امام خمینی و صدور حکم تاریخساز

عمل سلمان رشدی مصداق روشن دو عنوان مجرمانه ساب النبی و ارتداد فطری است که حکم هر یک به تنهایی اعدام است و به دلیل اهانت به رسول اعظم صلی الله علیه وآله وسلم باید کشته شود. شهامت و شجاعت امام خمینی در دفاع از پیامبر اسلام با صدور حکم قتل سلمان رشدی و پافشاری بر آن بر جهانیان آشکار گردید و موج اهانت به مقدسات مسلمانان را مهار کرد و در مسلمانان و حتی عموم متدینان جهان روحیه و جرات پاسداری از مقدسات را ایجاد یا تقویت نمود.

امام خمینی در25 بهمن 1367 در حکم خویش چنین نوشتند:
باسمه تعالی
انالله واناالیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیورسراسرجهان می رسانم مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم وچاپ و منتشر شده است همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه ای که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است ان شاالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد و خود قدرت اعدام او را ندارد او رابه مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. 2

در 29 بهمن 1367 نیز دفترامام خمینی این اطلاعیه را صادر کرد:
باسمه تعالی
رسانه های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نسبت می دهند که اگرنویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره او لغو می گردد. حضرت امام خمینی مدظله فرمودند: این موضوع صددرصد تکذیب می گردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است باجان و مال تمامی هم خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند بر مسلمانان واجب است آنچه را در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند. 3
گرچه با صدور حکم امام خمینی سلمان رشدی مجبور است در زندان خود ساخته و لایه های حفاظتی سنگین با هزینه های فراوان استکبار جهانی زندگی کند ولی امید می رود سر انجام روزی توسط مسلمان غیوری مجازات گردد.
توهین وسب خاتم الانبیا و المرسلین حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم درفقه اسلامی «جرم» است و احکام و «مجازات» قطعی و مشخصی دارد. قتل و اعدام کیفر شناخته شده و مجازات و حکم شرعی ساب النبی در شریعت اسلامی است. دربررسی استدلالی این حکم و تبیین دلایل آن گزارشی از آرا و فتاوای دانشمندان مسلمان از صدر اسلام تا معاصران ارائه می گردد.

اصحاب پیامبر اسلام
کسانی که سخنان پیامبر را درباره ساب النبی شنیده و سیره نبوی را در برخورد با شاتم النبی دیده اند با حجم شرعی و مجازات دنیوی اهانت کننده به پیامبر آشنا شده اند و پیشگامان اجرای حکم ساب النبی و ابلاغ حکم به نسل بعدی خویش بوده اند.

برترین صحابی
نخستین ایمان آورنده به پیامبر اسلام وزیر وصی و خلیفه ایشان امام علی علیه السلام از پیشگامان اجرای حکم شرعی برای اهانت کنندگان به پیامبر خدا و مجازات دشنام دهندگان به رسول الله است. برخی از اقدامات امام علی علیه السلام در به کیفر رساندن آزار دهندگان به رسول الله در تاریخ اسلام مشهور است. از اسیران جنگ بدر تنها دو تن به فرمان پیامبر خدا اعدام شدند. امام علی علیه السلام نضرین حارث و عقبه بن ابی معیط را به کیفر رساند. 4 جرم این دو دشمنی با خدا و پیامبر و اذیت و آزار زبانی وعملی پیامبر خدا بود. 5
در فتح مکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم که عفو عمومی صادر فرمود و کفار قریش در امان قرار گرفتند افرادی را نام برد و حکم نمود که باید به قتل برسند هرچند به پرده کعبه در مسجدالحرام دست آویخته و پناه آورده باشند. یکی از آنان «ابن خویرث بن نقید» بود که پیامبر را آزار داده و فاطمه علیها السلام و ام کلثوم دو دختر پیامبر را در سفر هجرت به مدینه دربین راه به زمین افکنده و به ساحت مقدس پیامبر جسارت و اهانت کرده و ایشان را هجو و سب نموده بود. امام علی علیه السلام به در خانه اش رفته و پیش از فرار با شمشیر گردنش را زدند. 6
امام علی علیه السلام درباره کیفر قتل زن یهودی که پیامبر خدا را سب و شتم کرده بود چنین فرمودند: زن یهودی پیامبر خدا را شتم می کرد. مردی او را خفه کرد و کشت «فابطل رسول الله دمها» پیامبر خدا خونش را هدر و باطل شمرد. 7 فقیهان به این روایت امام علی علیه السلام برای اثبات عدم تفاوت بین مسلمان و کافر در حکم قتل ساب النبی استناد کرده اند. همچنین ایشان از قول پیامبر خدا نقل کرده اند: «من سب نبیا قتل و من سب اصحابه جلد» 8 هرکس پیامبری را سب کند کشته شود و هرکس اصحاب پیامبر را سب کند تازیانه زده شود.

سایر اصحاب پیامبر
عموم اصحاب پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در پرتو آموزش های رسول الله پی به حکم ساب النبی برده و به آن اعتقاد داشتند. ابن تیمیه می نویسد: اصحاب پیامبر به گونه بودند که هرگاه می شنیدند کسی پیامبر را سب می نماید و آزار می دهد او را به قتل می رساندند و کسی که اقدام به قتل ساب النبی می نمود «ناصرالله و رسوله» یاور خدا و پیامبرش نامیده می شد. 9 وی مدعی اجماع صحابه بر حکم قتل ساب النبی است و اعتقاد دارد ادعای اجماع صحابه درهیچ مسئله فرعیه ای رساتر از مسئله ساب النبی نیست. 10 مجاهد از ابن عباس نقل کرده است: هر مسلمانی که خدا یا یکی از پیامبران را سب کند رسول الله را تکذیب نموده و این ارتداد است و وادار به توبه می گردد اگر برنگشت باید کشته شود و هرکافر معاهدی دشمنی ورزد و خدا یا یکی از پیامبرانش را سب نماید نقض عهد کرده است پس او را بکشید. 11 سیف بن عمر تمیمی در کتاب «الرده و الفتوح» می گوید: مهاجر بن ابی امیه از جانب ابوبکر حاکم یمامه بود زنی آوازخوان در آوازش پیامبر را شتم کرده و دشنام داد دستش را برید و دندان های پیشین او را کند. خبر به ابوبکر رسید. به او نامه نوشت: به من خبر رسید درباره زنی که در آوازها و سخنانش پیامبر را شتم کرده و دشنام داده چه کار کرده ای اگر پیش از آن کار از من نظر می خواستی به تو فرمان می دادم که او را به قتل برسانی زیرا حد پیامبران شبیه حدود دیگر نیست. هر مسلمانی شتم پیامبر کند مرتد است و هر معاهد و کافر ذمی ای که پیامبر را دشنام دهد محارب است. 12 به نظر ابن تیمیه این نوشتار ابوبکر صراحت در وجوب قتل ساب النبی دارد. مسلمان باشد یا کافرمرد باشد یا زن 13 ! ابوبرزه نقل کرده است: ابوبکر از مردی به شدت به خشم آمد به گونه ای که رنگش تغییر یافت او به ابوبکر دشنام داده بود. به ابوبکر گفتم: گردنش را بزنم و او را بکشم ! وی گفت: وای به حالت حکم قتل برای شتم پس از رسول الله برای هیچ کس نیست. 14 لیث بن ابی سلیم از مجاهد آورده است: مردی را که سب نبی کرده بود نزد عمر آوردند او را کشت و گفت: هرکس خدا یا یکی از انبیا را سب کرد بکشید. 15 راهبی از کنار عبدالله بن عمر گذشت به او گفتند این راهب پیامبر را سب می کند. گفت: اگر سب او را بشنوم او را می کشم ! ما با آنان عهد ذمه نبسته و به آنان پناه نداده ایم که پیامبر ما را سب کنند. 16 فردی در کوفه عمر را سب کرد. غرفه بن حارث کندی صحابی شنید نصرانی پیامبر را دشنام داد او رازد و بینی اش را نرم و خورد کرد عمروبن عاص شنید گفت ما با آنان عهد ذم بسته ایم غرفه پاسخ داد: معاذ الله ! آیا ما با آنان عهد بسته ایم اظهار شتم نبی نمایند. 17 حاکم کوفه به عمربن عبدالعزیز که به تعبیر ابن تیمیه خلیفه راشد عالم به سنت و پیرو سنت از تابعین بوده است. 18 نامه نوشت و برای قتل او نظر خواست عمربن عبدالعزیز برای او نوشت:
لایحل قتل امر مسلم بسب احد من الناس الا رجلا سب رسول الله فمن سبه فقد حل دمه. 19 قتل هیچ مسلمانی برای سب هیچ انسانی حلال نیست جز مردی که رسول الله را سب کند پس هرکس پیامبر را سب کرد خونش حلال است. آرا و نظراتی که از برخی اصحاب پیامبر و تابعین ذکر شد برای نشان دادن شهرت کیفر قتل برای ساب النبی در عصر رسالت و صدر اسلام کافی است.

نظریه مذهب شیعه
ما بنیانگذار و موسس مذهب شیعه را حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می دانیم 20 و اصل و اصول مذهب شیعه را از رسول اعظم می شماریم از این رو اعتقاد داریم که مذهب شیعه همان اسلام راستین است و تشیع در مکه و مدینه در دوران 23 سال رسالت پیامبر اسلام بر اساس وحی الهی و سنت نبوی پدید آمد و حتی نام شیعه از رهنمودها و سخنان پیامبر که اهل سنت نیز نقل کرده اند اخذ شده است. 21
همین حقیقت را امام علی علیه السلام در نامه ای برای شیعیان یادآوری نموده و نوشته اند: انتم شیعه النبی محمد صلی الله علیه و آله و سلم اسم غیر مختص امر غیر مبتدع. 22 شما شیعه پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستید شیعه اسم اختصاصی (افرادی نظیر سلمان مقداد عمار و ابوذر) نیست (بلکه اسم عام است برای تمام کسانی که مومن به نبی و وصی نبی باشند به کار می رود) شیعه امر نوظهور و جدید و بدعت نیست. بنابراین احادیث نبوی در مسئله ساب النبی و درمجموع سنت پیامبر به همراه آنچه از روایات ائمه معصومین علیهم السلام درکتب حدیثی معتبر شیعه واهل سنت وجود دارد. در حقیقت نظریه بنیانگذار مذهب شیعه و خلفا و اوصیای ایشان است.

آرا رهبران مذاهب چهارگانه اهل سنت
بنیانگذاران مذاهب چهارگانه اهل سنت همگی کیفر قتل را برای ساب النبی پذیرفته اند. اختلاف آنان در مبانی و دلایل گستره و دوایر انواع و اشکال جزئیات و احکام ساب النبی است. بنابر این مالک بن انس ابوحنیفه احمد بن حنبل و محمد بن ادریس شافعی و پیروان آنان بر قتل ساب النبی اتفاق دارند به گونه ای که بسیاری از دانشمندان اهل سنت ادعای اجماع بر مجازات قتل ساب النبی نموده اند. پذیرش قتل ساب النبی از جانب مذاهب چهارگان اهل سنت در الفقه علی المذاهب الاربعه 23 و در الشفا بتعریف حقوق المصطفی 24 و احکام اهل الملل 25 و الصارم المسلول علی شاتم الرسول 26 و القصاص علی ضو القرآن و السنه 27 و ادوار فقه و بیان کیفیت آن 28 و التاج الجامع للاصول 29 و سایر کتاب ها گزارش شده است. ابن تیمیه درباره فتوای امامان چهارگانه رئیسان مذاهب اربعه می نویسد: ان الساب ان کان مسلما فانه یکفر و یقتل بغیر خلاف و هو مذهب الائمه الاربع و غیرهم. 30 دشنام دهنده به پیامبر اگر مسلمان باشد خلافی نیست در این که کافر شده و به قتل می رسد و همین مذهب و نظر امامان چهارگانه و غیر آن است.

فتوای فقیهان از گذشته تاکنون
همه فقیهانی که در آثار خویش به مسئله دشنام و ناسزاگویی به پیامبر پرداخته اند بی استثنا از قتل ساب النبی یاد کرده اند. بسیاری از آنان ادعای نفی خلاف کرده و تصریح بر اجماع و اتفاق فقیهان معاصر خویش نموده اند.
فقیهان شیعه قدما و معاصران
هریک از فقهای شیعه به موضوع ساب النبی صلی الله علیه و آله و سلم توجه کرده و از آن سخن گفته است بدون هیچ کوتاهی بر قتل ساب النبی اصرار و پافشاری کرده است. در کتاب های فقهی در ابواب حدود ارتداد و قذف نجاسات مکاسب محرمه به مناسبت از حکم قتل ساب النبی سخن گفته شده است. فقیهان و مجتهدان شیعه در عصر رسالت و دوران حضور امام معصوم علیه السلام که در طبقه اصحاب و شاگردان معصومین علیهم السلام قرار داشتند این حقیقت را در قالب فقه ماثور و نقل حدیث معتبر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام بیان نموده اند. از این رو کتب روائی و حدیثی یاران معصومین علیهم السلام کتاب رای و فتوای آنان نیز بوده است. «اصول اربعماه» چهارصد کتاب حدیثی فقه ماثور از اصحاب امامان بوده است که در کتب اربه برجسته حدیثی به ویژه نخستین آنها «الکافی» محمد بن یعقوب کلینی رازی گردآوری شد. 31
نخستین فقیهی که علاوه بر کتاب های حدیثی که نوشت در کتاب اجتهادی خویش براساس کتاب و سنت بدون نقل حدیث نظر و فتوای خود را نگاشت ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق متوفای 381 ه. ق است. وی در کتاب فقهی «الهدایه فی الاصول و الفروع» چنین فتوا داده است: و من سب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم او امیرالمومنین علیه السلام او احد الائمه صلوات الله علیهم فقد حل دمه من ساعته. 32 هرکس پیامبر خدا یا امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام یا یکی از امامان را دشنام دهد و ناسزا گوید خونش از همان ساعت حلال می شود. پس از وی سید مرتضی علم الهدی در «انتصار فی انفرادات الامامیه» آرا و فتاوای بنیانگذاران مذاهب چهارگانه اهل سنت و سایر فقیهان بزرگ سنی مذهب در مسئله ساب النبی را آورده و نقد و بررسی نموده و سپس نوشته است: مما کان الامامیه منفرده به القول بان من سب النبی صلی الله علیه و آله و سلم مسلما کان او ذما قتل فی الحال. 33 از منفردات امامیه قول به این است که هرکس پیامبر را سب کند مسلمان باشد یا ذمی در آن حال (در همان لحظه بی درنگ) کشته شود. شیخ طوسی علاوه بر دو کتاب برجسته حدیثی خویش به نام های تهذیب الاحکام و الاستبصار فیما اختلف من الاخبار در کتاب الخلاف 34 و المبسوط فی فقه الامامیه 35 در ضمن بحث از ارتداد و در کتاب «النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی» جداگانه از ساب البنی بحث کرده است. وی در نهایه می نویسد: من سب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم او احدا من الائمه علیهم السلام صار دمه هدرا و حل لمن سمع ذلک منه قتله. 36 کسی که پیامبر خدا یا یکی از امامان را سب کند خونش هدر می گردد و بر هرکس سب را از او بشنود قتلش حلال است.
قاضی ابن البراج در المهذب 37 و جواهر الفقه یا الجوهر من الفقه 38 و فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی در الموتلف من المختلف بین ائمه السلف 39 و ابن زهره در غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع 40 و ابن ادریس در السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی 41 محقق حلی در المختصر النافع و شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام 42 و فاضل آبی در کشف الرموز فی شرح مختصر النافع 43 و علامه حلی در اجوبه المسائل المهنائیه 44 و تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه 45 و تذکره الفقها46 و منتهی المطلب فی تحقیق المذهب و تبصره المتعلمین فی احکام الدین 47 ابن فهد حلی در التنقیح الرائع لمختصر الشرائع 48 و المهذب البارع فی شرح مختصر النافع 49 و شهید اول در اللمعه الدمشقیه 50 و شهید ثانی در الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه 51 و حاشیه الارشاد52 و مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام 53 و مقدس اردبیلی در زبده البیان فی احکام القرآن 54 و مجمع الفائده و البرهان 55 و شیخ بهائی در جامع عباسی 56 و فیض کاشانی در مفاتیح الشرایع 57 و شیخ حر عاملی در هدایه الامه الی احکام الشریعه 58 و فاضل هندی در کشف اللثام و الابهام عن قواعد الاحکام 59 و مجلسی ثانی (علامه محمد باقر مجلسی) در ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار60 و علی بن محمد بن ابی المعاذ طباطبائی معروف به صاحب ریاض در ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل 61 و الشرح الصغیر فی شرح مختصر المنافع 62 و میرزای قمی در جامع الشتات فی اجوبه السئوالات 63 و مولی احمد نراقی در رسائل و مسائل 64 و محمد حسن نجفی در جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام 65 و شیخ مرتضی انصاری در صراه النجاه 66 فتوا به قتل ساب النبی صلی الله علیه و آله و سلم داده اند.
از معاصران در قرن چهاردهم و پانزدهم هجری قمری نیز حسین حلی در دلیل العروه الوثقی 67 و محمد جواد مغنیه در فقه الامام الصادق علیه السلام 68 و احمد خوانساری در جامع المدارک فی شرح مختصر النافع 69 و امام خمینی در تحریر الوسیله 70 و شهاب الدین مرعشی نجفی در القصاص علی ضو القرآن و السنه 71 و منهاج المومنین 72 و ابوطالب تجلیل تبریزی در التعلیقه الاستدلالیه علی تحریر الوسیله 73 و سید ابوالقاسم خوئی در تکمله منهاج الصالحین 74 و صراط النجاه 75 و حاج آغا رضا مدنی کاشانی در کتاب القصاص للفقها و الخواص 76 و میرزا هاشم آملی در المعالم الماثوره 77 و محمد رضا موسوی گلپایگانی در الدر المنضود فی احکام الحدود78 و عبدالعلی سبزواری در مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام 79 و علی آل کاشف العظا در النور الساطع فی الفقه النافع 80 و شهید محمد باقر صدر در ماورا الفقه 81 و محمد تقی بهجت در جامع المسائل 82 و محمد غروی و یاسرمازح در الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت علیهم السلام 83 و شیخ جواد تبریزی در اسس الحدود و التعزیرات 84 و صراط النجاه 85 و محمد فاضل لنکرانی در تفضیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله (الحدود) 86 و جامع المسائل 87 و محمد مومن قمی در مبانی تحریر الوسیله 88 و میرزا علی مشکینی اردبیلی در الفقه الماثور89 و ناصر مکارم شیرازی در انوار الفقاهه 90 و استفتائات جدید و الفتاوی الجدیده 91 و سید محمد شیرازی در الفقه (موسوعه استدلالیه فی الفقه الاسلامی) 92 و محمد ابراهیم جناتی در ادوار فقه و کیفیت بیان آن 93 و سید صادق شیرازی در شرح تبصره المتعلمین فی احکام الدین 94 و لطف الله صافی گلپایگانی در جامع الاحکام 95 و یوسف صانعی در مجمع المسائل 96 فتوی به قتل ساب النبی صلی الله علیه و اله و سلم داده اند.

نظرات و آرا فقیهان اهل سنت
فقیهان اهل سنت از پیروان مذاهب چهارگانه و غیر آنان از زمان تاسیس این مذاهب تا عصر حاضر در آثار خویش قول به قتل ساب النبی صلی الله علیه و آله و سلم را آورده و بر قتل دشنام دهنده به پیامبر تصریح نموده اند.
ابوبکر احمد بن محمد خلال در احکام اهل الملل من الجامع لمسائل الامام احمد بن حنبل 97 و علاالدین سمرقندی در تحفه الفقها (بدائع الصنائع للکاسانی) 98 و قاضی عیاض در الشفا بتعریف حقوق المصطفی 99 و ابو اسحاق شیرازی در فقه مذهب الامام الشافعی 100 و قاضی ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن رشد القرطبی الاندلسی در بدایه المجتهد و نهایه المقتصد101 و ابو العباس احمد بن عبدالحلیم بن مجدالدین عبدالسلام معروف به ابن تیمیه خرانی در الصارم المسلول علی شاتم الرسول 102 و الفتاوی الکبری 103 و شیخ زین الدین بن ابراهیم بن نجیم در اشباه و النظائر علی مذهب ابی حنیفه النعمان 104 و ابن قدامه در المغنی 105 و علا الدین ابی الحسن مرداوی حنبلی در الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل 106 و ابوالبرکات احمد الدرد از فقهای مالکی در الشرح الکبیر107 و ابن حزم اندلسی در المحلی 108 و ابن حجر عسقلانی در فتح الباری 109 و ابن القیم الجوزیه در زاد المعاد110 و عبد الرحمن جزیری در الفقه علی المذاهب الاربعه 111 و عبدالقادر عوده در التشریع الجنانی 112 و وهبه الزحیلی در الفقه الاسلامی و ادلته 113 حکم شرعی قتل ساب النبی صلی الله علیه وآله و سلم را گزارش کرده اند.
با توجه به این سطح از فتاوی و تصریحات بر کیفر قتل ساب النبی از صدر اسلام تا فقهای معاصر در جهان اسلام از شیعه و اهل سنت شاید بتوان اصل مجازات قتل ساب النبی صلی الله علیه و آله و سلم را صرف نظر از مبانی و دلایل و سایر احکام ساب النبی از «ضروریات دین اسلام» شناخت. البته نظر به ادعاهای اجماع که توسط فقهای شیعه و اهل سنت در مسئله قتل ساب النبی صورت گرفته این نظریه بیشتر به ذهن می رسد.
والسلام علی من یخدم الحق لذات الحق

پی نوشتها:
1 ـ آرمسترانگ زندگینامه پیامبر اسلام ص 25 و ص 143 تا ص 149
2 ـ صحیفه نور ج 21 ص 86 صحیفه امام ج 21 ص. 263
3 ـ صحیفه نور ج 21 ص 87 صحیفه امام ج 21 ص. 268
4 ـ ابن هشام السیره النبویه ج 1 ص 710 ابن اثیر الکامل فی التاریخ ج 2 ص 27 قاضی عیاض الشفا بتعریف حقوق المصطفی ج 2 ص 545 ابو اسحاق الشیرازی المهذب فی فقه مذهب الامام الشافعی ج 2 ص 235 و. 236
5 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 141 و. 142
6 ـ ابن هشام السیره النبویه ج 2 ص 860 و 861 ابن اثیرالکامل فی التاریخ ج 2 ص 123 و 125 ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 140
7 ـ محمد حسن النجفی جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ج 41 ص 439 الشوکانی نیل الاوطارفی شرح منتقی الاخبار ج 7 ص. 213
8 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 92
9 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 145 و. 146
10 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 194
11 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 195 و. 196
12 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 194 و 195 قاضی عیاض الشفا بتعریف حقوق المصطفی ج 2 ص. 546
13 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 195
14 ـ سنن نسائی ج 7 ص 109 و 110 الشوکانی نیل الاوطارج 7 ص 214 ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 92 قاضی عیاض الشفا بتعریف حقوق المصطفی ج 2 ص. 546
15 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 195
16 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 197
17 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 198 و. 199
18 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 199
19 ـ قاضی عیاض الشفا بتعریف حقوق المصطفی ج 2 ص. 547
20 ـ امام خمینی صحیفه نور ج 21 ص 135 و 171 آل کاشف الغطا آیین ما ص 131 و 132 طباطبائی شیعه در اسلام ص 4 و 5 سبحانی منشور عقاید امامیه چاپ اول قم موسسه الامام الصادق علیه السلام 1376 رازی کتاب الزنیه ج 3 ص. 259
21 ـ ابن منظور لسان العرب ج 8 ص 189 خوری شرتونی لبنانی اقراب الموارد ج 1 ص 627 ابن خلدون العبر ج 1 ص 196 حاکم الحسکانی ابوالقاسم شواهد التنزیل ج 2 ص 467 ابن حجر عسقلانی لسان المیزان ج 5 ص 286 و 297 علامه مجلسی بحار الانوار ج 65 ص 17 و 19 و. 24
22 ـ علامه مجلسی بحار الانوار ج 3 ص. 8
23 ـ الجزیری الفقه علی المذاهب الاربعه ج 5 ص 368 و 370 و 372 و. 373
24 ـ قاضی عیاض الشفا بتعریف حقوق المصطفی ص 541 و 542 و. 547
25 ـ احمد بن محمد خلال احکام اهل الملل ص 256 و. 258
26 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص 246 و. 530
27 ـ المرعشی النجفی القصاص علی ضو القرآن و السنه ج 1 ص 321 و. 330
28 ـ جناتی ادوار فقه و بیان کیفیت آن ص 450 و. 451
29 ـ التاج الجامع للاصول ج 3 ص. 40
30 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول ص. 5
31 ـ شهید ثانی (زین الدین بن علی العاملی) الدرایه ص. 7
32 ـ شیخ صدوق الهدایه فی الاصول و الفروع ج 1 ص. 265
33 ـ سید مرتضی علم الهدی الانتصار فی انفرادات الامامیه ص 480 مسئله. 270
34 ـ شیخ طوسی کتاب الخلاف ج 3 ص 170 تا. 173
35 ـ شیخ طوسی المبسوط فی فقه الامامیه ج 7 ص. 270
36 ـ شیخ طوسی النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی ج 1 ص. 730
37 ـ قاضی ابن البراج المهذب ج 2 ص. 551
38 ـ قاضی ابن البراج الجوهر فی الفقه ص. 139
39 ـ امین الاسلام طبرسی الموتلف من المختلف بین ائمه السلف ج 2 ص. 376
40 ـ ابن زهره غنیه النزوع الی الاصول و الفروع ص. 428
41 ـ ابن ادریس السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ج 3 ص. 532
42 ـ محقق حلی المختصر النافع ص 221 شرائع الاسلام فی مسانل الحلال و الحرام ج 4 ص. 167
43 ـ فاضل آبی کشف الرموز فی شرح مختصر النافع ج 2 ص. 567
44 ـ علامه حلی اجوبه المسائل المهنائیه ص. 93
45 ـ علامه حلی تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه ج 1 ص 157 و ج 2 ص. 239
46 ـ علامه حلی تذکره الفقها ج 9 ص 409 و. 433
47 ـ علامه حلی منتهی المطلب فی تحقیق المذاهب ص 902 و 991 تبصره المتعلمین من احکام الدین ج 2 ص. 408
48 ـ ابن فهد حلی التنقیح الرائع لمختصر الشرائع ج 4 ص. 364
49 ـ ابن فهد حلی المهذب البارع فی شرح المختصر النافع ج 5 ص. 75
50 ـ شهید اول اللمعه الدمشقیه ج 2 ص. 239
51 ـ شهید ثانی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه ج 9 ص. 194
52 ـ شهید ثانی حاشیه الارشاد ج 1 ص. 470
53 ـ شهید ثانی مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام ج 3 ص 94 و ج 14 ص. 452
54 ـ مقدس اردبیلی زبده البیان فی احکام القرآن ص. 10
55 ـ مقدس اردبیلی مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان ج 13 ص 70 و. 71
56 ـ شیخ بهائی جامع عباسی ج 2 ص. 154
57 ـ فیض کاشانی مفاتیح الشرایع ج 2 ص. 105
58 ـ شیخ حر عاملی هدایه الامه الی احکام الائمه ج منتخب المسائل ج 8 ص. 454
59 ـ علامه مجلسی ملاه الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار ج 16 ص 166 و 448 و. 449
60 ـ فاضل هندی کشف اللثام و الابهام عن قواعد الاحکام
61 ـ صاحب ریاض ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل ج 16 ص. 55
62 ـ صاحب ریاض الشرح الصغیر فی شرح مختصر النافع ج 3 ص. 365
63 ـ الجیلانی (میرزای قمی) جامع الشتات فی اجوبه السئوالات ج 1 ص. 410
64 ـ النراقی رسائل و مسائل ج 1 ص 220 و. 221
65 ـ النجفی جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام ج 41 ص. 432
66 ـ الانصاری صراه النجاه ص. 203
67 ـ حلی دلیل العروه الوثقی ج 1 ص. 473
68 ـ مغنیه فقه الامام الصادق علیه السلام ج 6 ص 277 و. 278
69 ـ الخوانساری جامع المدارک فی شرح مختصر النافع ج 7 ص 109 و. 112
70 ـ امام خمینی تحریر الوسیله ج 2 ص. 429
71 ـ المرعشی النجفی القصاص علی ضو القرآن و السنه ج 1 ص 316 تا. 335
72 ـ المرعشی النجفی منهاج المومنین ج 2 ص. 275
73 ـ تجلیل تبریزی التعلیقه الاستدلالیه علی تحریر الوسیله ص 385 و. 386
74 ـ الخوئی تکمله منهاج الصالحین ص. 45
75 ـ الخوئی صراط النجاه ج 1 ص. 263
76 ـ المدنی الکاشانی کتاب القصاص للفقها و الخواص ص 76 و. 77
77 ـ الاملی المعالم الماثوره ج 2 ص. 263
78 ـ الگلپایگانی الدر المنضود فی احکام الحدود ج 2 ص 242 تا. 267
79 ـ السبزواری مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام ج 28 ص. 31
80 ـ آل کاشف الغطا النور الساطع فی الفقه النافع ج 1 ص. 476
81 ـ الصدر ماورا الفقه ج 9 ص. 121
82 ـ البهجت جامع المسائل ج 2 ص 423 و 439 و ج 5 ص. 303
83 ـ الغروی و یا سرمازح الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت علیهم السلام ج 4 ص 295 و 298 و 301 و ج 5 ص 351 و. 654
84 ـ التبریزی اسس الحدود و التعزیرات ص 257 و. 258
85 ـ التبریزی صراط النجاه ج 5 ص. 257
86 ـ الفاضل اللنکرانی الحدود ص 403 تا. 411
87 ـ فاضل لنکرانی جامع المسائل ص 537 تا. 542
88 ـ المومن القمی مبانی تحریر الوسیله ج 2 ص 493 تا. 510
89 ـ المشکینی الاردبیلی الفقه الماثور ص. 502
90 ـ المکارم الشیرازی انوار الفقاهه کتاب الحدود الجز الثانی ص 197 تا. 212
91 ـ المکارم الشیرازی الفتاوی الجدیده ج 2 ص 390 و 391 و استفتائات جدید ج 2 ص 506 و. 508
92 ـ الحسینی الشیرازی الفقه ج 87 ص 385 تا 402
93 ـ جناتی ادوار فقه و کیفیت بیان آن ص 450 و. 451
94 ـ الشیرازی شرح تبصره المتعلمین فی احکام الدین ج 2 ص 408 و در پاسخ به استفتائات مولف این رساله که تصویر آن در ضمائم آمده است.
95 ـ صافی گلپایگانی جامع الاحکام ج 2 ص 373 و. 374
96 ـ صانعی مجمع المسائل ج 2 ص 36 تا 40 و پاسخ به استفتائات پژوهشی اینجانب که تصویر آن در ضمائم آمده است.
97 ـ الخلال احکام اهل الملل من الجامع لمسائل الامام احمد بن حبش ص 255 تا. 258
98 ـ السمرقندی تحفه الفقها و هی اصل بدائع الصنائع للکاسانی ص 556 و. 557
99 ـ قاضی عیاض الشفا بتعریف حقوق المصطفی ص. 541
100 ـ القرطبی الشیرازی المهذب ج 2 3 ص 221 و 222 و 272.
101 ـ ابن رشد الاندلسی بدایه المجتهد و نهایه المقتصد ج 2 ص. 376
102 ـ ابن تیمیه الصارم المسلول علی شاتم الرسول تمام کتاب.
103 ـ ابن تیمیه الفتاوی الکبری ج 4 ص. 515
104 ـ ابن نجیم الشباه و النظائر علی مذهب ابی حنیفه النعمان ص. 189
105 ـ ابن قدامه المغنی ج 10 ص. 231
106 ـ المرداوی الحنیلی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل ج 4 ص. 257
107 ـ ابوالبرکات الشرح الکبیر ج 4 ص. 309
108 ـ ابن حزم المحلی ج 11 ص. 4
109 ـ ابن حجر فتح الباری ج 12 ص. 236
110 ـ ابن القیم زاد المعاد ج 3 ص. 213
111 ـ الجزیری الفقه علی المذاهب الاربعه ج 5 ص. 368
112 ـ العوده التشریع الجنائی ج 2 ص. 724
113 ـ الزحیلی الفقه الاسلامی و ادلته ج 6 ص. 184