گفتمان انقلاب اسلامی و بایسته‌هایش

گفتمان انقلاب اسلامی و بایسته‌هایش

او کار نظریه‌پردازی بومی برای انقلاب اسلامی را بر زمین دانسته و معتقد است حتی، مبانی فقهی و کلامی انقلاب اسلامی آن‌چنان‌که باید و شاید، به تمام و کمال نرسیده و حتی، هنوز در ابتدای راه‌ است.
در گفت‌وگویی کوتاه و تلفنی فرازهایی از اندیشده‌های او دربارة گفتمان انقلاب اسلامی و ضعف‌ها و چالش‌های آن را شنیدیم و برای شما نوشتیم که حاصل آن همین سطوری‌ است که پیش‌ روی شما قرار خواهد گرفت.
دکتر فیاض دربارة گفتمان بودن پدیدة انقلاب اسلامی معتقد است: انقلاب اسلامی پدیده‌ای پیچیده و با ابعاد عمیق فرهنگی است که می‌توان آن را در قالب نظریة گفتمان و به شکل گفتمانی قدرتمند و تمام‌عیار مطرح کرد. دال مرکزی این گفتمان نیز به اعتقاد بنده «فطرت» است؛ زیرا به اسلام و حتی ادیان الهی محدود نشده، بلکه تمامی نظام‌های فکری و اجتماعی و تمام گروه‌های انسانی را تحت‌تأثیر قرار داده و حتی بر مارکسیست‌های امریکای لاتین تأثیر گذاشته و اساساً باعث فروپاشی ایدئولوژی و بلوک مارکسیستی شده است. این گفتمان از بُعد فطرت ثابت و مشترک انسان‌ها و پایه‌های فطری فرهنگ‌ها و تمدن‌‌هاست که در مقابل آنها قرار گرفته و فطرت انسانی را در جوامع گوناگون بیدار کرده است. حتی پیدایش اوباما و گرایش به معنویت و عدالت و فضیلت در امریکا نیز از بازتاب‌های انقلاب اسلامی به‌شمار می‌آید. بنابراین گفتمان انقلاب اسلامی را می‌توان نهضت بیدارگری فطری نامید و نه صرفاً بیدارگری اسلامی.
وی دربارة گفتمان‌های رقیب انقلاب اسلامی می‌گوید: امّا هم در فضای ملّی و هم در فضای فراملّی، گفتمان ما با دو گفتمان رقیب رویارو شده است که عبارت‌‌اند از گفتمان یهودیت و گفتمان سوسیالیسم. گفتمان سوسیالیسم تحوّلات و تطورات بسیاری به خود دید و در قالب مکتب‌ها و گرایشات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بروز یافت که هم‌اکنون با وجود آنکه کاملاً از بین نرفته، در شرایط افول و انحطاط قرار گرفته است. گفتمان یهودیت که در قالب کاپیتالیسم و لیبرالیسم و پروتستانیسم و به صورت مکتب‌ها و عناوین مختلف ظهور کرده، کاملاً قدرتمند است و رقیب اصلی گفتمان انقلاب اسلامی است. در فضای داخلی و ملّی هم خرده‌گفتمان‌هایی وجود داشته‌اند و دارند که فروعات همان دو گفتمان یا گفتمان باستان‌گرایی ایرانی تلقی می‌شوند. گفتمان‌ها در مراحل مختلف تاریخی خود دچار تحولاتی می‌شوند و گاه به ضد خود تبدیل می‌گردند و ضد خود را بازتولید می‌کنند. اگرچه گفتمان انقلاب اسلامی نیز از تحول و تطور مصون نیست، این تحولات فقط در گزاره‌های این گفتمان روی خواهد داد و نه در جوهر و دال مرکزی آن؛ زیرا جوهر و دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی، که همان گفتمان اسلام یعنی دین خاتم و اکمل ادیان است، ثابت و پایدار، اما گزاره‌های آن متحول و پویا خواهند بود و همین عامل باعث شکوفایی و پویایی این گفتمان می‌شوند.
او دربارة پختگی و کمال یا ناپختگی و مبتدی بودن گفتمان انقلاب اسلامی معتقد است: حتی تئوری نظریة انقلاب اسلامی هنوز ناپخته و ابتدایی است، چه رسد به سایر موضوع‌ها و حوزه‌های پیرامونی این گفتمان مانند اقتصاد و سیاست و فرهنگ و… . اولین و مهم‌ترین مرحلة شکل‌گیری گفتمان انقلاب اسلامی، همین تئوریزه شدن مبانی فقهی آن است که متأسفانه هنوز جهش مهم و چشمگیری در این عرصه پدیدار نشده است. البته منظور ما فقه سنتی نیست، بلکه فقه جواهری پویاست که امام خمینی(ره) مبین و منادی آن بوده. فقه جواهری پویا، دائماً درگیر مقتضیات زمان است و این همان ویژگی اولیه‌ای است که باعث گفتمان‌سازی آن می‌شود. پس فقه جواهری پویا، که مبنای اصلی تفکر و زایش انقلاب اسلامی است، هنوز در بوتة اجمال قرار دارد و در حقیقت بر زمین مانده و بدنة اصلی حوزه‌های علمیه هنوز مشغول فقه سنتی و غیرحکومتی است. در حقیقت ظرفیت‌های فقه جواهری پویا هنوز بروز و ظهور و تحقق نیافته است. یکی از این ظرفیت‌های گفتمانی مهم عقلانیت و دیگری مصلحت است که هنوز کاملاً نظریه‌پردازی و تبیین نشده و در قالب تمدن و فرهنگی جای نگرفته است.
بنابراین گفتمان انقلاب اسلامی را همچنان باید نوظهور و جوان تلقی کرد و نباید انتظار داشت که به سرعت فراگیر شود و ساحت عظیم تمدنی و فرهنگی پیدا کند، بلکه به‌خاطر ذات عمیقاً فرهنگی آن، احتمالاً خیلی دیررس‌تر از سایر گفتمان‌ها خواهد بود و دیرتر به تشکیل بلوک تمدنی می‌رسد.
دکتر ابراهیم فیاض، مشکلات مهم پیش‌روی انقلاب اسلامی را نیز مشکلات گفتمانی و هویتی می‌داند و می‌گوید: «برای ارکان تمدنی و فرهنگی خودمان نیز باید فکر ‌کنیم و با ظرفیت‌های بالای گفتمان انقلاب اسلامی، به خرده‌گفتمان‌های مقبول را تألیف و خرده‌گفتمان‌های مطرود را نسخ کنیم؛ زیرا گفتمان‌های رقیب جهانی تلاش خواهند کرد بر گفتمان جدید سیطره یابند و خرده‌گفتمان‌های داخلی نیز خواهند کوشید در ساحت هویتی این گفتمان مشارکت کنند و مشکلاتی را برای آن به‌وجود خواهند آورد. مهم‌ترین مشکل پیش‌روی گفتمان انقلاب اسلامی مشکل هویتی است و می‌طلبد نظریه‌پردازان انقلاب با بینش عمیق و ممارست فراوان گفتمان انقلاب اسلامی را نظریه‌پردازی و نوع تعامل یا تقابل آن با سایر گفتمان‌ها و خرده‌گفتمان‌ها را تحلیل کنند.
هنر ما این است که منطقی، عقلانی و مصلحت‌بینانه ارکان مختلف و به عبارت دیگر عرصه‌های هویتی چندگانة خودمان را در قالب گفتمان انقلاب اسلامی تألیف کنیم و نظریة بومی آن را تولید نماییم.
واضح است که التقاط و تحجر دو آسیب عمده بر سر راه گفتمان انقلاب اسلامی بوده و خواهند بود و تاکنون نیز لطمه‌های فراوانی به بالندگی و شکوفایی و گسترش این گفتمان زده و در کمین راه تکامل آن نشسته‌اند. نظریه‌‌پردازی بومی و متعهدانه مهم‌ترین و اولین گام برای سیطرة فرهنگی و تمدن گفتمان انقلاب اسلامی در سطح ملّی و فراملّی خواهد بود.