انقلاب اسلامی و جنبش های خلافت
2. یورش مغول به سرزمین های اسلامی، سرانجام توانست خلافت عباسی را پس از 508 سال در 640 ق، در بغداد به پایان راه برساند. به این ترتیب خلائی بزرگ در میان جهان تسنن بهوجود آمد تا اینکه تنها سه سال بعد و در 643 ق، یکی از اعقاب عباسی در قاهره بر کرسی خلافت نشست که در ظاهر، خلاء مشروعیت برطرف شد.
3. با شکلگیری حکومت عثمانی توسط باقیماندگان ترکان سلجوقی که همچون اجداد خود، داعیه سنیگری داشتند، «سلطان سلیم اول» به مبارزه با «شاه اسماعیل صفوی» پرداخت که آن روزها در راه تأسیس یک حکومت شیعی قدرتمند گام برمیداشت، سلطان سلیم در جنگ معروف چالدران در 920 ق، پیشروی های اسماعیلیان را با سدی محکم مواجه ساخت. سه سال بعد (در 923 ق)، سلیم برخلاف اصل «الائمه من قریش» با غصب جایگاه آخرین خلیفه عباسی قاهره، خود را خلیفه تازه مسلمین خواند و از این سال ها به بعد بود که ترکان عثمانی بهعنوان نمایندگان سنی مذهب جهان اسلام، به مواجهه ظاهرا مذهبی با شیعیان به رهبری صفویان پرداختند.
4. با وجود سقوط صفویان، افشاریان و بهقدرت رسیدن قاجار در ایران، امپراتوری عثمانی کماکان بهحیات خود ادامه داد و توانست بخش اعظمی از جهان اسلام و بخش مهمی از خاک اروپا را به تصرف درآورد و سلطان عثمانی بهعنوان خلیفه مسلمین در جایگاه مرکزی اندیشه سیاسی اهل سنت قرار داشته باشد. اما با وقوع جنگ جهانی اول و ورود امپراتوری کهنسال عثمانی به جنگ، ضربه کشنده ای بر این حکومت وارد شد تا پس از 623 سال (در 1341 ق)، امپراتوری عثمانی فرو بپاشد و از درون آن کشورهای متعددی در خاورمیانه و از جمله ترکیه امروزی شکل بگیرد. آنچه اما در این میان برای اندیشمندان اهل سنت ناگوار بهنظر میرسید، انحلال نهاد خلافت از سوی «مصطفی کمال آتاتورک» و تأسیس یک حکومت لاییک بود که نهاد خلافت را بعد از 1330 سال با خلائی جبرانناپذیر مواجه و اندیشه سیاسی جهان تسنن دچار بحرانی تمامعیار ساخت. از آن سال بود که جنبش های پراکنده ای بهویژه در شبهقاره جهت احیای خلافت در جهان اسلام شکل گرفت.
5. وقوع انقلاب اسلامی ایران در 1357ش، و شکلگیری موجی تازه از بیداری اسلامی و اسلامگرایی در جهان، از یک سو به بیداری کلی اعم از شیعه و سنی و از سوی دیگر به تلاش های گسترده جریان های نوظهوری چون سلفیان سعودی در مرکز و غرب جهان اسلام و دیوبندیه در مشرق جهان اسلام، برای عقب نماندن از این موج و به دست گرفتن رهبری آن، منجر شد. این تلاش ها در سال های اخیر در شکلگیری حکومت طالبان در افغانستان، جریان القاعده و حزب التحریر نیز قابلمشاهده است.
6. جهان تسنن در سال های اخیر شاهد تکاپوهای زیادی است. نهاد سیاسی خلافت اگرچه شاهد جنبش های احیاگر متعددی بوده اما بهزعم بسیاری از اندیشمندان سیاسی، فاقد پتانسیل لازم و کافی برای رقابت با رقبای امروزی است. جنبش های سلفی و دیوبندی به علت کشیده شدن در ورطه خشونت و افراطگرایی بیمنطق، از آینده روشنی برخوردار نیستند و جریان اسلامگرای نوظهور در ترکیه و آفریقا به علت نزدیکی به ایران، جریانهایی در مسیر انقلاب اسلامی هستند.
7. برخلاف تمامی فشارها و با وجود جریان رقیبی چون سلفیه که از پشتیبانی مالی و شبکه قدرت سعودی برخوردار است، انقلاب اسلامی ایران بهتدریج تأثیرات خود را از مرکز جهان اسلام به پیرامون خود گسترش داده و موج بیداری و مقاومت اسلامی در ترکیه، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین امری محسوس و ملموس است. بهزعم بسیاری انقلاب اسلامی ایران با عبور از جریان شبهمدرن داخلی و پاکسازی مجدد اندیشه سیاسی خود، موج تازهای از بیداری و مقاومت را در جهان اسلام پدید آورده که در آینده دامنه ای وسیع خواهد یافت.