اسراییل در مصاف با ایران هسته ای

اسراییل در مصاف با ایران هسته ای

اکنون دغدغه اصلی سران اسراییل آن است که چگونه می توان ایران را از فعالیت های هسته ای بازداشت. از جمله راهکارهای ارائه شده حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران است که در مقاطعی حالت تهدید علنی به خود یافت. با این حال در باره اقدام نظامی علیه ایران ـ حتی اگر از سوی آمریکا صورت گیرد واسراییل در آن نقشی نداشته باشد ـ در داخل اسراییل اتفاق نظر وجود ندارد.
ژنرال «عاموس جلعاد» که از استراتژیست های برجسته اسراییل در موضوع هسته ای ایران محسوب می شود معتقد است اسراییل نباید در راس حمله نظامی به ایران قرار گیرد. از این روست که پرز به خاطر تصریحات خود در معرض انتقادات زیادی از سوی سیاستمداران وحتی نظامیان رژیم صهیونیستی قرار گرفت وسخنان خود را این گونه اصلاح کرد که مراد من از حمله به ایران آن نیست که لزوما اسراییل در راس این حمله قرار گیرد!
با این حال سوال مهم آن است که نیت واقعی اسراییل نسبت به پرونده هسته ای ایران چیست؟ وآیا اسراییل در صدد حمله یک جانبه به مراکز هسته ای ایران ـ همانند حمله به مرکز هسته ای عراق در سال 1981 ـ می باشد؟
آن چه این احتمال را نزد برخی ناظران افزایش داده است آن است که رژیم صهیونیستی معتقد است روند دیپلماسی در تعامل با پرونده هسته ای ایران به بن بست رسیده وایران بدون اعتنا به جامعه بین الملل همچنان به فعالیت های هسته ای خود ادامه می دهد. بی تردید با توجه به موضع اعتقادی وراهبردی جمهوری اسلامی ایران نسبت به اسراییل، ایران هسته ای برای اسراییل حکم کابوس مرگ را خواهد یافت! از این رو برخی پیش بینی می کنند گزینه اقدام سخت افزاری علیه ایران در دستور کار رهبران تل آویو قرار خواهد گرفت.
اما آیا اسراییل به تنهایی قادر به حل پرونده هسته ای ایران خواهد بود؟ آیا در صورت حمله این رژیم به ایران فعالیت های هسته ای ایران متوقف خواهد شد؟ مهمتر از همه آن که آیا رژیم صهیونیستی با توجه به توانمندی های نظامی ایران، قادر به اقناع افکار عمومی داخل خود جهت حمله به ایران خواهد بود؟ و آیا اسراییل از واکنش هم پیمانان منطقه ای ایران به وِیزه حزب الله لبنان وگروه های جهادی فلسطین نگران نیست؟ وبالاخره هر گونه اقدام نظامی از سوی اسراییل قاعدتا منوط به دریافت چراغ سبز آمریکا می باشد وسوال آن است که آیا واشنگتن به اسراییل اجازه ای اقدام یک جانبه نظامی را خواهد داد؟
واقعیت آن است که پرسش های فوق هنوز در محافل داخلی اسراییل پاسخ روشنی نیافته است. با این حال برخی مسئولان وتحلیلگران اسراییلی گاه تلاش می کنند از زوایای گوناکون به این سوالات پاسخ دهند.
برای نمونه «یواف لیمور» تحلیلگر نظامی تلویزیون رسمی اسراییل گفته است: اسراییلی ها ترجیح می دهند اگر قرار است علیه ایران حمله نظامی صورت گیرد این کار به دست آمریکا انجام شود. وی در تشریح توانمندی های نظامی اسراییل می افزاید: اسراییل برای زدن تنها یک هدف در ایران حداقل باید یک چهارم جنگنده های اف 16 خود را به کار گیرد و در عین حال ناچار است یک هشتم از این جنگنده ها را برای پشتیبانی وحمل سوخت وارد عمل کند. این در حالی است که نیروی هوایی اسراییل باید برای مقابله با پدافند ایران وموشک های شهاب که به سوی اسراییل شلیک خواهد شد به طور گسترده ای وارد صحنه شود. البته این موارد صرف نظر از خسارت های مادی ومعنوی برخاسته از شروع نبرد می باشد. لیمور در پایان می پرسد: آیا این همه هزینه ارزش زدن تنها یک هدف هسته ای در ایران را دارد؟
نکته دیگر آن است که طبق برآورد غرب واسراییل، تاسیسات هسته ای ایران به 40 مرکز افزایش یافته است، لذا حمله هوایی اسراییل قادر به توقف پروژه هسته ای ایران نخواهد بود. با این حال برخی قائل به آنند که زدن یک یا چند هدف حداقل چندین سال برنامه هسته ای ایران را به تاخیر می افکند واین امر برای غرب واسراییل اگر مطلوب نیست اما خوشایند است.
اما نکته مهم آن است که اسراییل به عنوان یک اصل راهبردی در هر گونه اقدام نظامی، برای منافع وامنیت ملی خود اولویت ویژه ای قائل است، منافع وامنیتی که با کوچکترین واکنش ایران ویا هم پیمانان آن سخت آسیب پذیر خواهد بود.
حتی اگر اسراییل در نهان آمریکا را وادار به حمله نظامی علیه ایران نماید از پیامدهای این حمله در امان نخواهد بود زیرا در هر حال انگشت اتهام به سوی این رژیم نشانه رفته ودشمنی دیرین جمهوری اسلامی ایران با غده سرطانی منطقه به عرصه ظهور می رسد واسراییل به عنوان نخستین ونزدیکترین خاکریز غرب هدف قرار خواهد گرفت!
از سوی دیگر خطر ایران در داخل اسراییل بسیار بزرگ قلمداد می شود. هراس از ایران چه واقعی باشد وچه منشا روانی وتبلیغاتی داشته باشد، قطعا اسراییل را از هرگونه ریسک علیه ایران قدرتمند بازخواهد داشت.
با این تفاصیل احتمال اقدام نظامی رژیم صهیونیستی بر ضد ایران ناچیز ارزیابی می شود، هر چند نباید از ظهور تحولات غیرمترقبه ویا حماقت دشمنان غافل شد، حماقتی که البته بیش از همه شروع کنندگان جنگ را متضرر خواهد کرد.