موانع اصلی حمله رژیم‌صهیونیستی و آمریکا به ایران

موانع اصلی حمله رژیم‌صهیونیستی و آمریکا به ایران

به گزارش فارس، رژیم صهیونیستی در حالی دم از حمله به ایران می‌زند که سران وزارت دفاع آمریکا به دلیل ضعف اطلاعاتی خود، در موفقیت‌آمیز بودن حمله این رژیم به تاسیسات هسته‌ای ایران کاملا تردید دارند و این مهم‌ترین مانع حمله به ایران است.
غنای اطلاعاتی یکی از مهم‌ترین عوامل تعیین کننده در معادلات هر حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل به ایران و تاسیسات هسته‌ای آن است.
بنابراین، حمله آمریکا و اسرائیل به ایران و هدفگیری تاسیسات هسته‌ای آن، مستلزم شناخت کافی و داشتن اطلاعات کامل از مکان و موقعیت دقیق تاسیسات هسته‌ای ایران است زیرا در غیر این صورت و در صورت بروز درگیری، منافع آمریکا در منطقه به شدت آسیب خواهد دید بی‌آنکه برنامه هسته‌ای ایران ضربه‌ای جدی ببیند.
هفته‌نامه "ساندی‌تلگراف" در گزارشی با اشاره به ضعف اطلاعاتی آمریکا از مکان و موقعیت تاسیسات هسته‌ای ایران نوشت: سران پنتاگون از این می‌ترسند که طرح‌های اسرائیل برای حمله به برنامه هسته‌ای ایران به نابودی تاسیسات هسته‌ای این کشور منجر نشود زیرا هم سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و هم سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) از مکان استقرار تمام تاسیسات ایران بی‌اطلاعند.
این نشریه انگلیسی می‌افزاید: فرماندهان آمریکایی از این نگرانند که اسرائیل احساس کند که مجبور است در 12 ماه آینده به ایران حمله کند، بی‌آنکه درباره اینکه آیا آنها می‌توانند کاری جز کاستن سرعت برنامه هسته‌ای ایران بکنند، تضمینی وجود داشته باشد.
این هفته‌نامه انگلیسی به نقل از یک مقام نزدیک به گفتگوهای اخیر سران ارتش آمریکا و اسرائیل نوشت: اختلاف درباره مکان دقیق و آسیب‌پذیری تاسیسات هسته‌ای ایران در گفتگوهای اخیر میان دریادار "مایکل مولن" رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا و سران ارتش اسرائیل برملا شد.
این هفته‌نامه انگلیسی در ادامه می‌نویسد: ارزیابی اخیر در حالی منتشر می‌شود که ایران در واقع به پیشنهادات غرب برای توقف برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ازای کاهش تحریم‌های اقتصادی بی‌اعتنایی می‌ورزد.
تهران در پاسخ خود به نامه گروه 1+5 تاکید کرده است که آماده است تنها از موضع برابر مذاکره کند.
یکی از سران سابق موساد در گفتگو با ساندی‌تلگراف مدعی شد، اسرائیل باید تا یک سال آینده برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی، به این کشور حمله کند.
از سوی دیگر سردار "محمد علی جعفری" فرمانده سپاه پاسداران ایران نیز اعلام کرد که هر گونه حمله به ایران "به منزله شروع جنگ" تلقی خواهد شد.
این هفته‌نامه انگلیسی در ادامه تصریح کرد: افراد نزدیک به گفتگوهای نظامی اسرائیل-آمریکا بر این باورند که اسرائیل هنوز مصمم است پیش از دستیابی تهران به اورانیوم با درجه غنی‌سازی بالا و خرید سامانه دفاع هوای SA-20 از روسیه به ایران حمله کند.
ضعف اطلاعاتی گسترده آنقدر جدی است که مقامات مذکور تاکید کردند: سران اسرائیل و آمریکا علاوه بر این درباره فقدان دیگر اطلاعات لازم برای حمله به ایران نیز به شدت نگرانند.
اهمیت غنای اطلاعاتی به حدی بالاست که آمریکا حاضر است برای به دست آوردن هرگونه اطلاعات درباره ایران، صدها میلیون دلار برای تحقق آن هزینه کند.
ساندی‌تلگراف همچنین با اشاره به مقاله هفته گذشته مجله آمریکایی "نیویورکر" مبنی بر تصویب افزایش بودجه عملیات محرمانه آمریکا علیه ایران توسط بوش نوشت: فقدان اطلاعات مناسب می‌تواند گزارش‌های مبنی بر تصویب رسمی افزایش عملیات‌های مخفی نیروهای ویژه آمریکا در ایران توسط بوش را توضیح دهد.
نیویورکر به نقل از منابع کنونی و سابق نظامی، اطلاعاتی و مقامات کنگره نوشت: بودجه عملیات‌های محرمانه که بوش تا 400 میلیون دلار درخواست آن را ارائه داده بود توسط سران کنگره به تصویب رسید.
* * *
همانطور که دربالا اشاره شد "نبود غنای اطلاعاتی" یکی از موانع مهم رژیم‌صهیونیستی و آمریکا برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران است.
ضعف اطلاعات درباره جنبه‌های گوناگون برنامه هسته‌ای و نامعلوم بودن موقعیت دقیق تاسیسات هسته‌ای ایران برای منابع اطلاعاتی آمریکا و رژیم‌صهیونیستی، به عاملی بازدارنده تبدیل شده است.
در زمان کنونی خواست آمریکا برای حمله به ایران به معنای توانستن آن نیست زیرا حمله آمریکا و اسرائیل به ایران و هدفگیری تاسیسات هسته‌ای آن، مستلزم شناخت کافی و داشتن اطلاعات کامل از مکان و موقعیت دقیق تاسیسات هسته‌ای ایران است زیرا در غیر این صورت و در صورت بروز درگیری، منافع آمریکا در منطقه به شدت آسیب خواهد دید بی‌آنکه برنامه هسته‌ای ایران ضربه‌ای جدی ببیند.
در ادامه به طور خلاصه به عواملی دیگر مانند حمایت برخی قدرت‌ها از ایران (به دلیل منافع مشترک)، سلاح نفت و بیداری افکار عمومی بویژه افکار مردم آمریکا، اشاره می‌شود.
روزنامه اماراتی الخلیج با اشاره به فشار کشورهای غربی و آمریکا بر ایران برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای آن و ارائه بسته پیشنهادی گروه 1+5 نوشت: بی‌شک آمریکا و متحدان آن به خوبی می‌دانند که ایران پیشنهاد آنان را برای تعلیق غنی‌سازی اورانیوم نمی‌پذیرد وبرنامه‌های هسته‌ای خود را به حال تعلیق در نمی‌آورد. همچنین بسیار خوب می‌دانند که هیچ راهی برای تحقق هدف خود ندارند مگر این که به نوعی ایران را مجبور به پذیرش آن کنند یا از طریق مجازات‌های بین‌المللی یا هجوم نظامی به هدف خود برسند.
الخلیج نوشت: قدرت کشورهای غربی برای اجرای گزینه‌های مذکور چقدر است؟ واقعیت این است که اقدامات سیاسی بین‌المللی درباره بحران ایران نشان می‌دهد که غرب از به دست آوردن حمایت جهان از خود در مقابل ایران عاجز مانده است، زیرا قدرت‌هایی مانند چین و روسیه در جهان هستند که با اعمال فشار بر ایران مخالفند و به طور کل با حمله نظامی به آن موافق نیستند.
این روزنامه اماراتی نوشت: روسیه حس می‌کند که خطر آمریکا همه جا را فرا گرفته است. چه در خصوص ایجاد سپر موشکی در کشورهای اروپایی و چه در خصوص نفوذ آمریکا به اوکراین، گرجستان و کشورهای آسیای میانه مانند ترکیه، و تحریک درگیری‌های جدایی‌طلبانه در فدراسیون روسیه، به ویژه در منطقه قفقاز که همه با هدف تضعیف روسیه صورت می‌گیرد.
از سوی دیگر روسیه ناکامی ایران را در مقابل آمریکا، شکست زودهنگام خود می‌داند به همین دلیل مسولان و مقامات روس همیشه حمایت و پشتیبانی خود را از ایران اعلام و حق هسته‌ای صلح‌آمیز ایران را تایید کرده‌اند.
الخلیج ادامه داد: همچنین چین از زمان پیروزی انقلاب کمونیستی در سال 1949 از دیگر کشورهای زخم‌خورده از سیاست‌های خصمانه آمریکاست.
این روزنامه اماراتی افزود: چین روزهایی که کشورهای غربی و آمریکا آن را محاصره کردند و تنها پس از 25 سال مجبور شدند آن را در سال 1975 به رسمیت بشناسند، هرگز فراموش نمی‌کند.
چین این امر را هم فراموش نمی‌کند که آمریکا دائما از تایوان و کره جنوبی و ژاپن حمایت می‌کند و همیشه به وسیله ساکنان جدایی‌طلب "تبت‌" تلاش کرده است چین را بی‌ثبات کند.
پکن منافع مشترک بسیار گسترده‌ای با تهران دارد و روز به روز به قدرتی بزرگ تبدیل می‌شود. ولی درعین حال چین به طور وحشتناکی به انرژی روزافزون نیازمند است.
علاوه بر این کشور پهناور آسیایی توافقنامه‌هایی به ارزش میلیاردها دلار برای حفر چاه و یافتن حوزه‌های نفتی و گاز و استخراج آن با ایران امضا کرده است.
بنا بر این امر، حفظ منافع چین در گروی "بقای ایران" به عنوان یک منبع انرژی قابل توجه است که اقتصاد چین را پی‌در پی بهبود می‌بخشد.
ولی با وجود این مسائل، اگر درهای دیپلماتیک مجازات‌های بین‌المللی بسته شود آیا ممکن است درهای رویارویی نظامی باز شود؟
الخلیج تاکید می‌کند: بی‌شک ایالات متحده آمریکا قدرت اصلی غرب است و کشورهای غربی بدون آن، قادر به هیچ کاری در این زمینه نیستند. واقعیت این است که آمریکا اکنون در عراق گرفتار شده و اقتصاد آن در معرض فروپاشی قرار گرفته است. بنا بر این حتی از اندیشیدن به اقدام نظامی علیه ایران عاجز و ناتوان است و جز جنگ لفظی و روانی کاری دیگر از آن ساخته نیست.
الخلیج با اشاره به رزمایش اخیر رژیم صهیونیستی که روزنامه‌ آمریکایی "نیویورک تایمز" به نقل از مقامات پنتاگون هدف آن را آمادگی این رژیم برای حمله به ایران اعلام کرده بودند، تاکید کرد: اظهارات آمریکا و غرب نیز برای حمله به ایران و رزمایش اسرائیل نیز صرفا از باب جنگ روانی است.
یکی دیگر از مشکلات و موانع رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران موضوع سامانه دفاعی و ضدهوایی "اس‌ای‌20" است که ایران آن را از روسیه خریداری کرده است.
روزنامه فلسطینی القدس در این خصوص در گزارشی با عنوان "منابع امنیتی آگاه در تل‌آویو: اسرائیل اصلا توانایی نظامی کافی برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را ندارد" نوشت: "یوسی‌کوبیرفاسر "‌رئیس پیشین شعبه پژوهش‌ها و ارزیابی‌های ارتش اسرائیل به روزنامه "یدیعوت آحارونوت" گفت: اگر اسرائیل به ایران حمله کند، ‌انفجاری جهانی به وجود می‌آید که در آن صورت می‌توان اسرائیل را سرزنش کرد.
القدس نوشت: کوبیر‌فاسر اذعان می‌کند که سامانه دفاعی ضدهوایی "اس‌ای‌20" که ایران آن را از روسیه خریداری کرده است قادر است با حمله هوایی اسرائیل مقابله کند و در این صورت حمله هوایی اسرائیل به ایران به شدت دشوار می‌شود.
فاسر افزود: این سامانه موشکی می‌تواند به شکل ضدموشک و ضدهوایی عمل کند و هر چند ایرانی‌ها سامانه دیگری نیز در اختیار دارند ولی آن را کافی نمی‌دانند و بسیار روشن است که تقویت توان دفاعی ایران، ‌احتمال موفقیت هر حمله هوایی را کاهش می‌دهد.
* از دیگر موانع حمله رژیم صهیونیستی به ایران، می‌توان به وجود دین اسلام و بیداری مردم اشاره کرد.
یکی دیگر از موانع مهم حمله رژیم‌صهیونیستی و آمریکا به ایران، افکار عمومی جهان و به ویژه آمریکا و مردم آن است که به شدت مخالف آغاز جنگی دیگر هستند، به ویژه اینکه جدیدترین نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد نگرانی اصلی مردم آمریکا، اقتصاد این کشور و بحران کنونی آن است که گریبانگیر کشورشان شده است.
روزنامه القدس در این خصوص نوشت: شانس اسرائیل برای حمله به ایران نزدیک به صفر است و این در حالی است که در محافل مختلف و افکار عمومی آمریکا حمایت بسیار کمی از جنگ جدیدی در منطقه به دست آمریکا، وجود دارد.
این در حالی است که رسوایی ناشی از دروغ‌های "جرج بوش" رئیس‌جمهور آمریکا برای توجیه آغاز جنگ در عراق که به از دست رفتن مجلس نمایندگان و سنا برای جمهوری‌خواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای نوامبر سال 2006 منجر شد نشان از انزجار افکار عمومی درون آمریکا از سیاست‌های جنگ‌طلبانه بوش دارد که به بهانه‌ از بین بردن تسلیحات کشتار جمعی عراق و مبارزه با القاعده‌ای که خود مسبب بوجود آمدن آن در افغانستان بود، میلیاردها دلار از مالیات‌های مردم آمریکا را صرف مسائل نظامی‌گری در جهان کرد.
کوبیر فاسر رئیس سابق شعبه پژوهش و ارزیابی‌های ارتش رژیم‌صهیونیستی می‌افزاید: غرب به خوبی می‌داند که اقدامات ایران،‌ چالش با نظام جهانی است و هدف ایران این است که اسلام، جایگاهی متفاوت را به دست بیاورد. مردم دیگر بیدار شده‌اند ولی پرسش مهم این است آیا مسولان ایالات متحده آمریکا و اروپا میزان خطر این امر را در چنین زمانی درک می‌کنند؟
وی افزود: این روزها هر کسی در صدد است مسئولیت را بر عهده دیگری بیندازد، و گمان می‌کنند اگر چیزی تغییری نکند، اسرائیل در نهایت می‌تواند به نمایندگی از کشورهای دیگر به ایران حمله کند.
* نفت یکی دیگر از موانع هجوم آمریکا واسرائیل به ایران است.
کوبیر فاسر با اشاره به این مهم تاکید کرد: ایرانی‌ها خوب می‌دانند که غرب به ثروت و به اموری که برای آنان دردآور است بسیار حساس است وکشورهای غربی هرگز دست به کاری نمی‌زنند که قیمت نفت به شدت افزایش یابد.
وی افزود: هر گاه سخن از حمله نظامی به ایران به میان می‌آید، فرمانده سپاه (پاسداران انقلاب اسلامی) غرب را از ایجاد آشوب و بلوا بر حذر می‌دارد.
فاسر یادآور شد: ایرانی‌ها احتمال حمله نظامی به کشورشان را بسیار کم ارزیابی می‌کنند همچنان که منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران با اشاره به روند روزافزون تهدیدات نظامی علیه ایران، و موقع آن را بعید ارزیابی کرد.
القدس نوشت: متکی رزمایش اخیر اسرائیل را جنگ روانی خواند که مدت‌هاست علیه ایران ادامه دارد و تاکید کرد ما در اوج تبلیغات رسانه‌ای و جنگ روانی معتقدیم این اقدامات همه رسانه‌ای است و جنگی رخ نخواهد داد.
* * *
* به خطر افتادن منافع انگلیس در منطقه:
بسیاری از کارشناسان معتقدند حمله احتمالی رژیم‌صهیونیستی و آمریکا به ایران تمام منافع آمریکا و این رژیم را در تمام دنیا به ویژه در منطقه خاورمیانه به شدت به خطر می اندازد.
این در حالی است که اکنون کارشناسان نه تنها منافع آمریکا بلکه منافع انگلیس را در خطر جدی می بینند و معتقدند حمله رژیم‌صهیونیستی منافع دولت انگلیس را که صدها سرباز در عراق و افغانستان دارد به شدت با خطر روبه‌رو می‌کند.
روزنامه "فایننشال‌تایمز" در شماره امروز خود نوشت: تمام شواهد حاکی از این است که حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران به فاجعه‌ای برای خاورمیانه، اقتصاد جهان و امنیت غرب منجر خواهد شد.
این روزنامه انگلیسی در ادامه افزود: حمله به ایران به‌عکس با ایجاد روابطی میان شیعیان و اهل سنت، شانس بقای طولانی مدت اسرائیل را به خطر خواهد انداخت.
فایننشال‌تایمز تصریح کرد: اقدام نظامی سودی برای اسرائیل نخواهد داشت، زیرا تل‌آویو با بازدارندگی اتمی خود محافظت می‌شود.
این نشریه انگلیسی همچنین با اشاره به تهدیدات اسرائیل در روزهای اخیر و مخالفت آمریکا با این اقدام نظامی نوشت: سرانجام اظهارت هفته گذشته دریادار "مایکل مولن" رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا حاکی از این بود که حمله به ایران شدیدا با مخالفت آمریکا روبه‌روست.
آنها اولین قربانی اقدامات تلافی‌جویانه ایران هستند زیرا در نظر ایران، آمریکا و اسرائیل به طور مشترک مسئول شناخته می‌شوند، و سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان در مقایسه با نیروهای اسرائیلی بیشتر در معرض حملات ایران هستند.
این روزنامه انگلیسی می‌افزاید: دولت انگلیس می‌تواند از این اقدامات نظامی جلوگیری کند و تنها کاری که باید لندن انجام دهد این است که به طور خصوصی و اگر لازم شد به صورت علنی اعلام کند که پیامد حمله به ایران خروج کامل نیروهای انگلیس نه تنها از عراق بلکه از افغانستان نیز خواهد بود.
از سوی دیگر می‌توان به خروج نیروهای انگلیسی از شهر بندری بصره عراق در سال گذشته اشاره نمود و با توجه به نارضایتی سربازان انگلیسی و خانواده‌های آنان از عملکرد دولت و ارتش این کشور نتیجه گرفت که ، لندن سربازان خود را در صورت حمله احتمالی به ایران، از عراق خارج خواهد کرد زیرا نیروهای آمریکا و هم‌پیمانانش در منطقه در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
اسرائیل باید با رضایت آمریکا اقدام به حمله کند زیرا این کار به مراتب آسانتر از عراقی است که تحت کنترل آمریکا قرار دارد. با آغاز خروج بیشتر نیروهای ناتو از افغانستان، خروج انگلیس بار سنگینی بر دوش ارتش آمریکا تحمیل می‌کند.
بنا بر این دلایل، حمله اسرائیل به ایران که با پشتیبانی آمریکا صورت خواهد گرفت به معنای شکست قطعی ماجراجویی انگلیس در افغانستان است.
فایننشال‌تایمز می‌افزاید: از لحظه‌ای که مهمات اسرائیل بر ایران فروریخته شود، تمام امیدها برای بقای ثبات غرب افغانستان، از دست خواهد رفت و از آن لحظه به بعد هر سرباز انگلیسی که کشته شود، در حقیقت برای هیچ، جان خود را از دست داده است.
از جمله موانع اصلی دیگر برای حمله نظامی را می‌توان آماده نبودن افکار عمومی دانست.
با توجه به دروغ‌هایی که "جرج بوش" رئیس جمهور آمریکا برای فریب افکار عمومی کشورش به منظور حمله به عراق ارائه داد به نظر نمی‌رسد هنوز افکار عمومی آمریکا و حتی جهان برای ماجراجویی نظامی دیگر سردمداران کاخ سفید آماده باشد.
"کنث پولاک"، کارشناس خاورمیانه موسسه تحقیقاتی "بروکینگز" آمریکا نیز در سمیناری در "مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل" آمریکا به احتمال بسیار پایین حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران اشاره کرد و گفت: من معتقدم که افکار عمومی آمریکا نیز درباره حمله پیشگیرانه به ایران هنوز آماده نیست.
"الکس وطنکا"، کارشناس امنیتی مرکز مطالعات خاورمیانه واشنگتن به وجهه مخدوش‌ آمریکا نزد مردم جهان اشاره و تاکید کرد: دولت آمریکا نه تنها در جهان بلکه در داخل ایالات متحده اعتبار خود را از دست داده است و بسیاری از اقدامات و اظهارات مقامات در جنگ عراق و افغانستان به شدت از سوی مردم این کشور زیر سوال برده می‌شوند. این در شرایطی است که مردم جهان نیز اعتماد خود را به آمریکا از دست داده‌اند و این امر پس از سال 2002 شدت بیشتری به خود گرفته است.
وی همچنین گفت: اتهامات و تهدیدات غرب علیه ایران در حالی است که آنها هیچ سند و مدرکی برای اثبات اتهامات خود علیه ایران ندارند. افکار عمومی آمریکا نیز با درس گرفتن از جنگ عراق مخالف حمله نظامی به ایران هستند. آنها معتقدند که کشورشان به بهانه‌های واهی و بی اساس به عراق حمله کرد و نمی‌خواهند چنین اشتباه بزرگی که هزینه‌های هنگفتی را برای ایالات متحده داشت، دوباره تکرار شود. عراق درس بزرگی را به آمریکا داد و آن اینکه ورود و هجوم به خانه‌ای شاید آسان باشد، اما خروج از آن به سختی امکان‌پذیر خواهد بود.
* * *
* عرصه درونی رژیم‌صهیونیستی:
عرصه درونی رژیم‌صهیونیستی خود، یکی دیگر از موانع حمله این رژیم به تاسیسات هسته‌ای ایران است که در ادامه این گزارش، به اختلافات درونی در لایه نخست قدرت و وحشت نظامیان این رژیم در جنگ اشاره می‌شود.
روزنامه الجزائری الشروق نوشت: اسرائیلی‌ها دچار حالتی به نام عقده ترس و وحشت هستند که این امر تبدیل به فرهنگی به نام فرهنگ امنیت شده است و هرگز قادر نیستند حضور قدرتی اسلامی یا عربی را در کنار خود ببیند.
الشروق با اشاره به تاسیسات هسته‌ای عراق (اوسیراک) که رژیم صهیونیستی در سال 1982 آن را بمباران کرد، افزود: دلیل این که اسرائیل تاسیسات هسته‌ای عراق را بمباران کرد، ترس اسرائیل از ظهور قدرتی عربی یا اسلامی است.
این روزنامه الجزائری نوشت: سیاستمداران و مقامات امنیتی اسرائیل این احساس وحشت را موضوع صحبت و مرجعی برای تعیین راهبردهایشان در منطقه قرار ‌داده‌اند.
مسئله مهمی که این نشریه الجزایری به آن اشاره می‌کند موضوع شهادت در دین اسلام است.
الشروق افزود: اسرائیل با قد علم کردن، در مقابل امت اسلام، خدمت بزرگی به این امت کرد زیرا این امت، شهادت و بهترین سیر و سلوک را در رویارویی خود با اسرائیل و در نتیجه شهادت می‌بیند.
این روزنامه الجزائری افزود: در مقابل و در جبهه اسرائیل، عقده ترس و وحشت نظامیان اسرائیلی، بسیاری از اوقات آنان را به خودکشی وادار می‌کند و حال آیا اسرائیل (با چنین سربازانی) تاب و توان ورود به جنگ علیه ایران را دارد؟
بنابر این گزارش، مسئله اقتصادی رژیم صهیونیستی یکی از موانع اسرائیل برای حمله به ایران است.
الشروق تاکید می‌کند: آیا اسرائیل اندیشیده است که در صورت حمله به ایران بر سر اقتصاد از هم پاشیده‌اش چه خواهد آمد؟ آیا به وضع اجتماعی و مردم و امنیت شکننده‌اش اندیشیده است؟
از جمله موانع دیگر حمله رژیم‌صهیونیستی به ایران شاید بتوان به درگیری‌ها و اختلافات درونی و حزبی این رژیم اشاره کرد. این درگیری‌ها بر سر منافع سیاسی و شخصی است، که بار دیگر به عرصه داخلی، سیاسی و حزبی اسرائیل بازگشته است.
بنا بر این گزارش می‌توان اوج اختلافات و درگیری‌ها را میان حزب حاکم اسرائیل یعنی حزب "لیکود" به ریاست "ایهوداولمرت‌" نخست‌وزیر کنونی این رژیم و حزب مخالف، "لیکود" و حزب‌های راست‌گرا، دید.
روزنامه سوری البعث نیز، در این خصوص نوشت: شاید درگیری و اختلاف عرصه سیاسی و حزبی اسرائیل در ظاهر به سود "رژیم اسرائیل" وانمود داده شود ولی پس از گذشت مدتی جنبه‌های شخصی این درگیری‌ها که کشمکش بر سر مناسب دولتی بود آشکار شد.
البعث افزود: نمونه این امر را می‌توان در درخواست "زیپی‌ لیونی" وزیر امور خارجه اسرائیل دید که از اولمرت نخست‌وزیر کشورش خواست تا هر چه سریع‌تر استعفا کند. لیونی علت درخواست خود را پرونده فساد اولمرت اعلام کرده بود.
بنابر این گزارش، لیونی درصدد است تا با کنار رفتن اولمرت، خود جای او را در منصب نخست‌وزیری بگیرد.
علاوه بر این، حزب کادیما به رهبری "نتنیاهو" نیز در پی پرونده فساد اولمرت از حزب حاکم خواسته بود تا انتخابات زودهنگام برگزار شود تا نخست‌وزیر کشور که متهم به فساد است جای خود را به فرد جدیدی بدهد.
از این گذشته حزب متحد با حزب حاکم، یعنی حزب "کار" به ریاست "ایهود باراک" (وزیر دفاع رژیم‌صهیونیستی) نیز در پی افشای فساد مالی اولمرت، تهدید کرد اگر نخست‌وزیر، انتخابات زودهنگام برگزار نکند از حزب حاکم بیرون خواهد آمد و این به معنای فروپاشی حزب ائتلافی حاکم است.
شماری از روزنامه‌های اسرائیلی، این اختلافات را که میان سران و روسای احزاب اصلی رژیم‌صهیونیستی، به وجود آمده است، "بحران رهبری" نامیدند.
البعث افزود: غیاب "آریل‌شارون" نخست وزیر سابق از صحنه سیاسی اسرائیل، که نامش مرتبط با حزب کادیما است و ماه‌هاست به دلیل سکته مغزی در کما به سر می‌برد، میدان گسترده‌ای برای درگیری‌های داخلی اسرائیل به وجود آورد،به ویژه پس از اتفاقاتی مثل شکست محاصره غزه، پذیرفتن اجباری آتش‌بس [با حماس]، شکست در جنگ 33 روزه، که نتایج آن در استعفاها و برکناری‌های ژنرال‌های وزارت دفاع نمود پیدا کرد.
البعث نوشت: علاوه بر این احزاب راست‌گرا و نژادپرست تندرو نیز هر کدام منتظر فرصت هستند تا حکومت اولمرت را سرنگون کنند و از طریق انتخابات آینده خود را به بالا بکشند.