امام خمینی و تعامل روحانیت با نسل جوان

طبیعی است چشم فروخوابانیدن از این واقعیت از جانب هر جامعه و کشوری با اضمحلال همه هویت ها و پویایی ها و بالندگی های آنها همراه خواهد گردید و حیات طفیلی و پذیرش سلطه استعمارگران فرجام و سرنوشت محتوم آن ملت و کشور خواهد بود.
بی تردید تا جوانان و دانشجویان ما به مراتب و مراحل بالای رشد فکری اخلاقی تربیتی اجتماعی و سیاسی نرسند و زیرساخت های شخصیت آنان اتقان و استحکام نیابد موجوداتی “سالم” و “سازنده” پرورش نمی یابند و این نقطه آغاز همه انحراف ها و انحطاط ها خواهد بود و از همین جا رکود و سکون و توسعه نایافتگی در تمام زوایای جامعه و کشور نمایان می گردد.
وظیفه و مسئولیت مزبور پیش و بیش از همه بر دوش روحانیت اسلام شامل مراجع فقها علما و اندیشمندان آگاه به زمان سنگینی می کند و هم آنان هستند که باید این مهم را در ابعاد گوناگون و با دقت و مراقبت های ویژه به مرحله عمل درآورند.
حضرت امام خمینی عالمان دین را مسئولیت پیوند و تعامل و تربیت و پرورش جوانان در جلوه های اعتقادی و فکری و اخلاقی و سیاسی می دانند و این موضوع را در پیام ها و رهنمودها و سخنان فراوانی با جدیت مطرح و تعقیب و پی گیری کرده اند.
رهنمود ذیل نمونه ای از رهنمودهای بیدارگر و هشداردهنده امام خمینی به روحانیت برای گوشزد کردن این مسئولیت مهم و ضرورت های آن می باشد:
“علما و روحانیون انشاالله به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند ولی از باب تذکر و تاکید عرض می کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند با روی گشاده و آغوش باز حرف های آنان را بشنوید و اگر بیراهه می روند با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند مایوس نشوید. در غیر اینصورت خدای ناکرده به دام لیبرال ها و ملی گراها و یا چپ و منافقین می افتند و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود احاطه داشته باشیم.” (1
حضرت امام خمینی در این رهنمود ژرف  که در عین کوتاهی مفاهیم بلندی در دل خود ذخیره دارد ـ وظایف و مسئولیت های روحانیت آگاه و متعهد را در تعامل با جوانان تبیین می کند. این وظایف و مسئولیت های مهم که رعایت و تحقق آنها راهیابی و رشد و پرورش همه جانبه نسل جوان را به ارمغان می آورد در محورها و موضوعات ذیل مطرح گردیده و لازم است به تامل و تفکر گذاشته شود.

1 ـ “با روی گشاده و آغوش باز حرف های آنان را بشنوید.”
این یک “اصل” ـ و بلکه اولین و مهمترین اصل در مواجهه با جوانان می باشد. زیرا جوان به مقتضای دوره حساسی که در آن قرار دارد و عواطف و احساسات خاصی که در پی آن در وجودش به بروز درمی آید و نیز افکاری که از همه سو او را در احاطه خود درمی آورد “کنجکاو” است و همواره “پرسش” می کند و برای هر موضوعی “حرف و سخن” دارد.
روش قطعی و مصرح در آیات قرآن کریم برای مواجهه و تعامل صحیح با جوانان “شنیدن سخن آنان” با “روی گشاده و آغوش باز” است یعنی همین شیوه ای که حضرت امام خمینی روحانیت را نسبت به انجام آن موظف می کند و با این که معتقد است علمای دین به این وظیفه واقف و عامل هستند تذکر و تداوم آن را بسیار ضروری می داند.
در نقطه مقابل گشاده رویی  که از جلوه های نرمخویی و ملایمت است  چهره درهم کشیدن و عبوسی و تندخویی است که نه تنها جوانان را جذب نمی کند که دفع می نماید و آنان را با انبوهی از پرسش ها و ابهام ها تنها می گذارد و روح کنجکاوشان را آشفته و ناآرام می نماید.
قرآن کریم تصریح می کند که پیامبرگرامی اسلام (ص) دارای خویی ملایم و عظیم و پسندیده بود (2) خداوند متعال خطاب به رسول خویش به صراحت می فرماید: “اگر تندخو و سخت دل بودی گروه های مختلف مردم از گرد تو متفرق و پراکنده می شدند(3). طبیعی است اگر گشاده رویی و نرمخویی در جذب مردم به ویژه جوانان نقش ایفا نکند و تندخویی جایگزین آن شود انتظار موفقیت در تبلیغ و گسترش فرهنگ و تعالیم اسلامی عبث و بیهوده است.
امامان معصوم (ع) نیز همچون پیامبراکرم (ص) با گشاده رویی و آغوش باز از جوانان استقبال می کردند و سخنان آنان را می شنودند و پرسش هایشان را پاسخ می دادند.
این شیوه مستحسن و پسندیده توسط فقها و علمای بزرگ تداوم یافت و حضرت امام خمینی از نمونه ها و مصادیق بارز این مواجهه و تعامل نیکو و جذاب با جوانان می باشد. همچنین در میان علمای اسلام که با این شیوه با مردم به ویژه نسل جوان پیوند و ارتباط داشتند خاطرات درس آموزی از علامه محمدتقی جعفری شهید آیت الله صدوقی متفکر شهید آیت الله مطهری شهید مظلوم آیت الله بهشتی و شهید آیت الله مدنی ثبت و ضبط گردیده است.
حضرت امام خمینی عموم علما و روحانیون را مخاطب قرار می دهد و آنان را با توجه به نقش جوانان در عرصه های اجتماعی و سیاسی و جایگاهی که در رشد و توسعه و پیشرفت کشور در ابعاد گوناگون دارند و نیز با توجه به کمینگاه های انحراف اعتقادی و فکری و سیاسی که همواره و در هر عصر و زمان توسط قدرت های استعماری و عوامل داخلی آنان این قشر را تهدید می کند به اتخاذ جهت دهی صحیح حس کنجکاوی جوانان با روش نیکو و تحول زای شنیدن سخن آنان با گشاده رویی و آغوش باز دعوت و ترغیب می نماید.

2 ـ “اگر بیراهه می روند با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید.”
محبت و دوستی آن هم در جامعه اسلامی و در مواجهه با جوانان و دانشجویانی که اهل عناد و کینه نیستند و فقط به اشتباه افتاده اند و به بیراهه گام نهاده اند بسیار تاثیرگذار می باشد و با همین روش است که می توان “راه راست اسلامی” را در برابر “کژراهه های باطل” گشود و نمایاند.
این جلوه از رهنمود امام خمینی مصداق و تجلی گاه متفاوت با جلوه اول رهنمود این پیشوای الهی دارد. در جلوه اول رهنمود سخن از جهت دهی “حس کنجکاوی” جوانان است که به صورت پرسش های مکرر در موضوعات گوناگون معرفتی و سیاسی و اجتماعی ظهور و بروز می یابد که باید سخنان آنان را با گشاده رویی و آغوش باز شنید و پاسخ داد و خسته نشد. در جلوه دوم رهنمود سخن از “بیراهه روی” می باشد و خطا و اشتباه در تشخیص “راه حق”. توصیه امام خمینی برای حل این مشکل و مانع “بیان آکنده از محبت و دوستی” برای نمایاندن “راه راست اسلامی” به جوانان است.
تردیدی وجود ندارد که در این گونه موارد که خطا و گام در بیراهه ها قشرهای جوان را تهدید می کند تبیین جلوه های مختلف فرهنگ و معارف اسلامی و نیز نقد و بررسی و نمایاندن تفکرات باطل ناشی از مکتب های فکری و فلسفی و سیاسی تهدیدگر جوانان که از هردو بلوک غرب و شرق در طول سالهای مدید نقش آفرینی مخرب داشته و دارند یک ضرورت قطعی و از مهم ترین ابعاد و جنبه های تبلیغ فرهنگ اسلامی به شمار می رود. ولی نباید غفلت کرد که وظیفه مهم تبیین فرهنگ دینی و همچنین نمایاندن تفکرات باطل جریان های فکری غرب گرا و آمریکایی و انگلیسی و شرق گرا و چینی و روسی که در اومانیسم و سکولاریسم و ماتریالیسم و کمونیسم متجلی می گردند باید با “روش بیان آمیخته به محبت و دوستی” تحقق یابد و به شدت از روش های خشک و سرد و تهی از جاذبه مهر و محبت پرهیز و اجتناب شود.
جایگاه و نقش “محبت” در مواجهات و تعاملات در جامعه اسلامی و با اقشار مختلف مردم به گونه ای است که خداوند قادر متعال رابطه خویش با اهل ایمان را بر مبنای این اکسیر نیرومند قرار می دهد.
آیات قرآن جلوه هایی از محبت الهی نسبت به اهل ایمان را به صورت دوستی و محبت حضرت پروردگار با “متقین” یعنی کسانی که دامن خویش را به معاصی نمی آلایند(4) و با “مقسطین” یعنی افرادی که پیوسته به اجرای عدالت در میان مردم اهتمام می ورزند(5) و با “صابرین” یعنی کسانی که در راه خدا و در تمام عرصه های حیات فردی و اجتماعی و سیاسی پایداری پیشه می کنند(6) به زیبایی نمایانده است.
در میان افراد مختلفی که مورد محبت و دوستی خداوند قرار می گیرند “توابین” بسیار تامل برانگیز می باشد و با موضوع بحث ما انطباق کامل دارد. زیرا توابین ـ از هر قشر از مردم جامعه به ویژه جوانان ـ کسانی هستند که به خطا و بیراهه افتاده اند و سپس در اثر معرفت ها و شناخت های دینی که پیامبران و ائمه و علمای اسلام برای آنان ایجاد کرده اند نادم و پشیمان شده و به “راه” آمده اند. خداوند متعال بر سر چنین افراد نادم سایه مهر و رحمت می گسترد و به همگان اعلان می فرماید: “خداوند توابین راـ که از اعمال ناپسند خویش برگشته اند و طلب آمرزش می کنند ـ دوست می دارد” (7)
بر اساس آیه شریفه مزبور همچنان که پیامبران و ائمه وظیفه داشتند زمینه های بازگشت جوانان را از بیراهه به راه فراهم آورند و آنان را به توبه و استغفار متمایل نمایند فقها و علمای اسلام نیز در هر عصر این وظیفه مهم را به صورت مسئولیت های محوری خویش به شمار می آوردند و طبیعی است که بهترین شیوه برای ایجاد جاذبه های لازم برای رها کردن بیراهه های خطا و گناه و بازگشت به راه مستقیم الهی تبیین فرهنگ و معارف اسلامی همراه با محبت و دوستی می باشد.

3 ـ “باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت.”
امام خمینی در این بخش از رهنمود خویش به روحانیت دو موضوع را مورد توجه و نظر قرار داده اند:

الف ـ وجود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی در جوانان و دانشجویان پدیده ای است که باید آن را پذیرفت و هیچ کس نیست که به انکار آن بپردازد. این پذیرش دارای دو جنبه است. جنبه اول مربوط به اصل تجلی این احساس عرفانی در جوانان می باشد که این امر با دوره بلوغ و تغییر و تحولات فکری و روحی جوان مرتبط می گردد. این تحولات به موازات تغییراتی که در جسم جوانان ایجاد می کند تمایل و گرایش خاصی در آنان برای توجه به امور معنوی و عرفانی به وجود می آورد که از آن با تعبیر کلی “دین پذیری” یاد می شود.
جنبه دوم با درستی و نادرستی این احساسات و عواطف ارتباط پیدا می کند که باید با بررسی و تحقیق به این نتیجه رسید که آیا تمایلات معنوی و عرفانی جوانان با “عرفان ناب و اصیل اسلامی” که ریشه در تعالیم قرآن و رهنمودهای ائمه دین دوانده است انطباق دارد یا در دام های به وجود آمده از مکتب های عرفانی مغشوش و باطل به اسارت درآمده و ره به وادی ضلالت می سپرد
درباره جنبه اول باید اذعان داشت که تمایلات معنوی و عرفانی جوانان که ناشی از دوره خاص بلوغ و تحولات به وجود آمده در فکر و روح آنان می باشد طبیعی است و اسلام بر آن صحه می گذارد و معتقد است که باید شناسایی و جهت دهی شود.
درباره جنبه دوم باید اعتراف کنیم که گرایش عملی در امور عرفانی در بسیاری از جوانان امروز پایه و بنیان صحیحی ندارد و تنها برخی از این تمایلات و گرایشات عرفانی را می توان منطبق با عرفان ناب اسلامی ـ که نمونه هایی از تعالیم و معارف آن را در آثار عرفانی حضرت امام خمینی می یابیم ـ دانست و متاسفانه گروه هایی از جوانان در دام تمایلات و گرایشات عرفانی مغشوش و ناصحیحی که از آن به نام “صوفی گری” یاد می کنیم گرفتار آمده اند.

ب ـ امام خمینی در کنار مطرح کردن احساسات عرفانی جوانان و دانشجویان به نوشته هایی اشاره می کند که در موضوع امور معنوی و عرفانی منتشر می شود و به این ترتیب لازم می داند که اشاره ای نیز در این باره داشته باشد. این نوشته ها به طور قطع نه از جانب اهل عناد و ستیز با فرهنگ و تفکر دینی که از سوی کسانی که به تعبیر امام خمینی “دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد” (8) تدوین و منتشر می شود. در عین حال متاسفانه اکثر این آثار با خطا و اشتباه همراه است و با عرفان اصیل اسلامی فاصله دارد.
در هر دو مورد ـ یعنی گرایشات مبتنی بر عرفان صوفیانه در میان برخی از جوانان و نیز انتشار آثار عرفانی ناصحیح و نامنطبق با عرفان اسلامی توسط برخی از نویسندگان با روش های سریع و شتابان که معمولا متفکرانه نیست و تاثیرگذار نمی باشد ـ نباید با این جوانان و نویسندگان برخورد نمود و به تعبیر امام خمینی نباید فورا با زدن انگ التقاط و انحراف با آنان مواجه شد. بلکه شیوه اصلی و موثر ارائه ضعف ها و خطاها و اشتباهات عرفان صوفیانه به طور مستدل و همراه با سعه صدر و آرامش روحی و با استناد به متون اصیل عرفانی اسلام می باشد.
متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری که از شاگردان و دست پروردگان و ذخائر فکری حضرت امام خمینی می باشد در آثار خویش و با تعابیر مختلف ابتدا خطر خطاها و گرایشات ناصحیح در آثاری که به جوانان عرضه می شود و نام و عنوان اندیشه اسلامی دارد را می نمایاند و سپس راه مقابله با آن را تبیین و ترویج جامع و درست فرهنگ و معارف اسلام معرفی می نماید. سخن ذیل یکی از نمونه های این اعلام خطر و نمایاندن راه مقابله می باشد:
“من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آن که از روی سونیت و یا عدم سو نیت صورت گیرد خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند. راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست. مگر می شود تشنگانی را که برای جرعه ای آب له له می زنند از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافی در زمینه های مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکرده ایم. اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم به سراغ آب های آلوده نمی رفتند.
گرنه تهی باشدی بیشتر این جویها
خواجه چرا می دود تشنه در این کویها
راه مبارزه عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه ها با زبان روز است حوزه های علمیه ما که امروز این چنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته اند باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند. باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند.” (9)
این تعابیر و جملات شرح و تبیین همان عباراتی است که حضرت امام خمینی بسیار مجمل و موجز در رهنمودی که از نظر گذشت به علما و روحانیون اسلام گوشزد می کند و به این وسیله از یکسو روش مواجهه باجوانان و افکار ناصحیحی که از جانب جریان های فکری و عرفانی حاوی آموزه های متضاد با فرهنگ و معارف اسلامی به آنان عرضه می شود را می نمایاند. و از دیگر سو به مهار رشد و گسترش اندیشه های مغشوش و نادرستی که در قالب نشر کتاب به جامعه عرضه می شود توجه و هشدار می دهد و به بالابردن کیفیت و کمیت فعالیت های فکری و علمی علما و اندیشمندان و شرح و تبیین جامع همه جلوه های فرهنگ و معارف اسلامی در سطح کشور و مطابق با نیازهای نسل جوان و با زبان روز دعوت می نماید.
امام خمینی در رهنمود ژرف خویش به روحانیت به این نکته نیز می پردازند که با جوانان با روحیه “پدری” و “الفت” برخورد کنید و اگر راهنمایی های اعتقادی و فکری و سیاسی شما را نپذیرفتند مایوس نشوید و به سخت کوشی ها و مجاهدات خود ادامه دهید که اگر در این امر غفلت کنید جوانان در دام لیبرال ها و ملی گراها یا چپ و منافقین که از دشمنان سرسخت اسلام و روحانیت و حکومت دینی می باشند گرفتار می شوند.
و به این ترتیب تعامل “روحانیت با جوانان” از جنبه های گوناگون مسئولیتی حیاتی و بنیادی و دارای آثار و ثمرات بسیار ارزشمند در ابعاد و جلوه های فکری فرهنگی اخلاقی تربیتی اجتماعی و سیاسی می باشد که در هر مقطع از تاریخ و در هر عصر و نسل از جمله عصر و نسل ما کوچک ترین غفلت و مسامحه ای درباره آن خیانت به اسلام می باشد.

پاورقی:
1 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ج 21 ص 98 و 99
2 ـ قرآن کریم سوره قلم (68) آیه 4
3 ـ سوره آل عمران (3) آیه 159
4 ـ سوره توبه (9) آیه 4
5 ـ سوره مائده (5) آیه 42
6 ـ سوره آل عمران (3) آیه 146
7 ـ سوره بقره (2) آیه 222
8 ـ صحیفه امام ج 21 ص 98
9 ـ نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری انتشارات صدرا ص 92 و 93