امام خمینی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس
12ـ اختلافات ارتش و سپاه
از عملیات فتحالمبین به بعد جنگ در شب انجام میشد و بدون استفاده از قوای زرهی و با حضور گسترده نیروی انسانی همراه با ایثارگریهای سپاه و بسیج. با اینكه به قول كاستن به قول جامعهشناس برجسته جنگ. بیتردید جنگ برای داوطلب از جاذبه خاصی برخوردار است زیرا او با روی گشاده آن را میپذیرد و برای دفاع از یك آرمان وارد جنگ میشد» اما هیچ كدام از شرایطی كه ذكر شد با اصول منظم و كلاسیك جنگ همخوانی ندارد.
به تدریج نیاز نیروهای رزمی و عملا نیاز جبهه به تخصصهای نظامی كم كم از بین رفت. همین موضوع باعث شد به مرور زمان ابتكار عمل در خط مقدم بدست سپاه نیفتد و نیروی زمینی ارتش كه در مدت طولانی پس از آزادسازی خرمشهر پتانسیل بالای خود را در اولین عملیاتهای آزادسازی با موفقیت به ارا گذاشته بود. در جبهههای میانی محدود شده و عملا به نوعی سرگرم جنگ گردد. اگر به موضوع فوق نكات زیر را هم بیفزائیم كه برای كوتاهتر شدن كلام به طور خلاصه به آنها اشاره میشود نگاه ما دقیقتر خواهد بود.
ـ خط استراتژی دقیق و از پیش تعیین شده نظامی جز در چند عملیات بزرگ
ـ كوچك بودن صحنههای عملیات در بسیاری از موارد تا آن حد كه طراحی استراتژیك را غیر ممكن میكرد
ـ صرفهجویی در استفاده از امكانات زرهی به علت تحریم تسلیحاتی و فشار اقتصادی
ـ تشكیل شدن بدنه ارتش از سرباز بر خلاف داوطلب بودن نیروهای تحت فرماندهی سپاه
ـ كسب مجوز توسط سپاه برای گرفتن سرباز و جذب سربازهای انقلابیتر و محروم شدن ارتش از آنها كه بالطبع ایجاد دوگانگی بیشتر در روحیه ارتش و سپاه میكرد.
ـ دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا یكم افضلی) و فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی (سرهنگ عطاریان) به جرم عضویت در حزب توده و جاسوسی برای شوروی كه باعث متهمتر شدن ارتش به دور بودن از انقلاب و فاصله گرفتن از سپاه كاملا انقلابی شد.
امام به این موضوع توجه جدی داشتند. بیانات و پیامدهای ایشان در طی سالهای نیمه دوم جنگ مالامال از تذكرات در این موارد است. میفرمودند « شما توانستید در مقابل تمام قدرتهای عالم بایستید و تا این روح برادری محفوظ است شما محفوظید» «اگر بناباشد كه یك وقت خدای نخواسته ارتش بگوید من سپاه هم بگوید من بسیج هم بگوید من آن روز است كه فاتحه همهتان خوانده شده است». ایشان به فرمانده سپاه میگفتند « همیشه به سپاه سفارش كنید با ارتشی ها با برادری رفتار كنند» و در پاسخ به شهید محلاتی نماینده خود در سپاه كه در مورد اقدام برای جلوگیری از گروهگرایی سؤال كرده بودند مرقوم كردند: «در این امر كه با سرنوشت سپاه سر و كار دارد با قاطعیت و بدون ملاحظه از احدی انجام گیرد».
هر چند تدابی رامم كاهش دهنده بخشی از مشكلات بخصوص كم توجهی سپاه به ارتش بود ولی واقعیت این بود كه ابتكار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش. بنابراین احساس میشد كه هم سپاه باید امكانات بیشتری داشته باشد و هم منظمتر عمل كند. در همین راستا امام به سپاه دستور دادند كه تحت نظارت آیتالله خامنهای از بعضی امكانات ارشت استفاده كند» همینطور در ششمین سال جنگ حكم تشكیل 3 نیروی مجزای زمینی ، هوایی و دریایی را به سپاه ابلاغ كردند.
13ـ ایستادگی امام در مقابل تهاجمات تبلیغاتی
1ـ13) امام و عرصه بینالمللی
در آن سال فشارهای تبلیغاتی جهان غرب بر ایران به شكل همه جانبه ادامه داشت و همانطور كه ذكر شد ایران به علت نداشتن تریبون در دفاع از خود و اشاعه تفكر صحیح انقلاب اسلامی و رساندن ندای مظلومیت خوش به جهانیان ناموفق بود. ولی امام در حد امكان سعی میكردند كه اگر ایران نمیتواند تأثیر مثبتی ر این وضع داشته باشد اقلا اثر منفی نیز نگذارد. مثلا ایشان با درایت خاص خود پس از اینكه یكسری بمبگذاری ، هواپیما و كشتیربایی توسط رسانههای بینالملل به ایران نسبت داده شد و یك نفر در رادیو ایران از سر خشم و خودسرانه از این اقدامات ابراز رضایت كرده بود با موضعگیری تندی فرمودند « رادیو نباید همینطوری ، بیتوجه و بدون فهم یك مسایل را بگوید و ایرانرا مفتضح كند چطور یك مطلبی كه برخلاف عواطف دنیاست، برخلاف اسلام است، برخلاف عقل است ما میتوانیم تأیید بكنیم؟ از یك جایی یك دستهای را بردارند میروند، به یك دسته دیگر مینگذاری میكنند در یك جایی مینگذاری كردن معنایش این است كه عدهای اصلا گناهی ندارند آنها هم از بین بروند، چطور اسلام اجازه این را میدهد؟ چطور ایران اجازه این را میدهد لكن ببینید ما در چه گرفتاری هستیم كه هر مطلبی كه واقع میشود گردن ما میگذارند». این موضعگیریهای سریع و صریح امام باعث میشد تا رسانههای خارجی به موضوعات دیگری بپردازند و كمتر روی این مسایل مانور دهند.
2ـ13) امام در عرصه داخلی
در طی سالهای نیمه دوم جنگ و بخصوص 64 به بعد حركت خزنده و به احتمال زیاد غیرهماهنگ شدهای محسوس بود كه جنگ و مشروعیت آن را زیر سئوال میبرد. بخشی از این جریان تلاش میكردند كه برای تأثیر بیشتر موضاع خود را به بزرگان مذهبی حتی مراجعی نظیر آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نسبت دهند. امام در راه خنثی كردن این القائات هم نقش بسیار مؤثری داشتند. البته ایشان مطمئن بودند كسانی كه چنین مواضعی میدارند از علما و مراجع طراز اول نیستند چرا كه اولا آنها اگر حرفی باشد مستقیم و بیهیاهو میگویند و ثانیا اینكه خود آقایان مراجع هم پس از پخش شایعات تكذیبیه صادر میكردند. از آنجا كه قویترین ابزار پخش شایعات و اخبار بعد از رادیو و تلویزیون كه در اختیار حكومت است مطبوعات میباشند امام ابتدا در تعیین تكلیف اصحاب قلم فرمودند: روزنامهها باید مسایلی كه پیش میآید نظر كنند یك وقت انتقاد است یعنی انتقاد سالم این مفید است یك وقت انتقام است نه انتقاد این نباید باشد». همچنین ایشان كسانی را كه با استفاده از اسلام به تفرقهافكنی میپرداختند با تندی خطاب قرار داده و فرمودند: نباید از قرآن سوء استفاده كرد و آنهایی كه با رژیم ما مخالف هستند یا آخوندهای درباری یا آخوندهای بدتر از آخوندهای درباری بگویند این مخالف قرآن است. خیر این موافق قرآن است اگر كسی بگوید با فاسد جنگ نكنید مخالف قرآن است». ایشان اختلافافكنیها را گناهی بزرگ شمرده و میگفتند یك كلمه اختلاف انگیز در یك همچو موعقی كه اسلام در معرض خطر كفر است این از گناهانی است كه نمیشود به این زودی ازش گذشت»
در شرایطی كه انتقادهای بنیانی در قالب شایعات و اخبار نسبت به جنگ وارد میگشت امام هر از گاهی به تبیین علت و انگیزه و تكلیفی كه باعث ادامه جنگ میشد میپرداختند به عنوان نمونه و برای اینكه ما نیز امروز یك بار دیگر تكلیف ولایت شیعی را در قبال كفر مروركرده باشیم به یكی از این موارد اشاره میكنیم. این جملات را حضرت امام در پاسخ به كسانی كه شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» را خلاف اسلام و قرآن و نوعی قدرت طلبی تحت لوای دین میدانستند در جمع مسؤولان كشوری و لشكری فرمودند:«اگر ما امروز جنگ میكنیم و جوانهای ما میگویند جنگ جنگ تا پیروزی اینطور نیست كه اینها یك امری بر خلاف قرآن میگویند. این یك ذرهای است آنی كه قرآن میگوید بیشتر از این حرفهاست اینكه ما میگوییم به اندازه حدود خودمان میگوییم چون ارموز با فرض كنید كه صدام یا باكسانی كه مؤید صدام هستند جنگ داریم، در این محیط ناقص میگوییم كه جنگ جنگ تا پیروزی خدای تبارك و تعالی چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد میگوید كه جنگ تا رفع فتنه ، غایت رفع فتنه است. یعنی ما اگر پیروز هم بشویم یك كمی فتنه را كم كردیم اگ رما به جای دیگر هم پیروز بشویم با زكی جای كمی پیروزی حاصل شده است اگر همه دنیا را هم ما فرض كنید كه جنگ بكنیم و پیروز بشویم باز همه دنیای عصر خودمان را پیروز درست كرده ایم و قرآن این را نمیگوید . قرآن میگوید جنگ تا رفع فتنه باید رفع فتنه از عالم بشود بنابراین غلط فهمی است از قرآن كه كسی خیال كند كه قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پیروزی بالاتر از این را گفته است».
همچنین ایشان همه روز به مناسبتهای مختلف به تكریم و تعظیم شهدا و اسراء و مفقودین و خانوادههای آنها میپرداختند رزمندگان را ستایش میكردند و میفرمودند: «من وقتی كه فكر میكنم جوانهای ما كه در جبههها اینطور زحمت میكشند خجالت میكشم كه چرا اینجا نشستهام». ای نمونهای از جملاتی است كه باعث میشد جان بركفان بسیج با ایمان به مراد خویش به حضور قدرتمند خود در جبههها ادامه دهند و در زمانیكه همه دنیا دنبال این بودند كه آتشبس را بر ایران تحمیل كنند به پیروزیهای چشمگیری دست یافتند. حضرت امام پیش از آنكه پتانسیل دوبارهای را كه به جبههها داده بودند به حركت درآورند هرگونه صلح بدون در نظر گرفتن شرایط ایران را نامشروع قلمداد كردند. «ما از تاریخ باید یاد بگیریم به حضرت امیر تحمیل كردند، مقدسین تحمیل كردند به حضرت امیر حكمیت را و تحمیل كردند آنكه باید حم بشود بعد كه حضرت امری با فشار اینها نتوانست میخواستند بكشندش اگر نكنداین ابتلا را حرت امیر داشت الان نظیر او را ما داریم ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حكمیت نرویم»
در ماه رمضان سال 65 كه مخالفان نا آگاه جمهوری اسلامی به بهانه حرام بودن جنگ در ماه رمضان پیشنهاد آتشبس عراق را صحه میگذاشتند، حضرت امام ضمن مخالفت جدی با این حرف فرمودند «مهلت بدهید به این جنایتكار كه در ماه مبارك تجهیز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند ... ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ماه رمضان ماه جنگ است»
توده انقلابی ایران به حمایت و تأیید بیش از پیش امام پرداختند پس از راهپیماییهای مكرر به عنوان بیعت دوباره ایشان سمینار « لبیك یا امام» رگزار شد كه امام خطاب به اعضای آن سمینار فرمودند «مسؤولین و فرماندهان ارتش و سپاه بسیج با استفاده از امكانات مادی و معنوی خود با تزلزل سخت و عمیق حاكم بر پیكر پوسیده عراق در جبهههای جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد قهرمانانه خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند».
در همین زمان به طور غیر منتظرهای توازن نظامی در جنگ به نفع ایران تغییر كرد. سپاه كه اولین عملیات مستقل از ارتش را طراحی كرده بود برای اجرای موفق آن نیاز به تقوت نیروی انسانی پیاده نظام داشت كه با اعزام بزرگ سپاهیان محمد (ص) مهیا شد. سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عملیات والفجر هشت كند و طی 75 روز جنگ با ارتش عراق منطقه ازاد شده فاو را حفظ نماید. پس از آنكه هر دو جبهه ایران و عراق مشغول ترمیم ضربات سنگین نبرد دو ماه و نیمه خود بودند سپاه با دومین عملیات بزرگ در منطقه مهران با نام كربلا یك در دو جبهه ابتكار عمل را به دست گرفت و سوار بر جنگ شد. بار دیگ رارتش عراق در لاك دفاعی فرو رفت و همه اندك نیروی باقی مانده خود را برای دفاع در برابر تهاجمات كوچك و منطقهای ذخیره كرد.
14ـ استراتژی جدید تحمیل صلح
بعد از این بود كه آمریكا در نتیجه جنگ تردید جبهه كرد. ریچارد نیكسون در كتاب فرصت را در یابیم به صورتی كاملات واضح استراتژی آن روز آمریكا را بیان كردهاست:ایالات متحده نمیـواند از بحرانهای جاری در خلیج فارس خود را دور نگه دارد آنچه امروز جنگ ایران و عراق اتفاق میافتد بر توانایی ما در دفاع از منطقه در قبال مداخله شوروی در آینده عمیقا تأثیر میگذارد. اگر جنگی وجود داشته باشد كه در آن ایالات متحده شكست هیچ یك از دو طرف را نمیتوانسته تحمل كند جنگ ایران و عراق است. شكست عراق به سلطه بنیادگرایان ایرانی بر كویت وعربستان و سرتاسر منطقه منجر خواهد شد. در این جنگ ما باید به دنبال راه حلی باشیم كه صلح بدون پیروزی را به بار آورد هر چند هیچ تصوری درباره توانایی دیپلماتهایمان باری جامه عمل پوشاندن سریع به این هدف نداریم . ما باید دوستانمان را در خلیج فارس تقویت كنیم ما باید آماده و حاضر باشیم برا یهر حملهای علیه ناوهایمان به اقدام تلافی به مثل شدید علیه هدفهای نظامی و اقتصادی ایران دست بزنیم».
واقعا تردید نیكسون در مورد توانایی دیپلماتهایشان برای تحمیل صلح به ایران بسیار هوشمندانه است چرا كه آنان ناتوانی خود را در ماجرای سفر مك فارلین به ایران اثبات كردند. این اقدام آمریكا كه به منظو رختم جنگ بدون تحمیل هزینهها و مخاطرات نظامی در بخش كوچكی ا زحاكمیت این كشور طراحی شد پس از شكست آنقدر بر اعتبار بینالمللی ایالات مت حده خدشه وارد كرد و آنقدر مناسبات سیاسی و بخصوص نظامی ایران را دستخوش تغییر قرار داد كه در تاریخ انقلاب اسلامی از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. سعی میشود بدون تفصیلهای اضافه و آمار و اطلاعات غیر لازم در د نیاز این ماجرا و تبعات آن بررسی شود.
1ـ14) ماجرای مك فارلین
جمهوریخواهان محافظه كار آمریكا كه طراحی این دیپلماسی را بر عهده داشتند تصور میكردند در شراطی كه ایران برای تجهیز و تغمیر سلاحهای خود كه عموما آمریكایی بودند نیاز مبرم به اسلحه و قطعات یدكی ادوات نظامی دارد با فروش مستقیم سلاح به ایران ، زمینه برقراری رابطه و ختتم دیپلماتیك جنگ فراهم شدنی است. به همین منظور در چهار مرحله محمولههای سلاح توسط هواپیما به ایران منتقل شد كه به همراه سومین محموله مك فارلین و 3 نفر دیگر با هدایایی مثل انجیل امضا شده به دست ریگان ، كیكی كه به صورت كلید تهیه شده بود و یك اسلحه كمری با گذرنامه ایرلندی به تهران آمدند. وقتی كه موضوع را به اطلاع امام رساندند ایشان مع مذاكره مستقیم كردند و به همین ع لت چند نفر از نیروهای امنیتی برای بررسی جوانب امر و كسب اطلاعات با آنها در حدود 3 ساعت دیدار كردند. ایران به همین قدر بسنده كرد و پس از 5 روز هیأت آمریكایی از ایران اخراج شدند.
در آمریكا جز عدهای معدود كسی از این جریان مطلع نبود و بالطبع از آن سو خبری در این رابطه مطرح نشده بود در ایران هم نیازی احساس نمیشد كه خبر پخش شود چرا كه به قدری ماجرا مشكوك بود كه شاید حتی جمهوری اسلامی متهم به عقبنشینی سیاسی و تلاش برای مذاكره میشد. از طرفی ازدواج بحران تسلیحاتی ایران هر چه بود این سفر ناموفق مقامات آمریكایی حداقل نتیجهاش برای ایران ترمیم و تجهیز قوای تسلیحاتی جنگ بود. ولی منافق كهنهكار مهدی هاشمی با نفوذی كه در بیت قایم مقام رهبری داشت خبر را به دست آورد و در اختیار رسانههای خارجی مخالف ایران (اولین باره الشراع لبنان) قرار داد. این عمل او كه مسلما به منظور ایجاد تفرقه در میان مسؤولان نظام انجام گرفت با چنان برخورد هوشمندانهای از سوی امام و مسؤولان درجه یك نظام روبرو شد كه نه تنها توطئه تفرقه را خنثی كرد بلكه به سیاست خارجی و اعتبار بینالمللی آمریكا نیز ضربات سختی وارد آورد.
پس از مطرح شدن خبر این سفر آمریكا رسما خبر را تكذیب كرد و شاید از ایران هم توقع همین را داشت اما امام آقای هاشمی رفسنجانی را مأمور كردند جریان را رسما مطرح كند. ایشان هم به شكل مبسوطی در سخنرانی 13 آبان مقابل لانه جاسوسی و خطبه نمازجمعه پایان همان هفته ماجرا را تشریح كرد.
اولین نتیجه افشای این خبر بر اساس اسناد و مدارك اعتراض رسمی وزارت خارجه ایرلند به آمریكا بود. همچنین علاوه بر دموكراتهای آمریكا طیف وسیعی از جمهوریخواهان آن كشور به انتقاد از ریگان پرداختند. رسانهها یآن كشور هر روز خبرها و تحلیلهای متعددی علیه این سیاست شكست خورده ارایه میدادند. نیویورك تایمز نوشت ریگان هیچ گاه تا این حد زبان بسته و بیاعتنا و مغاطهكار دیده نشد و بیبی سی گفت ریگان چهارمین نفری است كه بعد از شاه و كارتر و صدام توسط امام خمینی ساقط میشود.
رییس جمهور آمریكا در فشار همه جانبهای قرار گرفته بود خواستار توقف انتقادات شد و گفت كه به اندازه كافی تی از دولت خود شنیده است. مك فارلین پس از آنكه به اشتباه فاحش خودشانا عتراف كرد طی 2 نوبت در سنا مورد بازجویی قرار گرفت و بعد هم به اتفاق مشاور سیاسی ریگان از كار بركنار شدند.
با اینكه آمریكاییها در این دیپلماسی به هیچ یك از اهداف خود دست نیافتند و اعتبار سیاسی خوش را هم لكهدار كردند اما در آن روز ریگان یكی از راههایی را انتخاب كرده بود كه واقعا نفع آمریكا در آن بود ولی در اجرای آ» موفق نشد. نكسون میگوید: «اینكه چرا ما د ركنار كمك تسلیحاتی به عراق به ایران هم كمك كردیم باید دانست دولت ریگان كار درستی كرد چرا كه ما میخواستیم در این جنگ هیچ كدام پیروز نباشند فقط اشتباه ما این بود كه عراق را بیش از حد نگه داشتن توازن جنگ با ایران مسلح كردیم». كیسینجر هم در همان روزها گفته بود «تلاش رییس جمهور آمریكا در دوستی با ایران قابل ستایش است زیرا ارتباط باایران به نفع آمریكاست»
حداقل منافع آمریكا رد رابطه داشتن با ایران پایان دادن به جنگ بود جنگی كه دیگ رادامه یافتن آ» به صلاح آمریكا نبود به چند علت:
الفـ ایران علبه نسبی پیدا كرهد بود و امكان داشت پیروز شود.
بـ جنگ هزینه زیادی به اقتصاد آمریكا تحمیل میكرد.
ج ـ ایران جنگ را وسیلهای برای بدست آوردن ا عتبار بینالمللی خوش قرار داده بود و كشورهای به ظاهر كم اهمیت و كوچك دنیا كم كم گرایش به ایران پیدا میكردند و این آغاز یك خطر بود.
2ـ14) مواضع امام در قبال مسأله مك فارلین :
حضرت امام در دو جهت به موازات هم در قبال این مسأله موضعگیری كردند:
1ـ2ـ14)امام این موضوع را از بركات الهی قلمداد كرده و در عظمت ایران و رسوایی آمریكا فرمودند: رییس جمهور آمریكا در این رسوایی باید عزا بگیرد و كاخ سفید مبدل به سیاه شود اگرچه همیشه بوده است آنهایی كه میگفتند قطع رابطه میكنیم امور زمعلوم شدكه با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمدهاند» و بعد در تحلیلی زیبا مشكل دنیای غرب را نشناختن نظام جمهوری اسلامی و برخورد كردن با آن بر اساس عرف بینالملل كه آمریكا را ابرقدرتی بیچون و چرا میشناخت دانستند «آنی كه ادعا میكند كه اگر به من به شوروی رفته بودم رییس شوروی 3 مرتبع دیدن من میآمد گمان میكند اینجا هم شوروی است. اینجا كشور اسلام است . اینجا كشور رسول خداست اینجا بسیجیهای ما و امت ما شرافت دارند بر تمام كاخ نشینهای عالم و همه كسانی كه گمان میكنند كه باید عالم پیش آنها خاضع باشد».
این برخورد امام اولا دشمنی را كه دنیا تلاش میكرد غولی شكستناپذیر معرفی شود در چشم مردم ایران خرد و حقیر كرد و ثانیا اینكه یك بار دیگر ارزشهای اصیل اسلامی و نقش محوری امت در اسلام و جمهوری اسلامی را یادآوری نمود . كه باعث اعتماد بیشتر مردم به رهبر و نظام و منسجم شدن حول اهداف و آرمانهای جمهوری اسلامی میگردید .
2-2-14 جلوگیری از بروز اختلافات داخلی
در همان روزهای نخست پس از افشای ماجرا چند نماینده مجلس با نوشتن نامهای از دولت در مورد این مسأله توضیح خواستند كه از ؟ نامه اینگونه برداشت میشد كه دولت بدون توجه به آرمانهای انقلاب و حق ملت با آمریكا به مذاكره نشسته است . برخورد امام با این مسأله از مواضع خاص حیات و رهبری ایشان محسوب میشود . با اینكه تعداد نویسندگان نامه به تعداد انگشتان دو دست نمیرسید حضرت امام آنقدر صریح و تند برخورد كردند كه پیش بینی آن خیلی دشوار بود . شاید علت آن حساسیت موضوع ، تصمیم بر خشكاندن ریشه اختلافات و از بین بردن فضای ناامیدی در كشور بود . ایشان فرمودند : " چرا اینقدر ما عقب افتاده هستیم ؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم ؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص ولو بعضیشان در نظر من پوچند لكن از بعضی از این اشخاص كه سابقه دارند توقع نداشتم كه در این زمان كه باید فریاد بزنند سر آمریكا فریاد میزنند سر مسئولین ما در یك همچو مسأله مهمی كه باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت كنید به دنیا كه ما وحدت داریم ، وحدت ما اینطور شده است چرا میخواهید دو دستگی ایجاد كنید ؟ چه شده است شما را ؟ كجا دارید میروید ؟ این تذهبون لحن شما در آن چیزی كه به مجلس دادید از لحن اسرائیل تندتر است . از لحن خود كاخ نشینان آن جا تندتر است من بعضی تان را میشناسم شما اینطور نبودید .
15 . فضای سیاسی ایران در آخرین سالهای جنگ
قبلا ذكر شد كه به علت فرسایشی شدن جنگ و طولانی شدن آن در محافل داخلی جنگ در حاشیه قرار گرفت . هر چه از زمان وقوع انقلاب دور میشدیم اختلاف نظرها و عملكردها ظهور و بروز بیشتری پیدا میكرد . اختلافات تا آنجا پیش رفت كه در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در درون جامعه روحانیت مبارز كه بعد از انحلال حزب جمهوری پایگاه مسؤولان اصلی نظام محسوب میشد انشعاب بوجود آمد. تمام دغدغه امام در طی سالهای رهبریشان حفظ وحدت مسؤولان و جلوگیری از اختلافات از راه نصیحت و دستور و یا حتی تنبیه بود كه به طور پراكنده به بعضی از آنها اشاره شد. ایشان همیشه متذكر می شدند كه ، اگر این وحدت از دست برود ما برمیگردیم ، همان رژیم فاسد . یا همه نوامیسها و زحمت های انبیاعلیهم السلام به باد فنا خواهد رفت .
اما علیرغم همه این گوشزدها اختلافات روز به روز افزایش مییافت تا جایی كه در زمان شمارش آرای مرحله دوم انتخابات مجلس آنقدر فضا آلوده و مشكوك بود كه امام یك نماینده شخصا در ستاد انتخابات تعیین كردند . و در پایان حكمی كه به این منظور به آقای محمدعلی انصاری ابلاغ كردند آوردند " خداوند همه را به راه راست هدایت كند و از شر شیطان نفس نجات دهد " كه گویای موضع امام و وضعیت آنروز است . همچنین ایشان پس از اطمینان از صحت انتخابات و مشخص شدن تعلل شورای نگهبان در نامهای كه دستور تعجیل در اعلام صحت انتخابات را به آن شورا دادند مرقوم كردند ، هیچ گاه میل نداشتم در مورد انتخابات مسأله ای بگویم ولی اوضاع را به صورتی دیدم كه اگر پا در میانی نمیكردم به اصل نظام و اسلام آن هم درشرایط كنونی صدمه میخورد .
همانطور كه ذكر شد كم كم فسادهای بی سابقهای هم بخصوص در زمینههای اقتصادی آشكار میگشت . این مسائل باعث میشد امام تذكراتی را بدهند كه شاید كسی تصور نمیكرد هیچ وقت در جمهوری اسلامی رهبر انقلاب مجبور به گفتن چنان حرفهایی شود . ایشان در مورد بیتالمال و مصرف آن ، هوای نفس ، پست و مقام و ..... مرتب به مسئولان تذكر میدادند و نسبت به جدا شدن مسؤولان از مردم گله مند بودند . خود حضرت امام به عنوان الگوی مسؤولیت در جمهوری اسلامی در همان سالهای عمر مباركشان طی تذكری به رییس صدا و سیما فرمودند " من مدتهاست كه وقتی میبینم رادیو – تلویزیون را هر وقتی بازش میكنم از من اسم میبرد خوشم نمیآید . این كه رادیو تلویزیون دست ماها باشد اما آن بیچارهها كه كار میكنند هیچ چیز دستشان نباشد ولی ما كه هیچ كاره هستیم دست ما باشد به نظر من صحیح نیست من میل ندارم دیگران خودشان میدانند . " مجله آخر حكایت از گله مندی ایشان از دیگرانی میكند كه ایشان روش آنها را نمیپسندند .
16. ایران در میان فشارهای همه جانبه
همانطور كه پیش از این اشاره شد تصمیم آمریكا برای خاتمه جنگ پس از سال 65 قطعی شد . عدم موفقیت در پیاده كردن صلح از راه مذاكره مستقیم با ایران و رسوایی ناشی از آن عزم آمریكا را برای ختم جنگ قوت بخشید و باعث شد آمریكا مجموعهای از فعالیتهای عمدتا غیر انسانی را برای پایان دادن به جنگ انجام دهد كه فهرست وار بیان میشود .
1-16 – فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی شامل :
الف – كمك اقتصادی و نظامی پیش از پیش به عراق از جمله تكمیل 4 خط لوله انتقال نفت ، تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی و در اختیار گذاشتن اطلاعات ماهوارهای مورد نیاز به آن كشور .
ب – تشدید تحریمها و فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه ایران از راههای :
ج – تعطیلی بیشتر دفاتر خرید سلاح ایران در سراسر دنیا
د – فشار از طریق شوروی به چین كه بهترین راه تهیه اسلام ایران بود .
ه- كاهش شدید قیمت نفت و تلاش نسبتا موفق در قطع خرید نفت از ایران توسط عمده كشورهای مصرف كننده
و- گنجاندن درخواست ختم فوری جنگ در بیانیه اجلاس 7 كشور صنعتی در ونیز .
ز- منظور كردن راههای تحریم و تهاجم نظامی علیه ایران در صورت نپذیرفتن صلح در قطعنامه 598
ح – پیدا كردن راههای مخفی تهیه سلاح ایران و مسدود كردن آنها
ط – فشار تبلیغاتی از راه متهم كردن ایران به بمب گذاری و خرابكاریهای اقصی نقاط جهان
2-16 – جنایات و اقدامات نظامی علیه ایران در قالبهای :
الف – اقدامات نظامی در خلیج فارس : اولین بار به بهانه برخورد یكی از ناوهای آمریكا به مین و انهدام یك نفتكش كویتی توسط ایران و ساقط شدن هلیكوپتر آمریكایی متجاوز به حریم هوایی ایران توسط فعالیتهای تندرو ایرانی ، پایانه نفتی رشادت و میدان نفتی رسالت پس از 20 دقیقه مهلت برای تخلیه نیروی انسانی با یكصد گلوله توپ یك ناو آمریكایی كاملا منهدم شد و بالغ بر نیم میلیارد دلار خسارت به بار آورد . بار دیگر به بهانه برخورد یك ناو با مین كه به سختی آسیب دید سكوهای سامان و سبحان و نصر محاصره و منهدم گردیدند و خسارتی در حدود 1 میلیاد دلار وارد شد. همچنین در اثر حملات پراكنده موشكی ناوهای سهند و سبلان و ناوچه جوشن صدمات فراوانی دیدند . نكته مهم این بود كه دولت ریگان بعد از اكثر این تهاجمات موضع میگرفت و آنها را اجرای دستورات خود قلمداد میكرد .
ب – عراق دور تازهای از جنگ شهرها را آغاز كرد. در این دوره كه برد موشكهای عراق توسط تكنسینهای خارجی افزایش یافته بود تهران نیز مورد حملات موشكی وسیع قرار گرفت .
ج- عراق به عنوان زنگ خطری جدید برای ایران در عملیات والفجر 10 و در منطقه حلبچه دست به بمباران گسترده شیمیایی زد كه تهدیدی جدی برای ایران محسوب میشد .
د- شاید فجیعترین جنایات این سالها ساقط كردن هواپیمای مسافربری ایران از آسمان خلیج فارس بود كه طی آن 290 نفر مسافر بی دفاع به شهادت رسیدند و دولت آمریكا در مقابل به فرمانده ناو مهاجم ، نشان اعطا كرد . نكته مهم پس از این حادثه مشخص شدن عزم بینالمللی علیه ایران بود چرا كه در پی فاجعهای چنین دلخراش و غیر انسانی رییس سازمان ملل متحد فقط به یك اظهار تأسف بسنده كرد و پی گیریهای جمهوری اسلامی هم به هیچ كجا نرسید .
ه- وضعیت نظامی جنگ در آخرین سال
قبلا ذكر شد كه ایران بعد از فتح فاو توازن جنگ را به سود خود تغییر داد . در هشتمین سال جنگ بنابر آمار 4725 كیلومتر مربع از خاك عراق در تصرف ایران بود در حالی كه عراق تنها 1070 كیلومتر مربع از مناطق اشغالی را همچنان حفظ كرده بود .
از تابستان سال 66 تلاش برای طرحریزی یك عملیات بزرگ و یكسره كردن كار جنگ توسط ایران آغاز شده بود ولی چند عامل باعث به تعویق انداختن آن شد .
الف – اجرای عملیات در تابستان جنوب بسیار دشوار بود .
ب – دولت ایران با توجه به تحریم و حتی بسته شدن راههای مخفی تهیه تسلیحات نمیتوانست تجهیزات لازم را فراهم كند .
ج- از همه مهمتر اینكه اتكای سازمان رزم سپاه به نیروی انسانی باعث شده بود كه برای چنین عملیاتی درخواست حداقل 500 گردان پیاده نظام را بكند در هفتمین سال جنگ با توجه از دست دادن حدود نیم میلیون از كارآمدترین نیروها شامل شهدا ، آزادگان ، مفقودین و جانبازان عملا بسیج این حجم نیرو غیرممكن بود . ضمن اینكه باید توجه كه ایران برای نگه داشتن توازن جنگ در همان برتری نسبی هم از نظر نیرو با مشكل روبرو بود تا چه رسد به عملیاتی گسترده . حتی در آن سالها نیروهای داوطلب بسیجی را هم كه به شكل آزاد یا از ارگانهای مختلف با مرخصیها و مأموریتهای مدت دار به جبهه اعزام شده بودند با كسب مجوز از امام در جبههها نگه داشتن و اجازه برگشت به آنها نمیدادند .
در آن روزهایی كه نیروهای ایران بیشتر در جبهه شمالی جنگ فعال بودند در جبهه جنوبی یعنی منطقه عمومی فاو تقریبا هیج درگیری وجود نداشت . اما در همین مدت عراق قوای نظامی خود را به حدود شش برابر افزایش داده بود كه با حملهای گسترده و غافلگیركننده در منطقه جنوبی توازن جنگ را كاملا تغییر داد .
از طرفی دیگر پس از پیشرویهای گسترده ایران بخصوص در فتح فاو جهان غرب به این نتیجه رسید كه امتیازاتی هم در انعقاد صلح به ایران بدهد تا شاید جمهوری اسلامی از این طریق به پذیرش آن ترغیب شود كه در همین راستا وقتی قطعنامه 598 به تصویب رسید بندهایی در جهت تعیین آغازگر جنگ ، برآورد خسارت ، محكومیت كاربرد سلاحهای شیمیایی و تجاوز به مناطق مسكونی در آن گنجانده شد . به همین علت نسبت به همه بیانیهها و قطعنامههای قبلی از مزایای زیادی برخوردار بود . اما پس از آن هم تا پایان جنگ ایران خواستار اضافه كردن بحث تعیین و تنبیه متجاوز به قطعنامه بود ولی شرایط بحرانی و ترس از بروز فاجعهای غیر قابل جبران باعث شد جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را به رغم عدم تأمین همه خواستههایش در تاریخ 27/4/67 بپذیرد.
18 – امام در چالشهای پذیرش قطعنامه
پذیرش قطعنامه پس از هشت سال جنگ ، با آنهمه اصرار ایران بر دستیابی به خواستههای مشروعش ، با شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه و .... در حالی كه به ظاهر بخش زیادی از مسایل حل نشده باقی مانده بود خیلی دشوار به نظر میآمد و در میان گذاشتن و حل كردن این موضوع با مردم هم بسیار سخت بود . باید مردم در آن هجمه تبلیغاتی درك میكردند كه بیهوده هشت سال مقاومت نكردهاند . امام كه از ابتدای جنگ گفته بودند ما برای عمل به تكلیفمان است كه میجنگیم چرا كه خداوند از ما خواسته است از حكومت اسلام و قرآن دفاع كنیم و ما تهاجم نمیكنیم بلكه با حد توان دفاع خواهیم كرد یك بار دیگر با تأكید مجدد بر این دیدگاه و تحلیل جنگ و صلح از این منظر مسأله پذیرش قطعنامه را هم برای ملت ایران كه ذرهای از ایمان و ارادتشان به آن رهبر كبیر كم نشده بود هموار كردند .
2 روز پس از پذیرش قطعنامه حضرت امام در پیامی بسیار طولانی به مناسبت سالگرد فاجعه مكه مطالب خود راجع به پذیرش قطعنامه را با مردم در میان گذاشتند .
ایشان پس از بیان اینكه " كمربندهایتان را ببندید كه هیچ چیز تغییر نكرده است و امروز روزی است كه خدا اینگونه خواسته است و دیروز آنگونه خواسته بود " . آوردند : " قبول قطعنامه كه حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه خصوصا برای من بود این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ولی بواسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری میكنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنها اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونی آنرا به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند كه اگر نبود انگیزهای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود اما چاره چیست كه همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود ." بعد با تشكر از همه كسانی كه در ارتباط با جنگ زحمت كشیده اند ارزش و مقام آنها را اینگونه ارج نهادند كه " در آینده ممكن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسأله را مطرح كنند كه ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد . ما برای درك كامل ارزشها و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیمائیم . مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه كرد خوشابحال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا بحال من كه هنوز ماندهام و جام زهر قبول قطعنامه را سركشیدم آنهایی كه به هر دلیلی از ادای این تكلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور كردند مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند شما میدانید كه من با شما پیمان بسته بودم كه تا آخرین قطره خون و آخرین نفر بجنگم اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر چه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله كردم " حضرت امام برای رفع هر گونه اتهام كه ممكن بود در قالب قدهای علمی یا خبرهای محرمانه و تحلیلهای سیاسی ارایه شود تذكرات دیگری نیز در باب پذیرش قطعنامه فرمودند از جمله اینكه به اتكای خودمان بوده و كشوری دخالت نداشته و خودشان در جریان همه امور بودهاند . بعد هم ایشان پیام تاریخی خود را با دعا برای خانواده شهدا و شفای جانبازان و آرزوی بازگشت اسرا و مفقودین به پایان رساندند .
این جملات قویترین مسكن بر آلام ستم كشیدگان جنگ تحمیلی بود . آرامشی كه حرفهای امام به انسان میدهد و امروز هم حتی پس از سالها محسوس باعث شد كه مردم ایران با رضایت درونی صلح را هم با اعتقادات دینی و انقلابی خود تطبیق داده و بار دیگر حول كلام و راه رهبر خویش بر سر مفهومی دیگر منسجم گردیدند . طولی نكشید كه قدرت این انسجام آشكار گردید . پیش بینی امام مبنی بر احتمال تجاوز دوباره دشمن و لزوم مهیا بودن برای دفاع آن درست از كار در آمد و یك بار دیگر وحدت مردم ایران و پیروی از رهبرشان باعث شد حملهای به منظور پیشروی سریع از مسیر كرمانشاه به سمت تهران طراحی شده بود و در ابتدای مرداد ماه 67 آغاز شد ظرف كمتر از یك ماه با حضور سیل آسای نیروهای مردمی كه حتی خارج از تصور فرماندهان نظامی خودمان بود با شكست روبرو شد. عملیات مرصاد هم تأیید كلام امام بود مبنی بر پایان نیافتن دشمنیها و هم تأیید ملت بود از آن جهت كه همیشه در صحنه خواهند بود .
ملت ایران و امامشان تا آخرین روزی كه در كنار یكدیگر بودند اعتقاد وفاداری خویش به ارزشهای دفاع مقدس را بارها به اثبات رساندند . در صحیفه امام مؤیدی بر این نكته دیده شد كه ذكر آن در بخش انتهایی نوشته خالی از لطف نیست .
خانمی از طلاب علوم دینی و شاغل در كمیته امداد با اینكه شوهر خود را از دست داده بود و چهار فرزند خویش را سرپرستی كرد یك دستبند طلا و حقوق 6 ماهش را كه برای رفع نیازهای ناشی از جنگ نذر كرده بود برای امام میفرستد و ایشان ضمن بیان اینكه مبلغ معادل آنرا جایگزین میكنند طلا و پول را به او هدیه كرده و مرقوم میكنند . من در مقابل اینهمه محبت و صفا غیر از تشكر و دعا كار نمیتوانم انجام دهم . "
امام امت هم در مقابل از آرمانهای انقلاب و مجاهدتهای ملت ذرهای عدول نكرده و تا پایان عمر مباركشان بر این موضع خویش ثابت قدم ماندند . از جمله وقتی قائم مقام رهبری كه عرفا بالاترین مقام كشور بعد از ایشان محسوب میشد در آخر بهمن 67 كم لطفی بزرگی در حق رزمندگان جنگ و دفاع مقدس آنان كرد حضرت امام در لابلای پیام به مهاجرین آوردند " من بارها اعلام كردهام كه با هیچ كس در هر مرتبهای باشد عقد اخوت نبستهام " و پس از چند روز عملا اثبات كردند .
اما بی شك نباید انكار كنیم كه چگونگی و چرایی ختم جنگ و پذیرش قطعنامه را هنوز هم به شكل دقیقی نمی شود بررسی كرد چرا كه عمده مسایل و خبرهای دقیق را مسؤولان به دلایل امنیتی و یا سایر دلایلی كه خودشان میدانستند با مردم در میان گذاشتند . آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یكی از گردانندگان اصلی جنگ برای بیان واقعیتهای این مسأله بارها وعده آیندهای را داده كه هنوز هم محقق نگردیده است . ولی نكته قابل توجه این است كه اكثریت توده مردم ایران هنوز هم جهاد هشت ساله خود را مقدس دانسته و ارزشهای آنرا چه به شكل رسمی و چه غیر رسمی تكریم میكنند كه ادامه این تكریم و تعظیم ارزشها خود جهادی است كه هنر خاصی میطلبد . خداوند جهادگران این عرصه را هم موفق و منصور بدارد .