اخلاق و سیاست در زندگی امام موسی صدر

در این باره، نویسنده‌ای روحانی می‌گوید: «خاندان صدر که امروز در عراق و ایران شهرت دارند، در روستای معرکه واقع در جنوب لبنان ریشه دارند. روستای معرکه سرزمین تاریخی جبل عامل لبنان است. پس از آن که جد اعلای خاندان صدر در زمان جزار پادشاه حاکم عثمانی از روستای معرکه به عراق هجرت کرد، برخی فرزندان و نوادگان او در عراق سکنی گزیدند و برخی نیز به ایران و خصوصاً اصفهان آمدند. اینها همانند شیخ حر عاملی، هم لبنانی هستند و هم ایرانی. حتی امروز در روستای معرکه در جنوب لبنان قبوری وجود دارد که از آن اجداد خاندان صدر است. البته ریشه اصلی خاندان صدر در حجاز است؛ یعنی آنها از حجاز به شام رفتند و از آنجا به عراق و ایران.»۱
از منظر اجتماعی و سیاسی، معنای سوابق خانوادگی که در بستر وسیعی از عراق، لبنان، عربستان و ایران جای گرفته است، وسعت دید، نظر و تنوع آراء و در معرض قرار گرفتن اعضای خاندان صدر را نشان می‌دهد. چراکه افرادی که در معرض تنوع محیطی و جغرافیایی قرار می‌گیرند، قدرت مقایسه پیدا می‌کنند و افرادی که می‌توانند مقایسه کنند، نیز تجزیه و تحلیل می‌کنند، زیرا که توانایی سنجیدن معیارها و شرایط گوناگون را پیدا می‌نمایند.۲
این ویژگی در خاندان صدر به طور خاصی وجود دارد به طوری که در خانواده‌های صدر زبان عربی و فارسی همزمان صحبت می‌شد و بین ایران، عراق و لبنان پیوسته اعضای خانواده در حال مسافرت بودند. امام موسی صدر در چنین فضایی سالهای کودکی، نوجوانی و جوانی خود را سپری کرد و عزیمت او به لبنان از منظر خانوادگی و اجتماعی شاید حالت طبیعی داشت. در کنار این ویژگی جغرافیایی خاندان صدر می‌توان در عین حال به اهمیت خانواده ایشان نیز اشاره کرد. پدر ایشان مرحوم آیت‌الله سید صدرالدین صدر جانشین مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزة علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت‌الله سید اسماعیل صدر از شاگردان طراز اول مرحوم آیت‌الله میرزا حسن شیرازی (مرجع مطلق زمان خود و صاحب فتوای تحریم تنباکو) و جد مادری ایشان مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد علیه رضاخان بود. جد اعلای امام صدر مرحوم آیت‌الله سید صدرالدین صدر، مرجع بزرگ حوزه اصفهان و استاد فرهیختگانی همچون شیخ مرتضی انصاری، شریف‌العلماء و شیخ هاشم چهارسوقی بود. در طول هزاره گذشته زمانی نبوده است که عرصه مرجعیت شیعه از حضور نیاکان امام صدر خالی باشد. نسب امام صدر با ۳۲ واسطه به امام موسی کاظم(ع) می‌رسد و دانشمندانی چون شهید اول، شهید ثانی و شیخ حرعاملی تنها سه تن از اجداد مادری این خانواده هستند.۳
بنابراین امام موسی صدر نه تنها از طریق گذراندن تحصیلات حوزوی و بهره‌گیری از مراجع بزرگ، بلکه از مسیر خانواده به زیربناهای اعتقادی، اخلاقی و رفتار اسلامی مجهز بود و بی‌دلیل نیست که تنها در سن سی سالگی نهضت عظیم اجتماعی، اعتقادی و در نهایت سیاسی را در لبنان بنا نهاد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد و نهادینه شدن خفقان سیاسی در ایران، بسیاری در پی کار و فعالیت اجتماعی، فکری و سیاسی بودند و چنین فضایی در دهه ۱۳۳۰ شمسی ایران وجود نداشت. آنچه که امام موسی صدر را از ابتدا در کنار دکتر بهشتی قرار می‌داد، اعتقاد هر دوی آنها به اولویت کار و فعالیت فکری به فعالیت‌های سیاسی بود. در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی، دو مکتب فکری بر جریانهای اجتماعی و سیاسی مخالف شاه یا بعضاً در کشورهای عربی علیه دولت‌های وقت وجود داشت؛ اول، مارکسیسم و سپس ناسیونالیسم بود. در چنین شرایطی، امام موسی صدر و دکتر بهشتی هر دو اعتقاد داشتند طرح اندیشه اسلامی و بسط تفکر دینی به عنوان مکتبی مستقل از جریانهای دیگر، اولویت زمان بود.
فعالیت‌های آیت‌الله مرتضی مطهری در آن زمان نیز در چنین راستایی بود. امام موسی صدر با توجه به خفقان سیاسی در ایران و حاکمیت مطلق حزب بعث در عراق، لبنان را برای فعالیت فکری، اقتصادی و اجتماعی انتخاب کرد و جنوب لبنان و مناطق شیعی اولویت پیدا کرد تا کار فرهنگی و دینی و ارتقای سطح آگاهی‌ها و رسیدگی به امور اجتماعی و معاش شیعیان در دستور کار قرار گیرد. او در بدو ورود خود به لبنان بارور کردن فرهنگی، افزایش بنیه مالی، گسترش اشتراکات فکری، تشکیل سازمانهای مؤثر اجتماعی، ارتقای احترام و سطح شیعیان در جامعه لبنانی و بسط ارتباطات شیعیان لبنان با سایر جوامع شیعه در کشورهای دیگر اهمیت بیشتری پیدا کردند. شاید بتوان این تفسیر را از عملکرد امام موسی صدر استنباط کرد که کار سیاسی و مبارزاتی بنیان‌های اخلاقی، تشکیلاتی، اعتقادی، ارتباطاتی و مالی می‌طلبد. برای آنکه شیعیان لبنان شأن اجتماعی پیدا کنند و در حاشیه گروه‌های دیگر لبنانی نباشند، ایشان ابتدا جمعیت خیریه «البر و الاحسان» را بنیان نهاد و با تلاش شبانه روزی برای ده‌سال، در نهایت «مجلس اعلای اسلامی شیعه» را تشکیل داد.۴
تشکل اجتماعی (و نه سیاسی) مبنای اولیه کار امام موسی صدر بود. انسجام شیعه و ارتقای سطح اقتصادی، دو بنیان اولیه ایشان در لبنان بود. این دو مبنای تئوریک را می‌توان به فعالیت‌های دهه اول امام موسی صدر دلالت داد. ابتدا تا زمانی که ساختارهای داخلی منسجم نباشد نمی‌توان در بیرون از یک سیستم (تشکیلات، حزب، جامعه یا کشور) پاسخ گرفت. تقویت و استحکام درون یک سیستم زمینه تعامل معقول و دو طرفه و پایدار با بیرون از سیستم را فراهم می‌آورد.۵ امام موسی صدر ابتدا به تقویت جامعه شیعی لبنان پرداخت و از لحاظ مالی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی بیش از یک دهه استوانه‌های محکمی را بنا کرد و سپس به کار سیاسی پرداخت. دوم اینکه، برای تحقق اهداف یک سیستم، بدنه و رأس آن سیستم باید اجماع پیدا کنند.۶ در کشوری مانند لبنان که سازمان اجتماعی آن بر طایفه‌گرایی شکل گرفته است، اجماع امری بسیار مشکل است.
امام موسی صدر با صبر، متانت، حوصله، گذشت، نزدیک کردن قلوب و احترام به مراجع و بزرگان طوایف با ده سال کار مستمر در اقصی نقاط لبنان شیعی توانست به شکل گیری مجلس اعلای اسلامی شیعه لبنان مبادرت ورزد. تحقق چنین هدفی صرفاً یک کار سیاسی نبود، بلکه اصالتاً با اخلاق و اعتقادات اسلامی صورت پذیرفت. از سوی دیگر، امام موسی صدر اندیشه‌ها و نظام انگیزشی جمال‌الدین اسدآبادی را در «مورد لبنان» پیاده کرد، اما با این تفاوت که به جای نخبگان، اصلاح را از سطح جامعه آغاز کرد و در سخنرانی‌های گسترده خود مطرح می‌کرد که دین اسلام دین تحرک و دین نوآوری و دین رشد است و چرا مسلمانان در شرایط عقب‌ماندگی زندگی می‌کنند؟ در واقع نهضت او در لبنان در تداوم نواندیشی دینی قرن بیستم در جوامع اسلامی بود. از آنجا که فضا برای چنین فکر و تحرکی در ایران، عراق، عربستان و مصر وجود نداشت و با وجود سوابق خانوادگی در لبنان، امام موسی صدر شیعیان جنوب این کشور را برای گسترش فرهنگ دینی و جذب مسلمانان به اسلام عملی هدایت کرد.۷
امام موسی صدر دین را در عبادات خلاصه نمی‌کرد و شاید بتوان این ادعا و استنباط را مطرح کرد که ایشان ابتدا نگاهی اجتماعی و سپس سیاسی به اسلام داشت. ایشان نیازهای انسانها و مسایل اجتماعی آنها را اولویت بخشید. دین پدیده‌ای نیست که در قرنطینه بماند، بلکه دین برای راه حل است، برای حل مشکلات است و برای حل و فصل مسایل انسانهاست. او برای یک دهه تمام با «عمل اجتماعی» خود اعتباری کم‌نظیر در میان عامه و نخبه شیعیان لبنان و به‌تدریج در جامعه لبنانی به‌دست آورد.۸ جامعه شیعه لبنان که به دو قسمت جنوب و بقاع تقسیم شده بود؛ از دو فرهنگ متفاوت و دو نظام فکری، اجتماعی و حتی اقتصادی گوناگون نشأت می‌گرفت. امام موسی صدر با صبر، درایت و اجماع‌سازی دو جامعه شیعه را به هم نزدیک کرد و تشکیلات منسجمی به آنها بخشید و سپس آنها را وارد صحنه کلان جامعه لبنانی و حتی بیرون از لبنان کرد.۹ از نکات مهم عملکردش،اولویت دادن به تقویت بنیه مالی و تشکیلات اقتصادی شیعیان قبل از کار سیاسی و مبارزاتی با اسراییل بود. رسیدگی به وضع زندگی خانواده‌های کم‌بضاعت شیعه از برنامه‌های جدی امام موسی صدر بود و در لابلای اینگونه فعالیتهای وسیع که حتی شامل سفر به کشورهای آفریقا و جمع‌آوری کمک از تاجران شیعه بود، ایشان به دین و اعتقادات مردم می‌پرداخت و مبنا بودن این نوع تربیت بر اتخاذ مواضع سیاسی که پشتوانه‌های اعتقادی و اقتصادی نداشته باشد را تأکید می‌کرد.۱۰
زمانی که امام موسی صدر در سال ۱۳۳۸ وارد لبنان شد، اندیشه و فکر در منطقه خاورمیانه و جهان عرب عمدتاً اصالت خود را از سوسیالیسم و مارکسیسم می‌گرفت. افراد صاحب اندیشه در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی به بنیان‌های مادی سوسیالیستی اعتقاد داشتند و در این رابطه متون بسیار گسترده‌ای از زبان‌های غربی به عربی ترجمه شده بود. تفکر و اندیشه اسلامی به تدریج در میان جوانان و تحصیل‌کرده‌ها و گروه‌های حرفه‌ای جامعه وارد می‌شد. امام موسی صدر با تأسیس مرکز مطالعات اسلامی در لبنان، جوانان شیعه را از سوسیالیسم به سوی اسلام هدایت کرد. به عبارت دیگر، در فضای سیاست زده لبنان و دنیای عرب که مکاتبی مانند پان عربسیم، بعثیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم و… وجود داشتند، امام موسی صدر جوانان را به سوی اعتقادات و اخلاق اسلامی سوق داد؛ با این تفاوت که کار و فعالیت سیاسی را حداقل برای یک دهه مطرح نکرد. ایشان قبل از آنکه مصلح سیاسی باشد، یک مصلح فرهنگی و اجتماعی بود. این نه تنها یک گرایش بلکه در حد یک استراتژی بود.
بنابراین امام موسی صدر یک استراتژی دولبه را با حسن اخلاق و رفتار اسلامی نشأت گرفته از ملایمت، تعامل و روحی بلند پی ‌گرفت:
۱- طرح تفکر اسلامی به عنوان رقیبی برای مکاتب زمان خود
۲- ارتقای سطح اجتماعی و سیاسی مسلمانان.
امام موسی صدر در سخنرانی‌ها و متون خود اشاره‌ای کانونی به مفهومی تحت عنوان «جامعه صالح» دارد و معتقد است که در سایه چنین جامعه‌ای اسلامی، ارکان دیگر اسلامی قابل رشد و نمو است.۱۱ ایشان اعتقاد داشت که کار سیاسی محتاج دین و ایمان است و اگر پشتوانه‌های اعتقادی و اخلاقی کار سیاسی تهی باشد، در نهایت عمل سیاسی مسلمانان فرقی با پیروان دیگر مکاتب نخواهد داشت. او مطرح کرد که پیامبران خدا و ائمه اطهار(ع) در پی قدرت نبودند که برای کسب و حفظ آن از هر اقدامی حمایت کنند. بنابراین آنچه که بر کل عملکرد اجتماعی و اعتقادی و فعالیت‌های روزمره امام موسی صدر سایه افکنده بود، اخلاق اسلامی بود. تمام کسانی که با او در تماس نزدیک بودند، بیش از هر خصلت دیگری، اخلاق نیکوی او را می‌ستودند.
او در تمام سخنرانی‌ها، اخلاق در اسلام را بالاترین فضیلت دین بر دیگر مکاتب می‌دانست. از این رو، اخلاق برای امام موسی صدر صرفاً تاکتیکی برای تحقق اهداف اجتماعی و سیاسی نبود؛ بلکه اخلاق برای او اولین ستون و پایگاه عمل به دین بود. در کشوری مانند لبنان که خط‌کشی‌های طایفگی و سیاسی سرسختی وجود دارد، تنها اخلاق، خویشتن‌داری و گریه‌های در سکوت امام موسی صدر بود که ابتدا قلوب و سپس اعتقادات شیعیان و دیگر گروه‌های لبنانی را به یکدیگر نزدیک می‌کرد.۱۲ بنابراین، مبنای رفتاری و شخصیتی امام موسی صدر در حل اختلافات عمیق شیعیان از یک طرف و بین شیعیان با گروه‌های دیگر لبنانی از طرف دیگر در اخلاق اسلامی او بود.
امام موسی صدر در یکی از سخنرانی‌ها خود به یوم‌الفتح اشاره می‌کند که اوج فتوحات پیامبر بود. ایشان در تحلیل خود از یوم‌الفتح اظهار می‌دارد که زمانی که خداوند فتح مکه را بر پیامبر ارزانی داشت و مردم قریش تسلیم او شدند، مردم جزیره‌العرب جنگ و درگیری را تمام شده تلقی کردند. از همین رو تسلیم شدند و دسته‌دسته به دین خدا گرویدند. در ادامه تحلیل خود، امام موسی صدر مطرح می‌کند که فتح مکه اوج پیروزی‌های پیامبر بود و واقعه بدر شروع پیروزیها. اما نکته کلیدی امام موسی صدر که نگرش عمیق اعتقادی او به اسلام را به نمایش می‌گذارد، در این مساله نهفته است که می‌گوید: «پیامبر در پی یک فرمان تربیتی از جانب خدا، موظف شد که با استغفار، تواضع و خضوع وارد مکه شود؛ نه با تکبر و خودبرتربینی.»۱۳ در ادامه توصیف خود در رابطه میان پیروزی و اخلاق و در تفسیر سه آیه سوره نصر بیان می‌دارد که «پیامبر (ص) فاتح و پیروز بر شبه جزیره با چهره‌ای آرام و حالتی سرشار از تواضع وارد مکه شد و خداوند را سپاس می‌گفت و طلب آمرزش می‌کرد. خاضع و خاشع گام بر می‌داشت و این است سلوک و رفتار مؤمن در هنگام پیروزی. او در هنگام پیروزی فخر نمی‌فروشد و در وقت شکست، از خوف سقوط، بر خود نمی‌لرزد.»۱۴
سه مشتق در اخلاق و سیاست امام موسی صدر قابل استخراج است که به ترتیب به آنها پرداخته می‌شود: انفتاح، اعتدال و شیوه برخورد با مخالف. شاید اولین ویژگی شخصیتی و اخلاقی امام موسی صدر که به موفقیت‌های گسترده اجتماعی و سیاسی او منتهی شد، خصلت انفتاح او بود. ایشان با همه کس، از هر طبقه و از هر گروه و در هر موقعیت اجتماعی و سیاسی آماده سخن و تعامل بود. خود را به هیچ جریان و شخص و گروهی محدود نمی‌کرد و این آمادگی را داشت که در مورد همه مسایل با افراد به سخن بنشیند. او به سبک پیامبران، اصلاح و اندرز و اثرگذاری را مبانی رفتاری و تعاملی خود در جامعه پیچیده‌ای مانند لبنان قرار داد. نویسنده‌ای می‌گوید که در جامعه لبنانی هر فردی که صاحب قدرت و فضیلت و منصب می‌شد، دیگران را تحقیر می‌کرد، بی‌توجهی می‌کرد و آنها را می‌ترساند. قدرت در لبنان با مفهوم ابزاری شناسایی می‌شد که در نهایت به آزار و اذیت مخاطب می‌انجامید. اما مرام و سبک امام موسی صدر چنین نبود و افراد می‌توانستند بدون احساس ناامنی و حقارت، همه سخنان خود را با او در میان بگذارند و از عواقب آن نهراسند.۱۵ سلوک امام موسی صدر درست در مقابل راه و روش بسیاری در منطقه خاورمیانه و کشورهای مسلمان‌نشین است؛ به طوری که عصبانیت، حذف، برتری‌طلبی، غرور بیجا و بسیاری خصایص دیگر مانع از تعامل و گفت‌وگو می‌شود.
امام موسی صدر در چنین فضایی از اخلاق اسلامی و تحمل و صبر و خویشتنداری و سعی در اجماع‌سازی بهره می‌برد. لبنان کانون اضداد است و امام موسی صدر در چنین ساختاری با خلق و خوی اسلامی می‌توانست، نه تنها گروه‌های مختلف شیعی را به هم نزدیک کند، بلکه جایگاه معتبر و محترمی برای شیعیان در کلیت جامعه لبنانی ایجاد نماید. از این رو، محبوبیت امام موسی صدر صرفاً به واسطه روحانی بودن و تعلیمات دین او نبود؛ بلکه اخلاقیات و سلوک او نقش مهمی در جایگاه او، نه تنها در لبنان بلکه به تدریج در جهان عرب داشت. او اهل تحمیل نبود و بسیار آزادیخواه بود. خصلت آزادیخواهی در لبنان که گرفتار قوم‌گرایی و تفکیک اندیشه و عمل بود، از ارزش ویژه‌ای برخوردار بود. سخنرانی امام موسی صدر در کلیساها، به شخصیت او و جایگاه شیعیان در جامعه لبنانی اعتبار خاصی بخشید. خبرنگاری در رابطه با سخنرانی امام موسی صدر در یک کلیسای کاتولیک چنین می‌گوید: «وقتی امام موسی صدر وارد سالن کلیسا شد، مسیحیانی که روی صندلی‌ها نشسته بودند با حسی آمیخته از نگرانی و خوشحالی، او را نگاه می‌کردند. امام موسی صدر با تکان دادن سر خود، به مردم احترام گذاشت. پس از نشستن در جایگاه خود، رییس جمهور سابق لبنان او را معرفی کرد و سپس امام موسی صدر در رابطه با مأموریت مشترک همه ادیان سخنرانی کرد. سخنرانی امام موسی صدر به‌قدری حضار را تحت تأثیر قرار داد که آنها آرزو می‌کردند که در کلیسا نبود تا می‌توانستند کف بزنند. پس از سخنرانی مردم صف کشیدند تا با امام موسی صدر دست دهند.»۱۶ انفتاح امام موسی صدر برای کسب قدرت و محبوبیت فردی نبود؛ بلکه با ورود در کلیساها، ملاقات با سران دولت‌ها و بازدید از مراکز مذهبی و علمی اروپا، قصد او معرفی اسلام و شیعیان و حل و فصل مشکلات آنان بود.
ویژگی و خصلت بارز دیگر امام موسی صدر در دایره اخلاق و سیاست، اعتدال او بود. لحن، کلام، لغات و مفاهیمی که او در تعامل عادی و سیاسی خود به کار می‌برد، حاکی از فهم طرف مقابل بود. توانایی و هنر اقناع در میان مردم خاورمیانه و کشورهای مسلمان‌نشین بسیار ضعیف است. به دلیل حاکمیت طولانی حکومت‌های استبدادی در این منطقه، فرهنگ سیاسی مردم عموماً حاکی از معاشرت‌های یک طرفه است.۱۷ به دلیل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در خاورمیانه و کشورهای عربی، رادیکالیسم و پوپولیسم نیز از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. تندروی در اتخاذ مواضع و خلع سلاح کامل طرف مقابل و به گوشه راندن حاملان دیدگاه‌های مخالف عرف رفتاری در عرصه سیاست خاورمیانه است. یکی از ویژگیهای امام موسی صدر قدرت تفکر تسلسلی او بود که معاصرین او بدین مساله اذعان کامل دارند. توان فکر کردن تسلسلی زمینه‌ساز فهم یک مشکل و حل آن است؛ به واسطه اینکه شخص سعی می‌کند، ابتدا آن را تجزیه کند و قدم به قدم آن را به مرحله استنباط و حل و فصل برساند. اعتدال نه تنها در شخصیت، بلکه در فکر امام موسی صدر نمایان بود و چنین خصلتی باعث جذب افراد و جریان‌ها در جامعه‌ای مانند لبنان که تقسیم‌بندی‌های سرسختی دارد می‌شود.
اعتدال امام موسی صدر جزئی از نظام کنشی- واکنشی ناخودآگاه او بود و در رفتار و کلام و حتی نشستن و برخاستن و سئوال کردن او جلوه داشت. در شرایطی که در منطقه خاورمیانه، افراد رادیکال و تندرو فرصت مطرح شدن را پیدا می‌کنند، امام موسی صدر راه اعتدال که سلوک پیامبران است را انتخاب کرد و در تعاملات خود با دیگران هیچگاه شخصی برخورد نکرد. در عین حال چون امام موسی صدر در مدارهای پیچیده‌ای عمل می‌کرد برای بسیاری رازی کشف‌نشدنی بود.۱۸ او با ابتکارات خود، فرصتهای زمانه را در اختیار می‌گرفت و به مفروضات و عادات و پایه‌هایی که بسیاری جرأت تغییر آنها را نداشتند، خرده می‌گرفت. اما روش او تقابل نبود؛ بلکه با حوصله، روش تدریجی، اخلاق نیکو و تسلسلی سعی می‌کرد که اصلاحات اجتماعی را بنا نهد. در سال ۱۳۴۹ امام موسی صدر جهت ملاقات با شخصیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای به آلمان می‌رود و در هتلی در هامبورگ اقامت می‌کند که شاه ایران نیز در سفرهای خود در همان هتل اقامت کرده بود.
ایرانیان تندرو به امام موسی صدر پیغام می‌دهند که به علت اقامت شاه در آن هتل بهتر است ایشان به هتل دیگری منتقل شود. امام موسی صدر به آنها پاسخ داده بود که بهتر است شاه در سفر بعدی در این هتل اقامت نکند.۱۹ این نوع برخورد با رادیکالیسم ایرانی حاکی از تعادل فکری و اعتدال در روش و توجه کردن و متمرکز شدن در مسائل اصلی بوده است.خصلت سوم امام موسی صدر که او را با دیگران در صحنه لبنان و حتی جهان اسلام متمایز می‌نمود، نحوه برخورد و تعامل با مخالفان بود. از آنجا که مرام و عملکرد و جهت‌گیریهای امام موسی صدر منافع بسیاری را در صحنه اجتماعی و سیاسی شیعیان و غیر شیعیان به خطر می‌انداخت،به طور طبیعی و با گذشت زمان، مخالفین و حتی دشمنان بسیاری پیدا کرد. اما نگاه تسلسلی و دراز مدت امام موسی صدر، چهار ویژگی نهادینه شده در او ایجاد کرده بود که در برخورد با مخالفان بسیار موثر و مفید بودند: سکوت، خویشتنداری، گذشت و احترام فراوان. هر چهار ویژگی بنیانهای اخلاقی داشتند و در صحنه سیاسی آشوب زده لبنان از کاربرد قابل توجهی برخوردار بودند. امام موسی صدر در هیچ مقطعی در پی حذف مخالفین خود نبود و بسیاری از مسایل را به روی خود نمی‌آورد. کاری را به کسی تحمیل نمی‌کرد و شاید بارزترین ویژگی امام موسی صدر در دایره اخلاق و سیاست در رابطه با مخالفین خود این بود که بدگویی کسی را نمی‌کرد. این خصلتها تاکتیک نبودند، بلکه در شخصیت امام موسی صدر به طور عمیقی نهادینه شده بودند.
تاریخ بیست‌ساله عملکرد امام موسی صدر در لبنان که همچنان مورد بحث خاص و عام در محافل خاورمیانه‌ای است، نشانگر شخصیتی است که نه در عالم نظریه و اظهار نظر، بلکه در میدان عمل و میدانی که طیف اضداد در آن بیداد می‌کرد، توانسته است جامعه‌ای خفته را تحرک بخشد. مخاطب‌شناسی، قدرت کلام نرم، علاقه به تنهایی، به روز کردن مبانی دینی، استراتژی جذب، درک شرایط زمان و مکان و حتی جسارت ورود در فتاوی خلاف مشهور، امام موسی صدر را در جایگاهی ویژه نه تنها در لبنان بلکه در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی خاورمیانه تبدیل کرده است. او از جمله مصلحان کم‌نظیر روحانیت شیعه است که فقط به سخنرانی اکتفا نکرد، بلکه در کوران وقایع، اخلاق و اعتقادات اسلامی را به عمق جامعه، زندگی شهروندان و سنگلاخ سیاست برده و اسلام اخلاقی را در مقایسه با مکاتب دیگر به نمایش گذارد که او را جاویدان نگه خواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:
۱- محسن کمالیان و علی اکبر رنجبر کرمانی، عزت شیعه، دفتر دوم، تهران: انتشارات صحیفه خرد، ۱۳۸۶، ص ۱۵۶٫
۲- محمود سریع القلم، روش تحقیق در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل. تهران: نشر فرزان، ۱۳۸۵، چاپ چهارم، ص ص ۱۳۴- ۱۳۳٫
۳- عزت شیعه، پیشین، ص ۲۱٫
۴- همان، ص ۲۳٫
۵- see Talcott Parsons، The SocialSystem. New York: The Free Press، ۱۹۵۱ pp. 68-113.
6- محمود سریع‌القلم، عقلانیت و آینده توسعه‌یافتگی ایران. تهران: مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، ۱۳۸۶، چاپ پنجم، ص ص ۱۰۲-۸۵٫
۷- Fouad Ajami، The Vanished Imam. Ithaca: Cornell University Press، ۱۹۸۶،p.90.
8- Ibid.،pp.96-97.
9- Ibid.،pp.119-124.
10- عزت شیعه، پیشین، ص ص ۸۰- ۷۹٫
۱۱- امام موسی صدر، ادیان در خدمت انسان،تهران: مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، ۱۳۸۴٫ ص ص ۱۹۸- ۱۹۱٫
۱۲- عزت شیعه، پیشین، ص ص ۱۴۴- ۱۴۲ و ۱۳۰- ۱۲۹و۴۵- ۴۳٫
۱۳- ادیان در خدمت انسان، پیشین، ص۳۲۸٫
۱۴- همان، ص ۳۲۹٫
۱۵- The Vanished Imam، op.cit.،p.152.
16- Ibid.،۱۳۴-۱۳۵٫
۱۷- محمود سریع‌القلم، فرهنگ سیاسی ایران. تهران: مؤسسه تحقیقات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۶، ص ص ۴۵- ۲۵٫
۱۸-The Vanished Imam، op. cit،p.108
19- عزت شیعه، پیشین، ص ص ۱۲۷- ۱۲۶٫