود و دولت ایران شناسایی خود را از اسراییل پس بگیرد و به این ترتیب، ایران وارد صف متحد دول عربی و اسلامی گردد.
روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 30، ص 84.
46. ر. ک: روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 26، ص 79؛ سند 32، ص 88؛ سند 34، ص 90؛ سند 35، ص 91.
47. تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 120.

قسمت دوم

2ـ3. تهدید به صدور فتوای جهاد و پیشنهاد تاسیس ارتش واحد اسلامی در برابرتهدید نظامی انگلیس
دولت انگلستان در نخستین اقدام خود در قبال ملی شدن صنعت نفت ایران، دولت دکتر مصدق را به مداخله نظامی تهدید کرد و بلافاصله چتربازان خود را به حال آماده باش درآورد و طی مدت ده روز، چهار هزارچترباز را به مدیترانه شرقی و طی یک ماه، یک رزم ناو و دو کشتی جنگی خود را به آب های مجاور ایران (آب های عراق ) فرستاد. (1) علاوه بر این، در برخی مطبوعات داخلی انگلیس، سخن از اشغال ایران مطرح شد. آیت الله کاشانی در عکس العمل به این تهدید دو کار کرد:
نخست اینکه متعاقب حضور نیروهای انگلیسی در آب های عراق، آیت الله کاشانی پیامی مفصل خطاب به مردم عراق ارسال کرد. در این پیام، وی ضمن گزارشی از روند مبارزات استقلال طلبانه ایران درراستای ملی کردن صنعت نفت، به سابقه مبارزه خود در کنار ملت عراق با انگلیس اشاره می کند و از عدم همکاری صحیح آنها با ملت ایران، باکنایه گلایه می کند:
نیم قرن یا بیشتر، بوم شوم استعمار بر ایران سایه افکنده  از ملت بزرگوار عراق که در تاریخ جهاد و مبارزه علیه استعمار، صفحات درخشانی دارد  انتظار بیشتری داشتیم و متوقع بودیم  در چنین موقع که ایران گریبان دیو استعمار را گرفته و حقوق سیاسی و اقتصادی خود رااز او مطالبه و اخذ می نماید  عراقیان مبارز نیز به روی این دشمن مشترک ایستاده و پیش از آنکه از ضربت ایران به خود آید، ضربت های دیگری بر او بزنند  من افتخار دارم که در جهادی که عراقی ها علیه استعمار آغاز کردند، شریک بوده  آن روزهای درخشانی را که  بر ضداستثمار مبارزه می کردیم، فراموش نمی کنم. برادران عراقی €  دشمن می خواهد، همیشه شما را بنده خود کرده و در شرق اسلامی آلت اجرای مقاصد پلید خود سازد  ملت ایران، اکنون ساعات و دقایق را می شماردتا آن روز مبارکی را که ملت عراق سراسر نقاط کشور خود را از وجوداجنبی و نفوذ آن پاک می کنند، ببیند.
وی در ادامه، به مبنای حقوقی ملی شدن صنعت نفت می پردازد و ملت عراق را نیز به اقدام برای ملی کردن صنعت نفت تحریک و تحریض می کند:
منشور ملل متحد تصریح کرده است که هر ملتی در امور داخلی خود واعمال حق حاکمیت خویش آزاد بوده و هیچ دولتی نمی تواند، در امورداخلی دولت دیگری مداخله کند یا از اعمال حق حاکمیت آن جلوگیری کند. ملت ایران به استناد این اصل و با رای ثابت و عزم راسخ خود که هیچ گونه تغییر و عقب نشینی در آن راه ندارد و برای استرداد حقوق خویش از بیگانگان طفیلی قیام کرده و صنعت نفت را در سراسر کشورملی ساخت  ملت عراق هم اگر عزم راسخ خود را به کار بیندازد و فریب دشمن را نخورد، خواهد توانست، نقشه های پلید مستعمرین راخنثی کرده ، نفت خود را ملی کند. (2)
دوم اینکه آیت الله کاشانی، طی بیانیه ای اعلام داشت که در صورت تهدید نظامی انگلستان به ایران، فتوای جهاد صادر خواهم کرد و از هرکمکی که هر دولتی به ما بدهد، به شرطی که آن کمک به ضرر ما نباشد، استقبال می کنیم و مطمئن هستیم که کشورهای هندوستان، پاکستان، افغانستان و  به ما کمک خواهند کرد.
انتشار این خبر، نام آقای کاشانی را در صدر روزنامه های جهان غرب قرار داد(3) و انگلستان را به وحشت انداخت ؛ به ویژه اینکه در همان زمان، آیت الله کاشانی پیشنهاد تشکیل یک >اتحادیه بین المللی اسلامی ) را به کشورهای اسلامی داده بود و از آنها دعوت کرده بود که درنخستین نشست این اتحادیه در پاییز 1330 در تهران شرکت کنند.
آیت الله کاشانی در خصوص این اتحادیه می گوید: >این سازمان که اتحادیه اسلامی جهانی است، باید میان دو بلوک شرقی و غربی، قوه سوم و بی طرفی باشد. تشکیل چنین اتحادیه نیرومندی برای توازن قواو حفظ صلح در جهان نیز مفید خواهد بود. اولین کوشش ما در این کنفرانس یا کنگره، اتحاد نظامی دول مسلمان و تشکیل ارتش واحداسلامی خواهد بود. این ارتش، نه تنها قادر به حفظ استقلال دول اسلامی و دفاع از تمامیت ارضی بلوک مسلمان خواهد بود، بلکه وزنه سنگینی در صحنه سیاست جهان خواهد شد و بی طرف ماندن یا الحاق آن به یکی از دو طرف، در صورت وقوع جنگ، اهمیت بسیار زیادی برای حفظ موازنه قدرت و ایجاد صلح جهانی خواهد داشت. با تحکیم اتحادیه اسلامی، فرانسه مجبور است ارتش خود را از شمال آفریقابیرون ببرد. انگلستان تعدادی از افراد ارتش خود را در هندوستان ازدست خواهد داد و امریکا از پایگاه های هوایی در آفریقا محروم خواهدشد).
این پیشنهاد که با استقبال بسیاری روبرو شده بود، احتمال کمک نظامی به ایران را در صورت حمله انگلیس به ایران تقویت می کرد و به شرایط تحلیل را برای انگلستان سخت تر می کرد. در همان زمان، شارل فارول، نویسنده معروف فرانسوی در خصوص فتوای جهاد آیت الله کاشانی، مقاله ای به مضمون ذیل به چاپ رساند:
آیت الله کاشانی پیشوای سیاسی و مذهبی ایران، دنیای غرب را به جنگ مقدس بر سر نفت تهدید می کند. قدرت او در به راه انداختن چنین جهاد مقدس، به قدری زیاد است که که حتی ممکن است، میلیون ها مسلمان شوروی را هم از پشت پرده آهنین به میدان جهاد وجدال بکشاند. چندی پیش رادیو باکو، طی یک سخن پراکنی گفت که تنها یک دستور و حکم جهاد از طرف آیت الله کاشانی، برای جنبش سی میلیون مسلمان شوروی کافی است و دیگر هیچ چیز قادر به جلوگیری ازآنها نخواهد بود  آیت الله کاشانی  امروز به جرات می توان گفت که پاپ شیعیان شده است و همان قدر که فرامین پاپ برای کاتولیک ها مطاع است، دستورات آیت الله کاشانی نیز در میلیون ها شیعه خاورمیانه تاثیرقطعی دارد). (4)
انتشار این گونه مقالات، به خوبی نشان می داد که انگلیس تا چه اندازه، فتوای جهاد آیت الله کاشانی را جدی گرفته است.

3ـ3. حمایت از دولت مصدق به هنگام ناآرامی ها
شرکت نفت انگلیس پس از اینکه همه ترفندهای خود را برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت به کار برد، تلاش کرد، تا با ایجادآشوب و بلوا، زمینه های ناآرامی و نارضایتی را در میان مردم به وجود آوردو بدین ترتیب، پشتوانه مردمی نهضت را از بین ببرد. این در حالی بود که برخی مخالفان داخلی دولت مصدق، از جمله جمعیت فدائیان اسلام نیزبا ارایه طرح هایی، دولت را زیر فشار می گذاشتند و به دلیل عدم همکاری دولت با آنها، شعار غیراسلامی بودن دولت را مطرح می کردند؛برای مثال پس از روی کار آمدن دولت مصدق، نواب صفوی پیشنهاد چهار ماده ای ذیل را توسط شهید مهدی عراقی، نزد مصدق می فرستد: اجباری شدن نماز جماعت در ادارات و وزارت خانه ها، اجباری شدن حجاب در سراسر کشور، ممنوع شدن مشروبات الکلی واخراج کارمندان زن از ادارجات. (5) آیت الله کاشانی هرچند به بی اعتنایی دولت مصدق به اجرای برنامه های مذهبی مورد نظرش اعتراض داشت، در این شرایط، حق را به دولت مصدق می دهد و در پاسخ به خبرنگاری که در مورد اجرای طرح های نواب صفوی می پرسد، هوشمندانه بی اینکه منکر این طرح ها شود، پاسخ می دهد: >فعلا دفع شر انگلستان مورد نظراست ). (6)
از دیگر آشوب هایی که برای تضعیف نهضت ملی نفت به راه افتاده بود، واقعه 1330/4/23 است که طی آن چند نفر کشته شدند. (7) ایادی شرکت نفت انگلیس شایعه کردند که این دولت، دولتی ضد مردمی وطالب جنگ است. آیت الله کاشانی در دفاع از دولت مصدق و برای جلوگیری از تفرقه و تشتت، بیانیه ای صادر کرد که د ر آن آمده بود:
در حادثه تاسف انگیز بیست وسوم تیرماه  دست پلید دشمن نامرئی ما، در کمال وضوح نمایان است. این فاجعه طلیعه و پنجه سیاست شومی است که دشمنان این مملکت به عنوان آخرالدوا به آن دست زده اند. هیچ یک از طبقات و جماعات سیاسی این کشور، طالب جنگ، آن هم جنگ داخلی و برادرکشی نیستند و دشمنان ایران از ایجاد این واقعه قصد داشتند، دولت را تضعیف و اوضاع را آشفته سازند و در برابرافکار عمومی عالمیان این آشفتگی را نمایش دهند تا از مقاومت ما دربرابر سیاست شوم استکباری کاسته شود.
من با اطلاع و اعتقاد کامل اعلام می کنم که نه تنهاآقای مصدق السلطنه از این ماجرا بی خبر بوده اند، بلکه بی نهایت ازریخته شدن خون بی گناهان متاثر و ناراحت شده و تصمیم دارند، بانهایت جدیت، کیفیت وقوع این حادثه خونین را روشن و محرکین وعاملین این فاجعه را به مجازات برسانند. من صریحا اعلام می کنم واطمینان دارم که مراتب وطن دوستی کلیه ایرانیان به حدی است که تمام طبقات  مسایل و مصالح عالیه وطنی را فوق اختلافات مسکلی می دانند و مخصوصا در جهاد علیه استعمار و مبارزه با شرکت سابق نفت، همه یک دل و یک جهت، آرزومندند که وطنشان از سلطه جابرانه ونفوذ شیطانی سیاست های استعماری نجات یابد. (8)
دعوت آقای کاشانی از مردم، برای حضور در تظاهرات میدان بهارستان (در تاریخ 1330/3/1) و سخنرانی 1330/3/24 نیزنمونه هایی دیگر، از حمایت وی از دولت مصدق به هنگام آشوب ها وبلواها است. (9)
نکته قابل توجه در حمایت آیت الله کاشانی از دولت مصدق این است که این حمایت در حالی صورت می گیرد که تمام شرایط به گونه ای است که مقتضی عدم حمایت است. در حقیقت نوعی اختلاف از همان آغازروی کار آمدن مصدق، میان وی و آیت الله کاشانی رخ داده است. دلیل آن هم این بود که مصدق که با حمایت و پشتیبانی آیت الله کاشانی، نخست وزیر شده بود، در تعیین وزیرانش، نه با آیت الله کاشانی و نه حتی با دوستان خود در جبهه ملی مشورت نکرد و برخلاف اینکه انتظارمی رفت، وزیرانی به کار گیرد که به ملت و مومن به نهضت ملی شدن صنعت نفت متکی باشند، تعداد قابل توجهی از کسانی را برای وزارتخانه ها استفاده کرد که صدای اعتراض ملیون و هم مذهبیون رادرآورد. تا جایی که عبدالقادر آزاد که از اعضای جبهه ملی بود، اظهارداشت: >دکتر مصدق در انتخاب وزیران کابینه خود، به طبقه نوکرهای انگلیس متوسل شده است تا موضوع خلع ید را به نفع انگلیسی ها تمام کند). (10) مهم تر اینکه نسبت به امور مذهبی و حکومت دینی بی توجهی می کرد. (11) مردم از آیت الله کاشانی انتظار داشتند، تا دخالت کند؛ اما آیت الله کاشانی طی بیانیه ای اعلام کرد:
چون صلاح ملت و مملکت در این موقع باریک، چنین تشخیص شده که جناب آقای دکتر محمد مصدق در انتخاب همکاران خود کاملا آزادباشند، لذا این جانب از هرگونه توصیه به ایشان، از ابتدا خودداری نموده وبعدا نیز خواهم نمود، تا در انجام مسئولیتی که به عهده خود گرفته اند، احساس مانعی نفرمایند. (12)

4ـ3. مصاحبه و مذاکره با خبرگزاری های خارجی و دیپلمات های سیاسی.

5ـ3. مصاحبه با خبرنگار فرانسوی روزنامه دونیته لیبره: پس از بروز اختلاف میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، خبرنگاران خارجی تلاش داشتند، تا این اختلاف را بزرگ جلوه داده، به این وسیله وفاق ملی را که بر سرمسئله نفت محقق شده بود، بشکنند. در یکی از مصاحبه هایی که آیت الله کاشانی با مطبوعات خارجی داشت، خبرنگار فرانسوی روزنامه دونیته لیبره، از وی در خصوص وجه اختلاف شان با دکتر مصدق سوال می کند. آیت الله کاشانی با زرنگی، اولویت مسئله سیاست خارجی مصدق را مطرح کرده، چنین پاسخ می دهد:
من درباره سیاست خارجی، یعنی مبارزه با استعمار و موضوع نفت، هیچ گونه اختلافی با نخست وزیر ندارم ؛ ولی درباره مسایل داخلی  اختلافاتی موجود است. (13)

الف. مذاکره با میسیون استوکس رییس هیات نمایندگی شرکت نفت انگلیس
پس از تلاش ایران، برای خلع ید از شرکت نفت انگلیس، ترومن رییس جمهور امریکا، طی نامه ای از مصدق خواست، تا با اعزام میسیون هریمن به ایران، برای حل بحران میان ایران و انگلیس (طبق برنامه کمک های فنی اصل چهار ترومن ) موافقت کند. در تاریخ 1330/4/23ترومن وارد ایران شد و با مصدق، نمایندگان دولت، مجلسین سنا وشورای ملی، آیت الله کاشانی و  مذاکراتی انجام داد، سپس به لندن رفت و واسطه ورود هیاتی از شرکت نفت انگلیس به ریاست میسیون استوکس به ایران شد. استوکس و همراهانش، در تاریخ 1330/5/12وارد ایران شدند و در تاریخ 1330/5/20 با آیت الله کاشانی، در شش محور ذیل، وارد مذاکره شدند:

1. تنفر ایرانی ها از سیاست استعماری انگلیس:
آیت الله کاشانی با این پرسش از استوکس، بحث را شروع می کند که(آیا تصدیق دارید که دولت انگلستان سال هاست که برای تسخیرسیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه یک مکتب استعماری واستثماری داشته است )؟ و در پاسخ انکارآمیز استوکس می گوید: >اگرروش سیاسی انگلستان در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه، با تجاوز وتعدی و ظلم توام نمی بود، نه مردم این قسمت جهان این قدر در فشارفقر و بدبختی می ماندند و نه دولت و سیاست انگلستان، این قدر موردنفرت و کینه مردم خاورمیانه، به خصوص ایرانیان می گردید  در نتیجه سیاست ظالمانه استعماری ا نگلستان در سال های متمادی، اگر امروزکسی به سیاست انگلستان اظهار علاقه کند، منفور و مبغوض مردم خواهد گردید).
آیت الله کاشانی در خصوص عدم محبوبیت، بلکه تنفر ایرانی ها ازانگلیسی ها می گوید: >اغلب دولت های ایران، تحت تاثیر عمال شرکت نفت جنوب یا نوکر آنها بوده اند  شرکت نفت جنوب، در تمام شئون مملکت ما  نفوذ و دخالت های ناروا می کردند و یکی از بزرگ ترین علل قیام و نهضت مردم ایران بر ضد شرکت سابق نفت، همین دخالت های ناروا و اعمال نفوذ بوده است  برای اینکه بهتر به میزان عدم رضایت مردم ایران نسبت به سیاست استعماری بریتانیا و عمال شرکت نفت پی ببرید، یادآوری می کنم که در اوایل جنگ، هنگامی که من در بازداشت انگلیسی ها بودم و ارتش شما و سایر متفقین در مملکت ما بودند، مردم ایران مرا به نمایندگی خود انتخاب کردند و اگر سوابق مبارزات من باسیاست استعماری بریتانیا در نظر گرفته شود، انتخاب من به نمایندگی مردم تهران، آن هم در چنان وضع و موقع دشواری، در حقیقت، رفراندومی است برای سنجش میزان عدم رضایت مردم ایران ازسیاست استعماری انگلستان ).
آیت الله کاشانی با تفکیک دولت و ملت انگلستان می گوید: >من ابدانسبت به مردم انگلستان احساسات غیردوستانه ای ندارم، مخالفت من تنها با سیاست استعماری انگلستان است ). سپس از ارزش معنوی دوستی ملت ایران برای انگلستان سخن به میان می آورد و می گوید: >به خبرنگار دیلی اکسپرس گفتم که ارزش معنوی دوستی مردم ایران برای دولت انگلستان، خیلی بیشتر از آن نفع مادی است که دولت انگلستان در حمایت از عمال شرکت نفت جنوب احیانا ممکن است ببرد).

2. عدم تاثیر تبلیغات کمونیستی در روحیه ضد انگلیسی ایرانیان:
استوکس تنفر ایرانی ها، بلکه شرقی ها از انگلیس را معلول تبلیغات کمونیستی معرفی می کند. آیت الله کاشانی نیز در پاسخ می گوید: تنفر ومبارزه ما با انگلیس، تحت تاثیر تبلیغات کمونیسم نیست. >من خود به خاطر وظیفه دینی و ملی خود، یک عمر با سیاست استعماری بریتانیاجنگیده ام و ملیون ایران و طبقات مختلف این کشور و مردم ستمدیده ممالک اسلامی که با من و همراه من، برای آزادی وطن و هم وطنان، باسیاست استعماری انگلستان مبارزه کرده اند و می کنند، کوچک ترین اثرو نشانی از فکر کمونیستی در وجود آنها نمی تواند رخنه کند و رخنه نکرده است. عقاید مستحکم دینی و ملی ما سد بزرگ و استواری در مقابل نفوذکمونیسم و افکار کمونیستی است  این شهرت غلط و مغرضانه است که به وسیله سیاست استعماری شرکت سابق نفت انتشار یافته که موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران، به تحریک روس ها و به وسیله کمونیست ها بوده است  این موضوع، فقط خواست ملت و مردم رنج دیده ایران بوده است و حتی عده ای از عناصر چپ نما و توده نما، به تحریک عمال شرکت نفت، با ملیون ایران به خیال خود مبارزه کردند وکارشکنی کردند).

3. نفی هرگونه عمران و آبادی ایران توسط شرکت نفت انگلیس:
آیت الله کاشانی در پاسخ به ادعای استوکس، درباره عمران و آبادی شرکت نفت انگلیس در جنوب ایران، می گوید: >البته شرکت نفت چندساختمان با وسایل کامل زندگی، برای کارمندان انگلیسی خود در آبادان ساخته است، نمی دانم شما وضع کارگران ایرانی را که در شرکت سابق نفت کار می کرده اند دیده اید که در آن صحرای سوزان، در حصیرآباد وچادرآباد، با چه بدبختی و فلاکتی به سر می برند؟ شما نمی توانید که عمال طماع شرکت سابق نفت می خواسته اند، هرچه ممکن است ازمنابع وطن ما بیش تر طمع ببرند و خرابی اوضاع آبادان و عدم عمران آن قسمت از کشور ما برای عمال شرکت نفت، وسیله ای شده است که کارگران ایرانی ما، روزی سی چهل ریال کمتر برای شرکت نفت کارکنند، در صورتی که اگر خوزستان آباد می شد، آن قدر کار برای زحمت کشان ایران در کشاورزی و دام پروری فراهم می شد که  حاضرنمی شدند، با این مزد کم و آن وضع رقت بار، برای شرکت نفت جان بکنند. به علاوه محصول نیشکر و سایر محصولات خوزستان، در صورت آبادی آن دیار، کشور ما را از بسیاری واردات بی نیاز می کرد. به خاطر دارم در آن سال ها که راه آهن ایران را می ساختند، یکی از مهندسان آلمانی که پل بزرگی برای راه آهن ایران می ساخت، نقشه ای داد و پیشنهاد کردکه دولت ایران موافقت کند، تا سد اهواز که از همه جهت باعث آبادی خوزستان می گردید، بسته شود. به محض اینکه عمال شرکت نفت ازاین نقشه مهندس آلمانی مطلع شدند، آن قدر اعمال نفوذ کردند و دست و پا نمودند، تا آن مهندس آلمانی عوض شد و به جای اویک نفرانگلیسی را به کار گماردند. آیا این عمل و کارهایی نظیر آن کافی نیست که شما قبول و اعتراف کنید که شرکت سابق نفت، مخالف آبادی خوزستان و رفاه و آسایش هم وطنان خوزستانی ما بوده است ).

4. انگلیس ؛ عامل خرابی و بدبختی ایرانیان:
آیت الله کاشانی در پاسخ به این شبهه استوکس که عامل بدبختی وخرابی ایران را مالکان بزرگ معرفی می کند نیز می گوید: >علت خرابی وبدبختی ایران، تنها مالکان بزرگ هم نیستند، اگر مالکان عمده اجحافاتی کرده اند، عمال انگلستان پشتیبان آنها بوده اند. در زمان تزارهای روسیه، یک عده به حمایت روسیه تزاری نسبت به مردم وحقوق آنها تعدی و اجحاف می کردند و در جنوب هم عده ای دیگر، به اتکای انگلستان ؛ لیکن پس از سقوط حکومت تزارها، اتکای تمام افرادو اشخاص که بر دوش مردم زحمت کش این مملکت سوار شده و تعدی می کرده اند، فقط و فقط به انگلستان و سیاست استعماری آن کشور بوده است  اگر سیاست استعماری انگلستان از خائنین ایران حمایت نمی کرد، سال ها بود که مردم تمام آنها را نابود کرده بودند  مهم ترین علت خرابی کشور ما و بدبختی هم وطنان و برادران دینی من این است که عمران و آبادی مملکت ما مخالف میل ]ما و موافق [مصلحت ومنفعت شرکت سابق نفت بوده است ).

5. قانونی بودن ملی شدن صنعت نفت ایران به استناد منشور سازمان ملل:
آیت الله کاشانی بر اساس منشور ملل متحد که حق حاکمیت ملت ها رامحترم شمرده است، استدلال می کند: >برای استقرار حق حاکمیت خود، ملت ایران حق داشته است که صنایع مملکت خود را ملی کند). وی درپاسخ به این سوال استوکس که آیا شما می توانید، یک طرفه قرارداد را لغوکنید، پاسخ می دهد: >قرارداد 1933، برخلاف میل و رضای مردم ایران تحمیل شده و کاملا فورس ماژور بوده و این حقیقت انکارناپذیر را آقای تقی زاده که عاقد قرارداد بوده است، در مجلس ایران به صراحت اظهارداشته است و حتی عده ای از رجال انگلستان هم بارها گفته اند که حکومت آن وقت ایران، دیکتاتوری کامل بوده است ؛ یعنی مردم ایران درزیر فشار دیکتاتوری، به هیچ وجه توانایی اظهار نظر نداشته اند).

6. عدم امکان تخطی از قانون ملی شدن صنعت نفت: آیت الله کاشانی ملی شدن صنعت نفت را خواست ملت ایران می داند و می گوید: >من مکرردر مصاحبه های خود گفته ام که ای کاش ما نفت نمی داشتیم و ازمداخلات استقلال شکنانه استعمارچیان در امان می بودیم. حالا هم که نفت داریم، طبیعی است که ما نمی خواهیم، سرمایه ملی خود را به هدردهیم  قانونی راجع به ملی شدن صنعت نفت، پس از سال ها کوشش ومبارزه مردم ایران، از مجلس شورای ملی گذشته است که تمام مردم این کشور، پشتیبان و ناظر اجرای آن هستند و ذره ای انحراف از آن قانون مقدور و ممکن نیست. همین آقای دکتر مصدق، نخست وزیر که از طرف من و عموم مردم ایران، صمیمانه حمایت می شود، اگر فی المثل بخواهداز در نه ماده قانون ملی شدن صنعت نفت است انحراف حاصل کند، نه تنها پشتیبانی مردم را به کلی از دست خواهد داد، بلکه بسا ممکن است، گرفتار سرنوشت رزم آرا گردد و حتی خود من هم که پشتیبان و حامی جدی دکتر مصدق هستم، اگر از آنچه تا کنون گفته شده است، ذره ای منحرف شوم، مردم ایران با همه حسن عقیده و محبتی که به من دارند، به کلی از من روی خواهند گردانید). (14)

ب. مصاحبه با سیون خبرنگار رسمی رادیو نروژ
در تاریخ 1330/5/25، یعنی پنج روز پس از مذاکره استوکس باآیت الله کاشانی، وی با آقای سیون، خبرنگار رسمی رادیو نروژ مصاحبه می کند. در ابتدای مصاحبه، آیت الله کاشانی ضمن یادآوری این مطلب که >انگلیسی ها خبرنگارانی را به خرج خود شرکت سابق نفت برای مصاحبه می فرستند و پس از مراجعت، مفاد آن را بنا به مصالح سیاسی خودشان تغییر می دهند)، از سیون می پرسد که >آیا شما طرفدارانگلستان هستید یا خیر)؟ پس از اینکه سیون ادعای بی طرفی می کند، مصاحبه را در چهار محور ذیل ادامه می دهند:

1. دولت مصدق:
سیون با زرنگی خواسته است، تا آیت الله کاشانی را در دام اختلافاتش با مصدق بیندازد؛ از این رو می پرسد: >نظر آیت الله نسبت به دولت دکترمصدق چیست )؟ آیت الله کاشانی هم می گوید: >نظر من حمایت کامل از این دولت می باشد و به علاوه 18 میلیون مردم ایران  در هر کجا که باشند، از دولت ملی دکتر مصدق حمایت و پشتیبانی می کنند و امروزهیچ عاملی قادر نیست که این دولت را از کار برکنار سازد).

2. تحریم اقتصادی ایران توسط انگلیس:
آیت الله کاشانی در پاسخ به سوال سیون درباره تحریم اقتصادی ایران از جانب انگلیس می گوید: >انگلیسی ها اصولا احتیاج مبرمی به نفت دارند و مجبور هستند، نسبت به ما طریق مسالمت پیش گیرند، ما هم بافروش نفت به کشورهای دیگر، جبران فشارهای اقتصادی فعلی رامی نماییم. قرارداد نفت با افغانستان به امضا رسیده  و در آتیه نزدیکی، دول دیگر برای بستن قراردادهای نفتی آمادگی خود را اعلام خواهندکرد. من خیلی خوشحال شدم که انگلیسی ها از حمل کالاهای خودشان به ایران جلوگیری کردند. آنها می خواهند به این وسیله ما را در محاصره اقتصادی قرار بدهند، در صورتی که تا کنون هرچه جنس به این مملکت می فرستادند، به وسیله عمال خائن خودشان، به بهای گزاف وغیرعادلانه، به ما تحمیل می نمودند؛ لذا باعث مسرت است که خودشان پیش قدم در نفرستادن کالا به این مملکت شده و بدین وسیله ما راراحت و آسوده کرده اند. هرچه واردات ما کمتر باشد، به نفع ماست. مامی توانیم جبران آن را با فروش نفت به کشورهای دیگر بنماییم وارزهای زیادی جهت رفع نیازمندی های اقتصادی خویش تحصیل نماییم  ؛ ما اکنون حاضر به تحمل همه گونه مشقات اقتصادی ومشکلات سیاسی از طریق آنها هستیم، زیرا تنها راه تحصیل استقلال واقعی همین است و بس. ما معتقدیم، اگر چاه های نفت ایران طعمه حریق شود، از نظر ما بهتر است تا اینکه متحمل مداخلات ناروای انگلیسی ها در کلیه امور و شئون مملکت بشویم ).

3. قانونی بودن ملی شدن صنعت نفت ایران:
آیت الله کاشانی در خصوص قانونی بودن درخواست ملی شدن صنعت نفت، علاوه بر تکیه بر منشور سازمان ملل (مشابه استدلالی که درمذاکره با استوکس بیان کرده بودند)، می گوید: >طبق قرارداد 1933 که پس از ابطال قرارداد دارسی (15) منعقد گردید، در بند اول از ماده بیستم، صریحا نوشته شده است که بعد از ختم معاهده و انقضای مدت یا به هرنحو دیگر، تمام موسسات متعلق به ایران است. کلمه به هر نحو دیگر، امروز اطلاق به ملی شدن می شود. اگر آن معاهده صحیح باشد، تمام این موسسات متعلق به ایران است و اگر باطل باشد که ادله کافی بربطلان آن داریم، از سال 1933 تا 1950 که 18 سال است، کلیه عوایدشرکت نفت پس از وضع مخارج نیمی از آن متعلق به دولت و ملت ایران است. اگر عواید سالیانه مورد بحث را حداقل پنجاه میلیون لیره احتساب کنیم، بدهی شرکت سابق ظرف مدت مزبور، بالغ بر نهصد میلیون لیره خواهد شد. قطعا مطالبات و دعاوی انگلیسی ها بابت تاسیسات، ثلث این مبلغ هم نخواهد شد. بنابراین، اگر قرارداد به قول آنها صحیح باشد، همه تاسیسات متعلق به ما و اگر باطل باشد، نهصد میلیون طلبکارخواهیم بود که مازاد آن را پس از کسر مورد ادعای خود، باید بپردازد).

4. مقایسه میان روس و انگلیس از حیث مداخله در امور ایران:
در پایان مصاحبه، آیت الله کاشانی در مقایسه ای میان روس و انگلیس می گوید: >در سابق، دولت روس تزاری با انگلیسی ها هم دست بود. درشمال ایران، روس ها و در جنوب ایران، انگلیسی ها بودند و مظالم بی شماری، مشترکا نسبت به ملت رنج دیده ایران می کردند. پس ازجنگ بین الملل اول، یک بار ایران تحت نفوذ سیاسی انگلستان قرارگرفت و روس ها دست از دخالت در امور ما بازداشتند. بعد از جنگ بین الملل دوم، انگلیسی ها در دنیا شهرت دادند که روس ها در کار ایران اخلال می کنند، در صورتی که همه می دانیم که روس ها در امور داخلی مامداخله نداشته اند و مکرر در مصاحبه ها گفته ام که از روس ها شاکریم که کارشکنی برای ما نکرده اند). (16)

6ـ3. اعلامیه در حمایت از مصدق پس از استعفای وی و روی کارآمدن قوام السلطنه
مصدق پس از ملاقاتی که در تاریخ 1331/4/25 با شاه داشت و طی آن تقاضای وزارت جنگ را در کنار نخست وزیری، همزمان برای خوددرخواست کرد، به دلیل عدم پذیرش شاه، استعفا می دهد. در تاریخ 1331/4/28، با اشاره شاه، مجلس شورای ملی بدون حضور نمایندگان فراکسیون نهضت ملی، به زمامداری احمد قوام (17) رای تمایل داد وشاه، فرمان نخست وزیری را با لقب >جناب اشرف )، به نام او صادر کرد. قوام با دریافت حکم نخست وزیری، اعلامیه ای شدیداللحن با مضمون ذیل صادر کرد:
>من به همان اندازه که از عوام فریبی ]اشاره به مصدق [در امورسیاسی بیزارم، در مسایل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم ]اشاره به آیت الله کاشانی [. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نمودند، لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته، زحمات بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف به هدر داده اند. من در عین احترام به تعالیم مقدسه اسلام، دیانت را از سیاست دور نگاه خواهم داشت و از نشر خرافات و عقاید قهقرایی جلوگیری خواهم کرد  ؛ وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که درپیش دارم، مانع بتراشند یا نظم عمومی را برهم بزنند. این گونه آشوب گران، با شدیدترین عکس العمل از طرف من روبرو خواهند شد  به عموم مردم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت ازاوامر و نواهی حکومت فرارسیده است. کشتی بان را سیاستی دیگرآمد). (18)
در حالی که دولت های انگلیس (19) و امریکا و ایادی داخلی آنها، به ویژه دربار، (20) به شدت از قوام السلطنه حمایت می کردند و فضای نسبتاخفقانی ایجاد شده بود، آیت الله کاشانی در تاریخ 1331/4/28 طی اعلامیه به مضمون ذیل، پشتیبانی خود را از مصدق اعلام می کند:
>احمد قوام باید بداند که در سرزمینی که مردم رنج دیده آن، پس ازسال ها رنج و تعب، شانه از زیر دیکتاتوری کشیده اند، نباید رسما اختناق افکار و عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته جمعی تهدید کند. من صریحا می گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است که در راه این جهاد اکبر، کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه، به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته، محال است و ملت مسلمان ایران، به هیچ یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنها پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری را که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به سرشکستگی شود). (21)
به دنبال انتشار این اعلامیه، علاء از جانب دربار، برای باج دادن به آیت الله کاشانی، با وی ارتباط برقرار می کند. دو بار نیز دکتر امینی که وزیر کابینه مصدق هم بود، به دیدار آیت الله کاشانی رفت و تنها پاسخی که از وی شنید، این بود: >به قوام بگویید، سید از او دیوانه تر است و هرگاه ظرف 24 ساعت از نخست وزیری کنار نرود، کفن پوشیده و از خانه خارج می شود). (22) پس از وی، ارسنجانی از جانب قوام السلطنه به ملاقات آیت الله کاشانی می رود و از قول قوام به وی وعده می دهد که در صورت آرام کردن اوضاع، شش وزیر را با معرفی شما منصوب خواهم کرد€آیت الله کاشانی زیر بار نرفته، در تاریخ 1331/4/29 طی نامه ای به علاءوزیر دربار می نویسد:
>بعد از شما، ارسنجانی از جانب قوام السلطنه آمد و گفت، به شرطسکوت، قوام انتخاب شش وزیرش را در اختیار من می گذارد. همان طورکه حضوری عرض کردم، به عرض اعلیحضرت برسانید، اگر در بازگشت دولت دکتر مصدق تا فردا اقدام نفرمایید، دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم، متوجه دربار خواهم کرد). (23)
با فراخوانی آیت الله کاشانی، در روز 1331/4/30 به رغم وجود تانک ها، زره پوش ها، اتومبیل های حامل سربازان و ، تظاهرات اعتراض آمیزمردم در تهران و بسیاری شهرهای دیگر، با شعارهای یا مرگ یا مصدق، زنده باد کاشانی و  شکل گرفت. با وجود تیراندازی وحشیانه نیروهای شاه به روی مردم، (24) تظاهرکنندگان مقاومت کردند و نتیجه مقاومت، دستور شاه به نیروهای نظامی مبنی بر بازگشت به سربازخانه ها واستعفای اجباری قوام و نخست وزیری مجدد مصدق شد. (25)

7ـ3. اعلامیه آیت الله کاشانی در مورد انتشار اوراق قرضه ملی
زمانی که دولت مصدق، در شرایط تحریم قرار گرفته بود و دکتر مصدق از مردم تقاضا کرد که در خرید اوراق قرضه ملی سهیم شوند، آیت الله کاشانی، طی اعلامیه ای مردم را به این کار نیک دعوت کرد:
امروز ملت مسلمان ایران متفقا و متحدا قیام کرده، تا سلطه فقر را ازپیرامون حوزه طاهره اسلام منقطع کنند و ایادی بیگانه را از دخل وتصرف بر شئون سیاسی و اقتصادی مسلمانان ممنوع سازد  امروز آن روزی است که جهاد شما باید با بذل مال به عمل آید و به مناسبت این چنین ایامی است که قرآن مجید می فرماید: >لایستوی القاعدون من المومنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم وانفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه ). (26)

8ـ3. نامه به هامر شولد، دبیرکل سازمان ملل
با روی کار آمدن دولت زاهدی که قرار بود، طی آن مسئله نفت حل شود، قرار بود انتخابات مجلس هجدهم برگزار شود. زاهدی به مجلس نیاز داشت تا به راحتی بتواند، آنچه را در سر داشت، پیاده کند. از همین رولیستی از نمایندگانی را که باید رای بیاورند (ولو فرمایشی ) تهیه کرد. آیت الله کاشانی طی نامه ای در تاریخ 1332/10/15 به زاهدی اعلام کرد:
به طوری که مشهور و معروف است، دستگاه دولت مشغول تهیه مقدماتی است که انتخابات دوره هیجدهم را به طور فرمایشی و لیستی انجام دهد  ؛ اگر انتخابات فرمایشی انجام بگیرد، هر قراردادی که در مجلس هیجدهم به تصویب برسد، از نظر ملت ایران، دارای ارزش و اعتبار نمی باشد و سرنوشت آن، مانند قرارداد تحمیلی نفت 1933خواهد بود. (27)
به رغم همه توصیه ها و تهدیدهای آیت الله کاشانی، مجلس هیجدهم، در حالی کار خود را شروع کرد که مذاکرات نفت، محرمانه انجام می گرفت. در چنین شرایطی، آیت الله کاشانی چاره کار را نگارش نامه ای (در تاریخ 1332/11/20 به هامر شولد، دبیرکل سازمان ملل متحدددید. برخی مضامین نامه آیت الله کاشانی به وی چنین است:

1. در این ایام که انتخابات مجلسین سنا و شورا جریان دارد، دولت تمام روزنامه های ملی را به نام مخالف توقیف کرده و با کنترل شدیدچاپخانه ها به وسیله قوای مسلح، امکان انتقاد و نشر حقایق را از قاطبه ملت سلب کرده است و جرایدی که اکنون منتشر می شود، تحت سانسورشدید بوده  عدم آزادی به حدی است که مخبرین خبرگزاری های خارجی، قادر به مخابره جریانات واقعی نبوده و با انواع سخت گیری هادچار و با تهدید به اخراج از کشور، نمی توانند وظیفه خود را انجام دهند.

2. انتخابات شامل اشخاص غیرمعتمد مردم و اکثرا از بستگان کاندیداهای دولتی تشکیل گردیده  کاندیداهای دولتی به وسیله ادارات و موسسات دولتی، به کارمندان و کارگران تحمیل و آنها را وادار کردند، برطبق آن رای دهند  تعداد زیادی رای از اشخاص بی سواد یا بدون شناسنامه گرفته شده.

3. بدیهی است دولت حاضر در چنین شرایط و اوضاعی که تنها باتوسل به وسایل غیرقانونی به حکومت خود ادامه می دهد، هر قول وقراری که بدهد و هر قراردادی را امضا کند یا قوانینی به تصویب برساند، به هیچ وجه از طرف ملت ایران رسمیت نخواهد داشت و هر دولت یاموسسه خارجی که پولی به این دولت بپردازد، یا اعتباری برایش باز کند، ناگزیر بعدا باید برای استرداد و تسویه حساب، خود را با اشخاص طرف بداند.

4. غرض از این نامه آن است که اولا توسط آن سازمان بین المللی، صدای اعتراض ملت ایران را به گوش دنیای آزاد برساند و در ثانی اعلام بدارد، دولت زاهدی  نمی تواند، مظهر اراده ملت و منبعث از ملت باشد. بنابراین هر قرار و تعهدی را بنماید ، فاقد ارزش و نفوذ قانونی بوده وملت ایران خود را ملزم به احترام و اجرای آن نخواهد دانست.

5. این نامه به عنوان اطلاعیه قبلی تقدیم آن سازمان می گردد تادولت های وابسته به آن سازمان و موسسات تابعه آن دولت ها بدانند که از عدم اجرای قول و قرارهای این دولت، حق مراجعه و شکایت از ملت ایران را نخواهند داشت.

6. ملت ایران از آن سازمان  انتظار دارد، به احترام اصولی که میلیون ها نفر انسان به خاطر آن جان فدا کرده اند، خود را به حقایق اوضاع اسفناک کشور ما آشنا ساخته، برای تامین جزئی منافع مادی که از معامله نفت ایران به دست می آید، حاضر نشوند که یک ملت زنده، تحت فشار قوای استعماری قرار گیرد و موجباتی پیش آید که متضمن عواقب وخیم برای صلح در این نقطه از جهان گردد.

7. به دلیل جلوگیری از مخابره تلگرافات و ارسال نامه پستی به وسیله دولت فعلی، این نامه توسط قاصد مخصوص به لبنان ارسال شد که ازآنجا به سازمان ملل متحد فرستاده شود. (28)

9ـ3. اعلامیه علیه کنسرسیوم (قرارداد پیچ - امینی )
در دولت زاهدی و مجلس هجدهم، قرارداد کنسرسیوم یا فروش نفت وگاز در تاریخ 1333/7/29 به تصویب رسید. اعضای کنسرسیوم، هشت شرکت خارجی بودند که پشت سر آنها چهار کشور انگلستان، امریکا، فرانسه و هلند قرار داشتند. بر اساس این قرارداد، تمام اکتشافات، استخراج و پالایش نفت، به اعضای کنسرسیوم واگذار شده بود و تا پایان قرارداد هم اختیارات قابل فسخ نبود. شرکت نفت باید تمام موجودی انبارها، کلیه ماشین آلات و همه ابزار و دستگاه ها را به شرکت های عامل کنسرسیوم تسلیم می کرد. این امر بدین معنا بود که ایران ضمن اینکه بابت این دستگاه ها و تاسیسات، به شرکت نفت انگلیس غرامت سنگین پرداخت کرده بود، حال باید همه آنها را مجانی در اختیار شرکت های عامل کنسرسیوم قرار دهد€
بر اساس این قرارداد، ایران افزون بر اینکه حتی برای مصرف داخلی خود اجازه هیچ عمل تولیدی و پالایش نداشت، معافیت های مالیاتی وگمرگی نیز به کنسرسیوم داده شده بود؛ در حقیقت، با این قرارداد، امکان هرگونه سیاست مستقل نفتی از ایران سلب شد€ این در حالی است که زاهدی با این استدلال که >تا هفت هشت سال دیگر، نیروی اتم جای نفت را می گیرد و ذخایر نفت ایران بی مصرف می ماند و بنابراین در این ده ساله، هرچه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی بازیافتی است )، مدعی بودکه >در واقع سر انگلیس و امریکا کلاه گذاشته ایم )€(29)
در چنین شرایطی، آیت الله کاشانی با انتشار بیانیه ای، مخالفت خود رابا قرارداد کنسرسیوم که استقلال نفتی ایران را به باد می داد، اعلام کرد. برخی مضامین بیانیه ایشان، به این شرح است:

1. >یک قرن دولت انگلیس و نیم قرن سلطه استعماری شرکت سابق نفت، به پشتیبانی آن دولت، مظالم را به جایی رساند که امروز این ملت  اکثریت بیست میلیون نفوس آن، فقیر بیچاره مبتلا به امراض گوناگون ومصائب از حد فزون هستند).

2. >دولت امریکا که خود را پیشاهنگ اصول دموکراسی  و پشتیبان سازمان ملل می داند، در این معامله بی شرمانه و انتقام جویی وقیحانه باانگلستان مکار و حیله گر، همکاری می نماید و ساعی است به خاطر چندصد میلیون دلاری که از نفت ایران نصیب سرمایه داران استعمارچی امریکا می گردد، ملت مظلومی از آزادی و آزادی خواهی ناامید و نسبت به تمام ادعاهای دنیای غرب، بدگمان گردد).

3. >آیا از سرنوشت ممالکی که دائما از فشار کمرشکن استعمار، به بلوک شرق ملحق و از جرگه نفوذ آنها خارج می شود، درس عبرت نمی گیرند؟ آیا وقت آن نرسیده که دولت انگلیس، از ارتکاب اعمال ضدانسانی و طمع کارانه گذشته دست برمی اشت و به خاطر رفع شدت انزجارو منفوریت خود و حفظ صلح بین المللی، از غرامت و سودهای دیگرصرف نظر می کرد؟  مگر نمایندگان کنسرسیوم، اعلامیه مفصل این جانب را در خصوص غرامت ندیده اند؟ به دلایل منطقی ما بایدغرامت بگیریم ؛ نه غرامت بدهیم ).

4. مدت چهل سال می خواهند، طوق رقیت و بندگی را به گردن ملت بی پناه ستم کشیده ما بیندازند  ملت ایران اجازه نمی دهد، سرنوشت حیات اقتصادی وی در خارج از این مملکت، آن هم لندن معین بشود وهرگز قبول نخواهد کرد، برای چهل سال دیگر زیر نفوذ اقتصادی اجنبی باقی باشد  بر فرض اینکه این قرارداد شوم، هم به تصویب برسد  رسمیت ندارد و دیرزمانی نیابد ]که [ملت ایران در اولین فرصت، به هرقیمتی باشد، یک بار دیگر از انگلیس و هم دستانش خلع ید خواهد کرد  دیگر اجنبی نمی تواند، بساط یغماگری و چپاول را در سرزمین ایران بگستراند). (30)
در مجموع می توان چنین قضاوت کرد که اگر آیت الله کاشانی وبیانیه ها، اعلامیه ها، مصاحبه ها، مذاکره ها و مهم تر از همه تهدیدهای وی، مثل تهدید انگلیس به صدور فتوای جهاد، تهدید شاه به معطوف کردن مبارزه به سوی دربار، تهدید مصدق به خروج از کشور و  نبود، شاید خیلی زود مصدق و دیگر یاران ملی وی، در برابر فشارهای بیگانگان، احزاب سیاسی مخالف، اوباش و  عقب می کشیدند و از ملی کردن صنعت نفت دست می کشیدند. برخی روزنامه های خارجی باصراحت به این مطلب اعتراف کرده اند:

1. مجله نیوز ویک: آیت الله کاشانی با روش تند و خشونت آمیز خود، تمام اقدامات مصلحانه دکتر مصدق را در راه حل مسالمت آمیز مساله نفت عقیم گذاشته است. کاشانی که علاوه بر تنفر با انگلیسی ها، باامریکایی ها نیز کینه و دشمنی مخصوصی دارد، مخالف با هرگونه سازش بین ایران و دول غربی است.

2. روزنامه نیویورک تایمز: آیت الله کاشانی و دار و دسته وی، دست وپای دکتر مصدق را بسته واو را از انجام هرگونه اقدام اصلاحی مانع شده اند. باید دکتر مصدق را از این زنجیر نجات داد  آیت الله کاشانی می خواهد، جای خلیفه مسلمین را بگیرد.

3. روزنامه ژورنال دژیپت چاپ قاهره: دکتر مصدق معتقد است که برای جلوگیری از پیشرفت عناصر دست چپ، باید شاه را تقویت کرد؛ درصورتی که آیت الله کاشانی با تقویت دربار مخالف است. آیت الله کاشانی جدا با هرگونه سازشی در قضیه نفت مخالف است ؛ در صورتی که دکترمصدق می گوید، دیگر وقت لجاجت گذشته و برای رفع بحران اقتصادی و بهبود اوضاع کشور، باید به نحوی قضیه نفت با انگلیس و امریکا حل شود. (31)

4. اقدامات سایر علما پس از ملی شدن صنعت نفت
ضروری ترین مواردی که به حضور علمای شیعه، پس از ملی شدن صنعت نفت نیاز بود، مواردی بود که دولت ملی به گونه ای دچار مخمصه وفشارهای داخلی و خارجی می شد. برخی از این دست موارد، در زمان زمامداری دکتر مصدق، اهمیت انتخابات مجلس هفدهم، استعفای دکتر مصدق و روی کار آمدن قوام السلطنه، انتشار اوراق قرضه ملی و  است.
مجلس هفدهم برای تعیین سرنوشت، نتایج و پیامدهای ملی شدن صنعت نفت، بسیار مهم و حساس بود. مخالفان و موافقان ملی شدن صنعت نفت تلاش می کردند، تا کرسی های بیشتری را در مجلس صاحب شوند. علمای شیعه نیز که طرفدار ملی شدن صنعت نفت بودند، تلاش می کردند، تا نمایندگی مذهبی، با عرق ملی وارد مجلس شوند تابا مقاومت در برابر دربار و بیگانگان، بتوانند تکلیف نفت را به نفع مصالح و منافع حل کنند. در همین راستا، علمای شیراز، در وجوب شرکت مسلمانان و متدینان در انتخابات مجلس هفدهم، بیانیه ذیل را درتاریخ 1330/11/3 صادر می کنند:
جامعه روحانیین شیراز برای ادای تکلیف الهی لازم می داند، اعلام دارند که بر فردفردمسلمین و متدینین واجب و لازم است که در انتخابات این دوره، به تمام معنی شرکت کرده و نتایج این امر حیاتی را که در حکم دفاع از ناموس مقدسه دیانت است، جایزبشمرند و واجب است که دقت کنند، افرادی را به نمایندگی انتخاب نمایند که به تمام معنی متدین و پای بست عمل به احکام شریفه مقدسه بوده و به اوضاع روز و سیاست جهانی واقف.
آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری نیز برای تشویق مردم، برای شرکت در انتخابات و رای دادن به کسانی که شایسته باشند و در فکر مصالح مردم باشند، بیانیه ذیل را (در تاریخ 1330/9/19) صادر کرد:
در این موقع حساس که دیانت و استقلال مملکت را خطراتی تهدید می کند، برای ادای وظیفه شرعی لازم است مسلمین با کمال جدیت در امر انتخابات شرکت کرده، وکلایی را که متدین و علاقمند به استقلال مملکت و واقف به مصالح عالیه کشور باشند، انتخاب نمایند و چنانچه در اثر مسامحه و سستی در این امر مهم، لطمه به دیانت واستقلال مملکت وارد شود، علاوه بر ذلت و نکبت دنیوی، در پیشگاه خداوند حکیم مسئول خواهند بود. (32)
در خصوص انتشار اوراق قرضه ملی نیز، وقتی دولت مصدق با تحریم اقتصادی انگلیس مواجه شد و مبادرت به انتشار اوراق قرضه ملی کرد، علما در شهرستان ها، با شریک شدن در خرید اوراق قرضه ملی و نیزتشویق مردم به این امر، به دولت ملی کمک کردند؛ برای مثال آیت الله سید نورالدین شیرازی با حضور در بانک ملی شعبه زند شیراز، اقدام به خرید اوراق قرضه ملی کرد و فتوای تاریخی خود را با این عبارت که(خرید قرضه ملی از اقسام جهاد است )، صادر کرد. (33)
در خصوص روی کار آمدن قوام السلطنه نیز پس از اینکه دکتر مصدق استعفا داد، همچنان که آیت الله کاشانی در تهران در حمایت از روی کارآمدن مجدد وی بیانیه داد و حتی شخص شاه را تهدید کرد، برخی علمادر شهرستان ها، با برپایی تظاهرات و تحصن به این امر اعتراض کرده، خواهان روی کار آمدن دکتر مصدق شدند؛ برای مثال آیت الله آخوند ملاعلی همدانی، در تاریخ 1331/4/28، در حمایت از روی کار آمدن مجدددکتر مصدق، تلگراف ذیل را به آقای بروجردی ارسال می کند:
ما اهالی همدان از طبقات روحانیون و بازرگانان و اصناف قاطبه ملت، در اثر کناره گیری جناب آقای دکتر مصدق، تعطیل عموم نموده و درتلگرافخانه متحصن هستیم. محترما از حضرت آیت الله که پیشوای روحانی عموم مسلمین می باشند، تقاضا داریم که در پیشگاه اعلیحضرت همایونی بخواهند، به احساسات عمومی احترام گذاشته، دست خائنین را از سر ملت ستمدیده کوتاه و دکتر مصدق را که قلوب همگانی متوجه جناب ایشان است، منصوب به زمامداری فرمایند. (34)

5. آسیب شناسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

1. نهضت ملی شدن صنعت نفت، به رغم اینکه در ابتدا دارای پایگاه مردمی بود و بر مردم تکیه داشت، پس از ملی شدن صنعت نفت و پیش از تثبیت و تحکیم آن، پایگاه مردمی خود را از دست داد و در آن، شاهدنوعی >انتقال گرانیگاه قدرت از مردم به احزاب سیاسی ) هستیم. (35)کمترین نتیجه سوء این انتقال قدرت، پذیرفتن قواعد بازی توسطرهبران ملی بود، تا جایی که مجبور شدند، بسیاری کسانی که در ابتدای نهضت در مقابل آنها ایستاده بودند، در حد وزارت مسئولیت دهند وبسیاری کسانی را که در ابتدای نهضت با آنها کار می کردند، عزل کرده، ازدست بدهند؛ برای مثال می توان به انتصاب سرلشکر محمود بهارمست به ریاست ارتش و سرلشکر احمد وثوق به معاونت وزارت دفاع که هر دواز هواداران شاه و مورد اعتماد او بودند، اشاره کرد. مصدق این افراد را به دلیل پذیرش قواعد بازی سیاست و برای اینکه به شاه اطمینان خاطربدهد، در کابینه خود راه می دهد. (36) چنان که دکتر مصدق برای اینکه خشم شاه را از قیام 1331/4/30 از بین ببرد، یک جلد کلام الله مجیدبرای شاه فرستاد و پشت آن نوشت: >دشمن قرآن باشم اگر بخواهم، برخلاف قانون اساسی عمل کنم و همچنین اگر قانون اساسی را نقض کنند و رژیم مملکت را تغییر دهند، من ریاست جمهوری را قبول نمایم ). (37)

2. تحلیل رهبران دینی و ملی نهضت ملی شدن صنعت نفت، ازسیاست های بین المللی انرژی که گمان می بردند، در صورت قطع نفت ایران، غرب جایگزینی برای نفت ما پیدا نخواهد کرد و در این شرایطاستعلایی، ایران می تواند، خواسته های خود را پیش ببرد، اشتباه بود، چراکه غربی ها نه تنها توانستند، با افزایش تولید نفت عراق، این خلا را به سرعت پر کنند، بلکه در نتیجه همکاری نوزده شرکت امریکایی، تحت سرپرستی دولت امریکا، علاوه بر اینکه کمبود نفت ناشی از ملی شدن صنعت نفت ایران جبران شد، همه عوامل موثر در انگلستان و امریکاتجهیز گردید، تا ایران نتواند، نفت خود را به هیچ وسیله، جز سازش باشرکت های بزرگ، به بازارهای جهان برساند. سه سال و نیم طول کشیدتا سرانجام دولت ایران متوجه وضع اضطراری (38) خود و لزوم قبول شرایط شرکت های بزرگ نفتی گردید و در طول این مدت، جریان نفت ایران به بازارهای جهان قطع شد(39)

3. تحلیل رهبران ملی نهضت ملی شدن صنعت نفت، از نقش شوروی در این نهضت نیز اشتباه بود، زیرا شوروی، نه به دلیل حمایت ازبعد ضد استعماری نهضت نفت، بلکه از این حیث که با جانشینی امریکابه جای انگلیس در ایران مخالف بود، به میدان آمده بود و دراین حضورخود نیز به جبهه ملی کمکی نکرد، بلکه در صدد حفظ وضع موجود شد.

4. مهم ترین ضعف نهضت ملی شدن صنعت نفت و یکی از مهم ترین عوامل شکست آن، تفکیک دین از سیاست و جدایی هویت ملی ازهویت شیعی، در مراحل پایانی آن بود. تجربه تاریخی ما نشان می دهدکه حرکت های بریده از دین (چه رسد به حرکات ضد دین )، در جوامع دینی و مهم تر از همه در ایران، مطلقا نمی توانند، دست آوردهای کلان داشته باشند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت، اختلاف میان دو رهبردینی و ملی از سویی و اساسا عدم اعتقاد رهبر ملی به توان دین دردستیابی به بهترین راهبرد سیاسی (اندیشه تفکیک دین و سیاست )، به بدترین وجه ممکن، موجب شکست آن شد. یکی از محققان تاریخ واندیشه سیاسی معاصر در اندیشه رهبران ملی نهضت ملی شدن صنعت نفت را اندیشه ای تلفیقی نام گذاری کرده، ضمن اینکه این نهضت را>آخرین تقلای مشروطه خواهی در ایران ) می داند، می نویسد:
نظام مشروطه برآیند تلفیق دو جریان است: جریانی که روح مدرنیته غربی را در آینده ایران می دانست و جریانی که سعی داشت، آن تجدد رابا تمدن اسلامی تلفیق و آشتی دهد. آخرین تلاش مشترک این تلفیق در نهضت نفت بود. این دو جریان تلفیقی، در جمهوری اسلامی تحت عناوینی مانند روشنفکری دینی یا نیروهای ملی مذهبی در حال بازسازی خود هستند؛ ولی تاریخ ثابت کرده است که رهبری تلفیقی جنبش های اجتماعی در ایران، نتیجه ای جز کودتا ندارد؛ رهبری تلفیقی مشروطه به کودتای سوم اسفند و رهبری تلفیقی نهضت ملی به کودتای 28 مرداد ختم شده است. (40)

5. تکیه اساسی نهضت ملی شدن صنعت نفت بر مبارزه ضداستعماری، آن را از مبارزه همزمان با استبداد داخلی بازداشت ؛ هرچند درمقطع ملی شدن نفت، استبداد داخلی چندان قوی نبود و اساسا پس ازکودتای 28 مرداد بود که محمدرضا شاه، به ویژه با تاسیس ساواک، به رضاشاهی کوچک تبدیل شد؛ اما غفلت از پتانسیل دربار برای استبدادی مدرن و پیچیده، خود موجب غفلت از زمینه های نفوذ استعمار در استبدادداخلی شد. تفاوت نهضت ملی شدن صنعت نفت با نهضت امام خمینی (ره ) در همین نکته است که نهضت امام خمینی نیز، به رغم اینکه یک نهضت ضد استعماری بود، نه تنها از کانون های نفوذ استعمار در داخل (استبداد درباری ) غفلت نکرد، بلکه آگاهانه تحت عنوان >پایگاه داخلی استعمار) کوبید.

6. نهضت ملی شدن صنعت نفت در ترازوی تحلیل

1. این ادعا که نهضت ملی شدن صنعت نفت، >اوج و قله مبارزات ضداستعماری مردم ایران ) است، (41) ادعایی مبالغه آمیز است ؛ هر چند اگرمنظور از مبارزات ضد استعماری، تنها مبارزات اقتصادی باشد و نه حتی سیاسی، تا اندازه ای موجه می شود؛ چه، مبارزه اقتصادی نهضت نفت، دربدترین شرایط داخلی سیاسی شکل می گیرد و نسبتا به شرایط خوبی ختم می شود. به لحاظ داخلی، بیش از یک دهه قبل از این تاریخ، شاهداشغال ایران توسط متفقین، اخراج رضاشاه از ایران و روی کار آمدن محمدرضا شاه جوان و خام، به همراه کابینه های سست، متزلزل وکوتاه مدت، تاسیس حزب توده، اوج گیری جریان ضد دینی کسروی، بروزقحطی های مکرر، فضای هرج و مرج سیاسی ناشی از فقدان شاهی مقتدر و  هستیم و به لحاظ خارجی، شاهد ظهور امریکا در صحنه سیاسی بین المللی، به عنوان یک کشور قدرتمند و فاتح جنگ جهانی دوم از سویی، و دخالت های روسیه در امور داخلی ایران از طریق حزب تازه تاسیس، اما پرهیاهو و حتی پرنفوذ از سوی دیگر هستیم. در چنین شرایطی که به طور خلاصه می توان از آن با شرایط ضعف قدرت داخلی ونفوذ قدرت خارجی یاد کرد، مبارزه بر سر نفت که مسئله آن برای دنیای غرب و امریکا، حیاتی است، از اهمیت به سزایی برخودار است.

2. نهضت ملی شدن صنعت نفت، به دلیل مخلوط شدن با سه تلخی، در میان نهضت های یک و نیم سده قبل، از کمترین شیرینی در حافظه تاریخی ما برخوردار است: نخست اینکه این نهضت به کودتایی امریکایی (42) پایان پذیرفت و بخش قابل توجهی از میراث آن، دردامان کشوری بیگانه ریخته شد. دوم اینکه این نهضت آن چنان که نهضت تنباکو زمینه ساز انقلاب مشروطه و نهضت پانزده خرداد، زمینه ساز انقلاب اسلامی 57 شد، به هیچ انقلاب بزرگی ختم نشد. سوم اینکه نتیجه این نهضت، انزوای هر دو رهبر دینی و ملی آن (کاشانی ومصدق ) شد و برعکس، موجب قدرت گرفتن هر دو رقیب داخلی وخارجی آن (دربار و امریکا) گردید.

3. نهضت ملی شدن صنعت نفت به لحاظ اندیشه ای لاغر و نحیف است. این نهضت، نه تنها به یک انقلاب اجتماعی بزرگ تر پایان نپذیرفت، بلکه ناشی از یک منظومه اندیشه ای هم نبود. در بستر نهضت نفت، هرگز رساله هایی اندیشه ای عمدتا در حوزه فقه سیاسی، فلسفه سیاسی، اندیشه سیاسی و  حداقل به آن میزان که در نهضت های قبل و بعد آن، مثل نهضت تنباکو، مشروطه و انقلاب اسلامی حضور داشت، نوشته نشد. حتی می توان ادعا کرد که نهضت نفت از نظر اندیشه سیاسی و حتی نظام سازی، چیزی بیش تر و فراتر از مشروطیت وجودندارد، به همین علت باید نهضت نفت را به لحاظ اندیشه ای، حداقل یک نهضت پیرو و غیرآغازگر شمرد. این در حالی است که به میزانی که بعداندیشه ای و فکری نهضت کمتر باشد، به همین میزان، اصالت آن نهضت هم کمتر خواهد بود. از همین روست که به ویژه احساس می شود، اصالت مذهبی دینی نهضت نفت، به اندازه سایر نهضت های ذکر شده نیست.

4. نهضت ملی شدن صنعت نفت، چشم اندازی ندارد. این نهضت، هیچ طرح اثباتی برای آینده ندارد و حتی به تعبیر یکی از محققان تاریخ و اندیشه معاصر، نهضت نفت، بن بست چشم انداز مشروطیت در ایران بود. نداشتن چشم انداز در فرهنگ دینی به شکل نظری و عملی، پشتوانه های هویت ملی را از یک نهضت می گیرد و این رخداد برای نهضتی که بخواهد، با استعمار مبارزه کند، فاجعه است. سرنوشت نهضت ملی شدن نفت، دلسوزان کشور را متوجه این مسئله کرد که ادبیات مشروطه، برای حرکت ایران، نمی تواند کارساز باشد. (43) البته ملی شدن صنعت نفت یک نهضت مستقل ضد استعماری و در نوع خود مثبت است ؛ اما اینکه چنین چیزی آمال و نهایت هدف یک حرکت سیاسی بشود، برد نهضت را کوتاه و ارزش آن را کم مقدار می کند.

5. بیداری ملی در نهضت ملی شدن صنعت نفت، بیداری اصیلی نیست. این بیداری بیش از اینکه معلول سیری از مجاهدت تاریخی باشد، خود معلول آزاد شدن و آزادسازی انرژی و توان ملی پس از یک دوره اختناق و سرکوب رضاشاهی است که البته این هم به نوعی فرایندی تاریخی را دربر دارد؛ اما نکته این است که عملکردهای پس ازیک دوره اختناق، دقیقا متناظر معکوس همان اختناق و کمتر دارای پشتوانه عقلی صحیح هستند. البته نوعا چون عکس اختناق هستند، به طور طبیعی قابل دفاع خواهند بود و در بستر قابل دفاعی شکل می گیرند؛ اما همواره گرفتار این رنج و نقص هستند که شتاب زده و تند وتیزاند.

6. فقدان خودآگاهی تاریخی نسبت به غرب در نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی دیگر از ایرادهایی است که می توان بر آن گرفت. یکی از محققان تاریخ و اندیشه سیاسی معاصر، در این خصوص می نویسد:
در نهضت نفت با این توجه که قالب، قالب مشروطه خواهی است، کمترتوانستیم به یک درک ملی و خود آگاهی تاریخی بالا نسبت به مغرب زمین، به عنوان پشتوانه استعمار غرب پیدا کنیم. ما از شرایط در حال گذار، به مرحله نوین جهانی غافل ماندیم و دو قطبی شدن جهان جدیدو حذف انگلیس وحل شدن آن را در دل امریکا ندیدیم و نتوانستیم تحلیل کنیم. این عدم تحلیل نسبت به برقرار کردن رابطه بین هویت ملی و خودآگاهی تاریخی با استعمار غرب و استعمار خارجی خودش زمینه ساز می شد، برای اینکه نهضت نفت از اصالت و هویت خود خالی شود. (44)

پی نوشت ها:
1. فواد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، (تهران: شرکت سهامی کتاب های جیبی، چ 2، 1353)، ص 128ـ129.
2. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 385 ـ387.
3. چهره آیت الله کاشانی در آرشیو وزارت خارجه انگلیس این گونه معرفی شده است: کاشانی قائد مذهبی ایران که از اخلاف پیغمبر اسلام است، پدرش از پیشوایان مذهبی بود که با انگلستان خصومت دیرینه داشت و بر سر مبارزه با سیاست دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان به قتل رسید. مرگ پدر، آیت الله کاشانی را دشمن آشتی ناپذیر انگلستان ساخت و فعالیت های ضد انگلیسی او نه تنها در ایران، بلکه در سوریه، عراق و لبنان توسعه یافت. در جریان جنگ با مفتی اعظم و آلمانی ها، علیه انگلستان همکاری کرد و همین همکاری او موجب توقیف وی درسال 1941 گردید. کاشانی به عراق تبعید شد ولی آن قدر در ایران نفوذداشت که در سال 1945 از تهران به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. آیت الله کاشانی در افکار و احساسات میلیون ها شیعیان ایران و پاکستان و حتی روسیه شوروی نفوذ و قدرت فوق العاده دارد. نفوذ کاشانی باعث شدکه دکتر مصدق از راه مبارزه با انگلیسی ها منصرف نشود و دولت ایران شناسایی خود از اسراییل را پس بگیرد. آیت الله کاشانی از زنان خوددارای 36 فرزند است، باید از نزدیک مراقب او بود.
روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 30، ص 83 ـ 84.
4. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 30، ص 83ـ85.
5. غلام رضا کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، (تهران: مرکزاسناد انقلاب اسلامی، چ 1، 1380)، ص 339. آیت الله کاشانی در این خصوص می گوید: می خواهند در مبارزه ما اخلال کنند. در این ایام نامه هایی با امضاء به من می رسد که چرا شما مشروب فروشی رانمی بندید؟ چرا زن ها را از ادارات اخراج نمی کنید؟ چرا دستور نمی دهیدخانم ها چادر به سر کنند؟ این ها یا نوکران مستقیم انگلیس هستند یامغرض اند یا نمی فهمند.
وقایع سی ام تیر 1331، ص 304.
6. نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص 469.
7. این آشوب در پی ورود میسیون هریمن آمریکایی به ایران به منظورحل بحران میان ایران و انگلیس بر سر مساله خلع ید از شرکت نفت انگلیس و نیز دادگاه لاهه رخ داد. >اکثر عقیده داشتند که عمال اصلی این بلوا، سران حزب توده بودند و نقشه آنها به این منظور تنظیم شده بودکه از امکان حل مساله نفت جلوگیری شود تا بحران اقتصادی و هرج ومرج ناشی از آن به جایی برسد که زمینه برای برقراری رژیم کمونیست آماده گردد).
برای اطلاع بیشتر از این واقعه، ر. ک: تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 189ـ191..
8. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 38، ص 93ـ 94.
9. ر. ک: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 382 ـ 384.
10. تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 126.
11. اساسایک تفاوت عمده که میان فدائیان اسلام با دولت مصدق وجود داشت این بود که فدائیان اسلام در پی اجرای احکام اسلامی بودند، در حالی که دولت مصدق در پی تحقق این شعار نبود. به عبارت دیگر؛ دولت مصدق دغدغه تشکیل حکومت اسلامی را که آرزوی فدائیان بود نداشت و بنا به گفته مرحوم طالقانی در مقابل درخواست فدائیان برای اجرای احکام اسلام، مصدق می گوید >من نه مرد مدعی حکومت اسلامی هستم و نه می خواهم همیشه حاکم و نخست وزیر شماباشم. مجال دهید و بگذارید تا قضیه نفت را حل کنم ).
سید هادی خسروشاهی، فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، (تهران: اطلاعات، 1375)، ص 170.
12. روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 20، ص 74.
13. روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 51، ص 171 ـ 172.
14. ر. ک: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، صص 405ـ413.
15. در سال 1901 م (1280 ش ) ویلیام نوکس دارسی تبعه دولت بریتانیا موفق گردید امتیاز اکتشاف، استخراج، حمل و نقل و فروش نفت ایران را در سراسر کشور به استثنای پنج ایالت شمالی که زیر نفوذ روسیه تزاری بود، دریافت کند. این امتیازنامه پس از مهر و امضای اتابک امین السلطان صدراعظم وقت به صحه مظفرالدین شاه قاجار نیزرسید. به موجب فصول هشتم، نهم، دهم و شانزدهم امتیازنامه، دارسی متعهد شده بود طی دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکت یا شرکت هایی برای بهره برداری از امتیاز نفت ایران ایجاد کند و از منافع خالص سالیانه خود، شانزده درصد باضافه مبلغ بیست هزار لیره انگلیسی نقدا و معادل بیست هزار لیره دیگر، سهام پرداخت شده به دولت ایران واگذار نماید. مدت امتیاز شصت سال بود و پس از انقضای دوره امتیاز، تمام وسایل وابنیه و ادوات موجود شرکت، جهت ادامه بهره برداری به دولت ایران تعلق می گرفت.
غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28مرداد 1332، (تهران: شرکت سهامی انتشار، چ 5، 1368)، ص 17.
16. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، صص 388ـ392.
17. شاه با حکومت مصدق از چندی قبل موافق نبود، منتها برکناری مصدق هم خالی از مخاطراتی نبود، به همین لحاظ برای جلوگیری ازخطرات احتمالی، به دو سه نفر از اعضای جبهه ملی پیشنهاد شد که قبول زمامداری نمایند ولی چون مورد موافقت آن دو سه نفر قرار نگرفت، با وساطت سیاست خارجی، قوام برای جانشینی دکتر مصدق کاندیداشد. حسین مکی، وقایع سی ام تیر 1331، (تهران: ایران، 1366)، ص 128.
18. جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، صص 223ـ224؛ سید حسن آیت، چهره حقیقی مصدق السلطنه، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، چ 2، 1363)، صص 275ـ277.
19. سام فال مامور اطلاعاتی انگلیس در ایران، در کودتای 28 مردادوظایف ذیل برعهده دارد: انتقال اخبار عادی و پشت پرده، گزارش ملاقات های رجال با یکدیگر و با شاه، بررسی راهکارهای سرنگونی مصدق و یافتن جانشین مناسب برای او، تشکیل جبهه مخفی از رجال پیر و سناتور علیه دولت مصدق و مذاکره با خبرچینان سفارت که رابطان مستقیم و حقوق بگیر بودند از قبیل: سید محمد سجادی، علی منصور، احمد متین دفتری، ظهیرالاسلام، قوام السلطنه، ابراهیم خواجه نوری، سید ضیاءالدین طباطبایی، فضل الله زاهدی، سید حسن امامی و  وی، از جمله کسانی که به عنوان جانشین برای مصدق معرفی می کند ازحسین مکی، مظفر بقایی، حایری زاده و معظمی نام می برد اما گو اینکه دولت انگلیس به قوام السلطنه، سید ضیاءالدین، نصرالله انتظام، محسن ابتهاج و بوشهری تمایل داشته است. گرفته شده از سخنرانی دکترتفرشی در همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 4.
20. قبل از واقعه استعفای دکتر مصدق در 25 تیر 1331، شاه از ارنست پرون تقاضای معرفی یک جانشین برای مصدق می کند و وی هم قوام السلطنه را معرفی می کند و او هم می پذیرد و از پرون می خواهد که این کار را پی گیری کند. پرون، سپس نزد قوام رفته و بعد از ساعاتی بحث، وی را برای پذیرش نخست وزیری متقاعد می کند.
گرفته شده از سخنرانی دکتر آیتی در همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 5.
21. جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، ص 226. بلافاصله پس از این اعلامیه، آیت الله کاشانی در تاریخ 1330/4/29 با خبرنگاران داخلی و خارجی مصاحبه هایی داشت که بسیار افشاگرانه است. محورهایی که آیت الله کاشانی در این مصاحبه هاروی آنها تاکید می کند به شرح ذیل است:
استعفای مصدق استعفایی غیراختیاری بوده است ؛ روی کار آمدن قوام نقشه انگلیس است ؛ انتخاب قوام به نخست وزیری در مجلس شورای ملی بر خلاف آیین نامه های داخلی خود مجلس صورت گرفته است ؛قوام در صدد است که دوباره متخصصان انگلیسی را بر شرکت نفت مسلط کند؛ اعلامیه قوام انسان را به یاد عهد شاه طهماسب و دستورات قلدرانه اش می اندازد؛ وقتی ملت قوام را نمی خواهد خواست مجلس وشاه حتی اگر بالاتفاق هم باشد سودی ندارد؛ >اگر کار سخت شود، خودم حاضرم کفن بپوشم )؛ امریکایی ها در سیاست همیشه خام هستند وگول انگلیسی ها را می خورند؛ و  وقایع سی ام تیر 1331، صص 188ـ194.
22. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 449.
23. خواب آشفته نفت ؛ دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، ج 1، ص 475؛ چهره حقیقی مصدق السلطنه، ص 283.
24. برای اطلاع از تعداد کشته ها، وضعیت مجروحین، تاسیس مقبره یادبود شهدا، مساعدت و مقرری مادی برای خانواده شهدا و  ر. ک: روح الله بهرامی، اسنادی از قیام سی تیر 1331، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ 1، 1382)، اسناد 8 ـ 43، صص 43ـ123.
25. وقایع سی ام تیر 1331، صص 211 ـ 219.
26. خاطرات دکتر محمود شروین، ص 224.
27. روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند60، ص 191.
28. گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا، روحانیت و اسرارفاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، (قم: دارلفکر، بی تا)، سند62، صص 194ـ197.
29. ر. ک: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، صص 542ـ547.
30. خاطرات دکتر محمود شروین، صص 231ـ235.
31. روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند 55، صص 182ـ184.
32. علمای مجاهد، ص 199.
33. برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام سید معز حسینی شیرازی فرزند آیت الله سید نورالدین حسینی شیرازی در همایش همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 5.
34. خبرنامه شماره 2 همایش نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، ص 7.
35. سرنوشت خود احزاب سیاسی عصر مشروطه را هم یکی محققین تاریخ معاصر چنین ترسیم می کند: گروه های اجتماعی درسال 1329 به حداقل ها راضی بودند اما ناگهان با افزایش توقعات، نخبگان نیز تحت تاثیر عوام، حداکثرگرا شدند و از نظر روانی زمینه را برای ایجاد نارضایتی آماده کردند. این امر به نوبه خود، فضایی را به وجود آورد که زمینه حضورسازمان های اطلاعاتی و جاسوسی غرب که در این مقطع، بیشتر برایجاد انشعاب و شکاف میان نیروها و جریان های داخلی تاکید می کردندرا افزایش داد. با فعالیت شکبه های جاسوسی و زمینه سازی های داخلی، فضای بی اعتمادی در کشور حاکم شد و گروه های سیاسی در وضعیت انشعاب قرار گرفتند.
برگرفته از سخنرانی دکتر ابراهیم متقی در هماییش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 3.
36. ر. ک: محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت ؛ دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، ج 2، (تهران: کارنامه، چ 1، 1378)، صص 558 ـ 559.
37. از اظهارات دکتر مصدق ضمن پیام رادیویی به مردم ایران در1332/1/16، نقل از: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، ص 466.
38. دلیل وضعیت اضطراری ایران این بود که یک هفته پس از روزخلع ید (29 1330/3/ روز تسلط ایران بر تاسیسات نفت )، حدود چهارهزار و پانصد نفر از کارکنان خارجی شرکت نفت استعفا دادند. دولت ایران سعی کرد از کشورهای دیگری مثل امریکا، هلند، سوئد و بلژیک کارشناس بیاورد ولی غالبا عذر خواستند. البته در 5/4/1330 هیاتی ازکارشناسان ایتالیایی به ریاست معاون شرکت آجیب آمدند ولی معلوم شد که از شرکای همان شرکت سابق نفت هستند. کار تاسیسات فقطمحدود به تهیه نفت مورد احتیاج داخل شد؛ زیرا کشتی های نفت کش هم از بارگیری نفت امتناع کردند و بالاخره در 1330/5/8 آخرین واحدپالایشگاه تعطیل شد. در این اوقات دولت کارگری در انگلیس زمامداربود. محافظه کاران فشار داشتند که باید به آبادان قشون کشی شود ولی امریکا از امکان مقابله شوروی بر طبق عهدنامه 1921 نگران بود وتاکید بر مذاکره داشت.
تاریخ سیاسی ایران، ج 1، صص 365ـ396
39. تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 142.
40. برگرفته از سخنرانی دکتر مظفر نامدار در همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 5.
41. گرفته شده از سخنرانی دکتر محمدحسن سالمی (نوه دختری مرحوم آیت الله کاشانی ) در >همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا)، مندرج در: خبرنامه شماره 2 همایش نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد1382)، ص 3.
42. کودتای 28 مرداد یکی از حلقه های سلسله و زنجیره سیاست نفوذانگلیس و امریکا در آن روزگار بود. پیش از این کودتا و در همان زمان، کودتای یونان، آلبانی (1950)، مصر (کودتای ژنرال نجیب در اول مرداد1331) و  صورت گرفته بود. برخی شبکه های اقتصادی در ورای شبکه های اطلاعاتی اقداماتی انجام می دادند تا به دولت ها فشار آورندکه طرح های کودتا را زودتر به تصویب رسانده و اجرا کنند.
برگرفته از سخنرانی عبدالله شهبازی در همایش همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 4.
43. برگرفته از سخنرانی دکتر موسی نجفی در همایش همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش مذکور، ص 4.
44. مصاحبه با دکتر موسی نجفی، نقل از: خبرنامه شماره 2 همایش بین المللی نفت، سلطه، کودتا (28 مرداد 1382)، ص 20.