بازتاب انقلاب اسلامی ایران در عراق

طبیعتاً این انقلاب پسامدها و بسامدهای آن در کشورهای منطقه و بالاخص هم مذهب همانند لبنان و عراق قابل تامل خواهد بود. جنگ رژیم عراق علیه ایران نیز شاید بازتابی از عزم این کشور در مقابله با بسامدهای این انقلاب در سرزمین خود باشد.
انقلاب اسلامی ایران دارای هویتی مستقل و واحد است که جدای از نظامهای ارزشی حاکم بر جهان بوده و در حقیقت احیای نوعی از تفکر اسلامی برآمده از ذات فرهنگ شیعی و ایرانی است.
این انقلاب که به برکت خون شست هزار شهید و در میان فریادهای استقلال، آزادی، حکومت (جمهوری) اسلامی به ثمر نشست با تکیه بر ایمان، عزم ملی و قیام روحانیت موفق به در هم کوبیدن بسیاری از محاسبات بیگانگان شد و در نوع خود سرفصل جدیدی بر انقلابات گسترده مردمی در جهان گشود.
مسلمانان در کشورهای اسلامی پس از یک دوره شور و حال استقلال طلبی و مبارزات اسلامی، ناسیونالیستی و بعد از اینکه ناسیونالیزم آمیخته به اسلامشان پیروزی ظاهری را به دست آورد و به این درک رسیدند که هنوز هم وابسته‌اند و ناتوان. به دنبال انگیزه‌ای برای نوزایش و پروراندن مدنی خود می‌گشتند. مضاف بر این، شکست اعراب از اسرائیل و مرگ ناصر، ضربه سختی بود که ناسیونالیزم عربی ناصر را که گروهی از مسلمانان عرب را گرد هم آورده بود از هم پاشیده و مجال جولان را از مسلمانان و به ویژه اعراب گرفته بود، و در این میان انقلاب اسلامی ایران با شعار و شعوری متفاوت از دیگر تحرکات اسلامی، ظهور کرد.
اصولی که این انقلاب بر آن تکیه دارد عبارتند از:
1- خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا
4- عدل خدا در خلقت و تشریع
5- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب
6- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی همراه با مسئولیت او در برابر خدا
7- استقلال و آزادی و وحدت
8- نفی سلطه‌جویی وسلطه‌پذیری و دفاع از حقوق همه مسلمانان
9- سعادت انسان درکل جامعه بشری و ایجاد استقلال آزادی و حکومت حق و عدل که حق همه مردم جهان است و دفاع از مستضعفین سراسر جهان.
یکی دیگر از اهداف انقلاب اسلامی ایران (که در اوان پیروزی صریحتر بیان شد) صدور تفکر و جهان‌بینی اسلامی است و مفهوم صدور انقلاب چیزی جز ابلاغ ارزشهای واای اسلامی به دیگران نیست و هدفی جز توحید و فراخواندن توده‌های مستضعف به اسلام راستین ندارد.[1]
حضرت امام‌ خمینی رهبر فقید انقلاب نیز در این مورد چنین بیان داشته‌اند
«ما می‌گوییم باید انقلاب به همه جا صادر شود، این معنی غلط را از آن برداشت نکنید که، می‌خواهیم کشورگشایی کنیم... ما می‌خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و این بیداری که در ایران واقع شد، خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولتها بشود».[2]
و عراق با توجه به ترکیب قومیت‌های داخلی آن، و نزدیکی فرهنگی- مذهبی با ایران، با تثبیت و تحکیم انقلاب اسلامی در ایران بیش از دیگران در معرض خطر رشد آگاهی ایدئولوژیک مردم عراق و به دنبالش احتمال دگرگونی رژیم قرار داشت. که در بخشهای آینده به این مسئله پرداخته خواهد شد. ضمن اینکه نظریات و سیستم رهبری امام خمینی و نظریات محمد باقر صدر که با هم مراودت داشتند و از هم تاثیرات زیادی اخذ کرده‌اند بررسی خواهد شد.

عراق
عراق کشوری است مسلمان با اکثریت نژاد عرب و اقلیت قابل توجه کرد. از نظر مذهبی شیعیان با حدود 55% جمعیت در اکثریت هستند و حدوداً 20% مردم عراق را نیز عربهای سنی مذهب تشکیل می‌دهند. اما 20% عرب سنی مذهب حکومت را در این کشور در دست دارند. این کشور ناآرامیهای بسیاری را پشت سر نهاد ه و پس از استقلال بارها دچار جنگ داخلی و کودتا شده است. بنابراین ایدئولوژی انقلاب به طور بالقوه در این کشور حیات داشته و مردانی چون محمد باقر صدر را پرورانده است.
جنبش بنیاد گرایی در عراق به دلیل رنگ و جلای شیعی اش بیانگر نوع خاصی از فعالیت اسلامی در محیط عربی است. این بنیادگرایی جنبش معترضانه اکثریت 55 درصدی شیعه دوازده امامی علیه رژیم بعثی بر اقلیت 20 درصدی عرب سنی به حساب می‌آید[3]، البته نباید به اشتباه آن را درگیری فرقه‌ای نام نهاد. چرا که اکراد هم که سنی مذهب هستند همپای با شیعیان علیه رژیم بعث فعالیت می‌کنند.
با توجه به این مسئله مبارزه شیعه در عراق به پیکارجویی سنی علیه رژیم حکومتی در سوریه شباهت فراوان دارد در 1964 آیت ا... خمینی رهبر جنبش نوپای اسلامی در ایران که به عنوان معلم مذهبی هواداران زیادی داشت وارد عراق شد. وی به دلیل فعالیتهای سیاسی و ضد رژیم که در ایران داشت عملا به عراق تبعید شده بود تا از محیط سیاسی ایران دور باشد.
وجود جوامع وسیع شیعه در ایران و عراق، یک رابطه همزیستی میان نهادهای روحانی دو کشور به وجود آورده است. مومنین و روحانیون ایران قرنهاست که مجذوب عتبات عالیات در عراق هستند و شیعیان عراقی نیز به اکثریت شیعه ایران به عنوان یک حامی سیاسی و وزنه‌ای در مقابل فرمانروایان سنی بغداد نگاه می‌کرده‌اند.[4] و این رابطه همزیستی وارانه، قرابت موضع گیریهای علما و مردم را در دو کشور هر چه بیشتر افزایش می‌دهد.
«و این قرابت، شیعیان عراق را به هدف مناسبی برای سیاستهای ایران جهت سرنگونی رژیم عراق تبدیل کرده است»
بنابراین نفوذ ایران عامل مهمی در تحویل ایدئولوژیک و سازمانی پیکارجویی شیعی عراق به شمار می‌آید. انقلاب ایران نه تنها به عراق بلکه بر تمامی کشورهای اسلامی به ویژه بر روشن فکران آنها اثری مثبت گذاشت. برای نمونه حسنین هیکل که خود در جهان عرب و از جمله عراق صاحب نفود و احترام است در مورد انقلاب ایران چنین اظهار نظر می‌کند: «رژیم شاه در نتیجه یک انقلاب ملی اصیل و منحصر به فرد در تاریخ سقوط کرد. در تهران یک رژیم ملی و اسلامی جدید بر سر کار آمد که جای صحیح و اصلی ایران و ملت ایران را در منطقه مشخص ساخت و آینده و آرزوهای مردم را برآورد. .... انقلاب ایران نه تنها از نظر احساس نسبت به شما (اعراب) بلکه مهمتر اینکه با دیدی صحیح و مقام و منزلت این کشور و شرکت انسانی و فرهنگی با شما در یک منطقه واحد و دین واحد با شما شریک و هم فکر است.»[5]
در جای دیگری می‌گوید: «... توده‌های عظیمی از جهان عرب، بهترین احساس را نسبت به انقلاب در ایران نشان داده است.»[6] و یا دکتر کلیم صدیقی با تایید انقلاب ایران می‌گوید «انقلاب اسلامی می‌تواند از جایی خارج ایران هم رخ دهد»[7] چنین تاثیر عمیقی بر روشن فکران عرب غیر شیعی آن هم در کشورهای غیر همسایه مسلما آثار بسیار مشهودتری در عراق خواهد گذاشت و تاثیر پذیری بیشتری ایجاد خواهد کرد.
پیش و پس از انقلاب اسلامی گروه‌های زیادی به عنوان نماینده مقاومت شیعی در برابر قدرت بعثی به وجود آمدند که اکثریت آنها تماسهایی با ایران داشتند. که طبعا چنین تماسهایی ناشی از نوعی سمپاتی قوی میان آنها بود.
پیشروترین گروه انقلابی در جریانات سیاسی عراق، گروه حزب الدعوه الاسلامیه بود که هسته محوری مقاومت شیعه در عراق به شمار می‌آمد.
در رابطه با ریشه‌های حزب الدعوه اختلاف هست. به نظر می‌آید حزب الدعوه الاسلامیه در خلال سالهای 1958 و 1959 توسط آیت ا... سید محمد باقر صدر تاسیس شده باشد.[8]
وجود یک روحانی بلند پایه که مراودات بسیاری نیز با رهبری انقلاب اسلامی ایران داشته است خود به خود ماهیت نزدیک و متاثر و البته تاثیر گذار را به انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد.
حزب الدعوه الاسلامیه تحرکاتی در دهه 1970 میلادی در سراسر عراق و به ویژه مناطق شیعه نشین و مرکزی و جنوبی داشت و تا در سالهای آخر همان دهه حزب الدعوه و البته و به تبع آن جامعه شیعی عراق تحت تاثیر مستقیم انقلاب اسلامی در ایران (1979 میلادی) رادیکالیزه شدند.
بدین معنی که افراد حزب و مردم عراق متوجه شدند که راه عملی پیروزی نیز وجود دارد، به تعبیر دیگر هنگامی که علما و اعضای حزب نمونه مطلوب و به ثمر رسیده‌ای از انقلاب اسلامی به سبک و سیاق شیعه را در کشور مجاورشان یعنی ایران و به رهبری رهبرانی روحانی و نام آشنا و هم نیت و هم درس با آنها دیدند «امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران تا سال 1975 میلادی در کشور عراق در تبعید به سر می‌برد» بسیار دلگرم شدند و فعالیت خود را در سراسر عراق افزایش دادند.
ضمن اینکه به طور ضمنی حمایت این دولت انقلابی پویا را هم پشت سر خود می‌دیدند. به هر حال انقلاب اسلامی در ایران مرجع جدید و جدی ای از ناآرامیهای شیعه را در عراق و سراسر جهان اسلام به وجود آورد که دامنه آن حکومت عراق را به لرزه درآورد. «تظاهرات محرم 1979»
پیش از پرداختن به سرنوشت انقلابیون عراق متاثر از انقلاب ایران سیری کوتاه می‌کنیم در نظریات دکتر کلیم صدیقی، متفکر عرب راجع به انقلاب اسلامی ایران در کتابش تحت عنوان (نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران)
وی نخست نهضت اسلامی را تعریف می‌کند «نهضت اسلامی عبارتست از مجموعه آن دسته از اعضا امت که در راه خدا می‌جنگند و تنها هدفشان ریشه کن کردن کفر و استقرار کلام خدا بر روی زمین است و تنها بر یک مجموعه واحد اطلاق می‌شود.»[9]
وی می‌گوید ظهور انقلاب اسلامی به نهضتهای اسلامی رهبری و جهت بخشید، وی متاثر از انقلاب ایران نهضت اسلامی را متشکل از علما، دانشجویان و جوانان و زنان آنهم در سراسر جهان می‌داند.[10]
ثمرات انقلاب ایران را چنین برمی‌شمرد
1- رهبری 2- روش (راه عملی پیاده کردن سیره نبوی) 3- نقش علما 4- دانشجویان و جوانان به عنوان سربازان انقلاب 5- مسائل جهانی (هدف گیری کفر جهانی)[11]
وی در پایان می‌آورد «انقلاب اسلامی می‌تواند در جایی خارج از ایران رخ دهد» یعنی تفکیک اسلام و انقلاب اسلامی از عنصر ایرانی آن.
عبدا... فهد نفیسی هم در کتاب نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق نقش علمای ایرانی را که بعدها در انقلاب ایران تاثیر عمل می‌گذارند در روند مجاهدات شیعیان عراق بررسی می‌کند.[12]
اما پس از سیری در نظریات برخی متفکرین عرب باز می‌گردیم به عراق و حزب الدعوه الاسلامی. دولت عراق حزب الدعوه را ستون پنجم می‌دانست که تحت تاثیر مستقیم تحرکات امام خمینی رهبر انقلاب ایران (چه قبل و چه بعد از روی دادن انقلاب اسلامی در ایران) می‌خواهد کشور عراق را به ایران ملحق کند و یا در حقیقت می‌خواهد رژیم عراق را ساقط کند. بنابراین به دنبال بهانه‌ای می‌گشت تا با آن برخورد سختی انجام دهد و تا حد امکان جلوی فعالیت حزب الدعوه را گرفته و یا کاملا آن را مضمحل کند.
بنابراین پس از ناآرامیهای محرم 1979 آیت ا... محمد باقر صدر را دستگیر و روانه زندان کرد و مردم و حزب الدعوه را به شدت سرکوب نمود. و پس از مدتی محمد باقر صدر و خواهر ایشان که در مبارزات نقش عمده‌ای داشت اعدام کردند. (1980)[13].
البته برخی نیز ادعا می‌کنند امام خمینی (ره) و آیت ا.... محمد باقر صدر به طور مستقیم در امور اجرایی حزب الدعوه الاسلامیه دخالت نمی‌کردند[14] یعنی حزب به نوعی سمپات ایشان بود و عمل می‌کرد.
ولی در هر صورت اکثر منابع شیعه بر حرکت قوی آنان اشاره دارند. امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران و آیت ا... محمد باقر صدر قبل و بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران دائما با هم در تماس بودند. به ویژه اینکه قبل از انقلاب امام خمینی در عراق بود و امکان ارتباط بیشتری نیز وجود داشت و حتی شروع کار حزب الدعوه نیز با حضور امام خمینی درعراق مقارن بود که همین نیز از تاثیر ایشان بر مسلمانان عراق به ویژه شیعیان خبر می‌دهد.

اما علل شکست انقلاب عراق

1. انسجام بعث
حزب بعث عراق بسیار منسجم و ضربتی عمل می‌کرد. رهبری مقتدر و تصمیم گیری عمودی و نیز رابطه تنگانتگ و خانوادگی میان ارکان آن باعث ایجاد همخوانی بسیار زیاد در میان حکام عراق شده بود. ایشان با تاکید فراوان بر ناسیونالیزم عربی سعی در کنترل اوضاع کشور داشتند و تا حد زیادی نیز موفق بودند.
حزب الدعوه الاسلامیه ارگان روحانی همانند ایران نداشت بدین معنی که درست است که موسس آ، روحانی بود و عملاً سمپات روحانی نیز بود اما در ساختار آن روحانیت نقش چندانی نداشت. به معنی دیگر اینکه روحانیت که در میان شیعیان عراق از احترام به سزایی برخوردار بودند در ساختار حزبی مستحیل نشده بودند و ساده تر اینکه مردم حزب الدعوه را نماد منویات روحانیت به معنای تام کلمه نمی‌دانستند و همین امر باعث نوعی احتیاط و محتاط کاری مردم در مواجهه با اعمال و تصمیم گیری حزب الدعوه می‌شد.

2. کوچک بودن جامعه روحانیت عراق
با وجود اینکه در عراق جمعیت قابل توجه شیعه زندگی می‌کنند و اکثر نمادهای مذهب شیعه یعنی ائمه اطهار در آن کشور مدفون هستند و یکی از معتبرترین حوزه‌های علمیه جهان تشیع یعنی حوزه علمیه نجف اشرف در آن کشور می‌باشد باز هم نسبت جمعیت علما و روحانیون به کل جمعیت شیعه عراق و نیز حاصل این نسبت، با حاصل مشابه همان نسبت در ایران رقمی بسیار کم را تشکیل می‌دهد که طبیعتا توان سازماندهی روحانیت در عراق را کاهش خواهد داد.
سیاست جنگ و نوازش صدام: صدام حسین رهبر نظامی جنبش بغداد، همواره با علمای شیعه و در کل با شیعیان عراق سیاستی دوگانه را در پیش گرفته است بدین قرار که همزمانی که مثلا با امام خمینی یا آیت ا... محمد باقر صدر در گیر می‌شود از آیت ا... خویی بسیار تکریم می‌کند و در عتبات عالیات حضور می‌یابد و نماز می‌خواند و بدین ترتیب نوعی دگانگی را در تصمیم گیری مردم و نخبگان شیعه عراق ایجاد می‌کند و سیاست خود را به پیش می‌برد.

3. عدم فعالیت آیت ا... ابوالقاسم خویی
وی چندان اعتقادی به کارهای امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران و نیز آیت ا... محمد باقر صدر در عراق نداشت و عملا هیچ کاری در راستای حمایت از آنان انجام نداد.

4. حضور بسیاری از شیعیان در کادر رهبری و حکومتی عراق
صدام حسین بسیاری از شیعیان و وابستگان آنها را در پستهای حکومتی به کار می‌گماشت از جمله نعیم حداد، سعدون حمادی، رحی فاروق که حضور این افراد از انگیزه انقلابی گری شیعیان عراق می‌کاست.
با تمام این تفاسیر و پس از اعدام آیت ا... شهید محمد باقر صدر و خواهر ایشان بنت الهدی صدر حزب الدعوه الاسلامیه از میان نرفت و باقی ماند.
شاخه نظامی این حزب به حمایت ایران و سوریه به فعالیت خود ادامه می‌داد.[15]
مجلس اعلای عراق نیز در ایران فعالیت می‌کند و رهبری برخی انقلابیون شیعه عراقی را بر عهده دارد. این مجلس و تبلیغات و فعالیتهای آن عملا و نظراً بازتاب تبلیغات جمهوری اسلامی ایران است که به رهبری آیت ا... حکم در تهران فعالیت می‌کند.
آیت ا... شهید مرتضی مطهری نیز در کتاب خود تحت عنوان نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر (1398ق) بر نقش تاثیر و تعیین کننده ایران و انقلاب اسلامی ایران بر انقلاب عراق و تحولات آن کشور تاکید می‌ورزد.[16]
اسلام گرایان فعال عراقی به پیروی از آیت ا...شهید محمد باقر صدر خودشان عهده دار بازسازی جامعه اسلامی عراق شده‌اند، در حالی که در موضعگیری سنتی شیعه، باید منتظر می‌ماندند تا خداوند حضرت مهدی (عج) را برای انجام این کار برای آنها می‌فرستاد.[17] تصمیمات مربوط به این که چه چیزی مفهوم مدرن و مطلوب را می‌دهد و فقط خارجی و فساد انگیز نیست، توسط اولیای دین اتخاذ می‌شوند. آیت ا... محمد باقر صدر با ایده‌هایی که برای حل مسایل جامعه مسلمانان داشت، با پرهیز گاری و عفاف شخصی و با نفوذ خانوادگی‌اش شرایط لازم را برای رهبری شیعیان عراق داشت و درک وی از اسلام و تفاسیر او همچنان بسیار با ارزش و معتبر است.
نظریات و اقدامات شیعیان در ایران و عراق بسیار به هم شباهت دارد و حتی بسیاری از ایدئولوژی‌های انقلاب اسلامی ایران یا انقلاب عراق را بطه شاگرد و استادی داشتند و نویسنده کتاب نهضت اسلامی شیعیان عراق می‌نویسد «آیت ا... مطهری از شاگردان آیت ا... محمد باقر صدر بود و در اوایل دهه 1960 برای اصلاح افکار شیعیان و سازماندهی آنها گروهی از علمای ایران را گرد هم آورد.[18] آیت ا.. حکیم در پاسخ به سئوالات من در مورد خصوصیات جامعه اسلامی که نهضت اسلامی عراق در پی آن است چند کتاب از آیت ا... شهید مرتضی مطهری را به من داد[19]
چنین رابطه تنگاتنگی نشان از یک رابطه عمیق میان انقلاب اسلامی ایران و تحولات عراق داشت.

امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران و تحولات عراق
این آیت ا.... صدر نبود .که واقعا دولت اسلامی را تحقق بخشید، بلکه امام خمینی (ره) بود که این ایده را به مرحله اجرا در آورد. همه ایده‌های امام خمینی درباره دولت اسلامی با ایده‌های آیت ا... صدر یکی نبود، اما هیچ یک از این ایده‌‌ها نیز کاملا خشک و انتزاعی نبود. امام خمینی (ره) در کتاب کشف الاسرار چاپ 1943 این ایده سنتی شیعه را که علما باید از دولتهای مسلمان حمایت کنند، مورد تایید قرار داد. او همچنین اصرار داشت که دولتهای مسلمان باید تابع قوانین اسلامی باشند (آنهم به تفسیر علما). «ما نمی‌گوییم که دولت باید در دست فقها باشد، بلکه می‌گوییم دولت باید مطابق با قانون خداوند اداره شود، زیرا رفاه کشور و مردم این امر را اقتضا می‌کند، و این کار، عملی نیست مگر با نظارت رهبران دینی»[20]
بعد از حمله های دولت عراق به شیعیان در سال 1969، بسیاری از علما از این که دولتهای موجود را وادار کنند در چهارچوب قوانین اسلامی عمل کنند، ناامید شدند . در اوایل سال 1970 امام خمینی در یک سری سخرانی که در نجف ایراد کرد، ایده سیاسی و رادیکال تشکیل دولت اسلامی را مطرح کرد و از علما خواست که اعتبار سیاسی امام زمان را به کار اندازند[21] امام خمینی (ره) در حمایت از این موضع گیری خود این «اصل تثبیت شده» را ذکر کرد که فقیه بر حاکم برتر است و بر او سلطه دارد و حدیث‌هایی را یادآور شد که علما را وارثان پیامبر خوانده‌اند.[22]
وی در سال 1970 در سخنرانی‌های خود خواستار (ولایت فقیه) بود و عمل، اعتبار و حاکمیت علما را از دایره دین و مذهب تا سیاست توسعه داد. وی در آن زمان اشاره‌ای نکرد که دولت اسلامی باید تحت نظارت و سرپرستی یک عالم اسلامی بزرگ باشد که خودش جانشین را تعیین می‌کند. وی گفت که فردی که به عنوان ولی فقیه انتخاب می‌شود باید در علم و آگاهی از قوانین در عدالت بر تمامی دیگر علما برتری داشته باشد.[23]
امام خمینی (ره) مانند آیت ا... صدر بر این باور بود که مسلمانان وظیفه دارند دولت اسلامی برقرار کنند. علما باید تقیه را کنار گذارند. وی می‌گفت: «هر کس که ادعا کند تشکیل دولت اسلامی ضروری نیست، تلویحاً ضرورت اجرای قوانین الهی، جهانی بودن و جوامع بودن این قوانین و اعتبار ابدی خود ایمان را نفی و انکار می‌کند.»
امام و آیت ا... صدر همانند دیگر علمای هم عصر خود بر وحدت سنی و شیعه تاکید داشتند. وی خواستار رد افراد و نشریاتی شد که در صدر هستند بین سنی‌ها و شیعی‌ها اختلاف ندارند.[24]
امام خمینی و آیت ا... صدر تنها در یک مورد اختلاف اساسی داشتند.
آن عمدتاً در میزان قدرت کنترل روحانیت بر دولت بود. در حالی که آیت ا... صدر روحانیون را مسئول داوری درباره مشروعیت قوانین وضع شده توسط نمایندگان مردم معین کرد، امام خمینی نظامی را پیشنهاد کرد که در آن یک روحانی درباره قوانینی که دولت به تصویب می‌رساند به قضاوت بنشیند.
در زمینه صدور انقلاب اسلامی نیز امام خمینی (ره) از تغییر کیش تمامی انسانها به اسلام حمایت کرد، اما تاکید کرد که صدور ایده‌ای با استفاده از زور، «صادر کردن» نیست، بلکه صدور اسلام باید از راه تلاشهای جمهوری اسلامی برای ایجاد الگویی برای رویه درست و پسندیده انجام شود.[25] همین مواضع و حرکات بود که جنبشهای اسلامی مردم عراق را در دهه 70 میلادی به سمت و سوی رادیکال شدن سوق داد و نماد تاثیر جریان انقلاب اسلامی ایران بر عراق شد.

آیت ا... سید محمد باقر صدر و انقلاب اسلامی ایران و تحولات عراق
وی به طور مستمر با امام خمینی (ره) در ارتباط بود و انقلاب اسلامی ایران را تایید می‌کرد. ما وی را به عنوان نماد مبارزات شیعیان عراقی علیه حکومت بعث می‌دانیم بنابراین تاثیر پذیری وی از انقلاب ایران مستقیماً در چگونگی رفتار شیعیان در عراق موثر خواهد بود.
وی در جایی به تحسین قیام ملت ایران می‌پردازد.
«ملت مسلمان و قهرمان ایران، توانست اساس طرد همیشگی طاغوت را بریزد. و بر جاده پیامبران و پیشوایان استوار بماند زیرا این مردم بیش از دیگران با مرجعیت شیعه محشور بود و معارف دینی خود را از این چشمه گوارا می‌نوشید. نهضت مقدس مردم ایران، در پرتو رهنمودهای مرجعیت شایسته‌ای که الحق امام خمینی (ره) برفراز قله آگاهی رسالت و سیاست آن قرار دارد، در نبرد تلخ و دردناکش با طاغوت‌های کفر در برابر فرعون جدید دلیرانه ایستادگی کرد و بزرگترین شکست را به وی و به پاسداران کفر و استعمار در سرزمین اسلامی وارد آورد.»[26]
و در جایی دیگر به تاثیر آن بر جهان اسلام اشاره می‌کند:
«ملت بزرگ ایران، با قیام به برقراری جمهوری اسلامی و طرح این اندیشه نه تنها به تجدید حیات خود پرداخته بلکه در این دوران تاریک که همه ملل مسلمان چشم به راه نجات دهنده‌ای هستند که آنها را از سیطره غرب و تمدن فریب و استعماریش رهایی بخشد، و تمام توده‌های انسانی نیاز به رسالتی را که به بهره‌کشی انسان از انسان خاتمه دهد حس می‌کنند، پرتوی نجات بخش بر عالم اسلامی و بر سراسر جهان افکند.»[27]
قابل درک خواهد بود که چنین ستایشهایی از انقلاب اسلامی ایران چه تاثیراتی در جامعه شیعی عراق گذاشته و خواهد گذاشت و پذیرش ادعای رادیکال شدن نهضت عراقی را سهل تر خواهد کرد.
پایه‌های تفکر وی در باب جمهوری اسلامی که منشا گرفته از انقلاب ایران است بر اساس:
- حاکمیت مطلق خداوند
- قانونگذاری بر اساس اسلام
- استناد قوای مقتدر و مجریه بر مردم
- حضور مرجعیت صالح نماینده شرع که پایه حکومت به واسطه ولایت دینی باشد.
- مردم عهده‌دار حکومت و مساوی در برابر قانون و آزادی غیر مسلمانان
- ایجاد نمونه کاملی از سنن نبوی در حکومت و هدایت جهان اسلام
پرواضح است که ایران اسلامی که همواره تحولاتش در پیوند با عراق بوده است «مثل قیام بعد الرحمن بن محمد بن اشعث و قیام بصره در زمان کریم خان زند و قیام محرم 1979» چه تاثیر شگرفی بر این کشور داشته است. اوج این تاثیر را می‌توان در انقلاب ایران در 1979 دانست که نه تنها عراق بلکه جهان اسلام را تکان داد که چگونگی اثر آن بر عراق مختصراً بحث شد.

پی نوشت:
[1] پیروزی انقلاب اسلامی، انگیزه تجاوز
[2] امام خمینی در دیدار با نمایندگان کشورهای اسلامی تهران، عید قربان 1401 هـ ق 28 مهر 1359
[3] جنبشهای اسلامی در جهان عرب – هرایر دکمجیان – حمید احمدی – کیهان ص 225
[4] چنبشهای اسلامی در جهان عرب – هرایر دکمجیان – حمید احمدی – کیهان ص 226
[5] مجله امید ایران – شماره 17 – 7 خرداد 58 ص 22
[6] مجله امید ایران – شماره 16 – 31 اردیبهشت 58 ص 20
[7] نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران کلیم صدیقی – ص 106
[8] فواد کاظم، ارقام و آراء حول النظام البعث فی عراق، تهران، 1982، ص4 – ص262
[9] کلیم صدیقی – نهضت اسلامی و ... ص 66
[10] همان ص 66
[11] همان ص67
[12] نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، عبدا... فهد نفیسی، کاظم چایچیان
[13] جنبشهای اسلامی در جهان عرب، هرایر دکمجیان، حمید احمدی ص230
[14] الامام شهید محمد باقر صدر، طریق الحق (1972) ص 2-5
[15] جنبش‌های اسلامی در جهان عرب، هرایر دکمجیان، ص 336
[16] نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، نشر عصر، قم
[17] نهضت اسلامی شیعیان عراق ص 186
[18] نهضت اسلامی شیعیان عراق ص 186
[19] عصر پهلوی، شاهرخ اخوی ص 225
[20] اسلام و انقلاب ، امام خمینی، ص 170
[21] نهضت اسلامی شیعیان عراق ص 188
[22] اسلام و انقلاب، امام خمینی ص 99-100
[23] اسلام و انقلاب، امام خمینی ص 43
[24] کیهان اینترنشنال، 7 نوامبر 1987، ص3
[25] سیاست خارجی ایران – ک – رمضانی – ص 55
[26] جمهوری اسلامی، محمد باقر صدر ص 10
[27] جمهوری اسلامی، محمد باقر صدر ص11