استعمار ستیزی روحانیت

استعمار ستیزی روحانیت

پس از انقلاب اسلامی ایران، جریاناتی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران که برخواسته از تئوری ولایت فقیه بود، اندیشه و عمل سیاسی در میان فقیهان شیعه را کمرنگ نشان داده و حرکت فکری و سیاسی امام خمینی (ره) را متمایز از حرکت دیگر علمای شیعه و اندیشه ای نو پدید می دانستند. در مقابل این دسیسه ها، کتاب های مفصلی پیرامون اندیشه سیاسی اندیشمندان اسلامی نگارش یافته که  شاخصه های فقه سیاسی و جهت گیری های سیاسی فقیهان و اقدامات عملی آنها نظیر صدور فتوی جنگ، قیام علیه حاکمان و ... واکاوی شده است که دراین بین حجت الاسلام و المسلمین عقیقی بخشایشی نقش ارزنده ای را به عهده داشته است.
وی به عنوان یکی از پیشگامان عرصه سیره نویسی سیاسی در دهه های نخست انقلاب اسلامی، به تبیین اندیشه و عملکرد سیاسی مجتهدان پرداخت و کتاب یکصد سال مبارزه روحانیت مترقی، از میرزای شیرازی تا امام خمینی را به رشته تحریر در آورد.
خبرگزاری رسا بر آن شد تا با گفت و گو با این محقق ارزنده حوزه علمیه قم، که کتاب های متعددی در زمینه علوم قرآنی، تفسیر و سیره نویسی به رشته تحریر درآورده است، گذری به کارنامه فعالیت های سیاسی عالمان شیعی داشته باشد و نقش آنان در مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی را به تصویر بکشد، مشروح این گفت و گو خدمت خوانندگان خبرگزاری رسا تقدیم می شود.
 رسا - انگیزه شما از نوشتن کتاب یکصد سال مبارزه روحانیت مترقی، از میرزای شیرازی تا امام خمینی(ره) چه بود؟
- یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی(ره) مجموع مقالاتی است که در سال 60 و 61 در روزنامه اطلاعات منتشر می شد و تا حدود هفتاد شماره ادامه یافت. آن روزها با به وجود آمدن فضای باز برای مطبوعات، تیراژ جراید بسیار بالا رفته بود و این مقالات نیز با استقبال گسترده ای مواجه شده بود به صورتی که هرگاه این مقالات را به روزنامه نمی رساندند یا روزنامه به دلایلی موفق به نشر نمی شد، حجم زیادی نامه، تلگراف و تلفن به راه می افتاد.
این مقالات که به واکاوی و تاثیر نقش روحانیت در سده اخیر در عرصه سیاسی پرداخته بود، از آنجایی که در دوران نظام ستم شاهی تا آن زمان مطرح نشده بود و همچنین مردم به دنبال اطلاعات مستند بودند، مورد توجه واقع شد. مجموع این مقالات در قالب کتابی با عنوان یکصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی(ره) بارها تجدید چاپ شد و به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شد. این کتاب البته داری نقطه ضعفی هم بود، به این شرح که در اول انقلاب، علما و مراجع متحد شده بودند و اعلامیه های مشترک می دادند و اعلامیه های سه تن از مراجع قم یعنی آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری معروف بود که بنده در پایان کتاب اشاره ای اجمالی به نقش این مراجع هم کرده بودم که بعدا برخی شیطنت کردند و مطالب پیرامون آقای شریعتمداری را به اعتقادات شخصی من نسبت دادند در حالی که من هیچ ارتباطی با وی نداشتم. این موضوع موجب شد من که در هفته بالغ بر چهار مقاله در روزنامه های کثیر الانتشار داشتم، ارتباطم را با رسانه ها کم کنم، البته من ناراحت نشدم و طبق عقیده خود به کارهای علمی مشغول شدم.
نکته ای که من در صدد بیان آن هستم این است که انقلاب تنها برای امروز نیست بلکه تا ظهور امام زمان(عج) امتداد خواهد داشت که اگر تخریب عالمان را در پیش گیریم، افراد فاقد خصوصیات لازم علمی و عملی بر مسند خواهند نشست.
اهل فکر و دیانت ارزش اسلام را می دانند و نسبت به احکام اسلامی دلسوزی دارند، اما افراد خارج از این گود، نسبت به شریعت اسلامی آن گونه که باید حساسیت ندارند. امروز مشکل حکومت های کشورهای مسلمان همچون ترکیه و مصر، نبود رهبری با خصوصیات رهبر جمهوری اسلامی ایران است، مشاهده می کنیم مردم مصر بعد از ماه ها، دوباره و چند باره به میدان التحریر ریخته اند و مطالبات خود را پیگیری می کنند. راز موفقیت انقلاب اسلامی ایران وجود رهبری بود که با استناد به قدمت 1400 ساله اندیشه اسلامی و مجاهدت های حوزه های علمیه از زمان شیخ طوسی توانست مردم را با خود همراه کند. من اعتقاد دارم این سخن که امام خمینی(ره) در ایجاد انقلابی ناشی از فقه شیعی به تنهایی این راه را پیمود، کم لطفی به خدمات روحانیون است، امام خمینی توانست از زحمات علمای اسلام به خوبی بهره برداری کند و انقلاب مبتنی بر فقه را به پیروزی برساند، البته باید اذعان داشت که امام خمینی در نظام سیاسی اسلام، شعاع عمل وسیع تر و نقش تعیین کننده تری داشت.
 رسا - به چه دلیل مقطع زمانی را در كتاب خود با میرزای شیرازی آغاز کردید؟ میرزای شیرازی دارای چه خصوصیات فکری و عملی بود که نهضت روحانيت را با نام و یاد او شروع کردید؟
- میرزای شیرازی از دانشمندان بزرگوار حوزه های علمیه و جهان تشییع است که به دلیل جایگاه فکری بالا و هوشیاری و فطانت در مقام مرجعیت شیعه پس از شیخ انصاری تثبیت شد. میرزای شیرازی بعد از شیخ انصاری به دلیل دوری گزیدن از جریان های انحرافی از نجف دوری گزید و به سمت سامراء رفت و حوزه علمیه شیعی را در شهر سامراء تاسیس کرد و توانست با ایجاد وحدت بین شیعه و سنی راه را برای زوار و شیعیان هموار کند. نقل شده است حتی میرزای شیرازی برای ایجاد وحدت شیعه و سنی و برای تألیف قلوب، به پاره ی از اندیشمندان اهال سنت شهریه هم می داد، زیرا در آن زمان شهر سامراء برای زوار شیعی امن نبود و به زوار توهین می کردند که اقدامات میرزا موجب شد تا فضای شهر سامرا برای شیعیان مناسب تر شود. در زمان میرزای شیرازی، شیخی همدانی با ریش بزرگ در بالاسر حرم امامین عسکریین اقامت گزیده بود و به ذکر و عبادت می پرداخت، بعد از مدت زمانی میرزا شیرازی او را به محضر خویش می خواند و دلیل اقامت وی را می پرسد که همدانی می گوید من قصد کرده ام آخر عمر به اینجا بیایم و به عبادت مشغول شوم که میرزای شیرازی مقدار زیادی پول به او می دهد و او را راهی شهر خود می کند و شیخ همدانی که مقلد میرزا بوده است راهی به جز اطاعت نداشته است، بعد از اینکه همدانی می رود از میرزا دلیل این اقدام را می پرسند که میزا جواب می دهد وحدت شیعه و سنی با زحمات فراوان در این شهر ایجاد شده است که می ترسم این وحدت با ذکر ها و لعن های این فرد باطل شود.
از موارد دیگری که زیرکی میراز را نشان می دهد این است که روزی سفیر انگلیس پول زیادی به میرزا می دهد؛ میرزا در مقابل چندین برابر آن پول به سفیر می دهد که یعنی شما با دلار نمی توانید ما را زیر فرمان خود درآورید. حادثه مهم زندگی میرزای شیرازی، حادثه تنباکو بود که در خلال سفرهای ناصر الدین شاه به دیار فرنگ رخ داده بود. ناصر الدین شاه در سفرهای اروپایی خود امتیاز کشت و برداشت توتون را به انحصار دولت بریتانیا درآورد که البته دولت با جلو انداختن اشخاص سعی داشت این گونه نشان دهد که در این معامله دخیل نیست. این قرارداد در پانزده فصل تنظیم شده و دست ملت و دولت ایران را به کلی از محصول توتون و تنباکوی ایران کوتاه می ساخت و آن را در شرایط استعماری و استثماری در اختیار انگلیس قرار می داد، بطوری که کشاورز ایرانی مجبور بود محصول خود را به بهای ارزان به کمپانی رژی بفروشد و آنگاه خودش آن را به بهای گزاف خریداری کند و تسهیلات و امکانات فراوان دیگری نیز در مورد این امتیاز به انگلیس داده شد، که از جمله در اختیار داشتن زارعین و حکام ولایات بود، همچنین این قرارداد به آنها اجازه می داد هر آنچه را که لازم بدانند از اسباب و وسایل عادی گرفته تا اسلحه و مهمات جنگی به ایران وارد کنند و در صورت اختلاف بر سر قیمت یک نفر حَکَمْ از طرف انگلیس برای تعیین قیمت انتخاب شود و رأی او لازم الاجرا باشد و...
با چنین قرارداد استعماری و خفقان آوری انگلیسی ها دست به کار شدند و کشاورزان و سایر ساکنان منطقه را تحت سلطه خود درآوردند و تعداد زیادی از خارجیان در کوچه ها و خیابان های هر شهر و ولایتی به راه افتاده و نمایش قدرت خود را آغاز کردند؛ در آن زمان همه جا از خانه و دکان گرفته تا کوچه و بازار، پر بود از اتباع انگلیسی. در واقع این معامله مقدمه ای بود تا دولت بریتانیا ماموران دولتی خود را در قالب کاردار، مستشار و کارگر به تمامی نقاط ایران بفرستد و فرهنگ غربی خود را تا کوچک ترین روستاهای ایران گسترش دهد که این جریانات موجب نگرانی عمیق روحانیت شد.
اولین فرد سید جمال الدین اسد آبادی بود که در روزنامه عروة الوثقی اعلام خطر کرد و اقدام به نشر نامه علمای اصفهان کرد و از میرزای شیرای استمداد طلبید. آن روزها سیاست انگلیسی «اختلاف انداز و حکومت کن» فعال شده بود و تبلیغات وسیعی علیه سید جمال الدین به راه افتاده بود به طوری که تهمت جاسوسی به او می زدند؛ به هر حال سید جمال رهسپار سامراء شد . وي موفق به دیدار میراز نشد اما نامه خود را به ایشان رساند.
میرزای شیرازی وقتی از طریق نامه، تلگراف و گزارش ها از واقعیت مطمئن شد نامه ای به ناصر الدین شاه نوشت و حتی در مرحله بعد اقدام به دعوت از نخست وزیر کرد اما چون این اقدامات از جانب حکومت جدی گرفته نشد، فتوای معروف خود را در حرمت استعمال تنباکو صادر كرد. فتوایی که استعمال تنباکو را معادل محاربه با امام زمان(عج) عنوان کرده بود. هرکس این فتوا را به دست می آورد باید 24 برگ از آن می نوشت و به دیگران می رساند در نتیجه در مدت 24 ساعت در بسیاری از مناطق ایران منتشر شد به طوری که تحلیلگران خارجی در انعکاس این فتوا و سرعت اطلاع رسانی متحير ماندند. نقل شده ناصر الدین شاه بسیار به قلیان علاقه مند بود، وقتی که به حرم وارد شد، همسرش مهد علیا درخواست او برای کشیدن قلیان را رد کرد و چون اصرار شاه را دید گفت: همان عالمی که تو را با یک جمله به من حلال کرده است، قلیان را با يك جمله حرام کرده است.  بعد از اینکه این فتوا در بین مردم شایع شد، مردم با تجمع ها، نامه ها و تلگراف های خود دست به اعتراضی عمومی زدند که ناصر الدین شاه مجبور شد با تحمل خسارتی این قرارداد را فسخ کند.
قضیه تنباکو درسی به نیروهای خارجی بود که در ایران و کشورهای شیعی قدرتی مافوق قدرت آنان وجود دارد و آن قدرت مرجعیت دینی است.
بعد از این قضیه، ناصر الدین شاه هم متوجه این قدرت عظیم شد. گفته شده در سفر او به انگلیس، برای ایجاد ترس در دل او، همه نیروهای های نظامی جلوی او مانور دادند، بعد از پایان سان، نظامی ارشد انگلیسی از ناصر الدین شاه پرسیده بود قدرت انگلیس را چگونه دیدی؟ شاه جواب داده بود ما در ایران قدرتی داریم که شما ندارید و آن قدرت مرجع تقلید است که اگر در جایی احساس خطر کند با اعلام جهاد، مرد و زن و کوچک و بزرگ را به میدان مبارزه خواهد کشاند.
بعد از جریان تنباکو، کشورهای قدرتمند به قدرت عظیم فقیهان شیعه پی بردند و به همین دلیل پروژه های تخریب را کلید زند، از جمله با استفاده از ابزار هنر به تخریب ساحت عالمان دین پرداختند که به عنوان مثال می توان به داستان های ملانصیر الدین اشاره کرد.
بعد از جریان تنباکو، عالمان دیگری مسیر مبارزه با دشمن را ادامه دادند و فداکاریهای آنها، زمینه شکل گیری حکومتی بر اساس فقه و قرآن شد.
رسا - برخی تصور کرده اند تفکر سیاسی فقیهان شیعه به چند مورد از جمله حرکت میرزای شیرازی محدود می شود، لطفا بیان بفرمائید تفکر سیاسی در میان اندیشمندان اسلامی و فقهای شیعی چه جایگاهی داشته است و فقهای بزرگوار در راه اعتلای کلمه حق چه تلاشهایی را انجام داده اند؟ و از باب نمونه به چند نمونه از اقدمات ضد استبدادی عالمان شیعی غیر از میرزای شیرازی اشاره کنید.
- تفکر سیاسی در اندیشه فقیهان شیعی یک تفکر با سابقه است به طوری که در عالمان سده های دور هم دیده می شود که به نمونه هایی از آن اشاره می کنم. در جنگ جهانی اول، دولت عثمانى به کمک دولت آلمان، علیه قواى انگلیس و فرانسه وارد جنگ شد و دامنه جنگ به عراق کشیده شد و این کشور اسلامى در معرض ‏خطر زوال قرار گرفت. در این هنگام علماى شیعه مقیم عراق، اعلام‏جهاد نمودند و خود شخصا وارد جنگ شده و در سنگرهاى اطراف بغداد به دفاع ‏از مملکت اسلامى پرداختند. این نیروى متشکل، به رهبرى روحانیت مبارز، در مبارزات خود شکست ها و عقب‏نشینى‏هایى را بر قواى انگلیسی تحمیل کردند و از آنان اسیر گرفتند، تا اینکه دولت عثمانى ‏شکست ‏خورد و قواى مجاهدین نیز رو به ضعف و انحلال نهاد و بالاخره پس از دو ماه مقاومت در یک حمله سنگین و همه جانبه از انگلیس ها شکست ‏خورده و ناگزیر به عقب‏نشینى شدند. پس از قطع دست دولت عثمانى از عراق، دولت انگلیس، ویلسون ‏انگلیسى را به حکومت عراق تعیین نمود، اما مسلمانان عراق در اعتراض به این انتصاب دست‏ به قیام‏ زدند و دولت انگلیس ناچار شد یک حکومت‏ ائتلافى مرکب از رجال انگلیس و عراق تشکیل دهد. فتواى مرجع بزرگ آیت الله حاج میرزا محمد تقى‏ شیرازى مبنى بر اینکه مسلمانان حق ندارند غیر مسلمان را براى حکومت‏ خود انتخاب کنند، بار دیگر مسلمانان عراق را به قیام واداشت و در چندین شهر عراق‏ تظاهرات دامنه‏ دارى صورت گرفت اما با دخالت نیروهاى اشغالگر و سرکوب مردم، تظاهرات فرو نشست و عده‏اى از علماء تبعید و عده‏اى نیز بازداشت ‏شدند.
در این ‏بحران سیاسى، مرحوم ‏شیخ الشریعه اصفهانى ‏از علماء طراز اول نجف که عهده دار مصدر فتوا شده بود، رهبرى انقلاب عراق را به عهده گرفت، در نتیجه هنگامی که انگلیسی ها ثبات قدم‏ علماى شیعه را دیدند، ناگزیر از انتخاب حاکم انگلیسى صرف‏نظر کردند و به‏جاى آن تصمیم گرفتند که پادشاهى که به ظاهر مورد رضاى شیعه و سنى باشد، براى‏ عراق تعیین کنند که در همین راستا امیر فیصل ‏سنى را که اهل حجاز بود، به ‏سلطنت‏ برگزیده و بر مردم عراق تحمیل کردند.
ملک فیصل‏ که قصد انجام انتخابات و تاسیس مجلس‏ شوراى ملى را داشت، در اثر فعالیتهاى انتخاباتى علماى شیعه ‏به زحمت افتاد، چون اعتقاد علماى شیعه بر این بود که انتخابات زیر نظر روحانیت صورت گیرد و نسبت ‏به شیعیان عراق که دو سوم ملت عراق را تشکیل مى‏دادند، توجه بیشترى شود، اما ملک فیصل زیر بار نمى‏رفت، لذا آیت الله شیخ مهدى خالصى‏ که از علماى بزرگ ‏عراق مقیم کاظمین بود، حکم تحریم انتخابات را صادر نمود. حکم صادره از سوی شیخ مهدی خالصی را مرحوم آیة‏الله نائینى و سپس آیة الله سید ابو الحسن اصفهانى(ره) امضاء نمودند و در اثر امضاى ‏این دو بزرگوار، سر و صداى عجیبى در عراق برپا شد و دولت عراق تصمیم گرفت ‏شیخ مهدى خالصى و سایر روحانیون طراز اول و سرشناس را که در این امر مؤثر بودند، به ایران تبعید کند. آیت الله نائینى، آیت الله اصفهانى، آیتالله خالصى و جمعى ‏دیگر از اصحاب و شاگردان مبرز آیة الله نائینى، مانند آقا سید جمال الدین گلپایگانى، سید حسن تهامى بیرجندى، آقا سید حسن بحر العلوم و آقا شیخ اسد الله زنجانى و جمعى دیگر از بستگان نائینى به ایران تبعید شدند.
ملک فیصل بعدها در اثر فشار مردم مسلمان عراق، توسط نمایندگان‏ خود از علما عذرخواهى کرد و درخواست ‏بازگشت مجدد آنان را به عراق نمود. آیت الله نائینى، پس از بازگشت ‏به عراق همچنان به پى‏گیرى امور اجتماعى و اقدامات اصلاحى پرداخت و همانند یک رزمنده آگاه، همواره خویش را مکلف به ‏اصلاح امور مسلمانان و رفع نیازمندی هاى روحى و اجتماعى آنان مى‏دانست و در این ‏باره اقدام علمى و عملى و فکرى مى‏کرد.اینها چند نمونه از ایستادگی عالمان شیعی در مقابل استعمار انگلیسی بود.
یکی دیگر از فقهاى بزرگ و نامدار قرن چهاردهم آیت الله سید محمد کاظم طباطبایى است که از نظر جامعیت در مسائل فرعى‏فقهى، کم‏نظیر است و در مواجهه با استعمارغرب، فتوای جهاد صادر کرد. در هنگامی که دولت ایتالیا قواى خود را براى اشغال لیبى در شمال آفریقا به‏ حرکت درآورده بود و مملکت ایران نیز از سوى همسایه شمالى در اشغال نیروهاى ‏روس و از جنوب مورد هجوم استعمار انگلیس بود، آن مرحوم فتوای جهاد صادر کرد.
یکى دیگر از فقهاء و مراجع مبارز شیعه در اعصار اخیر، آیت الله حاج‏سید محسن طباطبائى حکیم است که نخستین بار هنگامى که دولت انگلستان به قصد استعمار عراق لشکر خود را در دهانه‏ فاو در خلیج فارس پیاده کرد و هواپیماهاى آن دولت، بر سر مردم بى‏پناه‏ عراق بمب مى‏ریختند، استاد او آیت الله سید محمد سعید حبوبى، فرمان جهاد صادر کرد و خود او شخصا به جبهه ناصریه قدم گذاشت.
آیت الله حکیم نیز همراه استاد و در التزام او قدم به جبهه جنگ نهاد و شهامت و استقامت عجیبى از خود نشان داد، او در کمک به جنبش هاى آزادى‏بخش اسلامى فعال بود و در همین ارتباط، مسلمانان را به کمک و پشتیبانى از برادران مسلمان تشویق می کرد و اعلامیه‏هاى متعدد و مهمى در ارتباط با مساله فلسطین و وحدت مسلمین جهان براى ‏نجات مسجد الاقصى صادر نمود. او همچنین موضع دولت عراق را در قبال تظاهرات‏ مردم در محکومیت تجاوز سه‏گانه سال ‏1956م علیه مصر به شدت محکوم کرد و از برگزارى نماز جماعت امتناع ورزید تا آنکه پادشاه وقت، مجبور به عذر خواهى شد.
اینها نمونه ای از کوشش روحانیت شیعه در حمایت از جبهه اسلام بوده است که با صدور فتوا، جهاد، کمک رسانی مالی، حضور مستقیم در جبهه و موضع گیری های به موقع در صحنه مقابله با دشمن، ایفای نقش کرده اند.
رسا - یکی ازمقاطع حساس تاریخی کشور ما، دوران انقلاب اسلامی ایران است که به دنبال یک سری اعتراضات عمومی، راهپیمایی ها، میتینگ های سیاسی، مبارزات فکری و سیاسی به پیروزی رسید، در این برهه تاریخی، عالمان و مراجع معاصر امام خمینی چگونه در قبال حرکت ایشان موضع گیری کردند.
- آیات عظام اراکی، گلپایگانی و مرعشی نجفی از همشاگردان و دوستان امام خمینی بودند و امام خمینی را خوب می شناختند، این بزرگواران در نهضت امام خمینی همواره یار و یاور امام بودند و همکاری این سه بزرگوار با امام تأثیر بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت.
اوّلین مرحله مبارزه دسته جمعی مراجع عالیقدر اسلام با رژیم پهلوی در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بروز و ظهور پیدا کرد که در سال 41 اتفاق افتاد، از این پس بود که آیت الله گلپایگانی همگام با دیگر مراجع و امام وارد صحنه مبارزه با رژیم ستمشاهی شدند. این مرجع شجاع از آغازین روزهای مبارزه برای تحقق انقلاب اسلامی، همواره در گفتارها و نوشتارهای خویش به تخطئه حکومت پهلوی پرداخته و به دفاع از کیان اسلام و مسلمین مشغول بود. اگر اعلامیه ها، بیانیه ها، پیام ها و تلگراف های آیت الله گلپایگانی را که از آغاز نهضت اسلامی تا پیروزی آن و پس از آن تا آخرین لحظه های حیاتش است، در مجموعه ای گردآوری کنیم، کتابی قطور خواهد شد. آیت الله گلپایگانی در مقابل رژیم طاغوت به اقداماتی نظیر امتناع از ملاقات با شاه و نخست وزیران و فرستادگان دربار، تحریم برنامه اوقاف و اعلامیه علیه معاملات و همکاری با سازمان اوقاف وقت، قطع شهریه کسانی که با اوقاف همکاری می کردند، حرام شمردن خرید و فروش و مصرف و توزیع گوشت های وارداتی از خارج و عدم قبول وجوهات فروشندگان آنها، اعتراض شدید و پیام کوبنده علیه تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی، مخالفت صریح با حزب رستاخیز و تحریم شرکت مسلمان ها در آن، مخالفت قاطع با طرح امتحان دولت از طلبه ها و انکار صلاحیّت آنها برای این کار که موجب عقب نشینی دولت وقت و مصون ماندن حوزه از این طرح گردید، اعتراض شدید علیه گسترش بی بندوباری و فساد و فحشا و رواج منکرات و ارسال نامه به شاه پهلوی و دادن تذکّر نسبت به عواقب وخیم آن، مخالفت و اعتراض علیه تاج گذاری محمدرضاشاه پهلوی و انتخاب ولیعهد، پیام در جهت تجلیل از مقام شهید سعیدی و اعلام ختم برای ایشان در مسجد امام، تجلیل از مقام حاج آقا مصطفی خمینی و تشکیل دو مجلس ترحیم در مسجد اعظم و شکستن سدّ رعب و ممنوعیّت برپایی مجالس بزرگداشت و مطرح شدن نام امام خمینی در آن مراسم، حمایت از مقام و موقعیّت امام خمینی و به خصوص در مقابل اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمینی و تأکید بر مقاومت روحانیّت و پیگیری اعتراض ها و راهپیمایی ها و صدور اعلامیه های روشنگرانه و کوبنده، در لحظات حسّاس و دلجویی و تأیید علمای مبارز شهرستان ها اشاره کرد.
آیت الله گلپایگانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از هر گونه حمایت و جهت دهی و راهنمایی دریغ نکردند و در این راستا اقدامات عملی مناسبی انجام دادند. ایشان همواره در جهت تأیید مواضع امام خمینی و حفظ و تقویت موقعیت ایشان گام برداشته و ایشان را به عنوان رهبر نظام اسلامی تثبیت می کردند و به صورت مکرر مردم را به پیروی از دستورات ایشان فرا می خواندند و اشخاص صالح و شایسته را به شرکت در پست های کشور از قبیل امامت جمعه، نمایندگی مجلس، قضاوت، شورای نگهبان، توصیه کرده و از آنها می خواستند که تصدّی این گونه امور را بر عهده گیرند. آیت الله گلپایگانی همچنین مردم را به عدم تخطّی از مقررات نظام فرا خوانده و از رزمندگان اسلام حمایت همه جانبه می کردند.
حضرت آیت الله اراکی دیگر عالم ارزشمندی بود که دارای خدمات بی شماری به امت اسلام است، ایشان به علمای مجاهد عشق می ورزید و احترام زیادی برای آنها قائل بودند و تجلیلشان از حضرات آیات سیّد نورالدّین اراکی و سیّد محمّدتقی خوانساری بر همین اساس بود.  وی بارها به اتّفاق آیت الله خوانساری، پیشنهاد قیام و مبارزه علیه طاغوت را با آیت الله بروجردی در میان گذارده بودند و همچنین نسبت به فدائیان اسلام به رهبری شهید نوّاب صفوی، نظر مساعد داشتند زیرا آیت الله خوانساری نیز از آن ها حمایت می کرد.  این فقیه روشن ضمیر، از ابتدای نهضت امام خمینی در سال 41 همواره از ایشان حمایت می کردند و این پشتیبانی و حمایت تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، همیشه از نظام اسلامی پشتیبانی و حمایت می کردند.
در موقعیت حسّاس پس از رحلت امام خمینی، ایشان با هوشیاری کامل و با تمام وجود به دفاع از نظام اسلامی پرداختند و در ضمنِ پیامی، رهبری آیت الله خامنه ای را تأیید و پشتیبانی خود را از معظم له اعلام کردند.
 آیت الله مرعشی نجفی همواره  از نهضت  امام خمینی حمایت کرد و بارها اعلامیه داد و به افشاگری پرداخت و  در پی دستگیری امام خمینی در سال 42، با ارسال اعلامیه شدید اللحنی به رژیم پهلوی، خواستار آزادی امام خمینی شدند.
حضرت آیت الله  مرعشی نامه‎ها و تلگراف های فراوانی در جهت حمایت از امام خمینی برای مراجع تقلید شیعه مقیم ایران و عراق می‎فرستاد. معظم له  پس از تبعید امام خمینی به ترکیه در سخنرانی ها و اعلامیه‎ها این عمل رژیم پهلوی را محکوم می‎نمود و برای شهدای 15 خرداد، مجلس یادبود برپا ساخت، همچنین پس از شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در سال 56، برای وی مجلس ترحیمی در حسینیه خویش برپا می‎کند، که پایان این مجلس به سر دادن شعارهای کوبنده علیه رژیم پهلوی و دستگیری شماری از مردم پیوند می‎خورد. آیت الله مرعشی  پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره از نظام جمهوری اسلامی حمایت کرد و در مناسبت های مختلف با ارسال پیام ها به تقویت نظام پرداخت.
در پابان باید بگویم که تخریب روحانیت و جلوگیری از فعالیت و اثر گذاری روحانیت در دهه های مختلف  از سوی دشمن همواره بوده است و روحانیت را در سختی های فروانی گرفتار کرده است، اما روحانیت با صبر و استقامت و مبارزه راه را هموار کردند. مبارزات عالمان شیعه در طول  قرن های متمادی مقدمه ای برای طلوع خورشید انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) شد.
سخن آخر اینکه انقلاب اسلامی ایران با سختی های فراوانی به دست آمده است که ما وظیفه داریم هوشیار باشیم و در جهت تقویت نظام اسلامی حرکت کنیم و تمام نیروهای خود را در جهت تقویت اسلام به کار گیریم.