انقلاب اسلامي و جهان معاصر

انقلاب در كشوري وقوع يافت كه جزيره ثبات غرب بود و علاوه بر اين ، در عصر جدايي دين از سياست ،انقلابي مبتني بر مذهب شكل گرفت.در اوايل انقلاب يك تئوري راهنماي عمل پذيرفته شد. انقلابي كه تعاريف جديدي داشت و ماركسيسم را در گوشه اي نهاد. انقلاب اسلامي، سرآغاز رشد اسلام در دوران اخير است؛ هر چند ساير اديان نيز رشد نسبي داشته اند از سوي ديگر كمونيسم نتوانست انتظارات را برآورد و به كناري رفت. اين مسأله باعث شد مسلمانان هويت خود را اثبات كنند .نظام سرمايه داري نتوانست بشريت را از سرشكستگي نجات دهد و ملي گرايي عربي هم قادر نبود اسراييل را براند.اين عوامل و عوامل ديگري باعث شدند كه مردم به اسلام پناه برند.
انقلاب بر كشورهاي اسلامي و حتي مسيحي ،تأثير گذارد و باعث شد اولاً به بيداري مسلمانان و خيزش ها بينجامد و ثانياً گرايش به مذهب را افزايش دهد. تحت تأثير انقلاب ما، جنبش هاي اسلامي افزايش چشم گيري داشتند و حتي در قضيه فلسطين، روي گرداني از رهبرانشان و توجه به اسلام مشهود است.اين تأثير در كشورهاي ديگر اوج و فرودهايي دارد.مهمترين كمبود بشريت جهان حاضر ،بحران معنويت است كه جهان غرب و تحصيل كرده هاي آنان توجه ويژه اي به اسلام پيدا كرده اند.در امريكا بيشترين رشد نسبت به گرايش به اسلام وجود دارد.همچنين گسترش معارف شيعي رشد چشم گيري داشته است كه مسؤوليت حوزه هاي علميه را افزايش مي دهد.

  مقدمه
انقلاب اسلامي ايران چگونه پديده اي بود؟ شاخصه ها و ويژگي هاي آن چيست؟عرصه ها و بازتابها و عمق گسترده آن چيست؟ اين عرصه ها در دو بعد نظري و عملي مطرح است.در عرصه نظري مي توان در سطحي وسيع تر بازتاب انقلاب را بر نظريه هاي سياسي و بين المللي، اجتماعي و حتي فرهنگي مورد بررسي قرار داد. در عرصه عملي سطوح گوناگوني مطرح است.از سطح فردي گرفته تا سطح يك حزب ،سازمان و جنبش تا سطح ملي و بين المللي بايد ديد در اين سطوح در عرصه عملي انقلاب اسلامي چه تأثيراتي بر آنها به جاي گذاشته است.به هر حال با طيف گسترده اي از اين نوع تأثيرات روبرو هستيم.طبعاً پاسخگويي به اين سؤالات از بضاعت و توان اين مجال خارج است.بلكه اين مقاله در مقياسي محدود در پي آنست تا ضمن بيان جايگاه انقلاب اسلامي در زمينه گسترش و نفوذ اسلام دورنمايي هر چند كلي در عرصه تأثيرات و بازتابهاي عملي در بعضي از سطوح ياد شده ارايه نمايد: چرا كه
آب دريا را گر نتوان كشيد                     بل به قدر تشنگي بايد چشيد
انقلاب اسلامي
آنچه كه در رابطه با انقلاب اسلامي ايران از اهميت ويژه اي برخوردار است و آن را به عنوان پديده اي منحصر به فرد در دهه هاي پاياني قرن بيستم مطرح مي كند، آنست كه 1) انقلاب اسلامي در كشوري به وقوع پيوست كه غرب آن را جزيره ثبات در منطقه مي خواند 2) و از اين مهمتر آن است كه در عصر سكولار(جدايي دين از سياست) انقلابي مبتني بر مذهب صورت گرفته و به رغم چندين قرن بيان اين كه مذهب در وادي اجتماعي و سياسي حرفي براي گفتن داشته باشد.انقلابي با نام مذهب شكل مي گيرد و ملت ها را به جلو بخواند و تمام مظاهر ضد ديني موجود را ارتجاعي بخواند.و اين چيزي بود كه براي تمام انديشمندان جاي تعجب فراوان داشت.بويژه در ارتباط با مذهبي كه تا آن زمان براساس تبليغات انجام شده مبتني بر جدايي مذهب از سياست بود.چگونه مي شود در چنين عصري، انقلابي با نام خدا ايجاد كرد.انقلابي كه در عرصه معرفت شناسي خود همه را به مبارزه بطلبد و تبعاً بازتاب نظري بسيار غني و گسترده اي را بدنبال خواهد داشت.هر چند گفتمان انقلاب اسلامي در ابعاد مختلفش در فرآيند كوتاه انقلاب و بعد از آن كه تاكنون انديشمندان انقلابي خود بر سر قدرت بوده اند.آن طور كه بايسته است ،مجال نظريه پردازي انقلاب را نمي یابند و دلايل آن كالبد شكافي نمي شود.با وجود اين، در اوايل انقلاب اين پديده در ايران و ساير كشورها بسيار شگفت انگيز بوده و به عنوان يك تئوري راهنماي عمل پذيرفته مي شود.خصوصاً اينكه نقل اين گفتمان مبتني بر امت محوري است و مرزها را فرو مي ريزد در بُعد جغرافيايي و انساني مفاهيم جديدي را ارايه مي كند.و از همه چيز تعريف جديدي مي دهد و مرز معرفت شناسي آن با مرزهاي جغرافيايي محدود نمي شود.و بسياري از نهضت هاي آزادي بخش مورد حمايت قرار مي گيرند.اين نحوه نگرش به مسايل سياسي و اقتصادي تأثير به سزايي در غرب باقي گذاشت.بسياري از متفكران غرب سعي كردند خود را از تنگناهاي معرفتي كه توسط انديشمندان خود ساخته شده بود برهانند و از منظر ديگري به جهان نگاه كنند و به خود اجازه دادند نقش مذهب را در حيات سياسي خود در نظر بگيرند.بسياري از نظريه پردازان انقلاب با ظهور و افول انقلاب در ارايه نظريه هاي انقلاب به شدت با سردرگمي مواجه مي شوند.تئوريهايي كه قصد داشتند انقلاب اسلامي را در چارچوب نظري خشك خود توضيح دهند دچار تلاطم مي شوند.و هيچ يك نتوانستندتعريف جامعي از انقلاب اسلامي ارايه دهند.اين اولين چالش هايي است كه در جهان تئوريك به وجود مي آيد.ايدئولوژي ماركسيسم نيز كه خود برآمده از انقلاب بود به دليل ديواره خشك ضد مذهبي و غير مذهبي بيشترين ضربه را از انقلاب اسلامي ايران دريافت كرد.
 اسلام در جهان معاصر ( ريشه ها و عوامل رشد آن)
انقلاب اسلامي ايران را مي توان سرآغازي بر رشد اسلام گرايي در دهه هاي اخير دانست.در خصوص علل رشد مذهب و بويژه اسلام در سالهاي اخير صاحب نظران بسياري سخن گفته اند.به طوري كه مي توان گفت نقش مذهب در زمان ما يكي از موضوعات مطرح در علوم انساني است.بدون شك اسلام ظرف دهه هاي اخير از صورت يك دين الهي صرف به يك عامل حركت آفرين در عرصه اجتماعي و سياسي تبديل شده است.در ريشه يابي علل اين تحول عوامل مختلفي ذكر شده است.وقوع انقلاب اسلامي در ايران، افول كمونيسم و نظاير آن، اما به اين نكته بايد توجه داشت كه مسأله تنها مربوط به اسلام نيست بلكه مذهب به طور كلي مورد توجه قرار گرفته و نقش جديدي در عرصه هاي اجتماعي و سياسي يافته است.ولي ا زآنجا كه اسلام از بيشترين ظرفيت و توان تأثير گذاري برخوردار است تأثير بيشتري نسبت به ساير اديان و مذاهب از خود برجاي گذاشته است.1 عامل ديگري ، از بين رفتن انتظاري بود كه از كمونيسم در قرن بيستم مي رفت در سال 1989 كمونيسم رسماً اعتراف كرد كه طرحش براي پي افكندن جامعه آرماني به شكست انجاميده است.لذا نهضت هاي مذهبي نخست مي كوشند تا ابهام و آشفتگي جهان را نزد پيروان خود براساس اصول مذهبي پاسخ گويند و در مرحله بعد طرح هايي را براي دگرگوني نظم اجتماعي با تكيه بر فرامين خود ارايه دهند.2 اسلام شناسي انگليسي در دهة 60 پيش بيني كرده بود تا سال 2000 اسلام و چند مذهب ديگر به نيروهاي سياسي مهم و تعيين كننده در جهان تبديل خواهند شد.وي اين گونه استدال كرده بود كه تنها مذهب است كه مي تواند پيروان خود رابراي دفاع از هدف ما و اعتقاداتشان تا سر حد مرگ بسيج كند.ريچارد نيكسون نيز در كتاب خود «فراتر از صلح» گفته است كه مذهب قرنها محرك انسانها بود و توانسته قلوب پيروان خويش را تسخير كند در حالي كه دولت از انجام اين كار عاجز بوده است.3 جداي از دلايلي كه به عنوان زمينه هاي رشد مذهب اشاره شد دلايل خاصي نيز وجود دارد كه نقش اسلام را در عرصه هاي اجتماعي سياسي و بين المللي افزايش داده است.پاره اي از اين عوامل عبارتند از:
 الف- انقلاب اسلامي ايران
همانطور كه ذكر شد انقلاب اسلامي ايران را مي توان سرآغازي بر نفوذ گسترش اسلام در دهه هاي اخير ناميد.به عقيده« فرد هاليدي» انقلاب اسلامي ايران اولين انقلاب در تاريخ معاصر بوده است كه ايدئولوژي حاكم، شكل سازماني، اعضاي رهبري و اهدافش در ظاهر و باطن مذهبي است. اين ويژگي مذهبي به همراه اتفاقاتي كه به طور همزمان به وقوع پيوست.ناگهان توجه جهان اسلام را به خود جلب كرد.
 ب- شكست ايدئولوژيهاي غير اسلامي
با فروپاشي نظام شوروي ايدئولوژي كمونيستي كه ادعاي رهبري بشر را داشت.در اساسي ترين و مهم ترين مراكز استراتژيك جهاني رنگ باخته است.شكست كمونيسم نه تنها به عنوان از بين رفتن كليه وعده هايي كه براي عدالت اقتصادي و اجتماعي وداعيه مبارزه با سلطه داده شده تلقي گرديد.بلكه با اضمحلال شوروي و تعميم آن جمهوري هاي مسلمان نشين در آسياي مركزي وقفقاز پديد آمدند كه وجه غالب بيشتر آنها اسلام بود.تلقي مسلمانان از علت افول كمونيسم ويژگي ضد ديني آن بود.و اينك مسلمانان مي توانستند با انجام وظايف اسلامي خود هويت خويش را اثبات كنند.5 از سوي ديگر جهان اسلام رنجور از دوران استعمار و تجربيات ناموفق ملي گرايي ، سوسياليسم و سكولاريسم براي حل مشكلات عميق جوامع اسلامي اكنون در كليت خود با يك تمايل رو به رشد به سوي اسلام و ارزش هاي آن روبرو شده است.براي بسياري از مسلمانان اسلام خواهي دعوتي است براي بازگشت به اصول بنيادين اسلام كه روزي تمدن درخشان مسلمانان را باعث شده بود.در حقيقت ظهور بينش ها و مذاهب مختلف در اسلام به نوعي واكنشي نسبت به انحرافات يا انحرافات فرضي از اسلام حقيقي بوده است.6 ملي گرايي ( ناسيوناليسم غربي) در كشورهاي عربي پس از سالها هواداري مسلمانان از اين آرمان نتوانست اسراييل را از سرزمينهاي اشغالي بيرون براند. آرمان سوسياليسم در كشورهاي مسلمان حتي قبل از اضمحلال كمونيسم در شوروي وجهه خود را از دست داده بود.لذا تنها عامل اسلام بود كه اينك مورد توجه قرار مي گرفت.7 با پايان يافتن عصر طلايي مسلمانان و جابجايي قدرت ميان كشورهاي اسلامي و غرب در قرن نوزدهم مسلمانان خود را در موضع دفاعي تر در برابر توسعه طلبي اروپايي ها مي يافتند.تهاجم و تحميل سياست هاي اروپايي و تسلط آنان بر منابع ثروت مسلمانان تاريخ و هويت سياسي آنان را نيز تهديد مي كرد.اين روند در قرن بيستم به دليل پيدايش وضعيتي متفاوت تشديد شد.سردمداران كشورهاي اسلامي براي پيشبرد برنامه هاي مدرنيزه كردن نظامي ، اقتصادي و سياسي جوامع اسلامي به دنبال پيروي از يافته ها و فن آوريهاي غرب، به شدت متأثر و ملهم از آنان بودند.حاكميت غربي ها و موضوع مدرنيته، اعتقادات و عادات سنتي مسلمانان و در نتيجه تاريخ و هويت سياسي – مذهبي آنان را نيز تهديد مي كرد. راشد العتوشي يكي از رهبران جنبش اسلامي كه از سوي حكومت تونس تبعيد شده است مي گويد: « غربيان به ما مي گويند براي اين كه به مدرنيزاسيون دست پيدا كنيم بايد هويت خود را كنار بگذاريم، اين همان كاري بود كه« آتاتورك» و «بورقيبه» در تونس كردند، در نهايت آنها هويت خود را از دست دادند و به مدرن سازي هم دست نيافتند»بسياري از صاحب نظران براين اعتقادند كه شكست سياست هاي غربي مسلمانان را به سوي اسلام سوق داده است.9 علاوه بر عوامل ياد شده فوق عوامل ديگري نيز وجود دارد كه مستقيماً تأثيري بر اهميت يافتن اسلام در جهان معاصر نداشته ولي به هر حال مي توان زمينه نفوذ و گسترش اسلام را در آنها جستجو كرد كه عبارتند از:شكل گرفتن كشورهاي مستقل مسلمان و حضور در مجامع بين المللي،توسعه ارتباطات و وسايل ارتباط جمعي و تبادل افكار و عقايد مسلمانان با ساير جوامع،مطالعات و تحقيق هاي مستشرقين غربي در مورد اسلام و انتشار آنها در غرب، كشف منابع عظيم نفتي در كشورهاي مسلمان و نياز غرب براي دستيابي به نفت اين كشورها و مهاجرت مسلمانان به كشورهاي غربي به دلايل جنگ، مشكلات اقتصادي ، تحصيل كه تأثير قابل ملاحظه اي در اين جوامع بر جاي گذاشته است.
 سطوح تأثيرات ، گستره و عمق بازتاب هاي عملي انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي بيشترين تأثير را در كشورهاي اسلامي و حتي كشورهايي كه رنگ مسيحيت در آنجا غليظ بوده است گذاشت و با وجود جريان هايي كه در اين كشورها مسيحيت را به خلوت انسان اختصاص مي دهند و وارد عرصه عمومي انسانها نمي شود.مسيحيت به عرصه هاي سياسي و اجتماعي انسانها نيز راه پيدا كرده است كه ما در دو بخش:بيداري مسلمانان و خيزش هاي اسلامي در ميان كشورهاي اسلامي (سطح منطقه اي)و گرايش به مذهب در سطح جهان (سطح جهاني)،آن را پي مي گيريم:
 الف- بيداري مسلمانان و خيزش هاي اسلامي در ميان كشورهاي اسلامي
انقلاب اسلامي ايران با تجديد حيات دوباره به اسلام و طرح مجدد دين در عرصه زندگي سياسي و اجتماعي اسلام و باورهاي ديني را به عنوان عامل بالنده و تحرك آفرين در سرنوشت جوامع انساني مطرح نمود.11 حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين زمينه مي گويند:« آثار و بركات انقلاب اسلامي بر حركت هاي رهايي بخش و نهضت هاي جهاني اسلام را مي توان از موج اسلام خواهي و گسترش مبارزات انقلابي عليه نظام ظالمانه حاكم بر جهان از خاورميانه تا شمال آفريقا و از آسياي مركزي تا قلب اروپا مشاهده نمود.احياي هويت اسلامي در ميان مسلمانان ، هويت بيداري ملت ها و ايجاد نشاط و اميد در نيروهاي مبارز و انقلابي جهان از ثمرات مسلم و انكار ناپذير انقلاب اسلامي ايران است.
انقلاب اسلامي ايران نخستين تجربه موفق و پيروز مندانه نهضت ديني بود كه توانست براي نخستين بار اهداف و آرمانهاي خيزش هاي اسلامي را جامه عمل پوشانده و با در اختيار گذاشتن مجموعه تجربيات گران سنگ سياسي و ديني فرا روي نهضت هاي اسلامي اميد به پيروزي و توفيق نيل به آرمان والاي اين نهضت ها را در ميان آنها به وجود آورد.13 تحت تأثير اين تحولات جنبش هاي اسلامي افزايش چشمگيري داشت.و از خاور دور تا كرانه ها و اقيانوس اطلس را در برگرفت.در اين خصوص جنبش هاي رهايي بخش در كشمير،افغانستان ، تونس ، الجزاير ، آسياي ميانه و كشورهاي حوزه خليج فارس را مي توان نام برد.در بْعد كيفي حركت هاي ماركسيستي و التقاطي رنگ باخته و تحركات اسلامي شکل گرفت.افغانستان نمونه جايگزيني قيام اسلامي به جاي حركات ماركسيستي است و لبنان و فلسطين نمود جانشيني اسلام انقلابي به جاي حركات قومي و التقاطي است.14 در خصوص قضيه فلسطين برخي بر اين اعتقادند كه در جريان مبارزه فلسطيني ها با اسراييل هنگامي كه مردم دريافتند رهبرانشان از حل بحران عاجزند به اسلام روي آورند.از آن پس ماهيت مبارزه از ملي گرايي عربي به اسلامي تبديل شد و جنبش هايي كه ويژگي اسلامي آنها قومي بود(حماس و جهاد اسلامي) محبوبيت يافتند.15 نظري به شمال آفريقا و تحولات سياسي آن در دهة گذشته تصوير مشابهي از فعال شدن اسلام را به دست مي دهد.در الجزاير پيروزي جبهه نجات اسلامي كه 55 درصد آراي انتخابي را به دست آورد اين جبهه را به بزرگترين حزب اسلامي در جهان عرب تبديل كرد.16 در مورد گرايش اسلامي در مصر بايد گفت هر چند الازهر نهاد مذهبي بود اما نقشي در جمهوري اسلامي جديد ايفا نكرد.گر چه«اصول گرايي اسلامي» در مصر بخصوص از زمان سيد قطب نهضتي اصيل در كنار ديگر حركت هاي اسلامي به شمار رفته است.آنچه نظر جهانيان را به عنوان سرآغاز بنياد گرايي اسلامي بخود جلب كرد.ترور « انور سادات» به وسيله «خالد اسلامبولي» بود.17 در كشورهاي آسياي شرقي نظير اندونزي ،مالزي و بروتني اسلام هر چند رشد ملاحظه اي پيدا كرد.اما اين رشد بيشتر در سطح نظام آموزشي ،مجلس نمايندگان ، جمع آوري زكات و كمك هاي خيريه براي مسلمانان محروم بر جهان و رعايت ظواهر اسلامي و نظاير آن و نه در سطح مبارزات سياسي براي دخالت در قدرت يا به دست گرفتن آن بوده است.اين رشد هم زمان با گسترش اسلام گرايي در خاورميانه و ديگر نقاط جهان به وقوع پيوست.18 امروزه بنيادگرايي اسلامي حتي در كشورهايي كه از نظر قانون اساسي كشوري اسلامي و مجري احكام اسلامي به شمار مي روند به صورت مشكلي سياسي بروز پيدا كرده است.عربستان پس از سالها استقرار حاكميت مذهبي مشكلاتي در زمينه اسلام دارد.نظام حكومتي و امتيازاتي كه وابستگان به پادشاه و خاندان سلطنتي در كليه امور مملكتي از آن برخوردارند مورد انتقاد برخي اقشار تحصيل كرده و عمدتاً مسلمانان متعهد براي قبول اصول مردم سالاري و آزاديهاي سياسي تحت فشار هستند.19 در روسيه، مسلمانان چچن در 1992 از امضاي قرار داد فدراسيون روسيه سرباز زدند و وقتي تحت فشار قرار گرفتند از تاتارستان ، باشقيرستان ، آذربايجان و تركمنستان خواستند تا براي ابراز وحدت مذهبي و نژادي خود متحد شوند و اقدامي جمعي عليه روس ها انجام دهند.در جريان درگيريهاي اخير و حمله روسيه به چچن مسلمانان از نهادهاي اسلامي استفاده كردند. تاتارستان نيز كه 26% ذخاير نفت روسيه را داراست.مانند چچن در 1992 از امضاي قرار داد فدراسيون سرباز زد.قوميت مسلمان ترك آن نيز هم اكنون با استفاده از باورهاي مذهبي احساسات ملي خويش براي ايجاد جمهوري تاثار سيبري تلاش مي كند.
 ب- گرايشات و نفوذ گسترش اسلام در جهان
بشر در هیچ یک از عصرها به این همه رفاه و پیشرفت دست نیافته است.اما هیچ گاه تا این حد آشفته خاطر و پریشان نبوده است.نابه سامانی های اجتماعی ، بلای خانمان سوز مواد مخدر ،بحران آلودگی محیط زیست ، تروریسم ،فقر و ... از جمله مشکلاتی است که فراروی بشریت قرار دارند21 .اما به جرأت می توان گفت بزرگترین مشکل بشر امروز کمبود معنی(بحران معنویت)است.و هیچ کدام از دستاوردهای بشری نتوانسته است دغدغه ها و نیاز فطری او را به دین و آرامش برطرف سازد. به هر حال پیروزی انقلاب اسلامی در عصر حاکمیت سکولاریسم (جدایی دین از سیاست)و در نتیجه جنبش اسلامی معاصر علاوه بر تأثیراتی که بر سیاست داخلی و خارجی کشورهای مسلمان برجای گذاشت کشورهای غیر مسلمان را نیز متوجه نیرویی جدید کرد.در کشورهای اروپای غربی علاوه بر مسلمانان مهاجر گروهی از اهالی بومی این کشورها نیز به اسلام گرویده اند.این گروه بیشتر از طبقات تحصیل کرده اروپایی اند و کشش آنها به اسلام بیشتر از راه تصوف و عرفان اسلامی است.روی هم رفته جاذبه اسلام در میان غربی ها در چند دهۀ اخیر بیشتر از افراد تحصیل کرده و صاحب معرفت بوده و تا گروه های کمتر مکتب دیده و دارای جهان بینی محدود تر ،در سالهای اخیر گرویدن گروهی معتنی به از نویسندگان و متفکران و هنرمندان اروپایی به اسلام همچنان ادامه دارد.توجه به آثار هنری نیز باب مهمی را برای آشنایی با معارف اسلامی ودین اسلام گشوده است.توجه به شعر فارسی در میان این کشورها به گونه ای است که هم اکنون آثار منظوم مولانا بیش از هر شاعر دیگری حتی شکسپیر در آمریکا به فروش رفته است.22 در حال حاضر یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان زندگی می کنند که از آن میان بیش از 10 میلیون نفر در کشورهای غربی از جمله انگلستان (1 میلیون نفر) اقامت دارند تنها در انگلستان بیش از 500 مسجد وجود دارد.23 در آمریکا نیز اسلام بیشترین رشد را در بین مذاهب دارد.رشد سریع جمعیت مسلمانان آمریکا در دهۀ 1980 آغاز شد.طبق آمار شورای اسلامی آمریکا و سایر گروه های اسلامی جمعیت مسلمانان در حال حاضر از سریعترین رشد (در مقایسه با جمعیت سایر ادیان)برخوردار است.طبق برآورد کارشناسان جمعیت کنونی مسلمانان در آمریکا بین 4 تا 6 میلیون نفر است و در مناطق کوچک و بزرگ این کشور 1100 باب مسجد وجود دارد.سیاستمداران این کشور اکنون ضرورت جلب حمایت مسلمانان را در سطح کشور درک نموده اند چنان که بوش(پدر) رئیس جمهور سابق آمریکا در سال 1991 برای نخستین بار عید فطر را به مسلمانان به طور رسمی تبریک گفت.24 حتی در استرالیا در حال حاضر مسلمانان به عنوان جمعیتی قابل توجه مطرحند. هر چند ممکن است برداشت از اسلام در نقاط مختلف جهان با یکدیگر متفاوت باشد.آنچنان که در آمریکا بیشتر در شکلی از ایدئولوژی سیاهان در برابر سفیدها مطرح است.و در انگلستان ویژگی های مسلمانان با ویژگی مسلمانان پاکستان ،بنگلادش و هندوستان همسان است.اما جنبش های احیای اسلامی کما بیش احساس تعلق مشترکی را نسبت به اسلام در میان مسلمانان برانگیخت که نمونه های آن را می توان در اعتراضاتی که به کتاب آیات شیطانی صورت گرفت مشاهده کرد.
 گسترش فرهنگ و معارف شیعی
از دیگر تجلیات و نمودهای عینی انقلاب اسلامی در حوزه نفوذ و گسترش اسلام توجه و اقبال عمومی به سمت فراگیری معارف شیعی و اهل بیت (علیهم السلام) است.از آنجا که خاستگاه انقلاب اسلامی معارف پویای شیعی و اهل بیت (علیهم السلام) است.در چند دهه اخیر گرایشهای قابل توجهی نسبت به فراگیری معارف شیعی در میان جوانان از سراسر جهان مشاهده می گردد.که خود سرفصل جدیدی در گرایش به مذهب محسوب می گردد.در بسیاری از کشورها با دونسل از شیعیان مواجه هستیم،شیعیان قبل از انقلاب و شیعیان بعد از انقلاب26. امروز بالغ بر ده ها ملیت از سراسر جهان در حوزه علیمه قم مشغول فراگیری معارف اهل بیت (علیهم السلام) هستند و این نشان دهنده رسالت و مسؤولیت خطیری است که حوزه های شیعی به عنوان پیشگامان نهضت انبیاء در برابر مسلمانان و شیفتگان معارف اصیل اسلامی و در موقعیت خطیر کنونی بر دوش آنها سنگینی می کند.

پاورقی ها :
1. مجله سیاست خارجی ، سال دهم ، ش 2 ، تابستان 75 ،ص 479.
2. همان، ص 480.
3. اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، ش80 -79 ، ص36.
4. رضا، نظری آهاری ، همان ، ص 483 .
5. رضا، نظر آهاری ،ص 483 .
6. مجله سیاست خارجی ، ش1 ، سال دهم ، بهار 75 ، ص 71 .
7. رضا، نظر آهاری ، همان ، ص 482 .
8. سید عباس ، عراقچی ، همان ، ص 72 .
9. رضا، نظر آهاری ، همان ، ص 483 .
10. رضا، نظر آهاری ، همان ، ص 483 .
11. فصلنامه علوم سیاسی ، سال دهم ، ش 5 ، تابستان 78 ،ص360 .
12. روزنامه جمهوری اسلامی ، مورخ 19 /11 /1371 .
13. سید عبدالقویم سجادی ، همان ، ص 361 .
14. جعفر حق پناه ، تأثیر و تفکر حرکت امام در جهان اسلام ، کیهان ، مورخ 9/ 3/ 1370 .
15. رضا، نظرآهاری ، همان ، ص 489 .
16. رضا ، نظرآهاری ، همان ، ص 489 .
17. همان، ص490 .
18. همان، ص 491 .
19. رضا، نظرآهاری ، همان ، ص491 .
20. همان، ص 492 .
21. مجله سیاست خارجی ، سال دهم ، ش1 ، بهار 75 ، ص 66 .
22. دکتر سید حسن نصر، اسلام در غرب ، روزنامه اطلاعات، خرداد 80 .
23. رضا، نظرآهاری ، همان ، ص 491 .
24. بولتن فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ، سال سوم، شهریور 78، ش 21 ، صص 38- 36 .
25. رضا، نظرآهاری ، همان ، ص 491 .
26. خسرو زال پور ، مسلمانان سریلانکا، سلسله جزوه های اسلام در جهان ، انتشارات مرکز جهان علوم اسلامی.