بازنگاهی به تئوریهای مختلف درباره انقلاب اسلامی
امروزه پس از گذشت سی سال از پیروزی انقلاب هنوز علل عوامل، ابعاد و ویژگیهای آن کاملا روشن نگشته است. چرا نهضت مشروطیت (1960/1285) با کودتای رضاخان در سال 1299 و نهضت ملی شدن نفت در سالهای پایان دهه 1320 با کودتای 28 مرداد 1332 با شکست روبرو شد، همچنانکه حرکت پرشور مردم به رهبری امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در سالهای 1342 به بعد نیز سرکوب گردید ولی این تحول عظیم در سال 1357 تحقق یافت؟ چه عوامل و عللی این پیروزی را به ارمغان آورد؟ البته پدیدههای اجتماعی زاییده یک عامل نیستند ولی میتوان از اساسیترین و اصلیترین عامل سخن گفت و اهمیتشناخت علت اصلی انقلاب به عنوان علت محدثه در بقا و استمرار آن موثر است. آیا از میان متغیرهای انقلاب، عدم توسعه سیاسی، مشکلات اقتصادی، بحرانهای دینی و مذهبی اساسیترین علتاین پدیده اجتماعی استیا اینکه عوامل دیگر موثر بوده است؟
جالب توجه اینکه محمد رضا پهلوی در آذر سال 1356 در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه افسری اعلام کرد: “کسی نمیتواند مرا سرنگون کند من از حمایت کارگران، کشاورزان و بخش وسیعی از مردم عادی و روشنفکران به علاوه از پشتیبانی بی چون و چرای نیروهای مسلح هفتصد هزار نفری ایران برخور دارم” (1)
سازمان تحلیل اطلاعات دفاعی که وزارت دفاع و نیروهای مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتی مینماید در ارزیابی از موقعیت رژیم پهلوی اظهار میکند: “انتظار میرود شاه در ده سال آینده نیز همچنان به صورت فعال در قدرت بماند”. (2)
حیرت در این بود که چگونه امور ناممکن به ممکن بدل گشت و مردم با دستخالی بر رژیم نیرومند غالب شدند و رژیم مقتدر و با ثبات محمد رضا پهلوی را پاشیدند؟ چگونه او مقبولیت و کار آمدی خود را از دست داد؟
به طور کلی تئوریهای چرایی انقلاب اسلامی ایران در پنج دسته ذیل خلاصه میشود:
-1 گروهی تئوری توطئه را منشا زایش انقلاب دانستهاند و طرح ریزی از پیش تعیین شده خارجیها خصوصا آمریکا و انگلستان را موثر این پدیده شمردهاند، زیرا پیشرفتهای همه جانبه اقتصادی ایران در تولیدات صنعتی، معدنی و کشاورزی در بازارهای بین المللی و نیز افزایش بهای نفت در نیمه اول دهه 1350، منافع قدرتهای غربی را به خطر انداخت. (3)
2 - دسته دیگری با تئوری مدرنیزاسیون علت چرایی انقلاب اسلامی را تفسیر کردهاند و شتاب رژیم شاه در اصلاحات مدرن اجتماعی و اقتصادی و ناسازگاری آن با بافتسنتی جامعه و در نتیجه پیدایش بحران هویت را منشا پیدایش انقلاب دانستهاند. این گروه اقتران زمانی اصلاحات شاه و ریشههای طغیان در سال 1342 را موید این نظریه دانستهاند. (4)
خانم نیکی کدی در مقام نقد هر دو تئوری و پیرامون پروژههای صنعتی و تجاری رژیم محمد رضا پهلوی بر این باور بود که اجرای پروژههای یاد شده طرحهای بزرگی بودند که مطابق شرایط ایران طراحی نشده و بیاندازه گران و پر خرج بودند و ناکامی اقتصادی و عدمتقسیم عادلانه وفساد و اسراف مالی به بار آورد. (5)
3 - طایفه دیگری همچون خانم کدی بر اساس مطالب فوق معضلات و ناهنجاریهای اقتصادی را عامل اصلی بروز انقلاب اسلامی ایران معرفی میکند. (6)
4 - گروه دیگری از محققان واقع بینانه به عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بخصوص مذهبی توجه دادند. آبراهامیان در این راستا چنین استدلال میکند:
“انقلاب از این جهتبه وقوع پیوست که شاه در سطح اجتماعی - اقتصادی به نوسازیهایی دست زد، اما در جهت نوسازی در سطح سیاسی ناکام ماند”. (7) برخی از محققان برآنند که: “علت اصلی و اساس قیام مردم این بود که شاه نسبتبه نابودی ارزشهای مسلط جامعه آنها که از مذهب و آیین آنها سرچشمه گرفته بود، قیام کرده و به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبی امت مسلمان ایران، دیگر مجالی برای صبر و تحمل و شکیبایی در مقابل سایر ناملایمات اجتماعی و اقتصادی وجود نداشت”. (8)
پارهای دیگر از تئوری پردازان انقلاب اسلامی ایران در تعیین عامل اصلی سقوط و شکست رژیم شاه مینویسند: “اگر ما به جستجوی علل و عواملی که خارج از ماهیت انقلاب اسلامی و آرمانها و ریشههای تاریخی آن استبپردازیم، تنها عاملی که به عنوان علت اصلی و عامل اول میتوان از جریان انقلاب، از تولد تا پیروزی آن استنباط نمود، اعمال سیاست اسلام زدایی توسط شاه بود که ادامه رژیم خود را به منظور هر چه بیشتر جلب نمودن حمایتخارجی و تحکیم هر چه عمیقتر سلطنت و دیکتاتوری در داخل کشور، در گرو آن میدید. (9)
5 - تئوری دیگر بر جامعیت اسلام تاکید میکند و نقش تعالیم اسلام را در پیدایش انقلاب اسلامی ایران پررنگتر مینماید. استاد مطهری چنین عقیدهای را ابراز میکند و در تفسیر اسلامی بودن، معنایی اعم از معنویت درج میکند و نوعی جامعیت از دین اسلامی را که متضمن مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است ارایه مینماید و حریت و آزادی، عدالت، نبودن تبعیضهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی را در متن تعلیمات اسلامی قرار میدهد. استاد در ادامه میفرماید: راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است که نه تنها به عاملمعنویت تکیه داشته بلکه آندو عامل دیگر مادی و سیاسی را نیز با اسلامیکردن محتوای آنها، در خود قرار داده است. فی المثل، مبارزه برای پر کردن شکافهای طبقاتی، از تعالیم اسلامی محسوب میشود، اما این مبارزه با معنویتی عمیق توام و همراه است. از سوی دیگر روح آزادیخواهی و حریت در تمام دستورات اسلامی به چشم میخورد. (10) تفسیر جامع نگرانه از دین اسلام و تبیین ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن مهمترین تلاش علمی اندیشوران و متفکران معاصر همچون علامه طباطبایی، شهید مطهری و دکتر شریعتی بود که منشا شکل گیری انقلاب اسلامی ایران شد.
پینوشتها:
1. ر. ک به روزنامه رستاخیز، 14 آذر 1356.
2. ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، انتشارات هفته، چاپ سوم، تهران 1361، فصل پنجم.
3. ریشههای انقلاب، ج 1.
4. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط... ترجمه دکتر منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران 1363.
5. نیکی کدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه دکتر عبد الرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صص 177 و 148 و 111 و 102.
6. همان.
7. آبراهامیان، ایران در فاصله دو انقلاب، ص427.
8. منوجهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم تهران 1370، ص88.
9. عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، تهران 1368، ص 572.
10. پیرامون انقلاب اسلامی، صص 42 -41.