19 دی نقطه شروع انقلاب
جبهه ملى، نقطه شروع را خردادسال 56 مىداند زمانى كه سه نفر از رهبران وقت جبهه ملى نامهاى سرگشاده خطاب به شاه انتشار دارند. حزب توده نيز فروردين 56 را كه در آن چند فقره اعتصاب كارگرى صورت پذيرفت و زندانيان سياسى دستبه اعتصاب غذا زدند، نقطه شروع مىداند.چريكهاى فدايى خلق بر روى مبارزات خارج از محدوده با شهردارى و عوامل انتظامى در تابستان همان سال به عنوان اولين جرقه انقلاب تاكيد مىكنند و بالاخره مخالفان مذهبى رژيم فوت مشكوك و ناگهانى سيد مصطفى خمينى فرزند امام در آبان 56 يا درج مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات درباره امام خمينى در دى ماه اين سال را، به عنوان نقطه شروع انقلاب قلمداد مىكنند. (1)
لكن با توجه به ماهيت اسلامى انقلاب و نيز روند حوادث و رويدادهاى نهضت امام خمينى از 15 خرداد 42 به اين سو، بايد فتحادثهاى كه مشعل انقلاب را روشن ساخت و عامل شتاب زاى انقلاب گرديد، انتشار مقاله مذكور با امضاى مستعار احمد رشيدى مطلق در 17 دى ماه 56 بود.به علاوه، اكثر قريب به اتفاق مردمى كه در انقلاب شركت نمودند از حوادثى كه گروههاى غير مذهبى از آن به عنوان نقطه شروع انقلاب ياد مىكنند.خبر نداشتهاند ولى همگى درج مقاله توهين آميز را مىدانستند.
شاه براى گروههاى چريكى كه گاه دستتبه عمليات تروريستى مىزدند يا گروههاى روشن فكرى كه اغلب با لحن تمسخر آميزى از آنها سخن مىگفت اهميت، زيادى قايل نبود و از ميان نيروهاى مخالفش تنها از آيت الله خمينى واهمه داشت. (2)
بدين جهت مبارزه با ايشان را با دستور تهيه و انتشار مقاله مذكور به منظور تحقير و بى اعتبار كردن ايشان آغاز كرد.رژيم شاه با اين اقدام وارد مهلكهاى آن چنان خطرناك شد كه وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شكستن پايههاى نظام شاهنشاهى در ايران گرديد.عموميتى كه اين حادثه به اعتراضات مردم ايران بخشيد در رويدادهاهى آن سالها همانندى نداشت.
اولين بازتاب انتشار مقاله مذكور، در مركز انقلاب قم منعكس گرديد.در روز انتشار مقاله، هنگامى كه كاميون حامل روزنامههاى اطلاعات براى قم و اصفهان از دروازه قم وارد اين شهر مىشد، مردم قم كه از پيش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنيده بودند به كاميونهجوم برده، روزنامهها را به آتش كشيدند. (3)
فرداى آن روز، طلاب كلاسهاى درس را تعطيل كرده و در مسجد اعظم دستبه تجمع زدند.طى اين روز زد و خوردهاى پراكندهاى رخ داد ولى حركت اصلى مردم در روز 19 دى شكل گرفت در اين روز مردم در حالى كه شعارهاى تندى عليه دولت مىدادند، نمايندگى روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخيز را به آتش كشيدند.در جريان اين حوادث، تعدادى از اهالى قم به شهادت رسيدند.رژيم در عكس العمل حوادث قم و مهار حركت مردم، گروهى از شاگردان امام را به ديگر شهرها تبعيد كرد ولى با اين تبعيدها امواج نهضت از قم به ديگر نقاط كشور پراكنده شد.
در چهلم شهداى قم در 29 بهمن 56 مردم تبريز به پا خاستند و كنترل شهر را تا مدتى از دست ماموران رژيم خارج كردند.مردم با به آتش كشيدن سينماها، مشروب فروشىها و مقر حزب رستاخيز، خشم خود را نسبتبه رژيم بروز دادند و سر انجام ارتش با كاميونهاى سرباز و تانكهاى خود، صحنهاى خونين به وجود آورده دهها نفر را به شهادت رساند. (4)
پس از اين حادثه، امام خمينى با فرستادن پيامى به مردم تبريز و آذربايجان فرمود:
سلام بر اهالى شجاع و متدين آذربايجان عزيز خاطره بسيار اسف انگيز قم هنوز ما را در رنج داشت كه فاجعه بسيار ناگوار تبريز پيش آمد اهالى معظم و عزيز آذربايجان بدانند كه در اين راه حق و استقلال و آزادى طلبى و در حمايت از قرآن كريم تنها نيستند. شهرهاى بزرگ چون شيراز، اصفهان، اهواز و ديگر شهرها و مقدم از همه (قم) مركز روحانيت و پايگاه حضرت صادق سلام الله عليه و تهران بزرگ با آنها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بيزارى از دودمان پليد پهلوى شريكاند. (5)
در اربعين شهداى تبريز روزهاى نهم و دهم فروردين 57 ، حوادث تبريز در يزد نيز تكرار شد و پس از آن، اعتراضهاى عمومى در سراسر كشور گسترش يافت.
در 27 مرداد 57، شاه در سخنرانى تلويزيونى خود، با اين ادعا كه مىخواهد ايران را به «تمدن بزرگ» هدايت كند، خشونت انقلابى مردم را محكوم كرد و خواستار همراهى آنها با خود شد.
روز 28 مرداد، رژيم براى مخدوش كردن چهره انقلابيان، طرح آتش زدن سينما ركسآبادان را اجرا كرد، حدود 700 نفر را در آتش سوزاند و با تبليغات گسترده كوشيد مردم انقلابى را مسؤول اين فاجعه معرفى كند.اين تدبير نتيجهاى پيش بينى نشده داشت و سبب ورود بيش از پيش مردم، به ويژه خوزستانىها به ميدان مبارزه گرديد.قفل بودن درهاى خروجى سينما هنگام وقوع فاجعه، تاخير در خبر دادن به آتش نشانى، نبودن آب در شيرهاى آتش نشانى و توضيحات كارشناسان در مورد كيفيت مواد آتشزا سبب شد تا مردم، به رغم گزارش خبر گزارى پارس درباره دستگيرى گروهى از خرابكاران، ساواك را طراح و مجرى فاجعه بشناسند. اين جنايت و رسوايى ناشى از آن، به بر كنارى دولت جمشيد آموزگار انجاميد.
فاجعه سينما ركس آبادان و تظاهرات ميليونى مردم در دوم شهريور 57 21 رمضان ، مردم را براى حضور در عرصه مبارزه با رژيم آمادهتر ساخت.عيد سعيد فطر با نماز عيد فراگير و با شكوه و اعتراض گسترده مردم انقلابى در بسيارى از شهرها همراه بود. در تهران، با تلاش آيت الله دكتر مفتح، اجتماع بسيار عظيمى در قيطريه برگزار شد.پس از نماز، راه پيمايان با شعارهاى انقلابى، اعتراض خود را ادامه دادند.خبرگزارى فرانسه در گزارش خود از آن مراسم مىنويسد:
ايران وارد تحول برگشت نا پذيرى شده است اسلام قدرت خود را در شهرها، از جمله تهران، نشان داده است. (6)
پس از عيد فطر 13 شهريور 57 نيز راهپيمايىهاى اعتراض آميز در كشور ادامه يافت.در اين زمان، دولت آشتى ملى شريف امامى زمام امور را در دست داشت.اين دولت، با اعلام حكومت نظامى در تهران و تعدادى از شهرها (7) و به خاك و خون كشيدن مردم در 17 شهريور كه جمعه سياه خوانده شد، چهره واقعى خود را نشان داد.كارتر كشتار 17 شهريور را تاييد كرد و بدين ترتيب، ادعاى حقوق بشر وى نزد مردم، دروغى بزرگ جلوه كرد. (8)
امام خمينى در فرداى فاجعه، با عبارت «اى كاش خمينى در ميان شما بود و در كنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى كشته مىشد» (9) با بازماندگان فاجعه اظهار همدردى كرد و فضاى باز سياسى شاه را يك بازى خواند. (10)
خبرگزارى آسوشيتدپرس در آن روز نوشت:
تجربه شاه ايران در مورد آزادى دادن به عموم مردم پس از 13 روز با اعلام حكومت نظامى تمام شد. (11)
پس از فاجعه 17 شهريور، در حالى كه دار و دسته اويسى، آزمون و ثابتى در صدد بودند نهضت را به مقابله مسلحانه بكشانند، رهبر انقلاب از اين امر اجتناب كرد و به جاى آن ستون فقرات و اركان اقتصادى رژيم را هدف قرار داد.اولين موجب اعتصاب دو روز پس از جمعه سياه، در پالايشگاه تهران آغاز شد و در كمتر از دو هفته به پالايشگاه عظيم آبادان رسيد.موج دوم اعتصاب 28 شهريور تا 9 مهر ، راه آهن، شبكههاى آب و برق و بانك ملى را فرا گرفت.موج سوم در روز 15 مهر با اعتصاب سراسرى دانشگاهيان و فرهنگيان به اوج خود رسيد.از آن پس، ساير دستگاهها و تاسيسات دولتى، يكى پس از ديگرى به اعتصاب پيوستند و دامنه اعتصاب حتى به ارتش نيز كشيده شد. (12)
در مهر ماه، در حالى كه سالگرد شهادت حاج آقا مصطفى خمينى و چهلم شهداى جمعه سياه، كشور را در عزاى عمومى فرو برده بود، اجتماع مردم انقلابى كرمان در مسجد جامع با يورش چماقداران رژيم رو به رو شد.مهاجمان بخشى از مسجد و مغازهها را به آتش كشيدند و با اين كار اسباب اندوه مردم و بيزارى فزونتر آنها از رژيم پهلوى را فراهم ساختند.
در اين ماه، دولت عراق در هماهنگى با رژيم شاه از امام خواست آن كشور را ترك گويد.امام در نهايت پس از آنكه كويتبه وى اجازه اقامت نداد، به پاريس رفت.استقرار امام درپاريس سبب شد تا تحولات انقلاب با شتاب فزونتر به گوش جهانيان برسد و ارتباط مردم و رهبر انقلاب بهتر و سريعتر شود.
در سيزدهم آبان، اجتماع دانش آموزان و دانشجويان تهرانى در دانشگاه تهران به وسيله نيروهاى سركوبگر شاه به خاك و خون كشيده شد و دهها تن شهيد و مجروح گرديدند.خبر اين حادثه در سراسر كشور موج آفريد و اين روز نيز در شمار روزهاى مهم تاريخ انقلاب جاى گرفت.
در چنين موقعيتى، كارگزاران رژيم ناگزير بارها براى ديدار امام خمينى به تكاپو افتادند، امام از ملاقات با افراد تا زمانى كه از پستخود استعفا نداده باشند امتناع مىكرد.
رژيم كه براى جلوگيرى از اعتصابها و راهپيمايىهاى اعتراضآميز، در پى راه حل بود، به يارى دولت نظامى ازهارى در كنترل اوضاع كوشيد، ولى توفيق نيافت.در زمان ازهارى، راهپيمايى عظيم سراسرى تاسوعا و عاشورا كه با شكوهترين رفراندوم تاريخ ايران خوانده شد، تحقق يافت.
هم زمان با عدم توفيق دولت ازهارى، امريكايىها ژنرال رابرت هايزر را در 13 دى 1357 به ايران فرستادند تا رژيم شاه را از فروپاشى نجات بخشد.پس از ورود او، شاپور بختيار، كه چهرهاى به ظاهر ملى داشت، به نخست وزيرى منصوب شد.او نيز، همانند دولتهاى پيشين، به جنايت و خون ريزى پرداخت.در اين زمان، شوراى سلطنت تشكيل شد و شاه در بيست و ششم دى ماه، به ظاهر براى معالجه، رهسپار خارج از كشور شد.مردم با شادمانى فرار شاه را جشن گرفتند.
پس از فرار شاه، شوراى انقلاب اسلامى شكل گرفت و مساله بازگشت امام به طور جدى مطرح شد.دولتبختيار به بهانههاى مختلف از آمدن امام جلوگيرى مىكرد تا آنكه تحت فشار مردم، روحانيون و مدرسان حوزه كه در مسجد دانشگاه تهران تحصن كرده بودند، ناگزير فرودگاه مهر آباد را گشود و رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بى نظيرترين استقبال مردمى، وارد كشور شد.
امام خمينى، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را به سرپرستى مهندس مهدى بازرگان تشكيل داد.اعلام حكومت نظامى و راهپيمايى وابستگان رژيم در حمايت از بختيار، خللى در اراده امام و مردم وارد نساخت.در مقابل، فرماندهى ارتش روز به روز ضعيفتر مىشد.پيوستن نيروى هوايى به صف انقلابيان، ضربه مهلكى بر پيكر فرسوده رژيم بود.فرمان تاريخى امام در نا ديده گرفتن حكومت نظامى در 21 بهمن، سبب فروپاشى دولتبختيار در صبحگاه 22 بهمن شد. بدين ترتيب، اداره كشور به دست فرزندان انقلاب افتاد.
پىنوشتها:
1.صادق زيبا كلام، مقدمهاى بر انقلاب اسلامى، صص 132 131.
2.جميله كديور، رويارويى، انقلاب اسلامى ايران و آمريكا، ص 68.
3.مسعود بهنود، از سيد ضياء تا بختيار، ص 741.
4.مدنى، پيشين، ص 410 و عميد زنجانى، پيشين، ص 222.
5.صحيفه نور، ج 2، ص 40.
6.عميد زنجانى، پيشين، ص 277.
7.به دنبال تظاهرات فزاينده از ساعت 6 بامداد 17 شهريور 57 به مدت 6 ماه در شهرهاى تهران، قم، تبريز، مشهد، اصفهان، شيراز، آبادان، اهواز، قزوين، كازرون، جهرم و كرج مقررات حكومت نظامى اعلام شد.
8.در مورد سياستحقوق بشر كارتر و ايران ر.ك: كدى، پيشين، صص 346 341.به نظر اين منبع، در زمينه حقوق بشر در ايران فقط تذكرات پراكندهاى صورت مىگرفت ولى هرگز امريكايىها به طور جدى تهديد نكردند كه به دليل پايمال شدن حقوق بشر در ايران ميزان كمكها و حمايتخود از رژيم شاه را كاهش خواهند داد.به رغم اين امر، شاه ترسيده بود و بعضى از مخالفان هم شهامتيافته بودند نامهها و عريضههاى سر گشاده انتشار دهند.اما كشتار 17 شهريور و تاييد كارتر، ادعاى حقوق بشر وى را به يك دروغ بزرگ در نزد مردم تبديل كرد.
9.صحيفه نور، ج 2، ص 100.
10.همان، ص 103.
11.مدنى، پيشين، ج 2، ص 268.
12.سيروس پرهام، انقلاب ايران و مبانى رهبرى امام خمينى، صص 52 51 و 81.
كتاب: انقلاب اسلامى و چرايى و چگونگى رخداد آن، ص 92