مفاسد اخلاقی خاندان پهلوی

فساد اخلاقي
يكي از سياهترين دوران تاريخ حكومت ايران از منظر فساد اخلاقي حاكمان ، دوران پهلوي دوم بوده است . به طوري كه اكثر دولتمردان و سياستمداران رده بالاي حكومتي وقت به روشهاي مختلف داراي فساد اخلاقي بودهاند . اين موضوع از شخص محمدرضا پهلوي و اشرف پهلوي ( خواهر دوقلوي شاه ) شروع ميشد و تا پايينترين سطوح مديريتي كشور وجود داشت . حتي برخي سران و دولتمردان پهلوي نظير امير عباس هويدا و اشرف در اين زمينه شهرهي خاص و عام بودند . نمونههاي زير به عنوان مصاديقي چند از فساد اخلاقي سركردگان رژيم پهلوي دوم ، آورده ميشود .
فساد اخلاقي شاه :
حسين فردوست در خاطرات خود از تحصيل در سوئيس همراه محمدرضا پهلوي ، با اشاره به روابط مخفيانه محمدرضا پهلوي ( كه نوجواني بيش نبود ) با يك پيشخدمت مدرسه و مسائلي كه پس از آن اتفاق افتاد تصريح ميكند : « محمدرضا از مسأله جنسي زجر ميكشيد و نسبت به نفيسي ( پيشكار شاه ) كه دو رفيقه داشته ، عقدهخاصي پيدا كرده بود . » ( فردوست ، حسين ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، 1370 ، جلد 1 ، ص 48 )
فردوست در قسمتي ديگر از خاطرات خود تأكيد داشت كه « محمدرضا در طول حيات خود زندگي زناشويي سالمي نداشت و به تمام معنا ، فردي عياش بود » و در ادامه نام تعدادي از زناني كه محمدرضا با آنها ( به طور غير شرعي و غير رسمي ) در ارتباط بود را ذكر ميكند كه بالغ بر حداقل 10 نفر ميشود و اين در حالي است كه فردوست تصريح ميكند : « محمدرضا قبل و بعد از ازدواج با فرح كه زن رسمياش بود ، با زنهاي زيادي رابطه داشت . رفيقههاي يكشبه و چند شبه فراواني داشت كه معرف آنها اشرف ( خواهرش ) و عبدالرضا ( برادرش ) بودند و اينها بيشتر از رده ميهمانداران خارجي هواپيماها بودند . در مسافرتهايش به آمريكا هم زنهاي متعددي را ميديد كه دولو ( دوست شاه ) به او معرفي ميكرد و من در جريان نبودم ، ولي مطلع شدم به طور كلي پولهاي كلاني به اينها ميداد » . ( فردوست ، حسين ، ظهور و سقوط پهلوي ، 1370 ، ص 209 )
فساد اخلاقي اشرف پهلوي :
به شهادت بسياري از منابع و رجال پهلوي ، اشرف كودك مورد علاقه پدرش ( رضا خان ) نبود و همين مسأله نيز اثر رواني عجيبي بر شخصيت او گذاشته بود . وي تلاش داشت تا خود را زني بسيار زيبا و محبوب نشان دهد و در اين راه دست به اعمال غير اخلاقي بسياري ميزد . حسين فردوست در خاطراتش از اشرف به عنوان « شيطان » نام ميبرد و اعتقاد دارد كه ميتوان اشرف را « فاسدترين زن جهان » ناميد . موارد زير گزيدهاي از اظهارات فردوست در خصوص اشرف است : « در تاريخ زنان فاسد جهان ، معادل اشرف يا نيست يا نادر است ، معتاد ، قاچاقچي مواد مخدر ، عضو مافياي آمريكا . » ( فردوست ، حسين ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، 1370 ، ص 238 )
در جايي ميگويد : « اگر بخواهيم در زمينه روابط جنسي اشرف وارد جزئيات شوم ، خود كتاب مفصلي خواهد شد . » ( همان منبع ، ص 232 ) و در جايي ديگر ميگويد : « اشرف يك قمار باز حرفهاي در حد اعلاء بود و قماربازهاي حرفهاي را جمع ميكرد و وارد محفل خصوصي محمدرضا ( پهلوي ) مينمود . » ( همان منبع ، ص 236 ) « اشرف قاچاقچي بينالمللي بود و به هر جا كه ميرفت در يكي از چمدانهايش هروئين حمل ميكرد و كسي هم جرأت نميكرد آن را بازرسي كند . » ( همان منبع ، ص 237 )
فساد اخلاقي هويدا
يكي از دولتمردان رژيم پهلوي دوم كه به فساد اخلاقي شهره بود ، اميرعباس هويدا بود . وي به عنوان يك « همجنسباز » نه تنها در ميان خواص دربار پهلوي بلكه در سطح عموم مردم شهرت داشت و محمدرضا پهلوي نيز از اين موضوع اطلاع كامل داشت . گزارشهاي متعدد ساواك در سالهاي 1350 الي 1355 حاكي از اوج فساد اخلاقي هويدا بوده است . حسين فردوست در خاطراتش از رژيم پهلوي ، چند مورد از اين اسناد را آورده است كه ذكر آنها در اين گزارش از نظر اخلاقي صحيح نيست . ( فردوست ، حسين ، ظهور و سقوط رژيم پهلوي ، 1370 ، صص 396،397 )
فساد اخلاقي اردشير زاهدي
اردشير زاهدي را ميتوان به عنوان يكي از فاسدترين رجال رژيم پهلوي برشمرد . زاهدي يكي از چهرههاي خبرساز مطبوعات غرب محسوب ميشد و به كرات گزارشهايي از ريخت و پاشها و هرزگيهاي وي در جرايد كثيرالانتشار اروپا و آمريكا درج شده است . حسين فردوست به عنوان يكي از سركردگان رژيم پهلوي در كتاب خاطراتش 7 سند مهم از فساد اخلاقي زاهدي را آورده است كه به دليل مسائل اخلاقي از ذكرشان معذوريم . ( همان منبع ، صص 269و271 )
ناگفته نماند كه جز فردوست ، افراد ديگري نظير مينو صميمي ( منشي بينالمللي فرح پهلوي ) نيز پرده از مفاسد اخلاقي زاهدي برداشتهاند .
فساد اخلاقي اسدالله عَلَم
عَلَم را ميتوان يكي از چهرههاي سنتي و با نفوذ دربار محمدرضا پهلوي دانست . به رغم اين كه نامبرده به دنبال افزايش نفوذ قدرت سياسي و افزايش اموال و داراييها بود ، در زمينه مفاسد اخلاقي يكي از همراهان ثابت قدم شاه بود ، وي در يادداشتهايش به كرات اعتراف ميكند كه همراه با شاه يا انفرادي ، به مسائل غير اخلاقي ميپرداخته است . به عنوان مثال در يادداشت 6 مهر 1348 آورده است : « شام را با ......... خوردم . خوش نگذشت . تماما گريه كرد كه وضع آيندهام نامعلوم است . من گفتم اگر روي زناشويي با من حساب ميكني ، بايد به صراحت بگويم كه چنين كاري نميتوانم بكنم ، ولي مثل يك عضو خانواده من ميتواني راجع به آينده حساب كني . » ( عاليخاني ، علينقي ، يادداشتهاي علم ، جلد اول ، ص 265 )
فساد اخلاقي فرح ديبا
عليرغم تلاشهاي فراوان فرح پهلوي براي اين كه از خود چهرهاي فرهنگي و كاملا مبادي آداب نشان دهد ، در واقع وي نيز از مفاسد اخلاقي مبرا نبود . احمد علي مسعود انصاري ، از مشاوران فرح پهلوي در كتاب خاطراتش به رابطه نامشروع فرح و فردي به نام جوادي ( كه سالها ادامه داشت ) اشاره ميكند . وي همچنين در قسمتي از خاطراتش به روابط نامشروع فرح با برخي افراد ديگر در دوران فرار شاه ( در مصر ) اشاره ميكند و ذكر ميكند كه شاه ، حتي پس از اطلاع از اين قضيه نيز عكسالعمل خاصي انجام نداد و با فرح برخورد نكرد و فقط ظاهرا به يك تذكر سطحي بسنده كرد . ( مسعود انصاري ، احمدعلي ، من و خاندان پهلوي ، 1370 ، صص 160و161 )
از ديگر صاحب منصبان رژيم پهلوي كه مشهور به مفاسد اخلاقي بودند ، ميتوان به سپهبد عبدالكريم ايادي ( پزشك مخصوص شاه ) ، پرويز خوانساري ( معاون وزير امور خارجه ) و بسياري ديگر از سركردگان رژيم پهلوي دوم اشاره كرد .
مفاسد اقتصادي و مالي
دربار پهلوي دوم و افراد وابسته به آن ، در سطوح مختلفي داراي مفاسد اقتصادي چشمگير بودند و اين در حالي بود كه نهادهاي نظارتي نظير بازرسي ويژه شاهنشاهي يا ساواك كاملا از اين مفاسد باخبر بودند و آن را به اطلاع محمدرضا پهلوي ميرساندند .
گفتني است ، مفاسد اقتصادي در زمان پهلوي دوم به روشهاي مختلف انجام ميشد . مثلا گاهي در قراردادهاي خريد اقلام خارجي و يا تسليحاني ، پورسانتهاي بسيار چشمگيري از سوي شركتهاي فروشنده به عامل فروش اعطاء ميشد و يا اين كه فردي براي ارتقاي شغلي و يافتن پستي حساس ، به اعطاي رشوه به برخي افراد با نفوذ دربار اقدام ميكرد . در برخي زمينهها نيز ، طرحهاي بسيار پولساز و كلان به شركتهاي وابسته به دولتمردان پهلوي اعطا ميشد و حتي مناقصهاي هم در اين زمينه انجام نميشد . موارد زير به عنوان قطرهاي از درياي مفاسد اقتصادي سران رژيم پهلوي آورده ميشود .
محمدرضا پهلوي :
يكي از موارد فساد مالي شخص محمدرضا پهلوي ، فروش زمينهاي مربوط به بنياد پهلوي بود . در واقع محمدرضا پهلوي در قالب بنياد پهلوي افرادي را مأمور ميكرد تا زمين مرغوب داراي مالك يا بلاصاحب را ( اعم از شهري ، زارعي ، دره ، كوه ، تپه و ... ) تصرف كنند و به فروش برسانند و به حساب شخص وي واريز كنند . ( فردوست ، حسين ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، 1370 ، ص 217 )
جنبه ديگر ديگر فساد مالي محمدرضا پهلوي به معاملات تسليحاتي مربوط ميشود . در جريان اين معاملات تسليحاتي كه با مأموريت ارتشبد حسن طوفانيان ( استاد دانشكده جنگ ) صورت ميگرفت ، پورسانتهاي بسيار سنگين به حساب شخصي محمدرضا پهلوي و طوفانيان واريز مي شد . در برخي موارد هم ، محمدرضا پهلوي به طوفانيان دستور ميداد مبالغ واريزي شركتهاي خارجي براي پورسانت را به حساب افراد مختلفي ( از دولتمردان ) واريز كند . ( همان منبع ، ص220 )
حسين فردوست همچنين به واسطهگري محمدرضاپهلوي در معاملات تسليحات غرب با برخي كشورهاي منطقه اشاره ميكند . به عنوان نمونه ، در يك مورد محمدرضا پهلوي با واسطهگري بين عربستان سعودي و آلمان در مورد فروش تسليحات ، 800.000 فرانك سوئيس حق حساب دريافت كرد كه به دستور وي به حساب ارتشبد نصيري ( رئيس ساواك ) واريز شد . ( همان منبع ، ص 226 )
اشرف پهلوي :
حسين فردوست اعتقاد دارد كه اشرف به هيچ چيز بيش از مرد و پول علاقه نداشت . اشرف به عنوان يك كانال مهم ارتباطي ميان افراد خواستار ارتقاي شغلي و دربار مطرح بود و علنا پول ميگرفت و شغل ( اعم از وكالت ، وزارت و سفارت ) ميداد . وي افراد را پس از انتصاب به پستهاي بالاتر نيز رها نميكرد و از آنها پول طلب ميكرد . از كانالهاي ديگر درآمد اشرف ميتوان به در آمد حاصل از فروش بليتهاي بخت آزمايي اشاره كرد . وي به واسطه اين بليتها ، 4 تا 5 ميليون تومان حق حساب ميگرفت . اشرف نه تنها خود به طور علني از راههاي نامشروع كسب درآمد ميكرد . بلكه تحت لواي افراد ديگر نيز ثروت جمع مي كرد . به عنوان مثال ، وي فردي به نام اسكندري را پيدا كرده بود كه از خويشاوندان نزديك ايرج اسكندري ، رهبر حزب توده بود . اسكندري توانسته بود با دوز و كلك اراضي فرودگاه مهرآباد را كه دولتي بود به نام خود ثبت كند و به فروش برساند كه مطمئنا درصد زيادي از اين درآمد نصيب اشرف ميشد .
خاندان ديبا
خانوادهي ديبا پيش از ازدواج فرح با محمدرضا پهلوي يكي از خانوادههاي كم بضاعت بودند . ولي پس از اين ازدواج در بسياري از حوزههاي مالي و اقتصادي فعال شدند و دست به سوء استفادههاي كلان زدند . مثلاً پدر فرح كه يك مهندس ساختمان معمولي بود ، پس از ازدواج دخترش با محمدرضا پهلوي ، مقاطعه كاريهاي سازمان برنامه را منحصر به خود كرد و با كمك فردي ديگر با نام صفي اصفيا كه در آن زمان رئيس سازمان برنامه بود ، با 25 درصد استفاده به ديگران واگذار ميكرد .
همچنين بايد اشاره كرد كه دفتر فرح پهلوي نيز يكي از مكانهاي ريخت و پاش و اسراف شديد بيتالمال در دوران پهلوي دوم بود و به بهانههاي مختلف ( حفاظت از آثار عتيقه و هنري ) هزينههاي بسيار سنگيني تحميل ميكرد . در اين ميان افرادي نظير مهندس قطبي ( پدر رضا قطبي ) مجيد اعلم ( دوست صميمي محمدرضا پهلوي ) و مهندس ديبا ( جواني 35 ساله از بستگان فرح ) ، حداكثر سوء استفاده را از نزديكي به فرح و ارتباط با دفتر وي انجام دادند . وخامت اين اوضاع به حدي بود كه فردوست اين ايام را به دوران قاجار تشبيه و از آن با تعبير اوج فساد و چپاول و غارتگري ياد ميكند . ( همان منبع ، ص 215 )
د-فرمانفرمائيان
يكي از موراد سوء استفاده مالي كه از سوي دفتر ويژه اطلاعات بازرسي شاهنشاهي برملا شد ، به شخصي به نام فرمانفرمائيان مربوط بود . وي با حقهبازي توانست به شاه بقبولاند كه استاديوم يكصدهزار نفري تهران از جهت استحكام و ثبات مشكل دارد و لازم است تعمير شود و نتيجتاً نيز خود با دستور محمدرضا پهلوي اين كار را انجام داد و از اين راه سود كلاني برد . ( فردوست ، حسين ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، ص 267 )
مجيد اعلم :
وي به واسطه رفاقت زيادي كه با شخص محمدرضا پهلوي داشت ، توانست در مدت كوتاهي مافياي قاچاق سيمان را در كشور تشكيل دهد و دست به احتكار صدها هزار كيسه سيمان در كشور بزند . روش او نيز از اين قرار بود كه صدها مقاطعهكاري را از سازمان برنامه ميگرفت و پس از تصويب طرحها ، سيمان را اخذ و احتكار و سپس ، طرحها را به ديگران واگذار ميكرد . در واقع وي با اين كار هم صاحب صدها هزار كيسه سيمان ميشد و هم 20 درصد ارزش كل طرحها را ميگرفت . او سيمانهاي احتكار شده را با قيمت دولتي ميگرفت و به قيمت آزاد ميفروخت . ( همان منبع ، صص 267 و 268)
جمعبندي
بررسي كامل فساد در همه ابعاد در دوران پهلوي دوم ، نياز به سالها تحقيق و كنكاش دارد و مطمئناً در قالب يك تحقيق مختصر نميتوان آن را به طور كامل بررسي كرد ولي به طوَر كلي فساد اخلاقي و سوء استفادههاي مالي در اين دوران را نميتوان با هيچ دوران ديگري از تاريخ چند هزار ساله ايران مقايسه كرد . اين مفاسد از شخص محمدرضا پهلوي ، فرح و اشرف آغاز ميشد و تا پايينترين سطوح مديريتي كشور ادامه داشت و اساساً نه تنها هيچيك از مفسدان توبيخ نمي شدند ، بلكه در بيشتر موارد ارتقاي مقام نيز پيدا ميكردند . به نظر ميرسد رسانهي ملي با پرداختن به اين موارد و استفاده از مدارك دسته اول موجود در اين زمينه ، ميتواند نقش بسيار مهمي در تنوير افكار نسل جوان كشور كه آن زمان را درك نكردهاند ، داشته باشد .