امام و بيداري اسلامي

آنان كه با اين گفتمان مأنوسند به خوبي مي دانند كه وقوع انقلاب هاي مردمي منطقه، به دور از مرزبندي هاي سياسي و فرهنگي رايج بوده و چيزي جز به واقعيت تبديل شدن پيش بيني حكيمانه امام خميني(ره) در بيداري ملت هاي اسلامي نيست. آنجا كه ايشان فرمودند: «ما با اعلان برائت از مشركين، تصميم بر آزادي انرژي متراكم جهان اسلام داشته و داريم و به ياري خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزي اين كار صورت خواهد گرفت و ان شاءالله روزي همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرت ها و نوكران و جيره خواران شان از منفورترين موجودات جهان هستند.» (1) البته بايد گفت اين آينده نگري حضرت روح الله مسبوق به سابقه است و ورق هاي كتاب تاريخ سياسي جهان معاصر بارها پيش بيني هاي سياسي امام خميني را در روزشمار خود ثبت كرده است. آنجا كه ايشان در نامه تاريخي خود به ميخائيل گورباچف، آخرين رئيس جمهور اتحاد جماهير شوروي، بر زوال و سقوط كمونيسم اشاره كرده و جست وجوي آن را در موزه هاي تاريخ سياسي جهان پيش بيني مي كند.
با توجه به اينكه امروز بيداري اسلامي در كشورهاي عربي منطقه رشد فزاينده اي به خود گرفته است و حركت هايي همچون اقامه نمازجماعت و جمعه در جريان تظاهرات سراسري ملت هاي عربي و سردادن شعارهاي ضد استكباري نشان از تأثير انقلاب اسلامي در گفتمان مردم منطقه دارد، به خوبي مي توان فهميد كه گفتمان انقلاب اسلامي ايران و بينش سياسي امام خميني(ره) در رأس هرم بيداري و آگاهي ملت هاي عربي قرار دارد، به طوريكه به جرأت مي توان گفت؛ «قرن خميني» آغاز شده است و اين تعبير نه يك شعار سياسي، بلكه حقيقتي است كه بيش از سه دهه از آن مي گذرد و اگرچه فوكوياما «پايان تاريخ» را با استيلاي همه جانبه ليبرال دموكراسي بر سراسر جهان پيش بيني كرده بود، لكن «آغاز تاريخ» جديد بشريت را بايد به نظاره نشست و تحولات اين روزهاي جهان عرب بهانه اي است براي بازخواني وعده هاي صادق حضرت روح الله(ره) كه گذر زمان، بيش از پيش مصدق آنها بوده است و اراده تاريخ نيز به سرعت در اين جهت در حال حركت است.
بنابراين، از آنجايي كه در شرايط كنوني نوع مديريت بي نظير امام در رويارويي با قدرت ها، به پيروزي نشاندن يك انقلاب و راهبري موج بيداري اسلامي و مواجهه با مسائل آن، از اهميت بسياري برخوردار است، لذا تبيين بيداري اسلامي و همچنين تحليل و بررسي موانع و مشكلات اين پديده از ديدگاه آن بزرگمرد تاريخ به عنوان دستاوردي گران سنگ براي اسلام خواهان، صاحب نظران و رهبران جنبش هاي اسلامي ضرورت پيدا مي كند. در ادامه اين نوشتار به اين مسئله مهم پرداخته خواهد شد.
ضرورت بيداري ملت‌ها از منظر امام خميني(ره)
امام خميني در دكترين سياسي خود فضاي كنوني جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسي تقسيم كرده اند كه در بخش آزاد جهان قائل هستند: اين ابرقدرت ها هستند كه هيچ مرز و حد و قانوني نمي شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگي ملت ها را امري ضروري و كاملاً توجيه شده و منطقي و منطبق با همه اصول و موازين خودساخته و بين المللي مي دانند. اما در بخش قرنطينه سياسي، رهبر كبير انقلاب اسلامي معتقدند: «هيچ حق حيات و اظهارنظري وجود ندارد. همه قوانين و مقررات و فرمول ها، همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظام هاي دست نشاندگان و در برگيرنده منافع مستكبران خواهد بود.»(2)
با اين فرض، حضرت امام تنها راه رهايي جهان اسلام و ساير ملت ها از يوغ استعمار را بيداري اسلامي و قيام همه جانبه دانسته و در اين خصوص مي فرمايند: «اگر امروز قشرهاي مختلف ملتها، از علماي ديني تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن توده هاي عظيم انساني اسلامي به داد كشورها و ملتهاي تحت ستم نرسند، كشورهاي شان بي شك به نابودي و وابستگي همه جانبه بيشتر و بيشتر خواهد كشيد و غارتگران ملحد شرقي و بدتر از آنان ملحد غربي شيره حيات آنان را مي مكند و شرافت و ارزشهاي انساني آنان را به باد فنا مي سپارند.» (3)
بر اين اساس، در گفتمان ضد استكباري خميني كبير ضرورت بيداري ملت ها در رأس قرار گرفته و سرفصل همه حركت ها و جنبش هاي آزادي خواهانه در جهان اسلام و در سراسر دنيا قلمداد مي شود. ايشان در اين باره معتقدند: «بايد با ملتها در ميان گذاشت؛ همان طوري كه در ايران، ملت ايران بود كه فاجعه اي كه براي اسلام به دست آمريكا و سرسپردگان او- كه رژيم منحوس پهلوي است  پيش مي آمد، همين جوانهاي ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نيروهاي دريايي و هوايي و زميني ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوانهاي بسيج و عشاير ايران بودند كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشتها را گره كردند و با مشت، تانكها را از صحنه بيرون كردند. تا ملتها يك همچو بيداري پيدا نكنند و تا ملتها يك همچو انسجامي پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومتهاي فاسد و محكوم به آمريكاي جنايتكار و ساير ابرقدرتها هستند. با داشتن آن همه ذخاير، آن همه امكانات.» (4)
البته در گفتمان سياسي امام زماني بيداري اسلامي وقتي منجر به پيروزي مي شود كه متكي بر قدرت اسلام و ايمان و توأم با اقدامي فراگير باشد. در اين خصوص خميني كبير مي فرمايند: «كشورهاي اسلامي و مستضعفان جهان قدرت اسلامي خود را بيابند و از عربده هاي شرق و غرب و وابستگان و تفاله هاي آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالي و اتكال به قدرت اسلام و ايمان به پاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاي خود كوتاه نمايند.»(5) «ما از همه كشورهاي زير سلطه براي به دست آوردن آزادي و استقلال، كاملاً پشتيباني مي نماييم و به آنان صريحاً مي گوييم كه حق گرفتني است، قيام كنيد و ابرقدرت ها را از صحنه تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفته ام و هم اكنون هشدار مي دهم كه اگر شرق ستم كشيده و آفريقا به خودشان متكي نباشند، تا ابد گرفتارند.»(6)
موانع بيداري اسلامي در انديشه امام خميني(ره)
رهبر كبير انقلاب اسلامي عدم تحقق بيداري اسلامي در جهان اسلام در دو سده اخير را برگرفته از موانع و مشكلاتي مي داند كه تحليل و بررسي آن دستمايه مهم و راهبردي براي جنبش هاي اسلامي و جهان اسلام خواهد بود. در ادامه به مهم ترين آنها اشاره مي شود.
1- تحريف اسلام و وارونگي مفاهيم ديني
امام در انديشه سياسي خود، دور شدن تدريجي جوامع اسلامي از مفاهيم و آموزه هاي اصلي و اصيل اسلامي و دگرگون شدن پيام اوليه عدالت خواهانه اسلام و ورود افكار، انديشه ها و فرهنگ غيراسلامي، الهام گيري از آموزش و جهان بيني غربي در جوامع اسلامي را از موانع اصلي و اوليه عدم تحقق بيداري اسلامي در جهان اسلام مي دانند. ايشان در اين خصوص اظهار مي دارند: بيشتر تحصيل كرده ها، غافل از داشته ها و اندوخته هاي غني فرهنگ اسلامي خويش، كليد توسعه و حتي نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزش ها و فلسفه غربي ديدند. امام در ديداري كه با برخي مسئولان دارند به اين نكته اشاره مي كنند: «دشمنان راه نجات خود را در اين ديده اند كه يا اسلام در اين كشورها نباشد و يا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفيقي نداشته اند، اما نسبت به بي محتوا كردن اسلام موفق بوده اند.» (7)
2- حكام سرسپرده كشورهاي اسلامي

امام حكومتهاي منحرف اسلامي را عامل قدرتهاي شيطاني دانسته و آن را يكي ديگر از موانع فراروي نهضت بيداري در جوامع اسلامي مي دانند. رهبركبير انقلاب اسلامي در اين رابطه مي فرمايند: «مشكل مسلمين حكومت هاي مسلمين است. اين حكومت ها هستند كه مسلمين را به اين روز رسانده اند....» «كارنامه سياه و ننگين حاكمان بي درد كشورهاي اسلامي، حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكره نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.» (8)

3ـ تفرقه و عدم وحدت
برخلاف تصور برخي از سطحي نگران، امام وحدت را يك تاكتيك يا ابزار مصلحتي براي پيشبرد اهداف و مقاصد سياسي انقلاب نمي بيند. وحدت را يك اصل اسلامي تعريف كرده و رهايي از تفرقه را لازمه توفيق در مبارزه با دشمن اصلي و موفقيت در رهايي از وضعيت اسفبار كنوني مسلمين را در گرو همبستگي دانسته است. ايشان در اين باره مي فرمايند: « ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامي انساني، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايي و سروري محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شوددست هاي ناپاكي كه به ايجاد اختلاف ميان شيعه و سني مي پردازند درصدد «محدود كردن تأثير انقلاب اسلامي و جلوگيري از گسترش آثار آن در مناطق سني مذهب (هم بخش هاي نفت خيز آن و هم كشورهاي در حال نبرد با اسرائيل) بوده است.» (9)
4- تحجر و جمود مقدس نماها
امام خميني(ره) از مقدس نماها به عنوان يكي ديگر از موانع شناخت و بيداري اسلامي نام مي برد و براي گسترش اسلام ناب محمدي(ص)، شناخت اين مشعل داران تحجر و حماقت و مبارزه با آنان را ضروري مي دانند. «  آمريكا و استكبار، در تمامي زمينه ها افرادي را در آستين دارند. در حوزه ها و در دانشگاه ها، مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام، اينان با تزويرشان، از درون محتواي انقلاب و اسلام را نابود مي كنند. اينها با قيافه حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بي دين معرفي مي كنند. بايد از شر اينها به خدا پناه ببريم  امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدي است .» (10)
نتيجه‌گيري
فريادهاي امروز مردم مسلمانان منطقه عليه حاكمان ظالم و سرسپرده خود همان وعده صادق خميني كبير است كه با نداي حق طلبي گفتمان انقلاب اسلامي كاخ هاي عنكبوتي نظام هاي جور را به كام سقوط مي كشاند.
به هرحال مواج شدن بيداري اسلامي در منطقه، بيم و هراس فزاينده اي را در دل نظام سلطه انداخته و آنها را بر آن داشته تا براي فهم و شناسايي بيداري اسلامي و يافتن راه هاي مقابله و انهدام و يا به انزوا كشاندن اين موج، تلاش هاي گسترده اي را در دستور كار قرار دهند. اين تلاش هاي گسترده همپاي تقابل جدي با انقلاب اسلامي ايران، در راستاي محدود كردن اين تحول و جلوگيري از گسترش بيشتر بيداري اسلامي با حساسيت بيشتر و شدت مضاعفي پيگيري مي گردد كه البته اين امر وحدت جهان اسلام و مقاومت يكپارچه و جدي مسلمانان عليه استكبار و سرسپردگان شان را مي طلبد.