ابعاد توسعه در نظام اسلامى از دیدگاه امام خمینى

در این دیدگاه با آنكه توسعه متوازن در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده اما این فرآیند باید در مجموع به استحكام پایه‏هاى دین و تقویت مبانى اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهى گردد .
در اندیشه امام، توسعه در ابعاد مختلف خود مى‏بایستى اهدافى بلند و متعالى را برآورده سازد كه آن اهداف از درون اندیشه دینى ناشى مى‏شوند . هدف عمده از این مقاله بررسى اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینى (ره) است كه این اهداف در ابعاد توسعه و انسان، توسعه معنوى، توسعه سیاسى، توسعه علمى و فرهنگى و توسعه اقتصادى با بهره‏گیرى از سخنان ایشان تبیین شده است .
روش تحقیق
روشى كه در این بررسى به كار گرفته شده، روش «تحلیل متن‏» یا تحلیل درونى متن است كه عملى فكرى بوده و بر پایه‏هاى عقلانى استوار مى‏باشد . یعنى براى تفسیر، توضیح و بازنمایى موضوع از عقل و روش ذهنى استفاده مى‏شود . به منظور نیل به عینیت‏بیشتر در این بررسى، تكیه اصلى بر سخنان امام خمینى بوده كه در متون مختلفى به ویژه صحیفه نور، ولایت فقیه و آمده است . بنابراین روش كار، پژوهش كتابخانه‏اى بوده كه طى آن براى جمع‏آورى اطلاعات به منابع مربوطه مراجعه شده و مطالب مورد نیاز از آنها استخراج و مورد استفاده و تحلیل قرار گرفته است .
مقدمه
مباحث مربوط به توسعه از جمله مباحثى است كه سالها توجه اقتصاددانان و جامعه‏شناسان را به خود مشغول داشته است . دانشمندان و نظریه‏پردازان علوم اقتصادى - اجتماعى با هدف حل مشكلات و مسایل كشورهاى جهان سوم یا توسعه نیافته به ارائه دیدگاهها و نظریاتى پرداختند كه از عمده‏ترین آنها مى‏توان به نظریه رشد، نظریه ماركسیستى، نظریه وابستگى، نظریه روانشناختى توسعه، دیدگاه نوسازى، و نظریه‏هاى ملهم از عوامل سیاسى و فرهنگى و غیره یاد كرد .
مفهوم توسعه در علوم اجتماعى و اقتصادى دربردارنده معانى و مفاهیم گوناگونى است . وجود دیدگاههاى نظرى گوناگون در این تنوع تعاریف مؤثر بوده است . زیرا اولا هر یك از این دیدگاهها و تعاریف، با ارائه تعبیرى خاص و با نگاه از منظرى ویژه، بیانگر بخشى از واقعیت هستند و نه همه آن . ثانیا اغلب دیدگاهها و نظریات توسعه، مستقیم و یا غیر مستقیم، از مقایسه جوامع جدید (توسعه یافته) و جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه شكل گرفته‏اند .
نظریه رشد اقتصادى، با توجه به چگونگى و عوامل رشد اقتصادى در جوامع توسعه یافته، به ارائه طریق براى رشد اقتصادى كشورهاى توسعه نیافته یا در حال توسعه پرداخته‏اند . نظریه ماركسیستى چگونگى تحول جوامع توسعه یافته سرمایه‏دارى از مراحل پیشین به مرحله سرمایه‏دارى و سپس از آن مرحله به مرحله سوسیالیسم و كمونیسم را مد نظر قرار داده است . و توسعه در نظریه نوسازى به مرحله انتقال از جامعه سنتى به جامعه مدرن (صنعتى) اطلاق مى‏شود . جامعه‏اى كه این انتقال را به خوبى به انجام برساند، توسعه یافته است و جامعه‏اى كه در جهت این روند انتقال باشد، جامعه در حال توسعه تلقى مى‏شود . سایر دیدگاهها مانند دیدگاه وابستگى و دیدگاه نهادى، كه برداشت جدیدى از توسعه را در دهه‏هاى هشتاد و نود بر اساس همان دیدگاه نوسازى ارائه مى‏دهد، در انتقاد به دیدگاههاى فوق، پدید آمده‏اند . با وجود پراكندگى و تنوع نظرات جدید، وجه مشترك اغلب این نظریات، توجه به نهادهاى اجتماعى، اقتصادى كشورهاى جهان سوم، چند بعدى دیدن توسعه و اهداف آن و اصلاح آموزه تقابل سنت و مدرنیسم در دیدگاه نوسازى است . بر این اساس، توسعه مستلزم تغییرات اساسى در ساخت اجتماعى، ط‏رز تلقى عامه مردم و نهادهاى ملى و نیز تسریع رشد اقتصادى، كاهش نابرابرى و ریشه‏كن كردن فقر مطلق است . با گسترش مفهوم توسعه به همه شوون اجتماعى، توسعه در اصل باید نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعى، هماهنگ با نیازهاى متنوع اساسى و خواستهاى افراد و گروه‏هاى اجتماعى در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگى گذشته خارج شده و به سوى وضع یا حالتى از زندگى كه از نظر مادى و معنوى «بهتر» است‏سوق مى‏یابد . (2)
براى نمونه «سیرس Seers » توسعه را به معناى دستیابى به ظرفیتهاى شخصیت انسانى مى‏داند كه در سه هدف متجلى مى‏شود:
الف) تامین نیازهاى اساسى (رفاه فردى)،
ب) ایجاد اشتغال كامل،
ج) كاهش نابرابرى . (3)
در تعریف دیگرى از توسعه، براى درك معناى درونى آن باید حداقل سه ارزش اصلى به عنوان پایه فكرى و رهنمود علمى در نظر گرفته شود . این ارزشها عبارتند از: معاش زندگى، اعتماد به نفس، و آزادى حق انتخاب . (4) در نظریه‏هاى جدید بر لزوم ملحوظ قرار دادن ویژگیهاى خاص اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى هر كشور در استفاده از راهبردهاى توسعه تاكید شده است و توسعه «متناسب‏» یا توسعه «الگوى بومى‏» منطبق بر ویژگیهاى هر كشور و جامعه مورد تبلیغ و تشویق واقع شده است . (5)
هدف عمده در این مقاله بررسى اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینى (ره) است كه جایگاه توسعه در اندیشه ایشان فراتر از این تعاریف نظرى معطوف به مفاهیم اقتصادى مى‏باشد .
1 . امام خمینى و توسعه
نگرش امام خمینى (ره) به توسعه متاثر از دیدگاه مذهبى ایشان مى‏باشد كه منبعث از جهان‏بینى دینى است . مواضع و دیدگاههاى ایشان در قبال پدیده‏هاى اجتماعى به ویژه پدیده‏هاى جدید، تحت تاثیر مبانى كلى‏ترى قرار دارد كه مبانى نظرى و عملى ایشان را تشكیل مى‏دهد . از جمله ویژگیهاى امام، شناخت و اعتقاد به اسلام به عنوان دینى جامع و جاودان و همیشگى كه در هر عصر و زمان و متناسب با هر سطح از پیشرفت، امكان تمسك به آن و اجراى آن وجود دارد . علاوه بر این به حفظ و بقاى استمرار دیانت اسلام و به جدایى‏ناپذیر دانستن دین از سیاست و تاكید بر تشكیل حكومت اسلامى به منظور تحقق بخشیدن به آیین اسلام در جامعه و ایجاد زمینه مناسب براى حفظ و استمرار آن معتقد و متعهد مى‏باشد .
با این حال، اصل تغییر و تحول در جوامع در طول زمان را مى‏پذیرد و اجتهاد پویا را با در نظر گرفتن نقش زمان و مكان و مصالح كشور و اسلام به كار مى‏گیرد و بین ثبات احكام دینى از ثبات موضوعات و مصادیق تفكیك و تمیز قائل است .
امام خمینى (ره) به عنوان برجسته‏ترین اسلام‏شناس و متفكر اسلامى معاصر، دركى عمیق و جامع الاطراف از اسلام دارند و اسلام را در ابعاد فردى و جمعى، عبادى و اعتقادى، سیاسى و اجتماعى و به عنوان یك مكتب جامع مى‏شناسند . نگاه ایشان به توسعه نیز مستثنى از این قاعده نیست . یعنى فرایند توسعه را در تمامى شؤون جامعه مؤثر و مفید مى‏داند . در دیدگاه ایشان با آنكه توسعه متوازن و متناسب در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده لیكن فرایند توسعه باید در مجموع به استحكام پایه‏هاى دین و تقویت مبانى اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهى گردد .
نكته قابل ذكر دیگر این است كه در مبانى نظرى و معرفتى اندیشه امام (ره)، جامعه و مردم جایگاه ویژه‏اى دارند . مصلحت جامعه و مردم، همانند مبانى و اصول مكتب، از اصول عمده اندیشه ایشان را تشكیل مى‏دهد . از این‏رو امام، توسعه را براى تعالى جامعه و بستر سعادت و رشد مردم ضرورى مى‏داند اما این توسعه را در همه ابعاد جامعه مى‏پذیرد; یعنى توسعه سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، علمى و غیره .
این نكته را نیز باید در نظر داشت كه امام خمینى یك عالم علم توسعه یا جامعه‏شناس توسعه نیست كه كوشش نظرى ایشان معطوف به تبیین پدیده‏هاى اجتماعى در چارچوب روشهاى رایج این علم باشد، بلكه ایشان یك رهبر دینى - سیاسى و یك اندیشمند اجتماعى است كه با نگاهى عام و كلى‏نگر از طریق استنتاج عقلانى به هدفهاى عمده‏اى كه انسان باید در حصول آنها حركت نماید توجه نموده است . اگر توسعه به تحقق آن اهداف عالى كمك نماید و رضایت‏خداوند حاصل شود و مصلحت جامعه و مردم تامین گردد، مقبول ایشان واقع خواهد شد . بنابراین نباید آن گونه كه از یك عالم توسعه اقتصادى توقع است، انتظار داشت كه امام نیز به عنوان یك عالم توسعه به مفهوم رایج آن، به مسایل توسعه پرداخته باشد .
بنابراین در اندیشه امام (ره) توسعه، چه توسعه سیاسى و اقتصادى و چه توسعه علمى و فرهنگى و غیره علاوه بر آنكه اصول، مبانى و ملزومات خاص خود را دارد، مى‏بایست‏برآورنده اهدافى بلند و متعالى باشد كه از بطن اندیشه دینى ناشى مى‏شوند و در راس همه، خداباورى و حاكمیت توحید در جامعه مى‏باشد . توسعه در هدف غایى خود باید رضایت‏خداوند را برآورده سازد و گرنه اثر آن در همین حیات مادى مختصر مى‏شود; اگر اثرى بر آن مترتب باشد . اما اگر توسعه مادى به توسعه معنویت پیوند یافت و جامعه‏اى انسانى با مقاصد عالى ظهور یافت، این توسعه، پایدار و مبتنى بر هدف اصلى خود بوده است .
1 - 1 . اهداف توسعه از دیدگاه امام (ره)
در تبیین دیدگاه امام در باره اهداف توسعه، مى‏توان چند محور عمده را طرح نمود و در هر محور، شاخصهاى برجسته را كه جزو اهداف توسعه به شمار مى‏روند بر اساس سخنان ایشان معین نمود .
1 - 1 - 1 . امام، توسعه و انسان
از دیدگاه امام خمینى، محور توسعه، «انسان‏» است و نگاه او به توسعه دیدگاهى انسان‏شناسانه و در قلمرو معرفت دینى است كه هدف غایى توسعه را تربیت «انسان كامل‏» در جامعه مى‏داند . انسانى كه در همه ابعاد وجودى‏اش، كمال یافته است و توانایى ایجاد تحول و دگرگونى در جامعه را به سوى خیر و صلاح عمومى دارد . توسعه هم باید ناظر به بعد مادى انسان و هم به بعد معنوى او باشد; به عبارت دیگر به برآورده ساختن نیازهاى دنیایى و حیات اخروى هر دو منجر شود . در دیدگاه امام در وجه ظاهر، دنیا و آخرت با یكدیگر به حساب مى‏آید . نه دنیاگرایى كامل و نه زهد و آخرت‏گرایى هیچ كدام ممدوح نیستند . بلكه باید هر كدام در حد خود تامین گردد . اگرچه در افقى بالاتر و در وجه درونى عالم، امام حیات كمالى دیگرى را مطرح مى‏نماید كه هدف عمده تحقق آن است و حركت انسان باید نیل به آن حیات طیبه و معقول باشد . امام در رابطه با این هدفهاى عالى‏تر از اهداف مادى مى‏گوید:
«مقصد اسلام خانه نیست . مقصد بالاتر دارد و همه چیز در آن هست و توجه به جهات معنوى بالاتر از توجه به جهات مادى است .» (6)
و یا مى‏فرماید:
«مكتبهاى توحیدى كه در راس آنها مكتب اسلام است و در عین حال كه به مادیات و با مادیات سر و كار دارند، لكن مقصد این است كه مردم را طورى تربیت كنند كه مادیات حجاب آنها براى معنویات نباشد، مادیات را در خدمت معنویات مى‏كشند .» (7)
امام بارها بر تحول درونى، تحول همه‏جانبه فكرى و روحى انسانها، كمال و رشد معنوى انسان، خودسازى و خودشناسى تاكید نموده و اهداف مهم مكتب، تعالیم اسلام، انبیاء الهى و رهبران و مصلحان دینى را انسان‏سازى و تربیت انسان ذكر كرده است . از دیدگاه امام، همه تلاشها و كاركردها در حوزه‏هاى مختلف علمى، فنى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى نهایتا باید به ساخته شدن انسان، تربیت و هدایت او منجر شود . زیرا اگر انسان درست‏شد هم جامعه را به مسیر كمال و راههاى درست‏سوق مى‏دهد و هم مكتب را حفظ مى‏نماید، در نتیجه زمینه مناسب براى زندگى و حیات جامعه انسانى فراهم مى‏گردد . ساخته شدن این انسان را بر دوش عالمان دینى و دانشگاهیان هر دو مى‏گذارد . براى نمونه مى‏فرماید:
«شما دانشگاهى‏ها كوشش كنید كه انسان درست كنید، اگر انسان درست كردید مملكت‏خودتان را نجات مى‏دهید . اگر انسان متعهد درست كردید، انسان امین، انسان معتقد به یك عالم دیگر، انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاههاى شما و ما تربیت‏شد، مملكتتان را نجات مى‏دهد .» (8)
«دانشگاههاى علمى شما كوشش كند انسان درست كنند . همه دنبال این باشید، انسان . اگر انسانیت را، استثنا بكنید یك فردى درست‏بكنید دانشمند، یك طبیبى كه بهتر از همه اطباى دنیاست . اگر این وجهه انسانى نداشته باشد همین طبیب مضر است، همین طبیب وقتى كه مى‏خواهد یك كسى را معالجه كند دنبال منافع است، نه دنبال معالجه ...» (9)
«باید از حوزه‏هاى علمیه یك عالمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید و مركز ساخت انسان باشد و دانشگاه هم مركز ساخت انسان ما انسان دانشگاهى مى‏خواهیم، نه معلم و دانشجو . دانشگاه باید انسان ایجاد كند و انسان بیرون بدهد از خودش . اگر انسان بیرون داد از خودش، انسان حاضر نمى‏شود كه كشور خودش را تسلیم كند به غیر، انسان حاضر نمى‏شود كه تحت ذلت‏برود و اسارت، آنها هم از انسان مى‏ترسند .» (10)
«كوشش انبیا و ایده بعثت در تمام قرنها تربیت این موجود [انسان] است، این موجودى كه عصاره همه مخلوقات است و با اصلاح او اصلاح مى‏شود عالم و با فساد او به فساد كشیده مى‏شود . كوشش انبیا از اول تا آخر این بوده است كه این موجود را به صراط مستقیم دعوت كنند و راه ببرند، نه همان هدایت و گفتن تنها، بلكه راهنمایى و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال . براى اینكه این موجود را به آن كمالى كه لایق است، برسانند .» (11)
«مكتب اسلام یك مكتب مادى نیست، یك مكتب مادى، معنوى است . مادیت را در پناه معنویت اسلام قبول دارد . معنویات، اخلاق، تهذیب نفس، اسلام براى تهذیب انسان آمده است، براى انسان‏سازى آمده است . همه مكتبهاى توحیدى براى انسان‏سازى آمده‏اند، ما مكلفیم انسان بسازیم .» (12)
«اسلام هم آمده است، این انسان را درستش كند و بسازد و همه بعدهایش را نه یك بعد فقط، نه همان بعد روحانى تنها، كه غفلت كند از این جهات طبیعت و نه فقط بعد طبیعت كه اكتفا به این كند از او، این وسیله است‏براى این مقصد .» (13)
1 - 1 - 2 . امام، توسعه و دین (توسعه معنوى)
از اهداف توسعه مورد پذیرش امام خمینى، حاكمیت مكتب در جامعه و تقویت‏بنیانهاى دینى مى‏باشد . توسعه نباید به اصول عالیه اسلام خلل وارد سازد و به ترویج‏بى‏دینى منجر گردد . از بیانات گوناگون امام به دست مى‏آید كه توسعه همه‏جانبه علاوه بر ترقى سطح زندگى عامه (بعد مادى جامعه)، باید به تجلى دیندارى در جامعه، تقویت ایمان، گسترش معنویت و اخلاق اسلامى بینجامد . توسعه باید زمینه مناسب را براى حفظ اسلام و ترویج مكتب در جامعه، نشر معارف اسلامى، تحقق علمى احكام اسلام و رعایت‏حدود الهى فراهم نماید . اگر فرایند توسعه به بى‏دینى، متروك ماندن احكام و حدود اسلامى، مهجوریت معارف دینى و كنار گذاشته شدن مكتب منجر شود، این توسعه مورد پذیرش حضرت امام (ره) نخواهد بود و با برنامه‏ریزى چنین توسعه‏اى خالفت‏خواهد نمود . ایشان اسلام را امانت الهى مى‏داند كه همه ملت در حفظ آن مسؤول هستند:
«تمامى ملت بى‏استثنا مسؤول هستیم در مقابل خداى تبارك و تعالى براى این امانت، این اسلام كه امانت است و دست ماست . » (14)
در باره اهمیت مكتب مى‏فرماید:
«مكتب بزرگترین چیزى است كه از براى ما مطرح است، نباید راجع به مكتب یك كلمه‏اى كسى بگوید، اشتباه مى‏كند اگر مى‏گویند مكتب چطور، تمام مقصد ما مكتب ماست .» (15)
«نظر ما، كه ملت هم با آن موافق است، این است كه یك جمهورى اسلامى در ایران مستقر بشود و احكام اسلام آن طور كه هست اجرا گردد . و همه مطالب ایران و نظام آن بر طبق خواستهاى اسلامى جریان پیدا كند.» (16)
«مجرد اینكه ما ادعا بكنیم كه جمهورى ما اسلامى است این ادعا پذیرفته نیست . آن وقت جمهورى ما اسلامى مى‏شود و به كمال خودش مى‏رسد كه خداى تبارك و تعالى در این ملت و در این كشور حاكم باشد یعنى از آن نقطه اولى تا آن آخر حكومت، حكومت الهى باشد، سردمداران، همه الهى باشند، كسانى كه در راس حكومت هستند، كسانى كه در راس امور هستند، الهى باشند ...» (17)
«همه یك مقصد دارید، همه مى‏خواهید كه اسلام تحقق پیدا بكند .» (18)
«آمال ما این است كه احكام اسلام در همه جا، در همه قشرها، در همه وزارتخانه‏ها، در همه مملكت هر جا كه هست، در بازارها، در كشاورزى‏ها، در دور و نزدیك یك مملكت، همه جا احكام اسلام جارى باشد نباید در وزارتخانه‏ها یك چیزى كه بر خلاف اسلام است، بر خلاف مصالح این مملكت است، خداى نخواسته عمل بشود .» (19)
«جمهورى اسلامى یك لفظى نیست كه محتوا نداشته باشد، یك لفظى است كه باید محتوا داشته باشد و محتوایش هم این است كه تمام دستگاههاى دولتى و تمامى قشرهاى كشور اسلامى بشود .» (20)
«همه ما الان مكلفیم كه این رژیمى كه ادعا داریم كه تحقق پیدا كرده، واقعیتش تحقق پیدا كند، از حد لفظ به حد معنا بیاید مهمش این قدم است كه محتواى یك مملكتى اسلامى باشد، هر جایش برویم در مملكت اسلامى رفتیم وقتى مملكت ما جمهورى اسلامى است كه همه چیزش اسلامى باشد .» (21)
«من امیدوارم كه این راه را همه با هم طى بكنیم و آن حكومتى را كه اسلام مى‏خواهد متحقق باشد .» (22)
1 - 1 - 3 . توسعه فرهنگى
یكى از ابعاد توسعه، توسعه فرهنگى است . اهداف مهم توسعه فرهنگى از دیدگاه امام باید به تحقق امور زیر بینجامد:
1 - 1 - 3 - 1 . تعلیم و تربیت اسلامى
آموزش صرف در نظام تعلیم و تربیت مد نظر امام نیست‏بلكه وجه تربیتى، معنوى، جهت‏دار بودن، متعهد بودن، مستقل بودن و دینى بودن مجموعه نظام آموزشى و تربیتى مورد توجه و تاكید ایشان است .
«یكى از مسایل بسیار مهم در تمام دستگاهها خصوصا دانشگاه‏ها و دبیرستانها، تغییرات بنیادى در برنامه‏ها و خصوصا برنامه‏هاى تحصیلى و روش آموزش و پرورش است كه دستگاه فرهنگ ما از غربزدگى و از آموزشهاى استعمار نجات یابد .» (23)
«كوشش كنید كه در این آموزشى كه به مردم مى‏دهید، جهت‏دار باشد براى خدمت‏به خلق و براى خدمت‏به خدا و براى دمت‏به اسلام .» (24)
«تربیت كنید، مهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است .» (25)
«تربیت و تزكیه مقدم بر تعلیم است . صدمه‏هایى كه وارد مى‏شود بر مملكت، غالبا از این متفكرین بى‏پرورش، آموزشهاى بى‏پرورش واقع مى‏شود، علم را تحصیل مى‏كند لكن تقوا ندارند .» (26)
«باید آموزش و پرورش مردم توام باشد، پرورش، پرورش انسانى، پرورشى كه به درد انسان برسد . آموزشى كه براى انسان باشد، جهت‏دار باشد، اسم رب در آن باشد، توجه به خدا باشد .» (27)
1 - 1 - 3 - 2 . استقلال فرهنگى
یكى از هدفهاى مهم توسعه در بعد فرهنگى، دور شدن از فرهنگ بیگانه، غربى و روآورى به فرهنگ اسلامى است . عدم وابستگى فرهنگى و تاكید بر استقلال در سخنان امام جزء محورهاى مهم توسعه فرهنگى به شمار آمده است:
«ما مى‏خواهیم یك دانشگاهى داشته باشیم در خدمت‏خود ملت، در خدمت‏خود ایران ما با دانشگاهى كه ما را وابسته به خارج بكند، هر خارجى مى‏خواهد باشد، ما با آن دانشگاه، از اساس مخالفیم، ما دانشگاهى مى‏خواهیم كه ما را از وابستگى‏ها بیرون بیاورد ما را مستقل كند .» (28)
«اگر بخواهید ملت‏شما نجات پیدا بكند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود . مادامى كه ما پیوستگى مغزى داریم به خارج و اجانب، هیچ یك از این گرفتارى‏هایى كه شمردید، نمى‏توانیم از زیرش فرار كنیم . راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوانهاى ما از این وابستگى به غرب » (29)
«هیچ ملتى نمى‏تواند استقلال پیدا كند الا اینكه خودش خودش را بفهمد و تا زمانى كه ملتها خودشان را گم كرده‏اند و دیگران را به جاى خودشان نشانده‏اند، نمى‏توانند استقلال پیدا كنند . كمال تاسف است كه كشور ما حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته و به دنبال غرب است . چنان غرب در نظر یك قشرى از این ملت جلوه كرده است كه گمان مى‏كنیم غیر از غرب، دیگر هیچ چیز نیست . این وابستگى فكرى، عقلى و مغزى غربى منشا اكثر بدبختى‏هاى ملتها و ملت ما نیز هست .» (30)
1 - 1 - 3 - 3 . علم، تخصص، خلاقیت و فن‏آورى
علم و دانش، تخصص و فن‏آورى حتى با فراگیرى از فن‏آورى غرب مورد تشویق و تاكید امام است و برنامه توسعه فرهنگى كشور باید بدان نایل شود . علم هم در سطح آموزش عالى و هم تشویق به سوادآموزى و فراگیرى همگانى علم براى زدودن جهل و بى‏سوادى از پیكره جامعه . اما این علم و دانش نیز مشروط است‏به آنكه جهت‏دار و هدف‏دار باشد و منجر به حاكمیت فرهنگ فاسد غربى نگردد . علمى كه تعهد و اخلاق و سلامت انسان را تضمین نماید، نه آنكه مایه انحطاط و موجب تباهى او گردد .
«دانشگاه و حوزه‏هاى علمیه و روحانیون مى‏توانند دو مركز باشند براى تمام ترقیات و تمام پیشرفتهاى كشور و مى‏توانند دو مركز باشند براى تمام انحرافات و تمام انحطاطات .» (31)
«دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبه عالى برساند و تعهد و اخلاق و اسلامیت را هم به آن مرتبه عالى . باید مهذب بشود هم دانشگاه و هم حوزه‏هاى علمیه .» (32)
«این دو مركز [دانشگاه و حوزه] كه مركز علم است، هم مى‏تواند مركز تمام گرفتاریهاى بشر باشد و هم مى‏تواند مركز تمام ترقیات معنوى و مادى بشر باشد . علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند كه با هم مى‏توانند به مراتب ترقى و تعالى برسند .» (33)
«با علم است كه انسان مى‏تواند تامین سعادت دنیا و آخرت را بكند، با آموزش است كه انسان مى‏تواند تربیت كند جوانها را به طورى كه مصالح دنیا و آخرت خودشان را خودشان حفظ كنند . اگر كشور ما علم را بیاموزد، ادب را بیاموزد، جهت‏یابى علم و عمل را بیاموزد، هیچ قدرتى نمى‏تواند بر او حكومت كند . تمام گرفتارى‏هایى كه ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره‏بردارى از جهالت مردم بوده است . علم و سواد است‏با آن جهتى كه باید به او توجه كرد كه مى‏تواند ملت ما را از همه گرفتاریها نجات بدهد .» (34)
«باید چه طبقه جوان روحانى و چه دانشگاهى، با كمال جدیت‏به تحصیل علم، هر یك در محیط خود ادامه دهند و اگر دانشگاهها خالى از مردانى دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت‏طلب چون سرطان در تمام كشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادى و علمى ما را به دست مى‏گیرند و بهترین و مؤثرترین راه مبارزه با اجنبى، مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست و خالى كردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت‏به اسلام و مملكت اسلامى است .» (35)
در تشویق و دعوت به فراگیرى علم و تخصص مى‏فرماید:
«باید كوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته‏هاى مختلف، اساس فعالیت جوانان دانشجوى عزیز ما باشد كه نیازمندى‏هاى میهن به دست‏خود آنها برآورده و كشور ما با كوشش شما خودكفا شود . مع‏الاسف در دورانهاى گذشته اساس بر آن بود كه ما را در هر چیز وابسته كنند شما عزیزان كوشش كنید كه از این وابستگى بیرون آیید و احتیاجات كشور خودتان را برآورید و از نیروى انسانى و ایمانى خودتان غافل نباشید .» (36)
«ما با تخصص مخالف نیستیم، با علم مخالف نیستیم، با نوكرى اجانب مخالفیم، ما مى‏گوییم كه تخصصى كه ما را به دامن آمریكا بكشد یا انگلستان، یا به دامن شوروى بكشد، یا چین، این تخصص، تخصص مهلك است، نه تخصص سازنده . ما مى‏خواهیم متخصصین در دانشگاه تربیت‏بشوند كه براى ملت‏خودشان باشند ما مى‏خواهیم این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت لت‏باشد نه در خدمت اجانب .» (37)
«ما یك همچو تخصصى مى‏خواهیم كه جورى بار بیاورد كشور را و جوانهایى كه در راس امور كشور هستند، جورى بار بیاورد كه اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فكرى جز اسلام و ایران در سرشان نباشد ...» (38)
«اسلام همه ترقیات و همه صنعتها را قبول دارد، با تباهى‏ها مخالف است، با آن چیزهایى كه تباه مى‏كند جوانهاى ما را، مملكت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات، همه تمدنها موافق است .» (39)
«دانشگاههاى غربى به هر مرتبه‏اى هم كه برسند، طبیعت را ادراك مى‏كنند، طبیعت را مهار نمى‏كنند براى معنویت، اسلام به علوم طبیعى نظر استقلالى ندارد . تمام علوم طبیعى به هر مرتبه‏اى كه برسند باز آن چیزى كه اسلام مى‏خواهد نیست . اسلام طبیعت را مهار مى‏كند براى واقعیت و همه را او به وحدت و توحید مى‏برد آن معنایى كه از علوم دانشگاهها ما مى‏خواهیم و آن معنایى كه از علوم مدارس قدیمه ما مى‏خواهیم آنى كه اسلام مى‏خواهد تمام علوم، چه علوم طبیعى باشد و چه علوم غیر طبیعى باشد آنكه از آن اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد این است كه تمام اینها مهار بشود به علوم الهى و برگشتش به توحید بكند آن علاوه‏اى كه در اسلام است، آن جنبه معنویت و روحانیت و الوهیت مساله است .» (40)


 

1 - 1 - 4 . توسعه سیاسى
امام خمینى (ره) دموكراسى و توسعه سیاسى را به مفهومى كه به مردم، نقش فعال و مؤثر در تعیین سرنوشت‏سیاسى - اجتماعى، داده مى‏شود پذیرفته و طى به كارگیرى مكانیزمهاى جدید چون انتخابات، مجلس قانون‏گذارى، انتخاب رییس قوه مجریه، استقلال قوه قضائیه و نقش مشاركت، نظارت و دخالت مردم را نهادى مى‏نماید و در بیان و سخنان خویش نیز همواره بر این امور تاكید دارد . ایشان بر آزادى كه پیش فرض مهم دموكراسى و زمینه‏ساز استقرار و تداوم مردمى بودن و مردمى ماندن حكومت است نیز تاكید دارد و ضمن پذیرش شاخصهاى اشاعه آزادى در جامعه، براى حفظ مصالح جامعه، مصالح اسلام و بقاى دیانت و سلامت جامعه، رفتارهایى مانند فساد، فحشاء، دروغ‏پردازى، تهمت زدن، هرج و مرج، توطئه، توهین به مقدسات، ایجاد اخلال در نظم و امنیت را نمى‏پذیرد . همچنین برابرى نیز مورد تعلق خاطر و قبول ایشان است .
امام به عنوان یك متفكر اسلامى، اسلام را موافق با دموكراسى مى‏داند و در نتیجه خود نیز آن را مى‏پذیرد . ایشان ضمن موافق نشان دادن اسلام با دموكراسى، دموكراسى را نیز به وضوح از حكومت استبدادى متمایز مى‏سازد:
«مى‏گویند كه ما مى‏خواهیم كه یك مملكتى باشد دموكراسى باشد . شما حساب بكنید كه ببینید كه اسلام (ما حساب صدر اسلام را مى‏خواهیم بكنیم كه متن اسلام است . خود اسلام و متن اسلام است) . ببینیم كه آیا این حكومت اسلام و این رژیم اسلام، یك رژیم دموكراسى بوده است‏یا یك رژیم قلدرى و استبدادى بود .» (41)
در سخنى دیگر ضمن مقایسه اسلام و دموكراسى نتیجه مى‏گیرند:
«رژیمى كه به جاى رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست، رژیم عادلانه‏اى است كه شبیه آن رژیم در دموكراسى غرب نیست و پیدا نخواهد شد . ممكن است دموكراسى مطلوب ما با دموكراسى‏هایى كه در غرب هست مشابه باشد، اما آن دموكراسى‏اى كه ما مى‏خواهیم به وجود آوریم در غرب وجود ندارد . دموكراسى اسلام كاملتر از دموكراسى غرب است .» (42)
توسعه سیاسى مورد نظر امام خمینى (ره) باید برآورنده اهداف زیر باشد:
1 - 1 - 4 - 1 . استقرار حكومت اسلامى
از هدفهاى مهم توسعه سیاسى در نظرگاه امام خمینى استقرار حكومت اسلامى است، هم به لحاظ شكلى و هم به لحاظ محتوا كه وجه محتوایى آن را مهمتر و تحقق آن را مشكل‏تر مى‏داند . كارى است كه همت جمعى را مى‏طلبد . هم اسلام‏شناسان و متخصصان اسلامى، هم كارگزاران نظام اسلامى و هم آحاد مردم باید در جهت تحقق محتواى حكومت اسلامى بكوشند تا آن را محقق سازند . تاكید امام بر ایجاد حكومت اسلامى علاوه بر اینكه بستر و زمینه‏اى است‏براى اجراى احكام اسلام و تحقق عینى حاكمیت توحید در جامعه، و برقرارى عدالت در میان مردم، الگو شدن این حكومت‏براى ملتهاى تحت‏ستم دیگر مى‏باشد، لذا هدف غایى توسعه سیاسى را حاكمیت‏حكومت اسلامى در سراسر جهان عنوان مى‏كند:
«ما آنچه كه مى‏خواهیم این است كه اسلام با تمام محتوایى كه دارد كه آن محتوا یك میوه شیرینى است كه هر كس آن را بچشد به لذات ابدى مى‏رسد; مى‏خواهیم كه در تمام قشرها و در تمام ممالك اسلامى این حقیقت، این نور، این اسلام عزیز با محتواى بسیار عزیز پیاده شود، بلكه آرزو این است كه از سرحدات ممالك اسلامى به جاهاى دیگر ان شاءالله كشانده شود و امید است كه بیرق پرافتخار اسلام در نقاط ارض به اهتزاز درآید .» (43)
«این معنایى را كه ما در فكرش هستیم و با همت همه قشرهاى ملت امیدواریم كه تحقق پیدا بكند، آن این است كه اسلام در ایران حكومت كند . حكومت، حكومت‏خدا باشد و از آن كارهایى كه طاغوت مى‏كرد و عمال طاغوت مى‏كردند و گرفتارى‏هایى كه براى ملت ما از دست آنها پیدا شد ان شاءالله با همت همه جوانهاى ملت ما آنها تمام بشود و همه جا بیرق اسلام باشد اگر چنانچه اسلام به معناى خودش تحقق پیدا بكند، همه مردم در زیر پرچم اسلام در رفاه و سعادت هستند، نه همان سعادت این عالم، سعادت این عالم و سعادت آن عالم .» (44)
«همه ما با هم قیام كردیم كه اسلام را در اینجا زنده كنیم و ان شاءالله به سایر جاها هم صادر كنیم و ما همه برادر هم هستیم، دوست‏با هم هستیم .» (45)
«ما در بین راه هستیم و باید راه طولانى را طى كنیم و آن راه طولانى این است كه بیرق اسلام را در همه قطبهاى زمین به اهتزاز در آوریم .» (46)
«من امیدوارم كه ما بتوانیم پرچم اسلام را و پرچم جمهورى اسلامى را در همه جاى دنیا برپا كنیم و اسلام كه حق همه است از آن تبعیت كنند .» (47)
1 - 1 - 4 - 2 . برقرارى نظم
فرآیند توسعه در كشور از دیدگاه امام باید نظم و انتظام در امور و اداره كشور را پدید آورد و از هرج و مرج و بى‏نظمى جلوگیرى كند . نظم در امور و عدم تداخل مسؤولیتها و تصمیم‏گیرى‏ها و مشخص بودن حوزه عمل مدیریتها موجب بهبودى و كارآیى نظام مى‏گردد و به ترقى و رشد جامعه كمك مى‏نماید .
«حفظ نظم از واجبات الهى است . همه جا نظم لازم دارد .» (48)
«همه جامعه باید نظم داشته باشد همه جامعه نظم لازم دارد . اگر نظم از كار برداشته بشود جامعه از بین مى‏رود .» (49)
1 - 1 - 4 - 3 . ایجاد امنیت
یكى از ضرورى‏ترین مسایل براى توسعه كشور، امنیت داخلى است . زیرا فقدان امنیت و بروز آشوب و شورش و هرج و مرج، اساس جامعه را متزلزل مى‏كند و فرصتهاى لازم براى سرمایه‏گذارى‏ها، عمران و اصلاح جامعه را ضایع مى‏سازد . بنابراین از اهداف توسعه باید برقرارى امنیت و ثبات و حفظ آرامش باشد و اگر این فرآیند به تزلزل امنیت منجر گردد نه تنها اساس جامعه، بلكه تحقق خود توسعه نیز به خطر مى‏افتد .
 

«آنچه كه امروز براى همه ما لازم است، این است كه حتى‏الامكان كوشش كنیم در این كه آرامش پیدا بشود .» (50)
 

«همه چیزها تابع این است كه یك آرامشى باشد . ان شاءالله امیدوارم كه آرامش پیدا بشود همه ملت كمك كنند تا اینكه ان شاءالله این مسایل حل بشود .» (51)
 

«ما در سایه آرامش و وحدت مى‏توانیم این كشور را به مقاصد عالیه اسلامى برسانیم و این مستضعفین را از آن ظلمهایى كه در طول تاریخ به آنها شده است، نجات دهیم .» (52) «با تبادل افكار و اندیشه‏هاى سازنده مسیر رقابتها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفریط باید پاك نمود . من باز سفارش مى‏كنم كشور ما در مرحله بازسازى وسازندگى به تفكر و به وحدت و برادرى نیاز دارد ...» (53)
 

«شماها كوشش كنید كه مسایل را روى موازین عمل بكنید . شما كوشش كنید كه آرامش محفوظ باشد و روى موازین پیش برود .. . و اما اگر بنا باشد كه روى موازین نباشد این كم كم مى‏رسد به هرج و مرج و كم كم به زد و خورد و كم كم به كشت و كشتار و یك شهرى را، یك مملكتى را ناآرام مى‏كند، وقتى ناآرام كرد دیگر نمى‏شود كارهاى اصلاحى را كرد .» (54)
 

1 - 1 - 4 - 4 . حاكمیت قانون
از اهداف مهم توسعه سیاسى، باید حاكمیت قانون باشد به گونه‏اى كه همه مردم از نخبگان و فرهیختگان و كارگزاران نظام تا افراد عادى جامعه ملزم به رعایت قانون بوده و به آن احترام بگذارند . این قانون هم مى‏تواند قوانین دینى باشد كه براى سعادت بشریت تشریع شده و هم آنچه كه در قانون اساسى كشور آمده و یا از طریق نمایندگان مجلس شوراى اسلامى به تصویب مى‏رسد .
 

«ما مى‏خواهیم یك حكومتى داشته باشیم كه این حكومت قانون را ملاحظه بكند، حكومت قانونى باشد، آن حكومتى كه تمام قوانین بشرى را، تمام قوانین عالمى را زیر پا بگذارد و هر جورى دلش بخواهد با یك ملتى عمل بكند، ما با او مخالفت داریم، ما مى‏خواهیم یك حكومتى باشد مثل حكومت اسلام كه غیر از قانون هیچ چیز حكومت نكند، هیچ . قانون فقط حكومت‏بكند آن هم قانون عدل، آن هم قانون صحیح، آن هم قانونى كه براى رشد بشر است‏براى صلاح بشر است .» (55)
 

«در كشورى كه قانون حكومت نكند، خصوصا قانونى كه قانون اسلام است، این كشور را نمى‏توانیم اسلامى حساب كنیم . كسانى كه با قانون مخالفت مى‏كنند، اینها با اسلام مخالفت مى‏كنند . كسانى كه با مصوبات مجلس بعد از اینكه شوراى نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت مى‏كنند، اینها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت مى‏كنند قانون براى نفع ملت است، براى نفع جامعه است . براى نفع بعضى اشخاص و بعضى گروهها نیست . قانون توجه به تمام جامعه كرده است .» (56)
 

«اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافى پیش نخواهد آمد . اختلافات از راه قانون‏شكنى‏ها پیش مى‏آید . اگر قانون حكومت كند در یك كشورى چنانچه از صدر عالم تاكنون تمام انبیاء براى برقرار كردن قانون آمده‏اند و اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام تمام براى قانون خاضع بوده‏اند، تسلیم قانون بوده‏اند ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بكنیم و به قانون هم عمل كنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون، قانون براى همه است و براى تهذیب همه ملت است و براى آرامش خاطر همه ملت است و براى مصالح همه ملت است .» (57)
 

1 - 1 - 4 - 5 . نظارت و مشاركت مردم
در دیدگاه امام، فرآیند توسعه باید هرچه بیشتر به تفاهم میان دولت و ملت منجر شود و اتكاى دولت‏به مردم بیشتر گردد و به حفظ مردم و حضور آنها در جامعه بها داده شود . از اهداف توسعه باید مشاركت مردم در امور سیاسى، اقتصادى و فرهنگى باشد و مردم خودشان سرنوشت‏خود را تعیین كنند . همچنین توسعه سیاسى باید زمینه هرچه بیشتر نظارت مردم را در امور حكومت فراهم نماید و این مشاركت و نظارت مردم را از طریق استقرار مكانیزمهاى لازم نهادینه نمایند . اگر توسعه به رانده شدن مردم از متن به حاشیه جامعه بدل گردید و زمینه‏هاى مشاركت و نظارت آنها را در امور سیاسى و اجتماعى كاست و به جدایى مردم از دولت و عدم جلب رضایت آنها منجر گردید چنین توسعه‏اى را امام مورد نقد و نكوهش قرار مى‏دهد:
 

«بدون پشتیبانى مردم نمى‏شود كار كرد و پشتیبانى هم به این نیست كه مردم الله اكبر بگویند پشتیبانى این است كه همكارى كنند .» (58)
 

«باید همه زنها و همه مردها در مسایل اجتماعى، در مسایل سیاسى وارد باشند و ناظر باشند . هم به مجلس ناظر باشند، هم به كارهاى دولت ناظر باشند . اظهار نظر بكنند . ملت‏باید الان همه‏شان ناظر امور باشند . اظهار نظر بكنند . در مسایل سیاسى، در مسایل اجتماعى، در مسایلى كه عمل مى‏كند دولت ...» (59)
 

«آگاهى مردم و مشاركت و نظارت و همگامى آنها با حكومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت‏حفظ امنیت در جامعه مى‏باشد .» (60) «مملكت را باید خود ملت اداره كند .» (61) «اسلام به ما اجازه نداده است كه دیكتاتورى بكنیم . ما تابع آراى ملت هستیم . ملت ما هر طور راى داد ما هم از آنها تبعیت مى‏كنیم .» (62)
 

1 - 1 - 4 - 6 . استقلال ملى و همه‏جانبه
استقلال یكى از شعارهاى اصولى و مهم انقلاب اسلامى و از اهداف بلند امام خمینى بود كه براى تحقق آن، همه سختى‏ها و مصائب را متحمل شدند و مردم را نیز به تحمل این راه دعوت كردند . زیرا وابستگى را موجب ذلت و سرافكندگى مردم مى‏دانستند و در بیانات گوناگون، مردم را به تلاش و كوشش تا رفع تمام وابستگى‏ها و استقلال ملى تشویق نموده‏اند . از این‏رو یكى از اهداف مهم برنامه توسعه در كشور باید تحقق استقلال واقعى و حفظ و بقاى آن باشد .
 

«ما این همه جوان دادیم كه به مقصد برسیم . براى مقصد بود و آن مقصد همان بود كه ملت ما فریاد كشیدند و آن را خواستند: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى .» (63)
 

«بنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملى است . قوانین اسلام تصریح كردند كه هیچ ملتى و هیچ شخصى حق مداخله در امور كشور ما را ندارد .» (64)
 

«... از آن طرف، باز یك اصل دیگرى هست كه باز از اصول مهم است كه مسلمین نباید تحت‏سلطه كفار باشند . خداى تبارك و تعالى براى هیچ یك از كفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه كفار را قبول بكنند . این اصولى كه از امور سیاسى است كه قرآن كریم طرح كرده است و مسلمین را به آن دعوت كرده است .» (65)
 

«سیاست ما همیشه بر مبناى حفظ آزادى، استقلال و حفظ منافع مردم است كه این اصل را هرگز فداى چیزى نمى‏كنیم .» (66)
 

«روابط خارجى ما بر اساس حفظ آزادى، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است .» (67)
 

«ما الان در همه چیز به گمان همه یك نحو وابستگى داریم كه بالاتر از همه، وابستگى افكار است . افكار جوانهاى ما، پیرمردهاى ما، تحصیل‏كرده‏هاى ما، روشنفكرهاى ما، بسیارى از این افكار وابسته به غرب است این وابستگى سرمنشا همه وابستگى‏هاست كه ما داریم . اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشیم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست، وابستگى اجتماعى هم هست، سیاسى هم هست، همه اینها هست .» (68)
 

«اگر مملكت‏بخواهد یك مملكت مستقل براى خودتان باشد، باید این تحولات حاصل بشود، یك فرهنگ استعمارى برگردد به یك فرهنگ استقلال، مستقل . همه چیز باید عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به یك مغزهاى مستقل، تا این نشود، ما نمى‏توانیم به آن پیروزى نهایى برسیم .» (69)
 

«... این وابستگى فكرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشا اكثر بدبختى‏هاى ملت‏هاست و ملت ماست تا این وابستگى مغزى و فكرى از بین نرود، رشد حقیقى پیدا نمى‏شود و شما نمى‏توانید مستقل بشوید ...» (70)
 

«جمهورى اسلامى بنا دارد بر اینكه استقلال خودش را حفظ كند و دست دیگران را و دست جهانخوران را و آنهایى كه وابسته با آنهاست، از كشور خودش قطع كند و آرزو دارد كه تمام كشورهاى اسلامى آنها هم از این خواب گران برخیزند .» (71)
 

«قدمهاى بعد كوشش در اینكه از همه جهات مستقل باشید و وابسته نباشید .» (72)
 

1 - 1 - 4 - 7 . وحدت نیروهاى درون نظام و اتحاد امت اسلامى (تشكیل امت واحده اسلامى)
«اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، ترك را، فارس را همه با هم متحد كند و یك امت‏بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار كند تا كسانى كه مى‏خواهند سلطه بر این دولتهاى اسلامى و مراكز اسلام پیدا بكنند نتوانند به واسطه اجتماع بزرگى كه مسلمین از هر طایفه هستند .» (73)
 

«یك تكلیف الهى است‏براى همه كه دعوت به وحدت بكنند، دعوت به اجتماع بكنند شما همه اهل یك ملت هستید، اهل یك اسلام هستید، همه در پناه قرآن هستید، زیر پرچم اسلام هستید، با هم هماهنگ باشید .» (74)
 

«اساس پیشرفت‏شما ملت عزیز، تعهد به اسلام و وحدت كلمه است . تعهد به اسلام بدون اینكه با هم اجتماع نكنید در مسایل، بى‏فایده است باید تعهد خودتان را به اسلام هر روز محكمتر كنید و كوشش خودتان را براى وحدت همه قشرها فعالتر كنید اسلام از شما وحدت مى‏خواهد، اسلام از شما اتحاد مى‏خواهد، اعتصام به حبل‏الله مى‏خواهد ...» (75)
 

«بر همه ما اقشار ملت در هر مقامى كه هستیم واجب است، واجب الهى است كه با هم پیوسته باشیم و با هم یكدست و یكدل و یك جهت‏براى ساختن ایران خراب .» (76)
 

«كفران نعمت، كارشكنى و تضعیف یكدیگر موجب انحطاط و سقوط مى‏شود .» (77)
 

«بین خودتان برادر باشید، حفظ كنید این برادرى را اگر خداى نخواسته خللى حاصل بشود در این برادرى هر جا باشد، چه بین روحانیون، چه بین مردم، چه بین جناح‏هایى كه هستند، اگر خداى نخواسته یك وقتى یك خللى واقع بشود شكست همراه اوست تكلیف است‏براى همه ما كه ما این جمهورى كه به اینجا رسیده است را تا آخر حفظ كنیم .» (78)
 

1 - 1 - 4 - 8 . اخوت كارگزاران و مردم
در نظام اسلامى مورد نظر امام، مردم ولى‏نعمت و صاحبان اصلى قدرت مى‏باشند و كارگزاران و دولت، خدمتگزار و خادم آنان به حساب مى‏آیند . در این دیدگاه، دولت قدرت مسلط و حكومت‏گر بر مردم نیست، بلكه قدرت خود را از مردم گرفته و باید در خدمت آنها باشند . این مساله به كرات در سخنان امام مطرح شده و توسعه سیاسى باید این اصل را به طور عینى در جامعه محقق سازد . پیوند مردم با دولت مستحكم‏تر و اخوت و همدلى و مشاركت و همراهى آنان هرچه بیشتر افزون گردد .
 

«آن چیزى كه اسباب ضعف دولت و جدایى مردم از آن دولت هستند آن عبارت از كیفیت، كیفیت عمل همه دستگاههاست .» (79)
 

«هم صلاح خود شماست و هم صلاح كشور شماست و هم صلاح ملت است كه شما با مردم دوست‏باشید . مردم احساس كنند كه اینها دوستهاى آنهایند توجه به این معنا باشد كه باید اینها در خدمت مردم باشند و به مردم حالى كنند كه ما خدمتگزاریم، حالى كنند لفظا، حالى كنند عملا تمام استاندارها بنابراین بگذارند كه كارهاى خودشان را خوب انجام بدهند، در خدمت مردم باشند، حالى كنند به مردم كه حكومت اسلامى، حكومت‏خدمت است نه حكومت .» (80)
 

«این بنیان باید همیشه دنبال استحكامش باشید و این استحكام را هر كدام شما در محل‏تان عهده‏دارش هستید، یعنى یك تكلیف شرعى وجدانى است كه شما نگذارید در هر جایى كه هستید این كسانى كه در زیر نظر شما و زیر حكومت‏شما هست‏به مردم بدسلوكى كنند، مردم را بپذیرید براى خودتان، بروید تو مردم، جدا نشوید از مردم .» (81)
 

«باید اعمال و رفتار شما با مردم خوب باشد . مردم را از خودتان بدانید و خودتان را از مردم بدانید این جدایى‏ها اسباب این مى‏شود كه تزلزل پیدا بشود . و هرچه با هم مجتمع‏تر باشید طمانینه بیشتر حاصل مى‏شود و به مقصود زودتر مى‏رسید .» (82)
 

«شما باید به مردم حالى كنید كه ما براى خدمت آمدیم، ادارات براى خدمت آمدند ...» (83)
 

«اینجا آراى ملت، حكومت مى‏كند، اینجا ملت است كه حكومت را در دست دارد و این ارگانها را ملت تعیین كرده است و تخلف از حكم ملت‏براى هیچ یك از ما جایز نیست و امكان ندارد .» (84)
 

1 - 1 - 4 - 9 . آزادى
آزادى نیز از شعارهاى محورى انقلاب اسلامى بوده و توسعه مى‏بایست‏به تقویت هرچه بیشتر آن در جامعه با حفظ حدود آن بپردازد و با به كارگیرى ابزارهاى لازم براى قانونمند شدن آن در جامعه، از حاكمیت استبداد و خودكامگى جلوگیرى نماید . فرآیند توسعه نباید آزادى‏هاى مشروع و قانونى مردم را سلب نماید، بلكه شرایط بهینه را براى تحقق آزادى سالم منطبق بر موازین اسلامى فراهم نماید .
 

«آزادى یك مساله‏اى نیست كه تعریف داشته باشد، مردم عقیده‏شان آزاد است . كسى الزامشان نمى‏كند كه شما باید حتما این عقیده را داشته باشید، كسى الزام به شما نمى‏كند كه حتما باید این راه را بروید آزادى یك چیز واضحى است .» (85)
 

«در جمهورى اسلامى هر فردى از حق آزادى عقیده و بیان برخوردار خواهد بود ولكن هیچ فرد و یا گروه، وابسته به قدرتهاى خارجى را اجازه خیانت نمى‏دهیم .» (86)
 

«در مملكت ما آزادى اندیشه هست . آزادى قلم هست، آزادى بیان هست ولى آزادى توطئه و آزادى فساد در كار نیست .» (87)


.«هم صلاح خود شماست و هم صلاح كشور شماست و هم صلاح ملت است كه شما با مردم دوست‏باشید . مردم احساس كنند كه اینها دوستهاى آنهایند توجه به این معنا باشد كه باید اینها در خدمت مردم باشند و به مردم حالى كنند كه ما خدمتگزاریم، حالى كنند لفظا، حالى كنند عملا تمام استاندارها بنابراین بگذارند كه كارهاى خودشان را خوب انجام بدهند، در خدمت مردم باشند، حالى كنند به مردم كه حكومت اسلامى، حكومت‏خدمت است نه حكومت .» (80)
 

«این بنیان باید همیشه دنبال استحكامش باشید و این استحكام را هر كدام شما در محل‏تان عهده‏دارش هستید، یعنى یك تكلیف شرعى وجدانى است كه شما نگذارید در هر جایى كه هستید این كسانى كه در زیر نظر شما و زیر حكومت‏شما هست‏به مردم بدسلوكى كنند، مردم را بپذیرید براى خودتان، بروید تو مردم، جدا نشوید از مردم .» (81)
 

«باید اعمال و رفتار شما با مردم خوب باشد . مردم را از خودتان بدانید و خودتان را از مردم بدانید این جدایى‏ها اسباب این مى‏شود كه تزلزل پیدا بشود . و هرچه با هم مجتمع‏تر باشید طمانینه بیشتر حاصل مى‏شود و به مقصود زودتر مى‏رسید .» (82)
 

«شما باید به مردم حالى كنید كه ما براى خدمت آمدیم، ادارات براى خدمت آمدند ...» (83)
 

«اینجا آراى ملت، حكومت مى‏كند، اینجا ملت است كه حكومت را در دست دارد و این ارگانها را ملت تعیین كرده است و تخلف از حكم ملت‏براى هیچ یك از ما جایز نیست و امكان ندارد .» (84)
 

1 - 1 - 4 - 9 . آزادى
آزادى نیز از شعارهاى محورى انقلاب اسلامى بوده و توسعه مى‏بایست‏به تقویت هرچه بیشتر آن در جامعه با حفظ حدود آن بپردازد و با به كارگیرى ابزارهاى لازم براى قانونمند شدن آن در جامعه، از حاكمیت استبداد و خودكامگى جلوگیرى نماید . فرآیند توسعه نباید آزادى‏هاى مشروع و قانونى مردم را سلب نماید، بلكه شرایط بهینه را براى تحقق آزادى سالم منطبق بر موازین اسلامى فراهم نماید .
 

«آزادى یك مساله‏اى نیست كه تعریف داشته باشد، مردم عقیده‏شان آزاد است . كسى الزامشان نمى‏كند كه شما باید حتما این عقیده را داشته باشید، كسى الزام به شما نمى‏كند كه حتما باید این راه را بروید آزادى یك چیز واضحى است .» (85)
 

«در جمهورى اسلامى هر فردى از حق آزادى عقیده و بیان برخوردار خواهد بود ولكن هیچ فرد و یا گروه، وابسته به قدرتهاى خارجى را اجازه خیانت نمى‏دهیم .» (86)
 

«در مملكت ما آزادى اندیشه هست . آزادى قلم هست، آزادى بیان هست ولى آزادى توطئه و آزادى فساد در كار نیست .» (87)
 

«اما طرز حكومتى كه ما پیشنهاد مى‏كنیم، حكومت جمهورى اسلامى است و اساسش بر آزادى و استقلال كشور و عدل و تعدیل تمام دستگاههاى دولتى است .» (88)
 

«ما از تمام كشورهاى زیر سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال كاملا پشتیبانى مى‏نماییم .» (89)
 

«آزادى یك نعمت‏بزرگ الهى است .» (90) «اینها دارند حقوق اولیه بشریت را - دارند - مطالبه مى‏كنند . حق اولیه بشر است كه من مى‏خواهم آزاد باشم، من مى‏خواهم حرفم آزاد باشد .» (91)
 

«در اسلام اختناق نیست، در اسلام آزادى است‏براى همه طبقات، براى زن، براى مرد، براى سفید، براى سیاه، براى همه .» (92)
 

1 - 1 - 5 . توسعه اقتصادى
در تعریفى نظرى از توسعه در بعد اقتصادى مى‏توان گفت كه «توسعه اقتصادى فرآیندى است كه طى آن تولید ناخالص ملى افزایش مى‏یابد و فقر، نابرابرى اقتصادى و بیكارى كاهش پیدا مى‏كند و رفاه همگانى نسبى به وجود مى‏آید . و این امر از طریق افزایش سرمایه‏گذارى و تغییر و تحول در مبانى علمى - فنى تولید حاصل مى‏شود .» (93)
 

امام خمینى (ره) توسعه اقتصادى را به عنوان مجموعه شیوه‏ها، روشها و مكانیزمهاى علمى - عقلانى ارتقاى سطح معیشت جامعه مى‏پذیرد اما بیش از آنكه به مسایلى كه در حوزه علم اقتصاد توسعه قرار دارد پرداخته باشد به هدفهاى غایى كنش اقتصادى مانند عدالت اجتماعى، ابعاد معنوى و هدفهاى فرهنگى نظیر خودباورى، اعتماد به نفس، توجه به دنیا در ظل توجه به آخرت توجه نموده است .
 

تاكیدهاى امام در بیانات و سخنان خود بر برخى شاخصهاى مهمى كه در حوزه اقتصاد قرار دارد نشانگر آن است كه ایشان به اقتصاد به عنوان حوزه عملى و عرفى كه معیشت و زندگانى مادى مردمان را تامین مى‏كند به دیده اهمیت نگریسته است . شاخصهایى نظیر اهمیت كشاورزى، ارزش كار و كارگر، رفاه عمومى، فقرزدایى و محرومیت‏زدایى، خودكفایى در صنعت و .
 

از این‏رو توسعه اقتصادى به عنوان فرآیندى كه طى آن در سطح زندگى مادى مردم تحول مثبت پدید مى‏آید، مورد توجه امام بوده و به آن بهاى زیادى داده است . با این حال دغدغه عمده ایشان این بوده است كه توسعه اقتصادى به دنیاگرایى افراطى، وابستگى به بیگانگان، طبقاتى شدن جامعه، نادیده گرفتن عدالت اجتماعى و فراموش شدن اهداف متعالى انسان منجر نگردد .
 

محورهاى مهم در اهداف توسعه اقتصادى از دیدگاه امام را مى‏توان در تحقق اصول زیر برشمرد:
 

1 - عدالت اجتماعى
 

2 - خودكفایى
 

3 - قطع وابستگى
 

4 - استقلال (اقتصادى)
 

5 - كار و تولید (و ارزش بودن آن)
 

6 - بازسازى و سازندگى (نوسازى) كشور
 

7 - بهره‏بردارى صحیح از طبیعت
 

8 - فقرزدایى و محرومیت‏زدایى
 

9 - اصلاح جامعه و رواج خیر عمومى
 

10 - تعاون و مشاركت مردمى
 

11 - كارآمدى نیروى انسانى (تبحر و تخصص)
 

در زمینه ادارى نیز توسعه باید نظام مدیریت و سازمانهاى ادارى را متحول نماید (تحول دیوان‏سالارى) .
 

براى رسیدن به اهداف توسعه اقتصادى، امام خمینى به شاخصهایى كه عوامل توسعه محسوب مى‏شوند نیز اشاره نموده و به كرات آنها را تذكر داده است . از جمله تشویق و ترغیب روحیه علمى، فراگیرى علم و تخصص و رشد صنعت، برنامه‏ریزى، موقع‏شناسى، به كارگیرى نیروهاى كیفى، توسعه مراكز علمى و تحقیقاتى، خودباورى و اعتماد به نفس، كار و تلاش و عبادت دانستن آن، صبر و استقامت، همگرایى، اجتماع و اتفاق كلمه، عزت و اعتلاى كشور، قطع دست‏بیگانگان، مشاركت مردم، صرفه‏جویى، سرمایه‏گذارى مشروع، نظارت و هدایت صحیح دولت، امنیت و ثبات، اولویت كشاورزى، تشویق صادرات غیر نفتى، منع اسراف و تجمل‏گرایى، مبارزه با رفاه‏زدگى و خوى اشرافى‏گرى، عدم دنیاگرایى در عین توجه به امور دنیایى معقول و .
 

در این محور به ذكر پاره‏اى از سخنان امام در باره اهداف توسعه اقتصادى بسنده مى‏شود:
 

«ما خواستار یك اقتصاد سالم و غیر وابسته هستیم هرگز اجازه نمى‏دهیم تا هستى ما را غارت كنند . ما در تمام زمینه‏هاى اقتصادى یك انقلاب واقعى خواهیم كرد . امر كشاورزى در حكومت ما از اولویت‏خاصى برخوردار است در زمینه صنعت‏با ایجاد صنایع مادر از صنایع مونتاژ جلوگیرى به عمل مى‏آوریم اقتصاد ما یك اقتصاد مستقل و سالم و ملى است، بر اساس تامین اساسى‏ترین نیازهاى مردم محروم و ستمدیده ایران، نه فقط یك اقتصاد مصرفى .» (94)
 

«... اوضاع اقتصادى عوض خواهد شد و یك اقتصاد صحیح و سالم ما عرضه مى‏كنیم و الان اینها اقتصاد ما را ورشكست كرده و از بین برده‏اند . اینها خرجهایى كرده‏اند كه خلاف مصلحت‏بوده است . دزدى‏هایى كرده‏اند كه خیانت‏بوده است و براى حفظ خود به اشخاصى پولهاى بسیار گزاف داده است و ما تمام اینها را از بین مى‏بریم و اطمینان داریم كه دیگر اقتصاد عقب مانده نخواهیم داشت و به نیازهاى مردم محروممان جواب مثبت‏خواهیم داد .» (95)
 

«ما باید خودكفا بشویم در همه چیز، من جمله در قضیه كشاورزى، ایران مملكتى است كه كشاورزى آن باید كشاورزى غنى‏اى باشد .» (96)
 

«اگر شما بخواهید استقلال پیدا بكنید و آزادى حقیقى پیدا بكنید، باید كارى بكنید كه در همه چیز خودكفا باشید .» (97)
 

«ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شكست نخوریم احتیاج به چند امر داریم، یكى اینكه ما اقتصاد خودمان را طورى كنیم كه خودكفا باشیم كه اولش قضیه زراعت است شما مى‏دانید كه اگر یك مملكتى در اقتصاد، خصوصا این رشته اقتصاد كه نان مردم است، در این احتیاج به خارج پیدا بكند این وابستگى اقتصادى آن هم در این رشته موجب این مى‏شود كه ملت ایران، مملكت ایران تسلیم بشود به دیگران ...» (98)
 

«اگر ما یك وابستگى اقتصادى داشته باشیم این موجب این مى‏شود كه وابستگى سیاسى هم پیدا بكنیم و واستگى نظامى هم حتى پیدا بكنیم . مملكتمان باز برمى‏گردد به آن حالى كه سابق بود . ما حالا مى‏خواهیم مملكت مال خودمان باشد و حالا مملكت مال خود مردم است .» (99)
 

«مملكت‏شما احتیاج به كار دارد، مملكت‏خرابى است كه محتاج به این است كه ساخته بشود و ساختن مملكت‏به دست‏شماهاست . هر كس در هر جا هست اشتغال به كار پیدا كند و كار را خوب انجام بدهد كارى بكنید كه خودكفا بشوید .» (100)
 

«اگر بخواهید یك ملت قوى و آزاد باشید، از تشریفات یك قدرى بكاهید .» (101)
 

«مساله برنامه از مهمات یك كشور است . اگر چنانچه بدون برنامه، یك كشورى بخواهد اداره بشود، نمى‏شود اداره بشود، باید برنامه باشد . برنامه‏ریزى‏ها را باید با كمال دقت اشخاصى كه تخصص دارند، اشخاصى كه توجه به مسایل سیاسى و مسایل اجتماعى و مسایل اسلامى دارند، اینها باید با كمال دقت‏بررسى كنند و متحدا با هم برنامه‏ریزى كنند و براى كشور راه برنامه‏ریزى، راهى باز مى‏كند براى پیشبرد مقاصد كشور .» (102)
 

«امروز باید كار كشاورزى كه عبادت و اطاعت امر خداست تقویت گردد . هر كس هر جور مى‏تواند باید تقویت‏بكند به طورى كه ان شاءالله ما از این گرفتارى خارج بشویم .» (103)
 

«موقع‏شناسى یكى از امورى است كه در رشد هر جامعه‏اى دخالت زیاد دارد .» (104)
 

«اكنون كم‏كارى حرام است .» (105)
 

«... این به عهده علماى اسلام و محققین و كارشناسان اسلامى است كه براى جایگزین كردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه‏هاى سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه‏ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت‏به در آورند .» (106)
 

«همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسؤولین كشور ماست كه روزى فقر و تهیدستى در جامعه ما رخت‏بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند كشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند .» (107)
 

«اسلام اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهمیت‏به مستمندان و ضعیفان بارور مى‏كند و براى رشد بیشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مى‏نماید .» (108)
 

«آنچه در سلطنت پهلوى و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است، جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و كشاورزى چیزى نبوده است . تلاش آنها را نوسازى و تبدیل ایران به یك جامعه صنعتى نامیده‏اند . آنچه مورد نظر ماست‏یك نوسازى واقعى مبنى بر نیازهاى اساسى اكثریت قاطع و فقیر مردم است . آنچه در زمینه اقتصادى مورد نظر ماست، جلوگیرى از غارت منابع ملت ماست مهمتر آنكه منافع حاصله از فروش منابع ارضى باید به مصرف پیشرفتهاى اقتصادى ما برسد و در این جهت ما قطعا با جهان صنعتى در رابطه كامل خواهیم بود . ولى حق تصمیم‏گیرى براى جهتى كه اقتصاد ما انتخاب خواهد كرد، به عهده خود ما خواهد بود .» (109)
 

«وابستگى اقتصادى مساله‏اى است كه وابستگى‏هاى بسیارى را به دنبال مى‏آورد . باید كارى بكنیم كه زاید بر خودكفا باشیم ...» (110)
 

«مردم را در همه امور شركت‏بدهیم، دولت‏به تنهایى نمى‏تواند كه این بار بزرگى كه الان به دوش این ملت هست، بردارد ركت‏بدهند مردم را در همه امور . همان طور كه با شركت مردم در این جنگ، شما بحمدالله پیروز شدید مردم را در امور ركت‏بدهید، در تجارت شركت‏بدهید، در همه امور شركت‏بدهید . مردم را در فرهنگ شركت‏بدهید، مدارسى كه مردم مى‏خواهند درست كنند كارشكنى نكنید برایشان .» (111)
 

«برنامه‏ریزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توام با حفظ شعایر و ارزشهاى كامل اسلامى و پرهیز از تنگ‏نظرى‏ها و افراطگرى‏ها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفى كه بزرگترین آفت‏یك جامعه انقلابى است و تشویق به تولیدات داخلى و برنامه‏ریزى در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادى صدور كالا و خروج از تكیه به صادرات نفت و نیز آزادى واردات و صادرات و به طور كلى تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت و توسعه حضور مردم در كشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى شهرهاى تخریب شده و شكستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمكن و مرفه و بسط آن به توده‏هاى مردم و جامعه .» (112)
 

«شما باید براى این پابرهنه‏ها و مستضعفین كه در طول تاریخ به استضعاف كشیده شده بودند و اینها را به حساب نمى‏آورند و فقط آن طبقه بالا را راضى نگاه مى‏داشتند براى اینها كار كنید باید همه دست‏به دست هم بدهید كه ان شاءالله براى اینها یك زندگى مرفهى، یك وضع صحیحى پیش بیاید، درست‏بشود .» (113)
 

«ایران امكانات و ظرفیتهاى مختلف و فراوانى براى رشد اقتصاد دارد كه اگر نفت هم نباشد بتواند در رشد خود و از بین بردن فقر پیروز شود . از قبیل معادن مختلف كه در صنایع اهمیت زیادى دارد و همچنین امكانات كشاورزى و دامدارى و مهمتر از همه وجود استعدادهاى سرشار و خلاق انسانى .» (114)
 

«ما براى صنعتى شدن كشور تلاش مى‏كنیم و لكن نه صنعت مونتاژ كه هم كشور را هرچه بیشتر به اجانب وابسته كرده است و هم اكثریت فقیر و محروم را در خدمت مشتى ثروت‏اندوز متجاوز قرار داده است .» (115)
 

«مهمترین عامل در كسب خودكفایى و بازسازى، توسعه مراكز علمى و تحقیقات و تمركز و هدایت امكانات و تشویق كامل و همه‏جانبه مخترعین و مكتشفین و نیروهاى متعهد و متخصصى است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصارى علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده‏اند كه مى‏توانند كشور را روى پاى خود نگه دارند .» (116)
 

«مردم باید تصمیم خود را بگیرند، یا رفاه و مصرف‏گرایى یا تحمل‏سختى و استقلال .» (117)
 

«به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت مى‏كنم كه ثروتهاى عادلانه خود را به كار اندازید و به فعالیت‏سازنده در مزارع و روستاها و كارخانه‏ها برخیزید كه این خود عبادتى ارزشمند است .» (118)
 

«... به مالكیت و سرمایه‏هاى مشروع با حدود اسلامى احترام گذارید و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه‏ها و فعالیتهاى سازنده به كار افتند و دولت و كشور را به خودكفایى و صنایع سبك و سنگین برسانند .» (119)


 

1 - 2 . نتیجه
در دیدگاه امام خمینى (ره) توسعه متوازن در تمامى شؤون سیاسى، اقتصادى، علمى و فرهنگى جامعه مورد تایید و تاكید قرار گرفته و این فرآیند را براى تعالى جامعه و بستر سعادت و رشد مردم ضرورى مى‏داند . ایشان بیش از آنكه به مفهوم رایج توسعه نظر داشته باشد به هدفهاى عمده‏اى كه مى‏بایست‏برآورده سازد توجه دارد . در اندیشه امام، توسعه با آنكه اصول، مبانى و ملزومات خاص خود را دارد، مى‏بایست‏برآورنده اهدافى بلند و متعالى باشد كه در راس همه، خداباورى و حاكمیت الله در جامعه است . توسعه باید در مجموع به استحكام پایه‏هاى دین، تقویت مبانى اسلام، استقرار حكومت اسلامى، تربیت و هدایت و رشد معنوى انسان، حاكمیت قانون، استقلال و خودكفایى و سربلندى كشور، قطع وابستگى و رهایى از سلطه استعمارگران، ارزش و عزت و كرامت مردم، علم و خلاقیت و فن‏آورى، مشاركت مردمى و ارتباط هر چه بیشتر دولت و ملت، كار و تولید، عدالت اجتماعى، فقرزدایى و رفاه عمومى منتهى گردد و فوق همه در هدف غایى خود رضایت‏خداوند را برآورده سازد .
 

پى‏نوشت:
 

1) عضو هیات علمى دانشگاه شیراز - بخش تاریخ .
 

2) جرالد . ام، مایر . دادلى سیرز، پیشگامان توسعه، ترجمه على‏اصغر هدایتى و على یاسرى، انتشارات سمت، تهران، 1369، ص‏17 بعد; رحیم‏زاده اسكویى، رحیم، مقاله «توسعه نیافتگى از دیدگاه تئوریك‏» ، كتاب توسعه، شماره 4، نشر توسعه، زمستان 1371، ص‏69 و 70 . فرانك، آندره گوندر، جامعه‏شناسى توسعه و توسعه نیافتگى جامعه‏شناسى، ترجمه منوچهر مناجیان، تهران، انتشارات دانشگاه صنعتى شریف، 1359 . آزاد برمكى، تقى، مقاله «مشاركت و توسعه اقتصادى - اجتماعى‏» ، مجله فرهنگ و توسعه، شماره 10 بهمن و اسفند 1372، ص‏46 و بعد . حسنى، محمدحسن، نوسازى جامعه از دیدگاه امام خمینى، چاپ دوم، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1378 .
 

3) افروغ، عماد، مقاله «روش‏شناسى مردم، پایه نظرى دیدگاه نوین توسعه‏» ، مجله فرهنگ توسعه، شماره 10، بهمن و اسفند 1372 .
 

4) تودارو، مایكل، توسعه اقتصادى در جهان سوم، ترجمه غلامعلى فرجادى، چاپ پنجم، تهران، سازمان برنامه و بودجه، 1370، ص‏39 .
 

5) در این باره بنگرید به: مولانا، گذر از نوگرایى، ترجمه یونس شكرخواه، مركز مطالعات و تحقیقات رسانه‏ها، تهران، 1371، فصل اول .
 

6) صحیفه نور، ج‏10، ص‏275 و 276 .
 

7) همان، ج‏8، ص‏237 .
 

8) همان، ج‏7، ص‏63 .
 

9) همان، ص‏64 - 63 .
 

10) همان، ج‏8، ص‏83 .
 

11) همان، ص‏174 . در سخنى دیگر مى‏فرماید: «سازندگى‏هاى روحى مقدم بر همه سازندگى‏هاست .» صحیفه نور، ج‏6، ص‏467 .
 

12) همان، ج‏7، ص‏16 - 15 و نمونه دیگر در ج‏8، ص‏468 - 467 .
 

13) همان، ج‏11، ص‏125 .
 

14) همان، ج‏8، ص‏95 .
 

15) همان، ج‏12، ص‏274 .
 

16) همان، ج‏3، ص‏116 . براى نمونه‏هاى دیگر ر . ك: صحیفه نور، ج‏1، ص‏122 و 162 و ج‏12، ص‏101 و ج‏2، ص‏263 و ج‏7، ص‏78 و ج‏3، ص‏81 و ج‏4، ص‏21 و 37 .
 

17) همان، ج‏8، ص‏144 .
 

18) همان، ج‏9، ص‏315 . «... مایى كه مى‏خواهیم آن مسایل الهى و آن مقاصد الهى و مقاصد حق در ایران جایگزین باطلها بشود، خداوند با ما همراهى مى‏كند .» (همان‏ص‏304) .
 

19) همان، ج‏6، ص‏24 .
 

20) همان، ص‏44 . نمونه دیگر: «نظر ما به این است كه همه بلاد اسلامى باشد و حكومت اسلامى برقرار بشود و حكومت عدل اسلامى در همه جا مستقر بشود .» (همان، ص‏10) .
 

21) همان، ج‏5، ص‏110 - 104 .
 

22) همان، ص‏170 .
 

23) همان، ج‏9، ص‏187 .
 

24) همان، ج‏8، ص‏106 .
 

25) امام خمینى، كلمات قصار (پندها و حكمتها)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، 1372، ص‏184 .
 

26) همان، ص‏184 .
 

27) صحیفه نور، ج‏8، ص‏107 .
 

28) همان، ج‏14، ص‏233 .
 

29) همان، ج‏6، ص‏120 .
 

30) همان، ج‏11، ص‏186 .
 

31) همان، ج‏8، ص‏80 .
 

32) همان، ص‏83 .
 

33) همان، ص‏81 .
 

34) همان، ص‏108 .
 

35) همان، ج‏2، ص‏21 - 20 .
 

36) همان، ج‏9، ص‏186 .
 

37) همان، ج‏14، ص‏233 .
 

38) همان .
 

39) همان، ج‏9، ص‏166 . در ضرورت استفاده از افراد متخصص و كاردان مى‏فرماید: «دولت‏بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته‏هاى مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان در گزینش همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافع ملت‏بودن آنان تكیه كنند . نه بر دوستى و آشنایى و حرف شنوى بى‏تفكر و تامل كه این رویه موجب ناكامى در خدمت‏به كشور است .» (صحیفه نور، ج‏19، ص‏108) .