امام خميني و اصول سه گانه مبارزه با استكبار جهاني

واژه « استكبار » كه در ادبيات سياسي مسئولان حكومتي ايران اسلامي به طور مكرر به بهره برداري مي رسد از تعاليم قرآن كريم مايه مي گيرد و اين كتاب بزرگ حاضر در همه عرصه هاي حيات اجتماعي و سياسي واضع اين واژه و تعبير مي باشد.
اين واژه كه مفهوم آن اظهار علو و برتري در زمين و بر ديگران بزرگي فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است در آيات مختلف قرآني و براي نماياندن ماهيت قدرت هاي استكباري در هر عصر و زمان و معرفي خصال و صفات و روحيات و عملكردهايشان مطرح مي گردد.
« في صدورهم الا كبر » : « نيست در دلهاشان مگر تكبر و احساس بزرگي » (1 ) « فاستكبرتم » : « شما استكبار و گردن كشي كرديد » (2 ) « كذبوا باياتنا واستكبروا عنها » : « آيات ما را دروغ شمردند و از روي تكبر از آنها رخ برتافتند » (3 ) از جمله آياتي است كه به صراحت واژه « استكبار » را درباره جبهه كفر و شرك و نفاق به كار برده و اين خصلت و صفت شيطاني و نفساني را در همه اعصار و به تمام دشمنان و مخالفان دين مبين حق تعميم داده است .
يكي از مشخصه هاي بارز انديشه سياسي حضرت امام خميني تلاش براي وارد كردن واژه ها و مفاهيم قرآني و اسلامي در ادبيات سياسي مسئولان و دولتمردان نظام اسلامي بود كه واژه استكبار از جمله واژه هايي است كه به طور عملي در اين ادبيات وارد گرديد.
يكي از ثمرات ارزشمند اين حركت و تلاش امام خميني را امروز در تعيين روز 13 آبان به عنوان « روز مبارزه با استكبار جهاني » مشاهده مي نمائيم . در چنين روزي حضرت امام خميني به دليل خروش عليه سياست هاي سلطه جويانه آمريكاي جهانخوار كه در راس قدرت هاي استكباري و نقطه آغاز هر فعاليت مستكبرانه مي باشد از ايران به تركيه و پس از آن به نجف تبعيد گرديد.
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در 13 آبان سال 1358 دانشجويان مسلمان پيرو خط امام به تبعيت از سياست هاي ضداستكباري مقتدا و رهبر خويش و به دليل نقش اساسي و فراگير آمريكا در ايجاد بلوا و اغتشاش در ايران و توطئه هاي مكرر به منظور فروپاشي نظام تازه تاسيس جمهوري اسلامي سفارتخانه آمريكا را كه به لانه جاسوسي شيطان بزرگ عليه اسلام و انقلاب و كشور مستقل ايران تبديل شده بود به اشغال خويش درآوردند. اين حركت به مبارزات ملت مسلمان ايران عليه استكبار جهاني شدت و حرارت بخشيد و قدرت پوشالي و متزلزل آمريكائيان در ايران را فروريخت و به ملت هاي تحت ستم جهان براي مخالفت و مبارزه عليه شيطان بزرگ جرات و توان بخشيد.
با توجه به تثبيت روز 13 آبان به عنوان روز مبارزه ملي با استكبار جهاني و خاستگاه اوليه و اصلي تفكر و حركت توفنده تقابل و تعارض با قدرت هاي استكباري كه انديشه سياسي حضرت امام خميني مي باشد لازم است برخي از زوايا و ابعاد جلوه هاي اين تفكر و ديدگاه هاي ژرف مورد توجه و تعمق قرار گيرد تا نسل امروز به معرفت و بينش سياسي لازم در اين موضوع مهم و حياتي و پيوند خورده با استقلال و اقتدار ايران اسلامي نائل آيد.
حضرت امام خميني در تعيين استراتژي و خط مشي مبارزه با استكبار اولين اصلي كه مورد توجه قرار مي دهند اين است كه تا قدرت هاي سيطره جو و مستكبر جهان به اضمحلال و انقراض درنيايند محال است كه صلح و آرامش و سلامت و سعادت در كره ارض حاكم گردد و محرومان و به بند كشيده شدگان به حقوق الهي خود نائل آيند و به وراثت زمين برسند :
« سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطه طلبان بي فرهنگ در زمين هستند مستضعفين به ارث خود كه خداي تعالي به آنها عنايت فرموده است نمي رسند . » (4 )
اين موضع اصولي حضرت امام خميني برخاسته از متن تعاليم قرآني است و آيه ذيل از جمله آيات صريح و روشني است كه وراثت و پيشوايي زمين را در اثر انقراض مستكبرين و غلبه و پيروزي مستضعفين امكان پذير دانسته و بشارت آن را به انسان ها اعلام مي نمايد :
« ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين »
« و ما اينگونه اراده كرده ايم تا ملل صالح و به استضعاف درآمده را در زمين به پيشوايي و حاكميت و وراثت برسانيم . » (5 )
ترديدي وجود ندارد كه حاكميت محرومان كه با اضمحلال و انقراض مستكبران محقق مي گردد تابع تحول و تحرك توده هاي مردم و مبارزه عيني و عملي با قدرت هاي استعماري جهان مي باشد و اين سنت و قانون بزرگ الهي است كه تا ملت ها به ايجاد تغيير و تحول در خود و حركت و تلاش و مبارزه براي حاكميت و وراثت در زمين اهتمام نورزند خداوند متعال تحول واعطاي پيشوايي و رهبري و حكومت به آنان را اراده نخواهد كرد :
« ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم »
« خداوند اراده تغيير و تحول و تحرك در ملتي را نمي كند مگر آن كه ملت ها خود به تحول در جان و نفوس خود برخيزند » (6 )
در واقع سنت و قانون حاكميت و وراثت مستضعفين در كره ارض تابع تحقق سنت و قانون ديگر الهي است كه مبتني بر خواست و اراده و حركت و تلاش اوليه ملل براي ايجاد تغيير و تحول دروني در خود است كه داراي آثار ارزشمند بروني تقابل و تعارض با مستكبرين مي باشد. چنان كه در قرآن كريم درباره سرنوشت گروهي از مستضعفين كه به تحرك و تقابل عليه حاكميت مستكبرين نپرداخته و در محيط كفر و شرك و ظلم و جور ماندند و تسليم شدند چنين آمده است :
« كساني را كه فرشتگان مرگ قبض روح مي كنند در حالي كه به نفس خويش ستمكار بوده اند از اينان مي پرسند : در چه وضعي به سر برديد و دوران عمر را چگونه گذرانديد آنان پاسخ مي دهند : ما در محيط زندگي خويش مستضعف بوديم و از خود اراده و اختياري نداشتيم . فرشتگان مي گويند : مگر زمين خدا وسيع و گسترده نبود تا در آن مهاجرت كنيد و خويشتن را از منطقه شرك و كفر خارج سازيد » (7 )
حضرت امام خميني به منظور تعيين يكي ديگر از اصول و خط مشي هاي اساسي براي مبارزه با استكبار جهاني اعلام مي نمايد :
« ما اگر چنانچه قدرت داشته باشيم تمام مستكبرين را از بين خواهيم برد . » (8 )
اين تفكر امام خميني درباره تلاش و مبارزه براي محو و نابودي قدرت هاي استكباري جهان نيز از اصول و مباني قرآني و تعاليم مربوط به تقابل با جبهه كفر و شرك و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه مي گيرد. چنان كه خداوند متعال در قرآن كريم جبهه توحيد را مخاطب قرار مي دهد و اين گونه به خيزش و جهاد قهرآميز با مستكبران زمين فرامي خواند :
« فقاتلوا ائمه الكفر »
« با پيشوايان و رهبران كفر جهاني مقاتله و مبارزه كنيد . » (9 )
همان طور كه مشاهده مي كنيم قرآن كريم لبه تيز جهاد و مبارزه جبهه توحيد را متوجه پيشوايان و رهبران كفر و استكبار مي كند و در تقابل و تعارض با اين جبهه منحط و متعدي به « ريشه » نظر دارد و « اصل » نه به « شاخه » و « فرع » . طبيعي است مبارزه با فروع هرگز به نتيجه و ثمر نمي نشيند و راه به جايي نمي برد و حالت « انقلاب » كه امري اصولي و همراه با تحولات بنيادين است به خود نمي گيرد و در « رفرم » كه حركتي سطحي و قشري و ظاهري مي باشد و موردنظر « ليبرال ها » از نوع وطني و غيروطني است و هيچ نتيجه و حاصلي به بار نمي آورد و به تداوم سلطه استكبار مي انجامد باقي مي ماند.
حضرت امام خميني براساس اين اصل و تعليم صريح قرآني از ابتداي نهضت مقدس خويش به مبارزه با ريشه و نه فرع معتقد بود و به همين تفكر و روش عمل نمود و با تاييدات الهي به پيروزي رسيد.
سومين اصل براي مبارزه با استكبار جهاني در نگاه ژرف و دقيق حضرت امام خميني « تداوم مبارزه » است .
اين پيشواي بزرگ الهي مبارزه با كفر و شرك و نفاق را كه جبهه متحد نظام استكباري دنيا را به وجود مي آورند فصلي و مقطعي و محدود و محصور به عصر و زمان خاصي نمي دانست كه در اين صورت هيچ تضمين و پشتوانه اي براي تامين صلح جهاني و گسترش آرامش و امنيت و آزادي و عدالت و همزيستي مسالمت آميز بين ملل دنيا وجود نخواهد داشت و جهان هر لحظه آبستن حوادثي خواهد بود كه توسط سران نظام هاي سياسي و حكومتي استكبار و مطابق با خواست و اراده و صلاحديد و مطامع و منافع ضدانساني آنها به وقوع خواهد پيوست .
حضرت امام خميني در تعيين اين خط مشي اساسي و زيربنايي با قاطعيت و صراحت و صلابت اعلام مي نمود : « تا شرك و كفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم . » (10 )
اين خط مشي اساسي در انديشه سياسي امام خميني نيز همچون دو اصل و خط مشي قبلي از تعاليم سياسي قرآن كريم مايه مي گيرد. خداوند متعال مي فرمايد :
« قاتلوهم حتي لاتكون فتنه »
« با كفر و شرك و نفاق مقاتله و مبارزه كنيد تا فتنه از روي كره زمين برطرف و مرتفع گردد . » (11 )
اين آيه شريفه خواهان تداوم جهاد و مبارزه تا رفع كامل فتنه مستكبران در زمين مي باشد.
به اين ترتيب حضرت امام خميني سه اصل و خط مشي محوري و بنيادين براي مبارزه با استكبار جهاني را تبيين و تعيين مي نمايد و نه تنها ملت مسلمان ايران و سرزمين هاي مسلمان نشين در گستره جهان اسلام كه همه ملل محروم در سراسر گيتي را به اين جهاد و مبارزه مقدس و الهي فرامي خواند تا به اين وسيله راه براي جلوگيري از بسط سيطره دنياي استكبار هموار گردد و ملت ها از تهاجم و تعدي و ظلم و قتل و غارت هاي مكرر اين درندگان انسان نما مصون و محفوظ بمانند.
فراموش نكنيم كه در انديشه سياسي امام خميني و نيز براساس واقعيت هاي غيرقابل اغماض و انكاري كه امروز در جهان شاهد هستيم آمريكاي جنايتكار در راس هرم استكبار جهاني و در نقش رهبري و ساماندهي تمام تحركات ضدانساني عليه ملل دنيا به ويژه جهان اسلام قرار دارد و به همين دليل است كه امام خميني به صراحت تمام آمريكا را « شيطان بزرگ » ناميدند و اعلام نمودند : « آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است . » (12 ) و از ملت ايران و ملل مسلمان و محروم جهان چنين خواستند : « هرچه فرياد داريد سر آمريكا بكشيد . » (13 ) و همه مبارزان جبهه توحيد در سرتاسر جهان را اين گونه بشارت دادند : « اگر دقيقا به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاي جنايتكار است ادامه دهيم فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد . » (14 )

پی نوشتها:

1 ـ قرآن كريم سوره غافر (30 ) آيه 56
2 ـ سوره جاثيه (45 ) آيه 31
3 ـ سوره اعراف (7 ) آيه 40
4 ـ امام خميني كلمات قصار موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني فصل پنجم سياست خارجي ص 151
5 ـ سوره قصص (28 ) آيه 5
6 ـ سوره رعد (13 ) آيه 11
7 ـ سوره نسا (4 ) آيه 97
8 ـ امام خميني كلمات قصار فصل پنجم سياست خارجي ص 151
9 ـ سوره توبه (9 ) آيه 12
10 ـ امام خميني كلمات قصار فصل ششم جنگ و دفاع ص 161
11 ـ سوره انفال (8 ) آيه 39
12 ـ امام خميني كلمات قصار فصل پنجم سياست خارجي ص 153
13 ـ همان منبع ص 155
14 ـ همان منبع ص 157
يكي از مشخصه هاي بارز انديشه سياسي حضرت امام خميني تلاش براي وارد كردن واژه ها و مفاهيم قرآني و اسلامي در ادبيات سياسي مسئولان و دولتمردان نظام اسلامي بود. واژه « استكبار » از جمله واژه هايي است كه به طور عملي در اين ادبيات وارد گرديد
سنت و قانون حاكميت و وراثت مستضعفين در كره ارض تابع تحقق سنت و قانون ديگر الهي است كه مبتني بر خواست و اراده و حركت و تلاش اوليه ملل براي ايجاد تغيير و تحول دروني در خود است كه داراي آثار ارزشمند بروني تقابل و تعارض با مستكبرين مي باشد
قرآن كريم لبه تيز جهاد و مبارزه جبهه توحيد را متوجه پيشوايان و رهبران كفر و استكبار مي كند و در معارضه با اين جبهه منحط و متعدي به « ريشه » نظر دارد و « اصل » نه به « شاخه » و « فرع » . طبيعي است مبارزه با فروع هرگز به ثمر نمي نشيند و راه به جايي نمي برد و حالت « انقلاب » كه امري اصولي و همراه با تحولات بنيادين است به خود نمي گيرد و در « رفرم » كه حركتي سطحي و ظاهري مي باشد و مورد نظر « ليبرال ها » از نوع وطني و غيروطني است و هيچ نتيجه و حاصلي به بار نمي آورد و به تداوم سلطه استكبار مي انجامد باقي مي ماند