امام خمینی(ره) و قاعده الواحد

اما امامیه در پرتو رهنمودهای ائمه هدی(ع)، قائل به "امر بین الامرین" شدند. لکن نکته ظریف پیدایش قرائتهای مختلف از همین اصل است. فلاسفه و عرفا با پذیرش قاعدة "الواحد لا یصدر منه الا الواحد"‏‎ ‎فاعلیت و مداخله خداوند در عالم را از طریق نظام سببیت ممکن می دانند و فاعلیت مباشر و مستقیم خدا را تنها در صادر اول می پذیرند. در سوی دیگر، اشاعره و امامیه (متکلمان، مفسران و محدثان) به شدت قاعدة فوق را انکار می کنند و آن را موجب تقیید قدرت و فاعلیت خدا می دانند. و افعال مادی از آن جمله معجزان را جزء افعال مباشر الهی وصف می کنند. امام خمینی نیز در همین نظریه، از مبنای فلاسفه جانبداری کرده و استناد مستقیم افعال مادی به خداوند را موجب ترکیب و تفسیر ذات الهی ذکر می کند. ایشان با اشاره به اثولوجیای افلوطین، قاعدة الواحد را مبنای فکری وی در معرفی عقل اول به عنوان اولین مخلوق می داند و حکمای مشاء و اشراق را در بحث صادر اول پیرو افلوطین معرفی می کند. ‏
‏ یکی دیگر از آثار امام خمینی(ره) که در آن به موضوع قاعدة الواحد پرداخته شده است کتاب "تقریرات فلسفة امام" (درسهای شرح منظومه سبزواری) است. ایشان در این کتاب ضمن صحه گذاردن بر قاعدة الواحد از آن برای تبیین چگونگی کثرت در عالم استفاده می کند. به عنوان مثال در مبحث افعال حق تعالی ذیل اثبات صادر اول از نگاه حکما می فرماید: وبالجمله حکیم یک میزان علمی در دست دارد که در همة مراحل میزان است و آن این است که او به ترتیب خلق قائل است، چون قاعدة "الواحد لایصدر منه الّا الواحد" مسلم است و... براهینی بر آن قائم است و کمتر قاعده ای در فلسفه به این متانت هست، در عین حال تفویض را هم محال می داند. ‏
حضرت امام براساس قاعدة الواحد ثابت می کند که جسم، ‌نفس، ‌صورت، ‌هیولی و عرض نمی توانند صادر اول باشند بلکه صادر اول موجودی است صرف الفعلیه و بسیط الهویه. آنچه ذکر شد مربوط است به نگاه فلسفی امام خمینی(ره) به قاعدة الواحد، اما نظر اصلی امام در رابطه با بحث صدور و قاعدة الواحد در آثار عرفانی ایشان بخصوص کتاب شریف مصباح الهدایه آمده است. قبل از بیان نظر امام در مصباح الهدایه لازم به ذکر است که مهمترین مخالفت قائلین به قاعدة الواحد، صدور مستقیم و بلا واسطة کثیراز واحد است، این در حالی است که با نگاه وحدت وجودی به عالم دیگر جایی برای لحاظ غیریت و کثرت حقیقی بین خالق و مخلوق نیست. بنابراین به نظر می رسد نگاه وحدت وجودی به عالم دقیقاً مطابق با قاعدة الواحد است. به بیان دیگر هنگامی می توان صحبت از قاعده الواحد کرد که قائل به علت و معلولی باشیم و آن وقت است که قاعده الواحد در جهت چگونگی صدور کثرات مطرح می شود.
درحقیقت همان گونه که قبلاً اشاره شد فلاسفه و حکما نیز بر اساس اصل سنخیت بین علت و معلول به این نتیجه رسیده اند که باید از علت واحد معلول واحد صادر شود. در بین قائلین به وحدت وجود که جهان را به نحو وجود واحد شخصی می بینند صدور ماسوی الله به نحو علت و معلولی تبیین نمی شود بلکه آنها قائل به تجلی هستند و ممکنات را مظاهر حق تعالی می بینند. قائلین به وحدت وجود بر اساس مبانی خود با استفاده از آیة‌ شریفة "و ما امرنا الا واحده کلمح البصر او هو اقرب" معتقدند همة عالم خلق، یک امر است و این امر واحد را هر وقت خدا بخواهد به مصداق آیة دیگری از قرآن که می فرماید: "وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ" تحقق عینی می بخشد. حضرت امام نیزبا تأکید بر این نکته که ورای حق چیزی نیست که آن را صادر یافته از حق بدانیم ماسوی الله را چیزی جز ظهور و تجلی حق تعالی نمی داند. ایشان در کتاب مصباح الهدایه ضمن اشاره به دیدگاه عرفا می افزاید: "و قال الطائفة الثانیة‎]‎عرفا‎[‎‏: إنّ أوّل ما صدر منه تعالى و ظهر عن حضرة الجمع، هو الوجود العام المنبسط على هیاکل الموجودات المشارإلیه بقوله تعالى: "وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ. " و"فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله"‏
‏حضرت امام به سخن صدرالدین قونوی به عنوان یکی از پیروان ابن عربی و قاعدة الواحد از نگاه وی اشاره می کند و اولین موجود صادر شده از حق تعالی را جز امر واحد نمی داند. ایشان از زبان قونوی اولین موجود صادر شده از حق تعالی را این گونه معرفی می کند: ذلک الواحد عندنا ما هو الوجود العام المفاض على أعیان المکوّنات و ما وجد منها و ما لم یوجد ممّا سبق العلم بوجوده. و هذا الوجود مشترک بین القلم الأعلى الّذی هو أوّل موجود، المسمّى أیضا بالعقل الأوّل، و بین سائر الموجودات لیس کما یذکره أهل النظر من الفلاسفة. بنابراین قاعدة الواحد از نگاه امام خمینی(ره) پذیرفته شده است و ایشان در آثار خود به این قاعده اشاره کرده است. ‏