در جبهۀ نفت مهندس

در جبهۀ نفت مهندس

امّا همچنان که مردم در خاطر دارند، کارکنان، متخصصان و دست‌اندرکاران نفت در سخت‌ترین شرایط ممکن به کار استخراج و صدور نفت ادامه دادند تا این سنگر مهم را از انهدام حفظ کنند. در نوشتار زیر گوشه‌ای از ماجرای نفت در دوران دفاع مقدس شرح داده شده است.
نفت در ایران تاریخی حدوداً صد ساله دارد و اگر به دو برهة اساسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تقسیم شود، قبل از انقلاب، اصولاً نفت کشور را شرکت‌های بزرگ بین‌المللی (هفت خواهران نفتی یا به عبارتی کنسرسیوم) مدیریت، مهندسی و اداره می‌کردند. البته در سال ۱۳۵۲ اجلاس اوپک در تهران برگزار شد و در آن سال رژیم پهلوی طبل بزرگی به صدا درآورد مبنی براینکه از هم‌اکنون نفت را به‌طور جدی ملّی می‌کنیم. ولی نفت ملّی نشد و فقط شکل قضیه تغییر کرد و کنسرسیوم بین‌المللی به شرکت آسکو (OSCO-Oil Services Company) تبدیل شد و به‌عبارتی به‌جای‌اینکه طرف قراردادی در قالب تولید نفت (production sharing) داشته باشیم، قراردادی با یک شرکت خدماتی ولی با همان ماهیت قبلی با کنسرسیوم برقرار کردند؛ یعنی شرکت خدمات، شرکت تولیدی و توسعه‌دهندة نفت بود. بحث عمده دربارة ظرفیت‌های تولید نفت قبل از انقلاب به سال‌های ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ باز می‌گردد؛ ظرفیت‌های حدود ۵/۶ میلیون بشکه تولید نفت‏خام که تقریباً هشتصد الی نهصد هزار بشکۀ آن از دریا و حدود ۴/۵ میلیون بشکۀ آن از خشکی بود. هدف اصلی نیز در این زمینه تخلیة هرچه زودتر مخازن بود. قبل از انقلاب اسلامی، در قالب تولید نفت‌خام، به گازهای همراه توجه نمی‌شد و روزانه حدود یک میلیارد فوت مکعب گاز در کنار چاه‌های نفت در خوزستان و گچساران بدون هیچ‌گونه توجهی می‌سوخت؛ چون سردمداران رژیم و دست‌اندرکاران اصل درآمد را در تولید نفت‌خام می‌دیدند، از همین رو به گاز توجهی نمی‌شد.
هنگامی که اعتصابات نفتی شروع شد، تولید حدود ۸/۴ میلیون بشکه بود که تماماً شرکت‌های بزرگ نفتی خارجی و عمدتاً امریکایی به آن سیطره داشتند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اقتدار نفت در اختیار امریکایی‌ها و در عرصه‌هایی هم در اختیار انگلیسی‌ها قرار گرفت و ایرانیان شاغل در صنایع نفت، کارگزاران اجرایی صنعت نفت بودند. آنها درتصمیم‌گیری‌‌های مربوط به سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری‌ها و مسائل مربوط به صیانت از مخازن و… جایگاهی نداشتند. قراردادهای نفتی مستقیماً از طریق توافق با شاه منعقد می‌شد و شاه فرماندة اصلی در زمینه ادارة شرکت ملّی نفت ایران بود و جهت‌گیری‌های اصلی در این زمینه از طریق مذاکره و مکاتبه با وی تعیین می‌گردید.
پیروزی انقلاب اسلامی در تغییر قیمت نفت‏خام در سطح منطقه و جهان تأثیر بسزایی بر جای گذاشت. در اعتصابات نفت (۱۳۵۷)، قیمت هر بشکه نفت خام ده الی یازده دلار بود. اما پس از پیروزی انقلاب، با در نظر گرفتن این موضوع که اصل صادرات نفت براساس کسب درآمد از آن است، و این درآمد حاصلضرب دو چیز است: قیمت هر بشکه و کمیّت صادرات، شورای عالی انقلاب اسلامی تولید حدود ۵/۲ میلیون بشکه نفت را مناسب تشخیص داد که از این میان حدود هفتصدهزار بشکه به مصرف نیازهای داخل کشور اختصاص داده شد و باقی آن برای صادرات. زمانی که قیمت‌ها به سطح ۳۴ دلار در سال ۱۳۵۸ و اوایل سال ۱۳۵۹ رسید، درآمد نفتی ایران حدود ۲۴ تا ۲۵ میلیارد دلار در سال گردید، شورای انقلاب اسلامی این درآمد را مکفی تشخیص داد و این تصمیم مبنای عمل قرار گرفت که تولید ۸/۴ میلیون بشکه نفت در قبل از اعتصابات نفت و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، که غیر صیانتی هم بود، به جهت‌گیری‌های صیانتی، یعنی تولید توأم با تزریق گاز برای جلوگیری از هدر رفتن آن تبدیل گردد. این تصمیم، تولید نفت‏خام را به حدود ۵/۲ میلیون بشکه رساند. به این ترتیب در سال ۱۳۵۹، با ظرفیت‌های پالایشگاهی، که حدود هفتصد هزار بشکه بود، جمهوری اسلامی ایران روزانه بین ۵/۱ تا ۸/۱ میلیون بشکه صادرات داشت. این صادرات با قیمت حدود ۳۵ دلار، درآمد مورد نظر را برای ما حاصل می‌کرد.
بعد از انقلاب اسلامی، مدیریت، برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی و سامان‌دهی تولید، صادرات، توسعه و تولید نفت‌ و توزیع آن در کشور دشوارتر از دوران قبل بود. درحال‌حاضر ایران حدود دوهزار چاه نفتی دارد و متوسط میزانی که از هر چاه برداشت می‌شود، حداکثر دو هزار بشکه است. در سال ۱۳۵۳، با ظرفیت ۵/۶ میلیون بشکه، ظرفیت تولید هر یک از چاه‌های گچساران ما بین ۷۵ تا ۱۱۰ هزار بشکه در روز بود. در حال حاضر کار و زحمات بهره‌برداری از پنجاه چاه را باید انجام داد تا به نتیجۀ بهره‌برداری از یک چاه ۷۵ تا ۱۱۰ هزار بشکه‌ای برسیم؛ با عنایت به اینکه نیمی از برداشت از مخازن زیر‌زمینی قبل از انقلاب اسلامی به‌طور غیر صیانتی به‌وسیلة شرکت‌های خارجی انجام گرفته است. قبل از انقلاب، از میادین بزرگ نفتی، که میدان‌های اهواز، گچساران، مارون، آغاجاری، بی‌بی‌حکیمه و رگ سفید هستند، در کنار تولید از بیست میدان متوسط و کوچک دیگر حدود ۵/۶ میلیون بشکه در روز تولید (در سال‌های ۱۳۵۳ ــ ۱۳۵۴) انجام می‌شد که حدود ۵/۴ میلیون بشکۀ آن از میادین بزرگ نفتی برداشته می‌شد. درحال‌حاضر حدود هشتاد میدان نفتی، در حال تولید در داخل کشور وجود دارد و تولید حدود چهار میلیون بشکه در روز است. در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ چاه‌های نفتی ایران حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ حلقه بود. تعداد واحدهای بهره‌برداری نیز در آن زمان به سی واحد نمی‌رسید، ولی هم‌اکنون برای تأمین ظرفیت کنونی، چیزی بالغ بر یکصد واحد در حال بهره‌برداری است. اگر قبل از انقلاب اسلامی از میدان اهواز روزانه ۵/۱ میلیون بشکه برداشت می‌شد، امروز با وجود آنکه چاه‌های آن به حدود پنج برابر چاه‌های آن زمان رسیده است، حدود ششصد هزار بشکه بیشتر از آن بهره‌برداری نمی‌شود.
متأسفانه در سطح جامعه، قسمت‌هایی از صنعت نفت که جنبة کارورزی و کارآفرینی و خلاقیت‌های کارکنان صنعت نفت است، چندان مطرح نمی‌شود و به‌ویژه در سال‌های اخیر نکاتی مطرح می‌گردد که بر جنبة منفی قضیه تأکید می‌کند. کار کردن، زحمت کشیدن و مدیریت کردن، به ویژه در دوران جنگ تحمیلی، با فعالیت‌ در شرایط قبل از انقلاب بسیار تفاوت داشت.
ضرورت تداوم تولید نفت در دوران جنگ تحمیلی
در جنگ تحمیلی هدف دشمن این بود که مانع صادرات نفت ایران گردد، ازهمین‌رو حمله به تأسیسات این صنعت را جزء رئوس حملات خود قرار داد تا بدین صورت از میزان تولید نفت ایران بکاهد و مانع درآمدزایی ارزی کشور گردد.
در دوران جنگ، هفت پالایشگاه وجود داشت (نه با ظرفیت‌های فعلی) که مرتباً بمباران هوایی می‌شدند؛ از جمله پالایشگاه تبریز، که به دلیل نزدیکی با مرز عراق، حدود ۲۳ بار بمباران شد. سوخت‌رسانی به آذربایجان در صورت نبود پالایشگاه‌ تبریز، بی‌نهایت مشکل بود. پالایشگاه آبادان نیز اولین جایی از صنعت نفت بود که مستقیماً آماج حملات دشمن قرار گرفت، پالایشگاه‌ شیراز و خارک هم همین‌طور.
در ایران نفت ‌خام در داخل کشور تولید می‌شود و سپس وارد پالایشگاه می‌شود تا نهایتاً سوخت و انرژی مصرفی داخل کشور را مهیا کند. نبود سوخت و انرژی مصرفی ایجاد نارضایتی می‌کند. در زمان جنگ، دشمن غیر از عرصة تولید نفت، ایجاد نارضایتی در این خصوص و قطع شریان‌های سوخت‌رسانی به مردم و نیز ایجاد آلودگی‌های زیست‌محیطی را یکی از اهداف خود قرار داده بود.
بنابراین علت ایجاد بحران‌ها در صنعت نفت ایران طی دوران جنگ هشت‌ساله ضربه زدن به صادرات آن به‌عنوان درآمد ارزی کشور، و نیز ضربه زدن به تولید نفت‏خام و فرآورده‌های نفتی و گاز در داخل و ایجاد آلودگی‌های زیست‌محیطی بوده است. در آن زمان شریان‌های گازرسانی ایران حدود ۲۸ هزار کیلومتر و شریان‌های توزیع نفت‌خام و فرآورده‌های آن حدود ۴۵ هزار کیلومتر بودند که ‌مانند زنجیره‌ای به هم پیوسته بودند. ازآنجاکه یکی از اهداف دشمن ضربه زدن به تولید داخلی بود این شریان‌ها نیز از آسیب حملات دشمن در امان نماند و پالایشگاه‌ها و تلمبه‌خانه‌های ما و نیز تأسیسات پتروشیمی ما در کنار تأسیسات صادراتی بمباران شدند. بین اهواز تا اصفهان شش تلمبه‌خانه هست که نفت‌ خام را به پالایشگاه اصفهان می‌رساند. اگر یکی از این تلمبه‌خانه‌ها، از کار می‌افتاد، مساوی بود با از کار افتادن پالایشگاه اصفهان، ولو اگر به پالایشگاه‌ اصفهان حمله نمی‌شد. ازهمین‌رو در تعداد زیادی از تلمبه‌خانه‌ها مثل تلمبه‌خانة تنگۀ فنّی بسیاری شهید دادیم. شهید بابایی در کنار شجاعت‌های بی‌نظیرش در میدان نبرد، قهرمان محافظت از تلمبه‌خانه‌های کشور بود.
پتروشیمی رازی و شیراز کود شیمیایی تولید می‌کنند که خوراک اصلی توسعة صنایع کشاورزی است؛ به ویژه در فارس که تولیدکنندة اول گندم در کشور است. عراق این دو پتروشیمی را بمباران ‌کرد. دشمن درصدد بود حتی در عرصة کشاورزی هم زمینة بحران را فراهم کند. پتروشیمی رازی چون در منطقة بندر امام در کنار آب واقع شده بود بیشتر در جنگ آسیب دید.
بعدازاینکه بمباران‌ها در خارک شدت گرفت ایران منطقة دیگری برای واردات فرآورده‌ در نظر گرفت و آن منطقة بهرگان بود. این منطقه حدود ۱۲۰ کیلومتر با بوشهر فاصله دارد و در حدود ۷۰ کیلومتری گناوه واقع شده است. بهرگان مثل شبه‌‌جزیره است و می‌توانست پناهی باشد برای اسکله‌های شناور که به جای اسکله‌های اصلی و ثابت قرار گرفته بودند. روزانه تا سی میلیون لیتر فراورده از تنگة هرمز به بهرگان می‌رفت و این منطقه به صورت تلمبه‌خانه‌ا‌ی بسیار اساسی برای سوخت‌رسانی کشور عمل می‌کرد. واردات عمدة ایران حدود شانزده میلیون لیتر گازوئیل، دوازده میلیون لیتر نفت سفید و سه میلیون لیتر بنزین بود که این ظرفیت وارداتی برای کشور در فصل زمستان بسیار حیاتی قلمداد می‌شد. به این تلمبه‌خانه در سال ۱۳۶۴ حمله شد، پس از بازدید از تأسیسات بمباران شده، کارشناسان اعلام کردند که حدود نُه ماه زمان لازم است تا این تلمبه‌خانه مجدداً به عرصۀ فعالیت وارد شود. جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، که آن زمان نخست‌وزیر و مسئول پشتیبانی جنگ بود، خواستار راه‌اندازی این تملبه‌خانه در مدت ده روز بود. مدت زمانی که برای بازسازی مجدد این مجموعه و ایجاد چهار تلمبه‌خانة اضطراری جدید صرف شد اصلاً باورکردنی نیست. این تلمبه‏خانه طی هفت روز بازسازی شد که کاری بسیار عظیم بود و در صنعت نفت کشور و تاریخ جنگ تحمیلی فراموش نخواهد شد.
دوران جنگ برهه‌ا‌ی بسیار اساسی بود که تجربیات بزرگی را به همراه داشت و مهم‌ترین تجربة‌ این دوران در عرصة صنعت نفت شناخت مدیریت بحران در عمل و آزمون آن در شرایط بحرانی بود. مدیریت کردن طرحی در شرایط عادی کار ساده‌ای است، ولی مهم مدیریت خطر (risk management) است. قوّت و قدرت هر مدیریت را باید در هنگام بحران ارزیابی کرد. کمااینکه هر طرحی وقتی موفق می‌شود که بتواند بحران‌ها را به صورت فعال نه انفعالی در خود هضم و جذب کند و نگذارد بحران‌هایی همچون جنگ، مسیر اصلی را منحرف کند.
در دوران جنگ هشت‌ساله، ایران حتی یک ‌روز صادرات خود را از دست نداد و روزانه بالغ بر دو میلیون بشکه نفت ‏خام تولید می‌کرد.
نکته دیگر مورد توجه در مدیریت بحران، بحث دانش‌اندوزی در مورد مقابله با تهدیدات و مهم‌تر از آن تبدیل آن تهدیدات به فرصت بود. اگر تجربیاتی که در دوران جنگ تحمیلی از مدیریت بحران در کشور ما به دست آمد به دانش مدیریت وارد می‌گردید، نه فقط برای کشور ما مفید بود، بلکه سبب افزایش سطح دانش بشری می‌شد.
اما در حال حاضر این تجربه‌ها زیر گرد و غبار زیادی مانده، به ویژه گرد و غبارهای سیاسی که در سطح بین‌المللی وجود دارد، اجازه نمی‌دهد این امر انعکاس بیرونی پیدا کند. در داخل کشور نیز در تدوین آن‌ها کوتاهی شده است. بزرگ‌ترین بازسازی‌ها و کارهای توسعه‌ای در صنعت نفت طی برنامة اول، دوم و سوم توسعه اتفاق افتاد؛ به ویژه در برنامة اول که جهش‌های بزرگی باید روی می‌داد که از جملة آنها افزایش ظرفیت دو میلیون بشکه به چهار میلیون بشکه بود. این افزایش براساس تجربة دوران جنگ و عمدتاً به‌وسیلة نیروهای داخلی اتفاق افتاد.
بعد از جنگ، ایران نمی‌توانست تولید نفت خود را در حدود همان دو و نیم میلیون بشکه ادامه دهد؛ زیرا ظرفیت‌های مورد نیاز در اوپک براساس سهم ۱۴درصد ایران ایجاب می‌کرد که ظرفیت کشور چهار میلیون بشکه‌ باشد. اگر این ظرفیت تولید افزایش نمی‌یافت کشورهایی مانند عربستان و کویت، که در زمان جنگ تحمیلی نیز علیه جمهوری اسلامی ایران بودند، آن را تأمین می‌کردند. ازهمین‌رو این نیاز اوپک ایجاب می‌کرد که اجازه ندهیم دیگران ظرفیت متناظر را به‌جای کشور ما پر کنند.
ظرفیت تولید نفت و ظرفیت صادرات آن یکی از مظاهر قدرت ملّی جمهوری اسلامی ایران است و عاملی تعیین‌کننده در افزایش امنیت ملّی کشور به شمار می‌رود.
عراق در سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، پس از اینکه از حملات خود به خارک و سایر تأسیسات و پالایشگاه‌های کشور ما مأیوس شد به عرصه‌ای وارد شد که ایران در آن چندان تبحر نداشت و آن حمله به چاه‌های نفتی بود. اولین بار در بهمن ۱۳۶۱ چاه‌های میدان نفتی نوروز را بمباران کردند که بر اثر آن پنج چاه نفتی در این میدان نفتی به آتش کشیده شد. بلافاصله بعد از آن، چاه‌های ابوذر و سپس چاه‌های سروش را بمباران کردند. امریکایی‌ها نیز در مهر ۱۳۶۶ سکوهای رسالت و رشادت را زدند و در فروردین ۱۳۶۷ سکوی نصر و نصرت و سپس سکوی سلمان را، که بزرگ‌ترین سکوی خاورمیانه و خلیج فارس با تولید حدود ۱۵۰ هزار بشکه نفت خام است، هدف قرار دادند.
تعداد چاه‌هایی که امریکایی‌ها در آن منطقه آتش زدند حدود دوازده حلقه‌ بود و مجموعاً طی دوران جنگ، حدود ۲۱ حلقه‌ چاه نفتی ایران به آتش کشیده شد و فوران کرد که حدود نصف آن را مستقیماً امریکایی‌ها و نصف‌ آن را عراقی‌ها هدف قرار دادند.
در حوزة بازسازی سکوها، پالایشگاه‌ها، تلمبه‌خانه‌ها و… تبحری در داخل کشور وجود نداشت، ازهمین‌رو عده‌ای در داخل کشور این مسئله را مطرح می‌کردند که برای مقابله باید از کارشناسان خارجی‌ کمک بگیریم. این کارشناسان در ازای کمک به ایران دو تقاضا داشتند: پول و امنیت. امنیت به معنای خاتمة جنگ تحمیلی و سازش بود؛ برای اینکه آنها بتوانند چاه‌ها را مهار کنند که این با شرف و غیرت ملّی و اسلامی و با روح متعالی مرجع کشور، یعنی امام‌(ره) و مردم سازگاری نداشت.
تکنیک مهار چاه‌ها در دست سه شرکت خارجی قرار داشت: دو شرکت امریکایی و یک شرکت‌ کانادایی.
مقداری از نفت چاه‌های آتش گرفته، سوخته بود و مقداری از آن روی سطح آب باقی مانده بود. به همین دلیل تمام خبرگزاری‌ها و به‌ویژه صدام جنایتکار و حامیانش، که خود به این چاه‌ها حمله ‌کرده و زمینة آلودگی را ایجاد نموده بودند، وانمود می‌کردند که جمهوری اسلامی دریا را آلوده کرده است و این آلودگی را بهانه‌ای تبلیغاتی بسیار سنگین برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی قرار داده بودند.
آنها می‌خواستند این آلودگی را حربه‌ای قرار دهند برای قبول آتش‌بس به ضرر جمهوری اسلامی و این تهدیدی علیه جمهوری اسلامی و نشانه گرفتن حیثیت کشور ما در دنیا بود. ازهمین‌رو در داخل اقداماتی انجام شد؛ از جمله آموزش غواصی حتی در استخرها در اهواز و بهرگان آغاز شد و همچنین آموزش تکنیک‌های مهار و انتقال آن دانش به غواص‌ها و کنترل آن از روی سطح و استفاده از همة دانش فنّی آن. بدین‌ترتیب در ۱ تیر ۱۳۶۲ در اوج تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، کار مهار اولین چاه در منطقة نوروز آغاز گردید و در شهریور سال ۱۳۶۲ (مصادف با روز عید قربان) مهار چاه شماره ۳ نوروز به دست نیروهای نفتی کشورمان با موفقیت انجام شد. در دنیا هیچ‌کس باور نمی‌کرد که جمهوری اسلامی بتواند با استفاده از نیروهای داخلی‌اش با دانش و تکنیک چاه‌ها را مهار کند.
مجموعه‌ای حدوداً هشتادنفر این کار را با لنج‌های معمولی ماهیگیری در منطقه‌ای به طول ۱۱۰ کیلومتر در کنار بهرگان در عمق آب‌ها بدون هیچ کمکی از خارجی‌ها انجام دادند. با استفاده از این تجربیات بقیه چاه‏ها هم مرتباً بعد از تهاجم مهار می‏شدند که مدت زمان مهار در بعضی چاه‌ها، به‌ویژه در منطقة سلمان، حدود سه ساعت بود. پس از تهاجم متجاوزان امریکایی به سکوی سلمان، مهار چاه‏ها می‏بایست در زیر سطح دریا و بعضاً روی تأسیسات منهدم‌شده انجام می‌شد که کاری کاملاً تکنیکی بود. مجموعة این فعالیت‏ها به نوعی تبدیل تهدید به فرصت بود؛ فرصتی برای آموزش، تدبیر، دانش‌اندوزی و گسترش مرزهای دانش.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخشی از عملیات والفجر ۸ را مرهون رهاوردهای آموزش‌های غواصی در منطقة نوروز و بهرگان در عملیات مهار چاه‌ها و عملیات غواصی آن بود.
در سال ۱۳۶۹ زمانی که عراق به کویت حمله کرد حدود هفتصد چاه کویت منفجر گردید و وضع به گونه‌ای شده بود که در کویت تفاوت روز و شب به علت دود غلیظ فوران این چاه‌ها مشخص نبود.
رئیس‌جمهور محترم وقت از مجموعة صنعت نفت خواستند که سریعاً با تجربه و مهارت در این امر به کمک کویت بروند. این مجموعه طی حدوداً ۷۵ روز توانستند حدود بیست چاه آتش گرفته و پرفوران از ‌چاه‌های آن کشور را مهار و خاموش کنند که سرعت مهار در بعضی از آنها رکوردهای جهانی بر جای گذاشت.
بهترین راهبرد آینده در گرو تدوین تجاربی است که طی دوران جنگ تحمیلی کسب شده است. بدین‌گونه می‌توانیم آنها را بستری برای افزایش دانش و مدیریت بحران در داخل کشور و به منظور اعتلای کشور و نظام جمهوری اسلامی قرار دهیم.