اولین جرقه های نهضت روحانیت

ايشان بلافاصله مراجع و علماى قم را به تشكيل جلسه هفتگى فرا خواند و با ارسال تلگرام و پيك‏هايى علماى ساير شهرها را در جريان امر قرار داد. سپس اعلام داشت كه در روز 20 جمادى الثانى (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانى خواهد كرد.
 سخنرانی افشاگرانه امام خمینی درباره امتياز کاپیتولاسیون    
  رژيم كه از تصميم امام اطلاع يافت، پيكى به قم فرستاد تا با امام ديدار كرده و ايشان را از تصميم خود منصرف سازد، ولى امام حاضر به ديدار وى نشد و به ناچار او با فرزند امام (حاج آقا مصطفى) ديدار كرد و با زبان نصيحت و تهديد اظهار داشت: «آمريكا به منظور كسب وجهه در ميان مردم ايران با تمام قدرت فعاليت مى‏كند و پول مى‏ريزد و از نظر قدرت در موقعيتى است كه هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناكتر از حمله به شخص اول مملكت است! آيت الله خمينى اگر اين روزها بنا دارند نطقى ايراد كنند بايد خيلى مواظب باشند كه به دولت امريكا برخوردى نداشته باشد كه خيلى خطرناك است و با عكس العمل تند و شديد آنان مواجه خواهد شد.ديگر هرچه بگويند    حتى حمله به شخص شاه    چندان مهم نيست!» امام بدون توجه به اين تهديدها اعلام كرد كه در 20 جمادى الثانى، روز ميلاد حضرت زهرا (س)، كه برابر با 4 آبان ماه بود سخنرانى خواهد كرد.
 
صبح آن روز امام خمينى در حالى كه بسيار بر افروخته و خشمگين به نظر مى‏رسيد در حضور هزاران نفر از مردم قم وتهران كه از ساعاتى پيش در منزل و كوچه‏هاى اطراف منزل امام اجتماع كرده بودند بيانات تاريخى خود را ايراد كرد.
 
امام سخنان خود را پس از نام خدا با آيه استرجاع (انا لله و انا اليه راجعون) شروع نمود كه نشان دهنده مصيبت‏بزرگى بود كه بر اسلام و مسلمين وارد آمده است.همچنين تاثر قلبى خود را از اين مصيبت ابراز داشت و اعلام عزاى عمومى كرد: ايران ديگرعيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند...و چراغانى كردند، عزا كردند و دسته جمعى رقصيدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى كردند، پايكوبى كردند. اگر من به جاى اينها بودم اين چراغانى‏ها را منع مى‏كردم. مى‏گفتم بيرق سياه بالاى بازارها و...خانه‏ها بزنند، چادر سياه بالا ببرند! سخنان تكان دهنده، تاثر انگيز و مقطع امام، هر بار با فرياد شيون و زارى مردم حاضر همراه مى‏شد. پس از اين مقدمه، امام ضمن شرح لايحه كاپيتولاسيون كه در مجلس به تصويب رسيد نتايج ‏سياسى    اجتماعى آن را با ذكر مثال‏هايى خاطر نشان ساخت:
اگر يك خادم امريكايى يا يك آشپز امريكايى مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پاى خود منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد! دادگاه‏هاى ايران حق محاكمه ندارند! ...بايد پرونده به امريكا برود و در آنجا ارباب‏ها تكليف را معين كنند...دولت [ايران] با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفدارى كرد.ملت ايران را از سگ‏هاى امريكايى پست‏تر كردند! ..چرا! براى اينكه مى‏خواستند وام بگيرند امريكا خواست كه اين كار انجام شود. امام خمینی، مجلس و دولت را كه «ربطى به ملت ندارند» عامل اين ننگ و فضاحت دانست و تاكيد كرد كه اگر روحانيون در مجلس بودند اجازه نمى‏دادند امريكا، انگليس و اسرائيل بر سرنوشت كشور مسلط شوند و عمال خود را بر ملت تحميل نمايند و يك دست نشانده امريكايى (نخست وزير)، چنين غلطى بكند.
 سپس متواضعانه نسبت ‏به خطر اين قانون ننگين به ارتش، سياسيون، بازرگانان، مراجع، علما و فضلا اعلام خطر كرد و با اشاره به حضور نظاميان امريكايى در ايران، خطاب به شاه فرمود: نظامى‏هاى امريكا و مستشاران نظامى امريكا براى شما چه نفعى دارند؟ اگر اين مملكت در اشغال امريكاست، پس چرا اينقدر عربده مى‏كشى؟ چرا اينقدر دم از ترقى مى‏زنى؟ اگر اين مستشاران نوكر شما هستند، چرا از ارباب‏ها بالاترشان مى‏بريد؟ اگر نوكرند با آنان مثل ساير نوكرها عمل كنيد. پس از آن با شرح فلاكت و بدبختى مردم و قروض خارجى دولت و به دنبال آن وابستگى روز افزون كشور به امريكا، فرياد برآورد كه «والله گناهكار است كسى كه داد نزند، والله مرتكب گناه كبيره است كسى كه فرياد نزند» ، و به دنبال آن از علماى قم، نجف، ملت‏هاى مسلمان، رهبران اسلامى و رؤساى جمهور كشورهاى اسلامى استمداد كرد كه به داد ملت مظلوم ايران برسند، همچنين همه قدرت‏هاى غربى و شرقى و در راس آنها آمريكا را كه مؤيد رژيم شاه بودند، به شدت محكوم نمود. آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پليدترند، ليكن امروز سر و كار ما با امريكاست.رئيس جمهور امريكا...اين معنا را بداند كه امروز در پيش ملت ما از منفورترين افراد بشر است كه چنين ظلمى به ملت اسلامى كرده است...
امروز تمام گرفتارى ما از امريكاست، تمام گرفتارى ما از اسرائيل است، اسرائيل هم از امريكاست، اين وكلا هم از امريكا هستند، اين وزرا هم از امريكا هستند، همه دست نشانده ‏امريكا هستند.اگر نيستند چرا در مقابل آن نمى‏ايستند داد بزنند؟
 امام بار ديگر تاكيد نمود كه نمايندگان مجلسين، نمايندگان واقعى نبوده و نيستند و اگر فرضا هم بودند به دليل تاييد و يا سكوت در مقابل اين تصويب نامه از نمايندگى مردم ساقط شده‏اند.در پايان خطاب به حاضران در مجلس و علما و روحانيون فرمود، موظفيد مردم را آگاه نماييد و به نمايندگان مجلس فرياد اعتراض برآوريد.سخنرانى با دعاى امام و آمين پرشور مردم به پايان رسيد.
پس از اين سخنرانى، امام اعلاميه‏اى منتشر كرد و اقدام ننگين و اسارت بار دولت و مجلس را پيرامون تصويب لايحه كاپيتولاسيون افشا و محكوم نمود و آن را «سند بردگى ملت ايران‏» و «اقرار به مستعمره بودن ايران‏» و «ننگين‏ترين و موهن‏ترين تصويب نامه غلط دولت‏هاى بى حيثيت‏» ناميد و نوشت:
 
اكنون من اعلام مى‏كنم كه اين راى ننگين مجلسين، مخالف اسلام و قرآن است و قانونيت ندارد.مخالف راى ملت مسلمان است. وكلاى مجلسين وكيل ملت نيستند، وكلاى سرنيزه هستند.راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچ ارزشى ندارد و اگر اجنبى‏ها بخواهند از اين راى كثيف سوء استفاده كننده تكليف ملت تعيين خواهد شد.
 
 سخنرانى و اعلاميه امام بازتاب‏هاى متفاوتى داشت از يك سو برخى از وعاظ در منابر، مصوبه اخير مجلسين را شرح داده و عواقب اسارت بار آنرا متذكر شدند، كه ساواك نيز بلافاصله دستور جلوگيرى و تعقيب آنان را داد. اقدام شديد امام از سوى رژيم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقيم امريكا قرار شد كه امام از ايران تبعيد شود. لذا در نيمه شب 13 آبان ماه 1343، صدها كماندو منزل امام را در قم محاصره كرده و به دور از چشم مردم، سراسيمه به منزل وارد شدند و ايشان را دستگير نمودند. امام را از در منزل تا سر خيابان با ماشين فولكس واگن آوردند و سپس سوار ماشين شورلتى كه از قبل آماده شده بود كردند. ماشين امام به همراه چند مامور محافظ به سرعت از ميان صدها كماندو كه ميدان و خيابان نزديك منزل امام را اشغال نموده بودند عبور كرد و ساعتى بعد به تهران رسيد. سپس ايشان را به فرودگاه مهرآباد آوردند و با هواپيماى بارى كه از روز قبل به دستور شاه آماده شده بود. به همراه دو مامور امنيتى به تبعيدگاهش (تركيه) فرستادند. همان روز راديو و مطبوعات كشور خبر دستگيرى و تبعيد ايشان را در يك جمله به اطلاع مردم ايران رساندند: طبق اطلاع موثق و شواهد و دلايل كافى، چون رويه آقاى خمينى و تحريكات مشاراليه، عليه منافع ملت و امنيت و استقلال و تماميت ارضى كشور تشخيص داده شد، لذا در تاريخ 13 آبان ماه 1343 از ايران تبعيد گرديد.
________________________________________