استعمار و استکبار جهانی از دیدگاه مقام معظم رهبری

همه ملتها و روشنفکران ، در آن مفاهیم پوشالی تشکیک کردند . امروز هم همه حرفهایی که به اصطلاح روشنفکران غربی وابسته به دستگاه وزارت خارجه و سیا و دستگاههای گوناگون آمریکا بر زبان جاری می کنند یا در مطبوعاتی که نام آزاد دارند و به هیچ وجه آزاد به آن معنا نیستند ، می نویسند و منتشر می کنند ، در نظر نسل جوان و روشنفکران و تیزبینان سراسر دنیا ، چه در دنیای اسلام ، چه حتّی بیرون دنیای اسلام   کاملاً زیر سؤال رفته و مورد تردید قرار گرفته و بسیاری از آنها به طور قاطع رد شده است . البته سیاستمداران به رو نمی آورند و همین حرفها را از موضع سیاسی و با روش قدرتمدارانه تکرار می کنند ؛ اما اسلام و انقلاب اسلامی کار خود را کرد . انقلاب اسلامی در معرفت سیاسی ای که ارائه داد ، با استبداد به رأی ، با هر نامی و از سوی هر کس، از نظر اسلام ممنوع است . انقلاب اسلامی با استکبار و دست اندازی و دخالت و تجاوز به ملتهای مظلوم و جنگ طلبیهای خشن و قهرآمیز و قبضه کردن منافع ملتها زیر نامهای خوش ظاهر هم مخالفت کرد . اینها مفاهیمی است که از دل اسلام جوشید ؛ به عنوان مکتب سیاسی نظام اسلامی و جمهوری اسلامی در دنیا تابلو و عرضه شد و همه در مقابل آن سر تعظیم فرود آوردند . 24/6/81
 بیداری دنیای اسلام
البته در نماز جمعه و در دیدار با شما نمازگزاران عزیز ، نمی خواهم به تحلیل سیاسی بپردازم ؛ بلکه مایلم حقیقت و لبّ مطلب را برای ملت عزیزمان روشن کنم . دشمنی آنها با ایران اسلامی به خاطر این است که در این جا بزرگترین ضربه را از اسلام خورده اند . این ضربه ممکن بود در کشورهای دیگر هم تکرار شود ؛ کما این که بیداری در دنیای اسلام ، به برکت بیداری مسلمانان در کشور ما به وجود آمد . امروز همین مسأله بسیار مهم بیداری ملت فلسطین که در حقیقت امریکا و اسرائیل را در بن بست کامل قرار داده است ، بر اثر بیداری ملت ایران به وجود آمده است ، و الاقبل از آن کسی تصوّر نمی کرد که به وسیله ملت فلسطین بشود کاری کرد که اسرائیل و صهیونیستهای غاصب و امریکا به چالش کشیده شوند . تا این دوره ، چنین چیزی اتفاق نیفتاده است که امروز در فلسطین اشغالی می گذرد . بیداری ملتهای مسلمان در کشورهای دیگر هم همین طور است . 1/9/81
امروز روح نفرت از امریکا و مداخلات امریکا و از دست نشاندگان امریکا در کشورها ، در دنیای اسلام روز به روز بیشتر توسعه پیدا می کند . میل به عزتی که از ناحیه اسلام عاید ملتها می شود ، امروز در ملتها روز به روز زنده می شود و رشد پیدا می کند . چیزی که از آن می ترسیدند ، این بود که انقلاب اسلامی ایران عیناً در کشورهای دیگر هم تکرار شود . با روشهای مختلف جلو این را گرفتند ؛ اما نتوانستند جلو گسترش فکر اسلامی و بیداری اسلامی را بگیرند . بیداری اسلامی در همه دنیای اسلام گسترش پیدا کرده است ؛ ما باید به این نکته توجّه داشته باشیم . 1/9/81

 عامل اصلی دشمنی آمریکا 
عامل اصلی دشمنی آنها با کشور و ملت ما هم همین نکته است . این که ملاحظه می کنید بعد از پیروزی انقلاب تاکنون که قریب بیست و چهار سال (تا سال 81) می گذرد ، امریکاییها از دشمنی با ملت و کشور و نظام جمهوری اسلامی هرگز دست نکشیده اند و یک لحظه از دشمنی باز نایستاده اند ، علت همین است . این جا پایگاه سیاسی و اقتصادی امن و امان امریکاییها بود ؛ اما فکر اسلامی و ایمان اسلامی این ملت را بیدار کرد و آنها توانستند به برکت اسلام ، دست این سلطه طلب زیاده خواه زورگوی چپاولگر را کوتاه کنند . در حقیقت ، اسلام در کشور ما بزرگترین ضربه را به استکبار امریکایی زده است . بنابراین آنها هم بزرگترین کینه را دارند و بی مهار اقداماتی می کنند . البته توجّه داشته باشید امروز امریکاییها هم مثل همه انسانها و مجموعه هایی که مست قدرتند  که معمولاً مستی قدرت ، اشتباه پذیری می آورد ، یعنی انسان دچار اشتباه و خطای فاحش می شود دچار خطاهای فاحشی می شوند . آنها مست قدرتند و درست نمی فهمند چه می کنند ؛ لذا اشتباهات بزرگی را مرتکب می شوند و همین اشتباهات ، زیر پایشان را به کلّی خالی خواهد کرد . در آینده ای که چندان هم دور نیست ، همین اشتباهات فاحش ، امریکا را به زانو در خواهد آورد . وضعیت آن طور که آنها قلمداد می کنند نیست . بلندگوها و تبلیغاتچی هایشان در گوشه و کنار چنین وانمود می کنند که « دیگر چاره ای نیست ؛ امریکا یک قدرت قاهر است و باید با آن ساخت و به نحوی با آن کنار آمد » ؛ اما این گونه نیست . این قدرت قاهر به خاطر مستی قدرت ، اشتباه می کند و این اشتباه هم زیر پای او حفره و گودال بسیار خطرناکی را به وجود می آورد . 1/9/81
ملت ایران باید بداند چه کار بزرگی انجام داده است . طبیعی است که در چنین شرایطی ، دشمنان همه همّت خود را علیه نظام جمهوری اسلامی متمرکز کنند چگونه این کار را بکنند؟ با حمله نظامی کاری از پیش نمی برند ؛ خودشان هم می دانند کودتا و روشهای براندازی را تجربه کردند و دیدند کاری از پیش نمی برند . یک راه برای آنها بیشتر باقی نمی ماند و آن این است که در درون ملت نفوذ کنند ؛ افکار و انگیزه های مخالف با اسلام را همراه با تهمت و اهانت و نارواگویی نسبت به انقلاب اسلامی گسترش دهند ؛ به تدریج دلهای مردم را نسبت به سرچشمه جوشان و فیّاضی که آنها را در طول سالها وادار به حرکت و مقاومت کرده است ، سرد کنند . این جزو کارها و برنامه ریزیهای اصلی آنهاست . خود آنها از این حرکت به « فروپاشی » تعبیر کرده اند و گفته اند ما می خواهیم نظام اسلامی فرو بپاشد ! فروپاشی یعنی چه ؟ یعنی ملت را نسبت به آرمانهای انقلاب دچار تردید و تزلزل و دودلی کنند و مردم پشتیبانی لازم را از نظام نداشته باشند . این ، سیاست دشمن است . 1/9/81


مهمتر از شناختن دشمن ، شناختن دشمنی وروش دشمنی
بنده به ملت ایران مکرر عرض کرده ام ؛ در همین نماز جمعه هم یکی دوسال پیش عرض کردم که مهمتر از شناختن دشمن ، شناخت دشمنی و روش دشمنی کردن اوست . اگر انسان بداند دشمن از چه راهی وارد می شود ، حواس خود را جمع خواهد کرد . همه ، دشمن را می شناسند . امروز دشمن ملت ایران و دشمن استقلال و آزادی او ، دولت استکباری و متکبّر آمریکاست . در این شکّی نیست ؛ به این موضوع ، خودشان هم اعتراف می کنند . البته گاهی چاپلوسانه و ریاکارانه می گویند ما با ملت ایران مخالف نیستیم ؛ اما اتّفاقاً مخالفت اصلی آنها با ملت ایران است ؛ چون ملت ایران است که این قیام عظیم را به راه انداخت؛ ملت ایران است که این پشتیبانی صادقانه و غیرتمندانه را از اسلام می کند ؛ ملت ایران است که موجب شده امریکا نتواند طمع بورزد ؛ والا اگر ملت ایران پشتیبان نظام و مسؤولان نبود ، مگر مسؤولان می توانستند در مقابل این زیاده خواهیها بایستند ؟ ما این دشمن را می شناسیم ؛ اما روش دشمنی را هم باید شناخت . امروز روش دشمنی ، ایجاد اختلاف و نفرت و کینه میان آحاد مردم است ؛ ایجاد دلسردی نسبت به آرمانهای اسلامی است ؛ منحرف کردن شعارهای مردم و طرح شعارهایی است که با حرکت عظیم مردم هیچ همخوانی ندارد . 1/9/81

نظم ظالمانه جهانی ، ابدی نیست

امروز دستگاههای تبلیغاتی مراکز استکباری دنیا و روشنفکران وابسته به آنها ، در سطح عالم این طور تبلیغ می کنند که هیچ حرکتی در مقابل نظم ظالمانه کنونی ممکن نیست . با فکر انقلاب و آرمانگرایی مبارزه می کنند و می خواهند ملتها را متقاعد کنند که به همین وضعیت کنونی ظالمانه دنیا بسازند و در مقابل آن هیچ عکس العملی نشان ندهند . اعتقاد به مهدی ، نقطه مقابل این تبلیغات غلط و ظالمانه است . جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدی علیه الصّلاة و السّلام این اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش می دهند که نظم ظالمانه جهانی ، قابل زوال است و ابدی نیست ؛ می شود با آن مبارزه و در مقابل آن ایستادگی کرد . 30/7/81

مصرف مغزها
در خیلی از کشورهای دنیا ، همه جا را نمی دانیم ، نخبگانی هستند که دست آموز مراکز استکباری اند . اینها زمان انگلیسیها هم بودند ، شورویها هم داشتند ، امروز هم امریکاییها دارند . نخبگان و درس خواندگان و تحصیلکردگانی را انتخاب می کنند و آنها را با تطمیع و با روشهایی که خودشان می دانند ، به عنوان سخنگویان خود در داخل کشورها قرار می دهند . کار اینها این است که حرف آنها را بزنند و تکرار کنند و برای ایده های آنها استدلال نمایند. چنین کسانی در کشور ما هم بوده اند ؛ امروز هم هستند و از اوّل انقلاب هم بوده اند . اینها بلندگوهایی دارند که برای آنها حرف بزنند و نظرات و یا حرفهای آنها را تکرار کنند . 1/9/81
منطقه ای که امّت اسلامی در آن ساکن است ، یکی از مهمترین مناطق روی کره زمین است . استکبار به ثروت زیرزمینی و ثروت ملی و بازار مصرف و مغزهای آنها احتیاج دارد و باید آنها را تصرّف کند و این آرزو ، با بودن اسلام و احکام نورانی اسلام و آیات و تعالیم حیاتبخش قرآن عملی نیست . لذا با اصل این تعالیم ، دشمن و مخالفند . 15/9/81
یک روز سردمداران استکبار جهانی خیال می کردند از اسلام چیزی باقی نمانده است . با سیلاب و گنداب شهوترانی ای که در دنیا راه انداخته بودند ، خیال می کردند از تعالیم اسلامی و روحیه اسلامی و غیرت اسلامی و پارسایی اسلامی و انگیزه اسلامی چیزی در میان مسلمانان باقی نمانده است ؛ اما بعد دیدند اشتباه کرده اند . اولّا برافراشته شدن پرچم اقتدار اسلامی در ایران بزرگ و میان این ملت با شرف و پُر افتخار ؛ ثانیاً بیداری اسلامی در همه دنیای اسلام ، آنها را از غفلت بیرون آورد و فهمیدند اسلام یک حقیقت بسیار درخشان و پُر صلابت است . لذا با آن مبارزه می کنند . امروز دنیای اسلام و ملتهای اسلامی این حقیقت را درک کرده اند . لذا شما می بینید اطلاعاتی که خود آنها دارند ، به آنها می گوید در کشورهای اسلامی ، امریکا و صهیونیسم و استکبار و سردمداران آن منفورند . اگر چه ایادی استکبار و سردمداران آنها در تعبیرات خود سعی می کنند اشتباهاتی را که موجب شد راز آنها برای امّت اسلامی از پرده بیرون بیفتد ، بپوشانند   می گویند ما با مسلمانان دشمنی نداریم   اما این جمله ، سخنی بی پشتوانه و بی معناست . امروز عمل و نقشه های استکبار ، صهیونیسم و امریکا که چندان هم پوشیده و پنهان نیست   نشان می دهد که با اسلام و امّت اسلامی دشمنند . 15/9/81
 استعمار در ایران
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، کشور ما جزئی از مجموعه امپراتوری امریکا در این منطقه محسوب می شد و خیلی هم وفادار به امریکا بود . سیاستهای امریکا در ایران و به وسیله این کشور ، در هر جایی که در آن دستی داشت ، اعمال می شد . ثروتهای ملی به صورت رایگان در اختیار امریکا بود . عناصر سیاسی، دولت ، مجلس فرمایشی و نمایشی و دستگاه قضایی وابسته آن روز ، همه در اختیار اراده امریکاییها بود . کشورهای همسایه ما هم غالباً کم وبیش همین طور بودند . البته آن روز رقیب بزرگ امریکا در دنیا شوروی بود ، که آن هم در همسایگی ما قرار داشت و به همین جهت امریکاییها پنجه ی سلطه خود را در کشور ما خونینتر و بی محاباتر فرو کرده بودند . در این کشور اوضاعی بود !
کشور ما که زیر سلطه امریکا بود   با این همه غارتی که امریکا از این کشور کرد حتّی یک قدم به سمت پیشرفت بر نداشت . در آن دوره نه پیشرفت علمی کردیم ، نه پیشرفت اقتصادی کردیم و نه یک کار صنعتی انجام دادیم . یک کشور صد در صد وابسته و مصرف کننده بازار مصنوعات امریکایی و غیر امریکایی بودیم . نه فقط مصرف کننده مصنوعات و فرآورده های صنعتی ، بلکه مصرف کننده محصولات کشاورزی و فرهنگی و غیره هم بودیم ! یک منطقه ثروتمند مثل ایران ، ملک طلق سیاستهای امریکایی و در اختیار کمپانیهایی بود که دولت امریکا را هم در حقیقت همانها اداره می کردند و می کنند . 13/8/81

مملکت را مال خود و مردم را رعیّت خود می دانستند
این انقلاب شروع یک دوران نو در تاریخ ما بود . در یک دوران طولانی در گذشته ، ما ملت ایران دچار استبداد بودیم ؛ پادشاهان دیکتاتور و مستبد و خودکامه همه اختیار این مملکت را مال خود و مردم را رعیّت خود می دانستند . در دوران اخیر یعنی از اواخر دوران قاجار تا همه دوران پهلوی   بر این پدیده یک درد و مرض دیگر اضافه شد و آن وابستگی بود . پادشاهان قدیم اگر دیکتاتور بودند ، وابسته و گوش به فرمان قدرتهای بیگانه نبودند ؛ اما از اواخر دوران قاجار و همه دوران پهلوی ، پادشاهان ، هم دیکتاتور بودند و هم وابسته ! این شد بیماری مضاعف نظام سیاسی حاکم بر ایران در دوران گذشته . این دیکتاتوری و وابستگی آثار و تبعات زیادی در کشور ما و روی ملت ما داشته است . همین دیکتاتوری و وابستگی بودکه کشور ما را عقب مانده نگه داشت؛ منابع و ثروتهای طبیعی ما را به کام دشمنان داد و مانع رشد و پیشرفت فکری و علمی ملت ما شد و ما که یک روز در دنیا پرچمدار علم بودیم ، استفاده کننده دانش   آن هم نقاط ضعیف و کم اهمیت و پسمانده های دانش دیگران   شدیم و دست نیاز به سمت دیگران دراز کردیم ! آنها هم هر وقت خواستند ، چیز کمی کف دست ما گذاشتند ؛ هر وقت هم نخواستند   که غالباً هم نخواستند   منع کردند . بنابراین ملت ما به شئامت آن دیکتاتوری و آن وابستگی ، ملتی عقب افتاده و ضعیف شد . نفت و دیگر منابع ما هم رفت . برای آینده هم نقشه هایی به مراتب خطرناکتر از گذشته کشیده بودند . انسان وقتی به اسناد دوران اخیر حکومت شوم پهلوی نگاه می کند ، به وضوح می بیند که اینها برای آینده این کشور و این ملت برنامه های بسیار خطرناکی داشتند که در صورت اجرا باز صد سال دیگر ما را عقب می انداخت . انقلاب آمد این روند را قطع کرد و دوران نوینی در تاریخ ملت ما شروع شد . چهار خصوصیت اصلی انقلاب که عبارت است از استقلال ، آزادی ، خودباوری و پیشرفت ، پایه های مستحکمی است که علی رغم همه مخالفتها و دشمنیها ، انقلاب دراین مملکت پایه گذاری کرد . 24/11/82

استقلال ملت
استقلال یعنی این که ملت و دولت ایران دیگر مجبور نیستند تحمیل قدرتهای بیگانه را قبول کنند . بیگانگان هر چه خواستند ، بر طبق میل آنها انجام شود ؛ اگر آنها مصالح کشور را قربانی کردند ، دولت دم نزند ؛ اگر به منابع ملی کشور تعرّض و تجاوز کردند ، کسی حرف نزند ؛ اگر ملت هم مخالفت کرد ، دولت توی سرش بزند ! این وضعی بود که در دوران پهلوی ، خود ما با پوست و گوشت و جسم و جان خود آن را لمس کردیم . انقلاب آمد ملت و کشور و دولت را مستقل کرد . امروز هیچ قدرتی در دنیا نمی تواند در مسائل کشور ما اعمال نفوذ و ما را مجبور به کاری کند . مسؤولان کشور نگاه می کنند و هر کاری را که مصلحت تشخیص دادند ، انجام می دهند . ملت ، تماشاگر و قضاوت کننده کارهای مسؤولان است ؛ اگر آنها را پسندیده ، پشت سر مسؤولان می ایستد ؛ اگر نپسندید ،آنها را عوض می کند ؛ اختیار دست ملت است . 24/11/82

دلسردی و ناامیدی
در مورد کشور عزیز و ملت شجاع و مقاوم ولی مظلوم ما ، امریکاییها همه چیزها را تجربه کرده اند . این هم یک تجربه است که فریاد بکشند ، تهدید کنند ، بترسانند و در سایه ترساندن ، کارهای خود را پیش ببرند . آنچه آنها در مورد کشور عزیز ما و شما ملت شجاع و مؤمن ایران   به خصوص شما جوانان   آرزو دارند ، مجموعاً چند چیز است که در کنار هم آن را دنبال می کنند : یکی این است که با ایجاد اختلاف و دلسردی و ناامیدی و خدای نکرده با خریدن بعضیها ، عزم دولتمردان را برای اقدامات اساسی وسازنده در کشور متزلزل کنند و نگذارند دولت یران   که یک دولت اسلامی است و پرچم اسلام را بلند کرده است   به مطالبات حقیقی و به حقّ مردم رسیدگی کند . نظامی که می خواهد سلطه خود را در کشور ما مثل گذشته دو مرتبه برقرار کند و پنجه خود را در جسم این ملت فرو ببرد ، این یکی از کارهای لازم برای اوست . اگر در این کار موفق شوند ، نتیجه این خواهد شد که مردم را از نظام اسلامی دلسرد کنند . لذا می بینید در تبلیغات رسانه ای بسیار وسیع خود ، به طور دائم تبلیغ می کنند که مردم به خواسته های خود نرسیدند و ناراضی و دلسردند . 13/8/81

آینده و افق را تیره و تاریک ومبهم جلوه دادن
کار دومی که آنها می خواهند تحقق پیدا کند ، این است که دلبستگیها و انگیزه های اساسی ای که می تواند این ملت را مقاوم و به صورت یکپارچه در مقابل آنها نگه بدارد ، ضعیف کنند ؛ باورها را برگردانند ، ایمانها را عوض کنند ، امیدها را کور کنند و آینده و افق را تیره و تاریک و مبهم جلوه دهند . ابزار کار آنها هم رسانه است . رسانه ها در دنیا خیلی قدرت دارند و به نفع صاحبان خود ، کارهای خیلی بزرگ را انجام می دهند . بدانید و می دانید که مهمترین رسانه های دنیا   چه خبرگزاریها ، چه رادیو و تلویزیونها ، چه روزنامه های بزرگ   متعلق به سرمایه داران است ؛ یعنی همان پایه های اصلی استکبار جهانی . در خبرهایی که در دنیا پخش می کنند ، همه چیز بر طبق منافع و مصالح آنها تنظیم می شود . بنابراین ، این هم یک خواسته است که مردم و جوانان را از جانمایه امید و توان و تلاشی که آنها را در مقابل دشمن متجاوز و متعرّض نگه می دارد ، تهدیدست کنند . 13/8/81

ایجاد اختلاف
یکی دیگر از کارها و آرزوهایی که آنها دنبال می کنند ، این است که وحدت ملی و وحدت بین مسؤولان را از بین ببرند ؛ آحاد وگروههایی مردم را با نامهای مختلف از هم جدا کنند و میان آنها دیوار بکشند ؛ بین جمعیت عظیم ملت ایران ، دیوارهای بلند قومی ، مذهبی ، حزبی ، سیاسی و بحثهای مجادله آمیز بکشند و وحدت و یکپارچگی را محو سازند . انقلاب اسلامی آمد دیوارها را برداشت و ملت را یکپارچه کرد ؛ اما اینها درست عکس آن را دنبال می کنند . با طرح مسائل انحرافی ، از طرف دیگر وحدت مسؤولان کشور را از بین ببرند ؛ بین آنها دائم اختلاف بیندازند ؛ یکی را تضعیف و یکی دیگر را تقویت کنند . این اهداف را دنبال می کنند . من می خواهم این را بگویم : آنچه آنها انجام می دهند ، کارهایی است که خودشان هم ناامیدند که به نتیجه برسد و می دانند به نتیجه نخواهند رسید . اگر ما هوشیار باشیم و وظیفه خود را بدانیم و به آن عمل کنیم ، همه تدابیر دشمن ، ناموفق خواهد بود .

ایجاد شکاف بین قشرهای مردم
اوّل انقلاب به برکت فریاد اصلاح طلب ِ امام و حرکت اصلاحی انقلاب ، دلها و قشرها به هم نزدیک شدند . سالهاست آن شکافهایی که قبل از انقلاب بین قشرها وجود داشت ، دیگر وجود ندارد . بین روحانی و دانشجو ، بین نظامی و غیر نظامی ، بین روشنفکر و مجموعه کاسب و تاجر ، شکافهای سنتی ای وجود داشت که سالها روی آن کار شده بود ؛ اما این شکافها بعد از انقلاب ترمیم گردید ، از بین رفت و کم شد . امروز بار دیگر می خواهند این شکافها را به وجود آورند ؛ همچنان که شکافهای مذهبی را زیاد می کنند و گروههای مذهبی را وادار به تظاهر به دشمنی با یکدیگر می نمایند ، برای این که شکاف ایجاد شود . شکافهایی که بین بدنه یکپارچه مردم به وجود می آید ، راه را برای دشمن باز می کند و دشمن با این اختلافها می تواند در داخل یک جامعه و یک کشور نفوذ کند و سیاستهای خود را دنبال نماید . همه باید خیلی مراقب باشند . 1/9/81

جناح بندی بین متصدیان و خدمتگزاران نظام
شما می بینید امروز تبلیغات جهانی روی چند چیز متمرکز است : یکی از آنها این است که در داخل نظام جمهوری اسلامی ، مجموعه متصدیّان و خدمتگزاران نظام و کارگزاران کشور را به دو دسته تقسیم می کنند و برای هر دسته اسم می گذارند ؛ البته یک عدّه هم ساده لوحانه در داخل کشور همان حرفی را که آنها می زنند ، تکرار می کنند که درواقع حرف اینها نیست ، حرف آنهاست . همان دشمن خارجی وقتی متصدیّان نظام را به دو دسته تقسیم کرد، اعلام می کند ما با این دسته موافق و با آن دسته مخالفیم ؛ یک دسته اسمشان اصلاح طلب است ، یک دسته اسمشان محافظه کار است . اینها دام دشمنان است ؛ همه باید متوجّه باشند در دام دشمن قرار نگیرند . امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام به ما می فرمایند : « صلاح ذات بینکم » ؛ دلها را با هم صاف و به هم نزدک کنید . اختلاف سلیقه ها را به معنای دشمنی تلقی نکنید . اختلاف نظر و اختلاف سلیقه ، حتّی اختلاف عقاید سیاسی و دینی و غیره ، تا آن جایی که به مبانی عملی نظام ارتباطی ندارد ، می تواند موجب دشمنی و جدایی و خصومت با یکدیگر نشود . 1/9/81

ادعای کاذب آمریکا
در جهان اسلام آنچه امروز به روشنی به چشم می خورد ، روش خصومت آمیز و جبهه گیری خشونت باری است که از سوی مراکز قدرت استکباری و عمدتاً از سوی امریکا نسبت به مسلمانان عالم دیده می شود . البته گاهی سعی می کنند با روشها و شیوه های سطحی بگویند ما با مسلمانان مسأله ای نداریم ؛ اما این روشها فایده ای ندارد ؛ چون در عمل و گفتار ، بخصوص در یکی دوسال اخیر ، بارها نشان داده اند که در دلشان کینه عمیقی نسبت به مسلمانان و جوامع اسلامی وجود دارد . امروز شاید در سطح دنیای اسلام هیچ کشور اسلامی ای را نشود پیدا کرد که از تحریکات و آسیبهای گوناگون امریکا و قدرت استکباری محفوظ و مصون باشد . کشورهای عربی ، حتّی کشورهایی هم که سوابق دوستی سنّتی با امریکا دارند ، امروز به انحاء مختلف زیر فشار و مورد آزارند .

استعمار سیاسی
آن طور که از حرفهای مسؤولان امریکایی بر می آید ، که در گفتارها و مصاحبه ها و در گوشه و کنار ، این حرفها از آنها بروز می کند ، هدفشان این است منطقه ای را که اتفّاقاً دنیای اسلام در آن قرار دارد و از لحاظ سوق الجیشی و موقعیّت و همچنین از لحاظ منابع طبیعی ، به خصوص نفت ، بی نظیر و درجه یک است ، از وجود مزاحمی به نام اسلام و فکر اسلامی و انگیزه های اسلامی به کلّی خلاص کنند و آن را صد در صد در مشت و قبضه خود بگیرند .این مطالب ، تحلیل نیست . البته یک روز ما همین مطالب را به عنوان تحلیل مطرح می کردیم و می گفتیم اینها با اسلام مخالفند ؛ اما امروز این مطالب در واقع خبرهایی است از آنچه وجود دارد و اتّفاق می افتد و به آن اقرار می کنند .
علّت واقعی این دشمنی این است که امروز قدرت استکباری امریکا با حرص روزافزونی در صدد توسعه قدرت و نفوذ خود است و همان طور که گفتیم منطقه خلیج فارس ، به طورخاص منطقه خاورمیانه و تقریباً عمده مناطق اسلامی و به یک معنا همه مناطق اسلامی جزو مناطقی است که اگر قدرت استکباری امریکا توانست آنها را تحت نفوذ خود در آورد ، از لحاظ موقعیّت سیاسی و جغرافیایی ، دیگر درد سری نخواهد داشت . 1/9/81

استعمار اقتصادی
در همین قضیه عراق ، که من بعداً مختصری راجع به آن عرض خواهم کرد ، امریکاییها می خواستند بدون قید و شرط ، جنگ خونین و پُر مضایعه ای را در این منطقه به وجود آورند . البته باز هم از این فکر منصرف نیستند ؛ منتها آن طوری که اوّل کار می خواستند مهار گسیخته وارد شوند ، پیش نیامد و نتوانستند آن گونه عمل کنند . هدف آنها این بود که به عراق حمله کنند و به هر قیمتی برای مردم این کشور وضعیت خونینی ایجاد نمایند و با این بهانه بر منابع نفتی عراق مسلط شوند . اوّل ، هزینه هایی را که خودشان در این حمله متحمّل شده اند ، از محل نفت عراق بگیرند ، یعنی جنگ را خودشان تحمیل کنند ، کشتار را خودشان راه بیندازند ، اما پولش را از مردم عراق بگیرند!   بعد هم اختیار نفت عراق را در دست داشته باشند و نفت این کشور زیر کلید آنها باشد و جای پای دیگری را در منطقه خلیج فارس اضافه کنند . هدفهای امریکا کاملاً استعماری ، استکباری ، زیاده طلبانه ، ضدّ حقوق بشر و ضدّ حقوق ملتهاست . اروپا ییها متوجّه این معنا هستند و با روشهایی که ممکن بود آنها در سازمان ملل و غیره به کار بزنند ، فعلاً جلو امریکا را تا برهه کوتاهی گرفته اند . بنابراین عامل و موجب اصلی تحرّکی که امروز علیه اسلام در منطقه ما وجود دارد ، همین است که اینها با اسلام مخالفند و از آن می ترسند ؛ احساس می کنند با وجود فکر اسلامی، تسلط فرعونی و مستبدّانه ای که می خواهند بر این مناطق پیدا کنند و ثروت مادّی و معنوی آنها را بمکند و نابود کنند ، ممکن نیست . لذا اسلام را به عنوان معارض واقعی خودشان احساس و با آن مبارزه می کنند . 1/9/81

استعمار فرهنگی
یکی از کارهایی که دشمنان ملت ایران از اوّل انقلاب تاکنون به طور جدّی دنبال آن بوده اند ، همین دل چرکین کردن گروههای جامعه نسبت به یکدیگر است ؛ چه گروههای سیاسی ، چه گروههای مذهبی و دینی و چه قشرهای مختلف . در طول زمان ، استعمار و بخصوص استعمار انگلیس ، آن زمان که بر تمام مناطق خاورمیانه و کشور ما و کشورهای دیگر مسلط بود ، این سیاست را دنبال می کرد ؛ بعد هم دیگران یاد گرفتند . امریکاییها هم امروز همین کار را می کنند ؛ دشمنان ملت ایران هم نسبت به کشور ما همین کار را در برنامه خود دارند : دلها را نسبت به هم چرکین و قشر ها را از یکدیگر روگردان کنند . البته ملتهای اسلامی باید بیدار باشند و نباید دشمن و توطئه و حرکتهای او را کوچک بشمرند ؛ باید بیداری و بر حذر بودن و هشیاری خود را حفظ کنند . امروز ، روز اتحاد و همدلی ملتها و دولتهای اسلامی است . من از همین جا می خواهم به ملت خودمان و ملت عراق و ملت پاکستان و دیگر ملتهای مسلمان هشدار بدهم؛ اختلافات مذهبی و اختلافات شیعه و سنی را مهار کنند . من امروز دستهایی را می بینم که با برنامه ، به عنوان شیعه و سنی ، میان مسلمانان جنگ ایجاد می کنند . کشتارهایی که اتفاق می افتد و انفجارهایی که در مساجد ، حسینیه ها نمازهای جماعت و نمازهای جمعه به وجود می آید ، یقیناً دست خبیث صهیونیسم و استکبار در آنها وجود دارد ، این کار خود مسلمان ها نیست . هم در عراق ، هم در ایرن ، هم در افغانستان ، هم در پاکستان و هم در همه ی کشورهای دیگر، امروز مسلمانان وظیفه دارند به موارد اتحاد و وحدت خودشان بپردازند . توحید ، یکی ؛ خدا ، یکی ؛ نبوت ، یکی ؛ معاد، یکی ؛ قرآن ، یکی ؛ بیشترین احکام شریعت اسلامی ، یکی ؛ همه مشترک ، اما دشمن می آید روی نقاط افتراق انگشت می گذارد و دلها را پُر از کینه ی به یکدیگر می کند ؛ برای این که بتواند به هدفهای خود برسد . امام بزرگوار ما که این همه روی وحدت مسلمین تأکید می کرد ، به خاطر این بود که این خطر را می دید و می شناخت . در کشور ما و سایر کشورهای اسلامی ، انگلیسی ها و دستگاه جاسوسی انگلیس میان شیعه و سنی اختلاف ایجاد کردند ؛ آنها تجربه ی زیادی در این کار دارند ؛ همه باید مراقب باشند . امروز ایادی صهیونیسم هم در این کارها دخالت دنیای جذابی را که غربیها تصویر می کنند ، که در آن ، حقوق بشر و آزادی و رأی وجود دارد   ما در طول دوران پهلوی در زندگی خود دیدیم . معنای دمکراسی و حقوق بشر آن روز را فهمیدیم . خود امریکاییها ، برای ایجاد وحشتگاههای ساواک و شکنجه گاهها و ابزارهای شکنجه و روشهای شکار جوانان مردم و سرکوب ملت ، با رژیم پهلوی همکاری کردند! این آن لیبرال دمکراسی ای است که امروز به مردم دنیا وعده می دهند و رادیوهایشان تبلیغ می کند که بشتابید به سوی این ؛ ای ملتهای جهان سوم ! از جمله این را به ما می گویند . ما این را در زندگی خود آزمایش و تجربه کرده ایم ؛ برای ما ندیده نیست . ما حکومت سیاه دیکتاتوری پهلوی را که از پنجه هایش خون می ریخت و از سر و پایش فساد می تراوید و در زیر سایه امریکا و با کمک امریکا و با تکیه به آن کشور ، همه این جنایتها را می کرد ، از نزدیک لمس کرده ایم ؛ این قضایا برای ما ندیده نیست . حقوق بشر امریکایی را این جا دیده ایم   گوشه زندانها و در شکنجه گاهها   و با گوشت و پوستمان آن را لمس کرده ایم . مگر ملت ایران این چیزها را فراموش می کند ؟ 1/9/81

توسعه طلبی
ادّعای حقوق بشر و گسترش دمکراسی و آزادی در دنیا و حرفهایی را که سران امریکا در سخنرانیها ی رسمی خود می زنند ، هیچ کس در دنیا باور نمی کند . اینها شعارهایی است که خیلی کم اثر شده است . شعار طرفداری از حقوق بشر یا شعار گسترش دمکراسی دردنیا که امروز رئیس جمهور امریکا و دیگران در حرفهای خود آنها را تکرار می کنند ، برای جهانیان قابل باور نیست . آن قدر اینها با دیکتاتوری های خونخوار همکاری کرده اند و برای تأمین منافع خود به آنها کمک رسانده اند که دیگر این حرف امریکا امروز در دنیا برای همه ، نه تنها برای ما ، که سالهاست ملت ایران این مطلب را می داند کاملا غیر قابل قبول است . حتّی زیاده خواهی و توسعه طلبی امریکا موجب شده است کشورهای اروپایی هم در خصوص برخی از مسائل ، به طور واضح با امریکا مقابله کنند ؛ چون آنها هم متوجّه این هدف هستند و احساس خطر می کنند . 1/9/81

چپاول خاورمیانه
در مورد مسأله اوّل که سقوط صدّام است ، قضیه اساساً به این صورت است که صدّام از اوّل کار با آمریکا هیچ گونه تضاد منافع نداشت . البته در گزارشها هم هست ، من این را نمی توانم به جد ادّعا کنم ؛ لکن خود آمریکاییها ادّعا کردند که سازمان « سیا » ی آمریکا از اوّل در کودتای بعثیها در عراق در سال 1347 هجری شمسی نقش داشته است . ممکن است راست باشد و ممکن است راست نباشد . من نمی خواهم چیزی را که یقین نداریم بگویم ، لکن شکّی نیست که بعد از آن ، به خصوص بعد از قیام انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ، منافع اینها به هم گره خورد . قبل از آن هم نشستند با طاغوت ایران ، محمّدرضا ، توافق کردند . پیدا بود که منافعشان به هم نزدیک است . بعد که انقلاب به وجود آمد ، منافع اینها مشترک شد . صدّام طمع ارضی به کشور ما داشت ، آمریکا هم با تشکیل نظام جمهوری اسلامی مخالف بود و می خواست حکومت طاغوتی دست نشانده را برگرداند . این منافع با هم گره خوردند ، لذا در سال 1359 وقتی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد و صدّام در روز اوّل به همین تهران هجوم هوایی کرد ، آمریکاییها از ساعت اوّل حتّی چشم غرّه ای به او نرفتند و کمک خودشان را به او روز به روز بیشتر کردند . اینها چیزهای یقینی است ، یعنی جای احتمال نیست . البته یک احتمال این است که از قبل با آمریکا هماهنگ کرده بود . این را نمی توانم ادّعا کنم ، چون نمی دانم . البته در این زمینه گزارشهایی هست . در سفرهایی که بنده در زمان ریاست جمهوری داشتم ، بعضی از رؤسای کشورهای اسلامی به ما می گفتند که او قبلاً با بعضی جاها هماهنگ کرده بود . به هر حال ما یقین نداریم . آنچه که یقین داریم این است که بعد از شروع جنگ ، از طرف آمریکا حدّاکثر حمایت نسبت به صدّام صورت گرفت و از صدّام حمایت کردند . حتّی سازمان ملل را زیر فشار خود به انحای مختلف به حمایت از صدّام وادار کردند . ما هشت سال این جنگ را تحمّل کردیم . صدّام به درد آمرکاییها خورد ؛ چون توانست به نفع آنها هشت سال انقلاب اسلامی را به یک مسأله داخلی خونین ، یعنی جنگ ، مشغول کند . خوب ؛ جنگ همّ و اشتغال و توجّه ذهنی زیادی می طلبد . اگر انقلاب یک کشوری در اوّل کار مبتلا به چنین جنگ خونینی نشود ، مجال بازسازی و مجال کارهای بزرگ برای آن وجود دارد . صدّام هشت سال از بهترین اوقات ما را به نفع آمریکا مشغول کرد ؛ برای این که منافعشان به هم گره خورده بود . بعد که در سال 1369 صدّام به کویت حمله کرد ، تضاد منافع پیدا شد و دیدند بلندپروازی این آدم طوری است که منافع آمریکا را در منطقه به خطر می اندازد ؛ چون حمله به کویت ، حمله به منافع آمریکا بود . اگر جلو صدّام را نمی گرفتند ، ممکن بود پس از آن به عربستان سعودی هم حمله کند . خودِ او این را همان وقت هم می گفت ! می گفت من کویت را که بگیرم ، می روم جلو، تا امارات ، تا بحرین و تا قطر و تا هر جا که بشود ! نیّت صدّام این بود . خوب ؛ این جا منافعشان با همدیگر تضاد پیدا کرد . از این جا فشارهای سازمان مللی و تبلیغاتی علیه صدّام شروع شد . صدّام آدمی نبود که در مقابل آمریکا مقاومت کند . او حاضر بود کوتاه آمده و با آنها کنار بیاید ، منتها آمریکاییها نمی توانستند و صدّام معضلی برایشان بود . اگر آمریکاییها با او کنار می آمدند ، رفقای خود را در خلیج فارس از دست می دادند . حکّام خلیج فارس حاضر نبودند که آمریکا صدّام را مجدّداً و مثل سابق تقویت کند ، چون می ترسیدند . از طرف دیگر ، اگر بنا بود آمریکا صدّام را به کلّی زیر فشار قرار دهد ، منافعی که در عراق هست از دست آمریکا می رفت . لذا تضادی برای آمریکا وجود داشت . عراق کشوری با این همه نفت ، با این همه منابع و با حدود بیست میلیون جمعیت برای آمریکا در این نقطه مهّم خاورمیانه خیلی جذّاب بود . آمریکا می خواست در عراق حضور داشته باشد ، فعالیت کند ، چپاول کند ، اما نمی توانست . به خاطر این که اگر با صدّام کنار می آمد ، از آن طرف مشکل وجود داشت و اگر کنار نمی آمد ، این منافع از دست او می رفت . این تضاد بین آمریکا و و رژیم صدّام به تدریج شدّت گرفت . لذا در فکر رفتند که به گونه ای صدّام را از میان بردارند ، عراق را برای خود صاف و راحت کنند . این قضایا دنبال آن است . بنابراین این که آمریکاییها یا انگلیسیها ادّعا کنند که ما آمدیم به خاطر مردم عراق صدّام را برداشتیم ، یک دورغ کاملاً مفتضح و آشکار است . این کار ابداً به خاطر مردم عراق نبود . اینها صدّام را برداشتند ، چون منافعشان با منافع صدّام تضاد پیدا کرد ، و الّا آن وقتی که منافعشان یکی بود ، حمایتش هم می کردند ؛ کما این که در دوران جنگ حمایت کردند .
قضیه چهارم ، سلطه بعدی آمریکا بر عراق است . می خواهند علاوه بر این که تجاوز کردند و این فجایع و جنایات از آنها سر زده است ، اداره عراق را آن هم به وسیله یک حاکم بیگانه   آمریکایی و نظامی که یا صهیونیست است و یا کاملاً مرتبط به محافل صهیونیستی است   بر عهده گیرند و او را در رأس یک کشور اسلامی و عربی غیور بگذارند . آنها به خیال خود بین خودشان یک تقسیم بندی کرده اند که البته نشانه های اختلاف بین آمریکا و انگلیس پیداست . بصره که بوی نفتش کمی غلظتر و به مناطق نفتی نزدیکتر است و انگلیسیها هم که خیلی از بوی نفت خوششان می آید ، به انگلیسیها ، و بغداد هم که مرکز قدرت است و آمریکاییها نیز از قدرت نمایی خوششان می آید ، به آمریکاییها رسیده است . البته آنها با هم اختلاف زیادی دارند ، که بیشتر هم می شود و برای مردم هم روشن خواهد شد ؛ اما گویا فعلاً این گونه با هم توافق کرده اند . این ، برگشت به عهد اوّلِ استعمار و ارتجاع محض است . اوایل ، استعمار همین گونه بود ؛ دولتهای استعمارگر اروپایی کشورهایی را در آسیا و آفریقا به زور می گرفتند ؛ بعد یک حاکم نظامی را از طرف خودشان در آن جا می گذاشتند تا تمام کنترل منطقه در دست او باشد . در هند ، استرالیا ، کانادا ، آفریقا و کشورهای متعدّد همین کار را کردند . بعد از گذشت مدّتی دیدند حاکم بیگانه نظامی را بر ملتی گماشتن خطا و غلط است ، فرمول را عوض کردند ، حکّامی از خودِ آن کشورها می یافتند و نصیبشان می کردند که صددرصد مطیع اینها باشند ، کمکشان هم می کردند ، امکانات هم می دادند ، او هم کشور را برای چپاول استعمارگران راحت و آزاد می گذاشت و دروازه ها را باز می کرد تا استعمارگران هر کار می خواهند ، بکنند . یک دوره هم این گونه گذشت ، که دیدند این هم درست نیست و اشتباه کرده اند ؛ برای این که ملتها علیه این حکّام که هر چند وطنی و خودی به حساب می آیند ، اما چون وابسته به آنها هستند و مستبد و ظالمند ، قیام می کنند . بعد از این روش ، از یک دورانی شروع کردند روش را عوض کردن ؛ این شیوه یک شیوه علی الظّاهر دمکراتیک و با تسلّط و سلطه فرهنگی بود که حاکمی را که طرفدار آنهاست ، به اصطلاح خودشان انتخاب کنند . در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد ؛ اوّل انگلیسیها « رضا پهلوی » را نصب کردند و سپس « محمّد رضا» را ، بعد دیدند مشکلات به وجود می آید ، آمدند او را وادار کردند تا « علی امینی » را به عنوان نخست وزیر منصوب کند ، تا به اصطلاح اصلاحات کند . این دید که زمام کار از دست خودش در می رود ، گفت خودم اصلاحات می کنم که آن اصلاحات ، مواد شش گانه فضاحت آمیزی بود که در دوران طاغوت انجام گرفت . این تجربه های عمل شده استعمار در دورانها و در مکانهای مختلف دنیاست . اینها امروز به همان دوره اوّل استعمارگری برگشته اند ، یعنی کشوری را با زور اسلحه بگیرند ، بعد حاکمی از خودشان در آن جا بگمارند . کار بسیار عجیب ، ارتجاعی ، زشت ، ادعای آزادی دادن آمریکا و انگلیس به مردم عراق ، مسخره آمیزترین ادعای آنها است . آنها به دنبال سیطره بر عراق ، بر نفت ، خاورمیانه و سرکوب انتفاضه ی فلسطین و نهضت بیداری اسلامی اند . تعیین حاکم بیگانه و نظامی بر عراق بزرگترین اهانت به آزادی و مردمسالاری در عراق است و نقشه ی آنان محو هویّت اسلامی و ملّی عراق و تبدیل آن به مرکز سلطه ی آمریکائی بر همه ی خاورمیانه و منابع و ذخائر قیمتی آن است . از نشر آنان مطلوبترین عناصر عراق کسانی اند که به متجاوزین بیگانه بیشتر خدمت کنند و به ملت و کشور خود بیشتر پشت کنند . در قضاوت وجدان عمومی ملت عراق و همه ی آزادگان و قضاوت تاریخ ، خدمت و کمک به آمریکا برای دستیابی اش به هدفهای پلید استعماری ، خیانت به عراق و ملت و تاریخ آن است ، اهانت بار و حاکی از سرمستی و غرور است که اینها را با مغز به زمین می کوباند .

ادعای آزادی
ادعای آزادی دادن آمریکا و انگلیس به مردم عراق ، مسخره آمیزترین ادعای آنها است . آنها به دنبال سیطره بر عراق ، بر نفت ، خاورمیانه و سرکوب انتفاضه ی فلسطین و نهضت بیداری اسلامی اند . تعیین حاکم بیگانه و نظامی بر عراق بزرگترین اهانت به آزادی و مردمسالاری در عراق است . نقشه ی آنان محو هویّت اسلامی و ملّی علیه اسلام در عراق و تبدیل آن به مرکز سلطه ی آمریکائی بر همه ی خاورمیانه و منابع و ذخائر قیمتی آن است . از نظر آنان مطلوبترین عناصر عراق کسانی اند که به متجاوزین بیگانه بیشتر خدمت کنند و به ملت و کشور خود بیشتر پشت کنند . در قضاوت وجدان عمومی ملت عراق و همه ی آزادگان و قضاوت تاریخ ، خدمت و کمک به آمریکا برای دستیابی اش به هدفهای پلید استعماری ، خیانت به عراق و ملت و تاریخ آن است. 5/2/82

عدالت خواهی ، آزادی خواهی
مهمترین کاری که امام بزرگوار ما در سطح دنیای اسلام انجام داد ، این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام را احیاء کرد . از روزی که استمار وارد کشورهای اسلامی شد ، همه تلاش استعمارگان و سلطه گران این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام ، عدالتخواهی، آزادیخواهی و استقلال طلبی اسلام را از اسلام حذف کنند . سطله گران برای این که استیلای خود را بر ملتها و منابع کشورهای اسلامی هر چه بیشتر گسترش دهند ، خود را ناچار می دیدند که ابعاد سیاسی اسلام را از اسلام جدا کنند و اسلام را به معنای تسلیم در مقابل حوادث ، تسلیم در مقابل اشغالگر و تسلیم در مقابل دشمن ظالم و قوی پنجه تفسیر کنند . امام حقایق فراموش شده اسلام را احیاء کرد ؛ عدالتخواهی اسلام را سر دست بلند کرد ؛ ضدیّت اسلام را با تبعیض و اختلاف طبقاتی و اشرافیتها علنی کرد . از روز اوّل تا روزهای آخر عمر ، امام بزرگوار روی قشرهای مستضعف ، پابرهنه و محرومان تکیه کرد . بارها و بارها در آغاز تشکیل نظام اسلامی و در طول ده سال عمر با برکتش در مقام رهبری نظام اسلامی ، به مسؤولان و به همه ما تأکید کرد که باید رعایت حال ضعفا را بکنید ؛ شما مرهون طبقه پابرهنه این کشورید . عزیزان من ؛ ملت بزرگ ایران ! هر جا و در هر موردی ما به این توصیه امام توجّه نمودیم و در برنامه ریزیها ، قانونگذاریها ، اجرا و عزل و نصبها ، به این نصیحت عمل کردیم ، پیروزی نصیب ما شد .
اسلام سعادت مردم را دنبال می کند . اسلام با فساد و ظلم و تبعیض مخالف است . اسلام برای رفاه مردم در کنار معنویت مردم به میدان آمده است . امام این را از آغاز شروع مبارزات تا تشکیل نظام اسلامی و تا آخر عمر ، مکرّر بیان کرد . امام عظیم الشّأن ما در دنیای اسلام این را نشان داد که فقه اسلام   یعنی مقرّرات اداره زندگی مردم   در کنار فلسفه اسلام   یعنی تفکّر روشن بینانه و عمیق و استدلالی   و عرفان اسلام   یعنی زهد و انقطاع الی الله و دامن بر چیدن از هواهای نفسانی   چه معجزه بزرگی می تواند بیافریند . امام عملاً نشان داد که اسلام سیاسی ، همان اسلام معنوی است . در طول دوران استعمار ، دشمنان اسلام و دشمنان بیداری ملتهای اسلامی ، تبلیغ می کردند که اسلام معنوی و اسلام اخلاقی از اسلام سیاسی جداست . امروز هم همین را تبلیغ می کنند . امروز هم دستگاههای تبلیغاتی دشمن و جبهه دشمن نظام اسلامی با انواع و اقسام وسایل تبلیغاتی سعی می کند اسلام سیاسی و اسلام عدالتخواه و اسلام اجتماعی را به عنوان چهره ای خشن در دنیا معرفی کند و مردم را به اسلام منزوی ، اسلام تسلیم طلبانه و اسلامی که در مقابل متجاوز و ظالم و زورگو هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد ، سوق دهد . امام این را شکست و این انگاره دروغین از اسلام را باطل کرد و اسلام ناب را مطرح نمود . اسلام نابی که امام مطرح کرد ، یعنی ضدّ اسلام متحجّر و خرافی و همچنین ضد اسلام رنگ باخته در مقابل مکاتب بیگانه و التقاطی . هم آن روز ، هم در طول سالهای مبارزه برای تشکیل نظام سیاسی ، و هم تا امروز ، این یکی از نقاطی است که جبهه دشمن اسلام روی آن تأکید می کند : سیاست را از معنویت جداکردن ؛ یعنی اگر کسی می خواهد ملسلمان باشد ، باید سر خود بگیرد و گوشه ای بنشیند و به این که دشمن چه می کند ، متجاوز چه می کند ، اشغالگر چه می کند ، کاری نداشته باشد . امروز هم این تبلیغ را می کنند . امام نقطه مقابل این را در دنیای اسلام مطرح کرد و امروز دنیای اسلام این موج عظیم را در درون خود دارد . شما به هر کشوری از کشورهای اسلامی بروید ، می بینید اسلام زنده در نظر نخبگان ، جوانان ، دانشگاهیان ، دانشمندان ، علما و آزادگان آن جا ، اسلامی است که بتواند ملت خود را در مقابل زورگویان و قلدران و قدرت طلبان و متجاوزان عالم حفظ و حمایت کند و به آن مصونیّت ببخشد و اجازه دخالت و تسلط و سیطره دشمن را بر مردم ندهد . آنها این اسلام را می خواهند و اسلام ناب محمّدی یعنی همین . 4/3/82
درس دیگری که اعتقاد به مهدویّت و جشنهای نیمه شعبان باید به ما بدهد ، این است : عدالتی که ما در انتظار آن هستیم   عدالت حضرت مهدی علیه السلام که مربوط به سطح جهان است   با موعظه و نصیحت به دست نمی آید ؛ یعنی مهدی موعودِ ملتها نمی آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده طلبی و استثمار نکنند . با زبان نصیحت ، عدالت در هیچ نقطه عالم مستقر نمی شود . استقرار عدالت ، چه در سطح جهانی   آن طور که آن وارث انبیاء انجام خواهد داد   و چه در همه بخشهای دنیا ، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالت طلب ، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند . با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند ، نمی شود با زبان نصیحت حرف زد ؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد . آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است ؛ اما بعد از آن که توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند ، آن گاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت ، با زبان قدرت حرف می زدند . 30/7/81

اقتباس دیگران
مقام معظم رهبری در رابطه و مذاکره با امریکا ، در بخشی از کتاب رابطه و مذاکره با امریکا می فرمایند :
« والله که امریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی ناراحت نیست . او می خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید . او می خواهد شما این گردن بر افراشته و سرافراز را نداشته باشید . »

منابع و مآخذ
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه ی تهران 1/9/81
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت گرامیداشت سالروز 13 آبان 13/8/81
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) 14/3/84
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار گروه کثیری از اعضای سپاه پاسداران اسلامی 24/6/81
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان 30/7/81
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران 14/11/82
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم مشترک دانشگاه های افسری ارتش 30/9/84
www. Khamenei .ir پایگاه اطلاع رسانی دفتر نشر و حفظ آثار حضرت آیت الله خامنه ای
www. Nahad .net پایگاه اطلاع رسانی نهاد نمایندگی ولی فقیه
کتاب حدیث ولایت
کتاب رابطه و مذاکره با امریکا
کتاب مقابله با شبیخون دشمن
کتاب فلسطین و رژیم صهیونیستی