امتداد وجودی امام خمینی
روزنامه جمهوری اسلامی، همزمان با 26 خرداد و بر مبنای سال هجری شمسی اقدام به چاپ یادواره سومین سالگرد ارتحال مینماید و به همین منظور نوشتاری را که پیش روی دارید به قلم مدیرمسئول روزنامه آقای مسیح مهاجری تقدیم خوانندگان گرامی میکند. این مقاله در سال 1386 به نگارش در آمد و در سوم مرداد همان سال در ویژهنامهای که به مناسبت اربعین ارتحال آیتالله العظمی فاضل لنکرانی به چاپ رسید، منتشر گردید. هم اینک این مقاله را که حاوی نکات ارزشمند و درس و پیامهای ارزندهای از زندگی آن عالم ربانی میباشد، به مناسبت سومین سالگرد رحلت این مرجع عالی مقام تقدیم خوانندگان میکنیم.
پدیده منحصر به فردی همچون وجود پرنفوذ و سراسر برکت امام خمینی قدس سره الشریف در عصر حاضر، مجموعهای از پنج ویژگی بود که آنها را در کمتر کسی یکجا میتوان یافت. این پنج ویژگی عبارت بودند از علم، معنویت، جهان شناسی، مردمی بودن و جهاد.
معمولا علمای بزرگ و مراجع تقلید، از علم و معنویت، بهرهمند هستند، ولی اگر جامعیت علمی و اوج معنویت به مفهوم بی اعتنائی کامل به دنیا و توکل کامل بر خدا در وجود یک عالم یا مرجع جمع شوند او را به مقام ممتازی میرسانند که قطعا در عصر خود منشا اثری ماندگار خواهد شد. چنین عالمی اگر روشن بین و جهان شناس باشد و شرایط زمان خود را بفهمد، تاثیر او عمیقتر و ماندگارتر خواهد بود. کسی که جهان شناس باشد، مردم شناس نیز هست و درد مردم را درک کردن نیز از ویژگیهای اوست. اگر این ویژگیهای چهارگانه با جهاد همراه باشد، یعنی علم و معنویت و جهان شناسی و مردمی بودن به فعلیت درآیند و صاحب خود را وارد میدان عمل برای ایجاد تحول در جامعه و زندگی مادی و معنوی مردم نمایند، وجود چنین فردی دگرگونی بزرگی در جامعه پدید خواهد آورد که از محدوده مکانی و زمانی فراتر رفته و ماندگارو منشا رویش خواهد شد.
اینکه امام خمینی توانست محبوب قلوب تودههای بی انتهای مردم شود، جهان را تحت تاثیر قرار دهد، به اسلام حیات تازه ببخشد، ملت ایران را از استبداد و استعمار برهاند، ملتهای آزادیخواه جهان را با راه و رسم مبارزه آشنا کند، آرامش را از سران قدرتهای شیطانی جهان سلب کند و جهان را سقف بکشافد و طرحی نو در اندازد، به این دلیل بود که از این هر پنج ویژگی یکجا و در حد اعلا برخوردار بود.
این پدیده، چون در اصل پدید آمدن بر ویژگیهای رویشی متکی بود، همچنان درحال رویش باقی خواهد ماند و آنچه با رویش ملازم باشد، ماندگار خواهد بود: العلما باقون مابقی الدهر اعیانهم مفقوده و امثالهم فی القلوب موجوده (نهج البلاغه حکمت 147).
امتداد وجودی امام خمینی، با وجود علمای اهل معنای جهان شناس مردمدار مجاهد، تضمین میشود. از امام خمینی، خوشبختانه این هر پنج چشمه جوشان باقی مانده است. اگر آن گوهر بی بدیل دوران، به دلیل آنکه در همه این ویژگیها در اوج بود به تنهائی توانست کار بزرگ به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی را به انجام برساند، سیراب شدگان از این پنج چشمه جوشان، خواهند توانست ادامه راه را تضمین نمایند.
پرورش مرجع، آنهم با ویژگیهای علم، معنویت، جهان شناسی، مردمی بودن و جهاد، از کارهای بزرگ امام خمینی بود. نمونه بارز چنین مرجعی مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی رحمه الله علیه بود.
اینجانب هنگامی که در سال 1339 وارد حوزه علمیه قم شدم، آیتالله فاضل لنکرانی را از فضلای نامی و از مدرسین توانای آن روز حوزه قم یافتم که در محضر مرجع بزرگ آیتالله العظمی بروجردی پرورش یافته و از دریای علم و معرفت امام خمینی و علامه طباطبائی سیراب شده بود. آیتالله بروجردی در فروردین 1340 دعوت حق را لبیک گفت و نهضت امام خمینی اندکی بعد از این واقعه آغاز شد.
در یکی از سالهای دهه 40 مرحوم پدرم، آیتالله حاج شیخ علی محمد مهاجری رحمه الله علیه که از شاگردان استاد بزرگ عصر خود حضرت آیتالله مرحوم آقاضیا عراقی در حوزه علمیه نجف بوده و قبل از عزیمت به نجف اشرف در قم با مرحوم آیتالله حاج شیخ فاضل لنکرانی رحمه الله علیه والد بزرگوار مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد فاضل دوستی داشتند، به قم آمدند و اظهار تمایل کردند با دوست قدیمی خود دیدار نمایند. در خدمت ایشان به بیت شریف آیتالله فاضل لنکرانی رفتیم و در آنجا اینجانب با آقازاده عالم ایشان حضرت آیتالله حاج شیخ محمد فاضل از نزدیک آشنا شدم. همین آشنائی مقدمهای شد برای آنکه افتخار تلمذ دروس سطح عالی را نزد ایشان پیدا کنم.
60 سال تدریس در حوزه علمیه
در بهار سال 1347 بعد از آنکه کفایتین را در محضر ایشان به پایان بردیم، با جمعی از دوستان از استاد تقاضا کردیم از اول سال تحصیلی درس خارج شروع کنند و ایشان نیز پذیرفتند. در آن سال ایشان در سن 37 سالگی بودند و علاوه بر تالیفات فقهی، جایگاه ویژهای در میان علمای حوزه علمیه قم داشتند.
اواخر شهریور 1347 بود که اولین جلسه درس خارج آیتالله فاضل در یکی از غرفههای صحن بزرگ حضرت معصومه علیهاسلام برگزار شد. اینجانب و جمعی از دوستان، که اکنون تعدادی از آنها از فضلای بنام و مجتهدان و ممتحنان حوزه علمیه قم و تعدادی دیگر از علمای شهرستانها هستند، به عنوان کسانی که پایه گذار درس خارج ایشان بودیم با اشتیاق فراوان از اولین روز، در درس خارج این عالم محقق عالیقدر که بسیار جامع و تحقیقی بود شرکت کردیم. مبحث "اجتهاد و تقلید" از عروه الوثقی، موضوع بحث بود و ایشان نظرات علمای بزرگ گذشته و معاصر را مطرح و شاگردان خودرا با تازهترین کتابهای فقهی که بعضی از آنها از حوزه علمیه نجف به دست ما میرسیدند آشنا میکردند.
مطرح نمودن نظرات فقهی و اصولی امام خمینی که در آن سالها در نجف در تبعید بسر میبردند نیز از ویژگیهای تدریس آیتالله فاضل لنکرانی بود. اهتمام ایشان به نوشتن شرحی بر تحریرالوسیله امام خمینی که با عنوان "تفصیل الشریعه فی شرح تحریرالوسیله" تاکنون بیش از 20 جلد آن منتشر شده، از تاثیر عمیقی ناشی میشود که این عالم ربانی از استاد خود گرفته بود.
تدریس خارج فقه و اصول توسط مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی که تا آخر عمر شریفشان ادامه داشت، با توجه به تاریخچهای که یادآور شدم به مدت 41 سال دوام یافت. این، یکی از طولانیترین تدریسهای خارج است که با توجه به سن این مرجع بزرگ در تاریخ حوزههای علمیه به ثبت رسیده است. اگر بر این 41 سال، سالهای تدریس مقدمات وسطح را هم که از 17 سالگی شروع کرده بودند اضافه کنیم، مدت تدریس ایشان در حوزه علمیه قم از 60 سال تجاوز میکند.
قرآن، حلقه مفقوده حوزههای علمیه
دوری از قرآن کریم، رنجی بود که در سالهای قبل از انقلاب اسلامی ناخودآگاه بر حوزههای علمیه تحمیل شده بود ولی برای اهل حوزه چندان محسوس و ملموس نبود. این حلقه مفقوده را فقط معدودی از علما احساس میکردند و از میان همانها نیز کمتر کسی از این رنج سخن میگفت و یا برای برطرف کردن آن گامی برمیداشت. در آن زمان، وجود علامه طباطبائی و تفسیرالمیزان ایشان، تقریبا تنها نشانه حضور علوم قرآنی در حوزه قم بود و البته شاگردانی که ایشان تربیت کرده بودند.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، این هر دو ویژگی را داشتند. ایشان اولا از بی توجهی به علوم قرآنی در حوزههای علمیه بشدت گلایهمند بودند و ثانیا خود برای رفع این کمبود اقدام کردند. دقیقا به یاد دارم که در یکی از جلسات درس کفایه، که در مدرس کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی رحمه الله علیه که غرفه بزرگی بود و پر از شاگردان میشد و فضلای زیادی در این درس حضور داشتند، استاد دقایقی را به بیان نگرانی خود از بی توجهی حوزههای علمیه به علوم قرآنی اختصاص دادند و بیان نافذ ایشان همه شاگردان را تحت تاثیر قرار داد. در همان زمان عدهای از شاگردان، از استاد خواستیم خود ایشان درس تفسیری را شروع کنند و گامی در جهت رفع محرومیت حوزه علمیه قم از علوم قرآنی بردارند. این درخواست، علیرغم اشتغالات فراوانی که استاد داشتند، مورد قبول واقع شد ولی برای آنکه بتوانند به کارهای دردست انجام سروسامانی بدهند، مهلتی خواستند.
سرانجام در زمستان 1348 درس تفسیر آیتالله العظمی فاضل لنکرانی نیز شروع شد و مورد استقبال فضلای حوزه علمیه قم قرار گرفت. اینجانب در نوشتههائی که از درس تفسیر استاد دارم تاریخ دقیق شروع درس تفسیر ایشان را 4 دیماه و موضوع آنرا "تفسیر سوره الفاتحه" یادداشت کرده ام.
علوم قرآنی به تدریج در حوزه علمیه قم رواج یافت و پیدایش مدارس برنامهدار نیز سهم زیادی در این امر داشتند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قرآن کریم از غربت خارج شد و حوزههای علمیه نیز برای علوم قرآنی جایگاه خاصی در نظر گرفتند.
حضور در صحنههای مبارزات سیاسی
موضوع بسیار مطرح دهههای 40 و 50 در حوزه علمیه قم، نهضت امام خمینی بود. طلاب جوان، فضلا و مدرسین درجه اول حوزه در آن زمان، با امام خمینی همراه و همفکر بودند و در صف اول مبارزه علیه رژیم شاه قرار داشتند. آیتالله فاضل لنکرانی، که در آن زمان از مدرسین بزرگ و از طبقه بعدی مراجع بودند، در صف اول مبارزات قرار داشتند، قبل از دیگران اعلامیههای حمایت از امام خمینی را امضا میکردند، در شکل گیری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نقش عمده ایفا کردند، بازداشتهای مکرر و تبعید به بندرلنگه و یزد را به جان خریدند و در تبیین ابعاد نهضت امام خمینی در همه حال اعم از جلسات درس و بحث و درحال تبعید و در مجالس و محافل مختلف و بیاناتی که به مناسبتهای مختلف داشتند کوشا بودند. مدیریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در شرایط سخت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که با تصمیم گیریهای مهم و مواجهه با طوفانهای سیاسی سهمگین همراه بود، از جمله فرازهای حضور آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در صحنه مبارزات سیاسی و همراهی با امام بود.
بعد از رحلت امام نیز، در ادامه خط فقهی و فکری امام در حوزه علمیه و در مواجهه با تهاجمات سیاسی سنگین، نقش اثرگذار آیتالله العظمی فاضل لنکرانی بسیار برجسته بود. در این زمان که دوران مرجعیت ایشان بود، صدور اعلامیه مقابله با توطئهای که برای به فراموشی سپردن و لغو حکم تاریخی امام خمینی درباره سلمان رشدی مرتد توسط دولت انگلسی دردست اجرا بود، از فرازهای مهم این مبارزه محسوب میشود. ایشان در آن اعلامیه، به اصلیترین نکته پرداختند و فرمودند: "این فتوا بهیچوجه قابل نقض و یا تغییر نیست و اکنون نیز بر همه مسلمانان جهان، اجرای آن واجب است. و چنانچه دولت محترم جمهوری اسلامی ایران تصمیم به مباشرت در اقدام به اجرای این فتوا را نداشته باشد، لیکن باید در ردیف حامیان این فتوا باشد و بدانند حوزههای علمیه و امت ا نقلابی ایران که صددرصد در رابطه با امام قلبشان میتپد هرگز اجازه نخواهند داد این فتوا دستخوش سیاستهای خارجی و روزمره گردد و نیز بدانند کتاب سلمان رشدی در واقع کتاب دولت انگلیس است".
اینجانب که به دلیل مسئولیت روزنامه جمهوری اسلامی از عمق توطئه دولت انگلیس و بعضی شیطنتهای داخلی برای لغو حکم امام خمینی مطلع بودم، آثار مهم انتشار این اعلامیه برایم کاملا ملموس بود. این اقدام پربرکت علاوه بر آنکه شیطنتهای داخلی را خنثی کرد، دولت انگلیس را نیز وادار به عقب نشینی نمود بطوریکه بعد از آن تا امسال یارای هیچ اقدامی را در جهت حمایت از سلمان رشدی مرتد نداشت. در خرداد ماه امسال که ملکه انگلیس به نویسنده مرتد کتاب "آیات شیطانی" نشان شوالیه داد، اگر حضرت آیه الله العظمی فاضل لنکرانی حیات داشتند قطعا عکس العمل قاطعی نشان میداند که دولت استعماری و دربار انگلیس را پشیمان میکردند.
با توجه به اهمیت موضعگیری علیه دولت انگلیس و ادامه خط امام در مقابله با توطئه دشمنان اسلام بود که آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در مطلبی که به خط مبارک خود درباره مواضع و عملکردهای خود و دفتر نوشتند و بعد از رحلت ایشان برای اولین بار در روزنامه جمهوری اسلامی (دوم تیرماه 86) منتشر شد، تصریح کردند که به این اعلامیه افتخار میکنند. هرکس از میزان تاثیر این اعلامیه در خنثی کردن توطئهای که توسط دولت انگلیس تدارک دیده شده بود مطلع باشد تصدیق خواهد کرد که صدور این اعلامیه واقعا از افتخارات آیتالله العظمی فاضل لنکرانی است و اطمینان پیدا خواهد کرد که این اقدام در نهایت اخلاص و با نیت صیانت از دین خدا و حریم رسول الله و قرآن کریم صادر و منتشر شده بود.
ساده زیستی و دلسوزی برای مردم
روز چهارشنبه 19 اردیبهشت 86 برای عیادت حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی به بیمارستان دی تهران رفتم. لحظاتی با ایشان خلوت کردم و ضمن احوالپرسی به اظهار نگرانی ایشان از وضع معیشت مردم گوش فرا دادم. روزهای آخر زندگی را سپری میکردند و بنیه درستی نداشتند اما با تمام وجود از مشکلات مردم میگفتند و این جمله را که دو سه بار تکرار کردند هنوز در ذهن دارم که: فشار گرانیها بر مردم بسیار زیاد است و من بقدری نگران زندگی مردم هستم که خوابم نمیبرد.
در طول سالهای متمادی دوران مرجعیت ایشان هروقت به زیارتشان میرفتم و در منزل یا دفتر فرصتی برای صحبت از اوضاع جامعه پیش میآمد، مهمترین مطلبی که مکررا از ایشان میشنیدم اظهار نگرانی درباره معیشت مردم بود. ایشان از وضع مردم بگونهای سخن میگفتند که پیدا بود همواره با طبقات مختلف مردم حشر و نشر دارند و از حال اقشار ضعیف با خبرند. در دیدارهائی که دولتمردان دولتهای مختلف با ایشان داشتند، سفارش مردم و توصیه به رسیدگی به حال ضعفا اولین و آخرین سخن ایشان به آنها بود. این نگرانیها و توصیهها در اعلامیهها و سخنرانیهائی که در مناسبتهای مختلف داشتند و حتی در جلسات درس نیز مطرح میشد و هرگز از رسیدگی به معیشت مردم غفلت نداشتند.
زندگی شخصی حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی نیز نمونه بارز یک زندگی معمولی و مطابق باسطح زندگی مردم عادی بود. با توجه به انسی که از 45 سال قبل تاکنون با ایشان داشتم خاطرات و نکات زیادی از ساده زیستی ایشان دارم که خوبست این خاطره را همینجا بیاورم. که یک شب که برای زیارت ایشان عازم منزلشان بودم، اشتباها وارد خانه مجاور شدم. جالب بود که هنگام ورود و تا رسیدن به اطاق پذیرائی آن خانه تا چشمم به مرد و زن صاحبخانه نیفتاده بود نتوانسته بودم متوجه شوم که اشتباهی آمده ام. علت این بود که میان آن خانه و خانه مرجع بزرگ تقلید که در مجاورت آن قرار داشت، چه از نظر ساخت و ساز و چه از نظر ملزومات و امکانات موجود در آن، فرقی وجود نداشت. از قضا، صاحبخانهها پدر و مادر شهید بودند و منهم وقتی متوجه ماجرا شدم از فرصت استفاده کردم و لحظاتی در خدمت آنها ماندم و با آنها هم صحبت شدم و سپس به خانه مجاور برای زیارت حضرت آیتالله العظمی فاضل رفتم.
این صحنه و همسانی این دو خانه و عظمتی که از معنویت و ساده زیستی این مرجع بزرگ در آن واقعه در ذهنم نقش بست، هرگز محو نمیشود. راز و رمز مردمی بودن و برای مردم دلسوزی کردن توسط یک مرجع بزرگ دینی را نیز باید در همین ساده زیستی جستجو کرد. جالب است بدانید که همین خانه ساده نیز ملک خود آیتالله العظمی فاضل نبود بلکه از اموال همسر ایشان بود.
معتمد امام، حامی نظام
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و قرار گرفتن روحانیت در رأس نظام و حاکمیت، زمینه برای برخورداری روحانیون سرشناس از امتیازات مادی فراهم شد. بعضی افراد نیز از این امتیازات، البته نه برای شخص خود بلکه برای انجام کارهای فرهنگی و خدمات حوزوی و یا عام المنفعه، استفاده کردند و افراد زیادی نیز از ورود به این عرصه پرهیز نمودند.
آیتالله العظمی فاضل لنکرانی، نه تنها از این امتیازات کوچکترین استفادهای نکردند بلکه دیگران را نیز از چنین کاری برحذر میداشتند. ایشان، برخورداری از اینگونه امتیازات را، با اینکه برای استفاده شخصی نبود و توجیهاتی از قبیل خدمت به فرهنگ و دین و جامعه داشت، آلوده شدن روحانیت به مادیات میدانستند و با دوراندیشی خاصی نسبت به عواقب آن هشدار میداند.
در دیدارهای خصوصی که در خدمت ایشان بودم، بارها میشنیدم که نگرانی شدید خودرا بیان میکردند و چون اینجانب را در این امور با خود هم نظر میدانستند به اینجانب توصیه میکردند این نگرانی را به گوش مسئولان نظام برسانم و تا آنجا که ممکن است در روزنامه جمهوری اسلامی مطرح نمایم. علاوه بر این، ایشان برخورداری حوزههای علمیه از بودجههای دولتی را نیز خطرناک میدانستند و معتقد بودند این کار موجب وابستگی حوزه به دولتها و محروم شدن روحانیت از استقلال، که سرمایه همیشگی و جاودانه روحانیت است، میگردد.
در زمستان 1383 روزی به محضر ایشان رسیدم و بعد از احوالپرسی عرض کردم چه خبر؟ ایشان با نگرانی خاصی گفتند امسال هم دولت بودجهای برای حوزه در نظر گرفته و قرار است در لایحه بودجه قرار بدهند و من چند روز قبل که آقایان اعضای جامعه مدرسین پیش من آمده بودند به آنها گفتم این کار، خطرناک است و شما بگوئید دیگر ادامه پیدا نکنند و آنرا قطع کنند. استدلال ایشان این بود که روحانیت همواره با بودجهای که مردم مستقیما تامین میکردند اداره شده و همین امر موجب تحکیم رابطه روحانیت با مردم بوده و باید ادامه پیدا کند تا این رابطه باقی بماند و اگر روحانیت از بودجههای دولتی استفاده کند از مردم جدا و به دولت وابسته میشود و این به صلاح نیست.
چنین روح بلندی از لوازم مرجعیت است و مراجع شیعه در طول تاریخ همینگونه بودند و به همین دلیل نیز در قلب مردم جا داشتند همانطور که مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی محبوب قلوب مردم بود و مردم در مراسم تشییع ایشان این واقعیت را نشان دادند.
یکی از دلایل علاقه حضرت امام خمینی به آیتالله فاضل لنکرانی نیز همین بود. اینکه همه وجوه شرعیه و امور مربوط به مرجعیت امام، بعد از رحلت به آیتالله فاضل لنکرانی واگذار شد تا ضمن رسیدگی به آن امور آن وجوه را نیز به عنوان شهریه به روحانیون حوزهها پرداخت نمایند به دلیل این بود که که ایشان معتمد امام بودند.
با برخورداری از همین روح بلند و آزادمنشی و سوابق مبارزاتی و همراهی باامام بود که آیتالله العظمی فاضل لنکرانی به انقلاب و نظام اسلامی عشق میورزیدند و حمایت از نظام جمهوری اسلامی و شخس رهبری را واجب میدانستند. در دوران مرجعیت ایشان و دوران رهبری حضرت آیتالله خامنهای اینجانب بارها از ایشان شنیدم که میگفتند: حمایت از رهبری بر همه ما واجب است. ایشان به این گفته و اعتقادشان پای بندی عملی نیز نشان میدادند و در شرایط حساس هر وقت احساس نیاز میشد بدون فوت وقت و باقاطعیت وارد صحنه شده و به هر شکل که لازم بود از نظام و رهبری حمایت میکردند.
در سال 1377 در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری، به دلیل اینکه عدهای از مسئولین اجرائی درصدد بودند با کارشکنیهای سازماندهی شده میزان مشارکت مردم در این انتخابات را پائین بیاورند، ارکان نظام برای مقابله با این ترفند تلاش برنامه ریزی شدهای را آغاز کردند و خوشبختانه موفق شدند آن توطئه را درهم بشکنند. یکی از تلاشها این بود که روزی آیتالله هاشمی رفسنجانی از اینجانب خواستند به قم بروم و حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی را در جریان توطئهای که در راه است قرار دهم و از ایشان بخواهم اعلامیهای بدهند و مردم را به شرکت در انتخابات دعوت نمایند. ضمنا گفتند به ایشان عرض کنم هرچه زودتر اعلامیه بدهند بهتر است.
فردای آن روز به قم رفتم و حدود ظهر بود که در منزل حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی با ایشان در این زمینه صحبت کردم و تاکید آقای هاشمی رفسنجانی در زمینه تسریع در صدور اعلامیه را هم به اطلاع ایشان رساندم. جالب است بدانید این مرجع انقلابی، بدون اینکه اخبار این جریان را قبلا شنیده باشند، از قرائن به توطئهای که در کار بود پی برده بودند و لذا استقبال خوبی از پیشنهادی که به ایشان عرض شد کردند و به من قول دادند اعلامیه را سریعا منتشر نمایند و همین کار را هم کردند بطوریکه بعد از ظهر همان روز هنگامی که به تهران برگشتم و به دفتر روزنامه رفتم اعلامیه ایشان را، که به روزنامه فاکس شده بود، روی میز کارم دیدم، اعلامیهای که از مردم میخواست در انتخابات خبرگان رهبری به عنوان یک واجب شرکت کنند و دشمنان انقلاب را ناکام نمایند.
از آیتالله العظمی فاضل لنکرانی خاطرات زیادی که مربوط به دوران مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و همینطور بعد از پیروزی انقلاب و دوران مرجعیت ایشان است دارم که آوردن آنها در این مجال میسر نیست و اگر خدا بخواهد در وقت مقتضی آنها را مطرح خواهم کرد، اما خوبست از باب "ختامه مسک" نکتهای را که دو سال قبل از ایشان شنیدهام و پاکی منبت و طهارت خاندان رفیع فاضل لنکرانی و معنویت بزرگانی که از این خاندان علم و تقوا برخاستهاند را نشان میدهد در اینجا نقل کنم و به این مقال خاتمه دهم.
در یکی از روزهای سال 1384 که به قم مشرف شده بعد از زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها خدمت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی رسیده بودم، به مناسبت بعضی مسائل معنوی که در آن محضر شریف مطرح شد، ایشان فرمودند: شش سال بعد از رحلت مرحوم والد (مرحوم آیتالله حاج شیخ فاضل لنکرانی) یک روز درحالیکه از خیابان عبور میکردم و به طرف حرم میرفتم، یکی از خطبای قم (نام این خطیب دردفتر خاطرات اینجانب محفوظ است) که در طرف دیگر خیابان در جهت مخالف مسیر حرکت من حرکت میکرد از عرض خیابان عبور کرد و بطرف من آمد و با حالت پرجوش و خروشی به من گفت: دیروز جنازهای را در قبرستان شیخان (جوار میدان آستانه قم) مجاور قبر مرحوم والد شما دفن میکردیم که ناگهان دیوار قبر مرحوم والد شما شکافته شد و من بدن ایشان را دیدم که مثل روز اول دفن، سالم بود.
این جمله را حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی سه چهاربار تکرار کردند و از مراتب معنویت و تهجد و تقوای مرحوم والدشان گفتند و به روایاتی اشاره کردند که راههای رسیدن به چنین مقامی را بیان میکنند. به راستی که موهبت بزرگ مرجعیت، به برکت چنین پشتوانه معنوی عظیم است که به خاندان علم و ایمان هدیه میشود و استوانههای فقاهت، جهاد، وارستگی و خدمت به مردم همچون آیتالله العظمی فاضل لنکرانی را به امت اسلامی عرضه مینماید. عاش سعیدا و مات سعیدا و حشره الله مع اولیائه المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین.