آزادی و استقلال در سایه توحید در نگاه حضرت امام

این نوشتار بر آن است تا انقلاب اسلامی ایران را از منظر بنیانگذار و شاخص اصلی ببیند چراکه به گفته رهبر معظم انقلاب: «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.» در این وجیزه مجال آن نیست که ما به همه فصول و بخش های این کتاب بپردازیم از این رو بنا به تناسب بیشتر با گفته ها و نوشته های موافق یا مخالف امروز، بهتر دیدیم در مقام گزینش، فصل دوم (آرمان انقلاب اسلامی) را برای بحث انتخاب کنیم و سخن را در همین مسیر مشخص پی بگیریم. لازم به ذکر است تقسیم مباحث این فصل به عناوین جداگانه ای که مشاهده می شود برگرفته از کتاب مورد اشاره نبوده و انتخاب نگارنده این سطور است.
● آزادی و استقلال
«این مردم حقوق اولیه بشریت را دارند مطالبه می کنند. حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم، من می خواهم در حرفم آزاد باشم. من می خواهم مستقل باشم، می خواهم خودم باشم. حرف ما این است، این حرفی است که در هر جا شما بگویید همه از شما می پذیرند.»
(سخنرانی در پاریس، ۱۹ / ۷ / ۱۳۵۷)
نکته قابل توجه در اینجا، عمومی بودن این جنبه از مطالبات انقلابی مردم ایران است. امام بر این عمومیت تاکید ویژه می کنند تا همگان بدانند خواسته ملت ایران صرفا خواسته ای برگرفته از تفکرات و ایدئولوژی های مخصوص به خودش نیست بلکه بدیهی ترین و اولیه ترین حقوق بشری را خواستار است. چیزی را که «در هر جا بگویید همه از شما می پذیرند». حق آزادی و استقلال پیش از آن که به دین مبین اسلام و آموزه های خاص آن مربوط باشد، حقی عام و جهانشمول است. متأسفانه امروزه گاهی این جنبه از قیام انقلابی مردم ایران عامدانه یا غافلانه کمرنگ جلوه داده می شود.
● پیشرفت اجتماعی و مدنی
«نهضت اخیر برای این است که واپسگرایی ها را رد کند. آن دولت شاه و امثال اوست که تمام جهات عقب نشینی را و عقب ماندگی را به ما داده. ما می خواهیم همان ها را رفع کنیم و نهضت ما نهضت متمدن پیش رو است.»
امام خمینی (ره): با قیام انقلابی ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود حقوق مردم خصوصا اقلیت های مذهبی محترم بوده و رعایت خواهد شد و با احترام متقابل نسبت به کشورهای خارجی عمل می شود. نه به کسی ظلم می کنیم و نه زیر بار ظلم می رویم
(مصاحبه رادیو تلویزیون اتریش، ۱۰ / ۸ / ۱۳۵۷)
پس پرواضح است که نمی توان گفت انقلاب اسلامی ایران، انقلابی صرفا دینی و اعتقادی بوده و به پیشرفت های مدنی اعتنایی نداشته است. آن ها که پیشرفت علمی، اقتصادی و تکنولوژیک را به این بهانه که نسبتی با انقلاب ما ندارد تخطئه می کنند هیزم به آتش همان علم زدگان و تکنولوژی پرستان و اقتصاداندیشان بی اعتقاد می زنند تا هر چه بیشتر ملت ها را تحت استعمار خویش و در فقر و فلاکت نگاه دارند.
● اجتناب از ظلم
«با قیام انقلابی ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود. در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبان واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد. حقوق مردم خصوصا اقلیت های مذهبی محترم بوده و رعایت خواهد شد و با احترام متقابل نسبت به کشورهای خارجی عمل می شود. نه به کسی ظلم می کنیم و نه زیر بار ظلم می رویم.»
(مصاحبه رادیو و تلویزیون لوکزامبورگ ۱۱ / ۸ / ۱۳۵۷)
پس آرمان فقط این نیست که زیر بار ظلم نرویم، خودمان هم نباید ظلم بکنیم نه به اقلیت های داخلی و نه به کشورهای خارجی. یعنی اگرچه این نظام بر پایه اکثریت ملی اداره خواهد شد و دموکراسی و جمهوری پایه آن خواهد بود و در نتیجه حق اداره امور با اکثریت ملی است اما این نه به معنای بی توجهی به اقلیت ملی است نه به معنای بی توجهی به اکثریت غیرملی.
● مساوات و عدل
«حکومتی که نسبت به افراد علاقه مند باشد و عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم مبادا یک نفر در مملکت من زندگی اش پست باشد، گرسنگی بکشد، چنین حکومت عدلی را می خواهیم ایجاد کنیم.»
(سخنرانی در جمع صادرکنندگان خشکبار و دانه های کشاورزی، ۱۷ / ۱۱ / ۱۳۵۷)
آیا پس از رحلت پیامبر اکرم در تاریخ اسلام، حکومتی جز حکوت عدل امام علی(ع) می شناسیم که این گونه باشد؟ اسلامی بودن حکومت آرمانی انقلاب ریشه در همین الگوهای برتر دارد.
● خدمت، نه ریاست
«یک حکومتی باشد که نخواهد جیب خودش را پر بکند یک حکومتی باشد که خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند. نه خودش را آقای ملت بداند باید حالا ان شاء الله حکومتی پیش بیاید که مسوول باشد پیش ملت. مجلسی باشد که از خود ملت باشد ما سرنوشتمان سرنوشت سرنیزه بود و امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد.»
(سخنرانی در جمع گروهی از پرسنل نیروی هوایی و زمینی، ۱۹ / ۱۱ / ۱۳۵۷)
اما باید خدمتگزار بود نه منت گذار. گاهی ادعای خدمت خود نشانه آقامنشی است. اگر قرار باشد سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد، برای خدمتگزاری باید مخلِص باشیم یا از آن بالاتر، مخلَص: «شیطان گفت پس به عزت تو سوگند که همگی را جدا از راه به در می برم، مگر آن بندگان پاکدل تو را.»
(سوره ص، آیه ۸۲ و ۸۳، ترجمه محمدمهدی فولادوند)
● توحید و یگانه پرستی
«انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شئون جامعه سایه می افکند. در اسلام، تنها معبود انسان و بلکه کل جهان خداست که همه انسان ها باید برای او یعنی برای رضای او عمل کنند. هیچ چیز و هیچ کس را نپرستند. در جامعه ای که شخص پرستی ها و شخصیت پرستی ها، نفع پرستی ها و لذت پرستی ها و هر نوع پرستش محکوم می شود و فقط انسان ها دعوت می شوند به پرستش خدا. در آن صورت همه روابط بین انسان ها چه اقتصادی یا غیراقتصادی در داخل چنین جامعه ای و در رابطه این جامعه با خارج تغییر می کند.»
(مصاحبه روزنامه دانمارکی، ۵ / ۹ / ۱۳۵۷)
و این والاترین آرمان انقلاب اسلامی ایران است. آرمان مقدسی که همه دیگر هدف ها در سایه همین یک هدف، ارزشمند و حتی به معنای واقعی دست یافتنی خواهند بود. از جمله ملی گرایی، دموکراسی و پیشرفت اجتماعی و مدنی که جزو ارکان تفکر دینی و اسلامی ما نیستند اما برای استقلال، آزادی و وصول به غایت مقصود یعنی جمهوری اسلامی لاجرم لازم و ضروری اند.