ابوذر زمان

ابوذر زمان


 


 

اين سخن بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در خصوص كسي نبود جز آيت‌الله سيدمحمود طالقاني؛ كسي كه بدون شك يكي از پيشقراولان مبارزات انقلابي ايران عليه رژيم شاهنشاهي بود و به گفته امام خميني‌(ره) شخصيتي بود كه از حبسي به حبس ديگر و از رنجي به رنج ديگر، در رفت و آمد بود و هيچ‌گاه در جهاد بزرگ خود، سستي و سردي نداشت.
سيدمحمود طالقاني در نيمه اسفند سال 1289 در يكي از روستاهاي طالقان چشم به جهان گشود. وي اولين پسر خانواده بود و وقتي به سن پنج سالگي رسيد او را به مكتبخانه فرستادند. دو سال بعد، در شرايطي كه سيدمحمود سواد خواندن و نوشتن را كامل آموخته بود همراه با خانواده به تهران آمد و در يكي از محله‌هاي آن روزگار تهران با نام قنات‌آباد ساكن شدند. محمود طالقاني در سن ده سالگي به خواسته پدرش، براي تكميل علوم ديني به شهر مقدس قم رفت. او در ابتدا به مدرسه رضويه رفت و پس از مدتي وارد مدرسه فيضيه شد. سال 1310 سال خوبي براي سيدمحمود نبود، چرا كه در اين سال، پدرش سيدابوالحسن، پس از مدتي بيماري دار فاني را وداع گفت. طالقاني پس از درگذشت پدر، به نجف اشرف رفت و از اساتيد معروف آن زمان بهره برد و پس از شش سال از عالم بزرگ آيت‌الله اصفهاني اجازه اجتهاد گرفت و به قم بازگشت. در شهر قم نيز سيدمحمود طالقاني از آيت‌الله حائري اجازه اجتهاد و از آيت‌الله مرعشي اجازه حديث گرفت.طالقاني بعد از اتمام تحصيلات به تهران آمد و در مدرسه سپهسالار كه امروزه مدرسه شهيد مطهري ناميده مي‌شود به تدريس علوم ديني مشغول شد. سال 1318 يكي از اولين تجربيات مبارزاتي محمود طالقاني بود كه به رويارويي مستقيم با حكومت رضاخان پهلوي انجاميد. در اين سال آيت‌الله طالقاني به دنبال فرمان كشف حجاب رضاخان، با صدور اعلاميه‌اي خشم خود را نسبت به اين مساله ابراز كرد كه در پي آن دستگير و زنداني شد. اين عالم نستوه پس از شهريور 1320 با تاسيس كانون اسلام به تفسير قرآن براي عموم مردم پرداخت و با توجه به حضور گروه‌هاي مختلف دانشجويي در اين جلسات به طور رسمي مبارزه خود را عليه رژيم طاغوت آغاز كرد. در سال 1332، پس از كودتاي 28 مرداد و در زماني كه عده‌اي از چهره‌هاي برجسته گروه فدائيان اسلام تحت تعقيب رژيم بودند، ساواك، آيت‌الله طالقاني را به جرم مخفي كردن نواب صفوي در خانه‌اش دستگير و به زندان افكند، اما اين دستگيري، كوتاه و موقت بود و او به زودي آزاد شد و فعاليت دوباره را آغاز كرد.
آيت‌الله طالقاني در آن سال‌ها فعاليت‌هاي مذهبي و فرهنگي زيادي نيز براي تبيين وجوه مختلف دين مبين اسلام انجام مي‌داد و از جمله در تاسيس دارالتقريب بين‌المذاهب‌الاسلاميه كه در نزديكي تشيع و تسنن سهمي بسزا داشته، نقش داشت. در سال 1340 آيت‌الله طالقاني به عنوان يكي از مبارزين ايدئولوژيك آن زمان، در هيات موسس نهضت آزادي نقش داشت و پس از شكل‌گيري نهضت انقلاب به رهبري امام خميني‌(ره) در سال1341، و طرح مسائلي چون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي و انقلاب به اصطلاح سفيد، به پيروي از امام (ره) به مخالفت با رژيم پرداخت و به دليل فعاليت‌هاي زياد در همان سال به زندان افتاد و پس از آزادي، مجددا در سال 1342 در ارتباط با وقايع 15 خرداد دستگير و به ده سال زندان محكوم شد. آيت‌الله طالقاني در زندان نيز دست از مبارزه و ارشاد برنداشت و در پي همين تلاش‌هاي فرهنگي و تبليغي بود كه در زندان، تفسير پرتوي از قرآن را نگاشت. آيت‌الله طالقاني پس از تحمل 4 سال حبس در زندان‌هاي رژيم پهلوي، در سال 1346، به واسطه فشارهاي داخلي و خارجي بر رژيم شاه از زندان آزاد شد. بعد از آزادي، مبارزه را همچون گذشته ادامه داد و در آستانه سال 1350، همزمان با برگزاري جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي دستگير شد و مدت سه سال را در زابل و 18 ماه را نيز در بافت كرمان، در تبعيد به سر برد. در سال 1354، مجددا به دست ساواك گرفتار و به 10 سال زندان محكوم شد. آيت‌الله طالقاني در دوران انقلاب اسلامي، پس از آزادي از زندان در آبان 57 نهايت تلاش خود را در جهت پيروزي انقلاب كرد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در انتخابات مجلس خبرگان قانونگذاري از سوي مردم تهران به عنوان نماينده انتخاب شد. در اوايل مرداد 1358 از سوي امام خميني(ره) مامور تشكيل نماز جمعه تهران شد و اولين و با‌شكوه‌ترين نماز جمعه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در پنجم مرداد به امامت وي در دانشگاه تهران برگزار شد. بعد از انتصاب به عنوان امام جمعه تهران، موفق به برگزاري پنج نماز جمعه شد كه آخرين نماز جمعه به مناسبت فرا رسيدن سالگرد جمعه خونين 17 شهريور در بهشت زهرا و كنار مزار شهدا برگزار شد. آيت‌الله طالقاني در خطبه‌هاي اين نماز جمعه، حمله شديداللحني به منافقين داشت و در بخشي از بيانات خود چنين گفت: هر چه ما مسلمان‌ها بعد از اسلام ضربه خورديم به دست منافقين بوده است، نه به دست كفار. كفار چهره شناخته‌شده‌اي دارند، صف‌شان جداست، ولي منافق يعني انسان چندچهره. ما دچار چنين منافقين شرور و حيله‌گر و فريبكاري هستيم كه گاه به چهره اسلام درمي‌آيند، به چهره ايراني، بسيار هم اظهار دلسوزي مي‌كنند براي مردم ولي وابسته به جاهاي ديگر هستند. موتلف با جاهاي ديگر هستند، چهره، چهره ايراني، ولي روح و درون و نفسش، نفس، انديشه، فكر خلق امپرياليست، صهيونيست و ديگر قدرت‌هاست. سرانجام در سحرگاه نوزدهم شهريور سال 1358 اين عالم مجاهد پس از سال‌ها فعاليت‌هاي علمي و مبارزات سياسي عليه رژيم ستمشاهي و عمري تلاش خستگي‌ناپذير در راه پياده كردن احكام اسلام، دار فاني را وداع گفت و به ديدار معبود شتافت.