انقلاب اسلامي، رژيم صهيونيستي و استراتژي جنگ پست مدرن

انقلاب اسلامي، رژيم صهيونيستي و استراتژي جنگ پست مدرن

جنگ پست مدرن نبردي است كه استراتژي مسلط و وجه غالب در آن، استفاده از ابزار و اقدامات نرم افزاري با بهره گيري از تكنولوژي پيشرفته مي باشد. در اين جنگ، از اقدامات سخت افزاري به صورت تاكتيكي و مقطعي در درون استراتژي هاي نرم افزاري استفاده مي شود. از آنجايي كه در برنامه هاي رژيم صهيونيستي سياست و نظامي گري در خدمت امنيت ايدئولوژيكي و قومي است، مطالعات و تحقيقات تكنولوژي جهاني شدن، توسعه و پيشرفت هاي علمي، رايانه اي و رسانه اي و كليه ي امكانات مربوط به دستاوردهاي جديد در خدمت اين اهداف قرار خواهد گرفت. وارد شدن اسرائيل به عرصه ي جنگ پست مدرن، در حقيقت درگير كردن غير نظاميان در عرصه ي نبرد، به وجود آوردن محيط نظامي و آموزشي جديد با استفاده از فضاهاي مجازي، گسترش سلاح هاي پيشرفته و غير متعارف نظير سلاح هاي اتمي، شيميايي، بيولوژيك و... در راستاي ايجاد ترس و وحشت براي اعمال سياست بازدارندگي و تحميل خواسته هاي خود مي باشد. از ويژگي هاي نبرد پست مدرن حضور در عرصه ي نبرد واژه ها و جنگ هاي مجازي و تأثير رسانه ها بر سرنوشت نبرد، به كار گيري علوم رايانه اي و سرمايه گذاري وسيع در زمينه ي ايجاد مراكز انيميشن سازي، توليد بازي هاي كامپيوتري و غيره است كه در آن به نوعي چهره ي دشمن مخدوش و جبهه ي خودي مظلوم نشان داده مي شود. تحولات اخير در حوزه هاي مختلف علوم و تكنولوژي كه از آن تحت نام «جهاني شدن» ياد مي شود تأثيرات مختلفي را در عرصه هايي نظير اقتصاد، فرهنگ، اطلاعات و تكنولوژي، امنيت و محيط زيست و نفوذ سازمان هاي غيردولتي در زندگي مردم به وجود آورده است. اين فضاي جديد براي اسرائيل به عنوان كشوري پيشرفته و متأثر از كمك هاي مالي و تكنولوژيكي امريكا و ساير كشورهاي اروپايي شرايط جديدي فراهم ساخته است كه بي ترديد در اين شرايط سياست هاي تجاوزطلبانه و نظامي گري اين رژيم نسبت به گذشته، تغييرات عمده اي خواهد كرد. شناخت اين تغييرات براي جمهوري اسلامي به عنوان پرقدرت ترين كشور اسلامي در مقابله با سياست هاي رژيم صهيونيستي يك ضرورت ترديد ناپذير خواهد بود. نوشته ي حاضر در پي آن است تا با بررسي استراتژي هاي اسرائيل در جنگ پسا تجدد (پست مدرن)، ابعاد سياست جديد اين رژيم را در برخورد با جهان اسلام، مسائل منطقه و در رأس همه ايران، تا حدودي مشخص نمايد و عرصه هاي جديدي كه به يمن فن آوري هاي نوين براي سياست هاي اسرائيل گشوده شده است را تجزيه و تحليل كند.
پسا تجدد و فضاي عصر جديد
اگرچه ارائه ي تعريف دقيق از مفهوم پسا تجدد (پست مدرن) با توجه به برداشت هاي متنوع و وجود مجموعه اي از جريانات فلسفي، فرهنگي، سياسي و كلامي، كار پيچيده اي است، اما اغلب متفكريني كه به اين دوره معتقد بوده يا آن را به نقد كشيده اند، علائمي را براي عصر پست مدرن و تفاوت آن با دوره ي مدرنيته ذكر مي كنند كه عمده ترين اين علائم عبارتنداز: ظهور دولت رفاهي در اقتصاد، ظهور كاتل ها و تراست هاي عظيم صنعتي و شركت هاي چند مليتي، تضعيف نقش دولت ـ ملت در تعيين سرنوشت ملت ها، دگرگوني در فضاهاي سنتي و اجتماعي و ظهور فرهنگ و روابط اجتماعي جديد، متزلزل شدن اقتصاد ملي و جايگزيني يك اقتصاد جهاني؛ تحقق انقلاب در فن آوري اطلاعات و ارتباطات، دگرگوني در محيط زيست جهاني، تعارض ميان فرهنگ ها، جهاني شدن تكنولوژي ارتباطات و داده پردازي، ظهور چارچوب هاي نظارتي پرقدرت بين المللي مانند سازمان عفو بين الملل، حقوق بشر و...
اين علائم نشان دهنده ي گذار عصر به دوره ي جديدي است كه از ديدگاه بسياري از متفكرين بن مايه هاي اين دوره با دوره ي مدرنيته كاملاً متفاوت است. در رأس بن مايه ي عصر جديد گسترش فضاهاي ذهني و جايگزيني ذهنيت ها بر عينيت هاست. اگر در مدرنيته، عينيت و تجربه خميرمايه ي بسياري از ديدگاه هاي فكري، فلسفي و علمي بود، درپست مدرن اين فضاهاي مجازي است كه اهميت پيدا مي كند، زمان و مكان جاي خود را به فضا مي دهد. اگر دولت ـ ملت واحد سياسي حقيقي براي بررسي هاي مدرنيته بود در عصر پست مدرن جهان به عنوان يك واحد سياسي مورد توجه و برنامه ريزي قرار مي گيرد.
در پست مدرن اصول و قواعد از پيش فرض شده و ثابت ديگر وجود ندارد. در اين خصوص ژان فرانسوا ليوتار مي نويسد:
يك هنرمند يا نويسنده ي پست مدرن در مقام يك فيلسوف، متني كه مي نويسد و اثري كه خلق مي كند از نظر اصول تحت هدايت قواعد از پيش تثبيت شده قرار ندارد و نمي توان در مورد آنها مطابق با حكم ايجابي، يا به كار بستن مقولات آشنا در متن يا اثر هنري قضاوت نمود... بنابراين هنرمند و نويسنده، بدون قواعد براي تدوين قواعدي براي آنچه كه انجام خواهد يافت، كار مي كند... پست مدرن را مي بايد بر اساس پارادوكس آينده ي پيشين درك نمود.
تفاوت بنيادين مدرنيته و مابعد مدرنيته را مي توان در جدول زير تا حدودي نشان داد:
تفاوت مدرنيته و ما بعد مدرنيته[۱۴۶]
در فلسفه؛
مدرنيته مابعد مدرنيته (پست مدرن)
مونيسم (وحدت گرايي) پلوراليسم (كثرت گرايي)
ماترياليسم (مادي نگري) نگرش نشانه شناختي
در رسانه ها؛
دنياي چاپ؛ الكترونيك هاي باز توليدي
تحول سريع نوري / تحول جهاني
در سياست؛
دولت هاي ملي (ملت ـ دولت ها) مناطق (پيكره ها) واحد هاي فراملي
اقتدارگرا دمكراتيك
اجماع اجماع مورد مناقشه
برخورد طبقات مسائل جديد در دستور كار، سبز ها
در فرهنگ؛
تأكيد بر كاربرد كلمات صحيح (لفظ قلم نويسي) رمز گذاري مضاعف، زبان دوگانه
نخبه گرايي نخبه / گفتگوي توده اي
با توجه به علائم مذكور و فروريختن ساختار ها و تحول در تصورات و مفاهيم قطعي تلقي شده و شكل گيري هويت جديد، عده اي معتقدند كه درگيري هاي آينده از جنبه ي كلي در دو شكل عمده بروز خواهد كرد:
۱ـ درگيري هاي هويتي؛ اين درگيري ناشي از تحولات گسترده در حوزه ي اطلاعات و گسترش روز افزون رسانه ها و رخنه ي آنان در زندگي خصوصي و خلوت انسان ها بوده و همين امر سبب گرديده تا هويت نيز مانند بسياري از مسلمات زندگي گذشته، دست خوش بحران و در معرض چالش قرار گيرد. موضوع تابعيت، ارزش ها و باورهاي شخصي و اجتماعي، خرده فرهنگ ها، سنت ها و هنجارها، دين و مذهب و بسياري از مقولات مطرح در حوزه ي هويت فردي، اجتماعي و ديني و نقش هاي اجتماعي افراد، دچار دگرگوني هاي شديد شود.

به گونه اي كه ديگر امكان جلوگيري از نفوذ فرهنگ هاي رسانه اي براي مقابله با فرهنگ هاي ملي و بومي ازطريق دولت به سختي ميسر خواهد بود.
۲ـ درگيري هاي امنيتي؛ درگيري هاي امنيتي در عصر پسا تجدد، عموماً به حوزه ي مسائل امنيتي و اطلاعاتي و در رأس آن مقوله ي جاسوسي و ارسال اطلاعات و روش جمع آوري اطلاعات باز مي گردد.
اگر حرفه ي جاسوسي و جمع آوري اطلاعات در گذشته از طريق نفوذ، استخدام جاسوس، خريد اطلاعات و مسائلي از اين قبيل انجام مي گرفت، امروزه با پيشرفت هاي علمي و تكنولوژيكي و از همه مهم تر ظهور سايت هاي اينترنتي امكان ارسال اطلاعات دور از چشم شبكه هاي ضد جاسوسي كشور ها، به اشكال عادي، رمزي و غيره يك امر عادي تلقي مي شود. با اين تفاصيل، مسأله ي حيطه بندي اطلاعات و شيوه ي مقابله با جاسوسي هاي پست مدرن يكي از مسائل عمده ي امنيتي براي كشورهايي است كه به دلايل مختلفي در معرض هجوم اطلاعاتي قرار دارند. به كار گيري فن آوري هاي جديد از سوي سازمان هاي جاسوسي سبب گرديده تا ملزومات اين فعاليت ها نيز دچار دگرگوني گردد. شيوه ي اتصال به شبكه هاي جاسوسي، حجم اطلاعات، كار تحليل، سهولت دسترسي به جنگ افزارهاي متكي به فن آوري عالي و تجهيزات ارتباطي به طور كلي نه تنها شيوه هاي مقابله با جاسوسي بلكه معضلات بزرگي چون، سازمان هاي تروريستي، باندهاي مواد مخدر و خلاصه بسياري از شبكه هاي براندازي كه مخل امنيت ملت ها هستند را دچار دگرگوني نموده است.
اين دو حوزه ي درگيري به ما نشان مي د هد كه عصر جديد را ديگر نمي توان با مفاهيم سنتي گذشته مورد تجزيه و تحليل قرار داد. استراتژي هاي جنگ ما بعد مدرنيته، استراتژي هاي پيچيده اي است كه تاكتيك هاي آن مبتني بر فن آوري جديد، جنگ هاي خيالي، جنگ هاي رايانه اي، جنگ سيبرنتيكي، جنگ هاي اطلاعاتي، جنگ هاي اينترنتي، درگيري مغز ها و مفاهيم اساسي چون اينترنت، ماهواره، رايانه، ژنتيك و امثال ذلك است. در جنگ ما بعد مدرنيته، استراتژي مسلط و وجه قالب در آن استفاده از ابزار و قدرت نرم افزاري در فضاهاي مجازي است. استفاده از سخت افزار ها، محدود و مقطعي بوده و صرفاً سياست هاي موردي در دلِ استراتژي هاي كلي نرم افزاري است. اگر در جنگ هاي گذشته استراتژي مسلط، اقدامات سخت افزاري نظير انهدام دشمن در روي زمين، تسخير مواضع جغرافيايي و نابودي قدرت و توانايي مادي و سرنگوني يك حاكميت از طريق عمليات نظامي يا براندازي بود، در عصر مابعد مدرنيته همه ي اين استراتژي ها در سياست هاي نرم افزاري ساماندهي خواهد شد. چشم انداز هاي كلي جنگ مابعد مدرنيته به ما هشدار مي د هد كه رژيم صهيونيستي به عنوان بزرگ ترين خطر صلح و امنيت كشورهاي منطقه ي خاورميانه و در رأس آن ايران، در دهه هاي آتي، استراتژي هاي خود را در اجراي سياست هاي نظامي گري براي حفظ هويت قومي ـ مذهبي خود بي ترديد دگرگون خواهد كرد. در آينده ي بسيار نزديكي بايد شاهد ظهور تحولات جديدي در سياست هاي نظامي گرايانه ي اسرائيل باشيم، كه ماهيت و كيفيت آن بي ترديد با آنچه كه در سياست هاي گذشته ي اين رژيم وجود داشته، متفاوت خواهد بود. اين علائم را مي توان در سياست هاي دهه ي اخير رژيم صهيونيستي به نحوي مشاهده كرد.
دگرگوني ديدگاه هاي رژيم صهيونيستي را با توجه به تحولات جهاني شدن مي توان در چشم انداز هاي زير مورد مطالعه و توجه قرار داد:
۱ـ چشم انداز هاي علمي و تكنولوژيكي،
۲ـ چشم انداز هاي مالي،
۳ـ چشم انداز هاي رسانه اي.
چشم اندازهاي علمي و تكنولوژيكي
سرمايه گذاري در بخش تحقيقات و پژوهش هاي علمي و صنعتي و رشد و توسعه در حوزه ي علوم و تكنولوژي، از ويژگي هاي منحصر به فرد رژيم صهيونيستي نسبت به همسايگان خود مي باشد. چنان كه اين رژيم در پژوهش هاي علمي ۷۰ برابر و در ثبت اختراعات، بيش از هزار برابر در مقايسه با اعراب كارايي دارد. حجم صادرات رژيم صهيونيستي از فن آوري هاي پيشرفته طي سال ۲۰۰۰ ميلادي ۷ ميليون دلار بوده است[۱۴۷].
اين رقم ناشي از ساخت متفاوت اقتصادي و صنعتي و نيز دورنمايي است كه رهبران اين رژيم ترسيم نموده اند. رهبران رژيم صهيونيستي از بدو اشغال فلسطين در پي آن بودند تا اين كشور را متفاوت با كشورهاي عربي منطقه ساخته و آن را همسان كشورهاي پيشرفته در آورند. لذا تمام سعي خود را در ايجاد خود باوري و تلاش در جهت رشد و توسعه مصروف نمودند. تشويق به كار در مزارع كشاورزي و سرمايه گذاري در حوزه ي صنعت، از عواملي نبودند كه صهيونيست ها را از وارد شدن در زمينه ي ي هاي تحقيقات كشاورزي و صنعتي و ساير حوزه هاي پژوهشي غافل نمايد. صهيونيست ها، پس از پشت سر گذاردن جنگ هاي متعدد بر آن شدند تا با سرمايه گذاري در بخش فن آوري هاي نوين، علاوه بر كاهش هزينه هاي نظامي، ماشين را جايگزين انسان نموده و هر چه بيشتر تلفات خود را به دليل محدوديت هاي نيروي انساني، نسبت به اعراب كاهش داده و تلفات بيشتري را به دشمنان تحميل نمايند. در حوزه ي امنيتي نيز آنها سعي مي كنند تا تكنولوژي پيشرفته را در سازمان هاي امنيتي خود به كار گيرند و در اين راستا در طي ادوار مختلف، سازمان جاسوسي رژيم اشغال گر قدس موساد، در صدد استخدام گسترده ي متخصصان رايانه اي بر آمده است. رژيم اشغال گر قدس براي تقويت توان اطلاعاتي در فن آوري هاي مرتبط با اينترنت و داده پردازي سيستم هاي موساد، به روش هاي مختلف، اقدام به جذب نيروهاي جديد كرده است.[۱۴۸]
پيشرفته كردن صنايع و تجهيزات داخلي، ساخت و فروش قطعات سخت افزاري و برنامه هاي نرم افزاري و كسب در آمد سرشار در اين حوزه ها و حضور در بازارهاي بين المللي از ديگر اهداف رژيم صهيونيستي در سرمايه گذاري در بخش فن آوري هاي نوين مي باشد. در حال حاضر سرمايه گذاري در بخش فن آوري رايانه اي سبب گرديده تا بيش از ۴۸۰۰ شركت متخصص در فن آوري مدرن و نرم افزاري پيشرفته در خدمت رژيم صهيونيستي باشند، كه بيشتر اين شركت ها در مجتمع صنعتي تكنيون[۱۴۹] در حيفا و وايزمن[۱۵۰] واقع در تل آويو فعاليت دارند كه مطابق با آمار منتشره توسط رژيم صهيونيستي ارزش صادراتي و نسبت رشد سالانه ي آنها در سال هاي اخير بالغ بر ۶ درصد مي باشد. اين شركت ها بيشترين فعاليت خود را به طور مستقيم در زمينه ي فن آوري نظامي و برنامه ريزي براي ايجاد شبكه هاي ارتباطي نظامي و شركت هاي داخلي و خارجي و همچنين ساخت سلاح هاي مدرن و عمليات جاسوسي در سطوح بين المللي متمركز كرده اند.[۱۵۱]

صهيونيست ها با سرمايه گذاري بر فن آوري نوين و فعال نمودن شركت هاي متعدد در زمينه ي تكنولوژي جديد علاوه بر كسب در آمد، توانسته اند اهداف نظامي و امنيتي خود را پيگيري نموده و سطح علمي كشور را نيز در مقايسه با سايرين، حتي كشورهاي توسعه يافته بالاتر برند چنان كه در اين زمينه انريكو لتا وزير صنايع و تجارت خارجي ايتاليا در نخستين اجلاس همكاري هاي علمي و فن آوري ايتاليا و اسرائيل، در خصوص توانايي هاي آن رژيم بيان مي دارد: اسرائيل در بسياري از موارد مربوط به اقتصاد جديد از ما جلوتر است.[۱۵۲] برخي از توانايي هاي رژيم صهيونيستي در حوزه ي تكنولوژي عبارتند از: الكترونيك ارتباطات راه دور، مواد اوليه براي بخش هاي مربوط به فضانوردي، توليد خودرو، همچنين نرم افزار براي امنيت و سيستم هاي كنترلي.
توجه ويژه ي رژيم صهيونيستي به موضوع استفاده از فن آوري در راستاي نظامي تا بدانجا امتداد يافته است كه آن رژيم قبل از حمله ي امريكا به عراق كه به سقوط صدام منجر گرديد، از بيم حملات احتمالي عراق، نسبت به ايجاد مدارس مجازي در تل آويو اقدام نمود. تا در صورت آغاز جنگ عليه عراق آموزش را از طريق رايانه ادامه دهند.[۱۵۳]
اين اقدام، نمادي از توسعه استفاده از رايانه و فراگير بودن اين صنعت در سرزمين اشغالي مي باشد. اما فن آوري هاي نوين علاوه بر آنكه فرصت هاي پيشرفت صنعتي و اقتصادي را در اختيار اشغال گران گذاشت، تهديدات جديدي را نيز متوجه اين رژيم نموده است. رژيم صهيونيستي در طول نبردهاي پيدا وپنهان خود با فلسطيني ها توانسته بود با استفاده ازروش هاي سانسور خبري و در اختيار داشتن رسانه هاي متعدد دولتي و فرامرزي به شيوه دلخواه خود، چهره اي منفي از مبارزان فلسطيني در نزد اذهان عمومي در داخل و خارج آن كشور ايجاد نمايد و علاوه بر آن، اقدامات خشن نظاميان خود را نيز پنهان نمايد. اما به يمن فن آوري جديد، سازمان هاي مبارز فلسطيني نيز با ايجاد سايت هاي اينترنتي، اقدام به روشن ساختن مواضع خود و نيز چگونگي اقدامات رژيم صهيونيستي در عرصه ي مقابله با فلسطينيان نمودند و اين اقدامات در حوزه «جنگ پست مدرن» بر صهيونيست ها بسيار گران آمده و آنان را وادار نمود تا به پايگاه هاي اينترنتي جنبش جهاد اسلامي فلسطين حمله و آن را از كار اندازند. به گفته ي منابع جنبش، سايت اينترنتي جهاد اسلامي به آدرس: www.JIhadislami.com در يك اقدام همسو با ديگر فعاليت ها، جهت خاموش نمودن صداي آزادي خواهي مردم مسلمان فلسطين مورد حمله قرار گرفته است. اشاره مي شود پايگاه اينترنتي: www.qudsway.com يكي ديگر از پايگاه هاي اينترنتي جنبش جهاد اسلامي فلسطين به رغم آنكه تاكنون چندين بار مورد حمله ي صهيونيست ها قرار گرفته و گروه فشار صهيونيستي جنجال گسترده اي را عليه آن به راه انداختند. همچنان به فعاليت خود ادامه مي دهند.[۱۵۴] اين گونه اقدامات نشان از گشوده شدن جبهه اي جديد در مقابل رژيم صهيونيستي دارد كه تاكنون آن رژيم در آن كمتر درگير بوده و از اين ناحيه احساس خطر مي نموده است. همچنين رفتار آن رژيم در بستن سايت مبارزان فلسطيني گوياي تأثيري است كه رسانه هاي جديد الكترونيكي در سرنوشت نبرد دارند.
چشم انداز هاي مالي
همان گونه كه ذكر شد مسائل مالي از آن جهت در يك جنگ پست مدرن حائز اهميت مي باشد كه بررسي آن مي تواند از سويي عمق و سرعت پيشرفت هاي علمي و تكنولوژيكي را هويدا ساخته و از سوي ديگر نوسانات، اختلالات و وابستگي به در آمد خاص را كه مي تواند آينده ي كشور را در برابر مشكلات و فشارها دچار آسيب نمايد، نشان مي دهد. اما اقتصاد رژيم صهيونيستي در ميان كشورهاي منطقه و نيز بسياري از كشورهاي خارج از منطقه، داراي شكوفايي منحصر به فردي است. اين موضوع شامل توليد ناخالص ملي و رشد قدرت خريد اشغال گران مي باشد. تا جايي كه در مقاطع خاص زماني؛ اقتصاد آن رژيم همتاي اقتصاد امريكا رشد داشته و توانسته جايگاه مناسبي را در ليست درجه بندي توسعه اقتصادي به خود اختصاص دهد. آخرين گزارش برنامه ي رشد سازمان ملل موسوم به «گزارش رشد بشري سال ۲۰۰۱» نشان مي د هد كه رژيم صهيونيستي در سطح اقتصادي بسيار بالايي قرار دارد و توليد ناخالص ملي آن در سال ۱۹۹۹ به بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار (دقيقاً ۸/۱۰۰ ميليارد) رسيده است كه قدرت خريد كلي را به ۶/۱۱۲ ميليارد دلار ارتقا داده، تا قدرت خريد فردي از اين توليد، بر اساس معادله ي مربوطه به ۱۸۴۴۰ دلار برسد. ميانگين رشد سالانه ي فردي از توليد ناخالص ملي، بين سال هاي ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۹ يعني در دوره اي كه اقتصاد جهاني از ركود رنج مي برد، ۲ درصد عنوان شد. ميانگيني كه هم تراز با ميانگين رشد ايالات متحده ي امريكا قرار دارد. رژيم صهيونيستي در ليست درجه بندي توسعه ي بشري، رتبه ي بيست و دوم را بين ۱۶۲ كشور جهان در اختيار دارد.[۱۵۵] توسعه و شكوفايي اقتصاد رژيم صهيونيستي در چارچوب مرزهاي اين كشور محصور نشده و آن رژيم توانسته است با حضور قدرتمند در بازارهاي تجاري دنيا، رقيب قابل ملاحظه اي براي كشورها و شركت هاي بزرگ دنيا در عرصه هاي مختلف كشاورزي و صنعتي باشد. علاوه بر آن توانسته است با توسعه ي روابط تجاري و سرمايه گذاري در اقصي نقاط دنيا، سود سرشاري را از ناحيه ي اعزام كارشناسان و انتقال دانش فني و صدور فن آوري نصيب خود نمايد. براي مثال طي دهه هاي شصت و هفتاد ميلادي ۱۵۰۰ كارشناس رژيم صهيونيستي در كشورهاي آفريقايي حضور داشتند. رژيم صهيونيستي ۶۲۰۰ كار آموز آفريقايي را در زمينه ي ي هاي مختلف براي آموزش در فلسطين اشغالي پذيرفت. همچنين شركت هاي مهندسي و صنعتي رژيم صهيونيستي هم با امضاي قرارداد هاي تجاري در آفريقا، صدها ميليون دلار سود بردند. به نحوي كه حجم واردات رژيم صهيونيستي از آفريقا از ۴۱۰ ميليون و ۵۰۰ هزار دلار در سال ۱۹۷۰ به ۱۹۰ ميليون و ۹۰۰ هزار دلار در سال ۱۹۸۰ و به ۲۴۶ ميليون و ۴۰۰ هزار دلار در ۱۹۹۳ رسيد. حجم صادرات رژيم صهيونيستي به آفريقا نيز طي سال هاي فوق الذكر طي سير صعودي از ۳۰ ميليون و ۱۰۰ هزار دلار به ۱۳۷ ميليون و ۸۰۰ هزار دلار و دست آخر به ۳۳۵ ميليون و ۷۰۰ هزار دلار رسيد.[۱۵۶] روند صعودي رشد سرمايه گذاري رژيم صهيونيستي در كشور هاي آفريقايي همسو با ديگر تحولات مثبت اقتصادي آن رژيم نشان گر چشم انداز مثبت مالي است. اما اگر بخواهيم نگاهي همه جانبه به مسائل اقتصادي و مالي رژيم صهيونيستي داشته باشيم ضرورت دارد تا به وابستگي اقتصاد آن رژيم به كمك هاي خارجي نظري بيفكنيم چنان كه وابستگي به يك محصول و يا در آمدي خاص خود مي تواند آسيب پذيري كشور را در حوزه هاي مختلف سبب گردد. براي مثال رشد مثبت اقتصادي عربستان سعودي در صورتي كه ناشي از وابستگي شديد به فروش نفت باشد و يا برزيل به شكر و ديگري به كاكائو و..... مي توانند اين كشور هارا در فراز و نشيب هاي بازار هاي بين المللي آسيب پذير نمايند. وابستگي اقتصاد رژيم صهيونيستي نيز به كمك هاي خارجي علاوه بر آنكه رشد واقعي اقتصاد آن كشور را به زير سؤال مي برد، مي تواند اين كسور را در صورتي كه به هر دليلي اين كمك ها قطع گردد در معرض آسيب قرار دهد. اقتصاد رژيم صهيونيستي اصولاً بر اساس كمك هاي اروپا و امريكا قدرت گرفت. از خسارت هاي دريافتي از آلمان رشد و نمو يافت و از ادامه ي كمك هاي امريكايي و جمع آوري اعانه توسط سازمان هاي صهيونيستي در جهان ادامه ي حيات مي دهد.[۱۵۷] روژه گارودي با بياني ديگر براي روشن ساختن چگونگي قوام يافتن اقتصاد صهيونيست ها و نشان دادن وابستگي اين اقتصاد به كمك هاي خارجي، در كتاب خود تحت عنوان« تاريخ يك ارتداد، اسطوره هاي بنيانگذار سياست اسرائيل» بيان مي دارد، كشورهايي نظير آلمان به دليل خساراتي كه در جريان جنگ جهاني دوم به يهوديان وارد آوردند (گذشته از اين موضوع كه گارودي اين خسارات را تا چه ميزان منطبق بر واقيعت مي داند) ملزم به جبران خسارات به اسرائيل گرديده است. همچنين كمك هاي ايالات متحده ي امريكا نيز براي اقتصاد اسرائيل همچون دارويي شفا بخش عمل نموده كه به آن به صورت مفصل در ادامه خواهيم پرداخت و در آخر گارودي پرداخت هاي داوطلبانه ي يهوديان ساير كشورها، تحت عنوان «دياسپورا» را از جمله منابع مالي اسرائيل مي داند. وي در دسته بندي خود در خصوص جريانات مالي كه از خارج به سوي رژيم صهيونيستي سرازير شده است موارد زير را ذكر مي كند:
۱. جبران خسارات از جانب آلمان و اتريش.
۲. از طريق دست و دل بازي هاي بي قيد و شرط ايالات متحده.
۳. به دليل پرداخت، «دياسپورا» مجموعه ي جماعات يهودي كه از زمان ايجاد اسرائيل در خارج از آن به سر مي برند.[۱۵۸] در زمينه ي سازمان دهي پرداخت كمك به اسرائيل از سوي يهوديان مي توان براي مثال به اقدامات سازمان مگبيت در اين راستا اشاره داشت. اين سازمان كه در كشورهاي مختلف دفاتر مخصوص به خود را اداره مي نمايد هدف خود را جمع آوري اعانه براي ارتش رژيم صهيونيستي و ترغيب جوانان يهودي ايران براي كمك و پشتيباني از اسرائيل قرار داده است.[۱۵۹]
همان گونه كه بيان شد، اگر بخواهيم به دلايل كمك هاي امريكا به رژيم صهيونيستي اشاره داشته باشيم مي توانيم از دلايلي چون ايجاد مسابقه ي تسليحاتي در منطقه و فروش تسليحات، ايجاد امكانات لازم جهت مداخله در امور منطقه با كمك آن رژيم، استفاده از صهيونيست ها در راستاي حضور امريكا در منطقه و نزديك شدن به منابع نفتي منطقه، اجراي سياست سد نفوذ در مقابل شوروي سابق، استفاده از صهيونيست ها به عنوان حافظ منافع امريكا در منطقه، اجراي سياست هاي امنيتي و نظامي امريكا در منطقه و.... نام برد. اما به نظر مي رسد علي رغم وجود دلايل فوق كه به نوعي كمك هاي امريكا به رژيم صهيونيستي را از وجوه امنيتي سياسي و... توجيه مي كند، دليلي ايدئولوژيك نيز در ارسال اين گونه كمك ها وجود دارد كه آن حمايت مسيحيت صهيونيستي مستقر در امريكا از اشغال گران فلسطين است. كه به دليل اهميت اين ديدگاه در حمايت از آنان اين موضوع را به صورت دقيق تر در فصل بعدي موشكافي خواهيم نمود. اما علاوه بر حمايت مسيحيت صهيونيستي مستقر در امريكا از رژيم صهيونيستي، فعاليت لابي قدرتمند طرفدار صهيونيست در امريكا نيز در راستاي همسو كردن منافع امريكا با آنان و نيز متقاعد كردن سياستمداران امريكايي به كمك به صهيونيست ها قابل توجه است. البته شايد در وهله ي اول اين نكته متبادر به ذهن گردد كه چگونه سياستمداران كشور قدرتمندي چون امريكا مي توانند از يك اقليت كوچك يهودي متأثر گردند؟! در اين زمينه لازم به ذكر است كه در ايالات متحده كه در آن ۶ ميليون يهودي زيست مي كنند رأي يهوديان مي تواند تعيين كننده باشد زيرا كه اكثريت انتخاباتي به (دليل نرخ بالاي امتناع و نبود طرح هاي فراگير مغاير ميان دو حزب) به عوامل اندكي بستگي دارد و پيروزي مي تواند با اختلاف كمي به دست آيد. به علاوه سياست آراي عمومي كه بخش مهمي از آن به جلوه ي نامزد يا به مهارت او در هنر نمايي هاي تلويزيون بستگي دارد تابعي از بودجه هاي كميته هاي انتخاباتي او و امكانات بازاريابي سياسي وي مي باشد. در ۱۹۹۸ انتخابات امريكا براي عضويت در سنا يك بودجه ي تبليغاتي ۵۰۰ ميليون دلاري طلب مي كند. گروه فشاري كه بيش از همه قدرتمند است و در capitoloe داراي اعتبار مي باشد.[۱۶۰]
قدرت ايپك[۱۶۱] در امريكا به نحوي مؤثر است كه حضور در سلسله مراتب قدرت در اين كشور را در همراهي و همنوايي با صهيونيست ها قرار داده است و در همين راستا گارودي ليست بلند بالايي از اظهار نظر رؤساي جمهور امريكا در خصوص حمايت از صهيونيسم را در كتاب فوق الذكر خود آورده است كه گوياي قدرت ايپك در امريكا است. علاوه بر اين نفوذ لابي اسرائيل در امريكا بيش از آنچه تصور مي شود سياست واشنگتن را در خاورميانه به نفع اين رژيم به انحراف كشانده است. به حدي كه در صورت تعارض منافع دو طرف در خاورميانه، در بسياري از موارد، تأمين منافع اسرائيل بر منافع امريكا اولويت دارد.[۱۶۲] در خصوص در اختيار قرار دادن تسهيلات مالي توسط دولت امريكا كه در غالب كمك هاي نظامي و كمك هاي اقتصادي به صورت وام و يا كمك بلاعوض به رژيم صهيونيستي صورت گرفته است از سال ۱۹۴۹ تا سال ۱۹۹۹ در مجموع نشان دهنده ۱/ ۷۸۶۶۵ ميليون دلار كمك در طول اين سال ها به آن رژيم است كه شامل ۵/۱۱۲۱۲ ميليون دلار وام و ۹/ ۲۳۱۲۲ ميليون دلار كمك بلا عوض در زمينه ي كمك هاي اقتصادي به آن كشور است.[۱۶۳]
در اشاره به كمك هاي دياسپورا نيز ضروري است ذكر گردد كه اين كمك ها ابعاد مختلفي داشته و اهداف چند منظوره اي را تأمين مي نمايند. از سويي اين كمك ها به اقتصاد رژيم صهيونيستي كمك مي نمايد و از سوي ديگر بين يهوديان اقصي نقاط دنيا و رژيم صهيونيستي يك رابطه ي معنوي ايجاد مي كند. كه به مرور تبديل به نوعي وابستگي و حساسيت به سرنوشت اين رژيم است. يكي ديگر از ابعاد اين كمك ها، حمايت هاي مالي است كه از ناحيه عناصر قدرتمند و متمول يهودي كه ثروت هاي فراملي دارند به رژيم صهيونيستي مي شود. از جمله اين افراد مي توان به خانواده ي روچيلد اشاره داشت. در خصوص معرفي اين خانواده دايره ي المعارف يهود ذكر مي نمايد:
روچيلد از خانواده هاي سرمايه دار و بشر دوست و از حاميان امور هنري و علمي كه در قضاياي يهودي مخصوصاً ايجاد سرزمين اسرائيل و تشكيل دولت آن سهم عظيمي داشتند. با گذشت سال ها نام آنان ضرب المثل ثروت و سخاوت شد كه هم با ديد مثبت و همچون مظهر ثروت نفوذ و بشر دوستي در ميان توده هاي يهودي مخصوصاً اروپايي شرقي و هم با نظر منفي به مثابه مظهري منحوس در نوشته و تبليغات ضد سامي كه به عنوان نشانه ملموس وجود يك حكومت بين المللي ثروتمند به كار مي رفت، تلقي مي شد.[۱۶۴]
در زمينه ي كمك هاي اين خانواده به اسرائيل بايد عنوان داشت، اين كمك ها از بدو پيدايش اسرائيل با كمك ادموند روچيلد به تأسيس اسرائيل و كمك هاي مالي وي در جهت خريد زمينهاي اعراب و ايجاد اردوگاه مهاجرين يهودي در فلسطين آغاز گرديد. و با كمك هاي جيمز روچيلد اول به اسرائيل ادامه يافته است. ادموند روچيلد به پاس سهم تعيين كننده اش در تأسيس دولت اسرائيل توسط حييم وايزمن پيشواي سياسي صهيونيست و از سوي صهيونيست ها پدر پيشرو لقب گرفت.
دايره المعارف يهود معرفي مشروح خود را درباره ي ادموند روچيلد آغاز مي كند: (انسان دوست مدافع استقرار يهود در ارض اسرائيل و كلكسيونر آثار هنري). ادموند روچيلد بنيانگذار نخستين حركت هاي عملي صهيونيستي شناخته مي شود زيرا با سرمايه ي او بود كه به سال ۱۸۸۳ نخستين اردوگاه هاي يهوديان مهاجر در سرزمين فلسطين ايجاد شد. نقش اساسي شاخه ي فرانسوي امپراتوري روچيلدها در صهيونيست جهاني با مرگ بارون ادمون روچيلد پايان نمي يابد. پس از او نوه هاي جيمزروچيلد اول در نيمه ي دوم قرن بيستم، حاميان درجه اول دولت اسرائيل و از رهبران تراز اول صهيونيست جهاني محسوب مي شوند.[۱۶۵]
چشم انداز هاي رسانه اي
در بيان چشم انداز هاي رسانه اي جنگ پست مدرن رژيم صهيونيستي، در ابتدا بايد ذكر نمود كه جنگ پست مدرن در فضاي مجازي در ابعاد مختلفي در جريان است كه از آن جمله رويارويي در عرضه ي واژه ها و اصطلاحات است. اين نبرد در دوسوي جبهه ي صهيونيستي و اسلامي داراي خواص خود است. ايجاد واژه هاي جديد و يا منتسب نمودن يك واژه به طرف مقابل و مستند سازي آن و يا حتي ايجاد و زمينه سازي جهت تطبيق برخي از مفاهيم به حريف، از آن جمله هستند. اين موضوع سبب گرديده تا هر يك از جبهه ي اسلامي و صهيونيستي بعضاً داراي دو فرهنگ متفاوت اصطلاحات باشند. براي نمونه واژه اي چون قدس در طرف صهيونيستي «يروشالم» ذكر شود «مبارزات جهادي» در طرف آنان به عنوان تروريسم و از عمليات استشهادي تحت عنوان عمليات انتحاري ياد شود. همچنين به وجود آمدن اصطلاحات جديدتري نظير اصطلاح عرب اسرائيلي كه به اعراب سال ۱۹۴۸ كه در اسرائيل اقامت دارند اطلاق مي گردد از آن جمله هستند. از ديگر واژگاني كه در اين حوزه قرار دارند مي توان از تروريسم دولتي كه در طرف اسرائيلي تحت عنوان تدابير امنيتي به كار مي رود و يا از انتفاضه به درگيري مسلحانه و... نام برد. واژه ها و اصطلاحات تبليغاتي سياسي و نظامي و اجتماعي در چارچوب مبارزه ي اسلامي با صهيونيسم پاسخگوي تحولات و تفسير هاي اين مبارزه در واقعيت است. قاموس اين اصطلاحات متنوع نه تنها از افزايش و اضافه و حذف و تغيير و تبديل چارچوب تحولات و تغييرات اوضاع در امان نيست بلكه چند بار طي دوره ي مبارزه از سال ۱۹۴۸ تاكنون تحولاتي را در خود ديده كه مي توان اين مراحل را مراحل تحول در مبارزات اسلامي ـ صهيونيستي هم ناميد. در اين راستا دو واژه نامه شكل يافت واژه نامه اي فلسطيني و در طرف مقابل واژه نامه اي صهيونيستي كه در مقدم ترين سنگر ها رو در روي همديگر صف آرايي نموده اند.[۱۶۶] اين تحولات مفهومي بعد از وقايع ۱۱ سپتامبر (۲۰ شهريور) در امريكا از شدت بيشتري برخوردار گشت و دگرگوني هاي بنياديني در عرضه ي واژه ها اتفاق افتاد كه از مهم ترين ابهامات اين دوران مي توان از تداخل واژه ي تروريسم و نبردهاي رهايي بخش نام برد.
البته اگر در پي ريشه يابي اين نبرد برآئيم به اين نكته برخورد خواهيم نمود كه جنگ پست مدرن كنوني در حوزه ي وسيع تري از نبرد مفهومي قرار دارد و ريشه ي آن در شكل گيري صهيونيست ادبي است. برخي آن را مقدم بر شكل گيري صهيونيزم سياسي مي دانند. جنبش صهيونيستي در مبارزات خود سلاح ادبيات را چنان به كار گرفته است كه جز سلاح سياست هيچ سلاحي نمي تواند با آن برابري كند. ادبيات صهيونيسم بخشي ناگسستني بود كه صهيونيسم سياسي نه فقط در ستيزهاي تبليغاتي بلكه در ستيزهاي سياسي و نظامي نيز از آن استفاده برد. اگر ادعا كنيم كه صهيونيسم ادبي پيشينه ي دورتري از صهيونيسم سياسي دارد سخني گزاف نگفته ايم. صهيونيسم ادبي، صهيونيسم سياسي را در دامن خود پرورش داد و سپس به خدمت آن در آمد و در آن دستگاه گسترده كه هدف واحدي دارد به ايفاي نقش پرداخت. اگر صهيونيسم سياسي دستاورد تعصب و نژاد پرستي است، صهيونيسم ادبي نخستين تمايلات اين تعصب و نژاد پرستي به شمار مي آيد. جرقه ي اين دو بر اثر فشار رشد نژاد پرستي در قرن هاي ۱۸ و ۱۹ به عنوان دستور كار گروهي از يهوديان افراطي در آمد و چندي نگذشت كه در يك جنبش سياسي صهيونيستي متبلور شد.[۱۶۷]
به هر ترتيب در پي بروز صهيونيسم ادبي گذار ه ها و واژه هاي خاصي بروز نمودند كه در عرصه ي نبرد پست مدرن حاوي نكات و مفاهيم عميقي بودند و دلالت بر شكل خاصي از سياست و ايدئولوژي داشتند. اما اين عبارت هاي جديد نيازمند محملي بودند تا آنها را اشاعه و گسترش دهند و اين اقدام توسط رسانه ها صورت گرفت. كه همزمان رسانه هاي صهيونيستي و رسانه هاي متعلق به فلسطينيان را شامل مي شد. «نهمان شاي» رئيس راديو و تلويزيون صهيونيست ها در زمينه ي جنگ پست مدرني كه بين طرفين جريان دارد بيان مي دارد كه رسانه ها در نبرد بين ما و فلسطيني ها جبهه اي ضروري مي باشد.[۱۶۸] در خصوص نبرد رسانه اي نتايج تحقيقات خانم دكتر لورا كينگ عيراني پژوهشگر كانادايي كه در همايش گفتمان در بيروت مطرح گرديده دلالت بر آن دارد كه حاميان رژيم صهيونيستي تحت عنوان مسيحيان امريكايي صهيونيست گرا، با بهره گيري از رسانه هاي گروهي آن كشور، بدون كمترين اشاره به جنايت هايي كه در مناطق فلسطيني روي مي دهد، اسرائيل را كشور كوچك اما شجاع معرفي مي كنند. كه در برابر همسايگان شرور عرب خود توانسته در سرزمين مقدس پا بر جا باقي بماند. امروز بيشترين نويسندگان مطبوعات امريكايي واژه ي تروريست را مترادف با عرب ها و مسلمانان به كار مي گيرد كه اين پديده تا پيش از رويدادهاي ۱۱ سپتامبر نمود نداشت.[۱۶۹]
در طرف مقابل نيز رسانه هاي متعلق به فلسطينيان قرار دارد كه در انعكاس اخبار اقدامات رژيم صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي، فعال بوده ولي در اين نبرد پست مدرن به دليل جايگاه ويژه از گزند محفوظ نبوده اند. روزنامه ي گاردين فعاليت مركز مستقل رسانه اي در فلسطين موسوم به اي. ام.سي در انعكاس اخبار جنايات صهيونيست ها را چشمگير توصيف كرد. به نوشته گاردين «اي. ام.سي» موفق شد از طريق شبكه ي اينترنت بيشترين اخبار از مناطق دوباره اشغال شده را در اختيار جهانيان قرار دهد. گاردين افزود، فعاليت هاي مركز مستقل رسانه اي با چنان توفيقي همراه بود كه تنها اندكي پس از شروع حملات ارتش رژيم صهيونيستي و ممنوع شدن حضور خبرنگاران در مناطق اشغالي اين مركز به يك دفتر خبر رساني بين المللي مبدل شد. اين نشريه نوشت پايگاه اينترنتي مركز رسانه اي در اوج خبر رساني مورد حمله ي راهزنان رايانه اي اسرائيل قرار گرفت و موقتاً از كار افتاد و نيز تلفن هاي زيادي را اسرائيل، امريكا و انگليس حاوي اطلاعات و اخبار نادرست به مركز صورت مي گرفت تا به اين ترتيب در كار آن خلل ايجاد كنند.[۱۷۰]
با روشن شدن جايگاه رسانه ها در جنگ پست مدرن رژيم صهيونيستي، ضرورت دارد تا به چشم اندازهايي كه اين رسانه ها تعقيب مي نمايند اشاره شود، رسانه ها در عرصه ي اين نبرد اهداف متعددي را تعقيب مي نمايند ولي دو هدفي كه به نظر مي رسد نسبت به ساير اهداف اصلي تر مي باشند عبارتند از: «انجام عمليات رواني و تحقق تهاجم فرهنگي». در خصوص تعريف و هدف عمليات رواني اشاره مي گردد كه هدف و مأموريت اساسي و اصلي جنگ رواني اين است كه خواست ما را به دشمن تحميل كند. به طوري كه بدون اعمال روش هاي نظامي و اقتصادي به دشمن، اعمال او را كنترل نماييم.[۱۷۱] كنترل نمودن رفتار دشمن در حين نبرد از اهم اقداماتي است كه مي تواند به فرمانده ميدان نويد پيروزي دهد ايجاد تزلزل در روحيه ي دشمن، ايجاد ترديد نسبت به پيروزي، تشديد اختلافات دروني و... اين اقدامات از جمله اهداف و شيوه ي جنگي رواني اسرائيلي بود كه در طي جنگ هاي اعراب و اسرائيل به كار مي بست. كه غالباً بر اصول زير متكي بود:
الف: ايجاد ترديد در پيروزي قطعي اعراب بر اسرائيل
ب: تظاهر به شكست ناپذير بودن ارتش اسرائيل
ج: ايجاد شك در افراد ارتش نسبت به فرماندهان و در مردم نسبت به رهبران سياسي و نظامي آنان[۱۷۲] اما با متحول و فراگير شدن نقش رسانه ها در اوضاع كنوني و در پي تحولات موسوم به جهاني شدن و پر رنگ شدن نقش NGOها و يا سازمان هاي غير دولتي، رژيم صهيونيستي سعي نمود تا تأثير گذاري بر اذهان عمومي را از طريق اين گونه نهادها نيز صورت دهد. براي مثال همان گونه كه اشاره شد از ابزار تبليغاتي كه در اختيار ايپك (لابي يهوديان در امريكا) است بهره برداري نمود و يا سازمان هاي دوستدار صهيونيست ها را در ساير كشور ها از طريق پشتيباني هاي مادي و معنوي، نظير استفاده از متخصصان در تبليغات و بهره گيري از فن آوري پيشرفته قدرتمند تر سازد. رژيم صهيونيستي براي تأثير گذاري در اذهان عمومي نيازمند تلاش هاي بي وقفه ي سازمان هاي غير دولتي است. بنابراين چنين اهدافي تنها با به كار گيري محافل سياسي و ديپلماسي و رسمي ميسر نبوده بلكه نيازمند سازمان هاي رسانه اي و متخصصان در تبليغات گسترده با فن آوري مدرن است. در نتيجه جنگ و جدال در اين عرصه نيازمند تكنولوژي الكترونيك و ديجيتال است.[۱۷۳] در يك عمليات رواني برنامه ريزي شده كه از همه ي امكانات بهره برداري مناسب صورت مي گيرد رژيم صهيونيستي هم عمليات تهاجمي دارد و هم عمليات تدافعي. در همين جهت است كه آن رژيم به نقشي كه رسانه هاي خارجي بر خلاف سياست هاي تبليغاتي اسرائيل ايفا مي كنند معترض شده و دست به محدود سازي هاي اين رسانه ها مي زند و در مقاطع مختلف نيروهاي امنيتي اين رژيم تعداد زيادي از تجهيزات خبر نگاري و كامپيوترهاي شخصي خبرنگاران به ويژه خبر گزاري هاي معتبر و معروف جهان همچون: فرانس پرس، رويتر و... را توقيف كرده و آنها را به صاحبانشان بازنگردانده يا به شكل ناقص بازگردانده است. برخي خبرنگاران در اين خصوص اظهار داشتند كه نيروهاي امنيتي اين رژيم آنان را بازداشت خواهد كرد.[۱۷۴] هنگامي كه رژيم صهيونيستي زمزمه هاي مخالفت هاي تبليغاتي عليه سياست هاي خود را از بين برد آنگاه مي تواند آنچه كه مورد نظرش است به مخاطب عرضه نمايد. هرچند كه آن رژيم در برنامه ريزي هاي خود غالباً به اين نكته توجه مي نمايد كه قبل از هر عمليات، سياست هاي رسانه اي منطبق با آن را فراهم سازد. همان گونه كه پيش از انجام عمليات نظامي بايد اطلاعاتي درباره ي آمادگي نظامي دشمن جمع آوري شود. به همين نسبت نيز بايد درباره ي پيش بيني استراتژي رسانه اي آن نيز تلاش شود.[۱۷۵] اما اين امري بديهي است كه مخالفان آن رژيم نيز در نبرد پست مدرن ساكت نمي نشينند و از حداكثر توانايي كه در پي تحولات در فن آوري هاي رسانه اي رخ داده به نفع اهداف خود بهره برداري مي نمايند. و بعضاً رژيم صهيونيستي در اين عرصه دچار شكستي فاحش مي گردد چنان چه وزير تبليغات لبنان غازي عريضي بيان مي دارد، نقش تبليغات مقاوم در كنار مردم مقاوم (مقاومت ملي و اسلامي) و مبارزه ي مسلحانه ي آنها نقش مهمي در تغيير موازنه ي سياسي و نظامي در برابر دشمن داشت و تبليغات مقاوم توانست با تضعيف هرچه بيشتر روحيه ي اسرائيلي ها، كارايي بسياري در شكست نظامي، امنيتي و سياسي دشمن داشته باشد. تبليغات مقاوم با تصوير برداري از صحنه ي عمليات نظامي و ارائه ي وقايع داخل جبهه، همه ي ادعاها و تلاش هاي اسرائيل براي سرپوش گذاشتن بر واقعيت ها را نقش بر آب كرد.[۱۷۶] اما براي روشن نمودن برد مؤثر اين گونه تبليغات كافي است كه به اظهار نظر يك دانشجوي «اسرائيلي» به نام «گابي فردمن» كه در روزنامه ي يديعوت احرونوت در خصوص تأثير راديو «النور» كه متعلق به حزب الله لبنان بوده ودر فلسطين اشغالي صداي آن قابل استماع است توجه شود وي مي گويد: «شنيدن صداي راديو النور ترسناك است زيرا با پخش برنامه هاي تحريك آميز، اسرائيل را يك رژيم جنايتكار و صهيونيست مي نامد.»[۱۷۷] و به لحاظ قدرت تأثير فوق العاده ي رسانه ها در اين نبرد است كه در جريان انتفاضه، رژيم صهيونيستي در پي تهاجم به كرانه ي باختري رود اردن، مراكز و تأسيسات تلويزيوني و راديويي دولت خودگردان را منهدم كرد و چند ماه بعد از آن پليس و مأموران وزارت ارتباطات اسرائيل با يورش به مركز فرستنده ي راديويي ام الفحم، تجهيزات آن را مصادره و مدير آن را بازداشت كردند.[۱۷۸] اين اقدام پس از آن صورت گرفت كه رژيم صهيونيستي چندي قبل در يورش به الخليل دو شبكه ي تلويزيوني بخش خصوصي «النورس» و «المستقبل» را تعطيل و مسئولان آن را بازداشت كرده بودند و اين امر نشان از درك عميق آن رژيم از نقش رسانه ها دارد تا جايي كه شارون در خصوص عمق تأثير رسانه ها، در پي عمليات شهادت طلبانه ي «علي الجولاني» در تل آويو اعلام مي نمايد: «الجولاني به هيچ تشكيلات سياسي فلسطيني وابسته نيست و اين دليلي بر تأثير خطرناك و خرابكارانه ي وسائل اطلاع رساني فلسطيني است.»[۱۷۹] و اگر بخواهيم به تأثير رسانه ها در داخل سرزمين هاي اشغال شده نيز اشاره داشته باشيم كافي است از جلوگيري پخش برنامه ي «ارهابيات» كه توسط شبكه ي ماهواره اي ابوظبي پخش مي شود اشاره داشته باشيم كه در آن «آريل شارون» به عنوان آدمكش خونخوار كه خون فلسطيني ها را مي مكد نشان داده مي شد.[۱۸۰]

 

بعد ديگر فعاليت هاي رسانه ها در جنگ پست مدرن كه تحقيقاً مهم تر از انجام عمليات رواني است تهاجم فرهنگي مي باشد كه ابتدا با تعريفي از آن به چگونگي استفاده ي رژيم صهيونيستي از رسانه ها در اين عرصه مي پردازيم. تهاجم فرهنگي به اين معني است كه يك مجموعه ي سياسي يا اقتصادي براي اجراي مقاصد خاص خود...، به بنيان هاي فرهنگي آن ملت هجوم مي برد. در اين هجوم باورهاي تازه اي را به زور و به قصد جايگزيني با فرهنگ و باورهاي ملي آن ملت وارد كشور مي كنند.[۱۸۱] صهيونيست ها در اين عرصه به مواجهه با دشمنان خود توجه كافي و دقيق داشته و در اين راستا از هيچ اقدامي فروگذار نمي كنند. براي نمونه در جهت سرنگون نمودن جمهوري اسلامي ايران بنيامين نتانياهو نخست وزير اسبق رژيم صهيونيستي حمله ي فرهنگي به ايران از طريق ارسال برنامه هاي ماهواره اي را به اعضاي كميته ي اصلاحات دولتي مجلس نمايندگان امريكا پيشنهاد مي كند و بيان مي دارد: ارسال برنامه هاي ماهواره اي حاوي تصاوير زنان زيبا با بدنهاي برهنه و نيمه برهنه و پرداختن به امور دنيوي از قبيل زندگي تجملي و البسه زيبا، و صحنه هاي جنسي و مشاهده امور كاملاً انحرافي باعث مي شود كودكان ايراني خواستار لباسهاي زيبا، زندگي تجملي و استخر و امثال آن شوند و با اين امر مي توان در ايران انقلابي به راه انداخت.[۱۸۲]
اين گونه اقدامات در نهاد خود جنگي پست مدرن است كه بر اندازي از نوع مخملي و يا فروپاشي از درون را تعقيب مي نمايد و همان گونه كه خانم ناديا خوست نويسنده و اديب سوري بيان مي دارد خطرناك ترين جنگ ها، تهاجم فرهنگي است. زيرا اراده ي مردمي را از بين مي برد و تلاش مي كند ذهن را به جاي سرزمين اشغال كند.[۱۸۳] البته اين اقدام از سوي رژيم صهيونيستي فقط عليه ايران استفاده نگرديده است. چنان چه روزنامه ي لبناني الكفاح العربي مي نويسد: افراد يك شبكه ي اسرائيلي جاسوسي و ترويج فحشا در شهرك العين در بقاع شمال شرق لبنان شناسايي و دستگير شدند. اين شبكه كه اعضاي آن ده ها نفر هستند همچنين به منظور گسترش بيماري هاي واگيردار از جمله ايدز روسپيگري را رواج مي دادند. و درهمين جهت است كه روشن مي گردد رهبر انقلاب اسلامي ايران اين مفهوم را به درستي درك كرده اند كه تهاجم فرهنگي براي بي اعتقاد كردن نسل نو انجام مي گيرد، هم بي اعتقاد كردن به دين، هم بي اعتقاد كردن به اصول انقلابي و هم بي اعتقاد كردن به آن تفكر فعالي كه امروز استكبار و قلمرو قدرت هاي استكبار را به خطر و وحشت انداخته است.[۱۸۴]
حد و مرز تهاجم فرهنگي براي اسرائيل و طرفداران آن تا جايي امتداد مي يابد كه غير يهوديان به معتقدات اسرائيلي پيوند بخورند و اين نكته اي است كه در بيانيه ي سومين كنگره ي بين المللي مسيحيت صهيونيستي عنوان گرديده است. هنگامي كه غير يهوديان به خانواده معتقدات اسرائيلي پيوند خوردند ديگر تلاش براي تغيير الهيات و خداشناسي آنها ضرورتي ندارد. هر چند كه الهيات آنها با اهداف مبتني بر كتاب مقدس (درباره ي اسرائيل و يهوديان) مغايرت داشته باشد.[۱۸۵]
اما اگر پيوند صورت نگرفت تلاش در جهت تغيير الهيات و خداشناسي آنان از سوي صهيونيست ها صورت خواهد گرفت و اين امر تا جايي گسترش مي يابد كه نيروهاي امنيتي اسرائيل اقدام به تأسيس شبكه هاي شيطان پرستي در عرصه ي نبرد نرم افزاري مي نمايند. اعترافات اعضاي گروه شيطان پرستان كه چندي پيش از سوي نيروهاي امنيتي مصر دستگير شدند افكار عمومي مردم اين كشور را به شدت تكان داد. بازجويي هاي دادستاني امنيت ملي مصر از دستگير شدگان نشان داد كه آنها در«طابا» با برخي از صهيونيست ها تماس مي گرفته اند. و همچنين در بعضي از آپارتمان هاي محلات گوناگون قاهره با گروهي از دختران رژيم صهيونيستي تماس هاي جنسي دسته جمعي برقرار مي كرده اند. چند تن از متهمان اعتراف كردند كه موساد با پرورش اين افكار آنها را ميان جوانان مصر و ديگر كشورهاي عربي رواج مي دهد.[۱۸۶] البته اين گونه اقدامات فقط منحصر به ايران و يا مصر نبوده و در ساير كشور هاي عربي نظير اردن نيز در جريان است و چنان چه رئيس بخش سمعي و بصري اداره ي مطبوعات و انتشارات اردن مي گويد: «رواج نوار هاي ويدئويي گروه شيطان پرستان و ديگر نوارهاي مبتذل وارده از فلسطين اشغالي در ميان جوانان اردني خانواده را نگران كرده است.» جوانان و خانواده هاي مرفه بيش از اقشار ديگر از اين نوار ها استقبال مي كنند[۱۸۷]و در اين راستا است كه هفته نامه ي اردني الاتجاه با انتشار مقاله اي نوشت ظهور پديده ي بندگان شيطان، جنگ جديد موساد عليه كشورهاي عربي است. اين اقدام براي گسترش بي ايماني و ايجاد شبهه نسبت به مقدسات اسلامي است.
البته اگر بخواهيم به تهاجم فرهنگي رژيم صهيونيستي در بعد اهداف كوتاه مدت آن نيز اشاره داشته باشيم لازم به ذكر است كه اهداف تاكتيكي آن رژيم در تهاجم فرهنگي عبارت است از حساسيت زدايي از اسرائيل، ايجاد علايق مردمي و روابط فرهنگي در جهت عادي ساير روابط با اسرائيل و تغيير فرهنگ مردمي در جهت زمينه سازي براي صلح با اسرائيل كه در مركزيت اين تهاجم ارزش ها و فرهنگ هاي اسلامي و عربي قرار دارد.
ايران و اسرائيل در عرصه ي جنگ پست مدرن
در خصوص تقابل ايران و اسرائيل در عرصه ي جنگ پست مدرن وجوه مختلفي قابل تبيين و بررسي مي باشد. برخي از آنها عبارتند: از تهديداتي كه اسرائيل از ناحيه ي ايران احساس مي نمايد نظير تهديد اتمي ايران، حمايت ايران از گروه هاي جهادي، الگو شدن ايران به عنوان يك كشور اسلامي در مقابل كشورها و گروه هاي مهاجم و در مقابل اسرائيل و... همچنين تهديداتي كه اسرائيل براي ايران دارد از جمله ترغيب امريكا و ساير كشورهاي قدرتمند در سرنگوني حكومت ايران چه از راه حمله ي نظامي و چه از طريق پيگيري فشار از درون، موضوع توسعه طلبي ارضي رژيم صهيونيستي كه در كانون توجهات و اميال افراطيون قرار دارد، تهديدات درحمله ي نظامي به مراكز هسته اي ايران، جلوگيري از دستيابي ايران به دانش و تكنولوژي هاي نوين و استراتژيك و...
با عنايت به اين موضوع كه درصدد هستيم تا به برخي از ابعاد مختلف جنگ پست مدرن صهيونيست ها عليه ايران نظري بيفكنيم نا گزيريم به برخي از فراز و نشيب هاي روابط دو كشور اشاره داشته باشيم. هرچند كه در خصوص چگونگي آغاز روابط ايران و اسرائيل در قبل از انقلاب اسلامي به تازگي تحقيقات جديد و جدي صورت گرفته و كتب مختلفي در داخل و خارج از كشور چاپ گرديده است، اما به هر روي آغاز اين روابط بستگي تام به ديپلماسي پنهان به كار گرفته شده از سوي اسرائيل دارد: اسرائيل به لطف جاسوسان موساد، بي آنكه رسماً شناسايي شود، روابط تنگاتنگي با تركيه و ايران ـ قبل از انقلاب اسلامي ـ و همچنين اندونزي برقرار مي كند. روون مرهاو مدير كل سابق وزارت امور خارجه ي اسرائيل و از اعضاي سابق سرويس هاي مخفي اقرار مي كند شروع ديپلماسي سايه به همان آغاز تشكيل حكومت اسرائيل در سال ۱۹۴۸ باز مي گردد. ديپلماسي پنهان، جمع آوري و استفاده از اطلاعات، برنامه هاي دفاعي، همگي يك هدف را دنبال مي كردند؛ شكستن انزواي كشورمان در مقابل اعراب و برقراري پيوند از هر طريق ممكن با حداكثر كشورها در جهان، در اين راستا موساد با پرده پوشي و رازداري اش (كه لازمه ي كار بود) كارهاي فوق العاده اي انجام داد.[۱۸۸]
برقراري روابط با ايران و ساير كشورهاي فوق الذكر از سوي اسرائيل يكي از ابعاد استراتژي پيراموني اين كشور بوده كه در صدد ايجاد روابط با كشورهاي غير عرب بود. تا بتواند در درياي كشورهاي عرب كه اسرائيل را احاطه كرده بودند، هم پيماني بيابد[۱۸۹] و استفاده از ديپلماسي پنهان با اين هدف كه مي تواند دشمن بالقوه را بي طرف نگه دارد يا متحدين را از دشمن جدا كند[۱۹۰] از سوي اسرائيل مورد استفاده قرار مي گرفت.
در خصوص شكل ظاهري برقراري روابط بين دو كشور موضوع به دوران نخست وزيري ساعد بر دولت ايران بر مي گردد. در آن مقطع زماني دولت ساعد در هنگام فترت پارلماني در اسفند ۱۳۲۸ اسرائيل را به صورت دوفاكتو به رسميت شناخت و در بيت المقدس سركنسول گري داير كرد. ولي پانزدهم ماه بعد در اوايل حكومت دكتر مصدق اعتراضاتي از جانب نمايندگان مجلس به اين امر صورت گرفت. در جلسه ي ۱۹ تير ۱۳۳۰ باقر كاظمي وزير امور خارجه در پاسخ به سؤال حاج آقا رضا رفيع در مورد شناسايي اسرائيل اظهار داشت: دولت ايران تصميم خودش را اجرا كرد و ژنرال كنسول گري را كه در بيت المقدس داير كرده بود منحل كرد.[۱۹۱] اما اين انحلال چندان به درازا نكشيد و براي دومين بار به صورت جدي تر و همه جانبه تر همكاري رژيم شاه با اسرائيل يك سال پس از كودتاي ۲۸ مرداد آغاز شد.[۱۹۲] اين روابط كه داراي ابعاد سياسي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي، جاسوسي و... بود در سال ۱۳۵۷ متعاقب تحقق انقلاب اسلامي در ايران خاتمه يافت.
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ويژگي هاي خاص خود را داشت كه يكي از اين ويژگي ها گذشتن از خطوط قرمزي بود كه برايش ترسيم شده بود، مهم ترين آن جدا شدن از هم پيماني با رژيم صهيونيستي و قطع كردن دسترسي امريكا و اسرائيل از ايران بود. همان گونه نوام چامسكي زبان شناس امريكايي بيان مي دارد: ايران در سال ۱۹۷۹ از خط قرمز ها گذشت، سرپيچي كرد و مستقل شد و از اينجا بود كه مي بايست تنبيه شود[۱۹۳]و اين امر علاوه بر ايجاد خسارت و زيان به منافع امريكا، به اسرائيل نيز صدمات جبران ناپذيري را وارد ساخت. چنان چه كشوري هم پيمان و متحد منطقه اي را كه از ناحيه ي فروش نفت، خريد سلاح و... سود سرشاري نصيب اسرائيل مي نمود، تبديل به كشوري الگو و حامي دشمنان اسرائيل شد.
اسرائيل خيلي سريع دريافت كه بايستي با انقلاب ايران مقابله ي جدي نمايد و اين امر را در همراهي با سلطنت طلبان و ساير گروه هاي برانداز و كودتاچيان بروز داد. ايران نيز مخالفت خود با موجوديت اسرائيل را در كمك هاي مادي و معنوي كه به دشمنان اسرائيل مي نمود، نشان داد. در همين رابطه شارون مي گويد: ايران دشمن ديرينه ي ما در حال ساخت يك پايگاه موشكي در لبنان است كه از طريق آن مي تواند حملات عليه دولت اسرائيل را افزايش دهد.[۱۹۴]
دشمني اسرائيل با ايران از ابعاد مختلف قابل رصد كردن است. اسرائيل يك هم پيمان را كه در ناحيه ي حساس ژئوپولتيكي خليج فارس حضور داشت، از دست داده و به استراتژي پيراموني او خلل وارد شده بود. در اثر انقلاب، كشوري پديد آمده بود كه در زمينه ي مواضع سياسي در نقطه ي مقابل اسرائيل قرار داشت و هيچ گونه مشروعيتي را براي اين رژيم قائل نبود و اين كشور امكان برانگيختن انگيزه هاي مذهبي را علاوه بر انگيزه هاي عربي موجود در ميان كشورها و اعراب داشت. همچنين اسرائيل منافعي همچون خريد ارزان قيمت نفت، بازار فروش كالا و سلاح هاي متنوع و... را از دست داده بود و بايد به حضور مستشاران خود كه در بخش هاي اقتصادي و... ايران حضور داشتند پايان مي داد و علاوه بر آن ايران كه بسان پايگاهي مطمئن، امكان فعاليت پنهان اسرائيل را عليه كشورهاي عربي مهيا مي نمود در اثر انقلاب از دست رفت.[۱۹۵]
همچنين بخشي از اين دشمني به واسطه ي تهديداتي بود كه ايران عليه اسرائيل فراهم آورده بود. در اين باره يكي از ژنرال هاي اسرائيلي مي گويد: ايران از ما دل خوشي ندارد. تروريست هاي حزب الله را عليه ما تحريك مي كند. در رأس مخالفين مذاكرات صلح است. به حماس كمك مالي مي كند و در چهارگوشه ي جهان دست به عمليات تروريستي عليه منافع ما مي زند و...[۱۹۶]
بدين ترتيب اسرائيل و ايران در عرصه ي نبردي قرار گرفتند كه هرچند به صورت سنتي امكان مشاهده ي آن در مرزهاي جغرافيايي متداول وجود نداشت، اما مي توان از آن تحت نام جنگ پست مدرن ياد نمود. اين جنگ در سطوح مختلفي بروز نموده كه از جمله مي توان به ايجاد اختلال در توسعه ي دسترسي ايران به تكنولوژي نوين و رشد سريع اقتصادي با دست يافتن به تكنولوژي اتمي ياد نمود. اسرائيل با بهره برداري از يك عمليات رواني گسترده كه به صورت برنامه ريزي شده و سازمان يافته در ابعاد مختلف اجرا شد، سعي نمود تا وانمود سازد ايران در پي دست يافتن به سلاح اتمي است و اين امر را با ياري جستن از سوي رسانه هاي در اختيار صهيونيزم بين الملل به خوبي به اجرا گذارد و با بيان مطالبي نظير: ايران سلاح هاي هسته اي خود را گسترش خواهد داد و به مركز جهاني تروريسم تبديل خواهد شد.[۱۹۷] سعي نمود در يك نبرد مجازي در عرصه ي جنگ واژه ها، ايران را مركز تروريسم جهاني نشان دهد. البته اين امر در پي مجموعه اقداماتي صورت گرفت كه با محوريت رسانه ها صورت پذيرفت. چنان چه در ابتدا چهره ي سياهي از تروريسم به نمايش گذارده شد و سپس خطر مستولي شدن تروريسم بر جهان مرتباً بيان و به تصوير كشيده شد و متعاقباً مسلمانان به عنوان چهره هايي واپس گرا و خشن معرفي و مبارزات رهايي بخش آنها به عنوان تروريسم معرفي گرديد و حمايت ايران از نهضت هاي آزادي بخش نيز به عنوان حمايت از تروريسم منعكس شد. بدين شكل با دستيابي ايران به دانش هسته اي مقابله شد و از آن بسان تهديدي نظامي كه هر چه سريع تر بايد با آن مقابله ي سياسي و در صورت عدم اعتناي ايران مقابله ي نظامي شود ياد شد. ايران در حال توسعه ي توانايي هسته اي خود مي باشد و متخصصان اظهار مي دارند كه تأسيسات هسته اي ايران در مناطق مختلف كشور پراكنده شده است و با استفاده از حملات هوايي نمي توان آنها را به طور مؤثر از بين برد. بنابراين، حملات بازدارنده، بسيار دشوار خواهد بود. زيرا دشمنان اصلي اسرائيل به خوبي از حمله ي اين كشور به نيروگاه هسته اي عراق درس گرفته اند. اكثر جنگ افزارها و برنامه هاي هسته اي كه براي اسرائيل نگران كننده است را در مناطق مختلف و به صورت پنهاني مستقر كرده اند.[۱۹۸]
ديدگاه اسرائيل مبتني بر ضرورت مقابله ي همه جانبه با ايران ناشي از احساس خطر بسيار شديدي مي باشد كه اين كشور از ايران دارد اين احساس خطر علاوه بر جنبه هاي نظامي و سياسي داراي ابعاد ديگري نيز هست كه از آن جمله مي توان از تهديد ايدئولوژيكي نام برد. اين تهديد براي اسرائيل از آنجا ناشي مي شود كه وجود اسلام انقلابي در ايران مي تواند در بسيج توده هاي جهان اسلام عليه اسرائيل بسيار مؤثر باشد و ملت ها را به حركت در آورد. اين موضوعي است كه اسرائيل تهديد آن را درك كرده ودر غالب گفتمان جنگ پست مدرن از ايران به عنوان كانون تروريسم منطقه اي و بين الملي ياد مي كند. اين همان نكته اي است كه آريل شارون نخست وزير اسرائيل در ديدار با سفيران و ديپلمات هاي خارجي در اسرائيل آن را بيان مي كند، كه ايران بزرگ ترين خطر و تهديد براي اسرائيل است و آن كشور مي كوشد به سلاح هاي كشتار جمعي دست يابد. ايران به كانون تروريسم منطقه اي و بين المللي تبديل شده است.[۱۹۹] اسرائيل راه كارهاي متعددي را در مبارزه عليه ايران به پيش مي برد كه مي توان آن را در دو بعد راه كار نظري و عملي خلاصه نمود.
بعد نظري مبارزه ي رهبران اسرائيل عليه ايران... به تدوين نوعي خط تبليغاتي ـ فكري براي القاي خطر بزرگ ايران براي نظم و اقتصاد منطقه و جهان از سوي اسرائيل اشاره (دارد)...
بعد عملي مبارزه ي رهبران اسرائيل عليه ايران... همانا (پيشگيري از) دستيابي ايران به سلاح هسته اي مي باشد.[۲۰۰]
البته اين گونه به نظر مي رسد كه بعد عملي صرفاً در جلوگيري از دستيابي ايران به تكنولوژي اتمي منحصر نگرديده است و مسائل ديگري نيز وجود دارند كه اسرائيل، تهديدات آنها را متوجه خود مي داند. از جمله موضوع مطالعات آزمايشات و توسعه ي موشك هاي ميان برد و دوربرد است كه اسرائيل با انجام اقدامات نرم افزاري متعدد سعي در جلوگيري از دستيابي به آن را داشت و اين اقدامات خود را باواسطه و بي واسطه صورت داد. از جمله با فشاري كه ايپك و مسيحيان صهيونيزم بر دولت ايالات متحده ي امريكا وارد آوردند كه آن كشور را وادار نمايد تا فشار خود را بر كشورهايي نظير كره ي شمالي و چين كه گمان مي رفت تكنولوژي موشكي را در اختيار ايران قرار مي دهند وارد آورد. اما به هر ترتيب ايران توانست علي رغم كليه ي فشار ها به تكنولوژي موشكي دست يابد و لذا اسرائيل سعي نمود تا ناكامي خود را با سرمايه گذاري در جهت مقابله با آن جبران نمايد. موشك شهاب ۳ ايران نگراني هايي را براي اسرائيل به وجود آورده است... باري روبين كارشناس امور خاورميانه در دانشگاه بارايلان، مي گويد: اسرائيل مقدار هنگفتي از بودجه ي خود را صرف برنامه هايي براي مقابله با خطر اين موشك ها نموده است.[۲۰۱]
اسرائيل تهديد ايران را هم از نوع نرم افزاري و هم سخت افزاري برآورد نموده است و بهترين و كارآمدترين روش براي مهار اين تهديد را سرنگوني ايران مي بيند كه آن را در بعد سخت افزاري به واسطه ي تهاجم نظامي مشترك با امريكا و در بعد نرم افزاري از نوع براندازي مخملي پيگيري مي نمايد. در اين زمينه اظهارات دكتر افرايم سنيه به هنگام اشغال جنوب لبنان توسط اسرائيل در خصوص چگونگي جلوگيري از تهديد ايران جالب توجه است. وي مي گويد: در صورت سرنگوني رژيم ايران و سركار آمدن يك حكومت منطقي، ميانه رو و غير مذهبي در آن، شيعيان لبنان از جنگ با اسرائيل دست كشيده خطر تبديل لبنان به كشوري بنياد را و تندرو از بين خواهد رفت.[۲۰۲]
با عنايت به مطالب بيان شده مشخص مي گردد كه استراتژي اتخاذ شده توسط اسرائيل در مقابله با ايران به كار گيري روش هاي مختلف جهت براندازي مي باشد. در خصوص تاكتيك ها و اهدافي كه اسرائيل به صورت مقطعي در خصوص ايران دنبال مي نمايد، مي توان نكات ذيل را به عنوان اهم اين موارد بيان نمود. مواردي چون: تأسيسات هسته اي ايران، موشك هاي دوربرد ايران نظير موشك شهاب ۳، شناسايي ابعاد حمايت ايران از گروه هاي جهادي، سعي در قطع حمايت معنوي ايران از مبارزات مردم فلسطين و متمايل كردن ايران به پذيرش صلح اعراب و اسرائيل، ايجاد شناخت عميق از اسرائيل، ايجاد شناخت عميق از اسلام و خصوصاً تفكر شيعي و بخش هاي برجسته ي آن كه توانايي بسيج و به ميدان آوردن مسلمين را دارد. كنفرانس دهه ي هشتاد تل آويو و حضور جمعي از شيعه شناسان درآن كنفرانس، روح حركت هاي اصلاح طلبانه ي مسلمين را براي غرب و يهوديت صهيونيستي آشكار ساخت. در آن نشست اعلام شد كه نهضت سرخ عاشورا و باور سبز مهدي (عج) دو عامل مهم و تعيين كننده در حركت هاي اصلاح طلبانه ي شيعيان است.[۲۰۳]
اسرائيل جهت پيگيري اهداف مورد نظر خود در خصوص ايران اقدامات متعددي را صورت داده است كه اين اقدامات در غالب جنگ پست مدرن قابل تبيين و اشاره است. اين اقدامات ابعاد و سطوح مختلفي را شامل مي گردند كه برخي از آنها عبارتند از: به كار گيري ابزار و تجهيزات نظامي و جاسوسي با فن آوري پيشرفته عليه ايران. براي نمونه به كارگيري ماهواره ي افق ۵ در جهت جاسوسي از ايران، توسعه ي همكاري هاي امنيتي با ديگر كشورها در راستاي كشف فعاليت هاي ايران در حمايت از گروه هاي جهادي نظير همكاري با امريكا، تركيه، هند و...، همكاري با ساير كشورها در راستاي محدودسازي و ايجاد تنگنا براي ايران، در همين رابطه شيمون پرز كه جهت تعمق بخشيدن به روابط بين اسرائيل و هند در دهلي نو حضور داشته بيان مي دارد: بايد پيماني بين هند و اسرائيل عليه تروريسم ايجاد شود. زيرا وقت آن رسيده تا ايران احساس نا امني كند زيرا در تروريسم دست داشته و پول و سلاح به حزب الله لبنان و ديگر سازمان هاي تروريستي مي دهد. پرز همچنين تأكيد نمود: اسرائيل و هند در زمينه ي امنيتي و اطلاعات با هم همكاري مي كنند. زيرا يك دشمن مشترك دارند و آن تروريسم است.[۲۰۴]
به زير سؤال بردن مشروعيت نظام سياسي ايران با انجام فعاليت هاي گسترده ي تبليغاتي و رسانه اي و تهاجم فرهنگي به ايران از طرق مختلف با هدف سرنگون كردن رژيم ايران براي مثال ارسال برنامه ي ماهواره اي براي اعمال فشار هاي سياسي بين المللي و به كار گيري تحريم هاي اقتصادي با هدف ايجاد زمينه براي تغيير حكومت ايران. به كار گيري توان سياسي حاميان اسرائيل در امريكا، نظير لابي قدرتمند يهوديان در امريكا و يا مسيحيان صهيونيست مستقر در سطوح تصميم سازي و تصميم گيري امريكا و استفاده از اين مجموعه ها در متقاعد كردن دولت امريكا در تحريم ها، افزايش فشار سياسي و اقتصادي بر ايران، زمينه سازي در جهت حمله ي نظامي امريكا به ايران و... در اين رابطه داني ياتوم رئيس سابق سازمان جاسوسي اسرائيل موساد بيان مي دارد: اسرائيل هم اكنون طرح انزواي بين المللي ايران را در دست اجرا دارد و در صورت ناكامي سياست تحريم اقتصادي و انزواي جهاني رسماً به ايران حمله ي نظامي خواهد كرد... حمله ي مستقل اسرائيل به ايران در صورتي محقق مي شود كه امريكا به ايران حمله ي نظامي نكند... اسرائيل اين قابليت ضروري را دارد كه به تنهايي به ايران حمله ي نظامي كند.[۲۰۵]
نكات فوق كه تبيين كننده ي اقداماتي است كه اسرائيل در جنگ پست مدرن عليه ايران صورت مي د هد توسط كارشناسان امور سياسي ـ نظامي اسرائيل نيز پيشنهاد گرديده است. اقداماتي نظير: تلاش بي وقفه ي سياسي براي متحد ساختن تمامي كشورهاي دموكراتيك جهان در مبارزه عليه اصول گرايي خشن و سرچشمه ي آن يعني ايران، كوشش جهت تشريك مساعي كليه ي كشورهاي خاورميانه كه با خطر گسترش نفوذ رژيم ايران مواجه هستند، جلوگيري از هرگونه ضعف و ناتواني در قدرت بازدارندگي اسرائيل، آمادگي عملي و نظري براي احتمال رويارويي اسرائيل، به تنهايي، با تهديد نظامي ايران.[۲۰۶]
اسرائيل درجهت ايجاد آمادگي براي رويارويي نظامي با ايران دست به اقدامات عملي نيز زده است كه از آن جمله مي توان به خريد هواپيماهاي اف ـ ۱۶ از امريكا كه توانايي پرواز در همه ي شرايط جوي، شبانه روز و نيز مسافت هاي دور را دارند، اشاره نمود.
به هر ترتيب اين گونه به نظر مي رسد كه اسرائيل در جنگ پست مدرن خود در صدد براندازي انقلاب اسلامي ايران مي باشد و كليه ي امكانات خود و حاميانش را در اين راستا به ميدان آورده و ايران را در جهت هاي مختلف مورد تهاجم قرار داده است. از سويي با تهاجم فرهنگي و عمليات رواني، بخشي از اهداف خود را تحقق مي د هد و از طرفي با به كار گيري تمامي توان پنهان و ابزار فني پيشرفته ي خود دست به جاسوسي از ايران مي زند. از طرف ديگر با به كارگيري لابي و جريان هاي وابسته به خود، ايران را در معرض فشار ها و تنگناهاي سياسي و اقتصادي قرار مي د هد و در بعد ديگر ايران را هدفي نظامي مي داند كه بايستي با آن رويارويي نظامي داشته باشد.

چشم انداز راهبردي

سؤال اصلي پژوهش عبارت بود از: استراتژي جنگ پست مدرن در حوزه هاي سياسي امنيتي و نظامي رژيم صهيونيستي چه ويژگي هايي دارد و چه نتايجي را ايجاد كرده است؟
در پاسخ به سؤال مذكور گفته شده:
۱ـ در اسرائيل سياست و نظامي گري درخدمت ايجاد امنيت و پيگيري اهداف تعريف شده در حوزه ي ايدئولوژيكي و قومي است. كه اين موضوع در اظهارات موشه دايان كه بيان داشته. اسرائيل داراي سياست خارجي نيست. بلكه داراي سياست دفاعي مي باشد. و نيز در رفتار هاي سياسي، امنيتي و نظامي اسرائيل متأثر از جناح هاي راست گراي افراطي مستتر است.
۲ـ علاوه بر حوزه هايي نظير جغرافيا (عدم عمق مطلوب استراتژيك) و.... كه بر مسائل سياسي، امنيتي و نظامي اسرائيل تأثير مي گذارد و در جنگ پست مدرن حوزه هايي چون مطالعات، تحقيقات و نوآوري، توسعه و پيشرفت هاي علمي و تكنولوژي و فن آوري و رسانه ها و.... نيز به عنوان حوزه هاي جديد تأثير گذاري اضافه شده است.
۳ـ به كارگيري وسيع رايانه در تمرين برنامه ريزي، كنترل، مديريت، و.... نبردها با استفاده از پيشرفت هاي فني و علمي از ويژگي هاي اين رويارويي جديد است.
۴ـ با بررسي و تأمل در چشم اندازهاي مالي اسرائيل در ابعاد مختلف امكان روشن نمودن سرعت و عمق متأثر شدن مسائل سياسي، امنيتي و نظامي از تكنولوژي و ابزارهاي پيشرفته در اسرائيل ميسر مي گردد.
۵ـ از ويژگي هاي جنگ پست مدرن اسرائيل در زمينه ي مسائل مالي، وابستگي شديد حوزه هاي امنيتي و نظامي اسرائيل به تكنولوژي پيشرفته است كه بودجه ي قابل توجه آن توسط كمك هاي خارجي و كمك هاي يهوديان جهان تأمين مي گردد. كه در صورت وقفه و يا قطع اين كمك ها اسرائيل با بحران هاي شديدي رو به رو خواهد شد.
۶ـ وارد شدن اسرائيل به عرصه ي جنگ پست مدرن علاوه بر آنكه فرصت هاي جديدي را در حوزه هاي سياسي ، امنيتي و نظامي براي اسرائيل فراهم آورده است، آسيب پذيريهاي جديدي را نيز به اسرائيل تحميل نموده است.
۷ـ اسرائيل در عرصه ي جنگ پست مدرن ناگزير از سرمايه گذاري وسيع در حوزه ي توسعه ي علوم و تكنولوژي گرديده است. اين امر فاصله ي اسرائيل با دشمنانش را در اين حوزه ها زياد نموده و سبب پيشي گرفتن اسرائيل و بعضاً وابستگي دشمنان به حوزه هاي مختلف به فن آوري و... اسرائيل شده و نيز به عنوان برگ برتر در حوزه هاي سياسي امنيتي و نظامي گرديده است.
۸ـ بالا رفتن كيفيت فعاليت هاي امنيتي اسرائيل با استفاده از تكنولوژي پيشرفته كه سبب افزايش در سرعت انتقال اطلاعات، بالا رفتن ضريب هاي حفاظتي، امكان پيش بيني رفتار دوستان و دشمنان، نفوذ و تأثير گذاري و... گرديده است.
۹ـ تقويت توان سازمان هاي جاسوسي با بهره گيري از ماهواره هاي پيشرفته كه دقت، كيفيت و امكان ارزيابي را افزايش داده و هزينه هاي انساني و مالي را كاهش داده است.
۱۰ـ آسيب پذير شدن اسرائيل در به كار گيري تكنولوژي و ابزار نوين متكي به فن آوري مانند قطع برق و اختلال در سيستم هاي رايانه اي نظير هك و ويروس ها و....
۱۱ـ به كار گيري رسانه هاي الكترونيكي، سايت هاي اينترنتي، و... توسط دشمنان اسرائيل كه به دليل عدم امكان كنترل و سانسور اخبار اين كشور آسيب پذير شده است.
۱۲ـ پيشرفت فني و تكنولوژيكي اسرائيل در عرصه هاي مختلف فن آوري سبب حضور اسرائيل در بازارهاي فروش قطعات تجهيزات و... و اختصاص سهم در بازار هاي رقابت جهاني شده است.
۱۳. از ويژگي هاي نبرد جديد اسرائيل حضور در عرصه ي نبرد واژه ها و جنگ هاي مجازي مي باشد كه اسرائيل در اين عرصه اقدام به سرمايه گذاري و صرف هزينه در جهت زمينه سازي، ايجاد اشاعه ي واژگان جديد، منطبق نمودن آن بر حريف، مستند سازي و.... نموده است.
همچنين دشمنان اسرائيل نيز در اين عرصه ي جديد وارد شده و به اسرائيل ضرباتي را وارد نموده اند.
۱۴ـ استفاده ي اسرائيل از تهاجم فرهنگي در سطوح و ابعاد مختلف آن و مشروع دانستن استفاده از وسايل غير اخلاقي در عرصه ي نبرد نرم افزاري.
۱۵ـ مشروعيت بخشي به اقدامات خشونت بار از طريق توجيه ديني.
۱۶ـ مسيحيت صهيونيستي نقش ويژه اي در پشتيباني در عرصه هاي مختلف جنگ پست مدرن اسرائيل ايفا مي نمايد. عرصه هايي نظير پشتيباني سياسي، ارسال كمك هاي مالي و در اختيار قرار دادن رسانه ها استفاده از قدرت سياسي اقتصادي و نظامي و... ابر قدرت امريكا در حفظ و توسعه ي اسرائيل.
۱۷ـ برخي از ابعاد سياسي ، اقتصادي و... جنگ پست مدرن اسرائيل از ناحيه ي ايجاد تنگناهايي سياسي اقتصادي و.... براي دشمنان اسرائيل از كانال مسيحيت صهيونيستي اعمال مي گردد.
۱۸ـ يكي از ويژگي هاي جنگ پست مدرن كه اسرائيل در آن درگير است اشكال متفاوت نبرد است كه اسرائيل در اين رويارويي ها بعضاً آسيب پذير است. براي نمونه شكست اين كشور در نبرد با حزب الله در جنوب لبنان كه اين شكست به واسطه ي ويژگي هايي نظير نقش برجسته ي رسانه ها در آن، چريكي بودن نبرد و ايجاد تلفات به اسرائيل با هدف فشارهاي رواني و... محقق شد.
۱۹ـ استفاده از قابليت هاي ايجاد شده در بهره گيري از فضا با ارسال ماهواره و سيستم هاي جديد موشك و ضد موشك.
۲۰ـ استفاده از تمام توان كشور به صورت يك سيستم در راستاي تحقيق و فن آوري و استفاده از بخش هاي خصوصي در اين زمينه.
۲۱ـ از ديگر ويژگي هاي جنگ پست مدرن اسرائيل مواردي چون درگير نمودن غير نظاميان در عرصه ي نبرد نظير بمباران مناطق غير نظامي و كشتار غير نظاميان، به وجود آوردن محيط نظامي و آموزشي جديد با استفاده از فضا هاي مجازي، گسترش سلاح هاي پيشرفته و غير متعارف نظير سلاح هاي اتمي شيميايي و بيولوژيك و.... در راستاي ايجاد ترس و وحشت براي اعمال سياست بازدارندگي و تحميل خواسته هاي خود.
۲۲ـ به كار گيري استراتژي جنگ پست مدرن سبب مي گردد تا اسرائيل در حصول به اهداف سياسي امنيتي خود با توجه به استفاده از نوآوري ها و تجهيزات جديد به شكل كارآمدتري عمل كند و امكان يابد تا كليه ي منابع خود را در راستاي رسيدن به هدف بسيج نمايد.
۲۳ – از نتايج به كار گيري و ساخت سلاح هاي پيشرفته و مدرن مي توان از بالا رفتن تلفات دشمنان و پايين آمدن تلفات نيروهاي اسرائيل در نبرد ها ياد نمود.
از ديگر نتايج جنگ پست مدرن اسرائيل مي توان از تأثيري كه اين جنگ در جايگاه و شكل گيري قدرت در منطقه ي خاورميانه بر جاي مي گذارد ياد نمود. چنان كه اين گونه به نظر مي رسد كه به سبب گرايش هاي توسعه طلبانه ي متأثر از ايدئولوژي و قوميت گرايي اسرائيل، صلح در منطقه رو به زوال بوده و منطقه ي خاورميانه آبستن تحولات سياسي نظامي گرديده و امريكاي متأثر از مسيحيت صهيونيستي به عنوان يك رسالت در صدد تحميل خود و برتري دادن اسرائيل در منطقه مي باشد.
۲۵ـ توجه اسرائيل به استفاده از فن آوري جديد سبب كاهش هزينه هاي نظامي اسرائيل گرديده است.
همچنين ايجاد خود كفايي، كم كردن وابستگي به خارج، فروش قطعات و ايجاد در آمد از ديگر ويژگي هاي توجه اسرائيل به فن آوري هاي جديد است.
۲۶ـ در نبرد پست مدرن اسرائيل در صدد است تا با استفاده از تأثير گذاري بر فرهنگ ما، ارزش ها و تغيير ذائقه ها و.... نسبت به حساسيت زدايي از منفور بودن اسرائيل و ارتباط با آن نزد مردم مسلمان و عرب برآيد.
۲۷ـ نهادهاي افراطي مذهبي داخل اسرائيل و مسيحيت صهيونيستي در عرصه ي سياسي و مذهبي، اسرائيل را به سمت راست گرايي افراطي و جنگ طلبي سوق مي د هد و بر تحقق تسلط يهود بر جهان در دوره اي كه از آن به عنوان آخرالزمان ياد مي نمايند تأكيد خواهند نمود.
۲۸ـ متأثر شدن هر چه بيشتر حوزه هاي سياسي امنيتي و نظامي اسرائيل از رسانه ها، كه هر چه بيشتر نبردهاي اسرائيل را از سمت سخت افزاري به سمت نرم افزاري سوق داده است. اين ويژگي جديد (تأثير رسانه ها بر سرنوشت نبرد) ضرورت ايجاد ساز و كار و مديريت و برنامه ريزي متفاوت از برنامه ريزي هاي متداول در نبردهاي گذشته را ايجاب مي نمايند، تا مكمل رويارويي جديد باشند.
مباحث مذكور نشان مي د هد كه اسرائيل در استراتژي جنگ پست مدرن در آينده به طور گسترده اي از رسانه ها جهت تحقق اهداف و مقاصد سياسي ، امنيتي و نظامي استفاده خواهد كرد. حضور در عرصه ي نبرد واژه ها و جنگ هاي مجازي و سرمايه گذاري و صرف هزينه در جهت زمينه سازي ايجاد و اشاعه واژگان جديد و منطبق نمودن اين واژه ها بر حريف، مستند سازي و مسائلي از اين قبيل و همچنين تنوع بخشيدن به سياست ترور و سركوب مسلمانان فلسطين با به كار گيري ابزار و تجهيزات نوين نظامي و امنيتي نظير ماهواره هاي جاسوسي و ساير ابزارهاي الكترونيكي، شاخصه هاي اين جنگ جديد خواهد بود.
بي ترديد روند صلح منطقه ي خاورميانه در آينده تحت تأثير استراتژي هاي اين جنگ جديد خواهد بود.
اگر چه در كنار فرصت هاي جديدي كه فن آوري اطلاعاتي و امنيتي در اختيار رژيم صهيونيستي قرار داده است، به همان نسبت مي توان گفت كه آسيب هاي جديدي نيز استراتژي جنگ پست مدرن بر اسرائيل تحميل خواهد نمود. منتهي اين مسأله منوط به شناخت نقاط قوت و ضعف استراتژي جنگ پست مدرن توسط كشورهاي خط مقدم نبرد عليه سياست هاي نژاد پرستانه و توسعه طلبانه ي رژيم اشغال گر قدس مي باشد.
با بخشي از وجوه متفاوت اين استراتژي مي توان از طريق راهبردهاي زير برخورد مناسب انجام داد.
الف) اولين گام در برنامه ريزي جهت هرگونه مقابله با اين نبرد نوين، بررسي دقيق ويژگي هاي اين جنگ و به تعبير دقيق تر شناخت آن مي باشد. شناخت ابعاد اين رويارويي و نقاط قوت و ضعف و امكانات، مقدورات و محدوديت هاي اسرائيل در اين عرصه و نيز بررسي و شناخت همين نكات در كشورمان، امكان طراحي برنامه اي منسجم در جهت تقابل با دشمن را فراهم مي آورد.
ب) ايجاد بسترهاي لازم تحقيقاتي و پژوهشي در داخل كشور و تربيت متخصصان ايراني و قطع وابستگي در اين زمينه به كشور هاي خارجي مي تواند قدرت لازمه را براي وارد شدن در عرصه ي اين نبرد مضاعف نمايد علي الخصوص تأسيس دانشگاه اختصاصي جهت علوم رايانه در ابعاد سخت افزار و نرم افزار گامي بلند در اين راستا مي باشد كه دانشگاه آزاد اسلامي با داشتن پتانسيل بالاي علمي و منابع مالي مي تواند در اين امر پيش قدم باشد.
ج) در حوزه ي رسانه اي ابعاد جنگ پست مدرن، هر روز بيش از پيش نمايان مي گردد و سيطره ي ماهواره ها در اطلاع رساني مطلوب به نفع سياست گذاران اين جريان و پخش فيلم هاي جذاب، هر روز دامنه ي وسيع تري از مخاطبين را به خود جلب مي نمايد. در اين زمينه نيز مي توان علاوه بر سياست گذاري به عنوان يك تهديد و برنامه ريزي در جهت به حداقل رساندن آسيب ها به آن، به عنوان يك فرصت نيز نگاه كرد و از آن در جهت اطلاع رساني و صدور جريان فكري مستقل بهره برد دقيقاً همان اقدامي كه شبكه هاي صوتي و تصويري حزب الله لبنان در مقابل اسرائيل به عرصه ي ظهور مي رسانند. و يا تأثيري كه شبكه ي العالم در اطلاع رساني مستقل به مردم عراق( با ديد تساهل از كاستي ها و نقاط ضعف آن) ايفا نمود. اما نكته ي برجسته اي كه به عنوان يك پيشنهاد در تهاجمي نمودن جنگ پست مدرن عليه اسرائيل مد نظر است، توجه به اين امر است كه صهيونيسم در حال اشاعه ي تفكرات مطلوب خود در غالب هاي هنري است. اما متأسفانه در مقابل، نقطه ي كانوني تفكرات اسلامي كه حوزه هاي علميه مي باشد از روش هاي نوين تبليغ غافل مانده است. يكي از كارآمد ترين اين ابزار كه متكي بر فن آوري هاي نوين نيز مي باشد صنعت انيميشن سازي يا كارتون سازي است. امروز تفكر ناب اسلامي كه در تقابل با تفكر صهيونيستي قرار دارد مي تواند با تصاوير انيميشني قلب كودكان و نوجوانان و حتي بزرگسالان را در دنيا به تسخير خود در آورد و كوتاه سخن آنكه برنامه ريزان سيستم هاي تبليغاتي و رايانه اي مستقر در حوزه هاي علميه به جاي دادن مواد خام دروس حوزوي و نكات پيدا و پنهان احاديث و روايات كه قابل بهره برداري سوء توسط دشمنان مي باشد، مي توانند با بهره گيري از فرهنگ عظيم داستاني و اسلامي و آميختن آن با هنر انيميشن سازي آن را در قلوب مخاطبان نهادينه نمايند. البته سرمايه گذاري در اين امر مختص به حوزه هاي علميه نيست اما به نظر مي رسد بهترين جايگاه تلفيق هنر و فرهنگ اسلامي در مقابله با فعاليت رسانه اي صهيونيسم، مراكز زير نظر اين نهاد باشد.

 

د) توجه به يكپارچه نبودن جمعيت يهوديان مهاجر مقيم اسرائيل و نيز كثرت انگيزه ها و خواسته ها از اين كشور خود نقطه ي آسيب پذير جدي رژيم صهيونيستي مي باشد.
هـ) روشن نمودن واقعيات و تأكيد بر ابعاد كمتر توجه شده، خسارت به منافع ملي مردم امريكا در حمايت بي دليل از اسرائيل كه توسط حاميان آنان در غالب مسيحيان صهيونيست صورت مي گيرد، يكي از ابعادي است كه به نظر مي رسد در اين نبرد پست مدرن قابل سرمايه گذاري باشد. اين امر مي تواند از طريق رسانه ها و شبكه هاي رايانه اي صورت پذيرد.

پي نوشت:
۱۴۵. كارشناس ارشد علوم سياسي.
۱۴۶. حسينعلي نوذري، صورت بندي مدرنيته و پست مدرنيته، انتشارات نقش جهان، اصفهان، ۱۳۷۹، ص ص ۳۴۳ تا ۳۴۵.
۱۴۷. دورنماي جنبش صهيونيسم در فلسطين، نشريه ي نداء القدس، سال سوم، شماره ي ۶۳، تاريخ ۱/۱/۱۳۸۱، ص۳۴.
۱۴۸. خبرگزاري، ۱۴/۲/۸۰..
۱۴۹. TECHNION
۱۵۰. INSTITUTE WEIXMANN
۱۵۱. جنگ رايانه اي در فلسطين، بخش اول، ماهنامه ي ندا، القدس، سال چهارم، شماره ي ۶۹، تاريخ ۱/۳/۸۲، ص۵۵.
۱۵۲. خبرگزاري، اول فروردين، ۱۳۸۰.
۱۵۳. خبرگزاري، ۱۴ اسفند، ۱۳۸۱.
۱۵۴. نشريه ي نداء القدس، سال سوم، شماره ي ۶۰، اول ديماه ۱۳۸۰، ص۳.
۱۵۵. اقتصاد رژيم صهيونيستي و انتفاضه مسجد الاقصي، نشريه ي نداء القدس، سال سوم، شماره ي ۶۳، اول فروردين ۱۳۸۱، ص۲۰.
۱۵۶. حضور صهيونيست ها در آفريقا، نشريه ي نداء القدس، سال سوم، شماره ۶۳، اول فروردين ۱۳۸۱، ص۱۱.
۱۵۷. اقتصاد رژيم صهيونيستي و... همان، ص۲۰.
۱۵۸. روژه گارودي، تاريخ يك ارتداد، اسطوره هاي بنيان گذار سياست اسرائيل، ترجمه ي مجيد شريف، انتشارت مؤسسه ي خدمات فرهنگي رسا، تهران: ۱۳۵۷، ص۲۲۷، همچنين جهت مطالعه ي بيشتر پيرامون كمك هاي خارجي به رژيم صهيونيستي ر. ك به صفحات ۲۷۰ ـ ۲۵۹.
۱۵۹. ر. ك سازمان هاي يهودي و صهيونيستي در ايران، انتشارات مؤسسه ي مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران: ۱۳۸۱، ص۳۷۵.
۱۶۰. روژه گارودي، همان، ص ص ۲۱۵، ۲۱۶.
۱۶۱. A. I. P. A. C.: كميته امريكايي ـ اسرائيلي امور عمومي است.
۱۶۲. علي رحيمي، اسرائيل و بحران عراق، منافع و چالش ها، نشريه ي نگاه، سال سوم، شماره ي ۳۲، اسفند ۱۳۸۱، ص۵۱.
۱۶۳. عبدالهي و زيبايي، برآورد استراتژيك اسرائيل، جلد اول، انتشارات مؤسسه ي فرهنگي ابرار معاصر، تهران: ۱۳۸۱، ص ص ۵۵۳، ۵۵۴.
۱۶۴. روچيلدها، ترجمه ي رضا سند گل و منيژه اسلامبول چي، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران: ۱۳۶۹، ص۷۵.
۱۶۵. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، مؤسسه ي مطالعات و پژوهش هاي سياسي، انتشارات اطلاعات، تهران: ۱۳۶۹، ص ص ۱۱۰، ۱۱۱.
۱۶۶. نبرد واژه ها در سنگر مبارزه عربي ـ صهيونيستي، نشريه ي نداء القدس، سال سوم، شماره ي ۶۵، اول مرداد ۱۳۸۱، ص۲۸.
۱۶۷. غسان كنفاني، نگاهي به ادبيات صهيونيسم، ترجمه ي موسي بيدج، انتشارات برگ، تهران: ۱۳۶۵، ص۱۳.
۱۶۸. خبرگزاري، ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۰
۱۶۹. همان، ۲۲ آذر ۱۳۸۱
۱۷۰. همان، ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۰
۱۷۱. پژوهش گروهي، a Psychological Warfarecase Book، ترجمه ي ستاد جنگ دانشگاه تربيت مدرس، دفتر مركزي جهاد دانشگاهي، انتشارات واحد جنگ رواني، قرارگاه خاتم الانبيا، تهران: ؟، ص۱۳.
۱۷۲. استراتژي اسرائيل، غازي اسماعيل ربابعه، ترجمه ي محمدرضا فاطمي، نشر سفير، تهران: ۱۳۶۸، ص۱۴۶.
۱۷۳. استراتژي رژيم صهيونيستي در روابط خارجي، گزارش كنفرانس منطقه اي و سياست خارجي مؤسسه ي پژوهشي هرتسيكاي اسرائيل، ماهنامه ي نداء القدس، سال چهارم، شماره ۷۱، اول مرداد ۱۳۸۲، ص۲۱.
۱۷۴. نقض مكرر حقوق خبرنگاران در اراضي اشغالي، نشريه ي نداء القدس، سال چهارم، شماره ۷۳، اول مهرماه ۱۳۸۱، ص۸.
۱۷۵. پژوهش گروهي، مقاله ي نبرد جنين مطالعه ي موردي درباره ي استراتژي رسانه اي اسرائيل مترجم ابوالقاسم راه چمني. آوريل ۲۰۰۲ به نقل از كتاب گزيده پژوهش هاي جهان۵، انتشارات مؤسسه ي فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر، تهران: مهر ۱۳۸۲ صفحه ۲۲۷
۱۷۶. خبرگزاري، ۲۸/۳/۸۰
۱۷۷. خبرگزاري، ۷/۵/۸۲
۱۷۸. خبرگزاري، ۱۵/۲/۸۱
۱۷۹. خبرگزاري، ۱۵/۵/۸۰
۱۸۰. آيت الله سيد علي خامنه اي، فرهنگ و تهاجم فرهنگي (برگرفته از سخنان رهبري)، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، تهران: ۱۳۷۳، صفحه ۴.
۱۸۱. خبرگزاري، ۲۲/۶/۱۳۸۱.
۱۸۲. سيد محمد علي ابطحي، مقاله ي بررسي ابعاد تهاجم فرهنگي صهيونيستي به جهان اسلام و عرب فصلنامه ي راهبرد شماره ي پنج، زمستان ۱۳۷۳، صفحه ي ۷۴، به نقل از مصاحبه ناديا خوست با روزنامه الحيات چاپ لندن، ۱۲/۶/۱۹۹۴
۱۸۳. خبرگزاري ۱۷/۱۲/۷۹
۱۸۴. آيت الله سيد علي خامنه اي، پيشين، ص۴.
۱۸۵. بخشي از بيانيه ي سومين كنگره ي بين المللي مسيحيت صهيونيستي، ترجمه ي واحد پژوهش و تحقيقات موعود، ماهنامه ي موعود، سال هفتم. شماره ۴۰، آذر و دي ۱۳۸۲، ص۴۲.
۱۸۶. مقاله ي الموساد تبني افكار هم و اسرائيليون التقوابهم في طابا، مترجم: ع. باقري از نشريه ي روزنامه الاتحاد، ۲۷ ژانويه ۱۹۹۷، به نقل از ترجمان سياسي، شماره ي ۶۶، صفحه ي ۲۹.
۱۸۷. خبرگزاري ، ۹/۵/۸۰
۱۸۸. موساد، نشريه ي لوپوئن، شماره ي ۱۳۵۱، ۸ اوت ۱۹۹۸، به نقل از ترجمان سياسي، سال سوم، شماره ي ۱۴۳، بخش سياسي، ص۲۷.
۱۸۹. جهت مطالعه ي بيشتر ر. ك: استراتژي پيراموني اسرائيل، محمدتقي تقي پور، موسسه ي مطالعات و پژوهش هاي سياسي، ۱۳۸
۱۹۰. هارولد لاسول، جنگ سياسي و رواني، a Pyschological Warfarecase book، همان، ص۱۳.
۱۹۱. عبدالرضا هوشنگ مهدوي، سياست خارجي ايران در دوران پهلوي ۱۳۵۷ ـ ۱۳۰۰، نشر پيكان، تهران: ۱۳۷۷، ص ص ۱۵۴، ۱۵۶.
۱۹۲. همان، ص ص ۲۵۸، ۲۸۳.
۱۹۳. خبرگزاري، دهم تيرماه ۱۳۸۱.
۱۹۴. همان، پنجم ارديبهشت ۱۳۸۰.
۱۹۵. براي مطالعه ي بيشتر ر. ك: ساواك و دستگاه اطلاعاتي اسرائيل، عبدالرحمن احمدي، انتشارات مؤسسه ي مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران: ۱۳۸۱.
۱۹۶. افرايم سنيه، اسرائيل پس از سال ۲۰۰۰، ترجمه ي عبدالكريم جادري، انتشارات دوره ي عالي جنگ دانشكده ي فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تهران: بي تا، ص۱۰۴.
۱۹۷. اظهارات شيمون پرز در سفر به امريكا به نقل از خبرگزاري، هفده ارديبهشت ۱۳۸۰.
۱۹۸. سيد جمال حسيني، تهديدها و مشكلات ارتش اسرائيل، مجله ي نگاه، سال اول، شماره ۶، شهريور ۱۳۷۹، ص۲۰.
۱۹۹. خبرگزاري، بيست و دوم مهرماه ۱۳۸۲.
۲۰۰. مسعود آريايي، بررسي نظام فكري ـ تبليغاتي رهبران اسرائيل نسبت به ايران، فصلنامه ي مطالعات خاورميانه، انتشارات مركزي پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، سال نهم، شماره ي چهارم، زمستان ۱۳۸۱، ص ص ۱۲۰ تا ۱۲۵.
۲۰۱. حميد فرهادي نيا و جمال حسيني، همان، ص۱۸.
۲۰۲. افرايم سنيه، همان، ص۴۴.
۲۰۳. ماهنامه ي موعود، سال هفتم، شماره ۴۱، بهمن و اسفند ۱۳۸۲، ص۳۰.
۲۰۴. افغانستان، جاده ي رژيم صهيونيستي جهت ضربه زدن به ايران و پاكستان، نشريه ي نداء القدس، سال سوم، شماره ۶۳، اول فروردين ۱۳۸۱، ص۴.
۲۰۵. خبرگزاري، پانزدهم شهريور ۱۳۸۲.
۲۰۶. افرايم سنيه، همان، ص ص ۱۰۸ و ۱۰۹.