آیات الهى درکلام امام خمینى امام خمینى(ره)

آن یگانه دوران در تمام صحنه هاى حرکت شورآفرین خود آیات الهى و دستورهاى حضرت پیامبر اعظم(ص) را نصب العین خود قرار داده و بر محور رهنمودهاى قرآنى حرکت مى کرد و بر این باور تأکید مى کرد که: «ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خواهد حقایق قرآنى که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم مى زند از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودى که بر پاى و دست و عقل او پیچیده است و او را به سوى فنا و نیستى و بردگى و بندگى طاغوتیان مى کشاند نجات دهد.» (۱)
همچنین حضرت امام پیام هاى مهم خود را مستند به آیات قرآنى کرده و همواره در پرتو نور وحى حرکت مى کرد. گام نخستین مبارزه اش را در سال اول نهضت با آیه ۴۶ سوره سبأ آغاز نمود که مى فرماید: « بگو من فقط به شما یک اندرز مى دهم که دو تا دو تا و به تنهایى براى خدا بپا خیزید.» (۲) و روز پیروزى انقلاب و استقرار نظام جمهورى اسلامى را با این آیه شریفه تبریک گفت: «ونُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استضعفوا فى الارض و نجعلهم الائمة و نجعلهم الوارثین؛ (۳) و خواستیم بر کسانى که درآن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم.» امام خمینى مى فرمود: سعى کنید که انگیزه ها انگیزه هاى الهى باشد. و به دانشگاهیان سفارش مى کرد که: «انگیزه تان این باشد که این دانشگاه را ببرید طرف اسلام الهى اش کنید... وقتى که انگیزه براى خدا شد دنبال این است که این کار را انجام بدهد به طورى که خداپسند باشد... مى خواهید تربیت کنید اطفال مردم را براى خدا، مى خواهید حکومت کنید براى خدا، همان حکومتى که انبیا مى کردند.»(۵)
امام هرگز نیت خود را با انگیزه هاى هوا و هوس، نام و شهرت، خودنمایى، لذتهاى دنیایى و رسیدن به مال و منال آلوده نکرد. امام در راستاى اخلاق و بندگى خدا براى عبادت هایش نیز اهمیت ویژهاى قائل بود به همین جهت در نخستین گام مبارزه، نخستین اعلامیه خود را با این آیه شریفه «قُل اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَهٍ اَن تَقوموا لِلَّهِ...» (۶) مزین نمود و بعد در ادامه نوشت: «خداى تعالى در این کلام شریف از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه هایى است که خداى عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده. این کلمه  که اصلاح دو جهان است قیام براى خداست.»(۷) امام خلوص نیت را از طریق عبادتهاى عاشقانه، تهجدهاى شبانه، توسل به اهل بیت(ع)، تلاوت قرآن و ذکر و فکر و زیارت و انجام نوافل به دست آورده بود و این سرمایه اصلى آن بزرگمرد در بحرانى ترین لحظات زندگى اش بود.

روحیه مردمدارى و خدمتگزارى
از ویژگیهاى بارز رفتار امام خمینى(ره) ارتباط قوى با مردم و علاقه به آنان بود. امام در هر فرصتى به خدمتگزارى مردم تأکید کرده و در مورد قصور از آن هشدار مى داد. رهبر معظم انقلاب در مورد این خصوصیت حضرت امام مى گوید: «آن اراده نیرومندى که کوه هاى عظیم در مقابل او به حساب نمى آمدند همواره در برابر فداکارى ها، شجاعت و احساسات پاک مردم سر تعظیم فرود مى آورد. آن روح بزرگ و کوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تکان مى خورد و مى لرزید.»(۸)
امام خمینى(س) با کمال افتخار مى فرمود: «من آمده ام تا پیوند خدمتگزارى خودم را به شما عزیزان عرضه کنم که تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملت هاى اسلامى، خدمتگزار ملت بزرگ ایران.»(۹) و در جاى دیگر مى فرمود: «اگر به من بگویند خدمتگزار بهتر از این است که بگویند رهبر، خدمتگزارى مطرح است... مرابه خدمتگزارى قبول کنید که من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم»(۱۰) پیشوایان مذهبى همواره در میان مردم بوده و براى مردم تلاش کرده اند. خداوند به پیامبر(ص) مى فرماید: «قُل اِنَّما َانا بَشَر مِثلُکُم»(۱۱) اى رسول ما! به مردم بگو من هم همانند شما یک بشر هستم. « قرآن کریم یکى از امتیازات مؤمنین را سبقت در انجام کارهاى نیک و خدمت به مردم مى داند و مى فرماید: «اُولئکَ یسارِعونَ فِى الخَیراتِ و هُم لَها سابِقون؛ (۱۲) اهل ایمان در نیکوکارى از دیگران پیشى مى گیرند و در خدمت رسانى مسابقه مى دهند.
« آرى طبق این آیه مؤمنین در خیرات مسابقه مى دهند.» و خیرات همان اعمال صالحى است که براساس اعتقاد به حق انجام مى شود. (۱۳) برخى از مصادیق خیرات را که همان اعمال نیک است مى توان در اعمالى همچون امداد، انفاق، احسان، حمایت از محرومان و مظلومان، و برآوردن حوائج نیازمندان مشاهده نمود که در زندگى حضرت امام به شهادت تاریخ معاصر جلوه اى خاص داشته است.

زهد و ساده زیستى
براى هدایت جامعه و اثبات صداقت در گفتار، هر گویندهاى باید رفتارى مطابق آن را نشان دهد. اگر رهبران الهى مردم را براى رسیدن به سعادت جاویدان و کمال انسانى از دنیاپرستى و اشرافى گرى بر حذر داشته اند خود نیز در عمل و رفتار خویش آن را به وضوح نشان داده اند. امام خمینى(ره) در طول زندگى افتخارآمیز خود سادگى و بى پیرایگى را نصب العین خود قرار داده و به پیروى از انبیاى الهى هرگز خود را به دنیا و مظاهر فریبنده آن نیالود. چرا که این خصلت والاى انسانى و الهى انسان را از قیودات مادى آزاد کرده و روحیه ایثار و خدمت را در وجود انسان تقویت مى کند. او مى فرمود: «صاحب جواهر (علامه شیخ محمد حسن نجفى) چنان کتابى نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنویسند، شاید از عهده بر نیایند و این یک کاخ نشین نبوده است... از یک آدمى که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال این ها دارد این کار ها بر نمى آید طبع قضیه این است که نتواند.»(۱۴)
اساساً کسى که در پى زندگى تجملاتى دنیوى باشد او نمى تواند عاشق خدا باشد و دلش محل نورخدایى و الهامات غیبى شود. او به تمام مسئولین و کارگزاران نظام اسلامى بویژه روحانیان شدیداً سفارش مى کرد که از تجملگرایى و تشریفات بپرهیزند که آفت دین و توفیق است و مى فرمود: «من اکثر موفقیت هاى روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى، در ارزش عملى و زهد آنان مى دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشى سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت هیچ چیزى به زشتى دنیاگرایى روحانیت نیست و هیچ وسیله اى هم نمى تواند بدتر از دنیاگرایى روحانیت را آلوده کند.» (۱۵) این شیوه امام همان عهدى است که خداوند با پیامبران الهى و رهبران مذهبى بسته است و در دعاى ندبه با اشاره به آن مى گوئیم: «خداوندا! تو از [اولیا و مقربان درگاه خویش] تعهد گرفتى که زندگى ساده و زاهدانه اى در پیش گیرند و از درجات بى ارزش این دنیا و آرایش هاى ظاهرى آن دورى کنند و آنان نیز به عهد خود عمل کردند.»(۱۶)
این رفتار و باور امام برگرفته از سیره انبیا و آیات قرآنى بود که خداوند متعال رهبران الهى را از زندگى تجملاتى بر حذر داشته و به پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «هرگز چشمان خود را به نعمت هاى مادى که به گروه هایى از آنان داده ایم میفکن این ها شکوفه هاى زندگى دنیاست تا آنان را به این وسیله آزمایش کنیم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است.» (۱۷) خداوند در این آیه پیامبر اکرم(ص) را از مسابقه در میدان مادیات و چشم دوختن به زندگى اشرافى کفار ومشرکین بر حذر مى دارد.

استقامت و اراده قوى
قرآن کریم شجاعت و صلابت در راه احیاى حق و امر به معروف و نهى از منکر را یکى از مهمترین ویژگیهاى مردان خدایى مى شمارد و با اشاره به اراده فولادین آنان در راه حق مى فرماید« آنان در راه خدا جهاد و تلاش مى کنند و از ملامت و نکوهش ملامتگران ذره اى باک ندارند.» (۱۸) آرى پیشواى مسلمانان براى پیشبرد اهداف مقدس خویش در مقابل هجوم افکار عمومى و سخنان انسان هاى ترسو و وسوسه گر هرگز از راه حق خود دست بر نمى دارد بلکه بر استوارى و استقامت خود مى افزاید.
و در سوره فصلت از استقامت مردان الهى ستایش کرده و میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلئِکَةُ اَلّا تَخافوا و لا تَحزَنوا و اَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتى کُنتُم توعَدون؛ (۱۹) کسانى که مى گویند: پروردگار ما خداست و بر این عقیده و ایمان پایدار مى مانند و ایستادگى مى کنند فرشتگان بر آنان فرود مى آیند و مى گویند: بیم مدارید و غمگین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید.» به حقیقت امام خمینى(س) را میتوان یکى از مصادیق بارز این آیه دانست. استقامت و صبر و تحمل و شجاعت آن بزرگوار در راه خدا که بار ها این ویژگى خود را به اثبات رسانده دوست و دشمن را به تحیر واداشته است. امام خمینى(س) در این باره اظهار مى دارد: «من از آن آدم ها نیستم که اگر یک حکمى کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود. من راه مى افتم دنبالش، اگر من خداى نخواسته یک وقتى دیدم که مصلحت اسلام اقتضاء مى کند که یک حرفى بزنم، مى زنم و دنبالش راه مى افتم و از هیچ چیز نمى ترسم بحمدالله تعالى. والله تا حالا نترسیده ام آن روز هم که مى بردندم، آنها مى ترسیدند؛ من آنها را تسلیت مى دادم که نترسید. آخر اگر ما براى مقصد اسلامى، براى مقصدى که انبیاء خودشان را به آب و آتش زدند، اولیاء عظام خودشان را به کشتن دادند علماى بزرگ اسلام را آتش زدند، سربریدند، حبس کردند، تبعید کردند. اگر چنانچه ما براى مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم، دیندار هم براى این که خرقه را از این عالم خالى کند مى ترسد اگر ما ماوراى این عالم را اعتقاد داشته باشیم باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا... آقاى ما فرموده: «والله لابن ابى طالب اَنس بالموت من الطفل بثدى امّه؛ (۲۰) به خدا سوگند پسر ابیطالب به مرگ مأنوستر از کودک به پستان مادرش مى باشد.» (۲۱)

محور وحدت جهان اسلام
قرآن کریم انبیاء الهى را پیام آور وحدت و یکپارچگى امت هاى پراکنده قلمداد مى کند و مى فرماید: «خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و هشدار دهند و به همراه آنان کتاب آسمانى فرستاد تا از میان مردم اختلافاتشان را حل کرده و داورى عادلانه نمایند.»(۲۲) طبق این آیه پایان دادن به اختلافات و پراکندگى مردم یکى از اهداف والاى انبیاء الهى و به تبع آنان رهبران مذهبى است. حضرت امام خمینى(ره) نیز در راستاى عمل به این آیه شریفه با رهبرى هاى حکیمانه خود مردم پراکنده و متفرق را تحت لواى اسلام گرد آورد و با نداى وحدت همه را به سوى کلمه توحید و توحید کلمه فراخواند. آن عارف دوراندیش با تحرکات وحدت آفرین خود مسلمانان جهان را در مقابل استکبار جهانى متحد نمود. بار ها اعلام مى کرد: «اسلام امر فرموده مسلمین از هر طایفه اى که هستند برادرند، عرب و عجم و کرد و ترک و فارس و غیر آن مطرح نیست.»(۲۳) و مى فرمود: «مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئولیت عمومى یکسان اند. تفرقه جویى و نژادپرستى در کار نیست و بین ملت هاى اسلامى هیچگونه امتیازى وجود ندارد جز تقوا و پرهیزکارى، گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.»(۲۴) و در این مورد، مبناى اندیشه هاى آن فقیه روشن ضمیر این آیه قرآن بود که مى فرماید: «واعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا و لا تَفَرَّقوا؛ (۲۵) اى مسلمانان! همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»

• منابع در دفتر روزنامه موجود است