انقلاب اسلامى و فتنه هاى فرهنگى

این تلاش ها که بـه طور ویژه اى از حمایت کفار و بت پرستان جزیره العرب و سران اشراف آنان برخوردار بودند به اشکال مستقیم و غیر مستقیم تجلى مى یافتند.
گاه بروز مدعیانى در امر خلافت شکل فتنه را هویت مى بخشیده اســت گاه بـا تفرقه افکنى در میان پیروان اسلام بـا طرح مبـاحثــى در باب حکومت و مشکل اعمال حاکمیت (بدون ادعا نسبت بـه اصل مسئله خلافت).
گاه با طرح مباحث عقیدتى و به زیر سوال بـردن اصول اعتقــادى.
گاه بـا تحریک قبـایل عرب بـراى ایذإ مسلمانان و وارد ساختــن لطمات اقتصادى و اجتماعى بر آنان.
فتنه گرى در دهه هاى نخستـین تـولد اسلام سبـب شد در همان یکصد سال اول انشعابـات مختلفى در جامعه اسلامى پـدید آید در حالى که أمه معصومین (علیهم السلام) حضور داشتـند و مى تـوانستـند بـه عنوان نقطه رجوع امت اسلام جوابگوى قاطع همه شبـهات و سئوالات در همه زمینه ها از جمله اعتـقادات، احکام و مسأل حکومت بـاشند.
اما فتنه گران خـارجـى و داخـلى یعنى دشمنان بـى نقاب و مزدوران نقابـدارى که بـه ظاهر تـن بـه پـذیرش اسـلام داده بـودند و نیز متـحجـرین کج اندیش و خشکه مقدس هاى مدعى تـر از معصومین (علیهم السلام) آتش فتنه ها را مشتـعل نگاه داشتـه و همواره بـر اسلام و امت اسلام ضرباتى دردناک وارد ساختند.
لذا قابـل تامل است که خداوند متعال در قرآن کریم بـیش از 50 آیه از صیغ مختلف (فتنه) آورده و به انواع فتـن و فتـنه هأى که در فرا راه بـشر اسـت تـوجـه داده و بـه علاوه آثـار مخـرب و ویرانگر فتنه و فتـنه گرى را چه در سطح بـشرى و غیر اسلامى و یا در درون جامعه و امت اسلامى یادآور شده است.
حقتعالى در آیه 7 از آل عمران شیوه آتش افروزى فتنه گران داخلى امت را چنین توصیف مى کند که آنها از موارد متشابه شبهه بـرانگیز و تردید زا بـهره مى گیرند و آتـش فتـنه را در میان امت شعله ور مى سازند و به تعبیر رساى قرآن ابتغإ الفتنه ایجاد گمراهى فساد در دین اقشار و جامعه و ایجاد تردید در بـاورهاى خلق مستـضعف.
(فاما الذین فى قلوبهم مرض فیتبعون ما تشابه منه ابتغإ الفتنه).
بـدون تردید همانگونه که گفته شد متن واقعه و چهره هاى پـلیدى که در صدر اول در جبـهه داخلى عامل آنهمه انحراف و انشعاب شدند و بـا نفى ولایت معصـومین علیهم السـلام بـا انبـانى از بـاورهاى پسمانده جاهلى و بـرداشتهاى شخصى و تک بـعدى از اسلام سنگ بـناى همه کجرویها گـردید و بـه یک جـریان ماندگـارى تـبـدیل گـشـت.
جهت اطلاع بیشتر بـه نقش و تإثیر فتنه گرى در بـاورهاى اصولى در قرن اول اسـلام و در نتـیجـه فـرق و گروههایى که بـوجـود آمد مراجعه شود به کتاب ارزشمند جاذبـه و دافعه آیه الله شهید مطهرى رضوان الله تعالى علیه.

فتنه گرى در عهد معاصر
همان گونه که شهید مطهرى خط فتنه گرى و انحراف در تـفکر دینى را تـرسـیم مى کنند مذهب خـارجـى گرى که در تـمامى قرون و اعصار اسلامى به نوعى حضور داشته است در زمان معاصر به صورت حسى گرایى در آثـار نویسـندگان روشـنفکر دنیاى اسـلام بـه چـشـم مى خـورد.
بدیهى است تمام روشنفکران مسلمان عامل دشمنان اسلام نبـــوده اند و گرایش آنان بـه مکتـب حـسى گرى ناشى از انقطاع آنان از مجـراى اصولى آشنایى با اسلام بوده و بعضا نیز بـا حسن نیت عمل کرده اند، لیکن کجراهه رفته اند. از این گروه که بگذریم فتنه گرى در دین همواره تحت حمایت دشمنان اسلام و استکبـار جهانى بـوده است و در دهه هاى اخیر هر از چندى به صورت نشر عقاید بـاطله و سخیف منتسب بـه اسلام یا نشر عقاید انکارى نسبـت بـه مسلمات دین هدف اضمحلال تـدریجـى بـاورهاى دینى را دنبـال نموده است. بـروز چهره هایى مانند احمد کسروى در تاریخ ایران را بـاید در همین راستـا مورد مطالعه و تدقیق قرار داد.
به دنبـال پـیروزى انقلاب اسلامى و پـس از آزمون روش هاى متــفاوت مقابله با انقلاب و پاسخ نگرفتن از آنها، بـنیان هاى مکتب انقلاب مورد هجـمه قرار گرفت، این در حـالى است که شهید مطهرى در این خصوص معتقدند:
(... مساله اصلى استعمار است، استعمار سیاسى و اقتـصادى. آنگاه تـوفیق حاصل مى کند که در استـعمار فرهنگى تـوفیق بـدست آورده باشد. بـى اعتـقاد کردن مردم بـه فرهنگ خودشان و تـاریخ خودشان شرط اصلى این موفقیت است. استعمار دقیقا تـشخیص داده و تجربه کرده است که فرهنگى که مردم مسلمان بـه آن تکیه مى کنند و ایدئولوژى که به آن مى نازند، فرهنگ و ایدئولوژى اسـلامى اسـت. بـاقى همه حـرف است و از چـهار دیوار کنفرانس ها، جـشنواره ها، کنگره ها و سـمینارها هرگز بـیرون نمى رود و بـه متـن تـوده نفوذ نمى کند. پـس بـاید مردم از آن اعـتـقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسن ظن تخلیه شوند. تا آماده ساخته شدن طبـق الگوهاى غربى گردند).

بخشى از مقدمه کتاب کتابسوزى در مصر و ایران
بنابر این استکبار جهانى شبیخون به فرهنگ و باورهاى اسلامــى را با همان هدف جداسازى جامعه اسلامى از تکیه گاه رکین و محکم خویش یعنى باورهاى اسلامى و دینى و حرمت مقدسات الهى دنبال مى کند، و آنچه در بیست سال اخیر شاهد آن بوده ایم از قبـیل نشر کتاب آیات شیطانى در شمارگانى میلیونى با اهداف زیر بوده است:

1ـ حمله بـه جـایگاه والا ومقدس اعتـقادى مسلمین نسبـت بـه شخـص پـیامبـر اکرم صلى الله علیه و آله. این اقدام زشت و شنیع بـا انتشار کتاب موهن آیات شیطانى بـه اوج خود رسید و گرچه بـا عکس العمل شدید جهان اسلام از جمله صدور حکم اعدام نویسنده مرتـد آن سلمان رشدى تـوسـط حـضرت امام (ره) مواجـه گردید، معذلک بـا دستهاى آشکار و پـنهان استـکبـار جهانى در کشورهاى اسلامى همچون ترکیه نیز ترجمه و توزیع شد.
پـس از آن، صهیونیسم جـهانى بـراى آنکه خـود را از فشار موج اتهام دشمنى بااسلام تا حدودى برهاند بـه عذر بـدتر از گناه دست یازید و کتابـى دیگر پـیرامون مسیحیت حاوى اهانت بـه مقام مقدس حضرت مسیح (ع) تـدارک دیده و منتـشر ساختـند تـا چنین وانمود کنند که بـسیار بـاز ! بـا مسئله مذهب و اولیإ مذهبـى بـرخورد مى کنند.
بدیهى است استکبار جهانى که پس از ظهور انقلاب اسلامى از ناحیــه دین خود را مخروب و متضرر ارزیابى مى کرد، بـدین تـرتـیب و بـا اهانت بـه ارکان دین از جـمله رکن نبـوت و عصمت انبـیإ در نظر داشت اساس دین را در باور جوانان تـضعیف ساختـه و بـه تـبـع آن زمینه حکومت بـر اساس ولایت دینى را منتـفى نماید. روشن است که استکبار با وهن پیامبران کل مبارزات اولیإ خدا جهت تحقق عدالت الهى و اجتـماعى در زمین و ارزشهایى چون ایثار و شهادت و انفاق و احسان را مورد تردید قرار مى داد.

2 ـ جمهورى اسلامى کانون توجهات مسلمانان و مستـضعفان و محرومان جـهان است و خورشید این نظام همانا نام مقدس حضرت امام خمینى (رضوان الله تعالى علیه) است از اینرو استـکبـار بـر آن شد تـا از عظمت نام حضرت امام (ره) در افکار عمومى بـکاهد و یکى از این راهها تکرار حرکاتى شبـیه بـه نشر کتاب آیات شیطانى بود. این بـار این اقدام توسط نویسندگان معلوم الحال و بى هویت در مطبوعات انجام گرفت. نفوذ اندیشه هاى آلوده به داخـل مرزها و سـوء اسـتـفاده از فضاى آزادى مطبـوعات اضافه بر نیل بـه هدف شوم فوق هدف دیگرى را نیز مد نظر داشت که عبارت بـود از تـحدید مجـدد فضاى ارأه اندیشه ها و جـلوگیرى از توفیق دولت در توسعه سیاسى. بـدین روال استکبـار سکه اى را بـه هوا پرتاب کرده بود که با هر روى به زمین فرود آید به نفع اوست.

روى اول اهانت به مقدسات دینى و مبانى مذهبى
روى دوم بستن فضاى باز و آزاد بـراى ارأه اندیشه هــا و آرإ و سپس متهم ساختن جمهورى اسلامى به استبداد دینى ! در همین راستـا بـا وجود خویشتـن دارى سنگربـانــان ایدئولوژیک جهان اسلام برخى مطبوعات ان شإ الله ندانسته در این دام افتاده و در تحقق اهداف استکبار در بخش شبیخون فرهنگى به بـستر سازى و زمینه سازى پرداخته و در اختـیار این نیات شوم قرار گرفتـه اند.
یکى از مبـاحثـى که در این خصوص مورد تـوجه است مــعرفى چهره اى غیرواقعى از انقلاب و حـضرت امام (ره) بـه نسـل آینده اسـت از جمله اینکه اصولى را که حضرت امام (ره) بـا استـخراج آنها از متن دین و معارف عالیه اسلام بـراى نجـات جـامعه امروز بـشر بـه عنوان اصول انقلاب اسلامى مطرح فرمودند چـنین وانمود مى نمایند که این اصول در مکاتب سیاسى فلسفى دیگر همچون مارکسیسم وجود داشته است ; مباحثى همچون عدالت اجتماعى، استضعاف، استکبار و...
در حالیکه حتى مطالعه اجمالى احکام و تعالیم اســلام، بیان این مفاهیم در 14 قرن پـیش از لسان وحى رااثـبـات مى نماید و چـگونه مى تـوان ادعا نمود مارکسیسم مولود صهیونیسم که امتـحان خویش را نیز طى دهها سال حاکمیت بر بـخشهاى بـزرگى از جهان پس داده است مبدع و مبتکر این مباحث است ؟
اقتصاد اسلامى حاوى کامل ترین و انسان مدارترین احکــام و نظریات است و طرح مبـاحـثـى همچـون مالکیت، کار، سـرمایه، اجـاره، مضاربه، مزارعه، خمس، زکات و... در اسلام و در ابـواب فقه شیعه دلالت بر کمال نظرات اسلام در این زمینه ها دارد.
آیات عدیده اى از قرآن کریم حاوى مضامین اقتصادى همــچون تـعدیل ثروت، منع اسراف، منع تـکاثـر، اداى احور، اخلاق اقتـصادى، انفال و ثروتهاى عمومى، ارث و احکام آن، تـعمیم ثروت، مشاغل محرمه و مشاغل محله، ربا و مرابحه مى باشد با جستجو در قرآن کریم درمى یابیم که 70 مورد کلــمه استکبـار و مسـتـکـبـرین و از این ماده بـا همین مفـهوم و همچـنین 15 مورد مستضعفین و استضعاف آمده است.
آیا با وجـود این آیات، آنان که جـاهلانه و معاندانه مى کوشند اندیشه هاى اقتصادى حضرت امام (ره) برگرفته از متن اسلام را به مکاتب مضمحلى همچون مارکسیسم منسوب نمایند همانند کبـکى نیستند که سر خود را بر برف فرو برده است ؟
نمى توان باور نمود قلم به مزدان اجانب گرا نسبـــت بـه افکار و اندیشه هاى حضرت امام (ره) اینقدر نادان باشند، بـلکه در وجه غالب حکم بر خصومت و دنأت آنان مترتب مى گردد.
اما این شبـیخون فرهنگى و اهانت بـه مقدسات دینــى بـه همین جا ختم نگردید و پس از تلاش استکبـار بـراى کاستن عظمت حضرت امام (ره) در افکار عمومى بـار دیگر عناصر پـشت پـرده و بـا سوء استـفاده از افراد آشکارى بـه تکوین هجمه همه جانبه به مقدسات پرداخته و بـا حرکت خزنده ارزش ستـیزى و تـقدس زدایى و تـمسخر اصول اسلام ناب محمدى (صلى الله علیه وآله) را در دستور کار قرار داده اند.
و ظیفه ما در این مقطع حساس بسیار سنگین است و باید ضمن پرهیز از هر گونه تشنج در جامعه، بـا حفظ وحدت و یکپارچگى در مقابـل این توطئه هاى فرهنگى دشمنان قاطعانه بـایستیم و اجازه ندهیم که اصول و ارزشهاى اسلامى و مقدسات دینى ما را مورد هجمه قرار دهند و آنها را تضعیف نمایند. و اینجاست که وظیفه همه ارگانهاى فرهنگى، اطلاعاتى و امنیتـى است که دستهاى پشت پرده و بـاندها و گروههاى اصلى را شناسایى و بـه مراجـع ذیربـط ارجـاع دهند و وظیفه نیروى انتـظامى بـعنوان پـاسداران دستاوردهاى انقلاب اسلامى که در همه جا حضور دارند این است که با هوشیارى کامل و طبق قانون و بدون ایجاد هر گونه تشنج در جامعه عوامل مفسده انگیز را بـه صورت قاطع کشف شناسایى و بـه مقامات صالحه معرفى نماید.
البته این تنها ما نبوده ایم که بـا اینگونه خصومتها از ناحیه فرهنگى و تبلیغات مکتـوب و فتـنه گران در اندیشه و افکار مواجه بوده و هستیم بـلکه جهان اسلام از جمله جهان عرب نیز سالهاست از این گونه مشکلات در رنج اسـت و این بـیانگر عمق و ابـعاد تـاریخ توطئه است. لیکن انقلاب اسلامى و رهبریت آن در سه دهه اخیر بـیش از دیگران مورد هجـوم قرار گرفتـه اسـت بـراى تـذکار این عمق و سوابق آن در جهان اسلام فرازى از کتـاب محـمد محـمود صواف تـحـت عنوان نقشه هاى استعمار در راه مبارزه بااسلام را که در سال 1346 با ترجمه مرحوم حجه الاسلام سیدجواد هشترودى به چاپ رسیده است نقل مى کنیم (با توجه به اهمیت کتاب فوق الذکر، مخاطبـین را بـه مطالعه آن دعوت مى کنیم).
استعمار حیله گر دست از بداندیشى و تجاوز بـرنداشته است. او حـیله گر تـرسوئى است که نمى خـواهد از خـارج مرزها مسلمانان را مورد حمله قرار داده و در قیافه دشمن با آنها روبرو شود. عادتe او بـر این است که در هر جـا که نفوذ پـیدا کرد حملات خود را از داخـل مرزها آغاز کند و در داخـل کشورها بـا مردم بـجـنگد، او همیشه کوشیده است تا عده اى از هم میهنان ما را بـه استخدام خود درآورده و از افرادى که با ما هم زبان بوده و در میان ما به سر مى برند بهره بردارد.
استعمار بـا کوششهاى پیگیر بـه تربـیت آنان پرداخته است و در مورد افرادى که از تربیت آنان ناامید گشته بهر وسیله ممکنى قلب و عقیده شان را خریده است و این چنین مزدوران و فارغ التـحصیلان خود را در راه مصالح و منافع خویش بـه کار انداخته است تا آنان بـه ثناگویى و ستایش استعمار پرداخته و اربـابـان خود را تقدیس کنند.
سپس آنان را در مراکز رهبـریهاى سیاسى و فکرى و اجتماعى وارد کرد و از همین جـا است که آنان کوشش خـود را شروع و بـه اجـراى برنامه هاى خطرناک خود مى پردازند، از اربابـان خود الهام گرفته و راه را براى بهره بردارى آنان هموار مى نمایند.
بعضى از روزنامه نویسان و ادیبـان ما که حامل ادبـیات پیش پا افتاده اى هستند و همچنین شخصیتهاى رذل و قلمهاى مسموم و نشریات مزدور را مى توان نام بـرد که ضمیر و بـاطن خود را بـه استـعمار فروخته و در راه خـیانت و ویران کردن مبـانى اخـلاقى و معنوى ما گام بـرمى دارند و بـا فـتـنه انگیزیها و فـریب کارىها و اجـراى بـرنامه هاى خرابـکارانه، جوانان ما را بـه سوى فساد و بـى دینى کشانیده با انتشار مطالب بـى پایه و رومانها و داستانهاى دیوانه کننده اى افکار و روان آنان را آلوده مى سازند.
جنایاتى را که این عده براى نابـودى ما انجام داده اند هیچ یک از لشگرکشیها و حـملات نظامى دشمن انجـام نداده است. من بـا یک تاسـف عمیق بـاطنى، اکثـر روزنامه هاى ممالک اسـلامى و از جـمله ممالک عربى را مى بـینم که آنان در مسـیر نقشه هاى اسـتـعمار گام برداشته، دانستـه یا ندانستـه جوانان ما را از تـرقیات روحى و اخلاقى محروم نموده و روح اسلام را در باطن آنان نابـود مى سازد.
اصولا صاحبان جراید مزبور براى اسلام فکر نمى کنند گویا آنان در میان مسلمانان بـه سر نمى بـرند و یا اساسا سرزمین ایشان سرزمین اسلامى نیست، همین روزنامه ها اسـت که بـا زورگویان و سـتـمگران همکارى نموده و زبان گویاى آنان بـه شمار مى روند، بـه یارى هر دعوت باطلى مى شتابند و علنا بـا دعوت حق مى جنگند بـنام آزادى، آزادى را مى کشند و در پناه استعمار و نقشه هاى شومش پـیش مى روند البته بـدیهى است که صاحبـان دلهاى زنده اى نیز در میان روزنامه نگاران پیدا مى شود که باید آنها را استثنا کرد.
مایه تـإسف است که روزنامه هاى ما همواره اندیشه هاى بـاطل را تـرویج مى کنند. مخصوصا طرز فکر غلطى را که انقلاب فرانسه آن را بـوجود آورد ونامهاى بـه ظاهر خوش و فریبـنده اى را بـر آن نهاد مانند. آزادى عـقیده، آزادى مطبـوعـات، آزادى فرد، و نظایر اینها، همه اینها در واقع وسیله اى است در دست یهود بین المللى براى منحرف ساختـن اجتـماعات و نابـودى همه ادیان و جلوگیرى از ترقیات روحى و معنوى، تا بهتر بـتواند بـا چنگال سیطره خود جا بازکند.
دکتر محمد حـسـین اسـتـاد کرسـى ادبـیات عربـى نو در دانشگاه اسکندریه مقالاتى در مجله (الازهر) منتشر ساختـه و سپـس آنها را به صورت کتابى بـنام (فى وکرالهدامین) درآورده است. در پاورقى صفحه 8 کتاب مزبور چنین مى نویسد: بـسیارى از مردم آگاه نیستند که شعار (آزادى، برادرى، بـرابـرى) که شعار انقلاب فرانسه یهود مى بـاشد زئیده تصمیماتى است که کنفرانس (بـوردو فراماسونى) براى فریب دادن به اقلیت یهود بـوجود آورده است، همین شعار در دست دلالان یهود عنوانى است براى بالابـردن سطح فساد و در هم شکستـن قدرت کلیسا و هر زشتـى را بـه نام آزادى تـجویز نمودن، شعارى است که مسیحیان را به حمایت از اقلیت یهود بـرمى انگیزد تا از راه مساعدتهاى مالى و بـه نام بـرادرى و بـرابـرى توجه مسیحیان را نسبت بـه اقلیت یهود جلب کند. در میان اوهامى که یهود ترویج مى کند آنچه بـیش از همه مایه تـعجب است ومردم را در برابـر خود بـه خضوع واداشته این است که بـه روزنامه اسم (صاحبـه الجلاله) نهادند و سپـس پـیرایه هاى مقدس مآبـانه و عوام فریبى را بـرآن بـستند تا هر حیله اى را بـآسانى بـه مرحله اجرا درآورند