آوازهايي براي هميشه

وره اول- انقلاب مشروطه: اولين شكل‌گيري تصانيف در مواجهه با اجتماع و شرايط سياسي آن روزگار در انقلاب مشروطه جلوه‌گر مي‌شود. ضمن آن كه اساسا آغاز تغييرات و تحولات بنيادين در موسيقي و شكل‌گيري موسيقي نوين ايراني و پديد آمده فرم‌هاي جديد نيز محصول اين دوره است. عارف قزويني شاخص‌ترين و به نوعي تنها چهره عرصه مورد نظر يعني تصانيف انقلابي است.
دوره دوم- ‌پس از انقلاب مشروطه تا دهه 50: در فاصله انتقال قدرت از قاجار به پهلوي و آشوب‌ها و كشمكش‌هاي سياسي و حوادث و اتفاقات آن روزگار، كساني چون درويش‌خان، مرتضي ني‌داوود و اميرجاهد تا فاصله شهريور 20 آثاري پديد آوردند كه امروزه به عنوان تصانيف اجتماعي و ملي محسوب مي‌شوند. «مرغ سحر ناله سركن»‌ساخته مرتضي ني داوود در ماهور؛ «زمن نگارم» ساخته درويش خان در ماهور كه هر دو با شعر ملك‌الشعراي بهار همراه است از مشهورترين آثار در شرايط آن روزگارند.

دوره سوم- دهه 50 تا انقلاب 57- اين دوره مهم‌ترين  و موثرترين دوره به لحاظ شكل‌گيري جريانات موسيقي انقلابي در تاريخ معاصرند. ضمن آن كه در خود موسيقي نيز به لحاظ انديشگي، بيان، ساختار و فرم و زيبايي‌شناسي تحول و تغييراتي بنيادين حاصل شد كه برخي از آن با عنوان تحول در موسيقي هم ياد مي‌كنند.


در دهه 50،  تعدادي از مجريان موسيقي پاپ به دليل نوع اشعار، فضاي‌ ترانه‌هايشان و نوع ارتباط اجتماعي‌‌شان، موسيقي انتقادي  اجتماعي را نمايندگي مي‌كردند. اين ترانه‌ها به لحاظ ساختار و فرم، ساده بودند و با اشعاري كه جنبه سياسي  اجتماعي و انتقادي پيدا مي‌كرد به شهرت مي‌رسيدند. نكته جالب شايعات، داستان‌سرايي و افسانه‌سازي پيرامون برخي شخصيت‌ها و افراد و نسبت آنها با اين ترانه‌ها سبب شهرت و پايگاه اجتماعي آن مي‌شد. نمونه روشن چنين نگرشي، ترانه «مرا ببوس» از ساخته‌هاي مجيد وفادار با آواز گل نراقي است.


نسبت دادن اين ترانه به گلسرخي پيش از اعدام و شايعه خواندن آن به عنوان وصيت به دخترش! اين ترانه معمولي و عاشقانه را به اثري سياسي و حتي ممنوعه بدل كرده بود.با اين حال از اواسط دهه 50 با شكل‌گيري گروه شيدا و عارف كه متاثر از دانشكده هنرهاي زيبا و مركز حفظ و اشاعه با شعارهاي هويت‌مدار و بازگشت به خويشتن بود، علاوه بر به وجود آمدن يك جريان موسيقي، در حضور اجتماعي  سياسي موسيقي ايراني و خارج كردن موسيقي ايراني از انزواي عرفاني و تاريخي‌‌اش بسيار موثر عمل كرد. اوج چنين حركت‌هايي در سال 57 و پس از شهريور 57 بوفور نمود يافت. در كنار اين جريان، دو عرصه و جريان ديگر در ساخت آثار انقلابي و موسيقي مربوط به انقلاب در فاصله سال‌هاي 57 تا اوايل 60 وارد عمل شدند. در واقع با اين پيش‌فرض‌ها موسيقي مربوط به دوران انقلاب را به لحاظ نوع موسيقي و فضا و بيان آثار به سه دسته يا سه گروه مي‌توان تقسيم‌بندي كرد.

سرودهاي انقلابي: در سال57 برخي نيروهاي فعال و انقلابي كه با عناصر و پديده‌هاي فرهنگي مانوس بودند در فضاي انقلابي، بخش فرهنگي انقلاب را با ساختن شعارها، ديوارنوشته‌ها و كليشه‌سازي ديواري‌، نقاشي و سرانجام سرود پديد آوردند. در بخش ساختن سرود، افرادي كه گاه حتي موسيقيدان نبوده و فعاليت حرفه‌اي موسيقي نداشتند سرودهايي را با تاثير و تاسي از حوادث ساخته و با مجموعه‌اي از نوجوانان و جوانان كه اغلب دانش‌آموز بودند، اجرا مي‌كردند. شاخص‌ترين آثار اين بخش، سرودهايي نظير «خميني اي امام»؛ «درود ، درود بر جواني كه كشته شد به ميدان شهدا» يا «برخيزيد اي شهيدان راه وطن» يا «الم نشرح لك صدرك» كه همگي توسط حميد شاهنگيان ساخته شده و با گروه سرود متشكل از دانش‌آموزان اجرا شده است از جمله روز 12 بهمن در فرودگاه مهرآباد اجراي سرود خميني امام و همان روز سرود «برخيزيد» در بهشت‌زهرا. لازم به ذكر است كه شعر بسياري از اين سرودها از حميد سبزواري است.

سرود  ترانه‌ها: در سال 57 و سال‌هاي پس از آن، تعدادي از آهنگسازان و نغمه‌پردازاني كه به ساخت ترانه مشغول بوده و اغلب در راديو و تلويزيون ترانه‌سازي مي‌كردند با شكل‌گيري انقلاب و تغيير شرايط، به سمت ساخت آثاري انقلابي روي آوردند. اين آثار با ساختار ملوديك ترانه‌اي اما با بهره‌گيري از ريتم و ضر‌باهنگ و مضامين مرتبط با انقلاب آثاري را شكل دادند كه آنها را مي‌توان سرود  ترانه ناميد. «ايران ايران ايران رگبار مسلسل‌ها» ساخته فريدون خشنود با آواز رضا رويگري شايد معروف‌ترين اثر اين بخش باشد. در سال‌هاي پس از انقلاب احمد‌علي راغب با ساخت آثاري چون «اي مجاهد شهيد مطهر»‌،« اين بانگ آزادي است»، «اين پيروزي، خجسته باد اين پيروزي»‌ و همه با صداي گلريز، آثار مشهور اين دسته را به وجود آورد.

سرود  تصنيف‌‌ها: تصنيف، آواز با كلام و موزوني است كه علاوه بر آهنگسازي بافت و ساختار موسيقايي و ارتباط آن با شعر فارسي و موسيقي ايراني دارد كه اين فرم را از فرم‌هايي نظير ترانه و سرود متمايز مي‌كند.

در سال 57 هنرمنداني چون محمدرضا لطفي، حسين عليزاده و پرويز مشكاتيان كه پيش از آن تجربياتي در موسيقي ايراني يك تحول را بنيان نهاده بودند، با پيوستن به جريان انقلاب، موسيقي ايراني را به عرصه اجتماع و فعاليت‌هاي سياسي  اجتماعي كشاندند.

«ايران اي سراي اميد»، «اي ايران اي قله آتشفشان»، «آن زمان كه بنهادم سر به پاي آزادي» ، «مي‌گذرد كاروان، روي گل ارغوان» از ساخته‌هاي محمدرضا لطفي؛ «ژاله خون شد» ، «شهيد راه تو افتخار»، «ايران خورشيد تابان دارد» از ساخته‌هاي حسين عليزاده و «همراه شو عزيز» ،«مرا عاشق»، «ايراني به سر كن ذوق مستي» از ساخته‌هاي پرويز مشكاتيان از آثار مشهور و ممتاز اين شيوه هستند. آثاري كه با آواز محمدرضا شجريان و شهرام ناظري و با حضور هوشنگ ابتهاج در مقام راهنما و مشاور و شاعر مجموعه‌اي را سامان بخشيدند كه از آن با نام چاوش‌هاي ‌نه‌گانه (9 آلبوم از چاوش يك تا 9)‌ ياد مي‌كنند.